تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 3 123 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 28

نام تاپيک: !i!i!i!i!i!i!i!i نویسندگان روســـیه !i!i!i!i!i!i!i!i!

  1. #1
    حـــــرفـه ای Dash Ashki's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    جایی که خدا نباشد !
    پست ها
    2,989

    11 !i!i!i!i!i!i!i!i نویسندگان روســـیه !i!i!i!i!i!i!i!i!

    در این تاپیک سعی داریم نویسندگان معروف و برتر روســـیه را همراه با بعضی از آثارشون معرفی کنیم...!


    :=:=.=:=.=:=.=:=.=:=.=:=.=:=.=:


    -------------------------------------------
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  2. #2
    حـــــرفـه ای Dash Ashki's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    جایی که خدا نباشد !
    پست ها
    2,989

    11 چخوف - آنتوان پائولوويچ

    آنتون چخوف، فرزند پاول ويوگنيا چخوف، در 1860 در تاگان روگ، شمال قفقاز، به جهان آمد. پدرش مغازه دار و شيفته آثار هنري بود. همين شيفتگي او را از کار داد و ستد بازداشت و دشواري هاي مالي براي خانواده اش به دنبال آورد. در دوران دبيرستان محيط خانه جايي دنج براي درس خواندن چخوف جوان نبود و او ناگزير دو سال ديرتر دبيرستان را به پايان رساند. در 1876 پدرش ورشکسته شد و خانواده اش به مسکو نقل مکان کرد اما او به قصد تمام کردن دبيرستان در زادگاه خود ماند. چخوف که تا آن زمان قطعه هاي بسياري نوشته بود سردبيري مجله مدرسه اش را برعهده گرفت. در 1819 به خانواده اش پيوست و به دانشکده پزشکي دانشگاه مسکو راه يافت. در وقت هاي فراغت داستان هاي کوتاه فکاهي مي نوشت و آنها را براي مجله ها مي فرستاد. اين داستان ها که از کيفيت چنداني برخوردار نبودند به گمان چخوف صرفاً پول توجيبي او را فراهم مي کردند، چخوف در 1886 به طور جدي به نوشتن پرداخت و از اين زمان به بعد بود که نوشتن، به بهاي از دست رفتن فرصت تمرين طب، سراسر وقتش را مي "رفت.
    چخوف نخستين نمايشنامه اش، يتيم، را در 1877، هنگامي که هنوز در دبيرستان درس مي خواند، نوشت. برادرش، الکساندر، که نظر او همواره مورد احترام چخوف بود اين نمايشنامه را نپسنديد و نمايشنامه يتيم در سراسر زندگي چخوف نه منتشر شد و نه نمايش آن به اجرا درآمد. نمايشنامه در شاهراه نيز، که اقتباسي از يکي از داستان هاي کوتاه او به نام «پاييز» بود، همين سرنوشت را يافت. چخوف از 1887 به بعد بيشتر به نمايشنامه نويسي پرداخت و شماري قطعه هاي فکاهي تک پرده اي، که در مجموع به نام واريته مشهورند، ارائه داد. اين قطعه ها با اقبال مردم روبه رو شد.
    نخستين نمايشنامه کامل چخوف، به نام ايوانف، در 1887 به روي صحنه آمد، اما چخوف از افراط کاري هايي که در صحنه هاي تئاتر معاصر او انجام مي گرفت ناراضي بود و اعتقاد داشت که بازيگران بايد «آدم ها و زندگي را آن گونه که هستند نشان دهند نه اينکه رفتارشان چنان باشد که گويي بر چوب پا حرکت مي کنند.» با اين همه دريافت که انتقال اين مفاهيم به بازيگران کاري دشوار است و اجراي نخست ايوانف او را راضي نکرد. سپس آن را با تغييرهايي بازنويسي کرد و متن جديد در 1889 به روي صحنه آمد که با تحسين همگان مواجه گرديد. چخوف در نماينشامه ديگر خود، ديو چوبي (1889) بسياري از قراردادهاي آن زمان صحنه را در جست وجوي «بناي احساسي» نو به دور افکند، با اين همه، نمايش ديو چوبي موفقيت ايوانف را تجديد نکرد و چخوف آن را پس گرفت. هشت سال بعد متن بازنويس شده اي از آن با عنوان دايي وانيا به چاپ رسيد.
    چخوف پس از سفري به غرب ملک کوچکي نزديک مسکو خريد و نمايشنامه ديگر خود، مرغ دريايي، را در 1859 نوشت. اجراي اين نمايش، سال بعد، در سن پترزبورگ را همراه با ترديدهاي بسيار ترک کردم.» در اين زمان اعتماد به نفس او سخت تضعيف شده بود. چندي بعد در بستر بيماري افتاد. او که به بيماري سل دچار شده بود پس از مدتي درمان در يکي از درمانگاه هاي مسکو راهي جنوب فرانسه شد و سپس در 1898 به مسکو بازگشت. در همين سال بود که کنستانتين استانيسلاوسکي و ولاديمير نميروويچ _ دانچنکو با تأسيس تئاتر هنر مسکو، که اعتراضي به تئاتر تصنعي مرسوم روسيه بود، چهره تئاتر روسيه را به کلي تغيير دادند. اينان همچون چخوف، در اجراي نمايش، به جاي زرق و برق و نيرنگ در جست وجوي صداقت بودند.
    نمايش مرغ دريايي به کارگرداني استانيسلاوسکي و لميروويچ دانچنکو در تئاتر هنر مسکو اجرا شد. اين نمايش که در آن استانيسلاوسکي خود نقش نويسنده، يعني تريگورين، را بازي مي کرد موفق ـرين نمايش تئاتر هنر مسکو در فصل گشايش به شمار آمد. تئاتر هنر مسکو به عنوان بزرگترين مفسر هنر چخوف شهرت يافت، هرچند چخوف هميشه هم با تفسيرهاي استانيسلاوسکي موافق نبود. چخوف خود عملا اجراي نمايش ها را تا سال 1900 نديده بود. در اين سال گروه استانيسلاوسکي به شبه جزيره کريمه آمد و چخوف، که به قصد درمان بيماري خود در کريمه به سر مي برد، پيش از شب نخست اجراي مرغ دريايي خود را به محل نمايش رساند. استانيسلاوسکي پيش از آن در 1899 دايي وانيا را به روي صحنه آورد اما موفقيت آن به پاي مرغ دريايي نرسيد. گويي تماشاچيان مسکو در شناخت آثار دوران پختگي چخوف چندان استعدادي نداشتند.
    در سال 1900 چخوف سه خواهر را به دست گرفت اما نوشتن براي او با آن حال بيمارگون کاري توانفسرا بود و چخوف خود نمايشنامه را «ملال آور، طولاني و ناشيانه» توصيف کرده است. چخوف پس از اتمام نمايشنامه آن را به مسکو برد و در جريان تمرين نقشي فعال داشت اما اين بار نيز به هنگام اجراي نمايش در 1901 در نيس بود. چخوف در اواخر همين سال با اولگا کنيپر، يکي از بازيگران گروه استانيسلاوسکي، ازدواج کرد. اين ازدواج موفقيت آميز بود هرچند آنها بيشتر وقت ها دور از يکديگر، يکي در مسکو و ديگري در يالتا، به سر مي بردند.
    نوشتن نمايشنامه باغ آلبالو براي چخوف بسيار دشوار بود؛ مي نويسد: «روزي چهار سطر مي نويسم و همين چهار سطر نيز بي اندازه خسته ام مي کند.» نمايش سرانجام در هفدهم ژانويه 1904، سالروز تولد چخوف، اجرا شد. او بار ديگر در سر تمرين ها حضور مي يافت و ميان او استانيسلاوسکي مخالفت هاي زيادي در مي گرفت. چخوف به اصرار مي گفت که باغ آلبالو «کمدي سبکي» است، درحالي که کارگردان آن را «نمايش جدي زندگي روسيه» مي دانست. به هرحال، چخوف در شب گشايش نمايش حضور يافت و از سوي تماشاچيان با تحسين بسيار روبه رو گرديد، هرچند حضور او در سالن تئاتر براي سلامتي او زيانبار بود. چخوف شش ماه بعد درگذشت و جسد او براي خاکسپاري به مسکو انتقال يافت.
    نمايشنامه هاي عمده چخوف، که همه در مستغلات شهرستان ها يا پيرامون آنها مي گذرد، زندگي طبقه زميندار ممتاز روسيه تصویر می کند . این نمایشنامه ها از آنجا که در دوران اضطرا ب های سیاسی نوشته شده اند ، بارها مرثیه هایی بر دورانی گذرا بشمار آمده اند .
    آخرین نمایشنامه های وی به یقین مقاومت بر دگرگونی اجتماعی را نشان می دهند : سه خواهر و باغ آلبالو . « هرچه بر انواع درمان های یک بیماری بیفزایید بیشتر اطمینان حاصل می کنید که درمان ناپذیر است » .
    چخوف بر خلاف ایبسن ، به عصیان شخصی اعتقادی نداشت و آخرین نمایشنامه هایش از یک قهرمان اصلی که به روشنی توصیف شده باشد عاری است . او امکان عملی قهرمانانه را مردود می دانست .
    چخوف در عین حال که نمایشنامه نویس برجسته ای است به عنوان یکی از بزرگ ترین داستان نویس های جهان با جیمز جویس پهلو می زند .
    بهترین داستان های کوتاه وی ، « زن و سگ کوچک » ( 1899) - « عزیزم » ( 1898) توانایی های او را در ترکیب تراژدی و کمدی باز می نمایاند . داستان دیگر او « بخش شماره 6 » (1892) بخشی از تیمارستانی را نشان می دهد که نمادی از جامعه است .
    چخوف با خودداری از شرح و بسط رویدادهای داستان ، مفهوم طرح را در داستان نویسی تغییر داد .رویدادهای داستان های وی اغلب از خلال وجدان آدم داستان ( نه قهرمان صرف ) ، که با زندگی خانوادگی معمول بیگانه است ، می گذرد .
    چخوف در داستان های خود به بیماری های s80;امعه و انسان آن جامعه به صورت مفرد می پردازد و تراژدی نهفته موجود در آن را به صورت عریان به تصویر می کشد .
    آنتون پاولوویچ چخوف در 44 سالگی هنگامی دیده از جهان فروبست که تاثیر به سزایی در داستان نویسی جهان گذاشته بود .



    مجموعه داستانهای کوتاه از چخوف

  3. #3
    حـــــرفـه ای Dash Ashki's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    جایی که خدا نباشد !
    پست ها
    2,989

    11 گوركي - ماكسيم

    آلکسی ماکسیمویچ پشکوف معروف به ماکسیم گورکی به سال 1869 در شهر نیژنی نوگورود یا گورکی گراد کنونی متولد شد. بیش از پنج سال نداشت که پدرش درگذشت و مادرش دوباره ازدواج کرد و او را با پدربزرگ پیرش تنها گذاشت.



    گورکی چند سال نزد پدربزرگش بسر برد ولی چون دید که پیرمرد ناتوان از عهده خرج خویش نیز بر نمی آید خانه او را ترک گفت و تنها و بی کس به سوی سرنوشت نامعلومش رهسپار گردید. به ادسا رفت و در آنجا باربر شد، پس از آن به شهرهای دیگر روسیه ازقبیل تفلیس، نمازان و سایر شهرها سفر کرد و به کارهای مختلف: شاگرد نانوایی، پاسبانی و مستخدمی راه آهن تن در داد. در همین مدت با سواد کمی که داشت مطالعه می کرد و به ادبیات عشق می ورزید. به تدریج دست به قلم برد و اولین داستان خویش را در یکی از روزنامه های قفقاز نوشت. به زودی توانست نظر مردم را به سوی خویش جلب نماید. در این تاریخ گورکی که شهرت یافته بود شروع به نوشتن آثار معروف خود کرد و سپس کشور را به سوی اروپا و آمریکا ترک گفت. در خارج از کشور نیز دست از فعالیت بر نداشت و به فعالیت خویش افزود تا آنکه انقلاب 1917 به ثمر رسید و گورکی همانند سرداری فاتح به کشور بازگشت. مدتی سخنگوی دولت بود تا آنکه به شدت بیمار گشت و سفری برای معالجه به خارج نمود. در سال 1928 به روسیه بازگشت و بالاخره در سال 1936 هنگامی که 67 سال داشت جان سپرد.

    کتاب های زیر از مهمترین آثار گورکی می باشند:

    ولگردان
    آنها که وقتی آدمی بودند
    دانشکده های من
    توفان
    سه رفیق
    نهم ژانویه
    همسفر
    بوران
    نخستین عشق من
    استادان زندگی
    نگهبان شدم
    خرده بورژواها
    واسکا، فضول
    زندانیان
    یک اعتراف
    مادر .




    هدف ادبیات...!

  4. #4
    حـــــرفـه ای Dash Ashki's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    جایی که خدا نباشد !
    پست ها
    2,989

    11 گوگول - نيکلا

    نيکلا واسيلويپ گوگول در سال 1809 در اوکرائين متولد شد و در سال 1852 در پترزبورگ در گذشت. او خود را هميشه در اين شهر غريبه حس مي‌کرد و روح صادق و ساده و روستايي او با اين پايتخت ظريف و آداب دان و سياست باز و پليس مآب سازگاري نداشت. گوگول کار ادبي خود را با نوشتن داستان‌هاي مردمي، مانند "شب نشيني‌هامو" (1831) آغاز کرد و سپس رمان تاريخي تاراس بولبا را نوشت. اما سبک ادبي او با خلق آثار انتقادي و نيشخندآميز: "دفتر خاطرات يک ديوانه"، "شنل" و "دماغ" تثبيت شد که در آن‌ها تاثيري از کارهاي هوفمند مشهود است و سال‌ها بعد کافکا از او تاثير مي‌پذيرد.



    شرح مكمل :

    نیکلای گوگول در 19 مارس سال 1809 در یکی از توابع «پولتاوا» واقع در «اوکرائین» روسیه چشم به جهان گشود. پدرش یکی از ملاکان کوچک ولی نجیب اوکرائین به شمار می رفت. گوگول تحصیلات مقدماتی خویش را در همین جا آموخت و چون پدرش در سال 1825 درگذشت او مادرش نتوانستند از عهده خرج خویش به تمام و کمال برآیند. در سال 1828 با مادرش به «سن پترزبورگ» آمد و در یکی از وزارتخانه ها به کار پرداخت. مدتی بعد دبیر تاریخ یک مدرسه دخترانه شد، لیکن هرگز فکر نویسندگی در سر نداشت. به تدریج وضع مالی آنها رو به وخامت رفت و او نیز مجبور گشت که چیز بنویسد. در سال 1831 اولین اثر جالب خویش را به نام: شب نشینی های مزرعه دیکانگا به رشته تحریر درآورد. در سال 1835 مجموعه داستانی به نام میر گورود انتشار داد و معروفیت بیشتری کسب نمود. پس از آن دو کتاب دیگر به نام های تاراس بولبا و بازرس نگاشت. این کتاب ها نشان داد که او نویسنده توانایی است. گوگول بعد از انتشار نمایشنامه بازرس به خارج از روسیه سفر کرد و مدت ها در آلمان، سویس، فرانسه، ایتالیا، اطریش و سایر کشورهای اروپا به سیاحت مشغول بود. او مدتی نیز به بیت المقدس رفت و در سال 1848 به مسکو بازگشت. گوگول در 21 فوریه سال 1852 درگذشت.

    معروفترین آثارش عبارتند از:

    نفوس مرده
    تاراس بولبا
    بازرس
    شنل
    آرابسک
    بینی
    یادداشت های یک دیوانه
    افسانه ها
    مناظر نوسکی
    تصویر
    راهزنان
    عروسی
    ایوان غسل دهنده
    یک شب ماه مه.

  5. #5
    حـــــرفـه ای Dash Ashki's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    جایی که خدا نباشد !
    پست ها
    2,989

    11 آدامف

    آرتور آدامف، نویسنده روسی الاصل، در قزلودسک، در ناحیه قفقاز به سال 1908 متولد گردید. آدامف در سنین کودکی با آثار بالزاک آشنا شد و به مطالعه رمان های فرانسوی پرداخت. مقارن آخرین سال های جنگ جهانی دوم (1945) آدامف شروع به نوشتن نمایشنامه کرد. به هرحال آدامف علاوه بر نوشته های خود ترجمه هایی از داستایوسکی، گوگول، بوخنر، گورکی و چخوف نیز از خود بر جای نهاده است.

    آرتور آدامف در سال 1970 چشم از جهان فرو بست. برخی از آثارش عبارتند از:

    اعتراف
    سنگر
    استلا
    رژه بزرگ و کوچک
    مسیر رهروی
    استاد تاران
    همان طور که بوده ایم
    دوباره یافته شدگان
    پینگ پونگ
    پائولو پائولی
    برچیلان
    صمیمیت
    شکوه مرد مسخره
    من فرانسوی نیستم
    اروپای مقدس
    بهار هفتاد و یک
    مانوور بزرگ و کوچک
    حمله.

  6. #6
    حـــــرفـه ای Dash Ashki's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    جایی که خدا نباشد !
    پست ها
    2,989

    11 پوشکين - الکساندر

    الکساندر سرگه ایئویچ پوشکین در سال 1799 میلادی در مسکو به دنیا آمد و زیر نظر مادربزرگ و دایه ای که قصه های دلفریب می دانست بزرگ شد. پدر و عمویش شعر می ساختند و آثار تمام شاعران قرن هجدهم فرانسه در کتابخانه شان یافت می شد.

    الکساندر که از همان عنفوان جوانی زبان فرانسه را کاملاً می دانست، هرچه زودتر به زبان فرانسه شروع به تقلید از آنها کرد. در 1811 در مدرسه ای که امپراتور الکساندر نزدیک قصرش در «تسارسکوئه سلوبنا» می کرد، پذیرفته گردید و در آنجا به فراگیری ادبیات پرداخت. هفت سال بعد به عنوان کارمند وزارت امورخارجه وارد این وزارتخانه گردید و با برخوردار گردیدن از خوشی های پایتخت، شعرهای فراوانی ساخت و در 1820 نخستین منظومه خود «روسلان ولودمیلا» را به وجود آورد که از لحاظ ذوق و ملاحت توصیفات از سایر منظومه های نظیر خود در قرن هجدهم بهتر بود.

    پوشکین چون با سازمان های مخفی همکاری می کرد و همچنین چون شعر او به دست پلیس شاهی می افتد در بهار سال 1820 به عنوان کارمند به کیف و بعد به ادسا تبعید گردید. طی سال هایی که در جنوب گذرانید قریحه اش تقویت شد و چیزهایی جالب ملل متفاوت و خلاصه چیزهای غیربومی که رمانتیک ها از مشرق انتظار داشتند بر او آشکار گردید و در همین دوران بود که آثار بایرون را خواند و زندانی قفقاز و فواره باغچه سرای را به رشته تحریر کشید.

    آزادمنشی طبع و حرکات و سکنات غیرمتعارف او دشمنی حاکم ادسا را بدو جلب کرد تا جایی که از حکومت مرکزی تقاضای تبعید او را کرد. عاقبت در 1824 او را به دهکده میخائیلوسکوئه که متعلق به خانواده شاعر بود و در حوالی ناحیه پسکوف قرار داشت گسیل داشتند تا تحت نظر باشد. مدتی بیش از دو سال در آنجا منزوی زیست تا بالاخره در شورش دسامبر 1825 با جلوس نیکلا مورد مرحمت او واقع شد و به مسکو آمد و شاه به او وعده داد که در آینده او را تنها منشی مطبوعاتیش خواهد کرد. پوشکین در 1831 با ناتالی گانچارووای زیبا که علی رغم او یک زندگی سراسر عیش و عشرت را بدو تحمیل کرد ازدواج نمود، بالاخره بعد از مدتی مردم پست با هم پیمان بستند و از طنازی خیره کننده زنش استفاده کرده و با ایجاد توهمات ناروا خواستند او را نسبت به زنش مظنون کنند، سرانجام شاعر یکی از آنها را که فرانسوی و به بارون آنته معروف بود به جنگ تن به تن خواند و در 27 ژانویه 1837 به طرز مهلکی مجروح گردید. پس از دو روز که درنهایت رنج بسر برد و مردانه آن را تحمل کرد جهان را بدرود گفت. جسد او را به کلیسا حمل کردند و از آنجا به دیر سن مونتانی که در جوار میخائیلوسکوئه واقع بود بردند و در آنجا به خاک سپردند. از میان آثار بی شمار او می توان اینها را نام برد: بوریس گودونف، سوار برنجی، پولتاوا، دختر سروان یا تاریخچه عصیان پوگاچف، تابوت ساز، غلام پست، ضربه آتشین، دوبروفسکی، دام سیاه، بی بی بیک، کولی ها و طوفان. تيرانداز- چندچامه و درام- داستانهاي ايوان پترويچ.

  7. #7
    حـــــرفـه ای Dash Ashki's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    جایی که خدا نباشد !
    پست ها
    2,989

    11 پاسترناك

    بوريس پاسترناك Bouris Pasternak از نويسندگان و شاعران به نام روسيه است، كه در سال 1890 در مسكو متولد گرديد. او فرزند بزرگ خانواده‌اي بود كه پدرش «لئونيد پاسترناك» نقاش چيره‌دست و مشهور و مادرش «روزا كافمن» از پيانيست‌هاي زبردست بودند.

    پدر پاسترناك خانواده‌اش را به انگلستان برد و خود نيز در هما نجا درگذشت، ولي بوريس پاسترناك در روسيه باقي ماند و به فرا گرفتن موسيقي مشغول گشت. به تدريج از موسيقي دست كشيد و به آلمان براي تحصيل فلسفه رفت و در آنجا نزد. پروفسور «كهن» به فرا گرفتن فلسفه مشغول گشت و چون جنگ اول جهاني آغاز شد، به روسيه مراجعت نمود و در يك كارخانه به كار مشغول گشت.

    پس از مدتي فعاليتا دبي خويش را آغاز نمود و به سرودن شعر پرداخت و از سال 1917 به بعد به انتشار آثار، افكار و عقايد خويش پرداخت. سپس به ترجمه آثار گرانبهاي خارجي به زبان روسي دست زد و بيشتر آثار شكسپير به وسيله او بدين زبان ترجمه گشت.

    در سال 1932 به علت عدم توافق فكري بين او و بعضي از افراد سرشناس، گوشه عزلت اختيار نمود و تا آخر عمر كمتر به اجتماعات سر مي‌زد. در سال 1958 برنده جايزه ادبي نوبل گرديد، ليكن از دريافت آن امتناع ورزيد. پاسترناك در سال 1962 درحالي كه كمتر با كسي معاشرت داشت چشم از جهان بربست.

    معروفترين آثار پاسترناك عبارتند از:
    «دكتر ژيواگو»
    «بر فراز حصارها»
    «رهبري بي‌خطر»
    «آثار برگزيده»
    «اشعار منتخب».

  8. #8
    حـــــرفـه ای Dash Ashki's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    جایی که خدا نباشد !
    پست ها
    2,989

    11 گنجارف - ايوان

    ايوان الکساندرويچ گنچارف، در سيبري، در ششم ژوئن 1812 به دنيا آمد و در 1891 در سن پترزبورگ درگذشت. و در همه عمر کارمند دولت بود. با اين وصف بين سال‌هاي 1855 و 1857 سفري به دور دنيا کرد که محصول آن داستاني بود و روايتي که مدت‌ها با تورگنيف که او را متهم به سرقت ادبي مي‌کرد بر سر آن بحث و مجادله داشت. جمعا گنچارف شخصيت عجيبي داشت که براي هيچ کس شناخته شده نبود. در داستان "سيل گاه" از گروهي از افراد زحمتکش و سرکش سخن مي‌گويد که زير بار زور نمي‌روند. اما خود او در اداره سانسور روسيه خدمت مي‌کرد. راستي گنچاروف چه کسي بود؟

  9. #9
    حـــــرفـه ای Dash Ashki's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    جایی که خدا نباشد !
    پست ها
    2,989

    11 لئونید آندریف

    لئونید آندریف، از معروفترین نویسندگان روسی می باشد. وی در سال 1871 متولد شد و در سال 1919 درگذشت. برخی از آثار وی عبارتند از:

    اندیشه
    لبخند خونین
    مغاک
    در هوای مه آلود
    تبسم سرخ
    به سوی ستارگان
    زندگی بشر
    نقاب های سیاه
    اقیانوس
    هفت به دار آویخته
    آنفیسا
    یکاترینا ایوانوونا
    پروفسور استوریتیسن
    کسی که سیلی می خورد
    به دار آویختگان
    محکوم شدگان
    هفت نفری که به دار آویخته شدند
    یکی بود یکی نبود
    گرداب
    در مه جناب آقای فرماندار
    زندگی بشری
    سیلی خورده.

  10. #10
    حـــــرفـه ای Dash Ashki's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    جایی که خدا نباشد !
    پست ها
    2,989

    11 هارولد لمب

    هارولد لمب، نویسنده روسی که کتاب چنگیزخان اثر مشهور او می باشد.

    از دیگر آثار او می توان موارد زیر را نام برد:

    شعله اسلام
    کورش کبیر
    جنگ های صلیبی
    سرکرده قزاق ها
    تئودور امپراتور.

صفحه 1 از 3 123 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •