15 فیلم وسترن که قبل از تجربه Red Dead Redemption 2 باید تماشا کنید
راکستار در خلق Red Dead Redemption 2 از کهنالگوهای وسترن الهاماتی زیادی داشته است. بنابراین بد نیست برای درک اتمسفر دراماتیک بازی با چند فیلم کلاسیک از این ژانر آشنا شویم. در ادامه مطلب با ما همراه باشید.
وسترن پایش را از سینما فراتر گذاشت و راهش را به تلویزیون، کتابهای کمیک و بازیهای ویدیویی نیز باز کرد. Red Dead Redemption پس از انتشارش در سال 2010 با نقدهای مثبت و فروش بالایی روبرو شد. Redemption عنوانی بود که بازیکنان را در نسخه وسیع و متنوعی از غرب وحشی و مکزیک غرق میکرد، یک بازی وسترن که با بیشترین تأثیر از فیلمهای این ژانر ساخته شده بود. قهرمان در هم شکسته داستان، «جان مارستون» بدون شک از روی شخصیت «مرد بینام» کلینت ایستوود و خشونت بالای بازی از فیلمهایی چون Tombstone وال کریمر و آثار پکینپا برگرفته شده بود. اتمسفر غرب وحشی نیز بیشترین شباهت را به فیلمهای کلاسیک جان فورد و جان وین داشت.وسترن تاریخچه طولانی و عجیب و غریبی دارد. چیزی که برای چندین دهه و تا 1960 یکی از محبوبترین ژانرهای سینمایی بود، در اواخر دهه 80 و اوایل 90 به یکی از کمطرفدارترین سوژههای سینما تبدیل شد. در عین حال که طرفداران غرب وحشی سلیقههای متفاوتی دارند، عصر و دوره این گونه فیلمهاست که فیلمسازان آمریکایی و خارجی را جذب میکند. این ژانر به کارگردانان اجازه میدهد تا با ترکیب مقولههای اجتماعی، سیاسی و مکتبهای مختلف، ژانرهای جدیدی خلق و معرفی نمایند (از وسترن ترسناک گرفته تا وسترن کمدی همراه با خونریزیهای شدید، اکشنهای هیجانانگیز و حتی مفاهیم فلسفی). برخی از بهترین بازیگران و کارگردانان تاریخ، با همین آثار وسترن به شهرت رسیدند.
Red Dead Redemption 2 تا سه چهار روز دیگر برای کنسولهای پلی استیشن 4 و ایکس باکس وانمنتشر خواهد شد. با تریلرهای مختلف بازی، طرفداران انتظار دنیای وسیع و پرجزئیاتی را دارند که بتوانند درونش کار کنند، آدم بکشند، جست و جو کنند و سر از رازهای پنهان در آورند. بنابراین برای این که شما را برای یکی از بهترین بازیهای سال آماده کنیم نگاهی خواهیم داشت به 15 فیلم وسترن دیدنی که بهترین ترسیم را از این ژانر دارند. اگر حالش را دارید بپرید ترک اسب تا یک دوری در دنیای غرب وحشی بزنیم.
1- سه گانه مرد بینام (1964 / 1965 / 1967)
کارگردان: سرجیو لئونه
صنعت فیلمسازی ایتالیا برای چندین دهه به خاطر تقلید به روش خودش از ژانرهای موفق آمریکایی شناخته میشد، این ژانر میتوانست، ترسناک، علمی-تخیلی یا جنایی باشد. وسترن کلاسیک سرجیو لئونه (یک مشت دلار، برای چند دلار بیشتر و خوب، بد، زشت) آغازگر ژانر جدیدی به نام وسترن اسپاگتی بود که تا اواخر دهه 60 و 70 ادامه داشت. لئونه باعث شد، ستارهای مثل کلینت ایستوود دست به کار شده و خودش چندین وسترن کلاسیک را کارگردانی کند. فیلمهای لئونه این ژانر را بدون هیج جزئیات اضافی به المانهای اصلی و استخوانبندیش خلاصه کرد. ایستوود یک جایزه بگیر بینام است که با کمترین حرف و بیشترین گلوله در وسترنی بیرحم و خالی از اخلاقیات میتازد. هر سه فیلم به خاطر خشونت بالا، طنز سیاه و کارگردانی منحصربفردشان، در زمره برترینهای این ژانر قرار میگیرند. در ضمن موسیقی متن جادویی انیو موریکونه هم نباید فراموش کرد که «آهنگ کابویی» را برای مخاطبین (مخصوصاً ما ایرانیها) بازتعریف کرد.
2- (Django (1966
کارگردان: سرجیو کوربوچی
اگر مردم بینام بهترین قهرمان در وسترنهای اسپاگتی باشد، «جنگو» بدون شک در مکان دوم قرار میگیرد. برخلاف ایستوود و شخصیتهای بزرگ لئونه، Django توسط بازیگران متعدد در فیلمهای مختلف بازی میشد، به شکلی که تاکنون بیش از 30 فیلم Django وجود دارد. اما در بین همه بازیگران این شخصیت، ستاره ایتالیایی، فرانکو نرو که در وسترن کلاسیک سرجیو کوربوچی حضور داشته، یک چیز دیگر است. جنگو یک کهنه سرباز است که چند سال پس از جنگ داخلی، خودش را گرفتار نبرد نژادی بین سربازان آمریکایی و راهزنهای مکزیکی میبیند. Django یک فیلم شلوغ و هیجانانگیز با درون مایههای چندلایه سیاسی است که در زمان عرضه به خاطر سطح بالای خشونت و شکنجه بسیار حاشیهساز شد. اکنون که چندین سال از این بکش بکش محض میگذرد، میتوان آن را یک کالت واقعی دانست.
3- (The Great Silence (1968
کارگردان: سرجیو کوربوچی
سرجیو بیشتر از هر چیز به خاطر Django شناخته میشود، اما با The Great Silence یکی از شاهکارهای وسترن اسپاگتی را ارائه داد. داستان واقع در تپههای برفی یوتا (که در کوهستان دولومیتس ایتالیا فیلمبرداری شده است) حول یک هفتتیرکش خاموش با نقشآفرینی فوقالعاده بازیگر فرانسوی ژان لوییس جریان دارد که کل کشور را در جست و جوی افراد شرور میچرخد. هدف اصلیش مردی به اسم «لوکو» است، قاتل وحشتناکی که توسط بازیگر محبوب کالت، کلاس کینسکی، بازی میشود. The Great Silence را میتوان سیاهترین و ناامیدانهترین برداشت از وسترن دانست که تصاویر بصری شگفتآور و نقشآفرینی فوقالعاده، آن را به اثری تماشایی تبدیل کرده است. برای لذت بیشتر، حتماً نسخه بلوری فیلم که چندی پیش منتشر شد را تماشا کنید.
4- (The Wild Bunch (1969
کارگردان: سم پکینپا
اواخر دهه 60 عصر پرماجرایی برای سینمای آمریکا بود، ترسیم ابتذال افراطی و خشونت بالا در فیلمهای هالیوود، مورد توجه مخاطبان جوان قرار میگرفت و در عین حال باعث حواشی زیاد بین بینندگان قدیمیتر و منتقدین میشد. The Wild Bunch سم پکینپا، یک فیلم کلیدی در این زمان بود که به عصر قدیم سینمای وسترن، بدرود میگفت. گروهی از هفتتیرکشهای یاغی، توسط هم قطار اسبقشان که اکنون به مردم قانون تبدیل شده، راهی مأموریتی مرگباری برای مقابله با یک ژنرال فاسد مکزیکی میشوند و تا آخرین نفس میجنگند. فیلم بیشتر به خاطر خونریزی، نبرد نهایی و صحنههای اسلومشنش، شناخته میشود. اما در مجموع شاهکاری است که نمایشی به خشونتآمیز و تکاندهنده داد.
5- (Once Upon A time In The West (1969
کارگردان: سرجیو لئونه
در عین حال که سرجیو لئونه بیشتر به خاطر سهگانه دلارش شناخته میشود، شاهکار اصلی این کارگردان Once Upon A Time In The West است. لئونه تصمیم داشت که از این ژانر دست بردارد، اما یک پیشنهاد دندانگیر از پارامونت بابت کارگردانی و همکاری با افسانهای چون هنری فوندا او را برای ادامه فعالیتش متقاعد کرد. فوندا در مقابل گروهی از قاتلین بیرحم قرار میگرفت و فیلم حول نبردهای مرزی برای یک خط آهن جریان داشت. فیلم اثری طولانی و کند، اما بینهایت جذاب است. Once Upon A Time با شخصیتهای خاکستری و اتمسفر سیاه و مرگبارش با فیلمهای مفرح و تجاریتر «دلار» خیلی تفاوت دارد.
6- (McCabe And Mrs. Millers (1971
کارگردان: رابرت آلتمن
رابرت آلتمن طی تاریخچه بلند کاریش انواع مختلف ژانرها را تجربه کرد از فیلم کمدی جنگی M*A*S*H گرفته تا طنز هالیوودی مثل The Player و عنوانی جنایی Gosford Park. اما تمام این فیلمها در یک مورد مشترک بودند، آلتمن بیشتر از این که به داستان بپردازد روی شخصیتها تمرکز داشت و همه چیز را با روش خودش پیش میبرد. McCabe and Mrs. Millers بهترین اثر وسترن او هستند. داستان قماربازی به اسم «جان مککیب» (وارن بیتی) که با کمک کانستنس میلر (جولی کریستی)، یک دورهگرد انگلیسی معتاد، در شهری کوچک یک کافه راه میاندازد. McCabe And Mrs. Millers یک فیلم عجیب با سختاری ضعیف، ویرایشی زوار درفته و تنظیمات صوتی نامطلوب است، اما نمیتوان از جذابیتش به سادگی رد شد. تصویربرداری چشمنواز، اتمسفر هیپنوتیزم کننده و سنت شکن، آن را به یکی از بهترین وسترنهای دهه 70 تبدیل میکند.
7- (High Plains Drifter (1973
کارگردان: کلینت ایستوود
در 1973 کلینت ایستوود برای خودش کارگردانی شده بود. اولین فیلم وسترنش یعنی Play Misty for Me به کام مخاطبین خوش نشست و ایستوود را برای ادامه این ژانر ترغیب کرد. High Plains Drifter فیلمی متفاوت است که به جای دیگر کارگردانان آمریکایی مثل جان فورد و هاوارد هاوکس، بیشترین تأثیر را از آثار سرجیو لئونه دارد. ایستوود بار دیگر نقش یک غریبه بینام را بازی میکرد که برای محافظت از یک شهر کوچک در مقابل آدم بدها استخدام شده بود. اما در عین حال که همه المانهای لازم، کلیشهای به نظر میرسیدند، خود فیلم به این شکل نبود. فضا و اتمسفر عجیب و غریب فیلم بیشتر از این که یک وسترن باشد، حال و هوای یک وحشت ماورایی را داشت و با چند عنصر سورئال شگفتانگیز تلفیق شده بود. High Plains Drifter شاید به اندازه دیگر آثار وسترن ایستوود شناخته شده نباشد، اما مطمئناً از بهترین آنهاست.
8- (Unforgiven (1992
کارگردان: کلینت ایستوود
فیلمنامه Unforgiven کلینت ایستوود توسط نویسنده Blade Runner یعنی دیوید وب پیپلز نوشته شد و اولین بار در اوایل دهه 80 به این کارگردان/بازیگر سپرده شد. اما ایستوود که میدانست برای بازی در نقش کهنه سرباز آدمکش فیلم؛ «ویلیام مانی» به اندازه کافی پیر نیست، یک دهه منتظر ماند و وقتی به 60 سالگیش رسید، بازیگری و کارگردانی فیلم را آغاز کرد. نتیجه یک کلاسیک بدون انقضا شد، نگرشی سیاه و مرده روی خشونت و رستگاری! بازیگران بینظیری چون جین هکمن، مورگان فریمن و ریچارد هریس در Unforgiven هنرنمایی کردند و فیلم چهار جایزه اسکار را به دست آورد. Unforgiven به عنوان یکی از قدرتمندترین وسترنهای تاریخ باقی ماند، فیلمی که در عین فاصله از کلیشههای این ژانر، بسیاری از المانهای مورد پسند طرفداران را ارائه میداد.
9- (Tombstone (1993
کارگردان: جرج پی کوزماتوس
1993 سال وایت ارپ بود، دو فیلم به فاصله شش ماه از هم براساس این مرد قانون افسانهای اکران شدند. Wyatt Earp کوین کاستنر یک وسترن بسیار سنتی و شسته رفته بود، اما Tombstone حال دیگری داشت. فیلم با مشکلات زیادی در پشت صحنه مواجه بود و حتی کارگردان اولیه فیلم یعنی کوین جار در حین تولید با جورج پی کوزماتوس تعویض شد. اما به قدری ضرباهنگ اکشن این وسترن بالاست که شما متوجه چنین مسائلی نمیشوید. کرت راسل نقش خود وایت ارپ را برعهده دارد و ستارگانی چون وال کریمر (در نقش دکتر هالیدی)، سم الیوت، بیل پاکستون و مایکل بین او را همراهی میکنند.
10- (Dead Man (1995
کارگردان: جیم جارموش
جیم جارموش به خاطر کمدیهای عجیب و مستقلش به شهرت رسید و در سال 1995 اولین فیلم اسم و رسمدار با ژانر ابداعیش را خلق کرد. البته Dead Man همانطور که از جیم جارموش انتظار دارید، اثری عجیب و ناشناخته است. مثلاً در عین حال که بسیاری از فیلمهای هم عصرش از لنز مونوکرومیک استفاده میکردند، Dead Man طراحی سیاه سفید داشت. جانی دپ در فیلم نقش «ویلیام بلیک» را بازی میکند، مردی که پس از مرگ والدین و جدایی از نامزدش راهی غرب میشود. در این سفر غریب سرخپوستی به اسم «هیچکس» او را همراهی میکند. دپ اکثر فیلم در حال مرگ به خاطر زخم گلوله است و جارموش طی مسیر اثری تکاندهنده از اخلاقیات، تکنولوژی تلفیق شده با طنزی سیاه و عجیب ارائه میدهد. Dead Man همچنین یک تکنوازی گیتار جادویی از نیل یانگ دارد که آن را حین تماشای خود فیلم اجرا کرده بود.
11- (The Assassination of Jesse James By The Coward Robert Ford (2006
کارگردان: اندرو دومینیک
The Assassination of Jesse James By The Coward Robert Ford با اقتباس از رمانی به همین نام و بازی برد پیت به جای جسی جیمز افسانهای و کسی افلک در نقش همکار خیانتکارش رابرت فورد، یکی از بهترین وسترنهای صده 21 است. با این حال فیلم در باکس آفیس شکست خورد و با کلی درگیری در پشت صحنه همراه بود، به این ترتیب که اندرو دومینیک، کارگردان فیلم میخواست اثرش ساختاری تاریک و عمیق از تاریخچه این شخصیت افسانهای داشته باشد و استودیو، برای یک اکشن وسترنی با ضرب و آهنگ بالا دندان تیز کرده بود. نتیجه کار مسلماً به نفع دامنیک تمام شد و این داستانگویی گیرا، اتمسفریک و زیبا پس از پایان تا مدتها در ذهن مخاطب باقی ماند.
12- (True Grit (2010
کارگردان: جوئل و اتان کوئن
تلاش قبلی برادران کوئن برای بازسازی یک فیلم کلاسیک (The Ladykillers در سال 2003) به یکی از بدترین فیلمهای این دو مبدل شد، بنابراین نسبت به موفقیت True Grit که اقتباسی از فیلم جان وین بود، تردیدهای زیادی وجود داشت. اما وقتی جف بریجز سکان نقشی را به دست بگیرد دیگر نیازی به نگرانی نیست. او نقش یک مأمور قانون، اما قانون شکن دائمالخمر را بازی میکند که توسط یک دختر 14 ساله استخدام شده تا قاتلین پدرش را بیابد. برادران کوئن طنز خاص خودشان را به شیوهای جذاب با یک وسترن سنتی تلفیق کردند. True Grit یکی از تماشاگرپسندترین فیلمهای آنها است و با 252 میلیون دلار در باکس آفیس، موفقتترین اثرشان هم محسوب میشود.
13- (2012) Django Unchained
کارگردان: کوئنتین تارانتینو
تارانتینو در اولین فیلم وستنش از اسم قهرمان افسانهای وسترن اسپاگتی استفاده کرد و فیلمی ارائه داد که همانند «جنگوی» کلاسیک سرجیو کوربوچی از قالب وسترن برای اشاره به مشکلات نژادی و تعصبی میپرداخت. جیمی فاکس نقش بردهای را بازی میکرد که با کمک به یک جایزه بگیر (کریستوف والتز) برای شکار چند آدمکش تحت تعقیب آزادیش را به دست میآورد. اما در نهایت این مأموریت به جستوجویی برای همسرش منجر میشود که در اسارت یک زمیندار بیرحم با بازی لئوناردو دیکاپریو به سر میبرد. همانطور که از تارانتینو انتظار دارید، Django Unchained فیلمی است که بیشتر حول جزئیات متفرقه جریان دارد، اما برای برای کسانی که با این موارد کنار میآیند، میتواند بینهایت سرگرمکننده باشد. از تفسیرهای عمیق تاریخی و اجتماعی گرفته تا خون و خشونت بیحد و حصر، همه چیز در Django پیدا میشود. فیلم همچنین چندتا از به یادماندیترین بازیگریهای سینمای تارانتینو را دارد، مخصوصاً شخصیت مصمم فاکس و محبت ظاهری دیکاپریو در عین حال که یک بردهدار نفرتانگیز است.
14- (The Revenant (2015
کارگردان: آلخاندرو گونسالس اینیاریتو
پروسه ساخت این وسترن اسکاری با محوریت بقا از اینیاریتو با مشکلات زیادی روبرو بود (به عنوان مثال کمبود بودجه و کنارهگیری اعضای تولید) و وقتی که تماشایش میکنید به سادگی دلیلش را متوجه خواهید شد. اندک فیلمهایی هستند که میتوانند چنین محیط سخت و باورپذیری برای شخصیتهایشان خلق کنند. در فیلم ترسیمی از زندگی هیو گلاس را شاهد هستیم، شخصی که طی سفری حماسی، 200 مایل را در سرزمینهای خشن و بیرحم میپیماید تا از کسی که او را نیمه جان رها کرده انتقام بگیرد. دیکاپریو به خاطر نقشش به عنوان گلاس جایزه اسکار گرفت. فیلم تجربهای پرالتهاب و هیجانانگیز است که انتقالش تنها در قاب سینما میسر میشود.
15- (The Hateful Eight (2015
کارگردان: کوئنتین تارانتینو
دومین وسترن تارانتیو نسبت به کار اولش یعنی Django Unchainde کاملاً متفاوت بوده و از بسیاری لحاظ پیرو اولین اثرش یعنی Reservoir Dogs است. داستان در یک شب طوفانی و حول 8 غریبه جریان دارد که به خاطر برف و بوران به یک کلبه بین راهی پناه آوردهاند. با هر جنازهای که روی زمین میافتد و افزایش توهم توطعه، هیجان بالا رفته و اوضاع وخیمتر میشود. The Hateful Eight مثل باقی کارهای تارانتینو طولانی و پرمکالمه است، اما دیالوگها هوشندانه و جذاب هستند و نفشآفرینی فوقالعاده بازیگران (که عبارتند از کهنه سربازان همیشگی تارناتینو مثل کرت راسل، ساموئل ال جکسون، تیم راث و مایکل مدسن) فیلم را به یک ضدوسترن پیچیده تبدیل میکند.
همانطور که در ابتدا اشاره شد، بد نیست قبل از شروع سفرتان در Red Dead Redemption 2 دو سه تا از فیلمهای بالا را تماشا کنید تا درک بهتری از گرته بردایهای راکستار از سینمای وسترن داشته باشید. راستی اگر هوس کردید داستان دو قسمت قبلی را مرور کنید، سری به این لینک بزنید تا از ماجرای «رد» و «مارستون» مطلع شوید. تا انتشار بازی وقتی باقی نمانده، عجله کنید!
منبع: پلازامگ