PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : سازهای سنتی ایرانی



Marichka
20-02-2007, 15:15
سلام

اين نظرسنجي براي ارزيابي ميزان محبوبيت سازهاي سنتي ايران هست. به اين صورت كه امكان انتخاب چند گزينه اي رو داره و دوستان مي تونن سازهايي كه بيشتر از بقيه مورد علاقه شون هست رو انتخاب كنن.
براي اين كه يه پيش زمينه ي ذهني هم قبل از انتخاب وجود داشته باشه براي هر ساز يه فايل صوتي كم حجم از تكنوازي اون ساز قرار داده شده و براي چند ساز هم همنوازي انتخاب و اينجا گذاشته شده. كه باز قبل از راي دادن مي تونيد فايلها رو دانلود كنين و به صداي هر ساز هم گوش بديد. (تكنوازي ها كمتر از يه مگابايت و همنوازي ها حدود يك و نيم مگ).

همچنين سعي شده سازهايي انتخاب بشن كه الان عموميت بيشتر از لحاظ نوازندگان داشته باشن به اين معني كه فقط به صورت محلي و در آهنگهاي محلي از صداي اونا استفاده نشده باشه بلكه نواختن اونا عموميت بين همه داشته باشه و در آهنگهاي سنتي و اركسترهاي سنتي الان از اونا استفاده بشه. به همين منظور سازهايي مثل دهل، رباب و قيچك از فهرست نهايي حذف شدن. چون الان بيشتر از اونها در آهنگهاي محلي مناطق مختلف استفاده ميشه و آنچنان عموميت نداره.

همينطور يه تقسيم بندي كلي از سازها در همين پست قرار دادم كه دوستان رو از گروهي كه هر ساز مورد نظرسنجي متعلق به اون هست آگاه مي كنه.

اميدوارم اين نظرسنجي علاوه بر اين كه ميزان محبوبيت سازهاي سنتي خودمون آشكار مي كنه بتونه به آشنايي بيشتر با اين سازها هم كمك كنه.:)

شادمان و سرفراز باشيد! :happy:



==========================

دانلود تكنوازي ها

تكنوازي تار ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

تكنوازي دو تار ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

تكنوازي سه تار ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

تكنوازي سنتور ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

تكنوازي كمانچه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

تكنوازي دايره ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])


دانلود هم نوازي ها

همنوازي دف و تنبور ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

همنوازي تنبك و ني و بربط ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])



طبقه بندي سازها

به طور كلي سازهاي موجود در دنياي امروز به سه دسته ي اصلي تقسيم مي شوند:

الف) سازهاي زهي:

در اين نوع از انواع سازها توليد صوت توسط سيم يا زه صورت مي گيرد. مهمترين نهاد در اركسترهاي قديم و اصليترين هسته در اركسترهاي امروزي را سازهاي زهي تشكيل مي دهند.

اين دسته خود به چند دسته ي كوچكتر تقسيم مي شود:

1- دسته اي كه سيم به واسطه ي زخمه زدن به وسيله ي انگشت يا مضراب توليد صوت مي كند، مانند تار، سه تار، رباب ماندولين،‌ بربط، چنگ و ... كه به طور كلي اين دسته سازها را به نام سازهاي زهي زخمه اي مي شناسند.

2- دسته اي كه به وسيله ي كشيدن آرشه بر سيم حاصل ميشود. مانند كمانچه، قيچك،‌ ويولون و ... كه نام اختصاصي اين سازها سازهاي زهي آرشه اي مي باشد.

3- دسته اي كه با كوبيدن وسيله ي چكش مانندي بر روي سيم صوتي حاصل مي شود، مانند سنتور، زيلفون، گلوكن، اشپيل، ويبرافون. كه به اين دسته سازهاي زهي كوبشي

4- دسته اي كه كوبيدن چكش بر روي سيم به وسيله ي نيروي مكانيكي انجام مي گردد مانند پيانو، هارمونيكاي شستي دار و كلاوسن. به اين دسته سازهاي زهي شستي دار گفته مي شود.

ب) سازهاي بادي:

آن دسته از سازهايي كه صدا در آنها به وسيله ي دميدن هوا و فوت كردن ايجاد مي شود، به نام "سازهاي بادي" مشهور هستند. اين دسته نيز به هوبه ي خود به چند شعبه ي كوچكتر تقسيم مي شود:

1- سازهاي بادي چوبي كه از چوب آبنوس يا ني و خيزران ساخته شده اند. مانند ني سرنا فلوت هوبوا باسون و ...

2- دسته اي از سازها كه از جنس مس برنج يا حتي نقره ساخته شده اند. مانند انواع شيپور ترومپت ترومبون ساكسيفون و ... كه به اين دسته سازهاي بادي برنجي گفته مي شود.

3- دسته اي كه مانند پيانو داراي شستي هستند و حصول صوت يا دمش هوا به وسيله ي نيروي مكانيكي يا الكتريكي انجام مي گيرد. اين سازها داراي لوله هاي متعدد كوتاه و بلند هستند و در نتيجه ي دميدن هوا در اين لوله ها يا زبانه ها صداهاي گوناگون و مختلف ايجاد مي گردد. مانند ارگ آكاردئون سازدهني ني انبان و ...

پ)سازهاي ضربي:

به اين دسته "سازهاي كوبه اي" و آلات ايقاعي مي گويند و همچنان كه از نامشان برداشت مي شود سازهايي هستند كه صوت از طرق مختلف وارد آوردن ضربه چه به وسيله ي دست به طور مستقيم (مانند دف و تنبك) و چه به وسيله ي آلتي ديگر (مانند دهل و نقاره) حاصل مي آيد.

تقسيم بند اين سازها به شرح زير است:

1- دسته اي كه بر روي آنها پوست كشيده شده و با دست يا چوب بر آنها مي كوبند. مانند دف دايره نقاره تيمپاني و ...

2- دسته اي كه بر هر دو سطح بالايي و پاييني پوست كشيده شده و خود ساز به صورت استوانه اي ساخته شده است و با دست يا چوب به يك يا هر دو طرف سطوح ساز مي كوبند. مانند طبل بزرگ،‌طبل كوچك،‌دهل و ...

3- دسته اي كه به وسيله ي كوبيدن چكش بر روي تيغه هاي فلزي،‌زنگوله و غيره اصواتي مخصوص و زنگوار حاصل مي گردد. مانند ناقوس لوله اي.

divoonejoon
20-02-2007, 15:59
ممنون از نظر خواهی جالبتون...
هر کدوم از این سازها برای خودشون دنیایی دارن... در نهایت سه تار و سنتور و دف رو انتخاب کردم و تو این ها هم دف رو انتخاب میکنم .

metal_militia
20-02-2007, 16:31
از نظر من سنتور رو عاشقشم

و از دف و تنبک و دایره نتفر دارم

Marichka
22-02-2007, 12:13
سلام:)

يه سري اطلاعات تكميلي در مورد سازهاي موجود (به ترتيب قرار گيري گزينه ها) در نظرسنجي براي آشنايي بيشتر با اين سازها:

تار)

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

از سازهای زهی است که با زخمه نواخته می‌شود. تار در ایران و برخی مناطق دیگر خاورمیانه مانند آذربایجان و ارمنستان و گرجستان برای نواختن موسیقی کلاسیک این کشورها رایج است. در گذشته تار ایرانی پنج سیم (یا پنج تار) داشت. غلامحسین درویش یا درویش خان سیم ششمی به آن افزود که همچنان بکار می‌رود.

کاسهٔ تار بیشتر از کنده کهنه چوب توت ساخته می‌شود که هرچه این چوب کهنه تر باشد به دلیل خشک بودن تارهای آن چوب تار دارای صدای بهتری خواهد بود. پرده ها از جنس روده گوسفند تهیه میشود. دسته و پنجه معمولاً از چوب گردو. شکل کاسهٔ تار مانند دو دل به هم چسبیده و از پشت شبیه به انسان نشسته‌ای است. تار آذربایجانی شکل کمی متفاوتی دارد و سیم‌های آن بیشتر است.جنس خرک از شاخ بز کوهی است.در دو طرف دسته از استخوان شتر استفاده می‌شود.

از لحاظی ساز تار به سه تار نزدیک است. از لحاظ شیوهٔ نوازندگی زخمهٔ عادی در تار به صورت راست (از بالا به پایین) است ولی در سه تار بلعکس است (از پایین به بالا). همچنین از نظر تعداد پرده‌ها نیز با هم شباهت دارند. صدای تار به دلیل وجود پوستی که روی آن است از شفافیت خاصی برخوردار است. به خصوص سازهایی که ساخت قدیم هستند از شیوهٔ صدای دیگری برخوردارند.

از نوازندگان اين ساز مي توان به استادعلینقی وزیری،،استادجلیل شهنازاستادمحمدرضا لطفی،استادحسین علیزاده،استاد فرهنگ شریف،استادفریدون حافظی، ،استاد موسی معروفی ، استاد عطا جنگوک، استاد داریوش طلایی ، استاد علی اکبر شهنازی استاد هوشنگ ظریف استاد داریوش پیرنیاکان، استاد فروغی کرمانی،حميد متبسم و بسیاری دیگر اشاره نمود. از جوانان نوازنده مي توان به پيام چهانماني،علي قمصري،صهبا مطلبي،پديهد احرارنژاد و... اشاره كرد.

از سازندگان به نام این ساز در دوران قاجار می‌توان از یحیی اول و یحیی دوم و عباس و جعفر صنعت و بعد از آنها به رمضانعلی شاهرخ نام برد و در دوران ما از استاد ابراهیم قنبری مهر. سازهای ساخت دست این استادان هم از لحاظ صنعت و زیبایی وهم از لحاظ صدادهی ستودنی است.

M E T A L
22-02-2007, 12:58
به نظر منم که هر ساز ایرانی به جای خودش زیبا و جالبه
ولی از بین اینا تار و سه تار و تنبور رو انتخاب کردم.

Asalbanoo
22-02-2007, 13:30
من با تار و سه تار و تنبور موافقم

Motefakker
22-02-2007, 13:39
من به سه تار علاقه ی بسیار زیادی دارم و تار نیز یکی از علایق من است.
در کل به موسیقی سنتی ایرانی علاقه مندم.

Actros
22-02-2007, 22:31
1 سنتور
2بربت
3 تار
4 تنبور
خودم 8 ساله که سنتور میزنم
دادشم 8 ساله که کماچه میزنه
داییم 10 ساله تار میزنه( ولی هر چی بخوای بلده مثل داداشم
تنبور چون ساز منطقه خودمون یعنی کرمانشاه هستش.
علاقمندان به تنبور کاست آواز اساطیر استاد ناظری رو گوش کنید.
ممنون

mohammad99
22-02-2007, 23:37
من همه چی رو دوست دارم غیر از افتخاری و سه تار
همین

M E T A L
23-02-2007, 14:26
1 سنتور
2بربت
3 تار
4 تنبور
خودم 8 ساله که سنتور میزنم
دادشم 8 ساله که کماچه میزنه
داییم 10 ساله تار میزنه( ولی هر چی بخوای بلده مثل داداشم
تنبور چون ساز منطقه خودمون یعنی کرمانشاه هستش.
علاقمندان به تنبور کاست آواز اساطیر استاد ناظری رو گوش کنید.
ممنون

منم پسر پسر دایی مامانم ارگ میزنه
پسر عموی بقالی سر کوچمون سه تار
...
خودمم با قاشق چنگال و قابلمه کار میکنم
عزیز دل قرار نیست در مورد افتخارات فامیلمون حرف بزنیم
اینجا قراره محبوبیت ساز ها سنجیده بشه.

hemo
23-02-2007, 15:06
1- تار
2- سه‌تار
3- كمانچه

Marichka
23-02-2007, 15:18
سلام دوستان

از همگي كه نظر دادين تشكر مي كنم. :happy:

همينطور با تشكر از Babak ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) عزيز كه يه منبع در مورد معرفي بيشتر سازهاي ايراني در اختيار من گذاشتن.

اين هم در ادامه ي مطالب مربوط به آشنايي بيشتر با سازهاي ايراني و دومين ساز از مجموعه آورده شده در نظر سنجي:

دو تار)

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

دوتار، سازي است شبيه به سه تار كه كاسه آن به شكل گلابي است و روي كاسه آن چوب قرار دارد، چنانچه از نامش پيداست داراي دو سيم است و به وسيله انگشت نواخته مي شود و مضراب ندارد. طول دسته آن حدود 60 سانتي متر و مجموعا طول ساز يك متر مي باشد. اين ساز را مي توان در آسياي مرکـزي، خاورميانه، و شمال شرقي چـين پـيـدا کرد. جـد اين ساز به احتمال زياد، تـنـبـور خراساني، است که شکـل آن در کـتاب الموسيقي الخبر، فارابي در قـرن دهـم شرح داده شده است.


در ايران، نواختن دوتار در نواحي شمال، جنوب و شرق استان خراسان، بخوصوص در بـين *تـرکمن ها، و گـرگـان ، گـنـبـد و جنوب شرق ايران نيز متداول مي باشد. دوتار را در فاصله چهـار يا پـنج کوک مي کـنند كه طريـقـه کوک کردن آن در مناطق مختـلف کـمي با هـم فرق دارد.


دو نوع مختـلف از چوب در ساختمان دوتار مورد استـفاده قرار مي گيرد. قسمت گـلابي شکـل آن را از چـوب درخت شاه توت و قسمت گـردن آن را از چوب زردآلو يا درخت گـردو تهـيه مي کـنـند.


در قـديم زه هـاي آن را از روده حيوانات تهـيه مي کـردند، ولي امروزه آن را از نايلون يا سيم هاي فولادي تـهـيه مي کـنـند که هـم بهـتر مقاومت مي کـند و هـم ارزان تر است.


تکـنيک نواختـن دوتار مرکب است از کـشيدن تارها بدون استـفاده از مضراب و بـدنبال آن حرکات نزولي و صعـودي که تـقـريـباً تمام انگـشتان را درگير نواختـن آن مي کـنـد.

Meisam
23-02-2007, 15:34
سلام ...
به قول حضرت مولانا : "به نام تــــار و تــنـبـور و دف و نـــی" + کـمــانـچـه



ممـنــون :)
مـیـثــم

Shahin King
23-02-2007, 15:37
سلام


Dianella جان ، تاپیک مفیدیه عاااااااااااااااااالی [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

1- سه تار
2- سنتور
3- کمانچه

قربانتان : شاهین

Vmusic
23-02-2007, 16:21
سیـــــــــــلام [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

من بیشتر 3 تار و نی رو دوست دارم [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

ولــــــــــــی از سنتورم نمی شه گذشت [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Marichka
25-02-2007, 13:34
سلام

با تشكر دوباره از دوستاني كه نظر دادن. :)

ادامه معرفي سازها:


سه تار )

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


سه‌تار از سازهای مضرابی موسیقی ایرانی است. سه‌تار را معمولاً با مضراب نمی‌نوازند و با ناخن زخمه می‌زنند.

سه‌تار و انواع سازهای شبیه به‌آن مانند دوتار و تنبور و چگور در نواحی مرکزی آسیا و خاورمیانه رواج داشته است. به نظر می‌رسد که سه‌تار از قرن چهارم رواج داشته است.

سه‌تار در گذشته سه سیم (تار) داشته و اکنون چهار سیم دارد. بنابر گفته ابوالحسن صبا، سیم چهارم را درویشی به نام مشتاق علیشاه به سه‌تار اضافه کرده است. جنس کاسه سه‌تار از چوب درخت توت و دسته آن از چوب گردو است.

از سه‌تار نوازان معروف از درویش خان، میرزا عبدالله، ابوالحسن صبا، روح‌الله خالقی، عبادی، محمدرضا لطفی، جلال ذوالفنون و حسین علیزاده نام برد.

برخی از جمله عده‌ای از عرفا به آن «اوتار» نیز می‌گویند.

در گدشته براي از بين بردن اين ساز زيبا و دل نواز آن را چوب سگ زني ناميدند. ولي با تلاش بزرگان اين ساز اين مهم به انجام نرسيد.

سه تار از دسته سازهای مضرابی و يکی از سازهای خانواده تنبور و از اصيل ترين از نظر سابقه تاريخی از قديمی ترين سازهای ايرانی است. ساختار اين ساز شباهت زيادی به تنبور و دوتار داشته، از دو قسمت کاسه صدادهی و دسته تشکيل شده است.

اين ساز از ابتدا همان طور که از نام آن بر مي آيد دارای سه سيم بوده است اما با گذشت زمان کسانی چون ابونصر فارابی، ابوعلی سينا، صفی الدين ارموی و از متأخران ابوالحسن خان صبا لزوم افزايش سيم چهارم به اين ساز را درک کرده و سه تارهای امروزی دارای چهار سيم هستند. چهارم سه تار به سيم مشتاق معروف است و به روايتی از ابوالحسن صبا اين سيم را اولين بار درويشی به نام مشتاق عليشاه به اين ساز اضافه کرده است. کاسه سه تار از نظر ساختاری همانند کاسه تنبور و عود است ولی اندازه آن کوچک‌تر و اغلب طول قسمت کاسه ساز بين ۲۰ تا ۲۵ سانتيمتر مي باشد. در در قسمت انتهایی کاسه ساز ابزاری چوبين برای نگهداری سيم های ساز وجود دارد که عموماً سيم گير خوانده ميشود. سيم از يک طرف به سيم گير در انتهای کاسه و از طرف ديگر به گوشی های کوک شونده در انتهای دسته ساز بسته مي شوند.

کاسه سه تار را معمولاً از چوب توت ساخته مي شود ممکن است بر روی دسته ساز که عمدتاً از چوب گردو تراشيده ميشود و در معرض ساييدگی است از قطعات استخوان شتر يا به ندرت از عاج فيل استفاده گردد که با اين کار دسته ساز نمايي شبيه به دسته ساز تار پيدا ميکند.

سه تار دارای صدایي مخملين و ظريف بوده از آنجاييکه که با نوک ناخن انگشت سبابه دست راست نواخته مي شود، صدای ساز ارتباط مستقيمی با اعصاب و روان نوازنده پيدا مي کند و از اين رو سه تار را اغلب همدم اوقات تنهايي خوانده اند.

اغلب شنوندگان، ساز سه تار را دارای لحن و نوای غمگينی احساس مي کنند، اما نوازندگان معاصر موسيقی ايرانی در تلاش برای توسعه موسيقی مدرن و نوی ايران، اثار زيبايي آفريده اند که با حال و هوايي که تا دو دهه پيش از اين ساز تصور ميشد کاملاً متفاوت است. نوازندگان و آهنگ سازانی مانند حسين عليزاده، مسعود شعاری، جلال ذوالفنون با الهام از متقدمين چون ابوالحسن صبا، نورعلی برومند، سعيد هرمزی و ديگران، اثار باارزشی با ساز سه تار خلق کرده اند.

Vmusic
25-02-2007, 20:26
مطالب خیلی جالبی گذاشتی دیانی جان !! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اینم pdf مطالب !!

magmagf
25-02-2007, 23:19
دف و تار بهتر از بیقه هستن صدای سنتور منا خیلی اذیت می کنه

Marichka
27-02-2007, 19:14
تنبور )

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


تنبور يكى از پرطرفدارترين و پرمخاطب ترين سازهاى موسيقى نواحى ايران است.جذابيت اين ساز، به دليل ماهيت اجراى مقام ها و جنبه عرفانى و معنوى به تدريج پارا از دايره ايران فراتر برده و در اروپا و آمريكا نيز، به اين ساز و اجراى آن توجه و رويكرد فراوان شده است.
ساز تنبور متعلق به موسيقى يارسان و حوزه اصلى رواج آن كرمانشاه و دو منطقه صحنه و گوران است.
موسيقى اجراشده به وسيله اين ساز شامل مقام هاى حقانى و كلام هاى مذهبى، مقام هاى باستانى و سرانجام مقام هاى مجلسى و مجازى است.
این ساز (تنبور) قديمي ترين ساز مضرابي و مقيد ايراني است كه با توجه به نقوش سنگي به جا مانده، حكايت از قدمتي چند هزار ساله دارد.
نخستين مكتوب و مستند مربوط به آن، كتاب موسيقي الكبير ابونصر فارابي است. فيلسوف، دانشمند و موسيقيدان عصر سامانيان با دقتي تحسين برانگيز تمام زيروبم اين ساز را كاويده و در بخش سازشناسي كتابش، برايمان به يادگار نهاده است. او به ضرورت زمان خويش، كتاب را به زبان عربي نوشت تا سرانجام فرزندان خلفش پس از هزار سال به فارسي برگرداندند!

فارابي در موسيقي الكبير از دو نمونه تنبور مهم و رايج زمانه خويش نام مي برد. نخست تنبور بغدادي با كاسه اي كوچك و ديگر از تنبور خراساني ياد مي كند. امروزه تنبور خراساني با همان ويژگي هاي مكتوب فارابي يافت مي شود، چه از حيث ابعاد و اندازه ها و چه از نظر پرده بندي، اما تكليف تنبور بغدادي به درستي برايمان روشن نيست. شايد تنبور رايج در غرب ايران (كرمانشاه) با كاسه اي كوچكتر از نوع خراساني بازمانده همان تنبور بغداد باشد.

تنبور خراساني امروزه ديگر بدين نام خوانده نمي شود. بنابر ظاهر ساده و بي تكلفش، آن را دوتار مي نامند زيرا تنها از دو عدد تار (سيم) بهره مي برد. همچنين تنبور كرمانشاه را دوتار نمي خوانند. گويا به دليل تضاد اين عنوان با وضع موجود آن باشد.
تنبور امروز كرمانشاه داراي سه عدد تار (سيم) است. دوتار خراسان هم با دو گونه متفاوت هم اينك به حيات چند هزار ساله اش ادامه مي دهد. يكي نوع مربوط به شرق خراسان و به ويژه تربت جام كه ساده ترين دوتار ايران است يعني پرده هاي روي دسته ساز فقط نه عدد است. دوتار ديگر اين خطه متعلق به شمال خراسان با مركزيت قوچان، شيروان و بجنورد است.
در لغت نامه دهخدا در خصوص طنبار، طنبور و طنبوره و .... چنين آمده است:
طنبار معرب طنبور سازي است معروف.
طنبور يكي از آلات ذوات الاوتار است.

قسمتي از آن را شش تا گويند كه شش تار دارد و قسمتي ديگر را سه تا كه سه تار دارد. در قديم دو وتر بر آن بوده و امروز تا شش متر بر آن كنند

ساز ديگري در ايران بنام طنبور يا تنبور سابقه قديم دارد، اين ساز دو سيم داشته و مضرابي بوده كه با انگشتان دست راست نواخته مي شود، و هم اكنون در كردستان معمول است.شكل طنبور همه جا در نقاشي هاي قديم بخصوص در مينياتورها ديده مي شود و كاسه آن از چوب است و دهانه آن هم پوست ندارد، مثل سه تار ولي كاسه اش بزرگتر است به شكل يك نصفه خربزه.

تنبور داراي شكمي گلابي و دسته اي دراز است كه بر روي آن از 10 تا 15 پرده بسته مي شود. رويه جلويي شكم چوبي است. دسته اين ساز مانند سه تار، بر سر ساز متصل است و سر در حقيقت، ادامه دسته است كه بر روي سطوح جلويي و جانبي آن، هر يك دو گوشي كار گذارده شده كه سيم ها به دور آنها پيچيده مي شوند. سيمهاي تنبور 4 عدد و معمولاً به فاصله هاي مختلف كوك مي شده است. اين ساز معمولاً بدون مضراب و با انگشت نواخته مي شود.

چنانكه در تاريخ موسيقي ايراني نوشته شده در قديم سازي به نام تنبور وجود داشته و از آن انواع مختلفي ذكر كرده اند. مثلاً گفته شده كه فارابي تئوري دان مشهور موسيقي ايران، تنبور بغدادي و تنبور خراسان را دستان بندي كرده است.

Motefakker
28-02-2007, 06:45
واقعا مطالب خيلي جالبي مينويسي.
متشکرم از اين همه لطف

Marichka
28-02-2007, 17:17
بربط )

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


بَربَط یا عود سازی زهی است که در خاورمیانه و کشورهای عربی رایج است و از قدیمی‌ترین سازهای شرقی و ایرانی به شمار می‌رود.این ساز در حقیقت‌ نوعی‌ سمبل‌ تاریخی‌ برای‌ سازهای‌ ایرانی‌ است.این ساز را می‌توان از جمله اصیل‌ترین آلات موسیقی ایران زمین دانست چرا که این‌ ساز حداقل‌ پیشینه‌اش‌ به‌ ۱۹۷۰سال قبل‌ از میلاد مسیح‌ باز می‌گردد. آثار باستانی بین النهرین متعلق به هزاره دوم قبل از میلاد تصویر مردی ایستاده را نشان می‌دهد که به نواختن بربط مشغول است.

در حقیقت‌ سومری‌های‌ باستان‌ اولین‌ قومی‌ هستند که‌ در آثار به‌ جای‌ مانده‌ از آنها می‌توان‌ ردپایی‌ از این‌ ساز در میانشان‌ دید. ساز عود که‌ در ایران‌ قبل‌ از اسلام‌ به‌ نام‌ بربط‌ شناخته‌ می‌شد بعد از سومری‌ها و در دوران‌ هخامنشی‌ نیز مدارکی‌ دال‌ بر وجودش‌ در دسترس‌ است. گویا در اوائل اسلام به کشورهای عربی رفته و جانشین سازی به نام ((مزهر)) شده‌است. بر پایه بعضی از اسناد ((ابن سریح ایرانی نژاد)) نخستین کسی است که در عربستان در قرن اول هجری عود فارسی یا بربط را نواخته و نوازندگی ان را آموزش داده‌است. الاغانی می‌گوید:آشنایی او با عود از آنجا شروع شد که عبدالله ابن زبیر جمعی که ایرانیان را به مکه دعوت کرده بود تا خانه کعبه را تعمیر کنند دیوارگران ایرانی عود می‌زدند و اهل مکه از ساز و موسیقی ایشان لذت می‌برند و آن را تحسین می‌کردند، ابن سریح پس به عود زدن پرداخت و در این صنعت سرآمد هنرمندان زمان گشت.

انواع بربط

مثل‌ الان‌ که‌ عود را بر دو نوع‌ می‌دانند،: در قدیم‌ بربط‌ بر دو نوع‌ بود. یکی‌ بربط‌ با کاسه‌ی‌ بزرگ‌ و دسته‌ی‌ کوتاه‌ و دیگر با کاسه‌ی‌ کوچک‌ اما دسته‌ی‌ بزرگ. امروز به‌ اشتباه‌ ساز دسته‌ بلند را بربط‌ و ساز دسته‌ کوچک‌ را عود می‌نامند در حالی‌ که‌ اینگونه‌ نیست‌ و براساس‌ تحقیقاتی‌ که‌ انجام‌ شده توسط استاد سیگارچی‌ هر دو عود یا همان‌ بربط‌ هستند و از یک‌ ساختمان‌ صدایی‌ برخوردارند.

احیاء عود ((عود معاصر))

با تشکیل‌ هنرستان‌ عالی‌ موسیقی‌ در پنجاه‌ سال‌ پیش، استادانی‌ چون‌ اکبر محسنی، قاموسی‌ و منصور نریمان‌ که‌ اکثرشان‌ سه‌تار می‌نواختند، سعی‌ کردند با تهیه‌ی‌ عود و همنوایی‌ آهنگ‌های‌ پخش‌ شده‌ از رادیوهای‌ عربی، شیوه‌ صحیح‌ نواختن‌ عود را یاد بگیرند و به‌ این‌ ترتیب‌ عود در عصر معاصر دوباره‌ احیا شد.

ساختار بربط

شکم این ساز بسیار بزرگ و گلابی شکل و دسته آن بسیار کوتاه‌است. به طوری که قسمت اعظم طول سیمها در امتداد شکم قرار گرفته‌است. سطح رویی شکم از جنس چوب است که برآن پنجره‌هایی مشبک ایجاد شده‌است. عود فاقد «دستان» است و خرک ساز کوتاه و تا اندازه‌ای کشیده‌است. عود دارای ده سیم یا ۵ سیم جفتی است البته در برخی مواقع استادان قالب شکنی کرده و دو یا یک سیم در قسمت پایین قبل از سیم دو به ساز اضافه می‌کنند که این سیمها فا زیر کوک می‌شود. سیمهای جفت با هم همصدا کوک می‌شوند و هر یک از سیم‌های دهگانه، یک گوشی مخصوص به خود دارد؛ گوشی‌ها در دو طرف جعبه گوشی (سر ساز) قرار گرفته‌اند.

عود بم‌ترین ساز بین سازهای زهی است؛ نت نویسی آن با کلید سل است که جمعا دو اکتاو است «اکتاو» بم تر از نت نوشته شده حاصل می‌شود. سیم بم (سُل پائین) معمولاً نقش «واخوان» دارد و گاه این سیم جفت نیست. صدای عود به نحوی است که صدای اکتاو چهارم پیانو از راست به چپ برابری دارد و در اصل باید عود را با کلید فا نواخت یعنی صدای اصلی عود یک اکتاو پایین تر از آن است که امروز متداول شده‌است .

مضراب عود از پر مرغ (یا پر طاووس و شاه پر عقاب ) تهیه شده‌است و گاه نیز نوازنده با مضراب دیگری ساز را می‌نوازد. نوازنده های امروزی از مضراب های پلاستیکی استفاده می کنند.

صدای عود بم، نرم و در عین حال گرم و جذاب و نسبتاً قوی است. این ساز نقش تکنواز و همنواز هر دو را به خوبی می‌تواند ایفا کند.

حافظ می‌فرماید:
با شاهد شوخ و شنگ و با بربط و نی گنجی و فراغتی و یک شیشه می‌
چون گرم شود زباده ما را رگ و پی منت نبریم یک جو از حاتم طی

saye
28-02-2007, 17:52
سلام
ولی تا جایی که من میدونم تعداد ساز های سنتی ایرانی
از اینا باید بیشتر باشه

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]دو تار

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]سه تار

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]قانون

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]رباب

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]تنبور

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]عود

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]تار

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]سنتور

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]قیچک

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]کمانچه

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]گَوَرگِه

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقاره

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]دایره

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]دهل

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]تمبک

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]دوزله - ني انبان

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]کرنا

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]سرنا

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نی

Marichka
28-02-2007, 21:18
سلام

بله درسته ولي:





همچنين سعي شده سازهايي انتخاب بشن كه الان عموميت بيشتر از لحاظ نوازندگان داشته باشن به اين معني كه فقط به صورت محلي و در آهنگهاي محلي از صداي اونا استفاده نشده باشه بلكه نواختن اونا عموميت بين همه داشته باشه و در آهنگهاي سنتي و اركسترهاي سنتي الان از اونا استفاده بشه. به همين منظور سازهايي مثل دهل، رباب و قيچك از فهرست نهايي حذف شدن. چون الان بيشتر از اونها در آهنگهاي محلي مناطق مختلف استفاده ميشه و آنچنان عموميت نداره.




تشكر و موفق باشيد:happy:

Marichka
01-03-2007, 23:11
سنتور )

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

این ساز از جعبه‌ای ذوزنقه‌ای شکل تشکیل شده که اضلاع آن عبارت‌اند از: بلندترین ضلع، نزدیک به نوازنده و کوتاهترین ضلع و موازی با ضلع قبلی و دور از نوازنده و دو ضلع جانبی با طول برابر، دو ضلع قبلی را به طور مورب قطع می‌کند. ارتفاع سطوح جانبی ۸ تا ۱۰ سانتیمتر است.

جعبه سنتور مجوف است و تمام سطوح جعبه چوبی است. بر روی سطوح فوقانی دو ردیف خرک چوبی قرار دارد؛ ردیف راست نزدیکتر به کناره راست ساز است و ردیف چپ کمی بیشتر یا کناره چپ فاصله دارد (فاصله بین هر خرک ردیف چپ تا کناره چپ را «پشت خرک» می‌‌نامند). از روی هر خرک چهار رشته سیم همکوک عبور می‌کند ولی هر سیم به گوشی معینی پیچیده می‌شود. گوشی‌ها در سطح جانبی راست کنار گذاشته شده اند. سیمهای سنتور به دو دسته «سفید» (زیر) و «زرد» (بم) تقسیم می‌شوند. دسته سیمهای سفید بر روی خرکهای ردیف چپ و سیمهای زرد بر روی خرکهای ردیف راست به تناوب قرارگرفته‌اند طول قسمت جلوی خرک در سیمهای سفید دو برابر طول آن در قسمت پشت خرک است و می‌توان در پشت خرک نیز ازسیمهای سفید استفاده کرد (صدای آن به نسبت عکس طول، یک اکتاو نسبت به صدای قسمت جلوی خرک بالاتر است). همچنین هرسیم زرد یک اکتاو بم تر ازسیم سفید بلافاصله بعد از آن صدا می‌‌دهد.

سنتور کروماتیک و سنتور کروماتیک بم

به منظور تکمیل فواصل کروماتیک بین اصوات و نیز به قصد تأمین اصوات بم، حدود بیست ساله اخیر دو نوع سنتور با تعداد زیادتر خرک ساخته شده است. سنتور کروماتیک با همان میدان صدای سنتورمعمولی ولی دارای خرک‌ها و اصوات کروماتیک بیشتر است. میدان صدای سنتور کروماتیک بم یک فاصله پنجم بم تر از سنتور کروماتیک است و وسعت آن سه اکتاو و نیم است. در دو نوع سنتور کروماتیک هر صوت توسط سه رشته سیم همکوک حاصل می‌شود به عبارت دیگر روی هر خرک سه سیم تکیه کرده است. از هر دو سنتور کروماتیک و کروماتیک بم در حال حاضر تنها استفاده‌های همنوازی می‌شود.

chista
02-03-2007, 00:41
من همه چی رو دوست دارم غیر از افتخاری و سه تار
همین
سه تار رو دوست دارم ساز خودم تار که خیلی دوست دارم از بقیه سازها هم لذت میبرم
اگه افتخاری رو هم جز ساز حساب کنید متنفرم ازش:biggrin:

saye
02-03-2007, 05:48
بله درسته ولي:

درسته حق با شماست
حقیقتش خودم هم بعد از ارسال پستم متوجه موضوع شدم
ممنون
موفق باشید
...

H A M E D
02-03-2007, 14:02
من هم عاشق سه تار هستم!

Marichka
06-03-2007, 01:53
كمانچه)

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

این ساز جز دسته سازهای زهی است و دارای 4 سیم می‌‌باشد. این سیم‌ها به موازات تمام طول ساز امتداد دارد و صدای آن خیلی خوش و جذاب می‌‌باشد ولی کمی به اصطلاح تو دماغی.

کاسه صوتی این ساز از چوب توت است که با برش‌های از عاج تزیین شده است.

معمولاً از زیر شیطانک کمانچه تا زیر دهانه کاسه در کمانچه‌های پشت بسته 28/5 و در کمانچه‌های پشت باز 31 سانتی متر است که این اندازه‌ها در کمانچه‌های نقاط مختلف کشور نسبی هستند ترکیب صدایی کمانچه آن را از نوع سازهای زیر صدا قرار داده البته در کمانچه‌های آلتو یت باس صدا نسبتاً یک اکتاو بم تر است در قدیم کمانچه را ستار پارسی میگفتند کمانچه را معمولاً با دو کوک چپ و راست کوک می‌کنند چپ کوک معمولاً برای همراهی با خوانندگان زیر صدا (عمدتاً خانمها) و راست کوک معمولاً برای همراهی و جواب آواز بم صداها (عمدتاً آقایان) البته تمامی مطالب گفته شده نسبی هستند مثلاً در بعضی نقاط ایران ممکن است طول دسته کمانچه به 35 سانت هم برسد .

پیشینه کمانچه در ایران به پیش از اسلام می‌‌رسد و در نواحی بلوچستان به نام غژک یا غیچک نامیده می‌شود ولی شمار سیم‌های آن از کمانچه بیشتر است.

نوازندگان مطرح حال حاضر اين ساز عبارت‌اند از اردشیر کامکار، داود گنجه‌ای، کيهان کلهر، سعيد فرج پوري، علی اکبر شکارچی، فرج علیپور، هادی منتظری و سینا جهان آبادی

کمانچه با صدای تو دماغی مربوط به سبک قدیم این ساز و در واقع شیوهٔ کمانچه نوازی استاد اصغر بهاری است. اما امروز غیر از این سبک شیوهٔ کمانچه نوازی نوین هم وجود دارد که کیهان کلهر آن را بارورتر کرده.


در دایره المعارف فارسی ج 2 ذیل کمانچه آمده است: از سازهای زهی قدیم ایران و در واقع نوع تکامل یافته رباب، کاسه گرد و پایه آهنی دارد و مانند تار و ویولن سیمهای آن را با گوشی محکم و کوک می‌کنند، کمانی که با آن کمانچه را می نوازند کمانه نام دارد و همان است که در ویولن کلمه فرانسوی آرشه به معنی کمان کوچک جای آن را گرفته است.

شادروان خالقی در کتاب سرگذشت موسیقی ایران، کمانچه را تکامل یافته رباب می نامد: ساز اخیر رباب که اول دو سیم داشته و بعدها یک سیم دیگر به آن اضافه شده است و با کمانه به صدا در می آمده و همان است که ما امروز کمانچه می‌گوییم. و به همین جا اضافه می‌کند از دوره صفویه به بعد کمانچه یکی از ارکان موسیقی ایران به شمار آمده است. قسمت اصلی کمانچه کاسه آن است که به صورتهای مختلف ساخته می‌شود. کاسه کمانچه هنوز از نظر جنس چوب، اندازه‌ها و شکل یکسان و تثبیت شده نیست. از نظر شکل، کاسه‌ها را به صورت کروی یا مخروط ناقص درست می‌کنند. کاسه‌هایی که به شکل مخروط ناقص هستند اکثرا پشت باز ساخته می‌شوند. استفاده از این کمانچه‌ها در قسمت‌های مرکزی ایران به خصوص در لرستان متداول است. این کمانچه‌ها صدایی پر قدرت و شفاف دارند و چون کاسهٔ سبک دارند، اجرای قطعاتی که نیاز به چرخیدن سریع کمانچه دارد بر روی این کمانچه‌ها آسانتر است و این امتیازی است برای این نوع کمانچه. این کمانچه‌ها اغلب سه سیم دارند ولی این روزها به تدریج دارای چهار سیم می‌شوند. کمانچه‌های پشت باز معمولاً از چوب توت و به صورت یک تکه ساخته می‌شوند. کاسه‌های کروی به دو صورت یک تکه و ترکه‌ای هستند، در کمانچه‌های ترکه‌ای کاسه از به هم چسبیدن ترکه‌هایی که در روی قالب خم شده‌اند ساخته می‌شود. ضخامت این کاسه‌ها کم است و به همین دلیل کاسه سبک است و چرخیدن کمانچه به سهولت صورت می‌گیرد. کاسه‌های یک تکه از چوبهای مختلف ،معمولاً از گردو خراطی می‌شود. وزن کاسه از کاسه‌های ترکه‌ای بیشتر و چرخش کمانچه تا حدی مشکل است.صدای این نوع کمانچه‌ها زیاد مطلوب نیست، کمانچه‌هایی ساخته می‌شود که تغریبا کروی است و از چوب توت به صورت دو تکه ساخته می‌شود، این کمانچه‌ها چون دست باز هستند در تنظیم شکل و ضخامت و اندازه‌های دهانه کمانچه دقت بیشتری دارند و خوش صدا هستند. قطر بیرونی کاسه کمانچه موسیقی سنتی معمولاً 20 سانتی متر است، در حالی که در مناطق مختلف ایران اندازه کاسه کمانچه متفاوت است، ترکمنها کمانچه با کاسه‌های بسیار کوچک می سازند. در نقاط دیگر دنیا نیز که سازهایی شبیه به کمانچه ما دارند کاسه‌ها کوچک و غالبا از پوست نارگیل ساخته می‌شود. دسته کمانچه بر خلاف کاسه تقریباً در یک شکل ساخته می‌شود. جنس دسته از چوب گردوو شکل آن مخروط ناقص و قطر آن در شیطانک 37 میلی متر و در محل اتصال به کاسه 31 میلی متر است. طول دسته کمانچه 31 سانتی متر است. در گذشته کمانچه دارای سه سیم بوده است، گاهی دو سیم اول و دوم مضاعف انداخته می شد و احتمالاً در تبعیت از ویولن به چهار سیم تبدیل شده است. بنابراین چهار سیم و در نتیجه چهار گوشی بر روی دسته کمانچه قرار می‌گیرد، و این سیمها پس از رد شدن از روی شیطانک و عبور از روی دسته و کاسه به سیم گیر وصل می‌شوند. بر روی دهانه کمانچه پوست کشیده می‌شود و این پوست معمولاً پوست دل گاو، پوست ماهی، پوست آهو و غیره می‌تواند باشد. خرک بر روی پوست قرار می‌گیرد و سیم‌ها با فشار خرک را به پوست می چسبانند. کمانچه به وسیله یک پایه که در قسمت سیم گیر به کاسه وصل شده است، روی پای نوازنده قرار می‌گیرد. آرشه کمانچه، که اسم اولیه اش کمانه بوده است، تشکیل شده است از یک چوب که از یک طرف انحنا دارد با بلندی 60 سانتی متر و موی دم اسب. موی آرشه کمانچه بر خلاف سازهای زهی غربی بر روی چوب محکم کشیده نمی‌شود، بلکه نوازنده است که به هنگان نوازندگی به تناسب احساس فسار را بر روی سیم تغییر می دهد. چگونگی صدای کمانچه به عواملی بستگی دارد که بعضی از آنها از این قرارند: جنس چوب، ضخامت در نقاط مختلف کاسه، شکل کاسه، اندازه‌های کاسه، چگونگی سطح کاسه از نظر تراش، نوع و ضخامت پوست، جنس و شکل و اندازه و محل قرار گرفتن خرک، چگونگی شیطانک، جنس سیم، زاویه اتصال دسته به کاسه. برای ساختن کمانچه‌ای با صدای دلخواه ضمن در نظر داشتن عواملی که گفته شد سالها تجربه لازم است.

^^ HAMID ^^
10-03-2007, 15:54
ساز "عود" یا همون "بربط" رو انتخاب کردم از این جهت که صدای بم و دلنشینی داره و سازی هست که زریاب سالها می نواخت که بعدها یه سیم بهش اضافه کرد و گیتار پدید آمد

نتیجه گیری 1: در این نظر سنجی خیلی کم رای آورد شاید به خاطر اینکه اکثرا با این ساز ایرانی آَشنایی ندارند...

نتیجه گیری 2: گیتار همون ساز ایرانی هست که زریاب اختراع کرد [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

نتیجه اخلاقی : ایرانیها چه قدر هنرمندند!!! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

mosi7616
11-03-2007, 20:27
سلام دوستان
سالها ساز سه تار زدم ولی ولش کردم رفتم سراغ تار
حالا که می خوام ستار بزنم اصلا نمی تونم فکر کنم به خاطر صدای کمی که داره
ولی واقعا ساز آرامش بخشیه
کلا سازای زهی خوب هستن

azh
13-03-2007, 14:23
من با دف بدجور حال میکنم...نی هم که حرفی روش نیست...نه میخوام ببینم حرفی روش هست؟!

Marichka
15-03-2007, 00:46
نی )

ني از ساده ترين و طبيعي ترين سازهاي موسيقي بادي است که با روئيدن از زمين پيوسته در دسترس بوده و انسان با مختصر تصرفي از آن استفاده کرده است. ملل قديمه ني را سرمشق قرار داده و از روي آن سازهاي مختلف بادي ساختند و در صلح و جنگ به کار بردند.

مولفين کتابهاي موسيقي قديم طبيعي ترين و کاملترين آلات موسيقي را حلق انسان دانسته اند. و پس از آن آلات ذوات النفح به ويژه ني را از جهت مشابهي که ني و حلق انسان در ايجاد نغمات دارند.

ني به سبب سادگي و سهولت اجراي صداهاي و آساني حمل و نقل و يافت شدن در طبيعت تنها سازي است که دسترسي به آن در همه جا و براي همه کس امکان پذير بوده و با مختصر تصرف مورد استفاده قرار مي گرفته است .

ني را در ايران کوتاه و بلند مي ساختند و کامل آن به هفت بند معروف بوده است. يعني داراي هفت سوراخ است که شش تاي آنها در يکسو و يکي از سوراخها در پشت ني قرار دارد.

ساز ني را نمي توان کوک کرد و وسعت صداي آن حدود دو اکتاو و نيم است.

ني را يکي از سازهاي عرفاني مي نامند و اگر خوب نواخته شود حتي حيوانات را هم تحت تاثير قرار مي دهد.

Marichka
18-03-2007, 21:52
نظري به تاريخچه ي دف)

دف و دپ اسم صوت است و صدايي است كه از كوبيدن ضربه اي به پوست دف بر مي ايد. ساز دف از متداولترين و اساسي ترين نمونه ي آلات ضربي (سازهاي كوبه اي)‌ يا الات ايقاعي روزگاران قديم به شمار مي ايد. در فرهنگنامه موسيقي ايران آمده: دف دايره اي است از چوب كه بر روي آن پوست كشيده اند. در برخي مناطق حلقه هايي نيز بدان آويزان كنند و در مجلس سماع صوفيان اشعار مذهبي و عرفاني را با آهنگهاي دل انگيز و جانسوز در دستگاه هاي مختلف و نيز ريتمهاي متفاوت به همراه دف مي خوانند و مجلس انان شور است و شوق و نيايش.
در فرهنگ معين آمده است: دف (فارسي عربي،‌تركي،‌آلبانيايي) همان دايره است ضمن اين كه اين لفظ در مصر و الباني به طور كلي معناي دايره مي دهد. در الجزاير ساز مخصوصي است با قاب چهارگوش كه داراي دو پوست است و در پشت اين پوست را از داخل چهار تار زهي كشيده اند. در نقش برجسته شكار گوزن در طاق بستان دو نوازنده يكي از سمت چپ ناي يا سورناي مي نوازد و ديگري ساز چهارگوشي در دست دارد كه نوعي دف مربع شكل مي باشد. شكل دستهاي نوازنده اين ساز به گونه اي است كه بيش از هر چيز مويد اين نظريه است كه دف از دوره ي باستان مورد توجه بوده است. اين نوع دف يعني دف چهارگوش هنوز هم در مصر و سوريه رواج دارد و قاب آن به شكل قاب خشت مالان است.
در دايره المعارف فارسي مصاحب آمده است دف سازي است كه اساسا عبارت است از قالبي كه بر يك (و گاه) دو طرفش پوست گشيده شده است و با زدن به واسطه ي انگشتان يا تكان دادن آن نواخته مي شود.
چنان كه ياد شد دف چهار گوش در پيش از اسلام متداول بوده ولي در ايت روزگار نواختنش متروك شده است. در حال حاضر در بسياري از اركسترهاي ايراني دف يا دايره يكي از سازهاي اصلي به شمار مي ايد.
منحصرا در كردستان است كه دف يا دايره به عنوان يك ساز مذهبي به كار مي رود. آنان دف را با اهنگ مناجات براي حالت سماع يا جذبه مي نوازند. صداي اين ساز مثل دايره و لي هيجان انگيزتر است. وقار مخصوصي دارد كه شنونده را به تفكر در عوالم رويا وامي دارد.

دف)

یا دایره، یکی از سازهای کوبه‌ای موسیقی ایرانی است.

این ساز چنانکه از کتابهای موسیقی و نوشته‌ها و اشعار بر می‌‌اید در دوره اسلامی ایران برای پشتیبانی از ساز و حفظ وزن به کار می‌‌رفته و رکن اصلی مجالس عیش و طرب و محافل اهل ذوق و عرفان بوده که قوالان هم با خواندن سرود و ترانه آن را به کار می‌بردند. در کتابهای لغت در معنی دف یا دایره می‌‌نویسند: آن چنبری است از چوب که بر روی آن پوست کشند و بر چنبر آن حلقه‌ها آویزند. در قدیم برای آنکه طنین بهتری داشته باشد روی دف پوست آهو میکشیدند.

در قدیم دف یا دایره کوچک را که چنبر آن از روی و برنج ساخته می‌‌شد خمک یا خمبک می‌‌گفتند. به دست زدن با وزن و به اصطلاح بشکن زدن هم خمبک یا خمبک می‌‌گفتند.

دف یا دایره‌هایی هم بوده که بر چنبر آن زنگ تعبیه می‌‌کردند و می‌‌نواختند. زنگهای دف را جلاجل می‌‌گفتند. در دوره اسلامی به کسانی که دف یا دایره می‌‌نواختند جلاجل زن می‌‌گفتند.

در ایران کهن جلاجل وسیله‌ای بیضی شکل و بزرگ بود که زنگ‌هایی بر آن می‌‌بستند و در جنگ‌ها به کار می‌‌بردند و ظاهراً صدای مهیبی داشته است.

دف یا دایره کوچک را که بر آن زنگوله تعبیه می‌کنند دایره زنگی می‌گویند.

پس از آنکه تمبک مجلسی شد به تدریج جای دف را گرفت و از رونق دف کاست و دف را بیشتر در شهرهای کوچک وقصبات در مجالس عیش و سرور به کار می‌‌بردند به ویژه در کردستان و آذربایجان بسیار متداول بود و نوازندگان ماهر داشت. در سال‌های اخیر دف نوازی در بیشتر شهرهای ایران رایج‌تر شده است و هنر آموزان به آموختن آن روی آورده‌اند.

Marichka
24-03-2007, 03:54
تمبک)

از میان سازهای ضربی موسیقی ایران تنبک کاملترین سازی است که تاکنون ساخته شده و آن را از گل پخته و چوب می سازند.
معمولا روی ضرب پوست بره می کشند و نوع گلی بزرگ آن را در زورخانه به کار برده و می برند و برای استقامت بیشتر روی آن را پوست گوسفند می اندازند.
این ساز از دو قسمت کلی و استوانه ای شکل تشکیل شده، قسمت اول( بالا و هنگام نواختن) به قطر تقریبی 25 تا 30 سانتی متر و به طول 45 سانتی متر،؛
که سطح بالائی آن پوست کشیده شده و در پائین به قسمت دوم متصل شده است و این قسمت عبارت است از استوانه باریکتری که در انتها( پائین) کمی گشادتر شده و به دهانه ای باز منتهی گشته است. جنس تمبک معمولی از چوب است.
تمبک به منظور نواختن به طور افقی روی ران نوازنده نشسته قرار می گیرد و او دست چپ خود را در بالا و دست راست را در کنار راست تمبک قرار می دهد و با انگشتان، نرمه و تمام دست خود بر قسمت های مختلف( مرکز، میان، کنار) پوست می کوبد.
صوت تمبک بدون ارتفاع معین است.
از آنجا که وسیله کوبیدن روی ساز انگشتان انسان است و این وسیله قادر است بر روی تمبک ریزه کاری و شیرین کاری های فراوان اعمال کند می توان از آن به عنوان تکنواز استفاده های شایان و جالب کرد.
نقش همنوازی در این ساز نه فقط همراهی ساز یا آواز و تامین و نگهداری ضرب موسیقی است بلکه طی 25 سال اخیر به ابتکار حسین تهرانی و همکاری دیگران ارکستری مرکب از گروه تمبک نوازان تشکیل شده قطعه هائی اجرا کرده اند.
تمبک زورخانه:
شکل ظاهری آن با تمبک معمولی کمی اختلاف دارد، قسمت بالائی آن به شکل جام (کاسه) و قسمت دنباله (در پائین) مخروطی تر از تمبک معمولی است. علاوه بر این تمبک زورخانه را از گل پخته می سازند. صدای آن نیز بم تر و قوی تر از تمبک معمولی است.
بلندی ساز 45 و قطر دهانه پوستی 48 سانتی متر است.چ
بهترین تنبک ها ساخت شیراز است.

ebilove
27-03-2007, 02:51
سلام
ولی تا جایی که من میدونم تعداد ساز های سنتی ایرانی
از اینا باید بیشتر باشه

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]دو تار

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]سه تار

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]قانون

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]رباب

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]تنبور

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]عود

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]تار

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]سنتور

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]قیچک

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]کمانچه

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]گَوَرگِه

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقاره

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]دایره

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]دهل

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]تمبک

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]دوزله - ني انبان

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]کرنا

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]سرنا

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نی


سلام

بله درسته ولي:

نقل قول:

نوشته شده توسط Dianella مشاهده تاپيک


همچنين سعي شده سازهايي انتخاب بشن كه الان عموميت بيشتر از لحاظ نوازندگان داشته باشن به اين معني كه فقط به صورت محلي و در آهنگهاي محلي از صداي اونا استفاده نشده باشه بلكه نواختن اونا عموميت بين همه داشته باشه و در آهنگهاي سنتي و اركسترهاي سنتي الان از اونا استفاده بشه. به همين منظور سازهايي مثل دهل، رباب و قيچك از فهرست نهايي حذف شدن. چون الان بيشتر از اونها در آهنگهاي محلي مناطق مختلف استفاده ميشه و آنچنان عموميت نداره.


تشكر و موفق باشيد:happy:




سلام

من اولین بار بود که این تاپیک رو میدیدم جالب بود

ولی باید به دیگر ساز های سنتی و بومی هر منطقه هم
برسیم و از اونا هم خارج از بحث نظرسنجی صحبت کنیم

این سازها رو خوب همه میشناسند ولی :

دیوان . بالابان . گیلاس . حلبی . دمام و .........

اینا جزو ناشناس ها هستند

ضمنا در مورد ساز های معروف سنتی هم باید اطلاعات
تخصصی تری بدیم

بازم تشکر میکنم از Dianella به خاطر تاپیک زیباشون

درود

Marichka
27-03-2007, 02:56
ام
سلام

من اولین بار بود که این تاپیک رو میدیدم جالب بود

ولی باید به دیگر ساز های سنتی و بومی هر منطقه هم
برسیم و از اونا هم خارج از بحث نظرسنجی صحبت کنیم

این سازها رو خوب همه میشناسند ولی :

دیوان . بالابان . گیلاس . حلبی . دمام و .........

اینا جزو ناشناس ها هستند

ضمنا در مورد ساز های معروف سنتی هم باید اطلاعات
تخصصی تری بدیم

بازم تشکر میکنم از Dianella به خاطر تاپیک زیباشون

درود

سلام

ممنون از نظرتون.

در مورد ساير سازهاي سنتي ايراني منم با شما موافقم كه اونها هم معرفي بشن.

سعي مي كنم در ادامه اطلاعاتي هم در مورد ساير سازهاي سنتي بومي مناطق مختلف قرار بدم.

در مورد اين كه مطالب تخصصي تر باشن من تا جايي كه مي تونم باز سعيم رو ميكنم و اگه شما يا ساير دوستان هم مطالب تخصصي تري در اختيار داشته باشين خوشحال ميشم در ادامه قرار بدين :11:

سال نو مبارك
موفق و پيروز باشيد:20:

ebilove
27-03-2007, 03:10
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


تار:

جمله اي در هنر نوازندگي وجود دارد که مي گويد: بهترین ساز آن سازي است که نوازنده احساس کند این ساز در آغوش و دستان او به راحتي قرار گرفته و صدایی طبیعی و مطبوع نسبت به ذائقه فرهنگی او به وجود مي آورد.
و الحق که با نگاهي در بین سازها در خواهیم یافت که تار يک چنین سازی است.
نغمه هایی بسیار روح انگیز دارد و وقتی در آغوش نوازنده اش قرار می گیرد گویی که این چوب و پوست از روح نوازنده خود جان می گیرند و زنده می شوند.
تار یکی از قدیمی ترین سازهای ایرانی است که به آن وتر نیز گفته می شود.
اگر چه ما هنوز اطلاعات درستی از تاریخ دقیق پیدایش و ساخت آن نداریم ولی از قرار معلوم ان به زمان ابو نصر فارابی بر مي گردد.
موسیقی دانان قدیم و بزرگی چون صفی الدین ارموی،خواجه بها الدین و ابوالفرج اصفهانی و تنی چنداز شاعران و نویسندگان دوران گذشته درباره تقسیم فواصل پرده های که هم خوان و موافق پرده های تار نیز می باشد مطالبی گفته، شعری سروده و یاد کرده اند.
به عنوان مثال بابا طاهر همدانی شاعر شوریده و عارف ایران که در نیمه قرن پنجم هجری مي زيست در سروده ای از خود چنین این ساز را یاد مي کند:
دلی دیدوم چو مرغ پا شکسته، چو کشتی، بر لب دریا نشسته
همه گویند طاهر، تار بنواز صدا چون مي دهد تار شکسته
شکل ظاهری کاسه تار شبیه دل است و شاید به خاطر همین است که تار را ساز اهل دل و حال و تسکین دهنده روان آدمي لقب داده اند زیرا تار دارای صدای لطیف و دلربا است که بسیاری از متفکرین، عارفان، فیلسوفان، وارستگان و صوفیان پاک دل به آن عشق مي ورزند.
تار صدایی گرفته، محزون و کاملا شرقی دارد و از جنبه داشتن رزونانس، قدرت صدایی بالا و اجرای دستگاه ها و آوازهاي موسيقي سنتی ایران برترین و کاملترین ساز ایرانی محسوب مي شود.
تار از يک کاسه که روی آن پوست کشيده درست گردیده که همین کاسه نیز به دو قسمت بزرگ و کوچک تقسیم شده که قسمت بزرگ را شکم و کوچک را نقاره مي نامند.
دسته تار معمولا 45 تا 50 سانتی متر است که بر کناره های جلوی آن دو روکش استخوانی کار گذاشته شده است در انتهای دسته تار جعبه ای تعبیه شده که ب ه جعبه گوشی معروف است، که از هر طرف آن سه گوشي بر سطوح جانبی این جعبه قرار داده شده که سیم های تار را به دور آنها مي پیچند.
تعداد سیم های تار شش عدد است که از آخر کاسه یا شکم شروع شده و از روی خرک که به منظور بالا نگاه داشتن سیم ها بر روی پوست قرار گرفته مي گذرد.
اين شش سیم در تمام طول دسته کشیده شده و به داخل جعبه گوشي ها رفته و به دور آنها پيچيده شده است.
سیمهای ششگانه عبارتند از:
دو سیم سفید( پائین) که همصدا کوک می شوند.
دو سیم زرد( همصدا)
یک سیم سفید نازک به نام زیر
و یک سیم زرد(بم)
که دو تای آخری غالبا به فاصله اکتاو کوک می شوند.
فاصله سیم های هم صوت سفید، نسبت به سیم های زرد غالبا چهارم و سیم های سفید نسبت به سیم بم معمولا فاصله اکتاو یا هفتم را تشکیل می دهند.
تار با مضرابی کوچک از جنس برنج به طول تقریبی سه سانتی متر نواخته می شود. در قسمتی از نصف طول مضراب، برای آنکه در دستهای نوازنده راحت قرار گیرد با موم پوشیده شده است.
در گذشته سازندگان تار در گوشه و کنار کشور بسيار بودند که نامی از ایشان به جای نمانده و تنها تنی چند از ایشان مثل استاد خاجیک، هامبارسون، فرج الله، آقا قلی، یحیی، برادران صنعت و استاد حاجی و پسرش رمضان شاهرخ شناخته شده اند.
کسانی که به بقای اين ساز و تکامل ان کمک کردند و عمر خود را بر سر این کار نهادند.

منبع: سازشناسی از سری برنامه های نیستان
سازشناسی پرویز منصوری
گردآوري:گلنار محمدي فر
Email:eutrepe_music@yahoo.com

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



===================

تار


تار در آثار نويسندگان و شاعران و فرهنگ نويسان معاني بيشمار و متفاوت بشرح زير است :



صاحب برهان قاطع نوشته :



(( تا)) مخفف تار طنبور است ، (( تار )) بر وزن مار ، تار موي ، تار ابريشم ، تار ساز و امثال آن ))



صاحب فرهنگ آنندراج نوشته :



(( تا مخفف تار است و تار ساز ، چون چنگ و طنبور و قانون و امثال آن .))



مغني ملولم نوايي بزن به يكتايي او ، دو تايي بزن



( حافظ )



رشته عشق چو بگسست ، فغان خاموش است تار تنبور چو ببريد صدايش ببرد







( قاسم مشهدي )



مي زن سه تا كه يكتا گشتيم مكن دوتايي يا پرده رهاوي يا پرده رهايي



( مولوي )



تار در ايران سابقه تاريخي چنداني ندارد و در هر يك از ديوان هاي شاعران متقدم لفظ تار به معناي يك ساز مستقل آنهم با ويژگي هاي امروزيش نيامده است.شاهد :



چنگ و قانون جهان را تارهاست ناله هر تار در فرمان تو







( مولوي )



صائب هلاك زمزمه آتشين ماست هر كس كه ناخني به رگ تار ميزند



( صائب تبريزي )



زمانه ساز طرب مي زند چنانكه بگوش رسد ز زاويه عنكبوت نغمه تار





( قا آني )



تارهاي چنگ را ما نيم ما چونك در سازيم زير و بم زنيم



( مولوي )



((آنچه مسلم است ما تا دوره صفويه سازي بنام و شكل تار امروزي نداشتيم زيرا در نقاشي هاي آن دو رده هم اثري از آن ديده نمي شود ، در صورتي كه در مجلس بزم تالار چهل ستون اصفهان كمانچه و عود و سنتور را مي بينيم . در دوره قاجار تار يكي از اركان موسيقي ايراني شده است . ساز ديگري هم از نوع طنبور و سه تار در ايران داريم كه (( دو تار )) ناميده مي شود و در ميان تركمن هاي دشت گرگان نيز معمول است ، شايد بتوان در قفقاز كه نوعي از تار بسيار معمول است سابقه قديمي تري براي آن پيدا كرد. )) خالقي، روح الله- سرگذشت موسيقي ايران جلد اول



(( سيم هاي تار اقتباس از سه تار است منتها براي اين كه صدا قوي تر شود سيم هاي اول و دوم ( زرد و سفيد ) را جفت بسته اند و پنج سيم پيدا كرده است و سيم ششم چنانكه معروف است بعدها به وسيله غلام حسين درويش خان از روي سه تار به آن اضافه شده است )) فوق الذكر



(( تار سازي است از دسته آلات موسيقي سيمي مضرابي . از زمان قاجاريه به بعد جزء يكي از سازهاي ملي در آمده و با آن مي توان كليه نغمات متداول ايران را بخوبي اجرا نمود . از نظر معنوي به معناي تار موي ، تار ابرشم ، زه ، وتر ، رشته و به اصطلاح امروز سيم و امثال آن است . در ساز شناسي لفظ (( تار )) به معناي يك ساز مستقل است . اسامي اجزاي مختلف تار ازين قرار است :



سيم گير ، كاسه ، نقاره ، دسته ، پوست ، خرك ، پرده ها ، شيطانك ، پنجه ، مضراب و سيم ها .



تار داراي 6 سيم فلزي است : دو سيم اول و دوم سفيد و از نوع فولاد و (( دو )) كوك مي شوند و سيم سوم و چهارم زرد رنگ و از نوع برنج ( آلياژي از روي و مس ) است كه ضخامت آن اندكي ازسيم فولادي بيشتر و (( سل )) كوك مي شوند . سيم پنجم سفيد فولادي و سيم ششم زرد برنجي است كه نوع كوك آن در اجراي دستگاههاي موسيقي فرق مي كند . روي دسته تار دو استخوان كلفت و بزرگ قرار دارد كه از استخوان شتر و يا استخوان پشت ماهي است . در وسط اين استخوان چوب قرار دارد كه پرده ها روي آن بسته مي شوند . تار داراي 28 پرده است كه 15 پرده آن سه لايي و 13 پرده آن چهار لايي بسته شده است . جنس اين پرده ها از زه يا روده گوسفند است . طول تار معمولا 96 تا 93 سانتي متر است . طول سيم مرتعش يعني فاصله خرك تا شيطانك 66 سانتي متر است . مضراب تار يك قطعه فلز برنجي است كه يك طرف آن موم مخلوط با خاكستر و پشم يا كرك است . جعبه طنيني تار كاسه اي است مركب از دو قسمت كه بزرگتر را (( كاسه )) و كوچكتر را (( نقاره )) مي نامند و هر يك دهانه اي دارد به شكل گلابي كه نوك آن ها به طرف يكديگر است و روي دهانه ها پوست نازك بره كشيده شده است . جنس كاسه و نقاره معمولا از چوب درخت توت و چوب دسته را از (( فوفل )) يا (( گردو )) انتخاب شده است . سيم گير ( محل اتصال سيم ها به كاسه ) و شيطانك و خرك نيز معمولا از همين جنس بايد باشد . علينقي وزيري موسيقي دان معاصر ، با تغيير قطر سيم ها و پوست و امتداد دسته تار روي نقاره ، سه نوع تار ديگر ابداع نمودند و آن ها را تار (( باريتون )) تار معمولي ، تار باس و سپران نام نهادند . دامنه صوتي تار دو هنگام و پنج نت است ( از do2 تا sol4 ) و در تار جديد سه هنگام و يك نت وسعت دارد . )) شهميري ، امين – صداشناسي موسيقي .

منبع :
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

================
تار :

کامل ترین ساز ایرانی

ادامه دارد .....

Marichka
31-03-2007, 22:46
دف، دايره)

مقدمه

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دف يا دايره سازي پوستي است كه با دست به آن ضربه وارد مي شود و از كهن ترين سازهاي ابداعي بشر است. اين ساز را محققان اروپايي «طبل طوقه اي» يا «طبل دستي» ناميده اند.

قديمي ترين اثر دف نقاشي اي بر ديوار معبدي در آناتولي باستان (بخشي از تركيه امروزي)، متعلق به هزاره ششم پيش از ميلاد، است. در قديمي ترين لوحهاي باقي مانده از سومر (مناطق جنوبي رودخانه فرات و دجله) نيز نام دف آمده است. از مصر تا دره سند، از قبرس و كرت تا يونان و روم، كاهنه ها و زنان عبادت كننده براي پرستش الهه هاي خود از دف و نواي آن به منزله نيروي فناناپذير زندگي (ريتم) استفاده مي كردند.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دف نوازي مقدس احتمالاً پژواك نبض آدمي تلقي مي شده است. نبض ما، آن گاه كه در رحم مادر تكان مي خوريم، اولين تجربه مستمر ما از زندگي است.

رنگ و شكل و طرح
دف در زمان باستان بيشتر با رنگ سرخ (رنگ خون) نقاشي مي شد و گاه رنگ سبز (رنگ گياهان) هم به آن مي زدند. همچنين از رنگهاي سفيد و آبي در رنگ آميزي دف استفاده شده است. كوليان، كه از اصلي ترين سازندگان دف اند، اين ساز را با رنگهاي حنايي و نارنجي رنگ آميزي مي كنند و حتي لباس عروسشان نارنجي است. دف بيشتر دايره شكل است و البته دفهاي چهار و هشت و دوازده و هيجده ضلعي نيز وجود دارد. گذشته از اين، نمادها و طرحهايي پر رمز و راز بر روي پوسته يا قالب چوبي دف نقاشي مي شده است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با توجه به آنچه گذشت، در اينجا، به اجمال، به معناي نمادين طرح و رنگ و شكل ساز دف مي پردازيم. رنگ سرخ رمز قواي فعال طبيعت، چون خورشيد و خون و آتش، و نيز نماد قدرت و سلطنت و شأن و حيثيت و مقام اجتماعي بوده است. رنگ سفيد، كه رنگ معصوميت و پاك دامني و بي گناهي است، با امور و اعمال قدسي مناسبت دارد و در سوگواري، پيش از آنكه از جامه سياه استفاده كنند، جامه سفيد مي پوشيدند؛ زيرا مرگ به معناي آشنايي با رازها و اسرار سترگ و رنگ سفيد نشانه رستگاري و سعادت در آخرت بود. رنگ آبي، كه رنگ آسمان و درياست، رنگ كيهان و در معنايي وسيع تر، رنگ حكمت عالم و صلح و آشتي و آرامش كامل است. رنگ سبز نويد بخش تجديد حيات و نوشوندگي زندگي و نيز نشانه فروپاشي ناشي از مرگ است. در نزد كوليان، رنگ حنايي و نارنجي مقدس است؛ چون نور را مقدس و رنگ نارنجي را رنگ نور خورشيد مي دانند.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دف يا دايره را از الك غلات مي ساخته اند و هنوز نيز مي سازند؛ و ظاهراً دف و الك (غربال) هر دو نماد زن، حاصل خيزي، دانه، ماه، و خورشيد بوده اند. دايره نماد ابديت و جاودانگي، و در روان شناسي، نماد وحدت اضداد است؛ يعني وحدت دنياي شخصي فناناپذير «من» با دنياي غيرشخصي و فناپذير «غيرمن» و اين اتحاد هدف نهايي همه اديان است، يعني وحدت روح با خدا. همچنين دايره (يا كره) نماد «خود» است و بيانگر تماميت روان و تمام جنبه هاي آن و نشان رابطه ميان انسان و طبيعت.

عدد هشت از دير باز در ايران مقدس بوده است. هشت بهشت يا هشت مرتبه بهشت يا هشت در بهشت –كه در عرفان در هشتمْ توبه و هميشه باز است- و اقليم هشتم، قله آستانه جهان ماورايي، در هر آداب تشرف و سير و سلوكي ديده مي شود. بر سر آناهيتا، خداي آبها در ايران باستان، تاج زرين هشت گوشه اي به سان خورشيد قرار گرفته كه با صد ستاره آراسته است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شكل ستاره هشت پر از چرخش دو مربع در هم پديد آمده و از ديرباز هشت عدد رمزي خورشيد در سراسر اروپا و آسيا و افريقا بوده است. بنابراين هشت پر، كه در متون اسلامي «شمسه» خوانده مي شود، تمثيل خورشيد است كه از تمدنهاي دور باقي مانده و در نزد اقوام ابتدايي، در معابد ابتدايي، و در معابد تبتي و كليساهاي گوتيك نيز ديده مي شود؛ چنان كه در كيش خورشيد پرستي ژاپني نيز «آيينه هشت گوش مظهر مادي شيئي است كه خورشيد به درونش نفوذ كرده است.» كوليان سازنده اين ساز اين نمادها و طرحهاي پر رمز و راز را بر روي پوست دايره تصوير مي كنند كه استمرار اين فرهنگ چند هزار ساله است. (عكس سازهاي سيرجان، سيستان، بوشهر، بيرجند، زاهدان، نيك شهر، قشم)

دف يا دايره

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در لغت نامه دهخدا درباره دف دورو و دايره آمده است:
«دف داراي زنگها در ايران و آسياي مركزي به نام «دايره» رايج است... دف دورو، دف دورويه، دو رویه؛ دف كه دو رو دارد و آن ريشه «داريه» است و در تداول عوام جنوب خراسان «دايره» و «ديره» نيز گويند.

سازي است معروف كه به انگشتان نوازند. داريه، باتره، كم، كمان، كماني كه در طرب نوازند. دف، دورويه، تبوراك، از آلات طرب است كه به دست نوازند. پوستي بر چنبري چوبين كوتاه ديواره گسترده، اگر چه اصل آن دورويه است؛ مع هذا، از دیرباز، به صورت «دایره» نیز متداول شده است. مصحف دورویه، دائره. يهوديان تهران «دُريِه» گويند. حلقه واري است از چوب كه بر يك روي يا دو روي آن پوستي كشيده باشند و رامشگران با ديگر سازها بنوازند.»


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به نظر عده اي، «دايره» از «دورويه» مشتق شده است؛ اما به احتمال قوي، اين ساز به علت گرد بودنش «دايره» خوانده شده است. همان طور كه مي دانيم، كوليان مهم ترين گروه اشاعه دهنده اين ساز در ايران بوده و هستند و احتمال اينكه اينان نام اين ساز را «دايره» گذاشته باشند هست. ظاهراً دايره/daire/ و داهاره/ dahare/ در قفقاز كاربرد دارد.

در بيتي منسوب به رودكي، به دف دورويه اشاره شده است:


مامات دف دورويه چالاك زدي آن خر پدرت به دشت خاشاك زدي

در مثنوي «خسرو نامه» عطار نيز اشاره اي به اين ساز هست:


بسي زد حلقه از هر سوي و در نه دو روي چار گوشش بود و سر نه ز حيوان و نبات و معدن آمد سه چيز مختلف او را تن آمد بزد آن كوژ را در پرده راست نگاري ماهروي از پرده برخاست


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
امير علي شير نوايي مي گويد:


مطرب ز براي من كشد دايره اي در بزم زمانه بينوايم اي كاش

و اما رباعی ای از ابوسعيد ابوالخير:


در دايره حلقه به گوشان توايم چون دايره ما ز پوست پوشان توايم ور ننوازي هم از خموشان توايم گر بنوازي به جان خروشان توايم

دف يا دايره در ايران
اين ساز در ايران احتمالاً در دوران ما قبل تاريخ وجود داشته است. در بين نگاره هاي سازهاي طاق بستان در دوران ساساني، دايره چارگوش ديده مي شود كه شايد همان گمبر پهلوي يا خپبر فارسي (دري) باشد و در رساله «خسرو و ريدك»، به «خورازك» يا «خوراجك»، كه همان دف (دايره) است، ترجمه شده است. و «خور» در نام اين ساز بايد مفهوم «خوردن و اصابت كردن يا زدن» داشته باشد.


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در خراسان (تربت جام و باخرز)، اكنون نيز به دايره «غربال» مي گويند و به غربال بي استفاده پوست مي اندازند و به جاي دايره استفاده مي كنند. (جاي عكس خراسان) اين نوع دف هيچ گونه ساز و برگي، همچون شرشره و زنگوله و جغجغه، ندارد. در منطقه فارسان و شهركرد، در استان چهارمحال بختياري، سه نوع دايره يافت شده است: هم مانند غربال و هم دايره اي با جغجغه و زنگوله و هم دايره با قاشقكهایي كه در ميانه طوق نصب شده است. (عكس هر سه ساز) در شوشتر (استان خوزستان)، از دايره با قاشقكهاي متعدد استفاده مي شود. (عكس ساز) در روزگار قديم، باور مردم بر اين بود كه افزودن اين ابزار (زنگوله و غيره) به دف (دايره) به نيروي اين ساز براي تطهير و تاراندن ارواح شيطاني و فراخواندن خدايان مي افزايد. دايره يزد و نايين، كه به «عربانه/عربونه» مشهور است، سيمهايي دارد كه از چند نقطه ديواره داخلي دايره كشيده شده است تا اين ساز تاب بر ندارد و در آن زنگوله هاي نسبتاً بزرگي تعبيه شده است. (عكس دايره يزد و نايين) براي تاب بر نداشتن دف از چوب نيز استفاده مي شود؛ مانند ساز گراش در منطقه لار استان فارس. (عكس دايره گرش)


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در مسافرتهاي تحقيقاتي به مناطق مختلف ايران نتوانستم به ساز چهار گوش دست يابم؛ اما در خراسان جنوبي، در شهر بيرجند و توابع، به دايره هشت ضلعي يا هشت بخشي و دايره دوازده بخشي و هيجده بخشي برخورد كردم. مي توانم بگويم كه جز در اين منطقه، در هيچ جاي ايران دايره هشت بخشي و دوازده بخشي ديده نشده است. شايد تأثير فرهنگ بودايياني كه در افغانستان و از جمله بلخ و باميان زندگي مي كرده اند و اعتقادات بودايي به دف آنان شكل هشت ضلعي داده باشد، يا شايد فضلاي منطقه با تعبيرهاي نمادين ايراني دف خود را بدين شكل ساخته باشند.

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
استفاده از دف دورويه، چنان كه قبلاً اشاره شد، در ايران متداول بوده است و اكنون نيز دو نمونه در استان كرمان هست، يكي به نام «چوقرو» و ديگري به اسم «دورك». اما دف دورويه، همانند دف پرتغالي، كه قبلاً در ايران استفاده مي شده است، اكنون كاربرد عام ندارد. در اينجا، عكس دف چهارگوش دورويه اي، كه در پرتغال ساخته اند و پژوهشگر محترم آقاي هوشنگ جاويد در اختيار نگارنده قرار داده است، و نيز عكس ساز هشت و دوازده و هيجده بخشي منطقه بيرجند آمده است. (جاي سه عكس)

اندازه دف (دايره) در مناطق مختلف ايران با هم تفاوت فاحشي دارد و هر يك ويژگيهاي خود را دارد. به غير از سازهاي گفته شده بايد به دفي اشاره كنيم كه در نيشابور زنان مي نوازند. اين دايره كوچك تر از حد معمول است و جالب اينكه، به جاي زنگوله يا جغجغه يا زنجير، پارچه اي در ديواره آن تعبيه شده كه در آن شن مي ريزند و در هنگام نواختن آن، صداي خش خش شن با صداي نواختن بر روي پوست عجين مي شود و تركيب آوايي منحصر به فردي به وجود مي آورد. در جاي ديگري از ايران چنين سازي يافت نشده است. [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مردان اين منطقه از دايره بزرگ تر استفاده مي كنند و مي گويند كه آن دايره كوچك را زنها مي نوازند. (جاي دو عكس سازهاي نيشابور) بر طبق تحقيقات ميداني نگارنده، كه از سال 1375 آغاز شده است، تقريباً در تمام مناطق ايران از دف استفاده مي شود؛ منتها در مناطق ايران، از حيث جنسيت نوازندگان دف و مراسمي كه در آن دف مي نوازند و كاربرد آن به تنهايي يا با سازهاي ديگر، تفاوت هست. در اروميه، مردان دف نمي زنند و دف زدن را براي مرد قبيح مي دانند و در بروجرد نيز فقط زنان دف مي زنند. در لرستان نيز كمتر دف نواخته مي شود. اصولاً از دف، بسته به منطقه، در مراسم مولودي خواني، آيينهاي مذهبي فِرق تصوف، آيين زار، شاديانه ها، جشنها و عروسيها استفاده مي شود. دف با سازهاي ديگر نيز نواخته مي شود؛ مانند كمانچه (در استان گلستان)، تنبك و كمانچه (دو رود)، تنبك و ني جفتي و ني انبان (بوشهر)، سرنا و تنبك (يزد و نايين)، تاس (كردستان، طريقت قادريه)، نرمه ناي و دوزله (كردستان)، قشمه و كمانچه (خراسان)، دوتار (تربت جام)، قوپوز و بالابان (آذربايجان). [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


طوق دف را معمولاً از چوب درختهايي كه در هر ناحيه يافت مي شود مي سازند (سپيدار، بيد، مو، گردو، چنار، بلوط، افرا، و...) و در بلوچستان ديده ام كه آن را از فلز نيز ساخته اند (وارداتي از كشورهاي حوزه خليج فارس). پوست دف نيز بيشتر از پوست گوسفند و بز و بزغاله است و در قديم از پوست ماهي و آهو نيز براي اين كار استفاده می شده است. به گفته فريبرز رستمي، در كرمانشاه، از پوست گرگ نيز دف ساخته اند.

نكاتي درباره انواع دف در ايران / كيوان پهلوان

Marichka
10-04-2007, 21:39
قيچك)

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

شكم ساز از دو قسمت مجزا از يكديگر تشكيل يافته، قسمت تحتاني كوچك تر و به شكل نيم كره است كه بر سطح مقطع جلو پوست كشيده شده و روي پوست خرك ساز قراردارد: قسمت بالائي بزرگ تر، مانند چتري روي قسمت تحتاني قرار گرفته و هر دو قسمت توسط سطحي منحني ازعقب به هم اتصال يافته اند و در نتيجه در جلو يا بين دو قسمت حفره اي تشكيل شده است. سطح جلوئي قسمت بالا، جز در ناحيه وسط كه زير گردن ساز قرار گرفته به صورت دو شكاف پهن باز است.
دسته ساز تقريباً در نصف طول خود روي شكم قرارگرفته و نيمه ديگر در بالا به جعبه گوشي ها متصل است و دسته فاقد «دستان» است.
سر متشكل است از جعبه كوچك (محل قرارگرفتن چهار گوشي، هر دو گوشي در يك طرف آن) و يك زانده منحني شكل براي آويختن ساز كه كمي به عقب برگشته و جهتي افقي يافته است.
قيچك اساساً جزو دسته سازهاي محلي بوده كه در سالهاي اخير درحمايت وزارت فرهنگ و هنر به شهر آورده شده و نه تنها ساختمان و كوك آن را تكميل و تنظيم كرده اند، بلكه آن را به سه اندازه مختلف، قيچك سوپرانو (به طول 5/56 سانتيمتر) قيچك آلتو ( 63 سانتيمتر) و قيچك باس به همان نسبت بزرگ تر ساخته اند.
طول سيم مرتعش در قيچك سوپرانو =5/33 ، در قيچك آلتو =5/37 و قيچك باس 70 سانتيمتر است.
وسعت هر يك ازانواع حدود سه اكتاو است. قيچك سوپرانو سازي است كه قابليت تكنوازي و همنوازي هر دو را حائز است ولي دو نوع بعدي (التو و باس) بيشتر به منظور همنوازي در اركستر به كار مي رود. آرشه قيچك پس ازاستاندارد شدن ساز، عيناً همان آرشه ويولون است. قيچك از انواع سازهاي محلي است كه در سالهاي اخير به شهر آمده و مورد استفاده قرار گرفته است و بيشتر در نواحي جنوب شرقي ايران معمول است و در آن نواحي حتي، طبق عقيده و سنت اهالي براي معالجه امراض بكار مي رود. در سطح فوقاني شكم و پشت دسته سوراخ و حلقه اي است كه دو تسمه برآن الصاق مي شود: يكي از تسمه ها را به كتف چپ و ديگري را به كمر مي بندند و ساز در موقع نواختن تقريباً آزاد و آويزان مي شود. اما نوازندگان شهري تمايل به استفاده از اين تمهيد ندارند.
كوك قيچك محلي ثابت نيست ولي قدر مسلم اين كه سيمها تقريباً هيچ وقت نسبت به يكديگر فاصله پنجم نداشته اند.
آرشه- در اصل (نوع محلي آن) شبيه به آرشه كمانچه است و امروزه در شهر از آرشه ويولون و ويولنسل در نواختن نوع شهري آن استفاده مي شود.

Marichka
10-04-2007, 21:44
نقاره)



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



این ساز از دو طبل کاسه مانند درست شده که کاسه ی بزرگتر صدای «بم» و کاسه کوچیکه صدای «زیر» میده. کاسه های نقاره (ناقاره) رو از مس یا سفال درست میکنن و روی اون پوست گاو و یا گوسفند میکشن. برای نواختن این ساز معمولاً اون رو بر روی پایه ای مخصوص سوار میکنن، البته تو مجالس خانگی یا مشابه اون، ساز رو بر روی قطعه فرشی قرار میدن و با دو ترکه ی نازک بر روی اون میکوبن.
نقاره در زمانهای قدیم،هم در مواقع جنگ به کار میرفت و هم در مواقع صلح، به این معنی که به هنگام نبرد یک ساز رزمی محرّک و شور آفرین بوده که اون رو بر کوهان شتر میبستن و نقاره چی ها سوار بر شتر شده و در میدان جنگ مینواختن و در موقع صلح به عنوان یک ساز بزمی در سورها و میهمانی ها، اون رو در گردن آویزون میکردن یا در محل های معینی روی جایگاه قرار میدادن و مینواختن.
این محل ها رو «نوبت خانه» یا «کوس خانه» و «نقاره خانه» میگفتن و به نوازنده های نقاره «نوبت نواز» و «نوبت زن» میگن. در نقاره خانه سازهایی مثل «کرنا» و «سرنا» هم نواخته میشد که این همنوازی، صبح و شام، برای استقبال از خورشید و بدرقه ی اون بوده. هنوز هم در مکانهای متبرکه مثل حرم امام رضا، نقاره خانه وجود داره که در مواقع خاصی صدای اون به گوش میرسه.
این ساز به انواع و اندازه های مختلف و در نقاط مختلف کشورمون ایران وجود داره درباره ی هر کدوم شرح مختصری میدم:

نقاره ی شمال(گیلکی):
از دو کاسه ی سفالی که یکی کوچکتر از دیگری میباشد تشکیل شده،این ساز رو معمولاً با چوب و در موقع لزوم با دست مینوازند.انداره این ساز به این صورته که قطر دهانه ی کوچک معمولاً 16 و دهانه ی بزرگ 22 سانتیمتره.
نقاره ی سنندج:
از نوع شمالی کمی بزرگتره، بعضی وقتها به اسب میبندن و نوازنده سوار بر اسب با دست شروع به نواختن میکنه.
نقاره ی فارس:
مثل دوتای قبلی جفتی، ولی با اختلاف زیادتری در اندازه. قطر دهانه ی کوچک 22 و دهانه ی بزرگ 39 سانتیمتر و شکل آن نیز خمره ای فشرده است.

Marichka
10-04-2007, 21:53
سرنا)

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

سرنا ساز ديگـري از خانواده آلات موسيقي بادي است که در تـمان نقاط ايران معـمول است و شامل سرناي بـخـتـيـاري و آذربايـجاني است. در ايران اين ساز به هـمراه دهـل و يا نقاره نواخـته مي شود. لازم به ذکر است که نواخـتن اين ساز در نقاط مخـتـلف کشور در مواقع خاصي و به منظورهاي مخـتـلف انجام مي شود. در کردستان با نواخـتن دهـل و سرنا مرگ کسي را خبر مي دهـند و در شمال ب هـمراهي طناب بازهـا سرنا نواخـته مي شود و در آذربايجان غـربي، روستائيان در عـروسي ها حين رقص چوبي، سرنا مي نوازند.


=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

کـرنا)

کرنا: سازي قديمي و تاريخي است که در استان هاي مخـتـلف ايران به شکـل هاي متـفاوت ساخـته و اجرا مي شود. مهـمترين کرناهـا، کرناي شمال، گـيلان و کرناي مشهـد است. اين ساز بـيـشتر در کردستان و آذربايجان مورد استـعـمال قرار مي گـيرد.


=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

ني انبان)

ني انبان بـيـشتر در جنوب ايران مورد استـفاده قـرار مي گيرد و در بعـضي نقاط ايران آن را " خـيک ناي " نـيز مي نامند و در نقاطي از آذربايجان نيز نواخته مي شود.

Marichka
22-04-2007, 23:19
نقاره:

این ساز به انواع و اندازه های مختلف در نقاط کشور وجود دارد.

نقاره شمال: از دو کاسه سفالین( یکی کمی کوچکتر از دیگری) تشکیل شده است.
این ساز را معمولا با دو چوب و گاه با دست می نوازند و قطر دهانه کوچک 16 و بزرگ 22 سانتی متر است.

نقاره کردستان: تغریبا به شکل بالا ولی بزرگتر است که آن را گاه به اسب می بندند و نوازنده سوار اسب آن را با دست مي نوازد.

نقاره فارس: مانند دو تای قبلی جفت است ولی بزرگ تر از آنها و اختلاف زیادتری در اندازه های هر یک نسبت به دیگری( قطر دهانه شان 23، 37 سانتی متر است).
شکل آنها نیز خمره ای فشرده است. نقاره فارس برای ساختن نقاره های جدید، زمینه و مدل قرار گرفته است.

منبع: سازشناسی پرویز منصوری

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Metalzadeh
23-04-2007, 02:16
سلام
من از صدای سه تار خیلی خوشم میاد
به همون هم رآی دادم ;)

Marichka
23-04-2007, 14:45
گورگه)

شکل خارجی ساز شبیه به سطل یا گلدان و از جنس فلز است. روی آن را پوست کشیده اند و در نوع شهری شده ساز، آن را بر روی سه پایه های محکم کرده اند. ته گلدان بسته است.
گورگه را با دو چوب می نوازند.
این ساز اگر چه سازی محلی است، اما اساسا فاقد شهرتی مانند دهل است.


منبع: سازشناسی پرویز منصوری

Marichka
13-06-2007, 00:49
سلانه)

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

سلانه داراي شش سيم اصلي با قابليت انگشت گذاري و شش سيم طنيني است كه بسيار شبيه به رباب امروزي است. با اين تفاوت كه بر روي كاسه رباب پوست مي كشند، ولي سلانه از صفحه اي چوبي همانند سه تار بهره مي برد. وجود شش سيم اصلي، خود گوياي افزايش گستره صوتي ساز نسبت به هم خانواده هاي خود يعني تار و سه تار است و بويژه صداهاي بم كه در حال حاضر فقط از كاسه هاي بربط و تارباس بيرون مي آيد. گفتني است شكل و شمايل سلانه چندان هم جديد نيست و شباهت ظاهري و باطني آن به ساز موجود در غرب ايران يعني ديوان غيرقابل انكار است. ديوان سيم هاي فرعي يا طنيني ندارد، اما گستره صدايي آن و همين طور اندازه كاسه و دسته اش بسيار نزديك به سلانه است. تمام كوشش مبتكر اين ساز در راستاي نيل به اهداف زير بوده است: يك. استفاده از واخوان ها جهت تقويت هارمونيك ها و حجم و تنوع بخشيدن به رنگ آميزي صداي ساز. دو. امكان دستيابي به صداهاي بم تر (از طريق اضافه كردن سيم هاي اصلي) به صورتي كه جنس و رنگ و حالت صدا ايراني بماند. سازنده همچنين متذكر شده كه كوشش در جهت نيل به اين اهداف و جست وجوي صداهاي گمشده سلانه را به بار آورده است. تا اينجاي كار وظيفه يك صنعتگر هنرمند به پايان مي رسد و حال نوبت موسيقيدان است تا نقشي براي خود و همين طور نقشي براي سلانه تعريف كند و براي نخستين بار اين مسئوليت بر دوش هنرمند نام آشنا، حسين عليزاده نشسته است. تكنوازي وي در دستگاه سه گاه و آوازهاي بيات اصفهان، بيات كرد و افشاري، نغمه هايي هم آشنا و هم غريب به گوش مي رساند. آشنا از اين جهت كه فواصل نواخته شده چيزي متفاوت از موسيقي دستگاهي نيست و غريب از جهت صدادهي ساز چنان كه سازنده ساز و همين طور نوازنده آن بر اين ويژگي اشاره داشته اند. شكي نيست سونوريته سلانه در شكل گيري شخصيت آن نقش اصلي را بازي مي كند، اما بخشي از هويت اين ساز نوپا در نحوه استفاده از آن پنهان است. عليزاده در توضيحات نوار با اشاره به كمي وسعت صدايي سازهاي ايراني بويژه در نمونه ضبط هاي اواخر قاجاريه، قابليت سلانه را در توليد صداهاي بم مورد اشاره قرار مي دهد. وي همچنين مي گويد: استفاده از سازهاي سنتي در موسيقي دستگاهي، در سالهاي متمادي چه در تكنوازي و چه در همنوازي، رنگ و صداهاي يكنواختي ايجاد كرده كه حتي اگر آثاري جديد به وسيله اين سازها اجرا شود، به علت رنگ صداها و وسعت محدود آنها تكراري جلوه مي كند. موسيقي ايران طي سده اخير همواره پذيراي سازهاي جديد از نقاط مختلف جهان بوده است. آن دسته از سازهاي ميهمان كه با جنس موسيقي ايراني و شيوه بيانش، سنخيت بيشتري داشتند، جايگاهي ثابت و قابل اعتنايي در پهنه موسيقي ايران براي خود كسب كرده اند، اما برخي ديگر به دليل ناسازگاري يا كم سازگاري پس از مدتي به حاشيه رفتند. علاوه بر اين خاستگاه سازهاي مذكور نيز نقشي مهم در ميزان پذيرش آنها داشته است. براي مثال پيانو و بربت(عود)، كمتر از يكصد سال است كه وارد اركسترهاي ايراني شده اند، اما ملاحظه مي كنيم بربت به خاطر ريشه دار بودنش در ايران باستان، هم اكنون حضوري به مراتب قوي تر از پيانو دارد. اين كه سازهاي تازه وارد در حال حاضر چه جايگاهي پيدا كرده اند، مسأله اي چندان قابل توجه نيست، در واقع پرسش اصلي اينجاست كه حضور ميهمانان دور و نزديك چه تأثيري بر پيشرفت موسيقي ايراني داشته و يا خواهند داشت؟ به عبارتي، موسيقي ما از بابت اين ميزباني، چه خيري ديده است تا بتواند متقابلا جايگاهي شايسته براي ميهمانانش تدارك ببيند؟ نيم نگاهي گذرا به يكصد سال فعاليت اركستري با شركت سازهاي ايراني، نيمه ايراني و غير ايراني به روشني گوياي حركت لاك پشتي موسيقي ايران به سوي تعالي است. نگاه توده وار موسيقيدان ايراني به سازهاي جديد، امكان رشد و باروري آنها را سلب كرده و متقابلا آنها نيز نتوانسته اند تحولي عميق در موسيقي ايراني ايجاد كنند. اغلب موسيقيدانان سده اخير، توجهشان بيشتر معطوف به سونوريته يا رنگ صدايي سازهاي مذكور بوده و از ديگر امكانات فني آنها غفلت كرده اند. به همين دليل، ملاحظه مي كنيم هر ساز تازه واردي، پس از اندك زماني تبديل به يك فضاپركن مي شود. همان ملودي هايي را كه ني مي نوازد، بربت (عود) و تارباس نيز نعل به نعل تقليد مي كنند و اين قصه در مورد خانواده ويلن، پيانو، قره ني، فلوت، رباب، ديوان، قانون، سنتور، كمانچه و تار هم تكرار مي شود. حاصل اين نوع نگاه، گروه نوازي است. همه با هم مي نوازند، كوچك و بزرگ ندارد، زيرا نوع مشاركت، توده وار است. سازها سهمي كم و بيش برابر دارند و فقط صداي گروه اهميت مي يابد. با اين اوصاف، ظهور سلانه، خود به خود نمي تواند تغييري ولو اندك در مسير پيشرفت موسيقي ايراني ايجاد كند. با همان نگاه سنتي، تازه مي شود يكي از اعضاي گروه همنواز كه صدايش به اجبار در صداي كل گروه خلاصه مي گردد. بنابراين سلانه، هيچگاه شخصيت نمي يابد و به همين سياق نمي تواند در ارتقاي شخصيت موسيقي ايراني نقشي بپذيرد. اگر اتفاقي كه براي ني در نينوا افتاد، براي سلانه هم بيفتد، مي توان اميدوار بود كه موسيقي ما زاينده و پرورنده است و شايسته است در چنين فضايي، حضور سلانه و سلانه ها را جشن گرفت.

Actros
13-06-2007, 01:46
دمت گرم دیانلا:46: