مشاهده نسخه کامل
: خط و خوشنويسى
Asalbanoo
24-02-2007, 17:50
خط شکل مکتوب کلام است و انتقال مفاهيم به شکل عينى ماهيت اصلى خط و خوشنويسى است.
خوشنويسى يکى از هنرهاى اصيل و سنتى کشور است. قرنهاست اين هنر بهعنوان پررونقترين و جلوهسازترين شاخه هنر زيباى ايرانى شناخته شده است و يکى از ابعاد فرهنگ اصيل ايرانى را بوجود آورده است.
خوشنويسى والاترين منزلت را در ميان هنرهاى اسلامى دارد و يکى از تعاريف خوشنويسى در متون اسلامى اين است: خوشنويسى هندسهٔ روحانى لغاتى است که به وسيلهٔ ابزار مادى تجسم مىيابد.
Asalbanoo
24-02-2007, 17:51
طبق آنچه که در رسالات و کتب مؤلفان مشهور بعد از اسلام آمده، اولين شخصى که خط نوشت ”مرا مر ابن مرّه“ از شبه جزيرهٔ عربستان بود و اولين کسى که در صدر اسلام قرآن نوشت و به حسن خط شهرت داشت خالد ابن ابوهياج بود که براى عمر بن عبدالعزيز قرآنى با زر نوشت. بعد از آنکه کوفه بهصورت شهر بزرگى درآمد، خط کوفى در اين شهر رواج يافت و رونق گرفت و به خط کوفى شهرت يافت. قديمىترين قرآن به خط کوفى متعلق به اواخر قرن سوم هجرى است. بعداً نسخ در کتابت قرآن بجاى خط کوفى بکار رفت و در قرن بعد خطوط ديگرى توسط خوشنويسان ايرانى پديد آمد و تا مدتها بعد از تکوين خط هاى عربي، خوشنويسى مقامى والاتر و بالاتر از نقاشى داشت.
خطى که در قرون اسلامى در ايران رواج داشته و به آن خوشنويسى مىکردهاند و امروزه نيز خطى رسمى است، در اصل از الفباى عربى مىباشد. عربها پيش از اسلام بر اثر ارتباط با اقوام متمدنتر با خط و زبان نبطى و سريانى آشنا شده بودند و از هر يک از اين دو خط استفاده مىکردند. خطهاى نبطى و سريانى از خطوط سامى بود و تقليد آن براى عربها امکانپذير. خط اولى منشأ خط نسخ شد و دومى اصلى خطّ کوفى است. بعد از اسلام ظاهراً هر دو خط بهکار مىرفته است. خط نسخ بيشتر براى تحرير نامهها و خط کوفى براى کتابت مصحفها، کتيبهها و سکهها استفاده مىشد.
از اواخر دورهٔ امويان و اوايل عباسيان قلمرو خط عربى وسعت يافت و بهتدريج در ايران ومصر و شمال آفريقا انتشار و رواج يافت و کمکم از دو خط مذکور اقلام ديگرى پديد آمد.
قبل از اسلام در ايران انواع خط از جمله خط ميخي، پهلوى و اوستايى رايج بود و حتى از آثار برجاى مانده چنين برمىآيد که ايرانيان در نوشتن آنها هماهنگى و ضوابط خاصى داشتهاند. اما با پذيرش اسلام توسط ايرانيان، خط و زبان قرآنى رواج يافت.
در آخر قرن سوم و اوايل قرن چهارم هجري، شخصى به نام ابن مقلد بيضاوى شيرازي، وزير مقتدر خليفهٔ عباسى و برادرش ابوعبدا... حسن به هرج و مرج در اقلام گوناگون پايان دادند و با تکميل اقلام موجود (چهارده نوع) و هندسى کردن ابعاد حروف و تعيين اساس قواعد دوازدهگانه در خط، خوشنويسى را تحت ضابطه در آوردند و پايهٔ خطوط را بر سطح و دور نهادند.
خط نسخ از زمان ابن مقلد به بعد به قالبى بهتر درآمد و شهرت قابل توجهى يافت.
ابن مقلد قواعد خوشنويسى را به دو بخش تقسيم کرده است: حسن تشکيل و حسن وضع. حسن تشکيل قاعدهٔ اصول و نسبت از آن پديد مىآيد و ديگرى حسن وضع که قواعد ترکيب و کرسى از آن استفاده مىشود.
بعد از ابن مقلد خطاطان ديگر نيز بهتدريج اين اصول را بسط دادند. اين قواعد عبارتند از:
- قاعدهٔ اصول: قوت، ضعف، سطح، دور، صعود، نزول، سواد، بياض، ارسال. يعنى حسن نگارش حروف و استحکام آنها از جهات مذکور.
- قاعدهٔ نسبت يا تناسب: يعنى حروف و شکلهاى مشابه هم، در همهٔ موارد به يک اندازه باشند.
- قاعدهٔ ترکيب: يعنى آميزش هماهنگ و دلپذير حروف، کلمات، جملهها و سطرها با يکديگر به گونهاى که از حسن ترکيب برخوردار باشد.
- قاعدهٔ کرسى: يعنى نوشتن با توجه به خط کرسى انجام شود.
دو اصطلاح صفا و شأن صفت خطى است که به مرحلهٔ کمال رسيده باشد. صفا حالتى است که طبع را شاد و چشم را روشن سازد. و شأن کيفيتى است از خط که چون پديد آيد خطاط به نگريستن در خط مجذوب شود و احساس خستگى نکند.
بعد از ابن مقله، ابن بوّاب، در ضمن بکار بستن قواعد دوازدهگانه، با سنجش حروف با ميزان نقطه، قواعدى را در خوشنويسى پيشنهاد کرد و با دقت در تراش قلم و انتخاب مرکب و نيز با ترتيب شاگردان متعدد در تکميل اقلام ثلث و نسخ و رقاع تأثيرگذار بود.
طى دو قرن پس از ابن بّواب، خوشنويسى توسط خطاطان متعدد رونق گرفت؛ تا اينکه ياقوت مستعصمى ظهور کرد و از ميان اقلام متعدد رايج شش قلم ثلث، نسخ، ريحان، محقق، توقيع و رقاع را برگزيد و در زيبا گرداندن آنها ابتکاراتى بهخرج داد. اقلام سته به خطوط اصول نيز مشهورند.
خوشنويسان ايراني، خطى وزين و سبک روح را از خط تعليق مشتق ساختند که نستعليق نام گرفت. نستعليق که از واژههاى نسخ و تعليق شده در قرن نهم هجرى توسط ايرانىها ابداع شد و همچنان نيز خط ملّى آنان محسوب مىشود. واضع خط نستعليق ميرعلى تبريزى بود، که قواعد پيچيدهٔ حاکم بر آن را نيز تدوين نموده در زمان سلطنت شاه طهماسب (۹۳۰-۹۸۴ هـ .ق) خط نستعليق جاى نسخ را گرفت و خط منتخب براى نگارش ديوانهاى شعر، داستانهاى حماسى و ديگر رواوين گرديد. يک قرآن کامل به خط نستعليق نيز موجود است که اين نسخهٔ منحصر بفرد که براى کتابخانه شاهطهماسب در سال ۹۴۵ هـ . توسط شاهمحمود نيشابورى کتابت شده است که نمايش قدرت و زيبايى خط نستعليق به شمار مىآيد. دوران سلطنت شاهعباس بزرگ، دورهٔ طلايى خط نستعليق به شمار مىرود. در اين دوران خوشنويسان بنامى رسد کردند که معتبرترين آنها ميرعماد حسينى است.
در قرن نهم همچنين خورشيد بلندپايه خط و خوشنويسى سلطان على مشهدى ظهور نود و شهرتش در زمان حيات عالمگير شد.
در قرن دهم ستارگان بسيارى چون شاه محمود نيشابوري، سلطان محمد خندان، بابا شاه تربتي، پيرمحمد شاگرد ميرعلي، سيد احمد مشهدي، محمود سياوشاني، شيخ مرشدالدين شيرازي، شاهمحمد مشهدى در آسمان هنر خوشنويسى اين سرزمين درخشيدند. ميرعلى هروى استاد الاساتيد خط نيز در اين دوران ظهور کرد. وى قواعد خط را به نظم در آورد و آثارى چون هفت اورنگ جامي، چهل حديث (سه نسخه)، گلستان سعدي، و بسيارى از آثار ادبى و فرهنگى اين سرزمين را به قلم جادويى خود مزين کرد.
از مهمترين حوادث خط و خوشنويسى در قرن دوازدهم، ظهور درويش عبدالمجيد طالقانى استاد مسلم خط شکسته است. از بزرگان ديگر خط در اين قرن احمد نيريزى است. او از نسخنويسان بزرگ زمان خود است و در نستعليق و شکسته نيز مهارت دارد.
در قرن دوازدهم هجرى خط نسخ متمايل به نستعليق گرديد و در قرن سيزدهم و چهاردهم هجرى قمرى بهتدريج به خوشنويسى و نستعليق توجه شده است و مشاهير عمده اين هنر عبارتند از: وصال شيرازى و فرزندانش، ميرزا محمدرضا کلهر، ميرزا غلامرضا اصفهاني، و عمادالکتاب.
خط نستعليق به دست هنرمندان ايرانى متولد شد، ميرعماد حسنى آنرا به درجهٔ کمال رسانيد و تا زمان ميرزا محمدرضا کلهر ادامه يافت.
در دورهٔ معاصر على اکبر کاوه، حسن زرين خط، سيد حسين و سيد حسن ميرخانى و هنرمندان بنام ديگرى در اين خط و شيوه هنرنمايى داشتهاند
Asalbanoo
24-02-2007, 17:52
خط شناسان خطوط اصلى را شش خط دانستهاند که به اقلام سته معروفند و عبارتند از: رقاع، ثلث، ريحان، محقق، توتيع و نسخ
در ايران و ديگر سرزمينها خطوط متعددى ابداع شد که تعداد اين خطوط را براى زبانهاى اسلامى شصت نوع مىدانند.
امروزه در ايران از چهار نوع خوشنويسى بيشتر از انواع ديگر استفاده مىشود: نسخ و ثلث، نستعليق و شکسته نستعليق
خطوط ایرانی
سایر خطوط
Asalbanoo
24-02-2007, 17:53
خطهاى ايرانى تعليق، نستعليق و شکسته نستعليق مىباشد. با ضابطهمند شدن خط تعليق در دوران صفويه، مقدمات ظهور نستعليق فراهم شد. اين دو خط در ميان ايرانيان و ملل ترک وارد و زبان رشد يافت و سهم مهمى در پيشبرد خوشنويسى اسلامى داشت. خط شکسته نيز از ابداعات ايرانياناست که در پيوند با تعليق و نستعليق قرار دارد.
تعلیق
نستعلیق
شکستهٔ نستعلیق
تعليق
از قرن پنجم هجرى در نسخ تحريرى (شيوهٔ ايراني)، بتدريج دگرگونىهايى پديد آمد و از اواسط قرن هفتم بر اثر تکامل قلم ايرانى خطى بوجود آمد که مقتبس از آن و نيز خط توقيع و رقاع بود و بنام خط تعليق کمال و رواج يافت. اين خط در تحرير کتابها و ديوانهاى شعر يکار مىرفت و تا قرن هشتم رو به تکامل رفت.
نياز به سرعت در نوشتن باعث شد تا پيوستگى حروف و کلمات مجاز شود و خطى بوجود آمد که شکسته تعليق ناميده شد. اين قلم خاص کاتبان ديوان بود که گاهى ”ترسّل“ نيز ناميده شده است. امروزه خطاطان ايرانى با تعليق کمتر آشنايى دارند. پس از رواج خط تعليق، عثمانىها و مصرىها در آن تصرفاتى موافق با سليقه خود ايجاد کردند و شيوهٔ خود را ”ديواني“ ناميدند.
نستعليق
در بين انواع خوشنويسى که از ابتداى اسلام تا بحال وجود داشته است، نستعليق زيباترين نوع خوشنويسى محسوب مىشود؛ بطورى که آن را ”عروس خطوط اسلامي“ لقب دادهاند. نستعليق که آميختهٔ دو خط تعليق و نستعليق گفته شده، توسط ميرعلى تبريزى به کمال دست يافت و حرکتى نو آغاز شد.
خط نستعليق از همهٔ شرايط زيبايى برخوردار است؛ از آن جمله: اعتدال، موزوني، استواري، تناسب، حسن ترکيب و همآهنگى ذوق و سليقه. علاوه بر زيبايى منظر، سهولت و سرعت تحرير نستعليق و نيز آسانى قرائت کلمات و سطور از موجبات رواج آن بوده است. نستعليق خطى است با قاعده و حروف اين خط را ملهم از زيبايى طبيعت دانستهاند.
در سى - چهال سال اخير تا امروز توجه به خط نستعليق روزافزون بوده است و خوشنويسانى توانا در اين زمينه ظهور کردهاند. از هنرمندان خوشنويسى نستعليق معاصر که در ترويج آن در دوران معاصر تلاش کرده و موجب رونق و ترويج اين نوع خط شدهاند، مىتوان از عمادالکتاب، سيد حسين ميرخاني، سيد حسن ميرخاني، علىاکبر کاوه را مىتوان نام برد.
اصول خط نستعليق امروزه همان است که ميرعماد لحاظ کرده بود. هنرمند قرن سيزدهم بنام محمدرضا کلهر در چارچوب شيوۀ ميرعماد تغييراتى ايجاد کرد که در زيباتر شدن و تطبيق آن با صنعت چاپ در آن زمان، نقش اساسى داشت. ميرزا غلامرضا اصفهانى نيز از هنرمندان همين دوره است که نستعليق را بسيار استادانه مىنوشت.
بهرحال بارزترين مشخصهٔ نستعليق زيبايى آن است.
شکستهٔ نستعليق
از انواع خوشنويسى ايران، خط شکسته نستعليق است که داراى پيچشها و حرکتهاى بسيار زيبايى است. مشخصهٔ بارز آن رواننويسى و تندنويسى است.
اين خط از ابداعات ايرانيان است که مستقيماً در پيوند با تعليق و نستعليق مىباشد. از اوايل قرن يازدهم و آخر دورهٔ صفويه، خط شکسته نستعليق بدليل کثرت کاربرد و نياز به تندنويسى بوجود آمد. مهمترين خوشنويس اين خط، درويش عبدالمجيد طالقانى (نيمه دوم قرن ۱۲) است. ابداع و استخراج شکسته نستعليق را از نستعليق در اوايل قرن يازدهم به مرتضى قليخان شاملو و برخى نيز به محمد شفيع هروى معروف به شفيعا نسبت دادهاند.
هنرمند ديگر اين خط سيد على اکبر گلستانه در قرن سيزدهم است که شيوهٔ درويش عبدالمجيد را ادامه داد.
شکسته نستعليق بعد از يک دوران کوتاه رکود، امروزه مورد توجه خوشنويسان واقع شده است. حروف و کلمات در اين نوع خوشنويسى از شکلهاى متنوع زيبايى برخوردار است. حرکت در اين خط از نستعليق آزادتر است.
از شکسته نستعليق براى نوشتن متنهاى ادبى و شاعرانه فارسي، پيامهاى شاد و کارتهاى تبريک بهره گرفته مىشود اين نوع خوشنويسى در نقاشيخط و گرافيک نيز کاربرد وسيعى دارد.
Asalbanoo
24-02-2007, 17:54
اقلام ستّه (شش قلم) شامل ثلث، نسخ، محقق، توقيع، رقاع و ريحان است. اين اقلام توسط ياقوت مستعصمى از بيان اقلام مختلف انتخاب شد. وى در زيبا کردن اين خطوط ابتکاراتى بخرج داد و در واقع اين خطوط توسط وى ظهور کرد. اين اقلام به خطوط اصول نيز مشهورند.
کوفی
ریحان
توقیع
رقاع
ثلث
نسخ
محقق
کوفى
نخستين نوع خوشنويسى که قرآن به آن نوشته شد کوفى بود. بعد از ظهور اسلام در ايران، اين خط نيز رواج يافت.
با تأسيس شهرهاى کوفه و بصره در دومين دههٔ شکوفايى اسلام، دانشمندان گرانقدرى بوجود آمدند که توجه زيادى به زبان و خط عربى داشتند و کوفه نقش تعيينکنندهاى در خط مکّى - مدينهاى داشت؛ و خط جديدى پديد آمد که بنام خط کوفى مشهور شد.
خط کوفى در نيمه دوم قرن اول هجرى به اوج خود رسيد و سه قرن دوام يافت.
بطورکلى خط کوفى در دون نوع ظاهر شده است. يکى تحريري، کتابتي، ساده و تزئينى و موشّح و ديگرى کوفى بنّايى ومعقّلي.
خط کوفى تزئيني، از قرن دوم هجرى عامل بسيار مهمى در هنر اسلامى براى سورههاى قرآن مجيد، نوشتههاى روى سکهها و لوحههاى يادبود بشمار مىآمد. اما مهمترين جلوۀ خط کوفى تزئينى را بايد در قرن چهارم هجرى در کتيبههاى سلجوقى که در اواخر حکومت خلفاى عباسى فعاليت داشتند، جستوجو کرد. از قرن چهارم به بعد خط کوفى به تنهايى شکل تزئينى يافت و اين تحول تا اواخر قرن پنجم هجرى ادامه يافت. از اين زمان به بعد خط کوفى عملکرد اصلى خود را از دست داد و صرفاً تزئينى گشت.
خط بنايى يا معقلى خطى است بدون دور و متکى بر سطح. خط بنايى تشکيل شده از خطوط مستقيم عمود برهم که زوايايى را بوجود مىآورد.
اصل و منشأ خط کوفى از خط سريانى است. خط کوفى ايرانى نيز براساس نتايج برخى پژوهندگان معاصر در آثار بازمانده کشف شده است. اين خط کوفى شيوهٔ خاصى داشته با حروف منفصل که با خاطى مويين به يکديگر پيوسته و در آن شباهتى با خط اوستايى و پهلوى يافت شده است که آن را کوفى شيوهٔ ايرانى ناميدهاند.
خط کوفى در ايران تا مدت پنج قرن معمول بوده است که بيشتر در کتابت قرآن و تزئين ابنيه و کتب، ظروف و ... بکار مىرفته است.
ثلث
خط ثلث با ساختارى ايستا و موقر، بيشتر در تزئين کتابها و کتيبهها بکار مىرفته است. انواع گوناگون ثلث تزئينى توسط ابنبواب و ياقوت ابداع شده که براى کتابت قرآن و ديگر کتب مذهبى بکار مىرفته است. ابنبواب زيبايى و ظرافت را با خط ثلث همراه کرد.
خط ثلث در ايران براى نوشتن عنوان سورههاى قرآن کريم، پشت جلدنويسي، سرلوحهها، و بخصوص در کتيبهها و کاشىکارىها بکار رفته است و هنوز نيز رايج مىباشد.
ريحان
خط ريجان از خط نسخ مشتق شده است؛ اما از خط ثلث نيز بهره گرفته است ولى از آن ظريفتر است. خط ريحانى بسيار نزديک به خط محقق است. اين خط از ابداعات على ابن - عبيدالله ريحانى است و به همين دليل نام ريحانى گرفته است. برخى نيز آن را به ابنبواب نسبت مىٔهند، زيرا براى اين خط و زيباسازى آن تلاشهاى شايانى کرده است.
برخى نيز خط ريحان را مشتق از خط محقق مىدانند که سالها پس از آن پديد آمده است. اين خط همهٔ محاسن و ويژگىهاى خط محقق را دارد. ولى ظريفتر از آن نوشته مىشود و به ظرافت و لطافت ممتاز است
Asalbanoo
24-02-2007, 17:56
نسخ
خط نسخ، در آغاز خطى بوده هم پايهٔ خط کوفي. اصل اين خط از خط ”نبطي“ مىباشد. خط نسخ بطورکلى از اواخر قرن دوم هجرى رايج شد. ولى تا اواخر قرن سوم هجرى چندان متداول نبود. اين خط به تمام سرزمينهاى شرقى که تحت لواى اسلام بودهاند، گسترش يافت. ايرانيان براى نيازهايى چون کتابت نوعى نسخ بکار مىبردند که متفاوت بود. امتياز مهم خط نسخ در رعايت نسبت است، که يکى از قواعد مهم خوشنويسى مىباشد که موجب زيبايى خط است. ابنمقلد تناسبات خط نسخ را استحکام بخشيد و آن را به يکى از سطوح متعالى خوشنويسى رسانيد.
در حال حاضر در کشورهاى اسلامي، خط نسخ اهميت بسيار دارد و در تحرير آن بکار مىرود. حروف چاپ و ماشين تحرير نيز با اين قلم فراهم آمده است و کتابها و نشريات نيز به همين خط چاپ مىشوند، که البته با نسخ قرآنى تفاوتهايى مختصر دارد.
خواندن و نوشتن در خوشنويسى نسخ بسيار ساده و روان است؛ علت آن نظم خاص و دقيقى است که در چيدن حروف و کلمات در داخل سطر بکار مىرود.
توقيع
تقويع در لغت به معنى امضاء است که توقيعى نيز گفته شده است. اين خط در زمان خلافت مأمون ابداع شده است.
تحول نهايى خط توقيع در قرن چهارم هجرى اتفاق افتاد. احمد بن محمود ملقب به ابن خازن از شاگردان نسل دوم ابن بواب و از مريدان وي، شوکت لازم را به اين خط بخشيد.
در اواخر قرن نهم هجري، نوع درشتى از خط توقيع در ترکيه ابداع شد که موردپسند ترکها بود. اما ميان عربها چندان متداول نگشت.
خط توقيع را مشتق از خط ثلث دانستهاند.
محقق
محتقق نخستين طخى است که در آغاز خلافت عباسيان از کوفى استخراج شد و نزديکترين خطوط به آن است. و نيز اولين خطى است که ابن مقلد تهذيب و هندسى کرده است. ابنبواب تکامل نهايى را به آن بخشيد. خط محقق چهار قرن محبوبترين خط ميان خوشنويسان جهت کتابت قرآن در تمام سرزمينهاى اسلام در شرق بوده است.
تأثير ذوق ايرانى در اين خط کاملاً بارز است. محقق خطى است باشکوه و اندام درشت و فواصل منظم، يکدست و ساده.
رقاع
رقاع در لغت به معنى صفحهٔ کوچک است. اين خط از خطوط نسخ و ثلث مشتق شده است. خط رقاع در مکاتبات خصوصى و کتابهاى عرفى و روى کاغذهاى در ابعاد کوچک رواج داشت. رقاع از خطوط محبوب خوشنويسان عثمانى بود و توسط خوشنويس مشهور شيخ حمدالله الاماسى اصلاحات لازم در آن صورت گرفت. اين خط تدريجاً توسط ديگر خوشنويسان سادهتر شد و از رايجترين خطوط گرديد. امروزه خط رقاع از متداولترين خطوطى است که در سرتاسر دنياى عرب بکار مىرود.
خط رقاع بر اثر نياز به تندنويسى و مختصر نوشتن، در مکاتبان بکار مىرفته است.
Asalbanoo
25-02-2007, 20:45
براى خوشنويسى ابزار و وسايلى لازم است: قلم ني، مرکب و ليقه و دوات، قلمتراش، قطزن و زيرمشقي. تهيه ابزار خوب هميشه باعث بهتر نوشتن و تميزى کار است و هر يک از وسايل بايد داراى مشخصات خاصى باشد تا نتيجهٔ مطلوب حاصل شود.
قلم
قلم تراش
قط زن
دوات (لیقه و مرکب)
کاغذ
قلم
قلم مهمترين ابزار نوشتن است. گفته مىشود قبل از تراشيدن، به آن نى مىگويند و بعد از تراشيدن، قلم گفته مىشود. بهترين نوع قلم نى که براى نوشتن مناسب است، قلم دزفولى است. اين نى از نيزارهاى جنوب کشور و در منطقهٔ خوزستان و دزفول بدست مىآيد. قلم خود بايد سرخ مايل به قهوهاى سوخته باشد و بهعبارت ديگر سرخ و سفيد باشد. و سياه، زرد يا خاکسترى نباشد. گره و پيچ نداشته باشد؛ زياد کوتاه يا بلندنباشد. محکم باشد و گوشت داخل قلم سفيد باشد. ”سلطانعلى مشهدي“ از خوشنويسان بزرگ قرن دهم هجرى در رسالهٔ خوشنويسى خود دربارهٔ قلم چنين سروده است:
اوّلاً مىکنم بيان قلم بشنو اين حرف از زبان قلم
که قلم سرخ رنگ مىبايد نه به سختى چو سنگ مىبايد
نه سياه و نه کوته و دراز ياد گير اى جوان ز روى نياز
نه بر او پيچ و نه در او تابى مُلک خط راست نيک اسبابي
معتدل، نه ستبر و نه باريک و اندرونش سفيد و نى تاريک
گر قلم سخت باشد وگرنست دست از اين و آن ببايد شست
اگر قلم خوب تراشيده شود، نوشتن آن آسان مىگردد. در تراش قلم، ابتدا روى قلم را بر مىدارند که بهتر است از طرف رويش آن باشد و تا حدى برداشته مىشود که به قسمت سخت نزديک پوست قلم برسد. سپس پهلوهاى قلم تراشيده مىشود. ميدان قلم نبايد زياد بلند يا کوتاه باشد. بهترين حد به اندازهٔ قطر قلم است. بعد دَم قلم را شکاف کوچکى مىدهند که فاق گفته مىشود و بعد عمل قط زدن انجام مىشود که زدنِ سرقلم است، با زاويهٔ مناسب و توسط فشار دست بر پشت قلمتراش. در قلمهاى درشتتر پشت قلم نيز برداشته مىشود، که اين مرحله قبل از قط زدن انجام مىگيرد.
قلم تراش
اگر قلمتراش کُند باشد، قلم ضايع خواهد شد. بهتر است قلمتراش براى برداشتن ميدان قلم و قط زدن پهن و محکم باشد. و براى خالى کردن پهلوهاى قلم باريک باشد. سلطانعلى مشهدى مىگويد:
با تو ذکر قلمتراش کنم حرفهاى نگفته فاش کنم
تيغ او نه دراز و نه کوتاه تُنُک و پهن نيست خاطرخواه
تا که در خانهٔ قلم گردد وان قلم قابل رقم گردد
قط زن
قط زن، معمولاً از چوب سخت و استخوان مانند آبنوس و عاج ساخته مىشود و اگر از جنس شاخ باشد بهتر است. قط زن بايد صاف و تقريباً سخت باشد. امروزه از ني، کائوچو و نظاير ان استفاده مىشود.
دوات (ليقه و مرکب)
مرکب خوشنويسى، مرکب مخصوصى است که معمولاً بهصورت سنتى ساخته مىشود و انواع ديگر آن و جوهر خودنويس براى مصرف خوشنويسى مناسب نيست. مرکب خوشنويسى به دو صورت مايع و خشک وجود دارد. مرکب خشک را تا مدتها مىتوان نگهدارى کرد. براى استفاده از مرکب خشک ابتدا آن را در مقدار مناسبى آب جوشيده سرد شده حل مىکنند. از آب مقطر و گلاب نيز استفاده مىشود. بعد از اينکه کاملاً حل شد، بهوسيلهٔ پارچهاى آن را صاف مىکنند. مرکب براى آن که آمادهٔ نوشتن گردد، در ظرفى ريخته مىشود بنام دوات. دوات مىتواند از جنس شيشه يا پلاستيک يا چينى باشد. دوات نبايد زياد کوچک يا بزرگ باشد. و دهانهٔ آن بايد گشاد و عمق آن تقريباً کم باشد. اين ظرف بايد درى محکم و غيرقابل نفوذ داشته باشد.
ليقه مقدارى نخ ابريشم طبيعى يا مصنوعى است، که داخل دوات قرار مىدهند و روى آن مرکب مىريزند. ليقه از ريختن مرکب جلوگيرى مىکند؛ و خاصيت مهم آن تنظيم مقدار مرکب روى قلم در هنگام نوشتن است. از پنبه و اسفنج براى اين کار نبايد استفاده کرد.
کاغذ
هر نوع کاغذى مناسب خوشنويسى نيست. کاغذهاى ناصاف و ناهموار باعث سايش نوک قلم نى مىشود و مناسب نيست. براى خوشنويسى بايد از کاغذهاى نرم و لغزنده مثل کاغذهاى گلاسه و نيمهگلاسه استفاده شود.
Asalbanoo
25-02-2007, 20:49
يک اثر خوشنويسى مىتواند در قالبها و گونههاى مختلفى ارائه شود. هر يک از اين قالبها داراى اصول و شرايط خاصى است که بايد از سوى هنرمند رعايت شود تا نتيجهٔ صحيح بهدست آيد. اين قالبها عبارتند از: سطر، دو سطر، سياه مشق، چليپا، کتابت، قطعه، کتيبه.
در طى ساليان اين قالبهاى متعدد براى ترکيب کلمات و حروف ايجاد شدند و هنرمندان، آيات قرآنى و متون ادبى و علمى و اشعار زيبا را در اين قالبها نوشتهاند و خوشنويسان با وفادارى به اصول اين قالبها آثار بديع و بسيار زيبايى خلق کردهاند.
سطرنویسی
دو سطرنویسی
سیاه مشق
چلیپا
کتابت
سطرنويسى
به مجموعهٔ کلمات و جملههايى که روى خط کرسى قرار مىگيرند، سطر گفته مىشود. سطر سادهترين قالب براى ارائه نوشته در خوشنويسى بشمار مىرود و از ارکان مهم آن به حساب مىآيد. سطر ممکن است يک جملهٔ کامل باشد يا چندين جمله را در خود جاى دهد. گاهى نيز ممکن است جملهٔ کامل هم نباشد. بنابراين تعداد سطرها در يک صفحه را، خط کرسىهاى موجود در آن صفحه مشخص مىکنند.
اصول و ضوابط کلى سطر شامل دو قسمت مهم مفردات سطر و ترکيب سطر مىشود. مفردات سطر اجزاى سطر است؛ شامل حروف، کلمات و اتصالات؛ که بکارگيرى قواعد حروف و کلمات انجام مىگيرد.
ترکيب سطر، چگونگى قرار گرفتن حروف و کلمات در داخل سطر و نحوه ارتباط بين آنهاست؛ بطورى که سطر در زيباترين شکل خود قرار گيرد. مجموعه اجزاى يک سطر بايد در داخل سطر، بصورتى اصولى و زيبا کنار هم چيده شوند، تا سطر زيباتر بنظر آيد. در ترکيب سطر، ذوق و سليقه و ابتکار شخص در زيبايى آن نقش اساسى دارد. قواعد و اصول اوليهٔ ترکيببندى سطر عبارتند از: رعايت کرسى حروف و کلمات، رعايت فاصلهٔ حروف و کلمات، کشيدهها و جايگاه آنها در سطر، سوار کردن حروف و کلمات، اتمام سطر.
خط کرسى يا خط زمينه در يک سطر براى آنکه چشم بهخطا نرود و حروف و کلمات در جايگاه خود قرار گيرند، بکار مىرود. در سطر، بايد فاصلهٔ حروف و کلمات يکسان و يکنواخت نسبت بهم نوشته شوند، تا سطر زيباتر و خواناتر شود. معمولاً فاصله بين حروف و کلمات يک سطر، به اندازهٔ يک نقطه قلم است.
معمولاً در هر سطر يک يا دو حرف بهصورت کشيده نوشته مىشود. بعضى حروف الفباى فارسى در خط نستعليق مىتوانند بهصورت کشيده يا مدّ نوشته شوند. برخى خروف خود، قابل کشيدن نيستند؛ اما در اتصال با حروف ديگر قابل کشيدن مىشوند. مثل حرف غ وقتى به م متصل شود بهصورت کلمهٔ ”غم“ قابل کشيدن خواهد شد. کشيدهها براى ايجاد توازن و زيبايى استفاده مىشوند و شکلهاى متنوعى به سطر مىبخشند. محل قرار گرفتن آنها براساس تشخيص و سليقه و تجربهٔ خوشنويس، مىتواند زيبايى اثر را چند برابر کند.
در قطعات خوشنويسي، بخصوص نستعليق، بعضى از حروف و کلمات از جاى اصلى خود خارج و بالاى کلمهٔ قبل از خود قرار مىگيرند و سوار مىشوند و انسجام بيشترى به سطر مىدهند. سوار کردن حروف و کلمات باعث ايجاد توازن بين سياهىها و سفيدىها در يک اثر خوشنويسى مىشود. البته بعضى از حروف در قواعد خوشنويسى نبايد سوار شوند.
سطرهاى خوشنويسي، بويژه نستعليق در آخر به طرف بالا صعود دارد. يعنى يا کمى بالاتر از سطر نوشته مىشود يا روى کلمهٔ قبل از خود سوار مىشود، که به اين عمل اتمام سطر گويند.
Asalbanoo
27-02-2007, 13:47
دو سطرنويسى
در نوشتن دو سطر يا يک بيت، بايد قواعد سطرنويسى در هر دو سطر رعايت شود. فاصلهٔ دو سطر يا دو مصرع از هم با توجه به طول هر سطر و ارتفاع آن حدود ۱۲ تا ۱۵ نقطه است. کشيدهها در دو سطر نبايد زيرهم قرار گيرند؛ اما زيبايى اولويت دارد و بسته به ذوق و سليقه و ابتکار خوشنويس محل کشيدهها مشخص مىشود. دوسطرنويسى بيشتر براى نوشتن يک بيت شعر بکار مىرود.
سياهمشق
از ديگر قالبهاى خوشنويسى سياهمشق است. سياهمشقها به دو گروه اصلى تقسيم مىشوند: سياهمشقهاى تمرينى و سياهمشق در قالب يک قطعهٔ زيبا.
سياهمشقهاى تمرينى براى آماده شدن است خوشنويس براى اجراى يک قطعهٔ زيبا بکار مىرود، در اصل انگيزهٔ ايجاد سياهمشق همين تمرينها بوده است. در سياهمشقهاى تمريني، هدف ايجاد يک قطعه نيست.
سياهمشق مىتواند قالبى باشد براى اجراى يک قطعهٔ زيبا. احتمالاً در قرن دهم هجرى اين کار صورت گرفته و ادامه يافته است و در قرن سيزدهم با ظهور ميرزا غلامرضا اصفهانى و ميرحسين ترک به اوج خود رسيده است. بيشترين آثار سياهمشق نستعليق در دوران قديم مربوط به ميرعماد بوده است، که از زيبايى و مهارت زيادى در اجرا برخوردار است. اما در حال از قرن سيزدهم به بعد قالب سياهمشق جايگاه خود را به عنوان يک قطعهٔ با ارزش هنرى خوشنويسى پيدا کرد.
امروزه قطعات سياهمشق خوشنويسان برجسته داراى ارزش بالايى است و در عرصهٔ نقاشيخط نيز از سياهمشق بهعنوان دستمايه استفادههاى زيادى مىشود.
Asalbanoo
27-02-2007, 13:49
چليپا
يکى از بهترين و زيباترين قالبهايى که براى نوشتن قطعات خوشنويسى بخصوص نستعليق استفاده مىشود، چليپاست؛ که از مجموع چهار سطر و يا مجموع دو قالب دو سطرى ايجاد مىشود. و سطرها در داخل آن بهشکل مورب و کج قرار مىگيرند، که بهترين قالب براى رباعى و دوبيتى است. در اين قالب، سطرها بسيار دقيق و حساب شده در جاى خود قرار داده مىشوند. تقارن ميان فضاهاى پر و خالى توازن در قطعه و چليپا را ايجاد مىکند و آن را زيبا جلوه مىدهد. در هر دو سطر بايد تمام اصول و قواعد دوسطرى رعايت شود. معمولاً مقدار شيب سطرها طورى است که خط کرسى سطر اول بر نيسماز زاويهٔ سخت راست بالا عمود باشد. انواع ديگرى از چليپا وجود دارد که تعداد بيتهاى شعر در آن بيش از دو بيت است. گاهى نيز قالب چليپا با قالبهاى ديگر مثل دو سطرى ترکيب مىشود که به آنها چليپاى مرکب گويند. قواعد سطر در چليپانويسى هم بکار مىرود. اما ترکيب کلى چليپا تعداد، طول و محل کشيدهها را تعيين مىکند. طول سطرهاى چليپا نبايد زياد کوتاه يا بلند باشد.
اندازهٔ قلم در چليپاى معمولي، حدود ۵/۱ تا ۵/۲ ميلىمتر است.
تنوع ترکيب در چليپانويسى بسيار زياد است؛ که بخشى از آن مربوط به انتخاب کشيدهها و تنظيم آنها نسبت به هم است.
کتابت
کتابت در لغت يعنى نوشتن و تحرير کردن. اما در خوشنويسى اصطلاح و قالبى است براى نوشتن کتاب. کتابت قالبى براى ارائه نوشته بصورت ريز است و بيشترين کاربرد را در کتابنويسى دارد. قبل از بوجود آمدن صنعت چاپ، همهٔ کتابها با دست نوشته مىشد. در انتخاب ابزار کتابت، قلم نى محکمتر و باريکتر از قطر يک مداد معمولى است. مرکب بايد از بهترين نوع باشد و دوات بار کوچک انتخاب شود.
کتابت ريز را در اصطلاح خوشنويسي، کتابت خفى و کتابت کمى درشت را کتابت جلى مىگويند. تمام قواعد سطرنويسى بايد در سطرهاى کتابت رعايت شود.
يکى از ويژگيظهاى کتابت خوب، يکدستى و هماهنگى در تمام صفحه است. از خوشنويسان برجستهاى که در گذشته کتابت را به زيبايى انجام دادهاند، ميرزا محمدرضا کلهر و عمادالکتاب را مىتوان نام برد. از کاتبان معاصر نيز ”استاد سيد حسين ميرخاني“ و ”استاد سيد حسن ميرخاني“ را مىتوان نام برد. مهمترين اثر کتابت استاد سيد حسين ميرخاني، قرآنى است که به خط نستعليق نوشته شده است.
امروزه از کتابت براى ايجاد و ارائه يک قطعهٔ زيبا نيز بهره گرفته مىشود.
Asalbanoo
27-02-2007, 13:57
خوشنویسان متقدم
خوشنویسان فقید معاصر
خوشنویسان معاصر
خوشنویسان متقدم
ياقوت مستعصمى
جمالالدين ياقوت ملقب به قبلةالکتاب، مردى اديب، فاضل و شاعر بوده است. وى از تربيت يافتگان المستعصم بالله آخرين خليفهٔ عباسى بود، به همين دليل خود را مستعصمى مىناميد و به همين نام آثارش را رقم مىزد. وى اقلام اسلامى را قاعدهمند کرد. چنانچه نقل شده وى سيصد و شصت و چهار قرآن نوشته است.
وفات وى در سال ۶۹۸ رخ داده است. شاگردانش که به استادان سبعه معروفند عبارتند از: مولانا ارغنون، مولانا عبدالله صيرفي، مولانا ارغون، مولانا عبدالله صيرفي، مولانا يحيى صوفي، مولانا مبارک شاه سيوفي، مبارک شاه قطب، مولانا احمد سهروردي.
سلطانعلى مشهدى
هزاران صفحه و ميليونها کلمه تاکنون دربارهٔ ابعاد شخصيتى سلطانعلى نوشته شده و هنوز براى شناخت آثار و شخصيت او تحقيق و پژوهش بيشترى لازم است. وى القاب فراوانى از سوى بزرگان و اديبان زمان خود گرفت که قبلةالکتاب، زبدةالکتاب، سلطان الکاتبين و ... از جملهٔ آنهاست. سلطانعلى مشهدى شاگردان بىشمارى را تعليم داده است که سلطان محمد خندان، سلطان محمدنور و محمد ابريشمى از برجستگان آنها هستند. از معروفترين آثار وى کتابت ديوان حافظ، ديوان شعر جامي، مناجات خواجه عبدا... انصارى و ... و رسالهٔ موسوم به صراطالسطور دربارهٔ خط و خوشنويسى مىباشد. سلطان على مشهدى در سال ۸۴۱ هـ .ق متولد و در سال ۹۲۶ هـ . ق وفات يافت و در محوطه مرقد امام رضا (عليهالسلام) بهخاک سپرده شد.
ميرعلى هروى
معروفترين خوشنويس پيش از ميرعماد، ميرعلى هروى است. آثار زيادى از وى برجاى مانده که گلستان و بوستان سعدي، يوسف و زليخاى جامي، گوى و چوگان عارفى و ... از جملهٔ آنان است. ميرعلى هروى شاگرد زينالدين محمود بوده، برخى نيز به ارتباط و ملاقات وى با سلطانعلى مشهدى اشاره کردهاند
ميرعمادالحسنى قزوينى
ميرعماد فرزند ابراهيم و ملقب به عمادالملک است، در حدود ۹۶۱ هحرى متولد و در سال ۱۰۲۴ در اصفهان به شهادت رسيد. او شاگرد محمدحسين تبريزى بوده و بعدها از خطوط باباشاه اصفهانى و مالک ديلمى مشق کرده و در پانزده سال آخر عمر شيوهاى را بجاى گذاشت که تا امروز بىنظير است و در نهايت اعجاز و صفا و شأن قرار دارد. از شاگردان ميرعماد مىتوان نورالدين محمد لاهيجي، عبدالرشيد، ميرابراهيم، گوهرشاد، ابوتراب و محمدصالح را نام برد. وى بهدليل حسادت رقباى خود و دشمنى شاهعباس اول به قتل رسيد.
عليرضا عباسى
از معروفترين خوشنويسان دوره صفويه مىباشد و از رقباى ميرعماد بوده است. وى بهعنوان خطاط مخصوص شاهعباس در همه وقت کنار او بوده و براى همين عباسى را رقم مىزده است. در خطوط نستعليق و ثلث تسلط داشته. تاريخ درگذشت عليرضا عباسى سال ۱۳۰۸ هـ .ق است.
اسدا... شيرازى
از خوشنويسان نستعليق در عهد فتحعليشاه و محمدشاه و ناصرالدينشاه بوده است. ملقب به کاتبالسلطان بوده چرا که از کاتبان دربار محمدشاه و مورد توجه او بوده و بسيار عزيز و محترم مىزيسته. ميرزا اسدا... از پيروان شيوهٔ ميرعماد و در زمان خود در اين هنر بلندآوازه بوده وفاتش بهسال ۱۲۶۹ قمرى ضبط شده اما صحيح بنظر نمىرسد و ظاهراً چند سال بعد از اين تاريخ نيز زندگى کرده است. آثار باارزشى از وى بجا مانده که بيشتر آنها در کتابخانهٔ ملى ايران موجود است.
محمد صالح
محمد صالح فرزند ميرزا ابوتراب و از شاگردان مطرح ميرعماد بوده است. وى علاوه بر نستعليق خط ثلث را به زيبايى مىنوشته و هم اينک برخى کتيبههاى سردر مساجد بهويژه اماکن متبرکه در اصفهان با رقم محمد صالح قابل مشاهده است. آخرين تاريخ برجاى مانده در آثار محمد صالح ۱۹۰۴ هـ . است.
فتحعلى شيرازى
بعد از ميرزا غلامرضا، فتحعلى شيرازى ملقب به حجاب بزرگترين خوشنويس عهد قاجار است. آثار فراوانى از تمامى اقلام از فتحعلى شيرازى برجاى مانده؛ نقل است که گلستان سعدى را چند بار کتابت کرده، در کل کتابت آثار ادبى و ديوان اشعار بزرگان از فعاليتهاى اين خوشنويس بزرگ است. وفات او در ۱۲۶۹ اتفاق افتاد و در صحن شاهچراغ در شيراز بهخاک سپرده شد
Asalbanoo
01-03-2007, 20:59
طاهر خوشنویس
جواد شریفی
بوذری
عبدالرسولی
مرتضی برغانی
علیاکبر کاوه
سید حسن میرخانی
علی منظوری
حبیبالله فضائلی
حمید دیرین
ملک الکلامی
اعتضادی
شیبانی
آقاحسینی
زرین خط
سید حسین میرخانی
معصومی
عبدالله فرادی
حسن سخاوت
طاهر خوشنويس
وى در سال ۱۲۶۸ ش در تبريز متولد شد. کتابتهاى وى عبارتند از: جامعالمقدمات، شرح جامى، کتاب رجال، نهجالبلاغه، کفايتالاصول، مکاسب، منتهىالآمال، مفاتيحالجنان و ... ميرزا طاهر خوشنويس به دفعات قرآن مجيد را کتابت کرده است.
ملک الکلامى
وى به سال ۱۲۷۴ ش در سنندج متولد شد و به اميرالکتاب ملقب شد. وى بر خطوط ششگانه تسلط کافى داشت. در شعر و نقاشى و حکاکى از مهارت خوبى برخوردار بود. از آثار برجسته وى کتيبهٔ آرامگاه خواجه حافظ شيرازى است. وى در سال ۱۳۲۸ وفات يافت.
جواد شريفى
در سال ۱۲۹۰ در تهران متولد شد. نستعليق را نزد پدر خود فرا گرفت. از آثار وى خوشنويسى رباعيات خيام، رباعيات باباطاهر، غزليات شمس تبريزي، کليات سعدي، شاهنامه فردوسى و تأليف و تحرير رسمالخط مدارس مىباشد.
اعتضادى
جلالالدين اعتضادى ملقب به صدرالکتاب متولد ۱۲۷۵ ش تهران است. او نزد ميرزا غلامرضا به مشق خط پرداخت. بعدها در جرگهٔ خوشنويسان ارشد درآمد. از وى چندين مرقع و خوشنويسى تفسير قرآن برجاى مانده است.
بوذرى
ابراهيم بوذرى فرزند علىاصغر طالقانى در سال ۱۲۷۵ ش در طالقان ديده به جهان گشود. وى از محضر محمد عماد طاهرى و مرحوم عماد سيفى بهره برد و خط ثلث را از مرحوم اميرالکتاب و نسخ را در مکتب مرحوم على عبدالرسولى آموخت. آثار فراوانى از بوذرى در زمينه کتابت بهيادگار گذاشته است.
شيبانى
متولد ۱۲۸۵ کاشان و از خطاطان گمنام عصر ناصرالدينشاه است. از او خطوط مختلف از جمله خط تحريرى بهيادگار مانده است.
