سلام
دوستان به طلسم اعتقاد دارین ؟ تجربه ای داشتید ؟
سلام
دوستان به طلسم اعتقاد دارین ؟ تجربه ای داشتید ؟
سلام
من خرافاتی نیستم.
ولی به چشم خودم دیدم. در دوران دانشگاه دختری بود که عاشقش بودم. هر دو از یه سطح فرهنگ و ثروت و .... بودیم. این عاشق یکی از این کولی ها که میان کتاب می اندازن دستت و بعد می گن مثلا 5 تومن بده. کتاب قرآن، زیارت عاشورا .... . این عاشق یکی از این ها شد. بعد از خونه فرار کرد و ماجرا ها داشت و در نهایت باهاش ازدواج کرد. پسر یه قیافه داغونی هم داشت. از این ها که ماهی یه بار حموم بره و فحش خوار و مادر ذکر روزش باشه. مثل سگ هم کتک ش می زد.
دختره اصلا دیوونه این شده بود. از دانشگاه آوردش بیرون. ثروت و سهم دختره از خونه پدری رو بالا کشید. دختره همپای این جلوی همون دانشگاه همون کار رو ادامه میداد.
وضع مالی شون خوب بود. مرام زندگی ش گدایی بود. ماشین مگان داشتن.
به جز طلسم هیچ چیزی برام متصور نیست که دختری به این زیبایی از خانواده بسیار خوب عاشق چنین جونوری بشه.
من که خیلی دختره رو دوست داشتم و حتی پدرم با پدرش همکار بود و قرار بود دیدار هایی برای آشنایی داشته باشیم که این اتفاق ها رخ داد.
برام جالبه دختری با اون همه غرور و تکبر که تو دانشگاه حتی جواب سلام رو هم به زور می داد و همه چیزش از برندهای معروف بود و عطر های آنچنانی می زد. حالا گدا شده و مثل سگ از این پسر حرف شنوی داره و کتک می خوره.
البته من دانشگاه نبودم ولی بچه ها تعریف می کردند که یک روز موقع نهار از ساندویچی دم دانشگاه 2 تا ساندویچ می خره و پسره عصبانی میشه و طوری دختره رو کتک می زنه که بیهوش می شه و آمبولانس میاد.
پدر و مادر دختره هم بعد مدتی رفتن خارج یا شهرستان. از اونا خبری ندارم. ولی یه خواهر داره که پیج اینستا داره و دنبال می کنم. البته به جز یک عکس قدیمی از خواهرش چیز خاصی تو پیجش نیست مربوط به خواهرش.
شاید اما بیشتر به انرژی ها و کائنات اعتقاد دارم و مطمئن هستم در صورتی که خوب باشید کائنات خیلی هواتون رو دارن و از حوادث و بدبختی ها دور میشد.
بعضی وقت ها شده که یک نوشته عجیب و غریب رو یکی از دشمنان تون بدون اینکه بفهمی داخل خونت مخفی میکنه .
جالب اینه که قرآن وجود سحر و طلسم رو تایید کرده . اما دوست دارم یکی که برای اتفاق افتاده توضیح بده
من باور دارم انرژی های ناشناخته زیادی وجود داره با گذر زمان میشه قضاوت کرد اگر میخواید اطلاعات بیشتر جمع اوری کنید فلسفه علم و ماورا رو بخونید
سلام و ادب مجددنوشته شده توسط mojt90 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در راستای سخنان شما، کاملا موافقم.
در مورد اون دختر یه چیزی اضافه کنم. یه بار توی خیابون انقلاب رفته بودیم با هم کتاب بخریم. اون موقع حدود 10 سال پیش یه پیرزنه جنوبی وقتی ما ایستاده بودیم دست این رو گرفت و به زور گفت باید کف دستت رو ببینم. بهش گفت تو دعا داری و طلسم شدی و من با 50 تومن باطل می کنم اگر نکنی کور می شی.
که ما محل نذاشتیم و رفتیم. اون از جهاتی میشه بگیم کور شد.
به جز این ها
دوست دیگری دارم که پزشکه. یه انسان واقعی هست. ببین بدون ویزیت معاینه می کنه، مریض های بی بضاعت رو مجانی میره خونه شون. تمام محله عاشقش هستن. یه خونه پدری به این به ارث رسید. خونه خیلی قدیمی بود، این مجبور شد بازسازی کنه. حدود دو سال پیش تو یکی از ستون ها یه لوح فلزی پیدا کرد. اسم خودش روش بود و بعد یه سری حروف نامفهوم و اعداد.
عمله ای که اونجا کار می کرد می گفت طلسم هست و باید باطل کنی، زن پسر خاله م این کاره هست و ... . دوستم اهمیتی نداد و لوح رو پیش خودش نگه داشت. یه چیز فلزی اندازه سی دی یه ذره کوچکتر با کلی حروف و اسم این وسط یه مثلث در کناری از این لوح. مثلا نوشته بود سعید بن منصور. که منصور پدرش بود.
پیش اون خانوم هم رفتیم ایشون گفتن که باطل کردنش کار اون نیست و باید بری پیش فلان کس که اجازه نقش انداختن روی لوح و طلسم فلزی داره. هیچی هم پول نگرفت.
ولی این بدبخت سرش خیلی شلوغ بود و نشد بره و همه چیز به فراموشی سپرده شد.
با همه خوبی و مهربونی که در حق همه کرده و می کنه. زندگی خیلی سختی داشت و داره. خانومش همین چند روز پیش خودکشی کرد و همه مون شوکه شدیم. یه بچه 3 ساله هم داره. نمازش ترک نمی شد. تو وقت های بیکاری قرآن می خوند. همیشه تمیز و وضو گرفته بود. اصلا بگم فرشته هست کم گفتم.
انقدر هم ساده هست، هنوز حتی دسته چک هم نداره. من براش چک می کشم وقتی کار بزرگی داره. هیچ وقت هم خیانت نکرده. از چشمام بیشتر قبولش دارم.
نه
نه برادر من. دعانویسی نبوده. گول حرفای پسره رو خورده. دختر ها ساده اننوشته شده توسط mohsenP3000 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تاپیک جالبی بود ولی به نظرم در موردش تحقیق و مطالعه نکنید البته خودم هم اینکارو نکردم ولی میدونم کسی بخواد بره تو فازش ممکنه از جاهای بدی سر دربیاره
چی بگم؟ حالا حتما هم طلسم نبوده در مورد اون دختره.نوشته شده توسط sara_program [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بحث ساده بودن یا نبودن دختر ها رو نمی دونم تا جایی که من دیدم الان خیلی باهوش هستن. ولی این هم دختر خیلی باهوشی بود. تا اون موقع 2 بار هم رفته بود خارج به اسپانیا و گرجستان. چشم و گوش بسته هم نبود. به اظهار خودش از 17 سالگی دوست پسر داشته.
شایدم پسره خیلی براش جذاب بوده و واقعا طلسمی در کار نبوده. اینم می تونه درست باشه.
ولی دختری در اون موقعیت که میگم جواب سلام کسی رو هم به زور می داد چطور با یه همچین آشغالی ازدواج کرد و خودش هم دعا فروش شد؟
پسره مثل سگ می زدش، فحشش می داد. این در مقابلش لال بود. اصلا بگم برده کلمه صحیح تری هست.
بگذریم واقعا دلم گرفت چه دختری بود. دیگه شانس ما هم این بود. یه دعا فروش زوری بر ما پیروز شد. اون اواخر دانشگاه من این ها علاوه بر فروش دعا تا ماشینی می اومد پارک کنه بهش فرمون می دادن که مثلا بیا جلو و عقب و اینطوری هم پول می گرفتن. دختری که همه لباس هاش مارک دار بود به این روز افتاد.
اگر با یکی دیگه از بچه های دانشگاه ازدواج می کرد یا دوست می شد غصه نمی خوردم ولی آخه با یه گدا و کولی زاده ؟
تو دوره دوستی مون براش هیچی کم نذاشتم از این بابت خیالم راحته. ولی دلم هر بار که ماجراشو تعریف می کنم هزار تیکه می شه و خیلی غصه می خورم.
Last edited by mohsenP3000; 05-10-2018 at 12:38.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)