تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 2 اولاول 12
نمايش نتايج 11 به 15 از 15

نام تاپيک: روح چیست ؟ تعریف روح ؟ ( تعریف علمی )

  1. #11
    اگه نباشه جاش خالی می مونه غلامعلی نوری's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    کره ی آب
    پست ها
    203

    پيش فرض

    مقاله مذکور با عنوان : چطور الکتریسیته توسط نورون ها در مغز ما ایجاد می شود.
    تنها فراید کاملا فیزیکی و عادی را توضیح می دهد که چطور عوامل شیمیایی ساده باعث تولید الکتریسیته و فعالیت مغز می شود.
    در هیچ کجای این مقاله نامی از "روح" "gost" برده نشده است و اثری از "انرژی الکتریکی درکی" و برابری آن با روح دیده نمی شود.
    درود بر شما دانش پژوه گرامی که به دور از حسودی ؛ بدبینی ؛ تنگ نظری , و پر هیز از بر چسب های تنگ نظرانه و غر زدنهای هیجان زده ؛ با آرامش گفتگو را دنبال می کنید

    مقاله را برای این فرستادم که یاد آوری کنم فعالیت و زندگی مغز در اثر چیست و چگونه مشخص می شود . نه اینکه لزومن واژه ی روح در آن باشد

    ولی نوشتار بنده در مورد روح بر پایه همین نکته ی علمی است که در مقاله گفته شده . در واقع نوشتار اینجانب نظریه ای دانش پذیر برای تعریف روح است


    درک ها , آگاهی و روحی که در کالبد داریم ناشی اززنده بودن و فعالیت های مغز است .
    درست است ؟

    فعالیت و زنده بودن مغز هم با وجود امواج الکتریکی مشخص می شود ( برای نمونه نمایش امواج الکتریکی در نوار مغز ) درست است ؟

    خود انرژی الکتریکی در مغز هم زاییده ی تبادلات و اختلاف پتانسیل های یون های سدیم پتاسیم و کلر و ..... در دو سوی دیواره سلولهای مغزی است درست است ؟


    پس اگر سلول مغز به هر دلیل بمیرد تبادل و جابجایی یونی متوقف می شود ( رکود و جمود ) پس انرژی الکتریکی ایجاد نمی شود وقتی انرژی تولید نشد ادراک و آگاهی که نشانه ی روح هستند نابود می شود پس ینی روح هم نابود شده است


    درک , آگاهی و روح با جریان الکتریسیته مغز که نشانگر زنده بودن آن است معنا پیدا می کند . با مرگ مغز روح موجود هم نابود می شود چون زمینه ای برای بقا و پایداری آن باقی نمی ماند

    روح از ابعاد ذاتی یک مغز زنده است مغز متلاشی شود روح هم نابود شده

    داستان روح و مغز مانند نیروی گرانش زمین است

    نیروی گرانش از ابعاد ذاتی زمین است زمین متلاشی شود نیروی گرانشی آن هم نابود شده


    یادآوری : آن چیزی که gost نوشته اید ghost نه gost
    Last edited by غلامعلی نوری; 21-06-2020 at 00:08.

  2. این کاربر از غلامعلی نوری بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #12
    پروفشنال AMHSIN's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2015
    محل سكونت
    Khozestan
    پست ها
    606

    پيش فرض



    ...
    روح از ابعاد ذاتی یک مغز زنده است مغز متلاشی شود روح هم نابود شده

    ...


    سلام

    شما چطور می تونید اثبات کنید که این رابطه برعکس نیست؟

    به این معنی که اگر من بگم مغز مادی و تمام فعالیت هاش ساخته و پرداخته یک آگاهی غیر مادی بنام روح هست شما چطور می تونید من رو قانع کنید که اینطور نیست؟

  4. #13
    اگه نباشه جاش خالی می مونه غلامعلی نوری's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    کره ی آب
    پست ها
    203

    پيش فرض

    سلام

    شما چطور می تونید اثبات کنید که این رابطه برعکس نیست؟

    به این معنی که اگر من بگم مغز مادی و تمام فعالیت هاش ساخته و پرداخته یک آگاهی غیر مادی بنام روح هست شما چطور می تونید من رو قانع کنید که اینطور نیست؟
    درود


    فرض کنیم فرضیه شما درست باشد پس یک شخصی که تصادف می کند و قسمتی از مغزش که مکان عملکرد عقلی و شخصیتی اوست له شود پس انتظار داریم آگاهی ؛ فعالیت ها و عملکردمغزی اش آسیب نبینید چون روحش که غیر مادی بوده طبق فرضیه شما آسیب ندیده و سالم است

    ولی در عمل می بینیم که اینگونه نیست رفتار و عمکرد شخصی که مغزش آسیب دیده ( علی رغم اینکه روحش که غیر مادی است و آسیب ندیده )

    بسته به میزان آسیب وارده دگرگون می شود و هتا ممکن است برای همیشه شخصیت آگاهی رفتارش و فعالیت مغزی اش تغییر کرده و هر روز تشنج کند !

    این مثال نشان می دهد که روح آگاه و آسیب ندیده در فرضیه ی شما نمی تواند فعالیت و آگاهی مغز آسیب دیده را به حالت طبیعی بر گرداند

    و بر عکس فرضیه ی شما این روح است که تمام فعالیت رفتار و آگهی هاش ساخته و پرداخته مغز است

    بنا براین
    عملکرد و فعالیت های مغز بسته به سلامت و زنده بودن
    خود مغز است نه سلامت و عملکرد یک روح فرضی مستقل در فرضیه ی شما
    Last edited by غلامعلی نوری; 24-06-2020 at 00:28.

  5. #14
    آخر فروم باز shaahani's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,771

    پيش فرض



    مقاله را برای این فرستادم که یاد آوری کنم فعالیت و زندگی مغز در اثر چیست و چگونه مشخص می شود . نه اینکه لزومن واژه ی روح در آن باشد

    ولی نوشتار بنده در مورد روح بر پایه همین نکته ی علمی است که در مقاله گفته شده . در واقع نوشتار اینجانب
    نظریه ای دانش پذیر برای تعریف روح است

    دوست گرامی این بحث کاملا مضحک هست، از نظر من ارزش بحث کردن و وقت گذاشتن نداره.
    اصلا بحث بدبینی و تنگ نظری نیست دوست من که بخوام نسبت به شما داشته باشم،
    یک مقدار اراجیف در این پست مشاهده کردم و خواستم آن را برای مخاطبین شاید کمتر مطلع روشن سازم.

    شما اصلا چارچوب علم را نمی دانید، انگاه تعریف علمی ارائه می دهید !!

    لطفا نظریه علمی را تعریف کنید، هرچه بگویم تکرار مکررات می شود.
    نظریه دانش پذیر، یعنی نظریه ای که مورد قبول علم باشد.

    حالا نظریه در علم به چه معناست ؟ واژه نظریه در علم تعریف خاصی دارد که باید مراحل آن طی شود تا به آن نظریه گفته شود.
    بخاطر نزدیک بودن اسم نظریه، بنظر و صحبت های شخصی که در کلمات روزمره مورد استفاده قرار میگیره، به یک نظر و دیدگاه شخصیه، نمی تواند گفت نظریه دانش پذیر و یا نظریه علمی !!!

    در علم ابتدا فرضیه مطرح میشود، فرضیه به چه نهاد های علمی بزرگ جهان و تمام جامعه علمی ارائه می شود و نه به مردم عادی!
    این فرضیه با فرض و خیال بافی هایی که یک فرد میتواند انجام دهد، تفاوت های عظیمی دارد.
    یک فرضیه علمی، شامل درنظر گرفتن تمامی شواهد و مدارک یک رخداد است، شامل پیشبینی های دقیق است، یعنی میگویند اگر فرضیه من درست باشد، فلان آزمایشات، چنین نتیجه ای خواهند داشت. (آزمایشاتی که هنوز انجام نشده و تنها در صورتی میتوانند آن نتیجه مشخص را بدهند که فلان فرضیه صادق باشد و اگر نباشد، حتما نتایج متفاوتی بدست خواهد آمد)
    این فرضیه ارائه شده باید راه گشای، سوالات امروز علم باشد و بتواند مسائل حل نشده علم را حل کند و پیش بینی دقیقی از نتیجه رخداد یک اتفاق در آینده بکند، که در حال حاضر قابل پیش بینی نیست.
    فرضیه علمی باید دارای یک بخش بسیار بسیار مهم است، آن این است که شخص ارائه کننده باید مشخص کند که چه آزمایشات و نتایجی و چه مشاهداتی اگر انجام شود، فرضیه وی دچار ابطال می شود و در صورت انجام پذیرفتن آن مشاهدات، فرضیه وی بطور کلی باطل اعلام شده و خود او فرضیه اش را باطل خواهد دانست.

    اگر هر کدام از این شرایط در یک مقاله علمی که به عنوان فرضیه، مطرح می شود، نباشد، آن مقاله بطور کل از علم خارج در نظر گرفته می شود و حتی در مورد آن بحث و گفتگو هم در میان مجامع علمی نخواهد شد.

    بعد از اینکه یک فرضیه علمی شرایط مورد نظر را داشته باشد، آزمایشات گسترده و همگانی بر روی این فرضیه شروع می شود، در سرتاسر جهان، گروه های مختلف کوچک و بزرگ این فرضیه را به محک آزمون میگذارند، هیچ گروه آزمایشاتی سعی در اثبات آن نمی کند، بلکه آزمایشات همگی در جهت ابطال این فرضیه خواهد بود، زیرا رویکرد علم ابطال گرایانه است.
    آنگاه اگر هزاران هزار، و میلیون ها میلیون؛ آزمایش و مشاهده برای رد آن فرضیه موفق نبوده باشد، و همگی در جهت تائید فرضیه مورد نظر باشد، همینطور شواهد و مدارک علم های جدیدی نیز بوجود بیاید که آنها نیز تائید کننده فرضیه مذکور باشد، رفته رفته آن فرضیه مورد قبول اکثریت جامعه علمی جهانی قرار گرفته و به نظریه دانش پذیر تبدیل می شود.
    یک نظریه علمی، بخشی از علم است که براحتی درستی آن قابل بررسی و آزمون پذیر است و در مجامع علمی مورد پذیرش قرار گرفته و هر مجمع علمی میتوان بسادگی نتایج آزمایشات و توضیحات دقیقی در مورد درستی آن نظریه پیدا کرد.

    علم و یک نظریه دانش پذیر، خیالات و فرض های یک انسان نیست که نیاز باشد به آنها باور و یا اعتقاد داشت.
    در علم چیزی به نام ایمان و باور وجود ندارد، هرچیزی بعد از مشاهدات دقیق و نتایج آزمایش و رخداد پیش بینی های محاسبه شده آن هم بطور صد درصد دقیق و کامل، مورد قبول قرار میگیرد.
    جایی برای ایمان، ایده و نظر خام یک انسان وجود ندارد.

    قبل از اینکه بخواهیم تعریف علمی ارائه دهیم، ابتدا نیاز است که علم را بشناسیم.
    واقعا این گفته ها ارزش چند دقیقه وقت گذاشتن هم ندارد، مجامع علمی و دانشمندان، به گفته هایی که رویه علمی را دنبال نکرده باشند و رویکرد علمی نداشته باشند، نگاه هم نخواهند کرد، اگر اتفاقی به چشم آنها بخورد که شبه علم و سخنی بجای آنکه به مجامع علمی ارائه شده باشد، به دروغ با اسم علم، به مردم ساده کوچه و بازار ارائه شده است، احتمالا نه تنها هرگز پاسخی به آن نخواهند داد، بلکه با خنده از کنار آن عبور میکنند و به ساده لوحی آنان خواهند خندید.

    اگر خیال می کنید که هر کسی می تواند از راه بیاید و خیالات و توهمات خودش را به عنوان یک نظریه در چهارچوب علم تعریف کند،
    باید خدمت شما عرض کنم که جاذبه در علم یک نظریه است، پس اگر طبق نظر شما یک نفر از راه رسیده است و از تصورات خودش نظریه ای دانش پذیر ساخته است، می توانید اولین ساختمان بلندی که دیدید از آن بالا رفته و خود را از آن پایین بندازید، چون جذابه تنها یک نظریه است و شخص ارائه دهنده آن، تنها یک نظر شخصی دانش پذیر ارائه داده است، پس احتمال این اکه بر خطا باشد بسیار زیاد است






    Last edited by shaahani; 24-06-2020 at 12:24.

  6. این کاربر از shaahani بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #15
    اگه نباشه جاش خالی می مونه غلامعلی نوری's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    کره ی آب
    پست ها
    203

    پيش فرض تعریف شبه علم ( دانش نمای )

    تعریف شبه علم ؟

    شبه علم سایه ای از علم است نه خود علم

    خود را علم نشان می دهد ولی هنگامی که بررسی کنیم و خواهیم دید یک سراب پوچ و حبابی بیش نبوده

    هدف شبه علم کاران تنها پذیراندن باورهای خود به افراد دیگر است نه شناسایی راز های آفرینش

    یا افزایش و پیشرفت دانش


    شبه علم آزمودنی و دانش پذیر نیست


    چکیده اینکه

    :

    تعریف شبه علم ( دانش نمای )


    از دید بنده کسی می تواند درباره ی دانش نمای ( شبه علم ) داروی کند که هم بر دانش مورد بحث مسلط باشد و هم ترفند های شبه علم کاران را بداند و هم بی طرف و عادل باشد

    افراد شبه علم کار معمولن افکار یا باور های سنتی دارند یا از باور های سنتی می خواهند برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده استفاده کرده یا دچار توهم چیز فهمی بوده و می خواهند طوری وانمود که دانش روز آن افکار آنان را تایید می کند .

    پس پیش از اینکه بخواهیم در باره ادعای شبه علم کاران پژوهش کنیم نخست باید ببینیم هدفش از این کار چیست این شاخص به نسبت خوبی برای تشخیص مرز میان فعالیت علمی و فعالیت شبه علمی است


    دانش مداران برای گشودن پنجر های ی نوین دانش و اندیشه و یافتن چشم انداز های تازه می کوشند ولی شبه علم کاران برای تایید و رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده


    اینگونه افراد دانش ژرف یا پذیرفتنی که صلاحیت ابراز دیدگاه در زمینه ای که بیان می کنند را ندارند و تکیه گاه آنان گفتاورد های ( نقل قولهای ) جسته گریخته , مبهم و ناشناخته است که وصله وصله آنها را بهم هم چسبانده و ارایه می دهند



    و مهمتر اینکه نمی توانند ادعا های خود را راستی آزمایی کنند. چون دانش ( Science) یک چهار چوب تجربی و آزمودنی است نه بیانی و باوری و اعتقادی .پس علم بدون راستی آزمایی نه معنی دارد و نه ارزش

    دقیقن مانند همان
    سراب که در سروده آورده ام تجربه ها و ادعا های آنان در آزمایش های علمی اثبات نمی شود


    آنان در یک بیابان با اشاره به یک فرد تشنه می گویند آن آب است ولی اگر فرد تشنه برای راستی آزمایی و دست یابی به آب نزدیکتر رود به پوچ بودن ادعای آنان پی می برد


    پس یکی ازویژگی های دانش نمای , این است که بدون بررسی و آزمودن ممکن است برای افراد تشنه و نا آگاه مانند همان سراب واقعی به نظر برسد

    ولی پس از بررسی وژرف نگری تخصصی هیچ آزمایش یا توجیه دانش پذیری آن را تایید نمی کند


    اهداف شبه علم کاران را هم اگر جمع بندی کنیم شامل
    :

    کلاهبرداری

    تَوَهم چیز فهمی

    جمع هوادار برای اهداف شخصی

    تقویت باورهای مذهبی


    Last edited by غلامعلی نوری; 27-06-2020 at 00:22.

صفحه 2 از 2 اولاول 12

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •