با سلام خدمت تمامی شما عزیزان
این تاپیک رو به تحلیل اشعار دارنده ی لسان غیب، پیر میکده، و مرید صبا و مهر و ساقی اختصاص می دهیم.
از تمام دوست داران خورشید عرصه ی غزل، به شدت تقاضای همکاری دارم.
هر نکته ای که از اشعار حافظ فهمیدید در این تاپیک به اشتراک بگذارید.
خودم در اول می خواستم در مورد منابع و نسخ خطی ای که اشعار پربار حافظ رو به دوش می کشند صحبت کنم. که متاسفانه هنوز کامل نشده است. سعی میکنم هرچه زودتر کامل آن را در اختیار دوستان بگذارم.
فعلا در مورد تحلیل و تصحیح، به این موارد اشاره می کنم:
کتابهای حافظ خودتون رو باز کنید تا برسید به غزلی با مطلع:
سوز دل بین که زبس آتش اشکم چون شمع
دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت
اگر به این صورت بود،
در مصرع اول "چون شمع" اشتباه است و باید "دل ِ شمع" باشد.
چرا که عبارت "اشکم چون شمع" با "دوش... بسوخت" هم خوانی ندارد.
اشعار حافظ، از تمای زیبایی های نظم برخوردار است و یکی از این زیبایی ها هم به هم خوردن نظم در شعر است.
معنی ای که من از این بیت برداشت می کنم:
از آتش اشک من، دل شمع از روی مهر و عطوفت به حال من مثل پروانه سوخت.
ببینید که چقدر ریزه کاری دارد.. البته معنی ای که من کردم فقط برداشت خودم بود و امکان ناقص بودن و حتی نادرست بودنش وجود دارد.
و در غزلی با مطلع:
آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست
چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست
حالا پایین تر بیاید تا برسید به این بیت:
روی خوبست و کمال هنر و دامن پاک
لا جرم همت پاکان دو عالم با اوست
بحث ما اینجا سر کلمه ی "دامن" است که در بعضی از نسخه ها "دانش" ذکر شده است.
استاد محمد قزوینی ذکر کرده اند که "دانش، غلط فاحش است".
چرا که این کلمه "دانش" اصلا با کل بیت متناسب نیست. در معنی هم خلل بسیاری ایجاد میکند. "دامن پاک" یک ترکیب تثبیت شده است و با اجزای دیگر مصرع (و حتی کل بیت) ، مثل "روی خوب" و "کمال هنر" نیز تناسب دارد.
----
اما در غزلی با این مطلع:
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
از همین دو مصرع اول معلوم می شود که "الف + میم" سازنده قافیه و "دوست" ردیف است.
اما در نسخه ی اصلی (هم خطی و هم چاپی) بیت آخر اینچنین است:
حافظ اندر درد او می سوز و بی درمان بساز
ز آنکه درمانی ندارد درد بی درمان دوست
قطعا عبارت "درمان دوست" اشتباه نویسنده (خطاط) است. و درست آن چنین است:
حافظ اندر درد او می سوز و بی درمان بساز
ز آنکه درمانی ندارد درد بی آرام دوست
---
فعلا تا همین جا کافی است.
البته باید عرض کنم که احتمالا در نسخی که دست ما هست، این ایرادات اصلاح شده اند، ولی خوب برای اطمینان در اینجا ذکر خواهیم کرد. شاید بهترین راه، خرید یک نسخه تصحیح شده باشد.
در هر حال، تحلیل اشعار به همینجا خلاصه نمی شود. حافظ در معدودی از بیت ها، از لغات و تعبیرات لهجه ی قدیم شیراز استفاده کرده. مخصوصا در غزلی با مطلع:
سبت سلمی بصدغیها فوادی
و روحی کل یوم لی ینادی
...
...
ادامه ی غزل را حتما بخوانید. من خودم اعتراف می کنم که به غیر از چند کلمه، معنی کل این شعر را نمی فهمم. البته در بسیاری از کتابها دیدم که 3 بیت از این غزل هشت بیتی را حذف کرده و چند تا از مصرع هایش را هم تغییر داده بودند!
مخصوصا مصرع هایی که با لهجه ی شیرازی قدیم بود.
از دوستان شیرازی هم تقاضای کمک دارم!
دقت کنید که این پست به شدت خلاصه و فقط برای ایجاد یک بحث عمومی بود. پس حتما در مباحث شرکت کنید.
امیدوارم تاپیک مفیدی بشه و بازدید کنندگانش هم زیاد باشند.
با تشکر.