تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 9 از 26 اولاول ... 567891011121319 ... آخرآخر
نمايش نتايج 81 به 90 از 256

نام تاپيک: حافظ

  1. #81
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sm73_ssa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
    پست ها
    438

    پيش فرض

    غزل ۴۳

    صحن بستان ذوق بخش و صحبت ياران خوش است
    وقت گل خوش باد کز وی وقت ميخواران خوش است

    از صبا هر دم مشام جان ما خوش می‌شود
    آری آری طيب انفاس هواداران خوش است

    ناگشوده گل نقاب آهنگ رحلت ساز کرد
    ناله کن بلبل که گلبانگ دل افکاران خوش است

    مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندر راه عشق
    دوست را با ناله شب‌های بيداران خوش است

    نيست در بازار عالم خوشدلی ور زان که هست
    شيوه رندی و خوش باشی عياران خوش است

    از زبان سوسن آزاده‌ام آمد به گوش
    کاندر اين دير کهن کار سبکباران خوش است

    حافظا ترک جهان گفتن طريق خوشدليست
    تا نپنداری که احوال جهان داران خوش است

  2. #82
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sm73_ssa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
    پست ها
    438

    پيش فرض

    غزل ۴۴

    کنون که بر کف گل جام باده صاف است
    به صد هزار زبان بلبلش در اوصاف است

    بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گير
    چه وقت مدرسه و بحث کشف کشاف است

    فقيه مدرسه دی مست بود و فتوی داد
    که می حرام ولی به ز مال اوقاف است

    به درد و صاف تو را حکم نيست خوش درکش
    که هر چه ساقی ما کرد عين الطاف است

    ببر ز خلق و چو عنقا قياس کار بگير
    که صيت گوشه نشينان ز قاف تا قاف است

    حديث مدعيان و خيال همکاران
    همان حکايت زردوز و بورياباف است

    خموش حافظ و اين نکته‌های چون زر سرخ
    نگاه دار که قلاب شهر صراف است

  3. #83
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sm73_ssa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
    پست ها
    438

    پيش فرض

    غزل ۴۵

    در اين زمانه رفيقی که خالی از خلل است
    صراحی می ناب و سفينه غزل است

    جريده رو که گذرگاه عافيت تنگ است
    پياله گير که عمر عزيز بی‌بدل است

    نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس
    ملالت علما هم ز علم بی عمل است

    به چشم عقل در اين رهگذار پرآشوب
    جهان و کار جهان بی‌ثبات و بی‌محل است

    بگير طره مه چهره‌ای و قصه مخوان
    که سعد و نحس ز تاثير زهره و زحل است

    دلم اميد فراوان به وصل روی تو داشت
    ولی اجل به ره عمر رهزن امل است

    به هيچ دور نخواهند يافت هشيارش
    چنين که حافظ ما مست باده ازل است

  4. #84
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sm73_ssa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
    پست ها
    438

    پيش فرض

    غزل ۴۶

    گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
    سلطان جهانم به چنين روز غلام است

    گو شمع مياريد در اين جمع که امشب
    در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است

    در مذهب ما باده حلال است وليکن
    بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است

    گوشم همه بر قول نی و نغمه چنگ است
    چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است

    در مجلس ما عطر مياميز که ما را
    هر لحظه ز گيسوی تو خوش بوی مشام است

    از چاشنی قند مگو هيچ و ز شکر
    زان رو که مرا از لب شيرين تو کام است

    تا گنج غمت در دل ويرانه مقيم است
    همواره مرا کوی خرابات مقام است

    از ننگ چه گويی که مرا نام ز ننگ است
    وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است

    ميخواره و سرگشته و رنديم و نظرباز
    وان کس که چو ما نيست در اين شهر کدام است

    با محتسبم عيب مگوييد که او نيز
    پيوسته چو ما در طلب عيش مدام است

    حافظ منشين بی می و معشوق زمانی
    کايام گل و ياسمن و عيد صيام است

  5. #85
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sm73_ssa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
    پست ها
    438

    پيش فرض

    غزل ۴۷

    به کوی ميکده هر سالکی که ره دانست
    دری دگر زدن انديشه تبه دانست

    زمانه افسر رندی نداد جز به کسی
    که سرفرازی عالم در اين کله دانست

    بر آستانه ميخانه هر که يافت رهی
    ز فيض جام می اسرار خانقه دانست

    هر آن که راز دو عالم ز خط ساغر خواند
    رموز جام جم از نقش خاک ره دانست

    ورای طاعت ديوانگان ز ما مطلب
    که شيخ مذهب ما عاقلی گنه دانست

    دلم ز نرگس ساقی امان نخواست به جان
    چرا که شيوه آن ترک دل سيه دانست

    ز جور کوکب طالع سحرگهان چشمم
    چنان گريست که ناهيد ديد و مه دانست

    حديث حافظ و ساغر که می‌زند پنهان
    چه جای محتسب و شحنه پادشه دانست

    بلندمرتبه شاهی که نه رواق سپهر
    نمونه‌ای ز خم طاق بارگه دانست

  6. #86
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sm73_ssa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
    پست ها
    438

    پيش فرض

    غزل ۴۸

    صوفی از پرتو می راز نهانی دانست
    گوهر هر کس از اين لعل توانی دانست

    قدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس
    که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست

    عرضه کردم دو جهان بر دل کارافتاده
    بجز از عشق تو باقی همه فانی دانست

    آن شد اکنون که ز ابنای عوام انديشم
    محتسب نيز در اين عيش نهانی دانست

    دلبر آسايش ما مصلحت وقت نديد
    ور نه از جانب ما دل نگرانی دانست

    سنگ و گل را کند از يمن نظر لعل و عقيق
    هر که قدر نفس باد يمانی دانست

    ای که از دفتر عقل آيت عشق آموزی
    ترسم اين نکته به تحقيق ندانی دانست

    می بياور که ننازد به گل باغ جهان
    هر که غارتگری باد خزانی دانست

    حافظ اين گوهر منظوم که از طبع انگيخت
    ز اثر تربيت آصف ثانی دانست

  7. #87
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sm73_ssa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
    پست ها
    438

    پيش فرض

    غزل ۴۹

    روضه خلد برين خلوت درويشان است
    مايه محتشمی خدمت درويشان است

    گنج عزلت که طلسمات عجايب دارد
    فتح آن در نظر رحمت درويشان است

    قصر فردوس که رضوانش به دربانی رفت
    منظری از چمن نزهت درويشان است

    آن چه زر می‌شود از پرتو آن قلب سياه
    کيمياييست که در صحبت درويشان است

    آن که پيشش بنهد تاج تکبر خورشيد
    کبرياييست که در حشمت درويشان است

    دولتی را که نباشد غم از آسيب زوال
    بی تکلف بشنو دولت درويشان است

    خسروان قبله حاجات جهانند ولی
    سببش بندگی حضرت درويشان است

    روی مقصود که شاهان به دعا می‌طلبند
    مظهرش آينه طلعت درويشان است

    از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی
    از ازل تا به ابد فرصت درويشان است

    ای توانگر مفروش اين همه نخوت که تو را
    سر و زر در کنف همت درويشان است

    گنج قارون که فرو می‌شود از قهر هنوز
    خوانده باشی که هم از غيرت درويشان است

    من غلام نظر آصف عهدم کو را
    صورت خواجگی و سيرت درويشان است

    حافظ ار آب حيات ازلی می‌خواهی
    منبعش خاک در خلوت درويشان است

  8. #88
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sm73_ssa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
    پست ها
    438

    پيش فرض

    غزل ۵۰

    به دام زلف تو دل مبتلای خويشتن است
    بکش به غمزه که اينش سزای خويشتن است

    گرت ز دست برآيد مراد خاطر ما
    به دست باش که خيری به جای خويشتن است

    به جانت ای بت شيرين دهن که همچون شمع
    شبان تيره مرادم فنای خويشتن است

    چو رای عشق زدی با تو گفتم ای بلبل
    مکن که آن گل خندان برای خويشتن است

    به مشک چين و چگل نيست بوی گل محتاج
    که نافه‌هاش ز بند قبای خويشتن است

    مرو به خانه ارباب بی‌مروت دهر
    که گنج عافيتت در سرای خويشتن است

    بسوخت حافظ و در شرط عشقبازی او
    هنوز بر سر عهد و وفای خويشتن است

  9. #89
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sm73_ssa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
    پست ها
    438

    پيش فرض

    غزل ۵۱

    لعل سيراب به خون تشنه لب يار من است
    وز پی ديدن او دادن جان کار من است

    شرم از آن چشم سيه بادش و مژگان دراز
    هر که دل بردن او ديد و در انکار من است

    ساروان رخت به دروازه مبر کان سر کو
    شاهراهيست که منزلگه دلدار من است

    بنده طالع خويشم که در اين قحط وفا
    عشق آن لولی سرمست خريدار من است

    طبله عطر گل و زلف عبيرافشانش
    فيض يک شمه ز بوی خوش عطار من است

    باغبان همچو نسيمم ز در خويش مران
    کب گلزار تو از اشک چو گلنار من است

    شربت قند و گلاب از لب يارم فرمود
    نرگس او که طبيب دل بيمار من است

    آن که در طرز غزل نکته به حافظ آموخت
    يار شيرين سخن نادره گفتار من است

  10. #90
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sm73_ssa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
    پست ها
    438

    پيش فرض

    غزل ۵۲

    روزگاريست که سودای بتان دين من است
    غم اين کار نشاط دل غمگين من است

    ديدن روی تو را ديده جان بين بايد
    وين کجا مرتبه چشم جهان بين من است

    يار من باش که زيب فلک و زينت دهر
    از مه روی تو و اشک چو پروين من است

    تا مرا عشق تو تعليم سخن گفتن کرد
    خلق را ورد زبان مدحت و تحسين من است

    دولت فقر خدايا به من ارزانی دار
    کاين کرامت سبب حشمت و تمکين من است

    واعظ شحنه شناس اين عظمت گو مفروش
    زان که منزلگه سلطان دل مسکين من است

    يا رب اين کعبه مقصود تماشاگه کيست
    که مغيلان طريقش گل و نسرين من است

    حافظ از حشمت پرويز دگر قصه مخوان
    که لبش جرعه کش خسرو شيرين من است

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •