Asalbanoo
08-04-2007, 10:22
فرهنگ خواننده محور در موسیقی ایرانی ، شاعر و آهنگساز در قفس ! ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
ما ايراني ها در بررسي يك اثر ، نقش شاعر و آهنگساز را معمولا ناديده مي گيريم ... لطفا جملات زير را با دقت بخوانيد :
1) آواز مست مستم " گلپايگاني " يك آواز شنيدني است .
2) تصنيف صياد " افتخاري " بسيار عاشقانه و پراحساس است .
3) واقعا كه مرغ سحر " شجريان " نمونه يك تصنيف ماندني و جاودان است.
4) " بنان " با تصنيف اي ايران واقعا شور و حماسه آفريد .
5) تصنيف " واي بر دل من " مرحوم بسطامي سوز و غم دشتي را به خوبي منتقل مي كند .
و ...
سوال اين است : چه قدر از لذتي كه از شنيدن يك قطعه موسيقي مي بريم به خاطر خواننده است ؟ چه قدر از آن لذت در گرو زحمت ديگر عوامل است ؟
اگر شما نيز مثل من به موسيقي ملي ايران علاقه مند باشيد و معمولا اوقات خود را با چنين موسيقي پر كنيد ، و بين دوستان يا نزديكانتان نيز چنين كساني پيدا شوند ، قطعا در صحبتهاي معمولي كه با آنها داريد ، بارها و بارها از جملات بالا استفاده كرده ايد . اما لحظه اي فكر كنيم ... همه ما به خوبي مي دانيم كه هر اثر موسيقايي از سه ركن تشكيل شده است . شعر - موسيقي ( شامل ملودي و تنظيم و نوازندگي ) و صداي خواننده ... در واقع حاصل زحمات يك يا چند شاعر و ملودي پردازي يك يا چند موسيقي دان و سپس هنرنمايي يك يا چند نوازنده چيره دست است كه در نهايت صداي خواننده نيز روي آن مي نشيند . اگر صادقانه قضاوت كنيم سهم خواننده از يك اثر ، نه تنها بيشتر از ديگر اركان نيست كه چه بسا در مواردي كمتر نيز باشد . در واقع يك اثر موسيقي مانند خانه اي است كه چندين نفر به طور شراكتي صاحب آن هستند . حتي در مواردي كه آن اثر موسيقي در يكي از اركان خود مانند شعر يا موسيقي به حافظه فولكلور و تاريخ شفاهي آن ملت تكيه كرده است ديگر شخص خاصي نيز صاحب شعر يا موسيقي نخواهد بود و اين ملت هستند كه صاحبان آن شعر يا ملودي اند .
مثلا با توجه به جملات بالا ، توضيحات زير را در نظر بگيريد :
1) دوستداران و هواداران اكبر گلپايگاني معتقد هستند كه آواز مست مستم ، يكي از آوازهاي خوب و درخشان ايشان است . آيا اين آواز ، به همت گلپايگاني خلق شده است ؟ آيا نقش بيژن ترقي كه شعر آواز را سروده است كمتر از خواننده است ؟ آيا نقش او بيشتر از خواننده است ؟ آيا اصلا نقش او بايد ديده شود يا خير ؟
2) در تصنيف صياد كه آلبوم اخير جناب افتخاري نيز به همين نام است ، با ديده انصاف كه بنگريم نقش شاعر ( مهدي عابديني ) بسيار پر رنگ است . درست است كه خواننده با احساس و صحيح اجرا مي كند ، اما به سوال بالا برگرديم ... چه قدر از لذتي كه از اين قطعه مي بريد مربوط به مفهوم زيبا و تغزلي و پاكي است كه شاعر به روان ترين شكل ممكن سروده است ؟ همچنين سه تار نوازي هنرمند سه تار نواز در طول اين اثر بسيار به زيبايي اثر مي افزايد و در نهايت ملودي زيباي محمدرضا چراغعلي و تنظيم شنيدني و غيرتكراري تصنيف را نيز بايد در نظر گرفت .
3) در مورد مرغ سحر ، چه طور مي توان نقش مرتضي خان ني داوود را در ملودي پردازي اين تصنيف نديده گرفت ؟ به نظر من بخشي از لذتي كه از شنيدن اين قطعه مي بريم به خاطر رواني و شيوايي موسيقي است كه مي شنويم ... اين قطعه به قدري ساده و روان نوشته شده است كه دوستان نوازنده مي دانند جز اولين قطعاتي است كه به هر نوازنده مبتدي آموزش ميدهند ... با اين حال نت ها چنان زيبا پشت سر هم چيده شده اند و چنان زيبا از گوشه دلكش ماهور استفاده شده است كه انسان از خود بي خود مي شود ... به خصوص در اين قطعه خاص ، شعر ملك الشعراي بهار را نيز بايد در نظر گرفت ... بسياري از تصنيف هاي ماندگار قديمي كه موسيقي آن را درويش خان يا ديگران ساخته اند با شعر اين استاد و شاعر بزرگوار
مي باشند . البته اجراي استادانه و فوق العاده تكنيكي استاد محمدرضا شجريان نيز تاثير مهمي دارد اما بخشي از كار نيز با زحمت ديگران بوده است .
4) در اي ايران ، به نظر من اصلا همه چيز وابسته به روح پاك و نبوغ شادروان روح الله خالقي است . آهنگساز بزرگ و موسيقي دان نوپرداز و خلاق كه ملودي هاي بسيار زيبايي از ا يشان در حافظه تاريخي موسيقي اين سرزمين به جامانده است و اين تصنيف ، تنها قطره از درياست ... شاعر نيز در اين اثر بسيار سرشناس و تاثيرگذار است ... حسين گل گلاب كه ايشان نيز كلام بسياري از تصنيف هاي ماندگار و زيبا را سروده اند ... اين تصنيف واقعا ملودي و شعر زيبايي دارد .
5) در مورد تصنيف واي بر دل من ، ( از آلبوم فسانه مرحوم بسطامي ) ، بار ديگر اين شعر درخشان پرويز ايرانپور از شاگردان كلنل علينقي وزيري است كه خودنمايي مي كند ... به مجلس بيگانگان ، نوشي باده ناب / به هر كجا مي روي با هر كس ، مست و خراب ... كسي چو من قدر تو را ، كي داند صنما ؟ / به راه عشق تو دهم جان و دل به فدا ... و آهنگسازي و تنظيم فوق العاده روان و زيبا از استاد كيوان ساكت كه از اساتيد تار و سه تار معاصر ما مي باشند و ملودي زيبايي بر اين اثر در دشتي نوشته اند ... البته مرحوم بسطامي نيز مانند استادشان محمدرضا شجريان ، فوق العاده تكنيكي و زيبا اجرا كرده اند .
مي بينيد ؟ در اين فرهنگ ، همه چيز در يك كلام به نام خواننده اثر نوشته مي شود ... و متاسفانه اين فرهنگ و اين تفكر روز به روز شديد تر و پررنگ تر شده است ... به عنوان مثال در تمامي آلبوم هاي استاد محمدرضا شجريان كه از اساتيد قديمي و مسلم اين موسيقي هستند حتما و بلا استثنا نام تك تك نوازندگان و نيز آهنگساز و شعراي قطعات ذكر شده است ، اما متاسفانه هر چه به جلو مي آييم مثلا در آلبوم هاي عليرضا افتخاري و حتي در اين آخرين آلبوم (صياد ) كه من سي دي آن را تهيه كردم هيچ نامي از نوازندگان نيست ... به خاطر همين در توضيح بند شماره 2 نوشتم هنرمند سه تار نواز و نامي از ايشان نداشتم كه بنويسم ... گاهي در آلبوم هاي ديگر ايشان و البته سايرخوانندگان نيز ديده مي شود كه نامي از نوازندگان نيست ... و تاسف ميخوريم كه بدانيم اين به خاطر صرفه جويي در كاغذ داخل آلبوم ها و يا هزينه چاپ است ... مقصود من در اينجا شخص خاصي نيست بلكه خواستم اين روند را از قديم تا كنون مثال بزنم تا ديده شود كه روز به روز متاسفانه پسرفت كرده ايم ... در اين ميان هميشه استثناهايي چون استاد شجريان وجود داشته اند كه گاهي حتي متن كامل همه اشعار را
( در سي دي ) و گزيده اشعار را ( در كاست ) مي توانيد بخوانيد ...
البته شايد اين تقصير از ما و فرهنگ ما نباشد ... زيرا موسيقي ايراني به طور كلي موسيقي بي كلام نيست ... يعني قطعا و حتما قطعات كلام دارند و خواننده در اكثر قطعات وجود دارد و مانند موسيقي كلاسيك غربي و يا موسيقي هاي جديدتر ، به شكل بي كلام معمولا اجرا نمي شود و اگر هم شود توسط مردم پسنديده نمي شود ... نقش شعر و كلام و حضور خواننده در موسيقي ايراني بحثي طولاني است كه در فرصتي ديگر راجع به آن با هم حرف خواهيم زد اما به هر حال ، باز هم دليل نمي شود ما اين فرهنگ يا به نوعي عادت را كم كم كنار نگذاريم . نوازندگان و آهنگسازان بزرگ و شاعران گرانقدري چون جليل شهناز ، حسن كسايي ، مرتضي محجوبي ، تجويدي ، پازوكي ، روح الله خالقي ، علينقي وزيري ، حبيب سماعي ، نصرالله زرين پنجه ، فرهنگ شريف ، هوشنگ ظريف ، محمد موسوي ، محمدرضا لطفي ، ناصر فرهنگفر ، فرامرز پايور ، ياحقي ، ني داوود ، حسين عليزاده ، كيوان ساكت ، داريوش پيرنياكان ، داريوش طلايي ، مسعود شعاري ، كيهان كلهر ، جمشيد عندليبي ، فريدن مشيري ، گل گلاب ، ملك الشعراي بهار ، معيني كرمانشاهي ، بيژن ترقي ، هما ميرافشار ، مهدي اخوان ثالث ، شاملو ، سيمين بهبهاني ، سعدي ! ، حافظ ! ، مولوي ! ، عطار و خيام ! ، پرويزايرانپور ، شيدا ، عارف ، و ده ها انسان شريف ديگر كه من الان هر چي فكر مي كنم حضور ذهن ندارم را بياييد از ياد نبريم ... ما حتي حافظ و سعدي را هم بي خيال مي شويم و مي جسبيم به خواننده ...
در جريان كنسرت هاي اخير استاد شجريان ، روزنامه ها و جرايد و اخبار رسانه ها مرتبا اعلام مي كردند كه كنسرت شجريان ، كنسرت شجريان ، ... استاد شجريان گفتند : اينقدر نگوييد كنسرت شجريان ، من از آقايان عليزاده و كلهر خجالت مي كشم ... من تنها كه نيستم ... آقاي عليزاده هست ، آقاي كلهر هست ... نگوييد شجريان ... بگوييد كنسرت شجريان و عليزده و كلهر ....
بياييد از اين به بعد سعي كنيم اگر قطعه اي از موسيقي را دوست داريم ، اولا نام شاعر و آهنگساز آن را نيز بجوييم و قدردان آنها نيز باشيم .. و ثانيا چون اين فرهنگ در وبلاگستان نيز متاسفانه وجود دارد از دوستان وبلاگي نيز خواهشمندم اگر قطعه اي براي دانلود مي گذارند فقط به اسم خواننده نباشد ... تا حد امكان و چنانچه اطلاعات دارند نام شاعر و اهنگساز يا همنواز آواز يا ... را نيز قيد كنند ... در صورتي كه مي دانند البته ...
ما ايراني ها در بررسي يك اثر ، نقش شاعر و آهنگساز را معمولا ناديده مي گيريم ... لطفا جملات زير را با دقت بخوانيد :
1) آواز مست مستم " گلپايگاني " يك آواز شنيدني است .
2) تصنيف صياد " افتخاري " بسيار عاشقانه و پراحساس است .
3) واقعا كه مرغ سحر " شجريان " نمونه يك تصنيف ماندني و جاودان است.
4) " بنان " با تصنيف اي ايران واقعا شور و حماسه آفريد .
5) تصنيف " واي بر دل من " مرحوم بسطامي سوز و غم دشتي را به خوبي منتقل مي كند .
و ...
سوال اين است : چه قدر از لذتي كه از شنيدن يك قطعه موسيقي مي بريم به خاطر خواننده است ؟ چه قدر از آن لذت در گرو زحمت ديگر عوامل است ؟
اگر شما نيز مثل من به موسيقي ملي ايران علاقه مند باشيد و معمولا اوقات خود را با چنين موسيقي پر كنيد ، و بين دوستان يا نزديكانتان نيز چنين كساني پيدا شوند ، قطعا در صحبتهاي معمولي كه با آنها داريد ، بارها و بارها از جملات بالا استفاده كرده ايد . اما لحظه اي فكر كنيم ... همه ما به خوبي مي دانيم كه هر اثر موسيقايي از سه ركن تشكيل شده است . شعر - موسيقي ( شامل ملودي و تنظيم و نوازندگي ) و صداي خواننده ... در واقع حاصل زحمات يك يا چند شاعر و ملودي پردازي يك يا چند موسيقي دان و سپس هنرنمايي يك يا چند نوازنده چيره دست است كه در نهايت صداي خواننده نيز روي آن مي نشيند . اگر صادقانه قضاوت كنيم سهم خواننده از يك اثر ، نه تنها بيشتر از ديگر اركان نيست كه چه بسا در مواردي كمتر نيز باشد . در واقع يك اثر موسيقي مانند خانه اي است كه چندين نفر به طور شراكتي صاحب آن هستند . حتي در مواردي كه آن اثر موسيقي در يكي از اركان خود مانند شعر يا موسيقي به حافظه فولكلور و تاريخ شفاهي آن ملت تكيه كرده است ديگر شخص خاصي نيز صاحب شعر يا موسيقي نخواهد بود و اين ملت هستند كه صاحبان آن شعر يا ملودي اند .
مثلا با توجه به جملات بالا ، توضيحات زير را در نظر بگيريد :
1) دوستداران و هواداران اكبر گلپايگاني معتقد هستند كه آواز مست مستم ، يكي از آوازهاي خوب و درخشان ايشان است . آيا اين آواز ، به همت گلپايگاني خلق شده است ؟ آيا نقش بيژن ترقي كه شعر آواز را سروده است كمتر از خواننده است ؟ آيا نقش او بيشتر از خواننده است ؟ آيا اصلا نقش او بايد ديده شود يا خير ؟
2) در تصنيف صياد كه آلبوم اخير جناب افتخاري نيز به همين نام است ، با ديده انصاف كه بنگريم نقش شاعر ( مهدي عابديني ) بسيار پر رنگ است . درست است كه خواننده با احساس و صحيح اجرا مي كند ، اما به سوال بالا برگرديم ... چه قدر از لذتي كه از اين قطعه مي بريد مربوط به مفهوم زيبا و تغزلي و پاكي است كه شاعر به روان ترين شكل ممكن سروده است ؟ همچنين سه تار نوازي هنرمند سه تار نواز در طول اين اثر بسيار به زيبايي اثر مي افزايد و در نهايت ملودي زيباي محمدرضا چراغعلي و تنظيم شنيدني و غيرتكراري تصنيف را نيز بايد در نظر گرفت .
3) در مورد مرغ سحر ، چه طور مي توان نقش مرتضي خان ني داوود را در ملودي پردازي اين تصنيف نديده گرفت ؟ به نظر من بخشي از لذتي كه از شنيدن اين قطعه مي بريم به خاطر رواني و شيوايي موسيقي است كه مي شنويم ... اين قطعه به قدري ساده و روان نوشته شده است كه دوستان نوازنده مي دانند جز اولين قطعاتي است كه به هر نوازنده مبتدي آموزش ميدهند ... با اين حال نت ها چنان زيبا پشت سر هم چيده شده اند و چنان زيبا از گوشه دلكش ماهور استفاده شده است كه انسان از خود بي خود مي شود ... به خصوص در اين قطعه خاص ، شعر ملك الشعراي بهار را نيز بايد در نظر گرفت ... بسياري از تصنيف هاي ماندگار قديمي كه موسيقي آن را درويش خان يا ديگران ساخته اند با شعر اين استاد و شاعر بزرگوار
مي باشند . البته اجراي استادانه و فوق العاده تكنيكي استاد محمدرضا شجريان نيز تاثير مهمي دارد اما بخشي از كار نيز با زحمت ديگران بوده است .
4) در اي ايران ، به نظر من اصلا همه چيز وابسته به روح پاك و نبوغ شادروان روح الله خالقي است . آهنگساز بزرگ و موسيقي دان نوپرداز و خلاق كه ملودي هاي بسيار زيبايي از ا يشان در حافظه تاريخي موسيقي اين سرزمين به جامانده است و اين تصنيف ، تنها قطره از درياست ... شاعر نيز در اين اثر بسيار سرشناس و تاثيرگذار است ... حسين گل گلاب كه ايشان نيز كلام بسياري از تصنيف هاي ماندگار و زيبا را سروده اند ... اين تصنيف واقعا ملودي و شعر زيبايي دارد .
5) در مورد تصنيف واي بر دل من ، ( از آلبوم فسانه مرحوم بسطامي ) ، بار ديگر اين شعر درخشان پرويز ايرانپور از شاگردان كلنل علينقي وزيري است كه خودنمايي مي كند ... به مجلس بيگانگان ، نوشي باده ناب / به هر كجا مي روي با هر كس ، مست و خراب ... كسي چو من قدر تو را ، كي داند صنما ؟ / به راه عشق تو دهم جان و دل به فدا ... و آهنگسازي و تنظيم فوق العاده روان و زيبا از استاد كيوان ساكت كه از اساتيد تار و سه تار معاصر ما مي باشند و ملودي زيبايي بر اين اثر در دشتي نوشته اند ... البته مرحوم بسطامي نيز مانند استادشان محمدرضا شجريان ، فوق العاده تكنيكي و زيبا اجرا كرده اند .
مي بينيد ؟ در اين فرهنگ ، همه چيز در يك كلام به نام خواننده اثر نوشته مي شود ... و متاسفانه اين فرهنگ و اين تفكر روز به روز شديد تر و پررنگ تر شده است ... به عنوان مثال در تمامي آلبوم هاي استاد محمدرضا شجريان كه از اساتيد قديمي و مسلم اين موسيقي هستند حتما و بلا استثنا نام تك تك نوازندگان و نيز آهنگساز و شعراي قطعات ذكر شده است ، اما متاسفانه هر چه به جلو مي آييم مثلا در آلبوم هاي عليرضا افتخاري و حتي در اين آخرين آلبوم (صياد ) كه من سي دي آن را تهيه كردم هيچ نامي از نوازندگان نيست ... به خاطر همين در توضيح بند شماره 2 نوشتم هنرمند سه تار نواز و نامي از ايشان نداشتم كه بنويسم ... گاهي در آلبوم هاي ديگر ايشان و البته سايرخوانندگان نيز ديده مي شود كه نامي از نوازندگان نيست ... و تاسف ميخوريم كه بدانيم اين به خاطر صرفه جويي در كاغذ داخل آلبوم ها و يا هزينه چاپ است ... مقصود من در اينجا شخص خاصي نيست بلكه خواستم اين روند را از قديم تا كنون مثال بزنم تا ديده شود كه روز به روز متاسفانه پسرفت كرده ايم ... در اين ميان هميشه استثناهايي چون استاد شجريان وجود داشته اند كه گاهي حتي متن كامل همه اشعار را
( در سي دي ) و گزيده اشعار را ( در كاست ) مي توانيد بخوانيد ...
البته شايد اين تقصير از ما و فرهنگ ما نباشد ... زيرا موسيقي ايراني به طور كلي موسيقي بي كلام نيست ... يعني قطعا و حتما قطعات كلام دارند و خواننده در اكثر قطعات وجود دارد و مانند موسيقي كلاسيك غربي و يا موسيقي هاي جديدتر ، به شكل بي كلام معمولا اجرا نمي شود و اگر هم شود توسط مردم پسنديده نمي شود ... نقش شعر و كلام و حضور خواننده در موسيقي ايراني بحثي طولاني است كه در فرصتي ديگر راجع به آن با هم حرف خواهيم زد اما به هر حال ، باز هم دليل نمي شود ما اين فرهنگ يا به نوعي عادت را كم كم كنار نگذاريم . نوازندگان و آهنگسازان بزرگ و شاعران گرانقدري چون جليل شهناز ، حسن كسايي ، مرتضي محجوبي ، تجويدي ، پازوكي ، روح الله خالقي ، علينقي وزيري ، حبيب سماعي ، نصرالله زرين پنجه ، فرهنگ شريف ، هوشنگ ظريف ، محمد موسوي ، محمدرضا لطفي ، ناصر فرهنگفر ، فرامرز پايور ، ياحقي ، ني داوود ، حسين عليزاده ، كيوان ساكت ، داريوش پيرنياكان ، داريوش طلايي ، مسعود شعاري ، كيهان كلهر ، جمشيد عندليبي ، فريدن مشيري ، گل گلاب ، ملك الشعراي بهار ، معيني كرمانشاهي ، بيژن ترقي ، هما ميرافشار ، مهدي اخوان ثالث ، شاملو ، سيمين بهبهاني ، سعدي ! ، حافظ ! ، مولوي ! ، عطار و خيام ! ، پرويزايرانپور ، شيدا ، عارف ، و ده ها انسان شريف ديگر كه من الان هر چي فكر مي كنم حضور ذهن ندارم را بياييد از ياد نبريم ... ما حتي حافظ و سعدي را هم بي خيال مي شويم و مي جسبيم به خواننده ...
در جريان كنسرت هاي اخير استاد شجريان ، روزنامه ها و جرايد و اخبار رسانه ها مرتبا اعلام مي كردند كه كنسرت شجريان ، كنسرت شجريان ، ... استاد شجريان گفتند : اينقدر نگوييد كنسرت شجريان ، من از آقايان عليزاده و كلهر خجالت مي كشم ... من تنها كه نيستم ... آقاي عليزاده هست ، آقاي كلهر هست ... نگوييد شجريان ... بگوييد كنسرت شجريان و عليزده و كلهر ....
بياييد از اين به بعد سعي كنيم اگر قطعه اي از موسيقي را دوست داريم ، اولا نام شاعر و آهنگساز آن را نيز بجوييم و قدردان آنها نيز باشيم .. و ثانيا چون اين فرهنگ در وبلاگستان نيز متاسفانه وجود دارد از دوستان وبلاگي نيز خواهشمندم اگر قطعه اي براي دانلود مي گذارند فقط به اسم خواننده نباشد ... تا حد امكان و چنانچه اطلاعات دارند نام شاعر و اهنگساز يا همنواز آواز يا ... را نيز قيد كنند ... در صورتي كه مي دانند البته ...