عبدالرسولى
مرتضى عبدالرسولى در محضر استاد عبدالمجيد ملکالکلامى بهره گرفت و خطوط ثلث و نسخ را از وى آموخت. وى در خط نستعليق و شکسته نستعليق تبحر ويژهاى داشت. عبدالرسولى در نوازندگى سنتور نيز شهرت داشته است.
آقاحسينى
على آقاحسينى در سال ۱۲۹۰ ش در طالقان بهدنيا آمد. پس از مشق نزد محمدحسين خوشنويسباشى و ميرزا حسنخان عاصى نزد عمادالکتاب رفت و از شاگردان برجسته او استاد عباس اخوين است. آقا حسينى در سال ۱۳۴۱ وفات يافت.
مرتضى برغانى
سيد مرتضى خوشنويس برغانى در تهران متولد شد. وى از محضر محمدرضا کلهر بهره برده و آثار و کتابتهاى زيادى از وى باقيمانده است. دو فرزند فرمند وى بهنامهاى حسن و حسين اثرات زيادى در هنر خوشنويسى برجاى گذاشتهاند. سيد مرتضى در سال ۱۳۰۸ وفات يافت و در جوار حضرت عبدالعظيم به خاک سپرده شد.
Asalbanoo
01-03-2007, 21:08
زرين خط
حسن زرينخط متولد ۱۳۱۲ هـ .ق نزد ميرزا طاهر کاتب همايون به مشق خط پرداخت و زرينخط جزو نسختين استادانى بود که از هنر خوشنويسىاش در آموزش و چاپ رسمالخط استفاده کرد و شاگردان زيادى را نيز تربيت نمود.
علىاکبر کاوه
وى در سال ۱۳۱۲ ق در شيراز متولد شد. از محضر عمادالکتاب بهره فراوان برد. استاد کاوه به درجهاى از کمال رسيد که محمدتقى بهار وى را ميرعماد عصر لقب داد.
سيد حسين ميرخانى
سيد حسين ميرخانى متولد ۱۲۸۴ ش در تهران است. تعليم خط را نزد پدرش فرا گرفته و بزودى سرآمد خوشنويسان معاصر شد. کتابت را تا قطعهنويسى با تسلط مىنوشت و از بنيانگذاران انجمن خوشنويسان ايران است. دو نوبت کتابت قرآن کريم به نستعليق از يادگارهاى برجسته استاد مىباشد. آموزش خوشنويسى امروز و رونق اين هنر شريف مديون اين هنرمند بزرگ است.
سيد حسن ميرخانى
سيد حسن ميرخانى متولد ۱۲۹۱ ش در تهران و فرزند سيد مرتضى برغانى است. او خط را نزد پدر آموخت. تمامى خطوط از قبيل: نسخ، ثلث، نستعليق، شکسته و نستعليق را به خوبى مىنوشت. وى از معدود خوشنويسانى است که تمامى متون کهن ادبى شاخص را با استادى تمام خوشنويسى کرده است.
خط جلى نستعليق
معصومى
احمد زنجانى مشهور به معصومى فرزند مرحوم حسين زنجانى سال ۱۲۸۷ در نجف متولد شد. وى در خطوط نسخ، ثلث، کوفي، نستعليق، شکسته، طغرا و ... مهارت داشت. از شاهکارهاى او کتيبههاى آرامگاه ابنسينا در همدان، مسجد آئينه در قم و ... است. از آثار مکتوب وى ۳ بار کتابت قرآن، نهجالبلاغه و ... مىباشد.
على منظورى
على منظورى متولد ۱۲۶۴ ش شهرستان تفرش است. وى از محضر استاد ميرزا سيد حسين خوشنويس تفرشى بهره جست. آثار گرانبهايى از خطوط مختلف جلى و خفى بجا گذاشته است. وى در سال ۱۳۰۰ وفات يافت.
عبدالله فرادى
خوشنويسى را با حضور در کلاسهاى غلامرضا پاکنهاد و على آقاحسينى آغاز کرده و بعدها به محضر استاد کاوه راه يافت. وى فارغالتحصيل رشتهٔ قضا و ليسانسيهٔ زيان فرانسه از دانشگاه سوربن پاريس بود. از استاد فرارى قطعات و مرقعات ارزشمندى برجاى مانده که يک دوره شش جلدى آموزش خوشنويسى از آن جمله است. همچنين مجموعهٔ ارزشمندى از وسايل کتابت بويژه قلمتراش از استاد که در زمان حياتش گردآورى کرده بود، برجاى مانده است.
حبيبالله فضائلى
استاد فضائلى از اساتيد خوشنويسى معاصر است که با تمامى خطوط آشنا بود. خوشنويسى را از پدرش فرا گرفت سپس نزد استادانى چون علىاکبر کاوه، حسن زرينخط، خليقىپور به تکميل آن پرداخت. دو مجله ارزشند اطلس خط و تعليم خط از تأليفات وى بشمار مىرود. که بهعنوان مرجع همواره مورد استفاده علاقمندان و پژوهشگران خوشنويسى بوده و هست. آثار گرانبهايى در زمينه کتيبه برجاى مانده که کتيبههاى عتبات کربلا، نجف، سامرا، کاظمين امام رضا (عليهالسلام)، و غيره از جمله آناند. کتابت يک جلد قرآن مجيد از جمله آثار مانده از استاد فضائلى است.
حسن سخاوت
متولد ۱۳۰۴ کرمان، تحت تعليم استاد سيد حسين ميرخانى خط را فرا گرفت. وى مدرس انجمن خوشنويسان بود و به سال۱۳۷۳ وفات يافت.
حميد ديرين
متولد ۱۳۱۵ شيراز، وى از شاگردان استاد ميرخانى و استاد بوذرى بوده، به سال ۱۳۷۴ وفات يافت
Asalbanoo
03-03-2007, 06:33
در چند دههٔ اخير بعضى از خوشنويسان به ترکيبى از خط و نقاشى دست زدهاند؛ يعنى رنگ و نقاشى را در خدمت خوشنويسى گرفتن يا برعکس؛ و گاه تابلوهايى بديع پديد آوردهاند.
نقاشيخط کلمهٔ جديدى نيست؛ زيرا تلفيق خط و نقاشى از ديرباز در تاريخ خطنگارى ملل مختلف مشاهده مىشود. بهعنوان مثال کاربرد خط در کتيبهها و اماکن مقدس و نيز روى ظروف، مهرها و ... که از قدمت زيادى برخوردارند؛ اما نقاشيخط به سبکى که اکنون انجام مىشود داراى قدمتى حدوداً سى ساله است. مرحوم پيلارام، مرحوم مافي، زندهرودي، استاد افجهاى و استاد احصايى که هر کدام در اين راه زحمت بسيار کشيدهاند، در پيشبرد اين هنر مؤثر بودهاند.
تاريخ نقاشيخط در ايران از دورهٔ قاجار بهطور جدى آغاز مىشود. خوشنويسان اين دوره خط را مىنوشتند بعد کپى مىکردند و داخل آن را رنگآميزى مىکردند و يا گل و بوته مىانداختند. در حقيقت نقاشيخط اوليه، کتيبهنويسى است. امروزه ما با شکلهاى متنوع و جديدى از تلفيق خط و رنگ و نقاشى مواجه هستيم و نقاشيخط امروزه رواج بيشترى يافته و مخاطب خود را پيدا نموده است.
ابداع و ابتکار هنرمند معاصر در زمينهٔ نقاشيخط بر تجربيات گذشته استوار است. در هر گونهاى از بناهاى اسلامى گاه در زير ذرهبين نمونهاى از نقاشيخط وجود دارد. و يا مرغ بسما... الرحمن الرحيم که هنرمندان ابرانى در قرون گذشته ترسى و تحرير کردهاند، در تاريخ خطاطى - نقاشى ثبت شده است.
در نقاشيخط هدف در درجهٔ اول ايجاد و ترکيببندى با فرمهاى زيبا و چشمنواز است. مثلاً در خط طغريٰ خوشنويسى وجود ندارد؛ بلکه هدف ايجاد فرم و کمپوزيسيون بوده و هدف اصلى چه بسا نقاشيخط باشد.
يک اثر تصويرى زبان خودش را دارد. در ساختن يک اثر احساسات و کوشش دهنى خالق آن با مهارت در بکارگيرى اشياء درهم مىآميزد و براى ديدن، نياز به توضيح ندارد.
اما هنرمند خوشنويس بايد اطلاع کافى از خط و مراحل خوشنويسى داشته باشد، چون پايه و اساس هنر نقاشيخط خوشنويسى است و بعد نياز به داشتن آشنايى دربارهٔ سواد بصرى و مبادى آن دارد يعنى بايد عناصر بصرى مثل نقطه، خط، سطح، حجم، نور و رنگ را بشناسد و با ترکيب رنگها و ويژگى رنگها آشنا باشد. مواد را بشناسد، و تجربه کند. و بعد با کمک خلاقيّت و ذهن آفرينشگر مىتواند در اين عرصه به موفقيتهاى چشمگيرى نائل شود.
Asalbanoo
03-03-2007, 06:52
کتيبهنويسي، يکى از اشکال و گونههاى ارائه خوشنويسى است که در تزئينات معمارى بخصوص در دورهٔ اسلامى رواج داشته است. در کتيبهنويسى بيشتر از خطوط عربى و کوفى استفاده شده است. از دلايل اين امر اتصال حروف به يکديگر در خطوط عربى است و اين پيوستگى با خطوط عمودى ساختمان آهنگى ايجاد مىکند و خطوط افقى ايجاد توازن مىنمايد.
خوشنويسى در ايران مايهٔ اصلى تزئينات در فن معمارى بهحساب مىآيد. حروف نوشتههاى نقش رستم در دورهٔ هخامنشى اولين نمونههاى اين کاربرد است. سپس در دورهٔ اسلامى اين زمينه بيشتر فراهم گرديده که بيشتر از الفباى عربى براى اين قالب استفاده مىشود. حروف الفباى عربى از ترکيب خطوط عمودى و افقى تشکيل شده، با طرحى پيوسته و لذا هم از جهت ترکيب يکديگر، خود را در اختيار تزئينات معنوى قرار مىدهد و هم از نظر ترکيب با ساير عوامل ترئيني. در بناهاى سلجوقى مانند داخل برج پير علمدار دامغان از خط کوفى استفاده شده است. انواع خطوط کوفى در آثار معمارى اسلامى ايران با روش حجاري، گچبري، کاشىکارى و آجرکارى بکار رفته است.
از نمونههاى بکارگيرى خط کوفى يکى مسجد نائين است مربوط به قرن چهارم هجرى که محراب و طاق بالاى آن داراى تزئينات هندسى و خطى است. نمونهٔ ديگر برج مسعود غزنوى است که در بالاى آن يک حلقه کتيبه به تاريخ ۵۰۸ هجرى کار شده است.
در گچبرىهاى مسجد اردستان نيز بکارگيرى حروف کوفى بچشم مىخورد و بسيارى نمونههاى ديگر از جمله مسجد امام اصفهان.
آنچه در کتيبهنويسى مهم است ترکيببندى و اجراست. کتيبهنويسى نستعليق از دورهٔ صفويه آغاز شد و از عليرضا عباسى کتيبههاى زيادى در دست است. در امامزاده عبدالله تهران و نيز در شاهچراغ کتيبههايى وجود دارد که متعلق به کاتب همايون است.
در باغ ارم نيز کتيبهاى از ميرزا آقاى زنجانى وجود دارد. اثرى نيز از ميرزا غلامرضا اصفهانى در مسجد سپهسالار کار شده است. و نمونههاى ديگرى که در مکانهاى مختلف اجرا شده است.
خط در بناها بصورت کاشىکارى و گچکارى اجرا مىشده است. روى سنگ بطور مستقيم نوشته مىشده است؛ اما در کاشىکارى و گچکارى خط ابتدا نوشته مىشده و بعد به وسيلهٔ کاشىکار يا گچبر اجرا مىشده است.
نستعلیق به عنوان خط مادر عمومیترین خط زمانه ماست و در قیاس با سایر خطوط استقبال بیشتری از آن میشود.
بیژن بیژنی با اعلام این مطلب گفت: "خوشنویسی حیطه ای است که باید همواره در جهت اعتلا آن کوشید. در واقع اگر تمام هنرمندان خوشنویس آثار خود را در عین دقت و ظرافت انجام دهند، خوشنویسی دارای عمری طولانی و مستمر می شود."
وی در خصوص تالیفاتی که در سال های اخیر در زمینه خوشنویسی توسط خطاطان صورت گرفته نیز تصریح کرد: "هر حرکتی از جمله برگزاری نمایشگاه، تالیفات متعدد و آموزش صحیح می تواند این هنر را به مسیر پیشرفت و تعالی نزدیکتر کند. به خصوص که در این سال ها ورود کامپیوتر به پررنگ کردن شاخه های خوشنویسی دامن زده است. تالیفات و آثار منتشرشده و مکتوب که در این زمینه وجود دارد نیز می تواند به بالندگی هنر خوشنویسی کمک کند. امروز این تالیفات توسط استادان فن با استقبال گسترده ای از سوی علاقمندان رو به رو می شود."
بیژنی به کمرنگ شدن مقوله کتابت در حوزه خوشنویسی اشاره کرد و افزود: "در روزگاری بسر می بریم که اساسا کتابت کاربردهای گذشته را در جامعه امروز دارا نیست. یکی دیگر از دلایل کمرنگ شدن کتابت نیز این است که سفارش دهنده به آن شکل که باید در این حوزه به چشم نمی خورد. البته طیف سفارش دهنده در زمینه های دیگر نیز کمرنگ است و خرید و اصولا رویکرد به آثار خطی منحصر به دوستداران این هنر شده است."
این هنرمند در خصوص اینکه چه راهکارهایی باید برای احیاء مقوله خط در ایران در نظر گرفته شود خاطرنشان کرد: "اگر مراکز آموزشی حمایت شوند و رسانه هایی چون مطبوعات به خصوص تلویزیون با ویِژگی دربرگیری عمومی به اطلاع رسانی و خبرسازی در این حیطه بپردازند، مسلما خوشنویسی می تواند مورد بازنگری و احیاء واقع شود. البته برپایی نمایشگاههای خط نیز در گسترش این هنر تاثیر دارد. خوشنویسی هنری کاملا ایرانی و ملی است و باید با آموزش های صحیح تداوم یابد."
بیژنی در ادامه سخنان خود گفت: "در حال حاضر خط نستعلیق یکی از خطوطی است که با استقبال زیادی همراه است. شاید به این خاطر که از نستعلیق همواره به عنوان یک خط مادر یاد می شود و عمومی ترین خط زمانه ماست. در عین اینکه سایر خطوط نیز مانند شکسته زیبایی خاص خود را دارند. همین طور نسخ و ثلث که از دیرباز کاربرد مذهبی داشته و در معماری ما به کار رفته اند. اما به این معنی نیست که خطوط دیگر فراموش شده و از یاد رفته اند. بلکه از آنها نیز در تابلوهای تزئینی و کاشیکاری ها استفاده می شود. اما در مجموع رویکرد عموم نسبت به خط نستعلیق مطلوبتر است."
------------------
منبع : آفتاب
خط كرشمه
احمد آریامنش ابداع كننده خطوط كرشمه و سفیر است كه خط كرشمه را پس از ۵۰۰ سال از خط میخی برگرفته است و خط «سفیر» را نیز فرزند خط كرشمه میداند.
احمد آریا منش ابداع كننده خط كرشمه درباره این نوع خط گفت: كرشمه نوعی خط ناب ایرانی است كه پس از ۵۰۰ سال متولد شده است. وی با بیان اینكه خط كرشمه زاییده خط میخی است میافزاید: كرشمه از پیچشهای طبیعی نظیر موج دریا و حركت گیاهان در باد برخوردار است.
آریامنش كرشمه را نوعی خط موسیقایی رقصنده توصیف میكند و ادامه میدهد: كرشمه بدون پایبندی به قید و بندهای خطوط سنتی، بسیار رها و آزاد است و قابلیتهای بسیار زیادی برای كارهای گرافیكی دارد.
این هنرمند خوشنویس همچنین خط دیگری با عنوان سفیر ابداع كرده است كه خود او این خط را فرزند خط كرشمه میداند و در این باره میگوید: خط سفیر با معنای بیشتری همراه است كه نوع ارتباط و خوانا بودن آن از اهمیت بیشتری برخوردار است.
وی با اشاره به اینكه هنوز كتابی درباره خط سفیر به چاپ نرسانده است، میافزاید: كتابی درباره خط كرشمه چاپ و منتشر كردهام كه دركتابخانه ملی نیز موجود است و به زودی كتابی از خط سفیر نیز چاپ و منتشر خواهم كرد.
این هنرمند مبدع با بیان اینكه خوشنویسی ایران همچنان درجا میزند تصریح میكند: درجا زدن خوشنویسی ما به دلیل سیاستهای نادرست انجمن خوشنویسان است كه مصرانه به خطوط سنتی پایبند است و اجازه نمیدهد خط رها شود و خط مدرن هم اجازه رشد پیدا كند.
آریامنش با بیان اینكه بازهم اقدام به ابداع خطوط دیگری در آینده خواهد كرد ادامه میدهد: میتوان با نگرش دیگری به خطوط فارسی و اندكی جسارت نوآوری كرد كه خوشبختانه این جسارت درنسل جوان یافت میشود.
وی خوشنویسی را از جمله هنرهای كاملا ایرانی میداند و میگوید: خوشنویسی ما برخلاف سایر هنرها مثل تئاتر،موسیقی،نقاشی و... كه وام گرفته از هنرهای غربی و خارجی است هویت كاملا ایرانی دارد.
این هنرمند خوشنویس همچنین درباره برخورد مسئولین با این نوآوری با بیان اینكه املای نانوشته غلط ندارد میگوید: "معمولا هر نوآوری و حركتی با مخالفتها و موافقتهایی همراه است و هنرمندان سنتی ما نیز كه معتقدند خط فقط نستعلیق است، نوآوریها را به حساب تفنن و بازیهای آنها میگذارند ولی جوانان هنرمند ایرانی و مردم عادی، بسیار از این نوع خطوط استقبال كردند و مسئولین هم برایشان جالب بود و قول مساعدت دادهاند ولی من تاكنون از آنها چیزی نخواستهام."
--------------
منبع: سرّ عشق
استاد یدالله کابلی
بی هیچ تردید استاد ید الله کابلی خوانساری یکی از تاثیر گذارترین هنر مندان معاصر است که با پدید آوردن شیوه ای تلفیقی در خط شکسته توانسته است بسیاری از نیاز های جامعه هنری امروز راجوابگو باشد . استاد یدالله کابلی متولد 1329 هجری شمسی در خوانسار است که فعالیت های رسمی خوشنویسی خود ار از سال 1347 آغاز نموده است .
خط نستعلیق را حدود سه سال در نزد استاد , شادروان سید حسن میر خانی آموخت. چنانچه که خود استاد می گوید در آن زمان جز اندک نسخه های خط شکسته نستعلیق که هر از چند گاه در نشریات چاپ می شد اثری از این نوع خط یافت نمی شد لیک همان چند عکس بی رمق چنان استاد را به خود مجذوب کرد که پس از کسب اجازه از استاد خود به سمت احیاء این خط کشیده شد تا اینکه بعدا آموزش این هنر اصیل در دستور کار انجمن خوشنویسان قرار گرفت.
از اساتید شکسته نویس دیرین باید استاد درویش عبد المجید – خورشید پرفوغ و بی غروب شکسته نویسی – را نام برد که بعد از آن میرزا حسن اصفهانی , محمد رضا اصفهانی , میرزا کوچک اصفهانی , محمد علی شیرازی و نهایتا سید گلستانه را نام برد که پل ارتباطی بود بین نسل گذشته با دوران معاصر. استاد کابلی از جمله نادر هنر مندانی است که نه تنها نسوخ ذوق هنری افراد را در شیوه نگارشرا نفی نمی کند بلکه چنانچه بدعت ها خارج از اصول و قواعد مقبول نباشد یکی از نقاط قوت خط می داند و همین نگرش باعث شده که سبک خود استاد , شمایل شکسته نویسی را به سر حد اعلی برساند و همین باعث احیاء دوباره خط و گرایش جوانان امروز به این خط شده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
برگرفته از کتاب خوشنویسی ایران
رحمان دلفراقی
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
خطی از در عشق خوانی همه را ز دهر دانی
که کلام آسمانی سخن خطا نباشد
بشر از روزیکه می خواست اندیشه ها و مفاهیم ذهنی خود را ، صور اشیا را بر استخوانهای حیوانات و سنگ ها و دیوار غارها نقش میکرد .
پس از گذشت هزاران سال و افزایش عقل و فکر و تجربه به کمک نقاشی خط تصویری را به وجود آورد . اما تصاویر قادر نبود نیات آدمیان و اندیشه های درونی آنان را کاملا نشان دهد . پس از گذشت روزگاری دراز در خط تصویری نیز که روشنگر کوشش بشر در راه ثبت مفاهیم ذهنی وی بود نقاشی ساده در آن تجلی کرده بود تحولی یافت بدین صورت که تصویر ها و اشکال مختصر شد و در آنها اصلاحاتی به وجود آمد یعنی صورت ها از خط تصویری به علامت مبدل شد . این مرحله پیشرفت خط را که مفهوم نویسی و اندیشه نگاری گویند بایستی کلید به وجود آمدن مراحل دیگر در پیشرفت خط دانست و بالاخره بتدریج در روزگارانی دیگر آخرین مرحله که خط الفبایی یا صوتی باشد به وجود امد .
درباره پیدایش خط الفبایی سخن بسیار گفته شده است . بیشتر دانشمندان اختراع خط الفبایی را به فینیقی ها نسبت داده اند این مردم که از کنعانیان و بازرگانان و دریانوردان چیره دست و آزموده بودند در قطعه باریک و کم ارضی از خاک سوریه در کرانه دریای مدیترانه سکنی داشتند ضمن سوداگری هاییکه در مدیترانه شرقی بعد در دریای سرخ یا کشورهای مختلف داشتند رسوم و عقاید از جمله خط الفبایی را که خود وضع کرده بودند رواج دادند اگر این عقیده درست باشد که این قوم که خط را از صوت نگاری خارج نمودند و صورتی دیگر به آن دادند . پس منشا خطوط الفبایی دنیا بغیر از خط چینی که از منشا دیگریست از همین خط الفبایی اختراع فنیقی ها است . اما عقیده برخی از دانشمندان اینست که خط پیش از فینیقی ها در جزیره کرت موجود بود . در هر حال خواه خط الفبایی و صوتی از جزیره کرت سرچشمه گرفته و یا بوسیله فنیقی ها اختراع شده باش و قوم مذکور نیز از عبریها اخذ کرده باشند یا نه و یا بالاخره عقیده برخی دیگر از دانشمندان و محققان را درست بدانیم که اختراع خط الفبایی بوسیله فنیقی ها افسانه ای بیش نیست .
اختراع خط از کیست ؟
اختراع خط در نقطه ای از زمین آن هم با یک گام به وجود نیامده است و برای پیدایش آن نمی توان زمان خاصی تعیین کرد . بنا به تحققیق مورخین و کارشناسان مخترع خط فنیقی ها بوده اند و یونانیان و سایر اقوام از انان اقتباس کرده اند و پس از دگرگونی و جرح و تعدیل خط رو به کمال رفته است . مراحل تطور و تکاملی خط را بعصی از مولفان اینطور ذکر کرده اند .
1- خط تصویری Pictorial
در قدیمی ترین ایام که هنوز بشر زبان باز نکرده بود و هنوز لغتی نمی شناخت تا حرف بزند و برای نمایش فکر و اندیشه خود نشانه ها و خطوطی بر خاک و یا سنگ و غیره ترسیم میکرد و به وسیله این لال بازی ها منویات خود را به طرف حالی میکرد. این نوع خط که یادگار تمدن مصر باستانی است خط تصویری نامیده می شود . در تاریخ آمده است که مصریان برای نوشتن مطالب خود یکنوع خط اختراع کردند که هیروکلیف ( خط مقدس ) نامیده می شد.
2- ایدئوگرام ( مفهوم نگاری )
کیفیت نگارش خط در این قسمت به این صورت انجام میگرفت که به جای کشیدن تمام شکل شی مورد نظر قسمتی از آن را به طور رمز یا اختصار روی صفحه کاغذ می آوردند و همه از دیدن آن علامت بخصوص پی به مقصود می بردند . گفته می شود این دوره را که دوره پندار نگارش خوانده می شود آشوری ها به وجود آوردند . ناگفته نماند که خط مصریان قدیم به همین ترتیب بوده و در خطوط پارسی و سومری و نیز عیلامی وجود داشت که دلالت بر معنی و مفهوم کلمه یا اندیشه ای میکرد .
3- خط هجایی Syllabic
با گذشت زمان نیز حروف مصور تبدیل به حروف هجایی شد . در خط هجایی برای هر هجا علامتی موجود است مانند خط فارسی کنونی که در صورتیکه اعراب را در نوشتن نگذارند قسمتی از آن هجایی است مانند خطوط بابلی ، سومری ، عیلامی مخلوطی از ایدئوگرامی و هجایی بوده اند .
4- خط الفبایی Alphabetic
این دوره که آخرین مرحله تکامل یافته خطوط بشمار میرود صنعت خط گام بلندی به پیش گذاشت و برای هر یک از صداها علامت خاصی وضع شد بنام زبر ، پیش . زیر و تنوین ، جزم و غیره و اگر در خط کنونی فارسی این علامات که اعراب خوانده می شود رعایت شوند خط الفبایی است . از خطوط الفبایی قدیم خط میخی پارسی البته مخلوطی از الفبایی یا خجایی بوده و خط اوستایی که کاملا الفبایی بوده است .
لغت الفبا از زبان فنیقی گرفته شده و اسم " الف با " مدت ها ثابت میکرد که فنیقی ها مخترع آن بودند زیرا اسم آن از دو کلمه آلفا و بتا که در زبان فنیقی به معنی گاو و خانه است تشکیل گردیده و این بواسطه شباهتی است که صورت گاو و نقشه خانه به این دو حرف دارند .
اگر حرف A وارونه و B افقی بنویسید این شباهت را خواهند داشت و حرف دوم را که بت نامیده می شود هم اصل با بیت عربی به معنی خانه است .
""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
:19:
سلام
مطالب فوق العاده و مفیدی در این تاپیک هست .
بنظرم اگه اموزش خوشنویسی هم اینجا گذاشته بشه ، نور علی نور میشه .
سلام
مطالب فوق العاده و مفیدی در این تاپیک هست .
بنظرم اگه اموزش خوشنویسی هم اینجا گذاشته بشه ، نور علی نور میشه .
کار سختیه
ولی به خاطر گل روی شما
من از کتاب آموزش خوشنویس یه چیزایی می گذارم ( به زودی )
هنر در دست مانند یک زبان معنی پیدا می کند . هنر ساخت دست بشر است . یک قالیباف می تواند قالی حجیم را بسیار ساده و با استفاده از یکرنگ ببافد که خرج و زحمت کمتری برایش داشته باشد در صورتیکه رنگ های گوناگون و نقش های متنوع برای زیبا کردن آن به کار می رود. او در بکار بستن اینهمه نقوش و رنگ های زیبا از طبیعت الهام میگرد و در اصل انسان به طرف نیکی و زیبایی است .
برای انجام کار باید ابزار و نحوه عمل با آنها را یاد گرفت . و هنر نیز ملنند هر کار دیگر دارای ابزار و مواد کار است . در مورد هنر باید علاوه بر شناختن وسایل کار به مفاهیم این زبان و بیان هنری آشنا بود مثلا برای ساختن یک شعر باید به این نکته آشنا بود که اگر یک شعر میخواهد حرکت آدم ها را بازگو کند بهتر است از چه نوع لغات و صداها و چه ساختمان شعری استفاده کند تا با حرکت بیشتر متناسب باشد و آن را بهتر نشان دهد.
مفاهیم هنری :
عده ای از دانستنی ها را که مربوط به مفاهیم هنری است ذیلا در میان میگذاریم تا خود تان با تمرین زبان هنری خود را پیدا کرده علاوه بر حرف زدن و نوشتن بتوانید از این راه یعنی بیان هنری نیز آنچه را که میخواهید بیان کنید . با استفاده هم زمان از ابزار کار و بیان هنر بتوان اندیشه و احساس خود را نشان داد.
حرکت :
راه رفتن ، رشد گیاهان ، طلوع و غروب خورشید ، پیچ و تاب درختان در باد ... مفهوم حرکت را در خود داند تغییر زنگ در نقاشی از تاریکی به روشنی و یا از رنگی به رنگ دیگر میتواند در چشم بیننده حرکت را ایجاد کند . گاه حرکت با تکرار یک شکل نیز نشان داده می شود . حرکت را میتوان در خطوط فارسی بخوبی دید.
تعادل:
هنگامی که بر روی دیوار باریکی راه میروید یا بر روی دست های خود بالانس می زنید یا دوچرخه سواری میکنید با تعادل روبرو هستید . هم اجسام ساکن و متحرک می توانند تعادل داشته باشند . مثلا هنگامی که شخصی دوچرخه سواری می کند با اینکه در حال حرکت است دارای تعادل است یا مرغی که بر روی پای خود ایستاده است تعادل دارد.
در طبیعت همه چیز میل به تعادل دارد . ترازو را در نظر بگیرید ، کفه ترازو برای رسیدن به تعادل بالا و پایین میرود تا بالاخره در یک وضعیت ثابت بشود.
جاذبه زمین در ایجاد وزن و سنگینی موجودات موثر بود و به تعادل انسان و حیوانات در موقع راه رفتن یاری میدهد ،
تعادل و توازن در خط:
تعادل و توازن در خط عبارت است از هماهنگی سواد و بیاض بطوریکه تعادل و توازن از لحاظ سفید و بیاض فضاهای خالی در سطرها برقرار گردد و به عبارت دیگر رعایت اصول و قواعدی که در ترکیب و صفحه آرایی به کار برده می شود تا در نظر بیننده نوعی اعتدال و هم آهنگی پدید آید تعادل و توازن در خط نامیده می شود . این نکته را باید اضافه کنم چون سخن از تعادل در نقاشی و خط به میان آمده است خط فارسی به طور کلی به سمت راست کمی تمایل پیدا می کند و دقت بیشتر در نوشته های اساتید فن حقیقت این مدعا را ثابت می کند و حتی در بعضی موارد برای مراعات توازن و تعادل در خط اغلب نقطه ها را درست در سمت راست کلمات قرار میدهند .
ادامه دارد
ریتم :
شاید توجه کرده باشید وقتی راه میرویم پای راست و چپ خود را به ترتیبی منظم روی زمین میگذاریم اگر به صدای پایمان توجه کنیم می بینیم که تقریبا هماهنگ و صدای قلبمان را دارد . یا وقتی روی زمین یا برف راه میرویم اثر جای پایمان به ترتیب مساوی و منظم باقی می ماند .
اثر پا روی زمین ، صدای حرکت چهار نعل اسب ، صدای حیوانات مانند قورباغه ، بال زدن پرنده و ردیف درختان و سایه آنها روی زمین همگی یک ترتیب و نظم در شکل و صدا هستند که به انها ریتم گفته می شود . اگر دست روی دندانه های شانه بکشیم صدائی بگوش ما میرسد که نمونه ای از ریتم در صداست . لکه های نوری که از سقف بازار روی زمین میافتند ، مثال دیگری از ریتم است .
مراعات ریتم در خوشنویسی :
نحوه قرار گرفتن حروف کشیده و کلمات یکسان و مشابه در لابه لای سطور علی الخصوص در متن ابیات اشعار حکایت از ریتم در خوشنویسی می نماید .
ما می توانیم با یکسان نوشتن بعضی از کلمات و ایجاد کشیده های برابر در سطور مختلف یک صفحه ایجاد ریتم نماییم .
هماهنگی :
به رنگ پوست انسان ها در سرزمین های مختلف توجه کنید : رنگ پوست انسان مثل شکل بدن حیوانات هماهنگ با شرایط محیطی به وجود آمده است . مثلا شکل بدن ماهی برای توافق حرکت او در آب ، گل آفتاب گردان همراه با حرکت خورشید . نوک پرندگان برای برداشتن دانه ، کوچ قبایل در تابستان و زمستان و یا تغییر لباس شما در فصل های مختلف همگی توافق با محیط یا هماهنگی را نشان نی دهد .
قوانین یک بازی نیز توافق جمعی برای انجام یک کار گروهی است . توافق در طبیعت عامل سرعت بخشیدن به رشد می باشد . در هنر می توان توافق ها را به صور گوناگون بیان نمود.
ادامه دارد
ertebatat
18-07-2010, 12:45
پیدایش تاریخی هنر خطاطی بعد از اسلام نیز به درستی مشخص نیست. اما با تطبیق این هنر با معماری بعد از اسلام که نقشی دوگانه را بازی می کند می توان به قدمت و پیوند ناگسستنی آن پی برد. با رؤیت بناهای به یاد مانده (دوره مغول) از جمله مسجدها، کاخها، مقبره ها و اماکن مقدس که با خطاطی های زیبایی متون مذهبی و احادیث نبوی و ائمه اطهار و علی الخصوص کلام الله سر در آنها تزئین شده می توان گفت هنر معماری ایرانی همیشه با خطاطی های زیبا تلفیق گشته است. حمله چنگیز مغول با تخریب آثار و بناهای مهم و مقدس آغاز شد ولی با تأسیس اولین حکومت مغول نوسازی مجدداً رواج پیدا کرد. اما آنچه که نه تنها از خرابی ها و نابودی چنگیز مغول آسیب ندید بلکه با قدرت فراوان به حیات خود ادامه داد و همچنان بر فاتحان سرکش تسلط یافت ایمان قلبی مردم ایران به دین اسلام بود. همین فرهنگ عظیم اسلام، «غازان» نوه «هلاکوخان» پسر چنگیز را به زانو درآورد. او در برابر عظمت اسلام خاضعانه سر تعظیم فرود آورد و دین اسلام را به عنوان مذهب رسمی در سرتاسر قلمروش معرفی کرد.
او بیشتر اوقاتش را صرف تکریم دین اسلام و احیای فرهنگ غنی آن از طریق تشویق هنرجویان می نمود و در طول دوره زمامداری خود هنر خوشنویسی و تذهیب را غنی بخشید. در دوره ایلخانی این هنر غنی تر و پربارتر می شود (قرآن نفیسی به خط ریحانی به فرمان اولجایتو با خط و تذهیب عبدالله بن محمد همدانی باقی مانده است). در زمان حکومت تیموریان که جانشین ایلخانیان شدند در سالهای آخر حکومتشان بعد از اینکه تیمور به دین اسلام مشرف شد همواره هنرهای اسلامی را حامی و مشوق بود. به همین منظور تمام هنرمندان ممالکی را که فتح می کرد در مرکز حکومتش گرد می آورد، او در بین هنرهای اسلامی به خوشنویسی علاقه خاصی داشت، تا جایی که وی بانی سبک جدیدی در هنر تذهیب و خوشنویسی شد، این سبک به تیموری مشهور است. بعد از تیموریان، صفویان پا به عرصه حکومت گذاشتند. حکومت شاه اسماعیل صفوی موجب ظهور سبک جدیدی از هنر خوشنویسی و تذهیب شد که نه تنها در داخل قلمرو خود بلکه در قلمرو سرزمین رقیب قدیمی اش عثمانی نیز تحولاتی شگرفی ایجاد کرد. خط تعلیق در زمان شاه اسماعیل صفوی و شاه طهماسب نظام مند شد و در آن دوره با افزودن برخی نشانه های الفبای فارسی تکمیل گشت و به عنوان خط بومی توسعه یافت. گویند خط تعلیق را فردی به نام تاج سلطانی خطاط اصفهانی برای اولین بار ابداع کرد و عبدالحی خوشنویس از استرآباد در پیشرفت آن نقش به سزایی را ایفا نمود. مسلماً حمایتها و تشویق های شاه اسماعیل و شاه طهماسب به نوبه های خود در پیشرفت آن بی تأثیر نبوده، بعدها همین خط باعث ظهور خط درخشان دیگری به نام نستعلیق شد. با ظهور این خط شیوه بومی خطاطی در ایران نیز ترک شد و چنان محبوبیتی در میان مسلمانان ایجاد کرد که در ظرافت و وزین نمودن هرچه بیشتر آن نهایت سعی و کوشش خود را می نمودند. به طور یقین این خط در قرن پانزدهم به عنوان خط ملی به هویت خود ادامه داد. واضع این خط میرعلی سلطانی تبریزی است که فردی متدین و مذهبی بود، او با توسل به امیر المؤمنین دعا کرد که در خط صاحب سبک جدیدی شود. در رویا امیر المؤمنین را دید که به او امر می کند در مورد احوال پرنده غره قره (سینه سیاه) مطالعه نماید. او با الهام از شیوه پرواز و بالهای پرنده مزبور و پیوند آن با اشکال هندسی موفق به ابداع خطی جدید و زیبا به نام نستعلیق شد. این خط در میان مسلمانان دیگر ممالک نیز رایج گشت. بعدها توسط گروهی از خوشنویسان برتر ایرانی از جمله عبدالرحمان خوارزمی و دو پسرش عبدالرحمن انیسی و عبدالکریم پادشاه به ترتیب که از اساتید اولیه و پیشگامان این فن محسوب می شوند محفوظ شد. در عصر طلایی خط نستعلیق، یعنی دوره شاه عباس، اساتید بسیاری در زمینه خوشنویسی پرورش یافتند که هر کدام صاحب سبک ها و مکتب های خاص خطاطی بودند. در آن دوره هر سبک خاصی برای موضوعی خاص به کار برده می شد. مثلاً قرآن، دیوان ها، اسناد رسمی هر یک دارای سبک متناسبی بودند، مشهورترین آن اساتید قاسم شادی، اویس اردبیلی، کمال الدین هراتی، غیاث الدین اصفهانی و آخرین آن عماد الدین حسینی بود.
بعدها خط نستعلیق زمینه ابداع خط های دیگری از قبیل غبار شد. این نوع خط برای ارتباطات سری یا پیام های درباری یا رضایت نامه ها و توبیخ نامه های دولتی به کار می رفت. گاهی آنقدر ریز و درهم نوشته می شد که بدون ذره بین امکان خواندن آنها میسر نبود، یکی دیگر از خطوط رایج و مرسوم در بین نویسندگان و منشیان زمان، خط شکسته نستعلیق بود، به طوری که یک چهارم کتاب های منظوم (شعر) در عصر صفوی با آن خط کتابت می شد. بعضی از آثار باقی مانده از اساتید هنر خوشنویسی که هر یک دارای ارزش هنری و معنوی خاصی هستند با خط زیبای شکسته نستعلیق کتابت شده اند. البته تنوع و تفنن و ابداعات خطی تنها به یک دوره خاصی اطلاق نمی شود، بلکه هنرنماییهای خوشنویسان ایران متناوباً از قرنی به قرن دیگر تکمیل می گشت، تا به سبک و فرم امروزی درآمد. در حال حاضر خوشنویسان با حفظ سنت اساتید و بالذتی زاید الوصف به نوشتن و ترکیب و تلفیق حروف مبادرت می ورزند تا بهترین اثر را از لحاظ کیفیت باقی گذارند. آنان با دنیای خطوط انس و الفت گرفته، با صف آرایی حروف بزرگ و کوچک طرح و اثری زیبا پدید می آورند که برخاسته از عواطف و احساسات هنریشان می باشد، در آثار هنری آنان رابطه عمیقی بین کلمات و طبیعت دیده می شود، مخصوصاً وقتی که نقش آفرینی های آنان در کاغذهای ابر و باد به نمایش گذاشته شود و با تذهیب استادکاران زبردست تزئین شده باشد. ناگفته نماند اساتید خوشنویس تنها به خوشنویسی مطلق اکتفا نمی کنند، بلکه همواره سعی می کنند یک اثر هنری از خود ابداع کنند، البته ارائه یک اثر نو و بدیع کار آسانی نیست و در این راه ریاضت های فراوانی باید متحمل شوند تا بتوانند یک خلاقیت زیبا را از خود به جای گذارند که مسلماً ذی قیمت خواهد بود. در بین این اساتید می توان به استاد سید حسن میرخانی، استاد حسین میرخانی، استاد زنجانی، استاد علی اکبر کاوه، استاد غلامعلی اجلی، استاد صداقت جباری، استاد اسرافیل شیرچی، استاد محمد حیدری و استاد مصطفی مهدی زاده اشاره کرد.
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
wichidika
11-02-2013, 18:04
دبیر انجمن خوشنویسی سازمان بسیج هنرمندان فارس:
80 درصد دانشآموزان ایرانی بدخط هستند
خبرگزاری فارس: دبیر انجمن خوشنویسی سازمان بسیج هنرمندان فارس گفت: 80 درصد از دانشآموزان ایران بدخط هستند و این امر ضرورت آموزش هنر خوشنویسی در کشور را چند برابر میکند.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Tweet ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
به گزارش خبرگزاری فارس ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) از شیراز به نقل از روابط عمومی سازمان بسیج هنرمندان فارس، مریم همایونی اظهار داشت: به دلیل اشکال در آموزش رسمالخط و الفبای فارسی در مدارس و آشنا نکردن دانشآموزان با شیوه صحیح نوشتن حروف و کلمات که همان زیبانویسی است، بسیاری بدخطی آموخته شده را تا پایان عمر به همراه دارند.
همایونی گفت: برای رفع مشکل بدخطی دانشآموزان باید برای معلمان کلاس اول یک دوره کلاس خوشنویسی حرفهای گذاشته شود تا بتوانند همراه با آموزش حروف الفبا، زیبانویسی را نیز به دانشآموزان آموزش دهند.
این هنرمند تصریح کرد: احادیث و روایات فراوانی از بزرگان دین در باب اهمیت خوشنویسی نقل شده است.
دبیر انجمن خوشنویسی سازمان بسیج هنرمندان فارس در ادامه گفت: تاکید پیامبر اسلام (ص) بر یادگیری خط و ترویج آن توسط حضرت علی (ع) بر هیچ هنرمند و محققی پوشیده نیست تا آنجا که روایت شده است که حضرت علی (ع) 316 خوشنویس را تعلیم دادهاند که از آن جمله میتوان ابنعباس، خالدبن ابیهیاج و عبداللهبن ابیرافع را نام برد.
همایونی با بیان حدیثی از پیامبر اکرم (ص) بدین مضمون که «هر کس بسمالله را با خط زیبا بنویسد بدون حساب به بهشت میرود»، افزود: هنر خوشنویسی، هنری اصیل، نجیب و همیشه در خدمت اسلام و قرآن بوده است.
وی اضافه کرد: حضرت علی (ع) میفرمایند «بر شما باد به زیبایی خط که آن از کلیدهای گشایش روزی است».
این هنرمند خاطرنشان کرد: هنر خوشنویسی، نگهبان و پاسدار فرهنگ و هنر ایرانی و اسلامی است.
وی در مورد برگزاری کلاسهای آموزشی خوشنویسی در شیراز بیان کرد: سازمان بسیج هنرمندان سپاه فجر فارس با همکاری سازمان فرهنگی خانواده سپاه فجر فارس و کانونهای بسیج هنرمندان نواحی چهارگانه بسیج شیراز از تابستان سال جاری اقدام به برگزاری کلاسهای خوشنویسی کرد.
همایونی ادامه داد: در این کلاسها انواع خطوط ریز و درشت شامل خط ریز تحریری، خط نستعلیق، شکسته نستعلیق، خط نسخ، خط ثلث، و خط لاتین توسط اساتید فوق ممتاز انجمن خوشنویسی سازمان بسیج هنرمندان فارس آموزش داده میشود.
این هنرمند تصریح کرد: این کلاسها در شش ناحیه شامل، مجتمع مسکونی ایثار، مجتمع مسکونی فجر، مجتمع مسکونی رضوان، کانون بسیج هنرمندان ثارالله، مجتمع مسکونی امیرکبیر و کانون بسیج هنرمندان بقیةالله برگزار میشود.
این خوشنویس خاطرنشان کرد: هنرجویایی که از اعضای خانواده بسیج، سپاه، ایثارگران، جانبازان و خانواده معظم شهدا باشند از 50 درصد تخفیف شهریه برخوردار میشوند.
وی ابراز داشت: از تیر سال جاری تاکنون 128 نفر در این کلاسها آموزش خوشنویسی دیدهاند.
همایونی بیان کرد: با توجه به اینکه امروزه جایگزین شدن تایپ و غیره موجب فراموشی هنر خوشنویسی شده، از این رو وظیفه اصلی خوشنویسان زنده نگه داشتن و ترویج هنر خوشنویسی است.
وی ابراز داشت: برگزاری این کلاسها موجب ترویج این هنر مقدس در جامعه میشود.
به گفته این خوشنویس، بنابر منویات مقام معظم رهبری و تاکید ایشان بر تشکیل حلقههای صالحین، در کلاسهای خوشنویسی بسیج هنرمندان علاوه بر آموزش خوشنویسی نکات مثبت اخلاقی و رفتاری، آشنایی هنرجویان با تعالیم انسانساز اسلام و سخنان گهربار بزرگان دین نیز در دستور کار است.
سال ها پیش کلاس خط میرفتم؛ به نظرم اومد سرمشق هام رو اینجا بذارم شاید مفید واقع بشه
اثر استاد زلفی
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این هم سرمشق دوم ( اثر استاد زلفی )
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سرمشق سوم:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مختصری در مورد استاد:
یکی از ویژگی های خاص ایشون اینه که استاد به خودشون ندیدن و با استفاده از سرمشق ها و دستخط هایی که به دستستشون می رسید، این قدر تمرین کردن تا به جایی رسیدن که الان هستن
سرمشق چهارم:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سرمشق پنجم:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سرمشق ششم:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سر مشق هفتم:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Mohammad Yek110
24-01-2015, 18:05
سلام، کسی خوشنویسی با خودکار بلده؟خط ریز منظورم نیست منظورم این عکسه:
کسی جنس کاغذ رو هم اگه میدونه ممنون میشم کمک کنه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ](3).jpg
vBulletin , Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.