تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 2 اولاول 12
نمايش نتايج 11 به 16 از 16

نام تاپيک: نویسندگان متقدم و نویسندگان متاخر

  1. #11
    آخر فروم باز soleares's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    اراج ...
    پست ها
    3,803

    پيش فرض علی اکبر دهخدا

    زندگی نامه

    علی اکبر دهخدا در سال 1297 هجری قمری در تهران به دنیا آمد. پدر دهخدا، خانباباخان اهل قزوین بود و پیش از تولد وی به تهران آمده و در این شهر ساکن شده بود.

    علی اکبر ده ساله بود که پدرش وفات کرد و دهخدا با سرپرستی مادر به تحصیل خود ادامه داد.

    یکی از فضلای آن عصر به نام شیخ غلامحسین بروجردی تعلیم دهخدا را عهده دار بود.

    دهخدا غالباً می گفته که هر چه دارد، بر اثر تعلیم آن بزرگ مرد است.

    بعدها که مدرسه سیاسی در تهران افتتاح شد، دهخدا در آنجا به تحصیل پرداخت. به علت همسایگی با مرحوم حاج شیخ هادی نجم آبادی، دهخدا با وجود کمی سن از محضر آن مرد استفاده می کرد و در همان زمان به فرا گرفتن زبان فرانسوی پرداخت و سپس به اروپا رفت و در آنجا زبان فرانسه و معلومات جدید را تکمیل کرد.

    بازگشت دهخدا به ایران همزمان با آغاز مشروطیت بود و در آن هنگام وی در انتشار روزنامه صوراسرافیل که از جراید معروف مشروطیت بود با میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل و میرزا قاسم تبریزی به همکاری پرداخت.

    پس از تعطیل مجلس در دوره محمدعلی شاه، دهخدا با جمعی از آزادی خواهان به اروپا رفت.

    در سویس سه شماره از روزنامه صوراسرافیل را منتشر کرد و سپس به استانبول رفت و در آنجا نیز در انتشار روزنامه "سروش" با آزادی خواهان همکاری کرد.

    پس از خلع محمدعلی شاه، دهخدا از طرف مردم تهران و کرمان به نمایندگی مجلس برگزیده شد و به درخواست آزادی خواهان به مجلس رفت.

    در دوران جنگ جهانی اول دهخدا در یکی از روستاهای چهارمحال بختیاری منزوی بود و پس از جنگ به تهران آمد و از کارهای سیاسی کناره گرفت و به خدمات علمی و فرهنگی مشغول شد و سرانجام در هفتم اسفند ماه 1334 هجری شمسی در تهران وفات کرد و در قبرستان ابن بابویه به خاک سپرده شد.






    آثار دهخدا

    1-امثال و حکم که در چهار جلد شامل امثال فارسی است و در کنار آنها اصلاحات و کنایات و موضوعات فراوانی را نیز نقل کرده است.

    2- ترجمه عظمت و انحطاط رومیان تألیف منتسکیو که تاکنون به چاپ نرسیده است.

    3- ترجمه روح القوانین اثر منتسکیو که چاپ نشده است.

    4- فرهنگ فرانسه به فارسی که شامل لغات علمی، تاریخی، ادبی، جغرافیایی و طبی است و مرحوم دهخدا معادلهای دقیق آنها را به دست داده است و این کتاب نیز تاکنون به طبع نرسیده است.

    5- شرح حال ابوریحان بیرونی که همزمان با سالگرد تولد بیرونی تالیف شده و به چاپ رسیده است.

    6- حاشیه بر دیوان ناصر خسرو که دهخدا در تصحیح اشعار و توضیح بعضی نکات مطالبی بر این دیوان افزوده است.

    7- تصحیحاتی در دیوان سید حسن غزنوی که چاپ شده است.

    8- تصحیحاتی بر دیوانهای حافظ، منوچهری، فرخی، مسعود سعد، سوزنی دارد.

    9- چرند و پرند که مجموعه مقالات انتقادی دهخداست و در صوراسرافیل چاپ شده است.

    10- دیوان اشعار که حاوی اشعار گوناگون دهخدا است.

    11- لغت نامه که مفصل ترین کتاب لغت در زبان فارسی است و علاوه بر آن اعلام نیز با شرح و تفصیل در این کتاب آمده است.

    دهخدا برای تالیف این کتاب نزدیک چهل سال وقت صرف کرده و نزدیک صد نفر با وی همکاری داشته اند.




    خود درباره این کتاب نوشته است:

    "مرا هیچ چیز از نام و نان به تحمل این تعب طویل جز مظلومیت مشرق در مقابل ظالمین ستمکار مغربی وا نداشت. چه برای نان همه طرق به روی من باز بود، و با ابدیت زمان نام را نیز چون جاودانی نمی دیدم پای بند آن نبودم و می دیدم که مشرق باید به هر نحو شده است با اسلحه تمدن جدید مسلح گردد، نه اینکه این تمدن را خوب می شمردم، چه تمدنی که دنیا را هزاران سال اداره کرد، مادی نبود".


    سبک دهخدا

    دهخدا در ادبیات عهد انقلاب مشروطه مقامی ارجمند دارد، او باهوشترین و دقیق ترین طنزنویس این عهد است.

    او با نثر ویژه ای که در نوشتن مقالات انتقادی صوراسرافیل به کار برد نمونه ای از نثر طنز و انتقادی فارسی را ابداع کرد. دهخدا هر حادثه ای را دستاویز قرار می داد تا به استبداد بتازد.

    نکته مهم در طنزهای دهخدا عشق و علاقه و دلسوزی به حال مردم خرده پا است. دهخدا با نمایاندن جهات تاریک زندگانی، جهت روشن و امیدبخش آن را هرگز فراموش نمی کرد. او به بطالت و تنبلی و بی شعوری می تاخت. مقالات طنزآمیز او با امضای "دخو" انتشار یافت.


    اشعار دهخدا

    اشعار دهخدا را می توان به سه دسته تقسیم کرد:

    نخست اشعاری که به سبک متقدمان سروده، بعضی از این سروده ها دارای چنان استحکامی است که تشخیص آنها از گفته های پیشینیان دشوار است.

    دوم اشعاری که در آنها تجدد ادبی به کار رفته است. مسمط "یاد آر ز شمع مرده یار آر" از بهترین اشعار جدید فارسی به شمار می آید.

    سوم اشعار فکاهی او که به زبان عامیانه سروده شده است.

    دهخدا جزو معدود شاعران دوره مشروطیت است که جهان بینی و جهان نگری روشنی دارد. هرگز دچار احساسات نمی شود و شعار نمی دهد.

    دهخدا اشعارش را در قالبهای معهود مثنوی، غزل، مسمط، قطعه، دوبیتی و رباعی سروده است.

    مضامین اشعار او: وطن پرستی، دادخواهی، رسوا کردن ظالمان و حاکمان نالایق و مبارزه با ریاکاری و دورویی است.

    یکی از ویژگیهای شعر دهخدا طنز تلخ و گزنده اوست که با تحلیل قوی و سرشارش همراه می شود.

    نمونه ای از شعر دهخدا

    این شعر را دهخدا در سوگ جهانگیرخان صوراسرافیل سروده است:

    یاد آر ز شمع مرده یار آر
    ای مرغ سحر، چو این شب تار
    بگذاشت ز سر سیاهکاری
    وز نفحه روح بخش اسحار
    رفت از سر خفتگان خماری
    بگشود گره ز زلف زر تار
    محبوبه نیلگون عماری
    یزدان به کمال شد پدیدار
    و اهریمن زشتخو حصاری
    یاد آر ز شمع مرده یار آر
    ای مونس یوسف، اندر این بند
    تعبیر عیان چو شد تو را خواب
    دل پر ز شعف، لب از شکر خند
    محسود عدو به کام اصحاب
    رفتی بر یار و خویش و پیوند
    آزاد تر از نسیم و مهتاب
    زان کو همه شام با تو یک چند
    در آرزوی وصال احباب
    اختر به سحر شمرده یاد آر
    چون باغ شود دوباره خرم
    ای بلبل مستمند مسکین
    وز سنبل و سوری و سپرغم
    آفاق نگارخانه ی چین
    گل سرخ و به رخ عرق ز شبنم
    تو داده ز کف قرار و تمکین
    زان نوگل پیش رس که در غم
    ناداده به نار شوق تسکین
    از سردی دی، فسرده یاد آر

    هخمچنين در قسمت شعرا هم مي توانيد مطالب را درباره وي بخوانيد ..

  2. #12
    آخر فروم باز soleares's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    اراج ...
    پست ها
    3,803

    پيش فرض محمود دولت آبادی

    محمود

    محمود دولت آبادی نویسنده معروف معاصر در سال ۱۳۱۹ در دولت آباد بیهق متولد شد و در خانواده ای روستایی که از راه کار بر زمین سخت کویر ؛ روزگار می گذراندند بزرگ شد.

    کودکی اش در روستا سپری شد و تاثیر این سالها باعث تا "رمان روستایی" به دست او به اوج شکوفایی برسد.

    او برای تحصیل به دولت آباد رفت و هم زمان به کارهای گوناگونی از جمله کفاشی و سلمانی و کارگری در کارخانه پرداخت .

    در ۲۰ سالگی به تهران مهاجرت کرد و برای جامه عمل پوشاندن به دغدغه های اصلی ذهنش به کار نوشتن و بازی در تئاتر مشغول شد و از راه کارگری در چاپخانه نیز امرار معاش می کرد .

    ذوق او به نوشتن باعث شد تا نویسندگی را قبل از مهاجرت به تهران تجربه کند اما نخستین داستانش به نام « ته شب » در سال ۱۳۴۱ در مجله ای در تهران چاپ شد.

    از آن پس؛ کار نوشتن را به صورت جدی و با پشتکار فراوان ادامه داد و از سال ۱۳۴۷ داستان هایش در نشریات ادبی و به صورت کتاب به چاپ رسید و برای وی شهرت زیادی را به بار آورد .


    نثر دولت آبادی در اوج جذابیت و زیبایی است.

    نثری زنده، جذاب، اثرگذار و با قدرت انتقالی شگفت که گویی خواننده تمام شخصیت ها و مناظر و پدیده های طبیعت را که او توصیف می کند، به چشم می بیند.



    مهارت دولت آبادی در توصیف اندام و چهره و حالات روحی قهرمانانش چنان است که تا مدت ها پس از مطالعه ی داستان، سیمای یک یک آنان در ذهن خواننده می ماند.

    این قهرمانان، کردان کوچیده به روستاهای خراسان و چادرنشینانی ایلیاتی اند که با گله داری و کشاورزی روزگار می گذرانند.

    در نثر دولت آبادی واژگان محلی (کردی و خراسانی) نیز در کنار واژه های امروزی آورده شده اند و این موضوع بدون اینکه نقصی در معنی متن ایجاد کند، به شیرینی و زیبایی زبان نثر او می افزاید.

    مهم ترین کتاب دولت آبادی رمان بلند ده جلدی "کلیدر" است که نزدیک به 3000صفحه می باشد.

    کلیدر، آینه ای است که حقیقت زندگی روستانشینان خراسان را نشان می دهد.


    آثار دیگر دولت آبادی عبارتند از :

    ته شب (داستان ) ؛ هجرت سلیمان و مرد (مجموعه داستان) ؛ لایه های بیابانی (مجموعه داستان) ؛ اوسنه بابا سبحان (داستان بلند) ؛ تنگنا (نمایشنامه ) ؛ باشبیرو ( نمایشنامه ) ؛ گاواره بان (داستان) ؛ ناگریزی و گزینش هنرمند ( مجموعه مقاله ) ؛ عقیل عقیل ( داستان ) ؛ موقعیت کلی هنر و ادبیات کنونی ( مجموعه مقاله ) ؛ دیدار بلوچ (سفرنامه) ؛ کلیدر ( رمان) ؛ جای خالی سلوچ ( رمان) ؛ ققنوس ( نمایشنامه ) ؛ آهوی بخت من گزل ( داستان) ؛ کارنامه سپنج ( مجموعه داستان و نمایشنامه ).

  3. #13
    آخر فروم باز soleares's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    اراج ...
    پست ها
    3,803

    پيش فرض سید مهدی شجاعی

    سید مهدی شجاعی از نویسندگان موفق انقلاب اسلامی است. او به سال 1339 هـ.ش در تهران در خانواده ای متدین متولد شد.

    او پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و دبیرستان، در رشته ی ادبیات دراماتیک دانشگاه تهران شروع به تحصیل کرد و از همان سنین جوانی نویسندگی را آغاز نمود.

    سید مهدی شجاعی از نویسندگانی است که پس از انقلاب اسلامی شروع به کار در سبک ادبیات جدید کردند و همچون نویسنده های مذهبی، ویژگی هایی دارد که او را از دیگران متمایز می کند.

    نثر او، نثری زیبا، عاطفی، تغزلی و همراه با مونولوگ (تک گفتاری درونی) است.

    در آثار او بیشتر به حماسه هایی از صدر اسلام، هشت سال دفاع مقدس و وقایع روز عاشورا و داستان های مربوط به کربلا بر می خوریم.

    هم چنین می توان سری داستانهای کوتاهی را از وی مشاهده نمود که مضمون اجتماعی دارند.

    سید مهدی شجاعی در مهر ماه 1374، اقدام به انتشار ماهنامه ای با نام «نیستان» نمود. نیستان ماهنامه ای بود فرهنگی، هنری و اجتماعی که بیشتر داستانهای کوتاه سید مهدی شجاعی در آن چاپ می شد.

    سید مهدی شجاعی سپس انتشاراتی با نام نیستان تأسیس کرد و آثار خود را در آن به چاپ رسانید.

    سید مهدی شجاعی جزو آن دسته از نویسنده هایی است که گرایش معنوی دارد و به عالمی ورای محسوسات و نفسانیت اعتقاد دارد.

    بارزترین خصوصیت سید مهدی شجاعی توجه مداوم و دامنه دار به مسأله ی حب و محبت است. به عنوان مثال در کتاب «پدر، عشق و پسر» او از محبت می گوید.

    او سعی می کند که زیبایی و پاکی محبت را توصیف کند تا ذهن خواننده متوجه محبت و حب معنوی شود، محبتی که اصلاً آلوده به آلودگی های دنیایی نشده باشد.

    مستند بودن نوشته های شجاعی نیز از دیگر خصوصیات نثر او است. او به چیزهایی که شنیده توجه نمی کند و اگر مطلبی یا روایتی از ائمه و معصومین ذکر کند، در پایان سند آن را ذکر می کند.

    گاهی در دو صفحه 7 یا 8 روایت می آورد و در پایان سندهای آن را ذکر می کند برای مثال در کتاب «مردها و رجزهایشان» که در مورد رجز خوانی های جنگجویان کربلاست، سند تمام نوشته هایش را در پایان آورده و یا در کتاب «صمیمانه با جوانان وطنم» روایاتی از ائمه علیه‌السلام ذکر کرده و در پایان سند نوشته ی خویش را ذکر کرده است.

    از آثار سید مهدی شجاعی می توان به موارد زیر اشاره کرد:

    - کشتی پهلو گرفته --> درباره ی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیه و شهادت ایشان

    - پدر، عشق و پسر --> درباره ی واقعه ی عاشورا و رابطه ی امام حسین علیه‌السلام و حضرت علی اکبر

    - شکوای سبز --> تفسیر دعای ندبه و چند دعای دیگر

    - آفتاب در حجاب --> درباره ی حضرت زینب سلام‌الله‌علیه

    - خدا کند تو بیایی --> قطعات ادبی

    - صمیمانه با جوانان وطنم --> مجموعه مقالات

    - ضریح چشمای تو --> مجموعه ی داستان

    - امروز بشریت --> مجموعه ی داستان

    ***

    خدایا!

    چه لذت بخش است گذر نسیم یاد تو بر دلها و چه زیباست پرواز پرنده خاطره تو بر قلبها و چه شیرین است پیمودن اندیشه در جاده ی غیب ها بسوی تو.

    چه روح می بخشد گام زدن در مسیر عرفان تو و چه جان می دهد ایمان به غیب تو.

    خدای من! محبوب من! چه خوش است طعم عشق تو.

    چه شوق آفرین است نگاه عاشقانه تو.

    چه تکان دهنده است توجه مهرآمیز تو.

    چه شیرین است زندگی در کنار تو و در زیر سایه لطف تو.

    چه لذت بخش است گرمای دست نوازش تو.

    خدای من!

    چه آرامش هیجان انگیزی می بخشد نگریستن به چشمهای تو.

    چه بی قراری آرامی است بر در خانه ی محبت تو.

    محبوبم!

    نه تنها از خویش مران که در کنارم گیر و دامنت را پناه جاودانه من ساز.

    مرا از نزدیکترین عارفان و شایسته ترین بندگان و راستگوترین معلمان و خالص ترین عبادت کنندگان و مخلص ترین روی به تو آورندگانت قرار ده.

    ای خلاق بزرگیها و ای آفریننده عظمت ها! و ای در وجود آورنده ی رتبه های بلند!

    ای عظیم! ای جلیل! ای بخشنده کرم و ای کرامت محض! ای دست گیرنده و به مقصد رساننده!

    تو را سوگند به رحمت و نعمت بی منتهایت که اجابت کن!

    ای مهربانتر بخشندگان!

  4. #14
    آخر فروم باز soleares's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    اراج ...
    پست ها
    3,803

    1 عبدالحسین زرین کوب

    زندگینامه





    دکترعبد الحسین زرین کوب، ادیب، مورخ، اسلام شناس، ایران شناس، محقق و نویسندۀ بزرگ معاصر، در 27 اسفند ماه 1301 شمسی در بروجرد، چشم به جهان گشود.

    تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش به پایان برد. سپس در کنار تحصیل در دوره متوسطه به تشویق و ترغیب پدر که مردی متدین بود، اوقات فراغت را صرف فراگیری علوم دینی و حوزه ای نمود و ضمن تحصیل فقه و تفسیر و ادبیات عرب، به شعر عربی هم علاقمند شد. گرچه تا پایان سال پنجم متوسطه در رشته علمی تحصیل می کرد با این حال کمتر کتاب تاریخ و فلسفه و ادبیاتی بود که به زبان فارسی منتشر شده باشد و او آن را مطالعه نکرده باشد. به دنبال تعطیلی کلاس ششم متوسطه در تنها دبیرستان شهر برای ادامه تحصیل به تهران آمد و رشته ادبی را برگزید و در سال 1319 تحصیلات دبیرستانی را به پایان برد و با وجود آنکه کتابهای سالهای چهارم و پنجم متوسطه ادبی را قبلاً نخوانده بود در میان دانش آموزان رشته ادبی سراسر کشور، رتبه دوم را به دست آورد.

    با بازگشایی مجدد دانشگاهها در سال 1320، دکتر عبدالحسین زرین کوب در امتحان ورودی دانشکده حقوق شرکت کرد. با آنکه پس از کسب رتبه اول ،در دانشکده ثبت نام هم کرده بود، اما به الزام پدر، ناچار به ترک تهران شد. در همان ایام، علی اکبر دهخدا که ریاست دانشکده حقوق را به عهده داشت، از اینکه چنین دانشجوی فاضلی را از دست می داد، اظهار تأسف کرده بود.
    دکتر زرین کوب پس ازترک دانشکده حقوق به زادگاه خود بازگشت و در خرم آباد و بعد در بروجرد به کار معلمی پرداخت، کاری که به تدریج علاقه جدی بدان پیدا کرد.در دوران معلمی، از تاریخ و جغرافیا و ادبیات فارسی گرفته تا عربی و فلسفه و زبان خارجی و حتی ریاضی و فیزیک و علم الهیات، را تدریس کرد.

    سرانجام اشتیاق به تحصیل بار دیگر او را به دانشگاه کشاند.
    در سال 1324، پس از آنکه در امتحان ورودی دانشکده علوم معقول و منقول و دانشکده ادبیات حایز رتبه اول شده بود، وارد رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران شد. به هر تقدیر، عبدالحسین زرین کوب در سال 1327 به عنوان دانشجوی رتبه اول از دانشگاه فارغ التحصیل شد و سال بعد وارد دوره دکترای رشته ادبیات دانشگاه تهران گردید و در سال 1334 از رساله دکترای خود با عنوان (نقد الشعر، تاریخ و اصول آن) که زیر نظر بدیع الزمان فروزانفر تألیف شده بود با موفقیت دفاع کرد.
    پس از اخذ درجه دکترا، از سوی استاد فروزانفر، برای تدریس در دانشکده علوم معقول و منقول دعوت شد و در سال 1335 یا رتبه دانشیاری، کار خود را دانشگاه تهران آغاز کرد و به تدریس تاریخ اسلام، تاریخ ادیان، تاریخ کلام و مجادلات فرق، تاریخ تصوف اسلامی و تاریخ علوم پرداخت.

    دکتر زرین کوب در سال 1330 در کنار عده ایی از فضلای عصر همچون عباس اقبال آشتیانی ،سعید نفیسی، دکتر معین،پرویز ناتل خانلری، غلامحسین صدیقی و عباس زریاب، برای مشارکت در طرح ترجمه مقالات دایرة المعارف اسلام (e1) طبع هلند، دعوت شد.

    او در ایام تحصیل در تهران، چندی نزد حاج شیخ ابوالحسن شعرانی بپرداخت و با مباحث حکمت و فلسفه، آشنایی بیشتر یافت. از همان روزگار با فلسفه های معاصر غربی نیز آشنا شد و بعد به مطالعه در باب تصوف نیز علاقمند گردید. استاد که از قبل با زبانهای عربی، فرانسوی و انگلیسی آشنا شده بود در سالهای جنگ دوم جهانی، با کمک بعضی از صاحب منصبان ایتالیایی و آلمانی که در آن ایام در ایران به سر می بردند، به آموزش این دو زبان پراخت. در سال 1323 نخستین کتاب او به نام (فلسفه، شعر یا تاریخ تطور شعر و شاعری در ایران) در بروجرد منتشر شد، در حالی که در این هنگام، حدود چهار سال یا کمی بیشتر از تاریخ تالیف کتاب می گذشت.

