در ادامه‌ی تبلیغات آمازون برای سریال The Lord of the Rings: The Rings of Power، این بار نوبت به شخصیت گیل-گالاد رسیده که در جایگاه آخرین شاه برین نولدور در دوران دوم سرزمین میانه نقش بسیار مهمی داشت. این مطلب در واقع ترجمه گزارش اختصاصی وب‌سایت Nerdist است که به توصیف کاراکتر گیل-گالاد در سریال ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت و گفتگو با بازیگر آن، بنجامین واکر می‌پردازد.


سم‌وایز گمجی در کتاب یاران حلقه بخشی از شعر «سقوط گیل-گالاد» را به یاد می‌آورد که توسط بیلبو بگینز ترجمه شده بود. این شعر چنان تاثیری روی سم‌وایز داشت که وقتی آراگورن به نام گیل-گالاد اشاره کرد، شعر سقوط او فوراً به یاد این هابیت رسید، در حالی که شاه الف‌ها هزاران سال قبل از دنیا رفته بود.


بر جای ماندن این شعر در دوران سوم خود گویای اهمیت این شخصیت کلیدی در تاریخ سرزمین میانه است. با این حال، مهم‌ترین بخش داستان شاه برین الف‌ها در دوران دوم رقم می‌خورد که سریال ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت روایت‌گر آن خواهد بود. گیل-گالادی که نامش به معنای «ستارۀ فروزش» است، مظهر امید و عمل به حساب می‌آید.


با آغاز دوران دوم، سرزمین میانه در حال بازیابی از شکست مورگوت در پایان جنگ خشم است. بسیاری از قلمروها خسته از نبرد، با این باور که اهریمن برای همیشه از بین رفته، می‌خواهند اندکی آسوده باشند. اما گیل-گالاد چنین نیست.


شاه برین نولدور، به همراه چند الف دیگر تصمیم می‌گیرد با پایان دوران اول در سرزمین میانه بماند و به سرزمین نامیرایان نرود. او قلمرو لیندون را شکل می‌دهد و الروند نیم-الف غالباً همراهش است. در این شرایط، اگرچه در ظاهر به نظر می‌رسد که صلح به وجود آمده، اما گیل-گالاد شک دارد که اهریمن برای همیشه از بین رفته باشد.


بنجامین واکر که نقش گیل-گالاد را در سریال حلقه‌های قدرت بازی می‌کند، می‌گوید با کمک شورانرهای سریال، جی‌دی پین و پاتریک مک‌کی سعی داشته این جنبه‌های کاراکتر خود را حفظ کند. گیل-گالاد همواره به شدت آینده‌بین بوده است. واکر می‌گوید: «او درباره بازگشت قریب‌الوقوع اهریمن نوعی حس الفی شبیه مرد عنکبوتی دارد. او همیشه یک قدم جلوتر است. بنابراین وقتی در ابتدای فصل اول او را می‌بینیم، در شرایط صلح به سر می‌بریم، اما این برای گیل-گالاد معنای کاملاً متفاوتی دارد. صلح و آزادی نیازمند هوشیاری دائمی است. و فکر می‌کنم او به یک جور بازی شطرنج طولانی برای حفاظت از سرزمین میانه مشغول است. البته باید به خاطر داشته باشیم که این الف‌ها انتخاب کردند که در سرزمین میانه بمانند. آن‌ها می‌توانستند به والینور بروند و در سواحل والهالای الفی زندگی کنند و در زیر نور و عشق و خوشی تا ابد شادمان باشند.»




الف‌ها در این سوی دریا ماندند تا امید را حفظ کنند. آن‌ها می‌خواهند در مقابل چالش‌ها بایستند. واکر توضیح می‌دهد: «انگار [گیل-گالاد] می‌تواند بویش را از هوا احساس کند. و فقط این نیست. او با نیروی حیات در سرزمین میانه نوعی ارتباط دارد، تقریبا مثل این است که می‌تواند پخش شدن بازوهای اهریمن را در زیر پوست سرزمین میانه بفهمد. او می‌داند که اهریمن وجود دارد. و به همین خاطر از خودش می‌پرسد باید در این باره چه کار کند؟»


او خردمندانه و با نوعی حس آمادگی برای وقایع بعدی مردمش را هدایت می‌کند. و همان‌طور که می‌دانیم، وقایع شرورانه بعدی توسط نایب مورگوت، سائورون رقم خواهد خورد.


گیل-گالاد و زوبین‌اش (نیزه‌اش) آیگلوس در سریال ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت
گیل-گالاد و زوبین‌اش آیگلوس در سریال ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت


گیل-گالاد سعی دارد با مهارت‌های متعدد خود تاریکی را در بند نگه دارد. او سیاست‌مدار و در عین حال یک جنگجو است. مخاطبان در مقدمه یاران حلقه به این صورت با گیل-گالاد آشنا شدند. در سریال حلقه‌های قدرت هم ریزه‌کاری‌های ماهرانه در ظاهر این شخصیت به این توانمندی‌ها اشاره می‌کنند. مشت او به حلقه‌هایی با سنگ و گوهرهای ممتاز مزین شده. موی گیل-گالاد درست مثل آن‌چه از دیرباز از الف‌های اصیل به یاد داریم، بلند است، اما به نحوی در کناره‌ها کوتاه شده که گویی او یک جنگجو بوده. واکر می‌گوید: «ما [گیل-گالاد] را به عنوان یک مبارز می‌شناسیم. و قرار است او را به عنوان یک مبارز ببینیم. اما او سیاست‌مداری است که آرزو می‌کردیم آن را در جهان داشتیم. سیاست‌مداری که سعی دارد بهترینِ ما را متجلی کند تا زمانی که نیاز داشتیم گرد هم بیایم، بتوانیم این کار را انجام دهیم.»


خرد گیل-گالاد در طول زندگی‌اش به دست آمده. او فراتر از تصورات ما با نور و تاریکی برخورد داشته. پس‌زمینه گیل-گالاد نقشش در قالب شاه برین نولدور و یک رهبر محترم در سرزمین میانه را مشخص می‌کند. واکر می‌گوید: «او اطلاعات و آگاهی بسیاری دارد، اما آن‌قدر با محبت و ملاحظه است که می‌داند دقیقا چه زمانی باید اخبار را به مردم بدهد. آیا شما می‌روید در بلندگوهای سطح شهر بگویید یک سیارک در حال آمدن به سمت زمین است تا همه را به وحشت بیندازید؟ نه. ابتدا زیرساخت آن را می‌سازید. اجازه می‌دهد همه از خودشان محافظت کنند و قبل از این که به بقیه بگویید، سعی می‌کنید سیارک را نصف کنید. او هم سعی به انجام چنین کاری دارد. این کاری است که یک سیاست‌مدار خوب انجام می‌دهد. و من هم همین ویژگی را در شخصیت او دوست دارم.»


یکی از قوی‌ترین روابط گیل-گالاد در دوران دوم با الروند است. او می‌داند که این نیم-الف باید خودش را به اثبات برساند. عمر الروند به هزاران سال می‌رسد، اما هنوز دارای کردارهای جوانانه است. او می‌خواهند جایگاه خود را در سرزمین میانه پیدا کند. و گیل-گالاد راهنمایش می‌شود. واکر می‌گوید: «گیل-گالاد او را تشویق به برداشتن اولین قدم‌ها و حرکت در مسیر سفری به سمت مقصد نهایی‌اش می‌کند. اما به شیوه یک پدر بامحبت این کار را انجام می‌دهد، یعنی می‌گذارد فرزندش اشتباه کند یا او را به انجام برخی کارها تشویق می‌کند و بعد قانعش می‌سازد که این کار ایده خود او بوده است.»

دوستی گیل-گالاد با الروند یکی از بسیار روابطی است که در دوران دوم اتفاق می‌افتد. و با آغاز فعالیت‌های سائورون در سرزمین میانه، گیل-گالاد می‌خواهد از هر کمکی که می‌تواند استفاده کند. چرا که بخش عمده داستان حماسی او در کتاب‌ها با ارباب تاریکی موردور گره خورده است. گیل-گالاد از اولین شک و تردیدها درباره شخصی که خودش را آناتار می‌نامد، تا عهده‌دار شدن وظیفه نگهداری از دو حلقه قدرت الفی، و ایجاد آخرین اتحاد الف‌ها و انسان‌ها، به مبارزه با سائورون مشغول است. او پس از سقوط تراژیک نومه‌نور، با شاه برین دونه‌داین، الندیل، همکاری می‌کند. و در واقع از همین طریق اتحاد انسان‌ها و الف‌ها را می‌سازد و سائورون را متوقف می‌کند. الندیل و گیل-گالاد شخصیت‌های کلیدی این داستان‌اند و خودشان را فدا می‌کنند تا ایسیلدور بتواند حلقه را از دست سائورون جدا کند.


اگرچه ما پایان داستان گیل-گالاد را می‌دانیم، سریال حلقه‌های قدرت مسیر رشد، رهبری و تلاش او برای کمک به سرزمین میانه را دنبال می‌کند. و هرچند می‌دانیم او در دوران دوم به همکاری با الف‌ها و سایر نژادها می‌پردازد، واکر می‌گوید گیل-گالاد باید توانایی اعتماد به دیگران را در خودش تقویت کند تا بتواند این راه را هموار سازد. شاه برین الف‌ها چنان احساسی نسبت به اتفاقات اجتناب‌ناپذیر دارد که اعتقاد داشتن به دیگران برایش سخت است.


واکر ادامه می‌دهد: «او باید اجازه دهد جهان راه خودش را برود. او باید مثل یک پدر قابلیت رها کردن فرزندانش را داشته باشد. آخرین قدمی که از سر عشق برداشته می‌شود این است که به آن‌ها اجازه دهید روی پای خودشان بایستند و اعتماد داشته باشید که کار درست را انجام می‌دهند. و آن‌ها هم متوجه این رفتار می‌شوند. فکر می‌کنم به همین خاطر است که شخصیت‌های تالکین همچنان به رشد و تکامل ادامه می‌دهند. در غیر این صورت، او صرفا یک فرمانروای آینده‌بین می‌بود که تجربیات زیادی دارد و در موقع لزوم می‌تواند مبارزه کند. [ولی] او به‌طور پیوسته در حال رشد است.»

[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]