دوست گرامی زنها ذاتن موجوداته پستی هستن متاسفانه تو دنیایی که ما مردها زندگی میکنیم اصلا زنها انگار زمینی نیستن سریع دل میدن سریعتر دل میکنن اصلا براشون مهم نیست که وی به سر اونی که بهش دلداده میاد
من هم احمق تر از تو هستم (تو رو خدا ببخش میگم احمق )دختر عمه ام رو میپرستیدم بهش پیشنهاد ازدواج دادم قبول خرد تو عقد بودیم کهفهمیدم خیانت میکنه نتونستم تحمل کنم با هر بدبختی بود طلاقش دادم ۵ سال رفتم تو کما از عالم و ادم بریدم کم کم حالم خوب شد دوباره پیشرفت کردم با یه دنیا بدبهتی پول کنار گذاشتم دیدم دیکه وقتشه ازدواج کنم یه روز اتفاقی دیدمش و دیدم شدیدا مفلوک شده از صبح ۶ تا ۱۰ شب کار میکرد شدیدا داغون شده بود رفتم پیشش بهش گفتم هنوز دوستت دارم حاضرم ببخشمت بعد از ۱۰ سال به شرطی که قول بدی انسان باشی
گفت تو فرشته نجات منی تو بهترینی اگه تو دوباره نمیومدی من بد جور تومنجلاب کثافت میرفتم به خودم گفتم اون موقع بچه بوده ۱۴ سالش بود حتما دیگه فرق کرده و قدر عشق من و میدونه با نهایت عشق دوباره رفتم سراغش هر چی دیگران گفتن و سرزنش کردن گفتم توکلم به خداست هم دوسش دارم هم دارم کار ثواب میکنم
خلاصه بگم ازدواج کردیم متاسفانه یه بچه معلول خدا نصیبم کرد اینش مهم نیست تا اینکه ۳ سال پیش بعد از ۱۲ سال زندگی مشترک فهمیدم دوباره بهم داره خیانت میکنه مثل اب خوردن
اون هم با یه پسر معلول چند بار خودکشی کردم ولی موفق نبوددهر چی داشتم ونداشتم بهش دادم تا دوباره اجازه بده جدا بشیم اون هم همه چی رو گرفت و طلاق رو قبول کرد الان ۴۵ سالمه نهایت داراییم بعد ۳ سال که دوباره دارم جون میکنم ۲۰ تومنه اون وقت اون خانوم فقط وسایلی که گذاشتم و اومدم ۵۰ تومنه
جالبتر این که بعدها فهمیدم تو دوران عقد دوم هم داشته خیانت میکرده واصلا ایشون دختر نبوده
حالا هی غصه بخور هیچ فایده ای نداره
دوباره شروع کن دوباره