تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 5 از 26 اولاول 12345678915 ... آخرآخر
نمايش نتايج 41 به 50 از 256

نام تاپيک: حافظ

  1. #41
    داره خودمونی میشه zanastark's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    محل سكونت
    گوشه ای از سکوت قفس
    پست ها
    163

    پيش فرض

    از حافظ شيرازي چه مي دانيم

    سايت خبري وطن(watan.ir) به مناسبت 20 مهر ماه روز ملي حافظ ، مختصرا به معرفي اين شاعر بزرگ ايرانيان مي پردازد .

    خواجه شمس الدين محمد بن محمد حافظ شيرازي (حدود ۷۲۷-۷۹۲ هجري قمري)، شاعر بزرگ قرن هشتم ايران و يكي از سخنوران نامي جهان است كه اغلب اشعار وي در غالب غزل سروده شده است.
    در خصوص سال دقيق ولادت او بين مورخين و حافظ شناسان اختلاف نظر وجود دارد. دكتر ذبيح الله صفا ولادت او را در ۷۲۷ (تاريخ ادبيات ايران) و دكتر قاسم غني آن را در ۷۱۷ (تاريخ عصر حافظ) مي دانند. برخي ديگر از محققين همانند علامه دهخدا بر اساس قطعه اي از حافظ ولادت او را قبل از اين سال ها و حدود ۷۱۰ هجري قمري تخمين مي زنند (لغتنامه دهخدا، مدخل حافظ). آنچه مسلم است ولادت او در اوايل قرن هشتم هجري قمري و بعد از ۷۱۰ واقع شده و به گمان غالب بين ۷۲۰ تا ۷۲۹ روي داده است.
    سال وفات او به نظر اغلب مورخين و اديبان ۷۹۲ هجري قمري است. (از جمله در كتاب مجمل فصيحي نوشته فصيح خوافي (متولد ۷۷۷ ه.ق.) كه معاصر حافظ بوده و همچنين نفحات الانس تاليف جامي (متولد ۸۱۷ ه.ق.) صراحتاً اين تاريخ به عنوان سال وفات خواجه قيد شده است). مولد او شيراز بوده و در همان شهر نيز وفات يافته است.
    نزديك به يك قرن پيش از تولّد او (يعني در سال ۶۳۸ ه ق - ۱۲۴۰ م) محي الدّين عربي ديده از جهان فروپوشيده بود، و ۵۰ سال قبل ازآن (يعني در سال ۶۷۲ ه ق - ۱۲۷۳ م) مولانا جلال الدّين محمد بلخي (رومي) درگذشته بود.

    درباره زندگي حافظ هيچ اطلاعات دقيقي در دست نيست. حتي به مقدار يك خط منبعي كه هم عصر او باشد و خاطره اي از حافظ نقل كرده باشد وجود ندارد . اولين شرح حال هاي مكتوب در مورد حافظ مربوط به بيش از 100 سال بعد از وفات او است . تمام شرح حال هايي كه در حال حاضر در مورد حافظ نوشته مي شود بر اساس برداشت شخصي نويسنده از اشعار او و بعضي نشانه هاي تاريخيست كه مستقيم ربطي به حافظ ندارد (مثل شرح حال شاهان هم عصر حافظ و احوالات عمومي شيراز در آن دوران )
    يكي از باب هاي عمده در حافظ شناسي مطالعهٔ كمي و كيفي ميزان، گستره، مدل، و ابعاد تأثير پيشينيان و هم عصران بر هنر و سخن اوست. اين نوع پژوهش را از دو ديدگاه عمده دنبال كرده اند: يكي از منظر استقلال، يگانگي، بي نظيري، و منحصربه فرد بودن حافظ، و اينكه در چه مواردي او اينگونه است. دوّم از ديدگاه تشابهات و همانندي هاي آشكار و نهاني كه مابين اشعار حافظ و ديگران وجود دارد.
    از نظر يكتا بودن، هر چند حافظ قالب هاي شعري استادان پيش از خودش و شاعران معاصرش همچون خاقاني، نظامي، سنايي، عطار، مولوي، عراقي، سعدي، امير خسرو، خواجوي كرماني، و سلمان ساوجي را پيش چشم داشته، زبان شعري، سبك و شيوهٔ هنري، و نيز اوج و والايي پيام ها و انديشه هاي بيان گرديده با آن ها چنان بالا و ارفع است كه او را نمي توان پيرو هيچ كس به حساب آورد (صفحهٔ ز، پيش گفتار در ديوان حافظ با ترجمه و شرح اردو توسط عبادالله اختر).
    كس چو حافظ نگشاد از رخ انديشه نقاب تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند
    از منظر تأثير آثار ديگران بر حافظ و اشعارش، پيش زمينهٔ بسياري از افكار، مضامين، صنايع و نازك خيالي هاي هنري و شعري حافظ در آثار پيشينيان او هم وجود دارد.

    تأثير حافظ بر شعر دوره هاي بعد

    تبحر حافظ در سرودن غزل بوده و با تركيب اسلوب و شيوه شعراي پيشين خود سبكي را بنيان نهاده كه اگر چه پيرو سبك عراقي است اما با تمايز ويژه به نام خود او شهرت دارد. برخي از حافظ پژوهان شعر او را پايه گذار سبك هندي مي دانند كه ويژگي اصلي آن استقلال نسبي ابيات يك غزل است (حافظ نامه، خرمشاهي).
    ديشب به سيل اشك ره خواب مي زدم نقشي به ياد خطّ تو بر آب مي زدم
    چشمم به روي ساقي و گوشم به قول چنگ فالي به چشم و گوش درين باب مي زدم
    ساقي به صوت اين غزلم كاسه مي گرفت مي گفتم اين سرود و مي ناب مي زدم
    خوش بود وقت حافظ و فالِ مراد و كام بر نام عمر و دولتِ احباب مي زدم

    امروز ه در خانهٔ هر ايراني يك ديوان حافظ يافت مي شود. ايرانيان طبق رسوم قديمي خود در روزهاي عيد ملي يا مذهبي نظير نوروز بر سر سفره هفت سين، و يا شب يلدا، با كتاب حافظ فال مي گيرند. براي اين كار، يك نفر از بزرگان خانواده يا كسي كه بتواند شعر را به خوبي بخواند يا كسي كه ديگران معتقدند به اصطلاح خوب فال مي گيرد ابتدا نيت مي كند، يعني در دل آرزويي مي كند. سپس به طور تصادفي صفحه اي را از كتاب حافظ مي گشايد و با صداي بلند شروع به خواندن مي كند. كساني كه فال مي گيرند هنگام فال گرفتن فاتحه اي مي خوانند و سپس كتاب حافظ را مي بوسند، آنگاه آن را مي گشايند و فال خود را مي خوانند.
    برخي حافظ را لسان غيب مي گويند يعني كسي كه از غيب سخن مي گويد
    يكي از صنايع شعري ايهام است بدين معني كه از يك كلمه معاني متفاوتي برداشت مي شود. ايهام در اشعار حافظ بصورت گسترده مورد استفاده قرار گرفته. همچنين از مهم ترين خصوصيات شعر حافظ اين است كه غزليات او گستردگي مطالب ذكر شده در يك غزل مي باشد بگونه اي كه در يك غزل از موضوعهاي فراواني حرف مي زند. حافظ زماني كه درمانده مي شود به فال روي مي آورد:
    از غم هجر مكن ناله و فرياد كه دوش زده ام فالي و فرياد رسي مي آيد
    در ديوان حافظ كلمات و معاني دشوار فراواني يافت مي شود كه هر يك نقش اساسي و عمده اي را در بيان و انتقال پيام ها و انديشه هاي عميق بر عهده دارد. به عنوان نقطهٔ شروع براي درك اين مفاهيم بايد با سير ورود تدريجي آن ها در ادبيات عرفاني آغاز گرديده از قرن ششم و با آثار سنايي و عطار و ديگران آشنايي طلبيد. از جملهٔ مهم ترين آن ها مي توان به رند و صوفي و مي اشاره داشت:
    رند
    شايد كلمه اي دشوار ياب تر از رند در اشعار حافظ يافت نشود. كتب لغت آن را به عنوان زيرك، بي باك، لاابالي، و منكر شرح مي دهند، ولي حافظ از همين كلمه بد معني، واژه پربار و شگرفي آفريده است كه شايد در ديگر فرهنگ ها و در زبان هاي كهن و نوين جهان معادلي نداشته باشد.
    اهل كام و ناز را در كوي رندي راه نيست رهروي بايد جهان سوزي نه خامي بي غمي
    آدمي در عالم خاكي نمي آيد به دست عالمي ديگر ببايد ساخت وز نو آدمي

    (حافظ)
    صوفي
    حافظ، همواره، صوفي را به بدي ياد كرده، و اين به سبب ظاهر سازي و ريا كاري صوفيان زمان او بوده است. آنان، به جاي آن كه به راستي مردان خدا باشند و روندگان راه حقيقت، اغلب، خرقه داران و پشمينه پوشاني بودند كه بويي از عشق نابرده به تند خويي شهرت داشتند و پاي از سراي طبيعت بيرون نمي نهادند.
    درين صوفي وشان دَردي نديدم كه صافي باد عيش دُرد نوشان
    نقد صوفي نه همه صافي بيغش باشد اي بسا خرقه كه مستوجب آتش باشد
    در برابر صوفي، حافظ از عارف با نيكويي و احترام ياد كرده، و عارف را اغلب همان صوفي راستين، با كردار و سيمايي رندانه، دانسته است.
    در خرقه چو آتش زدي اي عارف سالك جهدي كن و سرحلقۀ رندان جهان باش
    آرامگاه حافظ
    آرامگاه حافظ در شيراز در منطقهٔ حافظيّه و در فضايي آكنده از عطر و زيبايي جان پرور گل هاي شيراز، درهم آميخته با شور اشعار خواجه، واقع شده است. اين مكان يكي از جاذبه هاي مهمّ توريستي هم به شمار مي رود، و در زبان عاميانهٔ خود اهالي شيراز، رفتن به حافظيّه معادل با زيارت آرامگاه حافظ گرديده است. اصطلاح زيارت كه براي اماكن مقدّس است به خوبي نشان گر آن است كه حافظ چه چهرهٔ مقدّسي نزد ايرانيان دارد. معتقدان به حافظ رفتن به آرامگاه او را با آداب و رسومي آييني همراه مي كنند، از جمله با وضو به آنجا مي روند، و در كنار آرامگاه حافظ كفش خود را از پاي بيرون مي آورند، كه در فرهنگ مذهبي ايران نشانهٔ احترام و قدسي بودن مكان است.
    آرامگاه حافظ هم چنين مكاني فرهنگي است. به عنوان مثال، برنامه هاي مختلف شعرخواني شاعران مشهور يا كنسرت خوانندگان بخصوص سبك موسيقي ايراني و عرفاني در كنار آن برگزار مي شود.
    حافظ شيرازي در شعري پيش بيني كرده است كه مرقدش، پس از او، زيارت گاه خواهد شد:
    بر سر تربت ما چون گذري، همّت خواه كه زيارت گه رندان جهان خواهد بود
    ديوان حافظ كه مشتمل بر حدود ۵۰۰ غزل، چند قصيده، دو مثنوي، چندين قطعه، و تعدادي رباعي است، تا كنون بيش از چهارصد بار به اشكال و شيوه هاي گوناگون، به زبان اصلي فارسي و ديگر زبان هاي جهان به چاپ رسيده است. شايد تعداد نسخه هاي خطّي ساده يا تذهيب گرديدهٔ آن در كتابخانه هاي ايران، افغانستان، هند، پاكستان، تركيه، و حتي كشور هاي غربي از هر ديوان فارسي ديگري بيشتر باشد. (ص ص ۲۶۵ - ۲۶۷، ذهن و زبان حافظ)
    حافظ به زبان عربي يعني نگه دارنده و به كسي گفته مي شود كه بتواند قرآن را از حفظ بخواند.

  2. #42
    داره خودمونی میشه zanastark's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    محل سكونت
    گوشه ای از سکوت قفس
    پست ها
    163

    پيش فرض

    بررسی جنجالی ترین بیت حافظ

    اولين بحث درباره بيت "پير ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت / آفرين بر نظر پاك خطاپوشش باد"، حدود ‌٤٠ سال پس از مرگ حافظ آغاز مي‌شود
    نشست «بررسي جنجالي‌ترين بيت حافظ» برگزار شد.

    به گزارش ایسنا در خراسان رضوي، عضو هيأت‌علمي دانشگاه فردوسي مشهد در مراسم بزرگداشت حافظ كه در دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه فردوسي مشهد برگزار شد، در سخنراني خود با عنوان "جنجالي‌ترين بيت حافظ" با خواندن بيت "پير ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت، آفرين بر نظر پاك خطاپوشش باد"، به نقد و بررسي اين بيت پرداخت.

    محمود فتوحي تصريح كرد: اولين بحث درباره بيت "پير ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت / آفرين بر نظر پاك خطاپوشش باد"، حدود ‌٤٠ سال پس از مرگ حافظ آغاز مي‌شود. اين بيت به دو صورت قرائت مي‌شود که يك صورت با لحني جدي است و در صورت دوم قرائت اين بيت تا حدودي معنا و لحن، شيطنت‌آميز مي‌شود.

    او با بيان اين‌كه از زمان حافظ تا به امروز اين بحث در باب اين بيت ادامه داشته است، تاكيد كرد: بغرنجي اين بيت از اين‌جا آغاز مي‌شود كه سرانجام حافظ قائل به اين است كه بر قلم آفرينش خطا رفته است يا نه؟

    اين استاد زبان و ادبيات فارسي خاطرنشان كرد: اولين واكنش نسبت به اين بيت از سوي قاسم انوار ديده مي‌شود، هرچند بر خلاف اقوال مشهور که در تذکره‌ها از جمله تذکره دولت شاه آمده است، قاسم انوار چندان به حافظ نظر نداشته است و بيش‌تر از آن‌كه از حافظ تقليد كند، از مولوي تقليد مي‌كند و برخلاف آن‌چه گفته شده، وي از معارضان حافظ بوده است و با تعريضي كه به حافظ مي‌زند، گمان نمي‌رود كه او هميشه شعر حافظ مي‌خوانده است.

    فتوحي اظهار كرد: دومين واكنش نسبت به اين بيت در كتابي به نام "جواهرالاسرار" از آذري توسي است كه ‌‌٤٨ سال پس از مرگ حافظ نوشته شده است. فصل چهار اين كتاب به بعضي از مشكلاتي كه درباره برخي از ابيات در محافل ادبي بوده است، مي‌پردازد؛ از جمله همين بيت از حافظ است "پير ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت / آفرين بر نظر پاك خطاپوشش باد".

    او افزود: بيش‌تر بحث درباره ضمير "ش" در مصراع دوم در واژه "خطاپوشش" است. در اين جا سؤال اين است كه خطاپوش چه كسي؟ خطاپوشي خدا يا خطاپوشي شيخ؟ و اگر خطاپوشي را به خدا نسبت دهيم، دشواري برطرف مي‌شود و مؤلف نيز پيشنهاد كرد كه خطاپوشي را بايد به خدا نسبت دهيم.

    عضو هيأت‌علمي دانشگاه فردوسي مشهد گفت: پس از آذري توسي، به شخصي به نام ابراهيم فاروقي مي‌رسيم كه در سال ‌‌٨٧٨ در هندوستان، لغت‌نامه‌اي به نام لغت‌نامه منيري تدوين كرده که در آن حدود ‌‌١٠٠ بيت از حافظ به عنوان شاهد لغت‌ها آورده است و در ذيل واژه خطا مطرح مي‌كند كه مصرع دوم يك جمله معترضه است و اگر از پير سؤال كنند كه در قلم صنع خطا نرفته است، خطاپوشش چرا گويند و اين سؤال خطاست؛ بدين ترتيب همه مي‌خواهند به وجهي حافظ را توجيه كنند كه حافظ هيچ‌گاه بر كارگاه آفرينش خطا نگرفته است.

    او خاطرنشان كرد: در حدود سال ‌‌٩٥٠ كتابي به نام "لطايف اشرفي" نوشته شده است كه جنجالي را در باب حافظ شناسي به راه انداخته است و شخصي به نام "جهانگير اشرف سمناني" در جنوب هند، خانقاهي داشته است و در سفري به شيراز حافظ را ملاقات مي‌كند و در گفت‌وگو و بحثي با حافظ سخناني بين اين‌ها رد و بدل مي‌شود و حاوي اطلاعات زيادي بوده است.

    فتوحي افزود: زماني كه اين نسخه پيدا شد، جنجالي را در باب حافظ شناسي ايجاد كرد؛ چون در مورد زندگي حافظ اطلاعات دقيقي وجود ندارد؛ به جز مواردي كه محمد گل‌اندام كه همدرس حافظ بوده، در مقدمه‌اش آورده است.

    او تصريح كرد: نكته‌ جالب توجه در باب اين بيت در كتاب لطايف اشرفي اين است كه اين بيت را به دو وجه خوانده‌اند؛ بعضي به باطن بيت توجه كرده‌اند و بعضي ديگر ظاهر آن را مورد توجه قرارداده‌اند و كساني كه به باطن آن توجه داشته‌اند، معتقدند كه خداوند هر چه انجام داده، خير است و چيزي به نام شر در كارگاه آفرينش وجود ندارد.

    فتوحي به معناي ظاهري بيت اشاره كرد و گفت: اما معناي ظاهري آن جالب است و داستاني بدين ترتيب دارد كه خواجه حافظ شيرازي دوستي داشته به نام خواجه صنع‌الله كه با همديگر، همدرس بودند و غزل مي‌گفتند و روزي آن‌ها شعرهاي‌شان را پيش استاد مي‌برند و استاد مي‌گويد که خطا بر قلم صنع نرفت و منظور از صنع، همدرسش صنع‌الله بوده است و حافظ دارد با رقيب شعري‌اش سخن مي‌گويد و البته تمام اين‌ها جعلياتي است كه در قرن ‌‌١٠ و‌ ‌١١ در تذكره‌ها وجود داشته است.

    او همچنين گفت: در استانبول نيز جرياني شديدا عليه حافظ شكل گرفت و حتا فتوايي دادند و خواندن شعر حافظ را تحريم كردند و پس از اين نيز اين‌گونه جريان‌ها همچنان ادامه پيدا مي‌کند.

    فتوحي افزود: از منظر تاريخ ادبي هرمنوتيکي، معنا و حيات متن در تاريخ تابع افق انتظارات خوانندگان است و تاريخ قرائت‌هاي مختلف اين متن نشان مي‌دهد که يک انتظار غالب بوده است و آن تبرئه حافظ از خطاگيري بر آفرينش است؛ اما قرائت دوم تقريبا در گذر تاريخ مکتوب نشده؛ هرچند پيوسته وجود داشته و قرائت‌هاي کتابت‌شده پاسخي به آن قرائت نامکتوب است.

  3. #43
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض

    آندره ژید یکی از نویسندگان فقید فرانسوی هستند که کتاب مائده های زمینی رو با الهام از شاعران بزرگ ایران و اللخصوص حافظ تاثیر گذاری کرده و تالیف..

    آندره ژيد درباره حافظ و شعر و ادب فارسي مي گويد: «حافظ علاوه بر اينكه شاعري توانمند است، بسيار هم باهوش و زيرك است. چون با توان شاعرانه و هنرمندانه خود، موضوعات و مضامين معنوي و عرفاني را با مسائل شهوي و احساسي روز مردم در هم مي آميزد، چنانكه هر خواننده بر اساس فهم و درك عرفاني يا عامي خود، برداشتي متفاوت از آن مي كند و اين يكي از ويژگيهاي آثار ادبي بزرگ و ماندگار است كه قابليت پذيرش تفسيرهاي گوناگون و معناهاي چندگانه را دارند.

    ژيد درباره تأثيرپذيري اش از حافظ مي گويد: «من در كتاب مائده هاي زميني سعي كرده ام مانند حافظ با كمترين الفاظ بيشترين معنا را برسانم و مانند حافظ از عشقهاي زميني به عشق الهي و عالم وارستگي و روحاني دست پيدا كنم، ولي برخي از كوته نظران تنها غرايز و عشقهاي زميني را در آن ديدند.»

    آندره ژيد هميشه از اينكه زبان فارسي را نمي دانست، افسوس مي خورد و مجبور بود از آثار فارسي كه به آلماني ترجمه مي شد، استفاده كند و مي گويد اين مسأله باعث مي شود تمامي ظرافت و لطافت اشعار فارسي حس و درك نشود، ولي با وجود اين به قدري اشعار فارسي بويژه غزليات حافظ نافذ و قدرتمند هستند كه حتي ترجمه هاي آلماني آنها براي من فرانسوي زبان تأثيرگذار و شاهكار هستند و در اين باره در مقدمه كتاب «ضد اخلاق» (۱۹۰۲ ـ Immoraliste) مي نويسد: «من را ببخشيد كه به خود جرأت مي دهم از ادبيات فارسي سخن بگويم و يا اينكه از آن بهره بگيرم. من اين ادبيات را كم مي شناسم، ولي با تمام وجودم به آن عشق مي ورزم و معتقد به آن هستم. كاش به اين زبان شيرين و ادبيات غني آن آشنايي بيشتري داشتم، ولي من براي كساني مي نويسم كه اين ادبيات را باز كمتر از من مي شناسند.»
    يكي از نقاط مشتركي كه در غزليات حافظ و مائده هاي زميني ژيد و حتي در رباعيات خيام ديده مي شود انديشه «گناه» است و اعتقاد به اينكه با عشق مي توان بر همه گناهان قلم عفو كشيد و اگر عاشق باشيم، خدا همه گناهان ما را بر ما مي بخشايد.


    «هميشه اين بحث در مورد حافظ مطرح بوده است كه آيا او شاعري كام طلب است كه به عشقهاي زميني دل خوش كرده و يا اينكه شاعري عارف است كه افكار و احساسات عرفاني خود را در پس هوسهاي زميني بيان مي كند؟ اما اين بحثي كاملاً بيهوده است. چون در ذهن شاعر واقعي و برجسته اي چون حافظ اين دو متناقض هم نيستند و هر دو در حالت «شور، شوق و عشق» حل مي شوند و اين كلمه «شوق» يكي از كلمات كليدي و محوري اشعار حافظ است» (عقيده فرانسيس دوميوماندر، منتقد فرانسوي و شرق شناس)
    چشمم آن دم كه «ز «شوق» تو نهد سر به لحد
    تا دم صبح قيامت نگران خواهد بود.
    «حافظ»
    به خاك حافظ اگر يار بگذرد چون باد
    ز «شوق» در دل آن تنگنا كفن بدرم.
    «حافظ»
    و ژيد هم با الهامي كه از حافظ مي گيرد در سراسر كتاب اول مائده هاي زميني كلمه شور و شوق تكيه كلامش مي شود و بارها اين جمله را خطاب به ناتانائل مي گويد كه:
    «ناتانائل، من از تو عشق مي گيرم و به تو «شور و شوق» مي آموزم.»
    الهام گرفتن حافظ از قرآن و ستايش آن توسط حافظ، ژيد را به اين كتاب مقدس هدايت مي كند، بطوري كه در كتاب مائده هاي زميني بسيار به انديشه هايي بر مي خوريم كه كاملاً تأثير و نفوذ آيات قرآن در آن محسوس است و ژيد دقيقاً بخشي از آيه بيست و دوم سوره «بقره» را در كتاب مائده هاي زميني خود ذكر مي كند.
    حافظ در غزلياتش بر «مستي» معنوي تأكيد مي كند كه باعث فراموشي غمها و افزوني عشق مي شود و انسان را به «من» وجودش و كمال نزديكتر مي كند و در اين مورد ژيد نيز به همصدايي با حافظ بر مي خيزد و خطاب به ناتانائل به مستي بي مي و باده سفارش مي كند:
    ژيد: ناتانائل، بايد كه عشق به هر چيز در تو به «مستي» بدل گردد تا از دام غم و اندوه رها شوي.
    در «مستي» به دنبال افزايش عشق و شور زندگي باشي، نه كاهش دادن آن. من آن «مستي» را مي خواهم كه من را بهتر، بزرگتر، احترام انگيزتر، غني تر و صادق تر به خودم و ديگران بشناساند.
    حافظ:
    مي ام ده مگر گردم از عيب پاك
    برآرم به عشرت سري زين مغاك
    بيا ساقي آن مي كه حال آورد
    كرامت فزايد كمال آورد
    به من ده كه بس بيدل افتاده ام
    وزين هر دو بي حاصل افتاده ام
    ژيد در مائده هاي زميني اين چنين از حافظ و ميخانه او ياد مي كند:
    «من هميشه در انديشه و خيال ميخانه كوچك شيراز هستم كه حافظ از آن بسيار ياد مي كند و مست از شراب ساقي آن است و به گلهاي سرخ ايوان آن عشق مي ورزد.»

  4. 2 کاربر از eMer@lD بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #44
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sm73_ssa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
    پست ها
    438

    پيش فرض

    غزل ۶

    به ملازمان سلطان که رساند اين دعا را
    که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را

    ز رقيب ديوسيرت به خدای خود پناهم
    مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را

    مژه سياهت ار کرد به خون ما اشارت
    ز فريب او بينديش و غلط مکن نگارا

    دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزی
    تو از اين چه سود داری که نمی‌کنی مدارا

    همه شب در اين اميدم که نسيم صبحگاهی
    به پيام آشنايان بنوازد آشنا را

    چه قيامت است جانا که به عاشقان نمودی
    دل و جان فدای رويت بنما عذار ما را

    به خدا که جرعه‌ای ده تو به حافظ سحرخيز
    که دعای صبحگاهی اثری کند شما را

  6. #45
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sm73_ssa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
    پست ها
    438

    پيش فرض

    غزل ۷

    صوفی بيا که آينه صافيست جام را
    تا بنگری صفای می لعل فام را

    راز درون پرده ز رندان مست پرس
    کاين حال نيست زاهد عالی مقام را

    عنقا شکار کس نشود دام بازچين
    کان جا هميشه باد به دست است دام را

    در بزم دور يک دو قدح درکش و برو
    يعنی طمع مدار وصال دوام را

    ای دل شباب رفت و نچيدی گلی ز عيش
    پيرانه سر مکن هنری ننگ و نام را

    در عيش نقد کوش که چون آبخور نماند
    آدم بهشت روضه دارالسلام را

    ما را بر آستان تو بس حق خدمت است
    ای خواجه بازبين به ترحم غلام را

    حافظ مريد جام می است ای صبا برو
    وز بنده بندگی برسان شيخ جام را

  7. #46
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sm73_ssa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
    پست ها
    438

    پيش فرض

    غزل ۸

    ساقيا برخيز و درده جام را
    خاک بر سر کن غم ايام را

    ساغر می بر کفم نه تا ز بر
    برکشم اين دلق ازرق فام را

    گر چه بدناميست نزد عاقلان
    ما نمی‌خواهيم ننگ و نام را

    باده درده چند از اين باد غرور
    خاک بر سر نفس نافرجام را

    دود آه سينه نالان من
    سوخت اين افسردگان خام را

    محرم راز دل شيدای خود
    کس نمی‌بينم ز خاص و عام را

    با دلارامی مرا خاطر خوش است
    کز دلم يک باره برد آرام را

    ننگرد ديگر به سرو اندر چمن
    هر که ديد آن سرو سيم اندام را

    صبر کن حافظ به سختی روز و شب
    عاقبت روزی بيابی کام را

  8. #47
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sm73_ssa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
    پست ها
    438

    پيش فرض

    غزل ۹

    رونق عهد شباب است دگر بستان را
    می‌رسد مژده گل بلبل خوش الحان را

    ای صبا گر به جوانان چمن بازرسی
    خدمت ما برسان سرو و گل و ريحان را

    گر چنين جلوه کند مغبچه باده فروش
    خاکروب در ميخانه کنم مژگان را

    ای که بر مه کشی از عنبر سارا چوگان
    مضطرب حال مگردان من سرگردان را

    ترسم اين قوم که بر دردکشان می‌خندند
    در سر کار خرابات کنند ايمان را

    يار مردان خدا باش که در کشتی نوح
    هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را

    برو از خانه گردون به در و نان مطلب
    کان سيه کاسه در آخر بکشد مهمان را

    هر که را خوابگه آخر مشتی خاک است
    گو چه حاجت که به افلاک کشی ايوان را

    ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد
    وقت آن است که بدرود کنی زندان را

    حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
    دام تزوير مکن چون دگران قرآن را

  9. #48
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sm73_ssa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
    پست ها
    438

    پيش فرض

    غزل ۱۰

    دوش از مسجد سوی ميخانه آمد پير ما
    چيست ياران طريقت بعد از اين تدبير ما

    ما مريدان روی سوی قبله چون آريم چون
    روی سوی خانه خمار دارد پير ما

    در خرابات طريقت ما به هم منزل شويم
    کاين چنين رفته‌ست در عهد ازل تقدير ما

    عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش است
    عاقلان ديوانه گردند از پی زنجير ما

    روی خوبت آيتی از لطف بر ما کشف کرد
    زان زمان جز لطف و خوبی نيست در تفسير ما

    با دل سنگينت آيا هيچ درگيرد شبی
    آه آتشناک و سوز سينه شبگير ما

    تير آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
    رحم کن بر جان خود پرهيز کن از تير ما

  10. #49
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sm73_ssa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
    پست ها
    438

    پيش فرض

    غزل 11

    ساقی به نور باده برافروز جام ما
    مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما

    ما در پياله عکس رخ يار ديده‌ايم
    ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما

    هرگز نميرد آن که دلش زنده شد به عشق
    ثبت است بر جريده عالم دوام ما

    چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان
    کايد به جلوه سرو صنوبرخرام ما

    ای باد اگر به گلشن احباب بگذری
    زنهار عرضه ده بر جانان پيام ما

    گو نام ما ز ياد به عمدا چه می‌بری
    خود آيد آن که ياد نياری ز نام ما

    مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
    زان رو سپرده‌اند به مستی زمام ما

    ترسم که صرفه‌ای نبرد روز بازخواست
    نان حلال شيخ ز آب حرام ما

    حافظ ز ديده دانه اشکی همی‌فشان
    باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما

    دريای اخضر فلک و کشتی هلال
    هستند غرق نعمت حاجی قوام ما

  11. #50
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sm73_ssa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴
    پست ها
    438

    پيش فرض

    غزل ۱۲

    ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
    آب روی خوبی از چاه زنخدان شما

    عزم ديدار تو دارد جان بر لب آمده
    بازگردد يا برآيد چيست فرمان شما

    کس به دور نرگست طرفی نبست از عافيت
    به که نفروشند مستوری به مستان شما

    بخت خواب آلود ما بيدار خواهد شد مگر
    زان که زد بر ديده آبی روی رخشان شما

    با صبا همراه بفرست از رخت گلدسته‌ای
    بو که بويی بشنويم از خاک بستان شما

    عمرتان باد و مراد ای ساقيان بزم جم
    گر چه جام ما نشد پرمی به دوران شما

    دل خرابی می‌کند دلدار را آگه کنيد
    زينهار ای دوستان جان من و جان شما

    کی دهد دست اين غرض يا رب که همدستان شوند
    خاطر مجموع ما زلف پريشان شما

    دور دار از خاک و خون دامن چو بر ما بگذری
    کاندر اين ره کشته بسيارند قربان شما

    ای صبا با ساکنان شهر يزد از ما بگو
    کای سر حق ناشناسان گوی چوگان شما

    گر چه دوريم از بساط قرب همت دور نيست
    بنده شاه شماييم و ثناخوان شما

    ای شهنشاه بلنداختر خدا را همتی
    تا ببوسم همچو اختر خاک ايوان شما

    می‌کند حافظ دعايی بشنو آمينی بگو
    روزی ما باد لعل شکرافشان شما

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •