تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 7 12345 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 70

نام تاپيک: Tin Tin / همه چیز در مورد مورد تن تن

  1. #1
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    12 Tin Tin / همه چیز در مورد مورد تن تن

    به نقل از گروه ایران - ایران

    ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــ


    حدود 30 سال قبل انتشارات يونيورسال كتاب هاي زيبا بزرگ رنگي و جذابي را با نام ماجراهاي تن تن و ميلو روانه بازار نمود كه طي مدتي كوتاه توانست جاي خود را ميان كودكان و نوجوانان باز كند.وبدين شكل تن تن وارد ايران شد.چاپ عالي كيفيت خوب كاغذ و ترجمه بي نقص متن فرانسوي به علاوه طبيعت كتابها موجب شد كه در بسياري از خانه ها حداقل يك كتاب تن تن پيدا شود.كتابهايي كه در هر خانواده دو سه نسل آنها را خوانده اند و از آنها لذت برده اند.لذت دراز كشيدن در يك بعدازظهر گرم تابستان و خواندن كتابهاي تن تن لذتي غير قابل وصف است.متاسفانه بعد از انقلاب چاپ اين كتاب ها متوقف گشت و براي سال هاي سال پيدا كردن اين كتاب ها به خصوص براي كساني كه كلكسيونشان ناقص بود به يك رويا تبديل شد.اما چندي پيش مجددا اين كتاب ها اجازه چاپ يافت و چند انتشاراتي مختلف از جمله نشر تاريخ و فرهنگ و انتشارات زرين اقدام به چاپ اين كتاب ها نمودند.كتاب هاي چاپ شده توسط انتشارات زرين از كيفيت چاپ و ترجمه قابل مقايسه با يونيورسال برخوردار نيست و درواقع تجديد چاپ كتاب هاي ونوس با ترجه اسمرديس مي باشد(هر چند كه مدتي است كتاب هاي زرين نيز با تر جمه جديد و چاپ بهتري ارائه مي گردد) البته نشر تاريخ و فرهنگ و در ادامه رايحه انديشه توانسته اند كه اين كتاب ها را با كيفيتي بهتر و ترجمه اي مناسب ارائه دهند كه ترجمه آن از روي متون انگليسي مي باشد و همانطور كه مي دانيد انگليسي ها علاقه زيادي به تغيير اسامي دارند.بنابراين ميلو به برفي و تورنسل به كلكولوس و ... غيره تبديل مي شوند! البته كتابهاي هر دو انتشارات با استقبال خوبي مواجه گشته اند زيرا از قديم گفته اند لنگه كفش در بيابان غنيمت است

  2. 4 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض شخصیت ها

    تن تن




    تن تن شخصيت اصلي ماجراهاست .نوجواني با سن و سالي نا مشخص چهره اي ساده با موهاي كوتاه و قدي نه چندان بلند. تنها عشقش ماجراجويي است .به خانواده او اشاره اي نشده هر چند كه به نظر مي رسد تن تن نام خانوادگي اش باشد.شغلش خبرنگاري است و محل زندگي اش جز زماني كه در مولينسار به سر مي برد خانه اي اجاره اي و كوچك است .به هر حال او هر چه باشد تن تن است


    ميلو



    ميلو تنها شخصيتي است كه از ابتدا با تن تن بوده .سگي سفيد با گوش هاي تيز و بلند.نژادش چندان مشخص نيست.در بسياري از ماجراها به داد تن تن مي رسد و حتي جان او را نجات مي دهد البته گاهي هم جان تن تن را به خطر مي اندازد.رابطه صميمانه بين تن تن و ميلو مشخص ترين نكته در باره اوست.پيشنهاد مي كنيم فريم اول از سمت راست در پايين صفحه 51 كتاب تن تن در امريكا را با فريم اول از سمت چپ بالاي صفحه 59 از همين كتاب مقايسه كنيد

    كاپيتان هادوك




    كاپيتان آرچي بالاد هادوك ناخداي پير درياها.مردي دائم الخمر كه اولين بار در داستان خرچنگ پنجه طلايي معرفي شد.آشنا شدن او با تن تن باعث گشت كه زندگي اش دگرگون شود.ويژگي مخصوص او كم تحمل بودن و پرخاشگري است . گاهي اوقات از الفاظي استفاد مي كند كه براي اولين بار به گوش آدم مي خورد! به هر حال كاپيتان هادوك بعد از تن تن و ميلو مؤثر ترين شخصيت داستان هاست


    دوپونت ها



    دوپوند و دوپونت (كه مترجم خوش ذوق انتشارات يونيورسال آنها را دوپونت و دوپونط ناميده بود) كاراگان خصوصي هستند كه در نسخه رنگي تن تن در كنگو براي اولين بار مشاهده مي شود.برادر بودن آنها صحيح نيست زيرا نام خانوادگي شان با يكديگر فرق مي كند.آرزوي آنها اين است كه روزي بتوانند مجرمان را به تنهايي دستگير كنند


    پروفسور تورنسل



    پرفسور تريفون تورنسل اولين بار در ماجراي گنجهاي راكام مشاهده مي شود.دانشمندي گنگ و گيج كه به گفته خودش به كاراته و بوكس چيني علاقه زيادي دارد. بيشتر اوقات حرف هاي ديگران را ناقص و نامشخص مي شنود و در عين حال بسيار متعصب و با اعتماد به نفس است


    نستور



    مستخدم با وفاي مولينسار كه اولين بار در اسراراسب شاخدار مشاهده مي شود.زماني كه مولينسار ازآن برادران پرنده بود و نستور براي آنها كار مي كرد.نستور شخصيتي ثابت دارد و هميشه سعي مي كند به بهترين شكل خدمت كند

  4. 3 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    اگه نباشه جاش خالی می مونه MichaelMoore's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    تــــــــــی وی
    پست ها
    385

    پيش فرض

    magmagf
    واقعا جالب بود ادامه بدید ممنونم

  6. #4
    پزشک انجمن S0R3N4's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    حزب نازی
    پست ها
    6,329

    پيش فرض

    عالي بود دوست عزيز لطفا ادامه بديد
    كلا من زياد از كتاب خوندن خوشم نمياد ولي دو مدل كتاب رو خيلي دوست دارم(((ميميرم براشون)))
    1-هري پاتر (((هر 7 ما جراش))) اما بيشتر فيلم هاشو دوست دارم
    2-ماجرا هاي تن تن (((همه شون رو دوست دارم))) كارتون هاش هم خيلي باحاله

  7. 2 کاربر از S0R3N4 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #5
    حـــــرفـه ای Amin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    13,662

    پيش فرض

    سلام
    ممنون
    ++++++++
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    اينم تو زيرمجموعه دانلود فيلم براي كسايي كه ميخوان دانلود كنن

  9. #6
    داره خودمونی میشه ary_sani's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    118

    پيش فرض

    خیلی ممنون
    خیلی عالی بود
    حتما ادامه بده!

  10. #7
    کاربر فعال انجمن تلویزیون و رادیو yusef's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    آبادان-اصفهان
    پست ها
    1,419

    پيش فرض هرژه؛ بابای تن تن

    سلام و با اجازه از آغاز گر این تاپیک

    «ژرژ رمی» (هرژه) دربیست و دوم می سال 1907 میلادی درمنطقه «اتربیک» بروكسل (پایتخت بلژیک) به دنیا آمد. دوران كودكی و نوجوانی بی سر و صدایی داشت؛ در 14 سالگی به نیروهای پیشاهنگی ملحق شد که آنجا لقب «روباه کنجکاو» را به او دادند!

    اولین بار در روزنامه پیشاهنگی بلژیک بود که طرح هایش چاپ شدند اما قضیه خط خطی کردن هایش وقتی جدی شد که در 18 سالگی در روزنامه «قرن بیستم» استخدام شد. در همین روزنامه بود كه امضای Herge را پای کارهایش گذاشت و همچنین شخصیت «توتور» (تن تن اولیه) را خلق کرد.

    در دهم ژانویه 1929 اولین قسمت از داستان «تن تن در سرزمین شوراها» در همین روزنامه چاپ شد و به این ترتیب تن تن به دنیا آمد. بعد هم کار بالا گرفت، تا آنجا که قضیه این خبرنگار شجاع برای خود خالق اش هم جدی شد و «تن تن در کنگو» را نوشت و بعد به ترتیب، سایر کتاب ها را...

    جنگ جهانی دوم خودش یک مصیبت بود، پایانش هم با دردسری تازه برای هرژه همراه شد؛ درباره این ماجراها در مطلب «ظهور و سقوط مجله تن تن» بیشتر توضیح داده شده.

    او در این سال ها نتوانست كتاب های زیادی بنویسد و بیشتر به اصلاح و بازسازی كتاب های قبلی اش پرداخت. اما بعد از مدتی دوباره تن تن برگشت و از آن سال ها به بعد، دیگر تن تن و ماجراهایش محبوبیت بین المللی پیدا کردند.

    در سال 1981 یعنی بعد از انتشار كتاب «تن تن و پیكاروها»، علایم بیماری سرطان خون در هرژه بروز کرد. این بیماری و بالا بودن سن اش به هرژه اجازه نداد تا كتاب «تن تن و آلفا آرت» را به پایان برساند و بالاخره در سوم مارس 1983 بعد از یک دوره طولانی بیماری، درگذشت.



    هنر هرژه

    این هنرمند طراح، علاوه بر شخصیت های داستان های تن تن؛ در سال 1935 چند شخصیت کمیک دیگر به نام های: ژو، زتی و جاکو را خلق کرد که در 5 کتاب ظاهر شدند. اما آن ها هیچوقت به گرد محبوبیت تن تن هم نرسیدند.

    هرژه براى هر داستان از مدت ها قبل مطالعه و تحقیق می كرد تا همه چیز تا حد امكان دقیق و واقعى به نظر بیاید. حتى لوكیشن هایى كه قرار بود در كتاب باشند را پیدا می کرد و ازشان عكس می گرفت (مثل اسكاتلند براى «جزیره سیاه» و...).

    او پس از انتشار چند کتاب از سری تن تن، شروع کرد به رنگ آمیزی کتاب های ابتدایی اش، یا اصلاح آن ها و حتی بعضی ها را دوباره کشید. حاصل این دقت او همین کتاب های شگفت انگیز و جذابی است که الان می بینید. به همین خاطر است که در تمام عمرش فقط توانست 23 داستان كامل را خلق كند. چون مقدار زیادى از وقتش صرف بازسازى و دوباره كشیدن تن تن هایى بود كه سال ها پیش یک بار كشیده بودشان.

    هرژه در اواخر عمرش دچار افسردگى شدید شده بود و فاصله بین انتشار داستان هاى جدید تن تن بیشتر و بیشتر می شد. البته وسواس و سختگیرى شدیدش هم مزید شده بود. او بعد از اینكه استودیوى شخصی اش را راه انداخت، هنرمندهاى زیادى را استخدام كرده و پرورش داد كه هر كدام مسئول كشیدن بخشی از ماجرا بود. البته باز پلان هاى اصلى و شخصیت های قصه را خود هرژه می كشید.

    این فشار کار باعث شده بود او اواخر زندگی از تن تن متنفر بشود و حتى در آخرین داستان كامل تن تن (پیكاروها) شروع كرد به بازى كردن با شخصیت هایش؛ مثلا تن تن كه طى همه این سال ها شلوارهاى گشاد و مخصوص اش را می پوشید ناگهان شروع به پوشیدن شلوار جین كرد! همچنین رفتارش عوض شده بود و کارهایی مثل موتورسوارى انجام می داد. این براى خیلى از طرفداران تن تن اصلاً خوشایند نبود.

    در مورد هرژه این را هم بدانید که به مناسبت هفتاد و پنجمین سال تولدش، مجمع ستاره شناسی بلژیک، سیاره تازه کشف شده ای را به اسم او نام گذاری کرد؛ این سیاره بین مریخ و ژوپیتر قرار دارد.



    (منابع: سایت اینترنتی تن تن در ایران و وبلاگ tintinesque.blogspot.com)


  11. 2 کاربر از yusef بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #8
    کاربر فعال انجمن تلویزیون و رادیو yusef's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    آبادان-اصفهان
    پست ها
    1,419

    پيش فرض می مردیم برای یک لقمه تن تن!

    می مردیم برای یک لقمه تن تن!
    مزدک علی نظری- «تن تن»! اسم عجیبی است، البته نه برای یک قهرمان. خصوصاً که طرف نه یک رزمی کار، کماندو یا حتی جیب بر، بلکه یک خبرنگار باشد! و تازه، وقت کنجکاوی برای رسوا کردن آدم بدهای قصه؛ مدام بزنند توی سرش و بی هوشش کنند، بکنندش توی گونی، دست و پایش را ببندند و بهش بخندند، یا...

    بله، «تن تن» نسبت به شخصیت تنها موجود روی زمین که به این اسم شناخته می شود، اسم عجیبی نیست. از همه عجیب تر هم این که همین خصوصیت های ضد قهرمانانه اوست که همه را شیفته خودش کرده. همه، از ژنرال دوگل بگیر تا لابد تویی که داری این را می خوانی!

    ضدقهرمان که می گوییم، نه از آن چلمن های دست و پاچلفتی که با ضعف شان «آخی» می طلبند و مظلوم نمایی می کنند. اتفاقاً به وقتش هم چنان زبر و زرنگ می شود که یک صدا برایش هورا می کشیم.

    بله، او یک قهرمان واقعی است، فقط عجیب و غیر عادی ترین شان!



    ظهور یک قهرمان

    وقتی در دهم ژانویه سال 1929 به دنیا آمد، اصلاً شرایط خوبی نداشت؛ مثل پینوکیو نبود که از زیر دست یک «اوسا»ی کهنه کار مثل پدر ژپتو بلند شده باشد. خالقش «هرژه» فقط 22 سال داشت، داشت تازه کشیدن خط های نرم و خوش فرم را یاد می گرفت، یاد می گرفت چطور شخصیت بسازد و چطور خیلی زود فراموشش کند و برود سراغ شخصیت بعدی. مثلاً یک «توتور» نام بدبختی مرده بود تا او متولد شود. اما انگار چیزی در آن دماغ نافرم، آن دهان انگار همواره به تعجب گشوده، آن چشم های ریز و موهای فکلی بود. چیزی که خیلی زود نظر ملت را جلب کرد و به قول معروف از کار استقبال شایانی صورت گرفت.

    این شد که هرژه کشیدن تن تن و سگ خوشگل اش «میلو» را ادامه داد. توجه عمومی به حدی بود که از همان مجموعه اول به بعد، برای تن تن مراسم می گرفتند؛ یک هنرپیشه را شبیه تن تن می کردند، با کلی سر و صدا می آوردند دور شهر می چرخاندند که مثلاً تن تن از سفر- ماموریت برگشته!

    بعد نوبت به چاپ کتاب رسید و... چرا تعریف می کنیم؟ همه، ماجرای عالم گیر شدن کتاب های تن تن را می دانند. چطور است برویم سراغ کشور خودمان؟



    تن تن در ایران

    تن تن هیچوقت به تهران یا هیچ کدام از شهرهای دیگر ایران نیامد. یعنی هرژه فرصت نکرد، والا خدا را چه دیدی؟ شاید بعد از اسکاتلند و تبت و کنگو و عربستان، نوبت ایران می شد تا میزبان تن تنی تازه باشد.

    خب هرچند خودش نیامد، اما کتاب هایش آمد؛ پیش از انقلاب انتشاراتی «یونیورسال» برداشت و همه کتاب های تن تن را چاپ کرد. البته به جز آخری (تن تن و آلفا آرت) که ارژینالش هم خیلی بعدتر منتشر شد. کیفیت این کتاب ها عالی است. این که می گوییم «است» چون هنوز خیلی ها همان چاپ های قدیم دست شان است و کتاب ها بعد از این همه دست به دست گشتن بین بچه های خانواده و فامیل، آخ نگفته اند! شاید باورتان نشود اما هنوز خیلی ها هستند که دنبال نسخه های آن انتشاراتی می گردند و حاضرند برای به دست آوردن یونیورسالی ها بالای مجموعه و حتی هر تک کتاب، چند برابر پول این چاپ های جدید را بدهند.

    انتشاراتی «ونوس» هم چندتایی را منتشر کرد. اما چون ترجمه شان نسبت به رقیب خوب نبود، همان موقع هم کمتر هوادار داشت. الان که هیچ!



    پس از انقلاب

    مدتی بعد از انقلاب اسلامی، چاپ و نشر کتاب های کمیک استریپ خارجی ممنوع شد. چرا؟ برای تقویت کتاب های داخلی مثل «ایاز و فراز»! ضمن این که هرژه بیچاره یهودی هم بود و به نژادپرستی متهم.

    گذشت تا 20 سال بعد که دوباره چاپ کمیک ها آزاد شد و از جمله تن تن محبوب ما. در تمام این سال ها، آن ها که ندیده بودند و نمی دانستند، که راحت بودند. اما آن بیچاره ها که یکی- دو تا از آن جلد های محکم و خوش رنگ را لمس کرده و خوانده بودند، در تمام این سال ها (به قول نویسنده وبلاگ تن تن) برای یک لقمه تن تن، له له زدند...

    نبود لامصب. هرکس که داشت هم یا نمی داد و یا همه داستان ها را نداشت. این شد که نسل بعد از انقلاب تا مدت ها به خواندن اتفاقی و بدون ترتیب کتاب های این مجموعه، قناعت کرد. می دانیم از دیدن خاک خوردن این کتاب های چاپ جدید در قفسه کتاب فروشی ها و بی اعتنایی بر و بچه های نوجوان امروز، چه حالی بهشان دست می دهد. آخر خودمان هم از همان نسلیم؛ نسلی که می مرد برای یک لقمه تن تن!



  13. این کاربر از yusef بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #9
    کاربر فعال انجمن تلویزیون و رادیو yusef's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    آبادان-اصفهان
    پست ها
    1,419

    پيش فرض ۷۰ نکته درباره تن تن که عمراً شنیده باشید!

    این تن تن و میلوی پرحاشیه
    زدک علی نظری- مطلبی که در ادامه خواهید خواند، در تازه ترین شماره ماهنامه «نسیم هراز» چاپ شده است. البته کمی فشرده و خلاصه تر از این که اینجا می بینید، با عنوان 40 نکته...!

    مناسبت مشخص است و با توجه به مجموعه گزارش ها و مطالبی که پیشتر درباره «تن تن و میلو» در همین سایت قرار گرفته، نیاز به توضیح بیشتری نیست. اما نکته اساسی اینکه: در جریان جمع آوری اطلاعات، با وبلاگ tintinesque.blogspot.com آشنا شدم. صفحه ای پربار که به جرات می شود گفت عنوان تنهای «وبلاگ» کمش است! بخش زیادی از مواد خام یا حتی عین جملات این نوشته، از این وبلاگ وام گرفته شده.

    حالا می توانید متن کامل 70 نکته جالب درباره تن تن و میلو و خالق شان، هرژه را بخوانید. امیدوارم خوشتان بیاید.



    1. وقتی هرژه 18 ساله بود، در روزنامه ای به نام «قرن بیستم» شروع به کار کشیدن استریپ کرد. همانجا بود که شخصیت «توتور» (Totor) را خلق کرد، موجودی که بعدها سر و شکل جالبی پیدا کرده و تن تن نام گرفت.



    2. چندی پیش، یک تیم تحقیقاتی در اروپا شروع به ساخت هواپیما با انرژی خورشیدی کردند که سرپرستی این تیم بر عهده نوه پرفسور تورنسل بود؛ یعنی نوه آقای Auguste Piccard که هرژه برای آفریدن شخصیت تورنسل از او الهام گرفته بود.



    3. طبق پژوهش یک پرفسور کانادایی که در ژورنال پزشکی کانادا هم چاپ شده، تن تن مشکل هورمونی داشته! این پرفسور با مطالعه کتاب های تن تن مشاهده کرده که این شخصیت حدود 50 دفعه بر اثر ضربه به سر بیهوش شده. همین امر موجب شده تن تن به مشکل کمبود هورمون رشد و همچنین hypogonadotropic hypogonadism دچار بشود و همین هم جوان ماندن تن تن، تاخیر در بلوغ و کمبود احساسات جنسی او را توجیه می کند!



    4. گفته می شود شخصیت «راستاپوپولوس» یعنی همان یونانی خرپول، که توی کار قاچاق مواد است و دشمن اصلی تن تن به حساب می آید؛ از شخصیت «اوناسیس» ثروتمند آمریکایی که رقیب عشقی جان اف کندی بود، الهام گرفته شده.



    5. سال گذشته دولت کنگو به نشانه اعتراض به گفته های وزیر امور خارجه بلژیک، سفیرش را از کشور زادگاه تن تن فراخواند. رئیس جمهور کنگو در اینباره گفته بود: «وزیر خارجه بلژیک، مثل تن تن رفتار کرده!» یعنی مثل ماجرای «تن تن در کنگو» رفتار نژادپرستانه از خودش نشان داده. ولی بعد سیاسی ها آشتی کردند و قضیه به خیر گذشت!



    6. در کنار فستیوال ها، سالگردها، یادبودها و خلاصه همه برنامه هایی که هر سال به یاد تن تن در بلژیک برگزار می شود، هواداران این موجود محبوب روز 26 سپتامبر هم یک مراسم ویژه دیگر دارند: سالگرد تاسیس مجله کمیک تن تن.



    7. مجله کمیک استریپ تن تن تا سال 1993 هم منتشر می شد ولی بعد از چند بار عوض کردن اسم، بالاخره تعطیل شد. برخلاف انتظار، این مجله به هرژه تعلق نداشته بلکه پس از جنگ جهانی دوم که هرژه به دلیل کار کردن در زمان اشغال بلژیک توسط نازی ها، مغضوب همکاران واقع شده بود، توسط یکی از دوستانش به نام «ریموند لابلانک» راه افتاد. ماجراهای تن تن در این مجله ادامه یافته و بعد شهرت جهانی پیدا کرد. سری داستان های «بلیک و مورتیمور»، به قلم «ادگار پییر ژاکوب» همکار و دستیار هرژه، در مجله تن تن متولد شد.



    8. این نقل قول را هم از «جواد مجابی» نویسنده معروف داشته باشید: «در کتاب های تن تن، قهرمان داستان در دنیای فردی اش که با منطق دنیای بزرگترها ناسازگار است، حرکت می کند. چه ماجراهایش واقعی باشد و چه خیالی، داوری اخلاقی در کار نیست. اخلاق خاص بزرگترها که بر ساخته قراردادهای اجتماعی است، راه شیطنت های او را نمی بندد. ذهن بچه به این نتیجه می رسد که تخیل حد و مرزی ندارد و تو دائماً می توانی رشد کنی و متفاوت باشی. از دیگران و حتا از خودت.» قابل توجه آن ها که به بهانه جلوگیری کتاب های مصور از خیالپردازی و خلاقیت کودکان، سال ها مانع چاپ شان شدند.



    9. می دانستید که نسخه انگلیسی کتاب «تن تن در كنگو» خیلى كم یاب است؟ چرا؟ چون انگلیسى ها به دلیل وجود آنچه «نمادهاى نژادپرستى» در این كتاب می دانستند، آن را چاپ نكردند. بریتانیایی ها معتقد بودند در این داستان سیاه پوست ها احمق جلوه داده شده و به آن ها توهین شده است. البته این قسمت، از اولین كتاب هاى هرژه بود و می شود گفت جوانی و بی تجربگی کار دستش داد.



    10. در سال 1999 میلادی، اعضای پارلمان فرانسه سر این كه «آیا تن تن چپى است یا راستى؟» بحث داشتند؛ «دیدیه كوئینتین» نماینده حزب گلیست و طرفدار رئیس جمهور ژاک شیراک، با این ادعا كه تن تن ضدكمونیست و ضد حكومت های كاپیتالیستی مبتنی بر درآمد نفت بوده است، سعی می كرد مواضع او را نزدیک به مواضع راست میانه حزب گلیست فرانسه اعلام كند. از طرف دیگر «یان گلو» نماینده حزب سوسیالیست نخست وزیر لیونل ژوسپن، سعی می كرد با اشاره به مواضع تن تن در مورد مواد مخدر و دیگر مواضعی كه به نوعی به جهت گیری های چپ های میانه رو فرانسوی نزدیک است، او را به نفع حزب خود مصادره كند! خب البته این بحث به هیچ نتیجه قابل ذکری نرسید جز یک حاشیه دیگر برای این شخصیت معروف و کتاب داستان هایش.



    11. در یک نظرخواهی از کاربران سایت اینترنتی رسمی تن تن؛ کاپیتان هادوک با 60 درصد آرا، محبوب ترین شخصیت این مجموعه داستان ها شناخته شد و تن تن با 27 و جناب پرفسور تورنسل با 5 درصد آرا، بعد از او قرار گرفتند. میلو و دوپونت ها هم هرکدام با 3 درصد آرا، به طور مشترك مقام چهارم را كسب كردند.



    12. متوجه شدید که خیلی های دیگر درباره هادوک با شما هم عقیده اند؟ حالا این نکته را هم در مورد «مرد پیر دریاها» بخوانید: چند وقت پیش روزنامه گاردین نوشته بود که هرژه هنگام نوشتن کتاب خرچنگ پنجه طلایی (که در آن برای اولین بار هادوک ظاهر می شود) از وجود کاپیتانی به این اسم خبر نداشته. ولی بعد خبردار می شود که واقعاً یک ناخدای انگلیسی به این اسم و رسم بوده. ضمناً گفته می شود اسم او از اسم کاپیتان کشتی «المپیک» (خواهرخوانده «تایتانیک» معروف) گرفته شده. یادمان باشد هرژه را دیدیم ازش بپرسیم کدام واقعیت دارد!



    13. چندی پیش یک داستان ناتمام دیگر هم از هرژه پیدا شد؛ او داستان این کتاب را در 1958 از یک نویسنده دیگر گرفته بود، ولی دو سال بعد پس از کشیدن 8 صفحه، بی خیال کار شد. ظاهراً قرار بوده تن تن اینبار به آلمان (برلین) برود ولی به دلایلی کار را قطع کرده. شاید چون برخلاف بقیه قصه ها، داستان آن از خودش نبوده. شاید هم... کسی چه می داند؟



    14. نویسنده وبلاگ tintinesque.blogspot.comکه یک طراح حرفه ای است، نکته جالبی را کشف کرده؛ او می نویسد: «به نظر من خیلى جالبه كه هیچكدوم از دخترا با تن تن حال نمی كنن! من كه یه دختر رو هم ندیدم كه تن تن خونده باشه... البته با توجه به اینكه تن تن شدیداً پسرونه است و شخصیت دختر هم نداره، میشه دركشون كرد... ولى حتى یه نفر؟» راست می گوید ها!



    15. گویا «میلو» اسم دوست دوران بچگی هرژه بوده که به یاد آن دختر، روی همراه باوفای تن تن گذاشته شده.



    16. دوپون ها اوایل کار در نسخه سیاه و سفید قصه ها كه در روزنامه چاپ می شد، اسم نداشتند بلکه این کارآگاهان دوقلو شماره داشتند: یكى شان X-33 بود و دیگری X-33A!



    17. اسامی کتاب های تن تن گاهی با سلیقه ناشران داخلی جور در نمی آمدند. به این ترتیب بعضی هایشان در کشور ما نام تازه ای پیدا کردند، به این شرح؛ نیلوفر آبی: گل آبی. عصای شاه اتوکار: عصای اسرار آمیز. ستاره دنباله دار: ستاره اسرار آمیز. راز تک شاخ: اسب شاخدار. گنج های راکام سرخ: گنج های راکام. زندانی های خورشید: معبد خورشید. هدف كره ماه: مقصد ماه. کاشفان در ماه: روی ماه قدم گذاشتیم. ماجرای کلکیولس: ماجرای تورنسل. تن تن و پیكاروها: تن تن و پیکارگران.

    ضمناً تن تن در سرزمین شوراها به: «تن تن در شوروی» هم معروف است.



    18. می دانید که هرژه اول كارش را از یک روزنامه کمیک شروع كرد و ماجراهای تن تن به صورت هفته اى یک صفحه، در آن چاپ می شد. او براى اینكه داستان هایش را هیجان انگیز كرده و خواننده ها را براى هفته آینده تشنه نگه دارد، هر دفعه سعى می كرد تن تن را در یک شرایط وخیم و خطرناك قرار بدهد. جالب اینجاست كه او خیلى وقت ها حتى به فكر اینكه بعد چطور باید تن تن را از این اوضاع نجات بدهد هم نبوده؛ ولی در عرض هفته بعد و خصوصاً شب آخر، توی سر خودش می زده تا یک راه حلى براى نجات دادن تن تن پیدا كند!



    19. آخرین کتاب هرژه یعنی «تن تن و آلفا آرت»، با مرگ او نیمه کاره ماند و انتشاراتی های معتبر دنیا هرگز اجازه چاپ دنباله آن یا کتاب سازی های دیگر را به خود ندادند. با این حال، نسخه چاپ شده از این کتاب در ایران، در حقیقت کتابی جعلیست که بر خلاف وصیت هرژه (که خواسته بود بعد از مرگش کسی ماجراهای تن تن را ادامه ندهد) ساخته شده. البته از ناشرانی که بی اجازه ناشر اصلی کتاب ها و با زیر پا گذاشتن قانون کپی رایت کتاب ها را چاپ می کنند، این دسته گل تازه چندان هم بعید نبود!



    20. نسخه کامل شده آلفا آرت، کار یک طراح کانادایی به نام «Yves rodier» است. جالب این که او وقتی فقط 17 سال داشت به این کار دست زد.



    21. چندی پیش انتشارات «کسترمن» که ناشر کتاب های هرژه است، بالاخره از خر شیطان پایین آمد و قبول کرد که تن تن و آلفا آرت را چاپ کند، البته وفادار به وصیت هرژه و به همان شکل ناتمام اش. قبلاً این کتاب توسط ناشری دیگر و با قیمت بالا منتشر شده بود.



    22. در مورد دیگر شاهکارهای ناشران ایرانی (جدا از حذف و تغییرات مفصل در دیالوگ ها، اسامی و بعضی تصاویر)، باید از رنگ کردن خودسرانه کتاب تن تن در سرزمین شوراها نوشت؛ اصل این کتاب سیاه و سفید است و هرژه آن را رنگ نکرده. شاید کار دختر کوچولوی جناب ناشرین باشد!



    23. اولین ماجراى تن تن (تن تن در سرزمین شوراها) در ضمیمه كودكان روزنامه Le petit vingtieme چاپ می شد؛ هفته اى یک روز (پنجشنبه ها) و در یک صفحه. با اینکه این قسمت ضعیف ترین داستان در مجموعه کتاب های تن تن است، ولی محبوبیت آن به حدی بود كه از همان روزهاى اول انتشار، در روزهایى كه داستان تن تن چاپ می شد تیراژ روزنامه را چندین برابر می کردند!



    24. بیشتر داستان سرزمین شوراها را سردبیر روزنامه شدیداً كاتولیک Le petit vingtieme كه یک كشیش دوآتشه و سخت مخالف با كمونیسم بود، به هرژه دیكته می کرد. منبع دیگری كه هرژه براى این كتاب استفاده كرده، كتاب Moscou sans voiles بود كه آنهم شدیداً ضد شوروى و یک طرفه بود. حالا فهمیدید چرا هرژه در این داستان آنقدر به پر و پای روس ها پیچیده؟



    25. هرژه یهودی، به خاطر کتاب «ستاره دنباله دار» متهم به ضد یهودی بودن شد؛ چراکه شخصیت منفی داستان در نسخه اصلی، سرمایه داری با اسم یهودی Blumenstein بود. ولی هرژه فوراً همه اتهامات را تکذیب کرده و در چاپ های بعدی، اسم بدمن قصه را به Bohlwinkel تغییر داد. بامزه اینجاست که او این اسم جدید را از نام یک شیرینی فروشی در بلژیک گرفته بود، غافل از اینکه این اسم هم یک اسم یهودی است! بعداً هم که نویسنده و تصویرگر قصه ما متوجه ماجرا شد، دیگر بی خیال شده و به کتابش دست نزد.



    26. در نسخه اصلی همین کتاب، گروه اکتشافی اروپا (که تن تن جزو آن ها است) با گروه اکتشافی آمریکا سر زودتر رسیدن به شهابسنگ مسابقه دارند. آمریکایی ها در واقع «آدم بدها» هستند و کارهای کثیف و ناجوانمردانه ای انجام می دهند، که البته آخرش مغلوب می شوند. ولی در نسخه ای که بعداً چاپ شد، دیگر این گروه آمریکایی نیست و حتی پرچم آمریکا هم از بالای دکل کشتی شان برداشته شده و پرچم کشور تخیلی «Sao Rico» جای آن را گرفته. اگر گفتید چرا؟!



    27. می گویند هرژه اعتقاد شدیدی به وفادار بودن و صداقت داشته است. با این وجود او زنش را رها کرد و رفت با یکی از همکارانش ازدواج کرد!



    28. اسم اصلى هرژه، «ژرژ رمى» (Georges Remi) بود. گویا او حروف اول فامیل (R) و اسم کوچکش (G) را ترکیب کرده؛ یعنى RG كه اگر با لهجه جینگول فرانسوى تلفظ كنید، خوانده می شود: Herge!



    29. هرژه از مشکلات روحی زیادی رنج می برد، مخصوصاً وقتی که فشار کار زیاد می شد. به همین دلیل وقتی در مجله تن تن کار می کرد دوبار وسط کار و بدون اطلاع، غیبش زد! غیبت های او گاهی ماه ها و حتی یک بار بیش از یک سال طول کشید. اولین بار وسط «سرزمین طلای سیاه» و دومین بار در جریان «هدف کره ماه» بود که این اتفاق افتاد. مجله هم که نمی دانست جواب خواننده ها را چه بدهد، می نوشت که: هرژه گم شده!


    30. دفعه دوم که هرژه فرار کرد، بعد از چند ماه نامه ای با یک طرح جالب فرستاد که در مجله هم چاپ شد. او در این نقاشی خود را خسته و ولو شده روی مبل نشان می داد و خستگی ناشی از کار زیاد را دلیلی برای غیبت خود ذکر کرده بود. برگشتنش هم به همین اندازه جالب بود؛ وقتی برگشت، طرحی کشیده بودن که کارآگاهان دوقلو به او دستبند زده و دارند برش می گردانند. ضمناً تن تن و باقی شخصیت ها هم هستند و هر کدام متلکی به او می اندازند!



    31. هرژه اواخر کار، از تن تن تنفر پیدا كرده بود. تاجایی که در آخرین داستان كامل تن تن (پیكاروها) شروع كرد به بازى كردن با شخصیت هاش. مثلاً تن تن كه طى همه این سال ها شلوارهاى گشاد می پوشید، یک هو شروع به پوشیدن شلوار جین كرد! یا موتورسوارى می كرد و کلاً رفتارش عوض شده بود. این براى خیلى از طرفداران تن تن خوشایند نبود و خیلى ها را شاكى كرد. یكى دیگر از کارهای عجیب هرژه، بلایى بود كه به سر كاپیتان هادوک آورد و به خاطر حقه تورنسل، براى همیشه از خوردن «نوشابه» (!) محبوبش عاجز شد. و این یعنى فاجعه!



    32. هرژه علاوه بر شخصیت های ماجراهای تن تن؛ در سال 1935 چند شخصیت کمیک دیگر به نام های: ژو، زتی و جاکو را خلق کرد که در 5 کتاب ظاهر شدند. اما آن ها هیچوقت به گرد محبوبیت تن تن هم نرسیدند. این کتاب ها در ایران هم منتشر شده اند.



    33. به مناسبت هفتاد و پنجمین سال تولد هرژه، مجمع ستاره شناسی بلژیک، سیاره تازه کشف شده ای را به اسم او نام گذاری کرد؛ این سیاره بین مریخ و ژوپیتر قرار دارد.



    34. آن پسرک چینی «چانگ»، در کتاب «گل آبى» را یادتان هست؟ شاید بدانید که او یک شخصیت واقعی و صمیمی ترین دوست هرژه بوده. «چانگ چون چن» دانشجوی نقاشی در دانشگاه بروكسل بود و در جریان نوشتن کتاب گل آبی اطلاعات خوبی به هرژه داد. ولی بعد چانگ به وطنش برگشت و تصویرگر بلژیکی سال ها از دوست عزیزش بی خبر ماند. همین شد که داستان تن تن در تبت را نوشت تا شاید با توجه به محبوبیت تن تن در دنیا، خبری از چانگ بیابد. خیلی ها اعتقاد دارند این کتاب بهترین کار هرژه است.



    35. اما بشنوید از آن طرف، وقتی چانگ پیدایش می شود و به اصرار دوستش می رود بروکسل؛ هرژه که دچار مشکلات روحی زیادی بوده، می بیند دوتایی شان خیلی تغییر کرده اند و آن دیدار به خوبى چیزى كه هرژه آرزو داشت، از آب درنمی آید... ملاقات هرژه با چانگ (بعد از 42 سال) پوشش خبری گسترده ای داشت؛ وقتی چانگ از هواپیما پایین آمد، ده ها دوربین و خبرنگار دور و برش بودند و او از این قضیه خیلی جا خورد.


  15. این کاربر از yusef بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #10
    کاربر فعال انجمن تلویزیون و رادیو yusef's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    آبادان-اصفهان
    پست ها
    1,419

    پيش فرض این تن تن و میلوی پرحاشیه

    36. هرژه براى نوشتن و تصویر کردن هر داستان، از مدت ها قبل مطالعه و تحقیق می كرد که همه چیز تا حد امكان دقیق و واقعى باشد. حتى به لوكیشن هایى كه قرار بود در كتاب باشند سر می زد و ازشان عكس می گرفت؛ مثل سفرش به اسكاتلند براى کتاب «جزیره سیاه».



    37. در ادامه مورد قبل، آن هتل کتاب «ماجرای تورنسل» یادتان هست؟ جالب است بدانید که این هتل واقعاً همان شکلی وجود دارد و در ژنو (سوئیس) است. هرژه برای تحقیق و طرح برداری به آنجا رفته و یک شب در آن اتاقی که در داستان اتاق پرفسور تورنسل است، مانده. بعد هم دفتر هتل را امضا کرده و طرح کوچکی از تن تن را کنارش کشیده.

    مدیر این هتل به خبرنگاری گفته است: «نمی دانم بعد از این همه سال، چرا همه مشتریان ما این اتاق را انتخاب می کنند و دوست دارند در آن بمانند!»

    گویا صاحب هتل تصمیم داشته تابلو پرتره تورنسل را در آن اتاق نصب کند که بعد بی خیال شده، بی سلیقه!



    38. ماه گذشته، سالگرد صدمین سال تولد هرژه بود. به همین مناسبت برنامه های بسیاری در کشورهای مختلف جهان انجام شده یا قرار است در سال 2007 بشود. از جمله نمایشگاهی از نقاشی ها و دست نوشته های هرژه که از بیستم دسامبر تا نوزدهم فوریه در مركز هنری «پمپیدو» پاریس برگزار شد و در آن نامه ها و نسخه اصلی روزنامه هایی كه نقاشی های هرژه در آن ها چاپ شده بودند، به نمایش عموم گذاشته شد.



    39. هرژه عادت بدی داشت و آن شانه خالی کردن از مصاحبه با خبرنگاران بود. مصاحبه های Numa Sadoul با هرژه – که به صورت تصویری بودند - تقریباً تنها مرجع اساسی درباره اوست که مورد استفاده تمام تحقیق هایی که راجع به هرژه انجام شده، قرار گرفته اند.



    40. زمانی كه داستان های تن تن به صورت هفتگى در نشریات چاپ می شد، با پایان هر ماجرا در بلژیک برنامه ای راه می انداختند که مثلاً تن تن بعد از درآوردن پدر دشمنان، ظفرمندانه به وطن بازمی گردد! اعلام می کردند كه تن تن فلان روز مثلاً از شوروى برمی گردد و هر كس دوست دارد او را ببیند، بیاید ایستگاه قطار. بعد هنرپیشه اى را به قیافه تن تن گریم کرده و در روز موعود دور شهر می گرداندند.جماعت زیادی برای این برنامه ها جمع می شدند، خصوصاً بچه ها كه می خواستند قهرمان محبوب شان را ببینند.



    41. دو سال پیش به مناسبت هفتاد و پنج سالگی تن تن، برنامه های جالب و بی سابقه ای در اروپا برگزار شد؛ مقام های دولتی بلژیک در جشن های بزرگداشت این شخصیت کمیک شرکت کردند، وزارت دارایی بلژیک یک سکه ده یورویی با نقش تن تن و میلو ضرب کرد، نمایشگاه هایی با عنوان «هنر تن تن» در بلژیک، اسپانیا، هلند و انگلستان برگزار شد، روزنامه های بلژیک در شماره های نهم ژانویه خود مطالب متعددی درباره تن تن منتشر کردند و روزنامه فرانسوی فیگارو یک ویژه نامه 114 صفحه ای با دویست و پنجاه تصویر از تن تن چاپ کرد، دو روزنامه «لو سور» و «لو لیبر» بلژیک ویژه نامه هایی منتشر كردند و حتی هر دو روزنامه به احترام تن تن در شماره روز ۱۰ ژانویه خود هیچ عكسی نداشتند و تمام صفحات روزنامه شان را با كمیک استریپ های هرژه پر كردند و...



    42. اتحادیه اروپا هم بیكار ننشسته و به درخواست وزارت دارایی بلژیک، پنجاه هزار سكه یادبود ۱۰ یورویی با طرح تن تن و میلو در یك طرف و نقشه قاره اروپا در طرف دیگر ضرب كرد. طرفداران تن تن برای داشتن این سكه ها ۳۱ یورو می پردازند و گذشته از این، در سال ۱۶ میلیون یورو صرف خرید تی شرت ها و لیوان ها و عروسک های تن تن می كنند.



    43. پنجاهمین سال تولد تن تن هم جشن گرفته شده بود؛ اداره پست بلژیک تمبرهای ویژه ای با تصویر این قهرمان کمیک چاپ و موزه تن تن هم در بروکسل افتتاح شد.



    44. یكی از هواداران تن تن دست به ابتکار جالبی زده؛ این عاشق حسابی (!) كلكسیونی از تمام اتومبیل های تصویر شده در كتاب های تن تن (که اغلب سیتروئن هستند) جمع آوری كرده. خلاصه دارندگی است دیگر!



    45. ماجراهای تن تن به پنجاه و پنج زبان دنیا ترجمه شده و كتاب هایش تا به حال بیش از ۲۰۰ میلیون نسخه فروش داشته اند. تن تن و میلو حتی همین امروز هم دو میلیون نسخه در سال می فروشد.



    46. هرژه به درخواست ناشرهای آمریکایی، چندین بار مجبور به تغییر در کتاب هایش شد؛ از همه مهم تر اینکه اغلب شخصیت های سیاه پوست کتاب تن تن در آمریکا را سفیدپوست کرد! نکته بامزه و معروف این موضوع اینجاست که حتی بعد از سفیدپوست کردن شخصیتی، باز یادش رفت که فحش های کاپیتان را عوض کند و هادوک طرف را «Negro» صدا می کند!



    47. تن تن، میلو، كاپیتان هادوک، پروفسور تورنسل و دوپونت و دوپونط، پیش از «نیل آرمسترانگ» روی كره ماه قدم زدند! آن ها در كتاب های «هدف كره ماه» و «روی ماه قدم گذاشتیم» موفق به این کار شدند و آرمسترانگ ۱۵ سال بعد از آن ها، در عالم واقعیت.



    48. روایت شده که پس از انتشار كتاب تن تن در شوروی که مبارزه قهرمانی با یک حكومت كمونیستی را تصویر می كند، هرژه قصد داشت كتاب «تن تن در آمریكا» را نوشته و با همین شدت به حكومت های كاپیتالیستی بتازد. اما نوشتن این كتاب با درخواست مقامات بلژیكی متوقف شد. در عوض از هرژه خواسته شد تا كتابی با عنوان «تن تن در كنگو» را نوشته و بلژیكی ها را به كار و سرمایه گذاری غربی ها در این كشور مستعمره بلژیک تشویق كند.



    49. هنگامی كه در سال ۲۰۰۲ كتاب های تن تن پس از چندین سال ممنوعیت، دوباره در چین اجازه چاپ گرفتند، ناشر چینی اسم كتاب «تن تن در تبت» را به «تن تن در تبتِ چین» تغییر داد كه اشاره به دعوای قدیمی ادعای حاكمیت چین بر كشور تبت داشت. در نهایت و با شكایت بیوه هرژه و ناشر بلژیكی و البته با کمک قوانین كپی رایت، چینی ها مجبور شدند نام اصلی كتاب را به آن برگردانند.



    50. در عوض کار چینی ها، اوایل سال میلادی گذشته «دالایی لاما» رهبر معروف تبتی ها به خاطر معرفی وطنش به مردم دنیا، از تن تن تقدیر کرده و نشان ویژه ای به این شخصیت مجازی اعطا کرد. از قدیم گفتند: موشک جواب موشک!



    51. هرژه در سال 1939شروع به نوشتن و کشیدن «تن تن در سرزمین طلای سیاه» کرد، ولی با شروع جنگ جهانی دوم این کتاب نیمه تمام ماند. چراکه هم داستان تم سیاسی داشت و هم شخصیت بدش «دکتر مولر» یک آلمانی بود. در سال 1949 هرژه با بدبختی این کتاب را تمام کرد، چون دیگر شخصیت های مهمی مثل کاپیتان هادوک و پرفسور تورنسل وارد دنیای تن تن شده بودند و باید با کلکی آن ها را در کتاب می گنجاند!



    52. در نسخه اولیه سرزمین طلای سیاه (چاپ 1950) درگیری فلسطینی ها با اسرائیل نشان داده می شد و نشانه های عبری در شهرهای قصه کاملا معلوم بود. اما بعداً در 1970، به درخواست ناشر انگلیسی این ها حذف و یک مملکت تخیلی عربی جای فلسطین را می گیرد. از طرف دیگر، شخصیت های عرب بر خلاف چاپ قبلی - که فقط یک سری شکل شبیه به الفبای عربی ولی کاملاً بی معنی از دهانشان بیرون می آمد - واقعاً عربی حرف می زنند.


    53. «اسمردیس»؛ این نام شما را یاد چه چیز یا چه کسی می اندازد؟ اگر تن تن خوان قدیمی باشید، می دانید که این اسم به عنوان مترجم، روی جلد کتاب های انتشارات یونیورسال دیده می شد. درباره این که این استاد چه کسی بوده، و اصلاً زن بوده یا مرد، هیچ اطلاعی در دست نیست. اگر خبری داشتید، ما را هم بی نصیب نگذارید لطفاً!



    54. تن تن هیچ وقت به ایران سفر نکرد، فقط در کتاب «پرواز 714» است که در فرودگاهی از تهران اسم برده می شود. در عوض یک شخصیت کمیک معروف دیگر یعنی جناب «آستریكس» سفری كوچک به ایران داشته؛ در داستان «آستریكس و قالیچه پرنده»، قالیچه پرنده آستریكس و رفقایش در ایران سقوط می كند و آن ها طی ماجراهایی، یک قالیچه دیگر از هموطنان ما می گیرند!



    55. یکی دو سال پیش، سردبیر یکی از روزنامه های ایران که ادعای حرفه ای گری اش را تریلی هم نمی کشد، یادداشتی درباره کتاب های تن تن نوشته بود که در آن مشت مشت غلط های فاحش دیده می شد؛ این استاد که در مطلبش سعی کرده بود به زور تن تن را با سیاست پیوند بدهد، در قسمتی از نوشته اش از کتاب «تن تن در تبت» با عنوان عجیب «جست و جو در غار هیولا» یاد کرده بود! یا در جای دیگر، از «مارلین اسپایک» به عنوان کشور تن تن اسم برده بود، که می دانید این اسمی بوده که انگلیسی ها برای مولینسار (قصر اجدادی هادوک) انتخاب کرده بودند و چنین کشوری اصلاً روی نقشه جغرافیا وجود ندارد!



    56. از این دست اشتباهات وحشتناک زیاد رخ می دهد؛ مثلاً در موردی دیگر که در همین ماه گذشته در هفته نامه ای چاپ شده، نویسنده ای که معلوم است با غیظ شدیدی دست به قلم شده، تن تن را یک «پسر موطلایی آمریکایی» معرفی کرده است!


    57. اگر بخواهیم از بین علاقه مندان ایرانی «تن تن و میلو» سه نفر را اسم ببریم، باید به این ها اشاره بکنیم: «مزدک میرزایی» گزارشگر فوتبال، «زرتشت سلطانی» طراح تبلیغات محصولات غذایی روزانه، «حمیدرضا صدر» منتقد معروف سینما و «امیرمهدی ژوله» طناز همکار مهران مدیری. فقط نمی دانیم این سه تا، چرا چهار نفر شدند؟!



    58. این نقل قول را هم از «مارشال دوگل» سیاستمدار فرانسوی داشته باشید: «تنها کسی که در عرصه بین المللی شبیه منه، تن تنه. چون من و تن تن آدمهای کوچکی هستیم که از قدرتهای بزرگ نمیترسیم!»



    59. جالب است بدانید که علاوه بر من و مزدک میرزایی و ژنرال دوگل، «اندی وارهول» نقاش و بنیان گذار جنبش پاپ آرت هم طرفدار تن تن و قصه هایش بوده! اندی یک پرتره از هرژه كشیده است كه در موزه ملی دریایی گرینویچ لندن به معرض تماشای علاقه مندان گذاشته شده.



    60. و البته تن تن دشمن هم کم ندارد؛ سرشناس ترین کسی که چشم دیدن این شخصیت کمیک را نداشت، «آلبر کامو» بود. جمله ای از او نقل شده با این مضمون: «کتاب های تن تن به درد هیتلر می خورد.» اشاره این نویسنده معروف، به انگ نژادپرستانه بودن قصه های هرژه است.



    61. از زرتشت سلطانی به عنوان یکی از هواداران تن تن نام بردیم؛ این گرافیست- موزیسین (عضو گروه راک اوهام) طرحی کشیده بود از روی جلد کتابی تخیلی با عنوان «تن تن در تهران». در این طرح تن تن، میلو، هادوک و کاستافیوره وسط ترافیک تهران بودند و برج میدان آزادی در بک گراندشان دیده می شد. مضحک این که کسی پرینت این تصویر را برای یکی از شبکه های ماهواره ای فکس کرده بود و موجب بحث مفصلی شد که خب معلوم است آقایان مثلاً اپوزیسیون چه پرت و پلاهایی در آن به زبان آوردند!



    62. حالا که دوباره حرف از زرتشت شد، بد نیست صحبت های خودش را هم درباره تن تن و طرحش بخوانیم: « من کف تن تن هستم! هنوز هم کتاب های انگلیسی اش را می خرم و می خوانم. تن تن قسمتی از بچگی ماست. همیشه فکر می کردم اگر تن تن بخواهد بیاید ایران و تهران را ببیند، چطور می شود و چه می بیند؟ شهری پر از دود، آسمان خاکستری، ترافیک، میلو که رفته زیر ماشین و کشته شده و...!»



    63. تلاش های بی ثمر بسیاری برای ساختن فیلمی موفق از ماجراهای تن تن و میلو شده، اما فقط مجموعه انیمیشن های ساخت صدا و سیمای بلژیک (!) مورد توجه تن تن دوستان قرارگرفته. CD این فیلم ها را می توانید کنار پیاده روها بیابید، فقط 500 تومان!



    64. در مورد این فیلم های کارتونی بد نیست بدانید که یک ایرانی هم در ساخت شان دخیل بوده: «پرستو فریور» که در تیتراژ عوامل به عنوان: Coordinatrice de layout از او یاد شده.



    65. «فیلیپ دوبرکا» کارگردان اروپایی که قصد داشت از ماجراهای تن تن فیلمی بسازد، موفق به این کار نشد. در عوض با اقتباسی آشکار از این شخصیت کمیک، خصوصاً از دو داستان «هفت گوی بلورین» و «گوش شکسته»، شخصیتی مشابه را در فیلم «مامور ما در ریو» (1963) آفرید؛ قهرمانی که یکی از الگوهای «استیون اسپیلبرگ» نامدار برای سر و شکل دادن به «ایندیانا جونز» و سه گانه معروفش بود.



    66. «ژان کلود وندام» (فرانکی خودمان) گیر داده بوده که در فیلم تن تن، نقش هموطن مجازی اش را بازی کند، اما به سه دلیل موفق به گرفتن این رل نشد: اول- هیکل همچین همچین اش که اصلاً به تن تن با آن اندام قزویت نمی خورد. دوم- سن و سال اش که می دانید هم دوره «ابوالفضل پورعرب» است اما مثل او که به نقش پسرهای دم بخت علاقه دارد، ژانی جان هم دوست دارد هنوز ستاره و یکه بزن باشد. و سوم- اصلاً گروه خونش به این حرف ها نمی خورد!



    67. این هم یک آگهی در سایتی فارسی زبان که عیناً نقل می کنیم: «23 کتاب از ماجراهای تن تن و میلو بر روی یک سی دی، با تصاویر رنگی و جذاب؛ کتاب ها اصل و به زبان انگلیسی می باشد... قیمت این سی دی بی نظیر که برای تقویت زبان بسیار مناسب می باشد، فقط 2900 تومان می باشد که با پر کردن سفارش، آن را درب (!) منزل تحویل بگیرید سپس هزینه را به مامور پست بپردازید.» بله، اینجور می باشد!



    68. این آگهی هم سال گذشته در بخش تبلیغات «همشهری جمعه» که اجناس دست دوم را معرفی می کند، چاپ شده بود: «سری کامل کتاب های تن تن و میلو، چاپ انتشاراتی یونیورسال، فقط 100 هزار تومان». با توجه به این که همه «تن تن بازها» دیوانه کتاب های یونیورسال (ناشر قدیمی کتاب های تن تن) هستند، چنین آگهی ای چندان عجیب نیست. پیشتر هم در نشریات دیگر مشابه این را دیده بودیم، شاید اولین بار در «جامه» بود...



    69. کتاب های تقلبی تن تن هم چاپ شده؛ معروف ترین هایشان «دریاچه کوسه ها» (که از روی فیلمی به همین نام ساخته اند و در ایران هم چاپ شده) و «تن تن در تایلند» هستند که این دومی کتابی زشت است با موضوعی بی ادبی و پر از تصاویر بدبد که تن هرژه را در گور لرزانده. چهار سال پیش پلیس بلژیک گروهی که این کتاب را چاپ کرده بودند، دستگیر کرده و به سزای اعمال ننگین شان رساند. اما شایع ترین نوع تقلید، همان کشیدن روی جلد و شوخی با مکان ها و آدم های مختلف است که زحمت وطنی اش را گفتیم زرتشت سلطانی کشیده. «تن تن در عراق» تازه ترین نمونه این گونه است.



    70. دو کتاب «کشتی اسرار آمیز» و «پرتقال های آبی» هم از روی فیلم هایی به همین نام چاپ شدند؛ کمیک نیستند و فقط چند تصویر از فیلم شان در آن ها گنجانده شده. هر دو قبلاً در ایران چاپ شده اند. یک کتاب وطنی هم داریم به نام «تن تن و سندباد» که نویسنده اش «محمد میرکیانی» به حساب خودش خواسته در آن دوست ما را تنبیه کند!

  17. 2 کاربر از yusef بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 1 از 7 12345 ... آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •