ابراهیم رزاقی : ۶۰ درصد حقوقبگیرها زیر خط فقر هستند/ اگر خود رفسنجانی بود از اینطور عمل کردن حیا میکرد//بدترین نوع سرمایهداری را پیاده کردهاند.
بهارستان آنلاین – ابراهیم رزاقی اقتصاددان، پیشبینی خود از این وضعیت اقتصادی را وابسته به سیاستها میداند. او می گوید: با همین سیاست، وضع غیر عادی جلو خواهد رفت، چرا که مسئولین نگاهشان دخالت به معنای اداره و مدیریت به نفع طبقات پایین نیست، بلکه به نفع طبقات بالاست. همهی بانکها هم در این مسئله دخالت میکنند. سپردههای مردم را به آن ها دادهاند. یا اینکه دولت میخواهد طلا بفروشد یا میگوید قیمتها را آزاد میگذاریم تا نقدینگی بخش خصوصی را از این طریق کم کند؛ این بیمعنی است. مگر چقدر ایران طلا و سکه دارد؟ در حال حاضر اکثر کشورها شروع کردهاند به ذخیره طلا و حدس میزنند باتوجه به این وضع از روابط بین الملل تجاری، دلار حذف شود. وقتی ترامپ خواستار نفروختن نفت به ایران است، که البته نمیتواند این کار را بکند، ولی فروش نفت ایران و دلار ایران کم خواهد شد، چرا دلارهایی که داریم و ضروری هم هست میدهیم به بازار تا کنترل کنیم و نقدینگی را جذب کنیم؟ این سیاستها انهدامیست و این کار اگر ادامه پیدا کند، روز بهروز وضع بدتری پیدا میکنیم. تورم و افزایش قیمتها را میبینیم در حالیکه متاسفانه دولت مزد حقوق را هم متناسب با شرایط افزایش نداده. اگر افزایش دهد از فشار شدید به طبقات محروم جلوگیری میکند، ولی بهنظر میرسد فشار را روی مردم معمولی عمدا وارد میکنند این که استدلالشان چیست آن با خودشان است!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش بهارستان آنلاین مشروح این گفتگو را ادامه می خوانیم :
او در ادامه، وضعیت مردم را اینطور تشریح کرد که ۶۰ درصد حقوقبگیرها زیر خط فقر هستند! اکثر بازنشستگان و در کل ۴۰ الی ۵۰ میلیون نفر زیر خط فقر هستند. وقتی این تورم وجود دارد زندگی آنها در چه شرایطی قرار میگیرد؟ کرایهی خانهیشان را چطور باید بدهند؟
بهنظر میرسد مسئولین سیاستهای سرمایه لیبرال در زمان آقای رفسنجانی را پیاده میکنند. هر چهار رئیسجمهور این کار را کردهاند. او میگفت: همه چیز را خصوصی کنید، اینها نیز همانطور عمل کردند و نتیجه خصوصیسازی هم غارت بهوسیلهی عدهای است. زمینها برایشان مهم است، چون پولی ندادهاند. این خصوصیسازی یعنی غارت چرا که باعث بهوجود آوردن طبقهی اشرافیای میشود که نمیخواهد برای پول درآوردن کارکند و فقط میخواهد غارت کند. تثبیت مزد و حقوق را که خود آقای رفسنجانی در سال ۷۴ انجام داد، تورم ایران به ۵۰ درصد رسید. برخی دورهها را بالا بردند. آقای روحانی دروغ میگوید که تورم دورهاش ده الی ۱۲ درصد است! مردم طبقهی متوسط را نگاه کنید تغذیه و مسافرتشان چگونه است، ولی به روی خودش نمیآورد.
رزاقی میگوید فرقی نمیکند که این وضعیت تعمدی باشد یا نه! هر کسی که از عمد باعثش است باید مجازاتهای سخت و خشن و محاکمه بشود. اگر تعمدی باشد یعنی با آمریکا شریکند. به قول امام «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند»، ولی افرادی که مسبب این اوضاع هستند جاده صافکن امریکا میشوند. چراکه مردم را از نظام و انقلاب دلزده میکنند. اینها برنامه است. یک نفر مانند برادرِ آقای روحانی پانزده هزار میلیارد تومان صندوق ذخیرهی فرهنگیان بوده که برای روزگار پیریشان که ایشان فریدون برادر آقای روحانی از سرخه آشناها را جمع کرده گذاشته هیئت مدیره. در بانک سرمایه هم همینطور، بانکی که برای همین افراد بوده. همهی این پول را برداشت کردند. آقای روحانی، اما میگوید این اختلاس نیست و وام معوقه است! حالا نگاهکنید تمام بانکها، سپردههای مردم را بهعنوان وام معوقه دادند، هیچ سندی هم ندارند. الان هم نمیدهند به دستگاه قضا که فاش شود. بعد آنوقت پنج میلیون ندارند به بینوایی بدهند، کارگاهی راه بیندازد یا سه میلیون به کسی که ازدواج کند. اما برای آن افراد، چون نمیخواهند شناخته بشوند، وثیقه و سندی هم نمیگیرند. معلوم میشود چه فضای فساد انگیزی است. بانک مرکزی هم میداند، ولی بازهم به آن افراد خاص میدهند.
این اقتصاددان درباره چگونگی ایجاد تورم میگوید:ای کاش افرادی که این پولها را میگیرند در تولید کار میکردند که سودش ۱۵ درصد است. آنهم اگر شانس بیاورند و ورشکست نشوند، اما میروند سراغ واردات که ۲۰۰ درصد سود دارد! یا احتکار میکنند و ناگهان میبینی ۱۰۰ درصد سود کردند. آن واردات چند ماه طول میکشد تا بیاورد بخرند، سفارش دهند و بعد توزیع کنند. اما کسی که خرید و فروش طلا دارد لحظه بهلحظه سود میکند. وقتی وضعیت این شد چه کسی باقی میماند؟ این ثروتمندان که در تولید نمیروند، رانتخوارند و از سپردههای مردم بیچاره میگیرند، تورم ایجاد میکنند. در این میان سپردهگذارانی که طبقات فقیر را تشکیل میدهند میسوزند. البته از طبقهی متوسط هم به طبقهی فقیر سقوط میکند. جایی نوشته بود ۸۰ درصد وامها را به ۲۰ درصد ثروتمندان دادهاند. یا میگویند ۷۴ درصد وامها را به حدود ۳۰ درصد افراد جامعه دادهایم. میگوییم مگر میشود؟ مردم ناراضی میشوند و تا چه اندازه تحمل کنند. باید کار انقلابی شود و یکسری از مسئولین تعویض و آنهایی که عمدی بوده محاکمه شوند
رزاقی در خصوص تغییر بینتیجهی رئیس بانک مرکزی ابراز داشت که او هم خط آقای رفسنجانی را پیاده میکند. شاید اگر خود آقای رفسنجانی بود اینطور عمل نمیکرد. مقداری حیا میکرد. اما اینها بدترین نوع سرمایهداری را در ایران پیاده کردهاند. چون سرمایهداری مثل هر نظام دیگری به تولید اهمیت میدهد، اشتغال و ارزش افزوده در آن است.
این پیادهکردن مانند زمان شاه است. چیزی که تامین ارزی میکند نفت است. نفت پتروشیمی صادر میشود که بخشی از آن را خصوصی کردهاند، بعد دلار میآید. یکی از آن واردات است. در هیچ کشوری اینطور نیست که نفت را بفروشیم و دلار ارزان بدهیم تا ۱۱ میلیون آدم به خارج و عمدتا ترکیه بروند؟ فردی رانتخواری کرده و بهجای اینکه دلار به قیمت بفروشیم و مثلا قبلا ۱۲۰۰۰ تومن بود، همان را به وی بدهیم، حالا ۱۲۰۰۰ که میدهد ۳-۴ دلار به وی میدهیم ثروت را به خارج ببرد. چرا از این افراد مالیات نمیگیریم. آمریکا یا اروپا را ببینید چطور اقتصادشان را اداره میکنند. در همهجای جهان کارهای احتکاری مورد هجوم مالیات است. کشور را از پول دریافت مالیات میچرخانند. اینجا مالیات ۲۵ درصد است که قسمتی درآمد نفتیاست که وارد شده، این یعنی فرار مالیاتی. شما به فاسدها بگویید این ثروت را از کجا بدستآوردهاند و چقدر حقوق میگیرند. پاسخ نمیدهند. افرادیکه یارانه میگیرند لااقل ۳۰-۴۰ درصدشان نیازی ندارند. تنها ۶۰ درصد حقشان است. کاری نداریم که همان ۴۵ هزار تومانی هم که میدهند ده هزارتومان هم قدرت خرید ندارد. ولی چرا نمیخواهند سرمایهدارها را شناسایی کنند. آیا از خودشاناند؟ یا ۲.۵ میلیون خانهی خالی در ایران هست چرا مالیات نمیگیرند. مگر قرار نبود مسکن مهر ایجاد شود و سالی یک تا دو ملیون خانهسازی کنند؟ تعطیلش کردند. آقای روحانی و دوستانش طوری کارها را لیبرالی انجام میدهند که آدم میگوید خدا پدر لیبرالهای امریکایی را بیامرزد که بهدست گرسنگان خیابانی تفنگ میدهند که همدیگر را بکشند! اینها هم همین کار را میکنند. اما اینجا یک سری آدم به معنای واقعی هستند که دخالت میکنند تا امنیت برقرار شود. شما ببینید در چه فضایی هرچه توانستهاند خریدهاند و تهدید و تطمیع میکنند. آقای رفسنجانی این کار را با خصوصیسازیها کرد. حالا همهی اینها باهم هستند. ولی چند درصد افراد جامعه را تشکیل میدهند؟ آقای قالیباف میگوید چهار درصد. شاید همان مقدار هم نباشند. یک پایشان اینجا و پای دیگرشان خارج است. تا دلتان بخواهد دو تابعیتی اینجا میآیند برای غارتگری.ای کاش بخشی از این غارتها را صرف تولید میکردند!ای یا اصلاای کاش هیچکار مثبتی هم انجام نمیدادند! حرف من این است که کل نظام را زیر سوال میبرند. ۵۰۰ هزار جانباز و ۳۰۰ هزار خانواده شهید داریم، بعضیهایشان مسافرکشی میکنند. آدم گریهاش میگیرد. بهتعبیر امام اینها صاحبان انقلاباند و اگر نبودند کشوری بهنام ایران نبود. هر تکهاش را آمریکا، فرانسه و انگلیس اداره میکرد. الآن هم همینها هستند که ایران را نگه داشتهاند. اگر دنبال پول بروند که دیگر حاضر نیستند انگشتشان زخمی شود و بیایند جانشان را فدا کنند. میبینید رسانههای طرفدارشان چطور حرف میزنند؟ نماینده مجلس را ببینید چطور حرف میزند! انگار آمریکایی است در مجلس شورای اسلامی!
او در خصوص پیشبینی وضع اقتصادی ارز و سکه اذعان میدارد من تا قبل از این وضعیت، با توجه به مقایسهای که میکنم، حرفم این بود که دلار ۱۲۰۰۰ تومان میشود. وقتی هم گفتند ۴۲۰۰، باز هم یک سوم دارند میفروشند. اتفاقا من جزء کسانی هستم که با گران شدن دلار موافقم، ولی تدبیری باید اندیشید که وقتی گفته شد دلار ۴۲۰۰ تومانی هم هست، نگویند هرکسی خواست ۴۲۰۰ تومانی میدهیم. ضمن اینکه باید بگوییم شما میتوانستید کنترل کنید، اما نکردید، باید با این ۴۲۰۰ تومانی مواد غذایی، دارویی و قطعات صنعتی و ماشین وارد شود. هروقت این شد و ندادند به کسی که خارج بگردد، ماشینهای گرانقیمت وارد شود. برای این مسائل اساسی فقط باید به تولیدکنندگان بدهند تا تولید بالا برود.
راه حل ابراهیم رزاقی در خصوص وضع کنونی چنین است که دلار بالا باشد برای کسانیکه کالایشان اساسی نیست. چرا ۸۰۰۰ تومان؟ بلکه ۲۰ هزار تومان. زندگی اقتصادی ایران با وجود تورم، توسط دلارهای ارزان ایجاد میشود و بخشی دیگر با تولیدات داخلی که دولت کنترل میکند و ارزان میفروشد. واسطهها هم همیشه بالاترین برندهها هستند مانند وارد کنندگان. این همه فضاهای مفتبری تجاری بهوجود میآید که انسان تعجب میکند. آشغال تولید میکنند و به مردم میدهند که بخورند. پولدارها هم خوششان میآید که هر روز بروند آنجا غذا بخورند.
عنصر مالیات تعیین کنندهاست. هرکسی از تولید مالی بدستآورد دولت هم به تولید کمک کند، مالیاتی نمیخواهد بدهد. لزومی ندارد. مالیات را از کسانی بگیرید که کارشان دلالی و احتکار است. فعالیتهای خرید پوشاک را بشناسید، از پساندازهای بالا، مثلا ۵۰۰ میلیون به بالا مالیات تصاعدی بگیرید و دیگر سود ندهید. از تمام خانههایی که از یک سطحی بالاترند مالیات بگیرید؛ و یا خانههایی که رقمهای بالایی دارند مالیات کلان بگیرید.
راه حل، مالیات گرفتن از این قشر و ۳۰ درصد بالای امکاناتیها است که یارانه به آنها تعلق نگیرد. در مقابل باید آنهاییکه زیر خط فقر هستند شناسایی شوند و یارانه بدهند. مراقبت کنند که کالای ارزان بهآنها برسد. از تمام مغازهها باید مالیات گرفتهشود، چون تولیدی نیستند. به کسیکه تولید کننده نیست وام ندهند. اگر هم دادند مدیریت کنند.
او میگوید ما تجربهی هشت سالهی دورهی دفاع مقدس داشتیم. شرکتهای دولتی که الآن همه خصوصی شده، تولیدات خودشان را به قیمت ارزان به طبقات فقیر، بههمراه خدمات دیگری میدادند. دارو و بیمارستان دولتی ارزان بود. واردات توسط بخش خاص وزارت بازرگانی بود. آنها را هم با نرخ پایین و کالابرگ به مردم میدادند. کسی فقیر نبود. گروههایی ایجاد شدهبود که کمک میکردند کشاورزان به بازار برسند و دست دلالها ندهند. کمک میکردند که فردی مثلا یک بخرد و پنج بفروشد.
ابراهیم رزاقی در مورد سود بانکها این نظر را دارد که باید به نقدینگیهای خرد بدهند. اگر کمتر از سود حال حاضر شود هیچکسی پول در بانک نمیگذارد. همه سمت خرید و فروش میروند. کشورهای خارجی ۰.۳ درصد تورم دارند، ولی در کشور ما ببینید الآن به ۱۶ درصد رسیده. هرکسی که پولش را در بانک میگذارد، وقتی به ۱۵ درصد بهاو سود بدهند، مرتبا قدرت خریدش کم میشود. حالا دولت میگوید ۱۶ درصد، ولی در بازار شاید ۲۰-۳۰ درصد قیمتها بالا رفته. برخی دیگر ۸۰ درصد. به رقمهای دولت نمیشود اعتماد کرد. شخصی پولش را برای دوران مریضی، پیری و درماندگی گذاشته در بانک، وقتی به وی ۱۵ درصد سود، در زمان تورم ۲۰ درصد میدهند، ۵ درصد از قدرت خریدش کم میشود. ظاهرا ده میلیونش شده ۲۰ میلیون، ولی در عمل ۱۵ میلیون قدرت خرید دارد که این ناعادلانه است. از ایننظر میشود برای رقمهای پایین سودها دوگانه عمل کرد تا بهصورت عادلانه نزدیک تورم شود.
برای رقمهای بالا، اما نه؛ چون آنها میتوانند در تولید وارد شوند. با دلار ارزان، ماشین، قطعات، مواد، کشاورزان و اینها باعث میشود تولیدش در داخل رخ دهد تا از واردات بینیاز شویم. اگر این سیاستها باشد، چه اشکالی دارد دلار بالا برود؟ میخواهد بچهاش را بفرستد خارج؟ چه اشکالی دارد دلار ۱۵ هزارتومانی بخرد. ولی این را رعایت کند که نگوید میخواهم مواد غذایی بیاورم و دلار ۴۲۰۰ تومانی بگیرد و تبدیلش کند به ۱۲ هزار تومان. این دزدی است. غارت است. از این نمونهها زیاد است. خرید و فروش زمین و مسکن و خوراک باید کنترل شود. امریکایی و فرانسوی و اروپایی از طریق تورم و مالیاتها مستقیم و غیر مستقیم کشورشان را اداره میکنند.
ما نمیخواهیم مالیات بگیریم، ۲۴ درصد و همهاش هم برای نفت؛ که بخشی از آن واردات دلار است. ۱۵ درصد از درآمدهای دولت از مالیات از طبقات پایین است. هنوز هم اسم طبقهبالاییهای اشرافیرا به قوه قضاییه ندادهاند. کسی که ۶ هزار اتومبیل را با دلار ارزان وارد کرده را نگفتند. آقای وزیری که اجازهی این را داده نمیدانسته؟ گفتند هک کردند و بعدا ناچار شدند بگویند نمیشود هک کنند. آن کسی که در آخر نوکر اینهاست مافیاست. ولی پایینتر از آن را میگویند اعدام کنید. اینها به قدرت خودشان ادامه میدهند. نماینده مجلس، وزیر و مدیرکل را میخرند. رسانهها را تا دلتان بخواهد میخرند. صدا و سیما را تحت تاثیر قرار میدهند. حتی از اجرای قوانین جلوگیری میکنند. خود وزیر هم موافق است که از خانههای خالی مالیات نگیرند. روی قوه قضاییه اثر میگذارند و این میشود که میبینید. اینها کشور را تحت عنوان رأیای که مردم دادند به آقای رئیس جمهور و نمایندگان مجلس اداره میکنند. ولی آیا وظیفهیشان را طبق قانون اساسی یا قولهایی که دادهاند انجام میدهند یا به نفع دو سه درصد خائن و یا قاتل مردم فقیر؟
کسیکه نمیتواند خودش را معالجه کند و میمیرد و یا پول ندارد ویزیت دکتر بدهد معلوم است چه اتفاقی میافتد. اینها قاتل اند. قاتل صاحبان انقلاب که مردمند. اما از آنجا که با دستگاه رسانهای و رئیس جمهور هستند و رسانه دارند وجاهت میگیرند، مردم فکر میکنند واقعا این حرفها را انجام میدهند. مخصوصا آقای روحانی. ولی دروغ است. هدف این است که مردم را بیزار کنند. یا از ناآگاهی است یا از خیانت. وقتی کسی مانند من میداند، اخبار و رقمها را میخواند، رئیس جمهور، وزرا و نمایندگان مجلس نمیداند؟ یا میدانند و به روی خودشان نمیآورند که خیانت است؛ یا نمیدانند که باید گفت: چرا نمیدانید؟ شما میخواهید تصمیم بگیرید. ۳۰۰ میلیارد دلار خرج کردید در پنج سال، باید ۱۵ میلیون شغل ایجاد میکردید. میگویند یک میلیون شغل ایجاد شده. خودشان البته میگویند دو میلیون و خردهای، ولی مرکز آمار میگوید یک میلیون و ششصد. اما ببینید در این ۵ سال چند میلیون بیکار شدند؟ چقدر کارخانه تعطیل شده؟ این مقداری هم که شغل ایجاد کرده ببینید چطور بوده! یکسری مردان بیکار شدند، از خانمها استفادهکردند، چون خانمها حقوق کمتری میگیرند، بیمه هم نیستند.
رئیسجمهور، وزیر و نماینده مجلس نمیتواند بگوید نمیداند. حقوق چندین میلیونی میگیرد چطور نمیداند؟ وقتی انتخاب شدید ۲۰۰-۳۰۰ میلیون تومان به شما وام میدهند که بروید خانه رهن کنید. حالا اینکه پس میگیرند یا نه با خداست. چرا ۵۰ میلیون نمیدهند که بروید نازی آباد رهن کنید؟
این رقم برای شمال شهر است وقتی حقوقتان ۲۵ میلیون است کجا زندگی میکنید؟ البته ممکن است برود جنوب شهر هم زندگی کند، ولی استثنا هستند. آقای فلانی هزار میلیارد تومان ثروت دارد. آقای وزیر بهداشت ماشین چند میلیونی دارد. این پول پزشکیشان از کجا آمده نرخش را چه کسی تعیین کرده؟ یک پزشک ده دقیقه چهقدر میگیرد؟ جراحی ساده را ۳۰ میلیون حساب میکند. مالیات میدهد؟ این پرسش است. خیلی از پزشکها در مطبهایشان کارتخوان ندارند که فاش شود. شوخی است که بگویید یک میلیارد حقوق در مقابل حقوق یک میلیون تومانی شما. یک میلیارد یعنی صد و خردهای انسان با حقوق عادی. وقاحت است.
او در خصوص افزایش نرخ دلار این امکان را داده و گفته وقتی انتظار تورمی ایجاد شد مردم میخرند. طبقهی پایین هرکسی بخرد ادامه پیدا میکند تا جاییکه دیگر پولی ندارند بخرند. در نهایت تا حدی بالا میرود که غیر قابل ادامه است.
اینها هم تکیه میکنند به بخش نقدینگی خصوصی. وقتی نخریدند سقوط میکند. کسی دیگر نمیخرد و میگویند معلوم نیست پایینتر بیاید. در نتیجه برنده کسی است که زودتر فروخته. همین کلماتی که بگویند چقدر ارزش دارد یکی هم این است که من بگویم ۲۰ هزار تومان میشود، عدهای هم که دستشان توی کار نیست نمیدانند پوشالی است و انتظار تورمی است. به نقطه غیر قابل خرید میرسد.
پس با این کار موافقید که مثلا مردم یک ماه هیچ چیزی نگیرند؟ یکی از بازیکنان گفته بود که همه کاری کنیم که یک ماه چیزهایی که وارد میشود نخریم. با این سیاست موافقید؟
این اقتصاددان در مورد سیاست خرید نکردن مردم برای مدتی میگوید واردات دو قسمت است. یک بخش آن کالاهای اساسی است. مثلا دارو را نمیشود نخرید. بخش دیگر که کالاهای غیر اساسیست باید حساب شده باشد.
وی اینکار را برای فقرا کارآمد میداند، ولی برای پولدارها زجرآور. چون وقتی دلار بالا برود دیگر نمیتوانند ماشین ۱۰۰ میلیاردی بخرند. درحالیکه الآن خودروی هشت میلیاردی سوار میشوند. وقتی دلار بالا برود توان خرید کم میشود. مخصوصا درمورد کالاهای خارجی که بر اساس میزان قیمت دلار است. درمورد کالاهای اساسی مانند دارو و برای کارخانجات مانند قطعات و ماشین آلات باید کنترل بشود آن هم نه بخش خصوصی که اعتباری به آنها نیست که دلار ارزان میدهید و کالای تجملاتی و قاچاق وارد میکنند. معمول است بخش دولتی وارد کند و با همان قیمت عرضه کند در داخل که تولید از کار نیافتد را تقویت کنند و قطعات در داخل ساخته شود.
آن زمان آرام آرام میشود دلار را برای کالای اساسی هم نداد. ولی از طرف دیگر هرچه میتواند بالا برود. اصلا دلار نخرند. چه اشکالی دارد؟ خیلی راحت است. نمیخواهند انجام دهند، چون خودشان در آن سطح زندگی میکنند، باید حقوق خودشان را هم تا ۳۰۰ میلیون بالا ببرند. با ماهی ۲۵ میلیون آن برنامهای که بچههایش خارجاند و کارخانه خریده و پمپ بنزین خریده است، نمیشود جور در بیاید.
انتهای خبر/ب