    وی که از زمان شروع تحصیلات دانشگاهی به عنوان دبیر در دبیرستانهای تهران به تدریس پرداخته بود. از سال 1328، سردبیری مجله هفتگی مهرگان را نیز عهده دار شد که با وجود وقفه هایی، این همکاری تا پنج سال تداوم یافت. در سال 1335 با رتبه دانشیاری، کار خود را در دانشگاه تهران آغاز و به تدریس تاریخ اسلام، تاریخ ادیان، تاریخ کلام و مجادلات فرق، تاریخ تصوف اسلامی و تاریخ علوم پرداخت. در همین سال، برای مدت کوتاهی نیز امور مربوط به انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب را به عهده گرفت. پس از دریافت رتبه استادی دانشگاه تهران (1339 ش)، دکتر زرین کوب چندی نیز در دانشسرای عالی تهران ونیز در دانشکده هنرهای دراماتیک تدریس کرد.
    مدتی هم در موسسه لغت فرانکلین با مجتبی مینوی به همکاری مشغول شد. در این میان، یکچند سردبیری مجله راهنمای کتاب را پذیرفت (1342 ش)، و فصل خاصی برای ارائه ادبیات معاصر ایران در مجله به وجود آورد. با این حال همکاری وی با نشریات ادواری داخلی به اینجا محدود نمی شود و فعالیت علمی استاد در انتشار مجلاتی همچون سخن، یغما، جهان نو، دانش، علم و زندگی، مهر و فرهنگ ایران زمین، چشمگیر است.

    در سالهای 1347 تا سال 1349 در آمریکا به عنوان استاد میهمان در دانشگاههای کالیفرنیا و پرنیستون به تدریس علوم انسانی پرداخت،سپس به دانشگاه تهران انتقال یافت و در دو گروه تاریخ و ادبیات مشغول به کار شد.


    فعالیتها
    سفرهای علمی متعدد استاد به اروپا، امریکا، جمهوریهای شوروی(سابق)، هند، پاکستان و کشورهای عربی، در دیدار از کتابخانه ها، موزه ها و موسسات علمی، و تهیه عکس از بعضی نسخه های خطی فارسی و عربی گذشته است. طی همین سفرها وی با جمعی از دانشمندان و نویسندگان بزرگ ایرانی و خارجی آشنائی نزدیک یافت.

    دکتر زرین کوب در بسیاری از مجامع و مجالس علمی جهانی شرکت کرده و به عنوان نماینده ایران به ایراد سخنرانی پرداخته است. از این میان پنجمین کنگره اسلامی در بغداد، بیست و ششمین کنگره بین المللی شرقشناسان در دهلی نو، کنگره بین المللی علوم تاریخی در وین، کنگره تاریخ ادیان در ژنو، مجلس بزرگداشت حافظ شیرازی در دوشنبه تاجیکستان، کنگره بزرگداشت نظامی گنجوی در ایتالیا و بعدا در امریکا، مجمع عمومی سردبیران طرح تاریخ تمدن اقوام آسیای مرکزی در پاریس، کنگره بزرگداشت مولوی در مونیخ، کنگره جهانی بزرگداشت خواجوی کرمانی در کرمان، و کنگره همکاریهای اقوام آسیای مرکزی در تهران، تعدادی از این مجالس را شامل می شود.

    دکتر زرین کوب در 24شهریور 1378 به دلیل بیماریهای قلب و چشم درگذشت.


    آثار





    با کاروان حله، شعر بى دروغ، شعر بى نقاب، از کوچه رندان، سیرى در شعر فارسى، سر نى، بحر در کوزه، پله پله تا ملاقات خدا، پیر گنجه در جست‌وجوى ناکجاآباد، از نى‌نامه (برگزیده مثنوى معنوى)، دو قرن سکوت، تاریخ ایران بعد از اسلام، فتح عرب در ایران (به زبان انگلیسى در تاریخ ایران کمبریج)، تاریخ مردم ایران (دو جلد)، روزگاران ایران، دنباله روزگاران ایران، روزگاران دیگر، ارزش میراث صوفیه، فرار از مدرسه، جست‌وجو در تصوف ایران، دنباله جست‌وجو در تصوف ایران، در قلمرو وجدان، شعله طور (درباره زندگى حلاج)، بنیاد شعر فارسى، ادبیات فرانسه در قرون وسطى، ادبیات فرانسه در دوره رنسانس، متافیزیک، شرح قصیده ترسائیه خاقانى، فن شعر ارسطو، ارسطو و فن شعر و ...

  5. #15
    آخر فروم باز soleares's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    اراج ...
    پست ها
    3,803

    5 میرزا فتحعلی آخوندزاده

    در آذربایجان تولد یافت ، پدرش کدخدای قصبه خامنه بود. چون ازکار افتا به شکی بر تجارت رفت وازدواج کرد. در هفت سالگی فتحعلی، کودک همراه مادر خود آخوندعلی اصغرماندگار واین مرد قریه مشکین اردبیل رفت ودر خانه ای عموی مادر خود آخوندعلی ماندگار واین مرد عهده دار تربیت فتحعلی گردید تا اینکه آخوند علی اصغر در 1241 با فتحعلی همراه عباس میرزا نایب السلطنه به شهر گنجه رفت و فتحعلی پس از چندی با مرد روشنفکر به نام میرزا شفیع که شاعری زبر دست بود آشنا گشت . در 1249 آخوند علی اصغر پس از بازگشت از مکه میرزا فتحعلی به نوخه برد تا در مدرسه این شهر تحصیل کند و پس از یکسال تحصیل همراه عموی مادری خود به تفلیس رفت و در دفتر حاکم روسی (قفقاز) به مترجمی و تدریس ترکی در مدرسه روسی تفلیس و به تکمیل زبان روسی پرداخت و بعد از سه سال مقاله به زبان روسی می‌نوشت .

    در آن روزگار تفلیس پایگاه روشنفکران بود میرزا فتحعلی با آشنائی روشنفکران و محافل انان راه یافت آثار ادبی شاعران و نویسندگان بزرگ انقلابی روسیه قرن 19 را نظیر گریبایدوف ، بلینسکی ، شچدرین مطالعه کرد . به مطالعه روزنامه‌ها و مجلات سیاسی پرداخت و در نتیجه میرزا فتحعلی مردی روشنفکر با مطالعه فراون و جالب اجتماعی و ادبی و انقلابی و آشنا با برخی از آثار فلسفی و ادبی یونانی و نویسندگان بزرگ فرانسه چون منتسکیو ، روسو ، و آثار استروات میل انگلیسی و غیره بود .

    ملاقات با روشنفکران و مطالعه کتب متون و آشنایی با افکار آزدایخواهانه و اجتماعی و سیاسی و علاقه به میهن و چاره‌اندیشی برای نجات کشورش از شر استبداد سبب گشت که میرزا فتحعلی ‌خان آخوندزاده نوشتهای سودمندی از خود بجای گذارد آثار این نویسنده نمونه‌های خوبی نثر فارسی و حاوی نکات اجتماعی و سیاسی است .

    لفظ دیسپوت عبارت است از پادشاهی است که در اعمال خود به هیچ قانون متمسک و مقید نبوده و به مال و جان مردم بالاحد و انحصار تسلط داشته و همیشه به هوای نفس خود رفتار بکند و مردم در تحت سلطنت او عبد و دنی و رذلیل بوده از حقوق و آزادی و بشریت به کلی محروم باشند .

    ای اهل ایران ، اگر تو از نشئه آزادیت و حقوق انسانیت خبردار می‌بودی ، با اینگونه عبودیت و با اینگونه رذالت متحمل نمی‌گشتی ، طالب عمل شده ، فراموش خانه‌ها گشادی ، مجمع‌ها بنا می‌نمودی ، وسایل اتفاق دریافت می‌کردی ، تو در عدد و استطاعت به مراتب از دیسپوت زیادتری برای تو فقط یکدلی و یک جهتی لازم است . اگر این حالت یعنی اتفاق به تو میسر می‌شد ، برای خود فکری می‌کردی ، و خود را از عقاید پوچ و ظالم دیسپوت نجات می‌دادی و باز می‌گوید : مسلماً هیأت مجتمع آن ، صاحب هر گونه اراده و قابل انجام هر نوع امور معظمه خواهد بود . اجتماع نفوس و اتفاق قلوب بر هر گونه اراده در هر ایامی که تشکیل پذیرفته ، متحد شده ، محتاج با اثبات نیست .

    دربارة لزوم شورش مردم ضد استبداد گوید : روولیسیون عبارت از چنان حالتی است که مردم از رفتار ... دیسپوت و ظالم بستوه آمده و به شورش اتفاق کرده ... به جهت آسایش و سعادت خود قانون وضع کنند ... و برای خود بر حسب تجویز فیلسوفان ، موافق عقل ، آئین تازه‌ای برگزینند .

    روولیسیون ( انقلاب) عبارت از آنچنان حالتی است که مردم از رفتار بی قانون‌شاه دیسپوت و ظالم به ستوه آمده و به شورش اتفاق کرده او را دفع نموده به جهت آسایش و سعادت خود قانون وضع کنند .

    خرس دزد افکن ـ سرگذشت وزیرخان لنکران ستارگان فریب خورده ـ رساله تفهیم حریت انگلیسی جان استورات میل ، رساله درباره انتقاد در روزنامه نویسی ایران ، برخی دیگر از آثار میرزا فتحعلی‌آخوندزاده می‌باشد که همه آنها نشانه فکر روشن و تیز بین او می‌باشد . این مرد تا پایان عمر در قفقاز بسر برد و همواره به عقاید انقلابی‌های افراطی ظاهراً بی علاقه اما به لیبرالیسم معتقد و در نویسندگی پابند شیوه رئالیستی بود.

  6. #16
    آخر فروم باز soleares's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    اراج ...
    پست ها
    3,803

    11 عارف قزوینی

    عارف پسر ملاهادی متخلص به عارف در شهر قزوین تولد یافت، تحصیلات خود را در هفده‌سالگی بپایان رسانید، غزلیات واشعار دیگرش شورانگیز وحاوی مضامین ملی ووطن‌پرستی بود، در اواخر عمر گوشه‌گیری کرد به تصنیف شکلی نوداد.

    کلیات دیوان عارف چاپ شده است مشتمل بر 97 غزل، 89 تصنیف و12 شعر هجویه میباشد.

    با اینکه تعداد اشعار این شاعر کم است، با اینحال مسأئل اجتماعی وسیاسی یک ربع قرن رادربردارد.

    عارف درآغازکارادبی خود ازدرک اهمیت وقایع سیاسی بسیاردور بود،نخست بشیوه متقدمان با همان مضمون ومحتوی وقالی، شعرمیسرود. امارفته رفته با آشنائی بیشتر بامحیط واوضاع واحوال اجتماعی وبروز وقایع انقلابی، بشاعری انقلابی، میهن‌پرست، مبارزه راه سعادت وجلوگیری ازستم ستمگران بدل میگردد وسرانجام مدافع سرسخت آزادی میشود0

    انقلاب مشروطه درشکل گرفتن شخصیت حق‌طلبی وآزادیخواهی عارف نقشی عمده داشت ومبارزه بارژیم سلطنت رابشدت دنبال میکردوحکومت جمهوری رامی‌ستود وبدست آوردن آزادی ملی واجتماعی رامنوط به بدست گرفتن اسلحه وبرانداختن ریشه استبداد می‌پنداشت0

    شعارانقلابی عارف درخدمت هدفها وآرمانهای آزادیخواهانه وروشنفکرانه روزگارش بود0

    عارف بااستفاده ازقالب تصنیف وآمیختن اشعار خویش باامثال وحکم وضرب‌المثل‌های عادی مردم شعر خود راهر چه بیشترساده وروان ساخت وبقول د0 س کامیسلروف:“ آثار عارف قزوینی نمونة مناسبات جدید انقلابی نسبت بشعرونمودار پرهیز ازتفنن وشاخص تبدیل ادبیات بیک وسیله واقعی مبارزه درراه آرمانهای ملی است0“

    نقل ازکتاب عارف شاعر مردم ترجمه غلامحسین متین

    عشق به میهن درتمامی دوران‌های زندگانی دشوار شاعر بچشم میخورد0 درست قبل ازمرگ نوشت: من یک ایرانی پاک که برای اوهیچ چیز گرانبهاتر ازوطنش نیست بوده وباقی خواهم ماند، بگذار که درگمنامی بمیرم وآرزوی من این است که ملتم نیرومندتر وسر‌بلند وکشورم شکوفا باشد …..“کلیات دیوان عارف ص457 نقل از کتاب عارف شاعرمردم تألیف گ‌گ‌گامین ترجمه غلامحسین متین

    در دوران انقلاب مشروط عارف بیشتر درتهران بود، مدتی کوتاه نیز درگیلان، اصفهان واراک بسر برد“ ظاهراً“ وقایع انقلابی، بقدری شاعر جوانرا تحت سیطره خود گرفته بودند که بقیه مسائل زندگی اورادردرجه دوم اهمیت قرار میداده است0 اوتمامی استعدادخویش رادر موسیقی درخوانندگی وشاعری، وقف انقلاب میکند دکتر رضازاده شفق مینویسد“ عارف ازنخستین روزهای نهضت مشروطه درایران، همراه ملت درمبارزه باآن روبروبود0“

    درین احوال اشعار عارف درجراید چاپ ودرمعابر بوسیله مردم خوانده میشدوازهمین دوره بعنوان شاعر ملی، وطن‌پرست ومبارزه شهرت بسیار یافت0

    پیام دوشم از پیر می‌فروش آمد
    بنوش باده که یک ملتی بهوش آمد

    هزارپرده زایران درید استبداد
    هزار شکر که مشروطه پرده پوش آمد

    زخاک پاک شهیدان راه آزادی
    ببین که خون سیاوش چنان بجوش آمد

    برای فتح جوانان جنگجو، جامی
    زدیم باده وفریاد نوش! آمد

    زخواب غفلت هر آن دیده‌ای که بیدار است
    بدین گناه اگرکور شد،سزاوار است

    زده است یکسره خود رابراه بدمستی
    قسم بچشم تو، ما، مست وخصم بدبیدارست

    نالة مرغ اسیر، این همه، بهروطن است
    مسلک مرغ گرفتار قفس، همچو من است

    خانه‌ای کوشودازدست اجانب آباد
    زاشک ویران کنش آن خانه، که بیت‌الحزن است

    جامه‌ای کونشود غرقه بخون بهروطن
    بدرآن جامه، که ننگ تن وکم ازکفن است

    آن کسی را که دراین ملک سلیمان کردیم
    ملت امروز یقین کرد که اواهر من است

    همه اشراف بوصلت خوش، همچوخسرو
    رنجبردرغم هجران توچون کوه کن است0

    چه ظلم‌ها که از گردش آسمان ندیدم
    بعیر مشتی دزد، همره کاروان ندیدم

    دراسن رمه بجز گرگ دگر شبان ندیدم
    بپای گل بجز زحمت باغبان ندیدم
    همتی ای خلق اگر ایران پرستید
    ازچه درین مرحله، ایمن نشستید! ؟

    منتظر روزی، ازین بدتر هستید
    صبر ازاین بیش، دگر جاندارد

    گرمی نبری رنج، توانگر نگردی
    این ره عشق است، دلابرنگردی

    شمع صفت سوز که تاکشته گردی
    عارف بیدل سرپرواندارد

    ناله مرغ اسیر، این همه، بهروطن است
    مسلک مرغ گرفتار قفس همچو من است

    تانفس باقی است نام دوست باشد برزبانم تاکه جانی هست نقش یار باشد درضمیرم

    گرنکردم خدمت، این دانم خیانت هم نکردم شکر ایزدراکه عارف نی وکیلم، نی وزیرم

    بزرگان؟ جملگی، مست غرورند خدا کسی فکر مانیست

    زانصاف ومروت سخت دورند خدا، کسی فکر مانیست

    رعیت بیسواد وگنگ وکورند خدا،کسی فکر مانیست

    هفده، هجده، نوزده وبیست ای خدا، کسی فکر مانیست

    ازخون جوانان وطن لاله دمیده، ازفاتم سروقدشان، سروخمیده

    درسایة‌گل، بلبل ازین غصه خزیده گل نیز چون درغمشان جامه دریده
    شد مسلمانی مابین وزیران تقسیم (حبیبم )
    هرکه تقسیمی خود کرد بدشمن تقدیم (حبیبم )

    حزبی اندرطلبت برسراین راُی مقیم (حبیبم)
    کافریم اربگذاریم که ایمان برود (حبیبم )

    پیام دوشم ازپیر می‌فروش آمد بنوش باده که یک ملتی به هوش آمد

    بادخزان پیرهن گل درید دامن گل شد زنظر ناپدید
    سروچویعقوب ازین غم خمید غصه قد سروکمان میکند
    خارجه درمجلس ماجا گرفت نرگس شهلا ده ایما گرفت
    نابود بادظلم چوضحاک ماردوش تابود وهست کاوه حداد زنده باد
    به هیچ مملکت وملک این نبود ونیست بدست گرگ، شبانی رها کند گله را

    “ 000 دردایره کلام عارف، واژه‌هائی وارد میشوند که برای شعر سنتی، بیگانه وغیر معمولی هستند: انقلاب ، حزب، فراکسیون، استبداد، آزادی، اجنبی، ملی، قانون‌اساسی، سیاست دولت، هموطن، اشراف، رنجبر، پلیس، مردم، آموزش و پرورش، استقلال، خائن و0000 نقل ازکتاب عارف شاعغر مردم تاُ لیف گ ک گامین ترجمه غلامحسین متین
    چندزپلی تیک اجانب بخوانید؟ تابکی زدست عدو درعذابند
    منتظرروزی، ازین بدتر هستید، ازچه درین مرحله، ایمن نشستید؟
    همتی ای خلق، گرایران پرستید گرنبری رنج، توانگری نگردی
    این ره عشق است دلا ! برنگردی شمع صفت سوزکه، تا کشته گردی
    خرابه‌ای شد ایران ومرکز دزدان کنم چه چاره که این جا، پناهگاه من است
    اگرچه عشق وطن میکشد مرا، اما خوشم بمرگ، که این دوست، خیرخواه من است
    زتربت من اگر سر زندگیاه واز آن برنگ خون ، گل اربشکفد گیاه من است
    زراه رنج چو بمنزل نمی‌رسی، بر‌گرد براه راست که این راه شاهراه من است
    حقوق خویش زمردان، اگر زنان گیرند دراین میان من وصددشت زن- سپاه من است
    گریزد هرکه زظلمی بمأمنی، عارف شراب خانه درایران، پیاهگاه من است
    هروقت زآشیانةخودیاد میکنم نفرین بخانواده صیاد میکنم

    یادرغم اسارت ، جان میدهم بباد یاجان خویش ازقفس آزاد می کنم

    آتش بجان چند تن افتد، که بیگناه بی موجبی، به ملتی آتش بجان زدند

    از پرده کار زهد فروشان برون فتاد روزی که پا بدائره امتحان زدند

    ایران چنان تهی شد از هرکسی، که دست ایرانیان بدامن این ناکسان زدند

    از من مپرس چونی؟ دلی چوکاسه‌خونی زاشک پرس که افشا نمود راز درونی

    حکومت موقتی چه کرد؟ به که نشنوی گشود در سرای جم بروی اجنبی

    ای دیده خون ببار که یک ملتی زبون رفته است ومن دوبدیدةبیدارم آرزوست

    ایران خراب‌تر زدوچشم تو ای صنم اصلاح کار، از تو ، درین کارم آرزوست

    بیدارم هرکه گشت در ایران زود بدار بیدار و زندگی بی دارم آرزوست

    ایران فدای بلهوسی های خائنین گردیده یک قشون فداکارم آرزوست

    “….عارف برخلاف اغلبی از گذشتگان در قسمتی از اشعار خود ترجمان احساسات طبقه عامه وآزادیخواه ملت ایرانست. اگر فی‌المثل بعضی از معروفترین قصاید منوچهری قصیده شمعیه یا از بهترین قصاید انوری را در یک مجمع ایرانی بخوانید اغلب تأثیرات ادبی و بدیعی درحاضرین خواهید دید ولی اگر از غزلیات عارف خوانده شود بعضی از آنها می‌تواند حاضرین را به هیجان آورد وباعماق قلوب واحساسات آن‌هافرورود. خود دلیل این مدعا خوانده شدن تصانیف وغزلیات اوست در سرتاسر ایران چون اینها تعبیرات ادبی احساسات ملتند، کسانی که در کنسرت‌های عارف شرکت داشته از اشعار دلدوز او را در نغمه دلسوز ومؤثر او شنیده وهیجان ورقت وتأثر مستهمین را دیده‌اندمیتوانند پایةتاثیر این شاعر شورانگیزودلیر ایرانرا بهتر بسنجند.“

    عارف تملق کسی رانگفت، زندگی سراسر باتنگرستی داشت، هرچند گاه ازخانه‌ای بخانه‌ای میکوچید،اغلب رفقای خودمیشد وازنابسامانی‌های ایران دستخوش اندوه میشد0“ نقل ازقستی ازمقاله رضازاده شفق درمقدمه کلیات دیوان عارف0

    “000 عارف شادروان دردوره ظلمانی استبداد زیست می‌نموده وباهرطبقه ازجامعه تماس داشته وبخوبی ازریاکاری وسالوس وعوام فریبی وفجایع ومظالم واجحافات وتجاوزات استبدادیان دردوره استبداد واقف بوده ودرشئون اجتماعی هم جز خواب غفلت وخستگی وجمودت چیز دیگری ملاحظه ننموده واین وضعیت رابرای نسل معاصر وآینده قابل تحمل ندانسته، لذادر صدد برآمده که بوسیله کنسرت‌ها وسرودهای هیجان‌انگیز (وگاهی تلخ‌) خود بنیان واساس موجودةزمامداران آن دوره زادرهم شکند وملت رااز خواب بیدار وازغفلت هشیار نموده، سازمان تازه ونوی بوجود آورد تاجامعه ایرانی بتواند ازچنگال مظالم استبدادآزادگرددو روی این نظریه با صراحت لهجه و بیان روشن و اشعار دلپسند سودمند وغزلیات شیوای با معنی با ذکر نظائر وامثال، منظور ومرام خود را در طی قطعات دلپذیر ونافذ وعمیق ابراز داشته وگاهی عنان اختیار از کف داده با گفتن اشعار مهییج وگاهی تندوزننده در انتقاد از رفتار ظالمانةزمامداران وبیان اصلاحات مملکت ومبارزه با عناصر فاسدةمستبده اشعار نفر سروده است . اینست که اشعار ملی دلنشین وبیانات نمکین او در تیپ مخالفین تأثیر تلخ وناگوار ودرطبقات دیگر نشاط تازه وهیجان بی‌اندازه بوجودآورده تأثیر بزرگی در پیشرفت کارآزادیخواهان نموده است.

    نتیجه و عکس‌ العمل این ایمان پاک وحسن‌نظر که از سرچشمه میهن‌خواهی تراوش کرده بود که براثر سعایت وبدخواهی عده‌ای از عناصر مستبده ومفسده جوآن شادروان منزوی وگوشه‌نشین شده، دچار تیره‌بختی و دست‌تنگی و فشار سخت درامرارمعاش وگذرانیدن روزگار گردید000 از سیف آزاد فروردین 1337 نقل ازمقدمه کلیات دیوان عارف.

صفحه 2 از 2 اولاول 12

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •