تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 4 1234 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 33

نام تاپيک: اعتیاد ....

  1. #1
    کاربر فعال سرویس های 3G/4G اپراتورها MMDFullHD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2016
    محل سكونت
    United State of Shahriar
    پست ها
    2,616

    پيش فرض اعتیاد ....

    سلام به همه دوستان این تاپیک رو فقط واسه ادم هایی مثل خودم که دلشکسته ان راه انداختم همدردهای خودم رو تو این انجمن پیدا کنم
    - خواهشا فقط هر مطلبی که اینجا گفته میشه همین جا بمونه
    - اگه کسی مصرف کننده بوده از لذت های مواد نگه خواهشا چون باعث تحریک چن نفر دیگه بشه اون دنیا مدیون هم بشیم
    - دوست دارم هرکی یه تجربه بده چن نفر اگاهیشون بیشتر شه نسبت به مواد و الکل و .... تا کسی دچار این بیماری نشه






    خودم خیلی کم سن و سالم دورو بر ۱۹ سال از بچگی پای کامپیوتر و لایف استایل امریکایی و رپ و علایق خودم چرخیدم بزرگتر شدم اما من هروز کوچیک تر میشدم از جامعه بدپس گردنی خوردم تخریب های شدید
    توهمات بسیاری الان همراهمه خواب خیلی کم دارم ترس و اعتماد بنفس صفر و اینکه الان خیلی تنها دارم زندگی میکنم با یه اینترنت و رفیق همیشگی سیگار دارم زندگی میکنم
    احساس پوچی و افسردگی شدید بخاطر قطع مصرف دارم جلسات ماتریکس و روان درمانی و اینا بطور منظم شرکت میکنم قرص های ضد افسردگی و خواب هم که نگم بهتره
    از خودم بگم
    خونوادم هیچکس مصرف کننده نیست و اصلا اهل شش پر دود و ازین داستانا نیستن خوانواده مذهبی هم نداریم
    من ۱۱ سالگی با اینکه خیلی بچه بودم اتانول مصرف میکردم و لذت الکل تو خون رو چشیدم
    همینطوری پیش رفتم ۱۵ سالم شد سیگار کشیدم اون تایم هیچ درد و مشکلی تو زندگیم نداشتم الکی دنبال دلیل واسه توجیه کارام بودم
    تو همین ۱۵ سالگی با ماده ای که صداش میزدن پنیر اشنا شدم (حشیش) تستش کردم از توهماتش خوشم اومد اما تفریحی مصرف میکردم و این احساس رو داشتم که من میتونم و توانایی بیش از حددارم من
    یع سال بعد دقیقا با گل هم اشنا شدم دیدم چند تا دختر که از خودم بزرگترن دارن مصرف میکنن خودم قد و وزن و جثه ای که دارم هرکی ببینه فک میکنه خب خیلی سنش بالاس بهمین خاطر با تعارف دخترها مصرف کردم شدت توهم خیلی بیشتر داشت و لذت فوق العاده خوبی داشت از خورد خوراک نمیافتادم
    مصرف میکردم همینطوری اسمشم گذاشته بودم تفریحی و ... چن باری ادم هایی رو دیدم که هروین دارن مصرف میکنن از ترس اینکه دیگه وضع ام خراب میشه و خیت میشه باید کارتن خواب بشم خماریو فلان در رفتم لب هم هیچوقت نخورد
    همینطوری گذشت دیدم گل و حشیش برام هیچ تاثیری دیگه نداره روی اوردم به LSD چشمتون روز بد نبینه اولین بار توهماتی زدم که خیلی عجیب غریب بود تجربه توهمم از گل یه چیز دیگه بود lsd زدم یه چیز دیگه شد سبک زندگیم تغیر کرد عشق تاتو پیدا کردم با یه ادمایی میگشتم که اصلا نباید میگشتم
    سری دوم شد lsd رو با مقدار زیاد تر مصرف کردم توهماش من رو به سمت جنون برد جوری که دیوونه شده بودم و رد داده بودم نزدیک ۲ ماه مصرف نکردم و روی اوردم به حشیش فقط سردرد های عجیب پرخاشگر زندگیم طوری شده بود غیر قابل تحمل حافظه نمونده بود کل مغزم سردرد داره هنوزم که دارم مینویسم این مطلب رو
    باز دوباره یه بنده خداهایی رو دیدم قول داده بودم که کم کم حشیش رو هم ترک کنم اما نتونستم اینبار با کمیکال مواد جدید اشنا شدم دیگه توضیح نمیدم چون یاد اورش میشم خیلی عذاب میکشم
    یادمه قبل ورق ورق الپرازولام میخریدم که فقط بتونم یه ساعتی بخوابم
    عاجز شدم از ترک قضیه رو به خواهرم قبل عید گفتم من رو به یه مرکز بهبودی بردش دوماه قطع مصرف کردم با روانشناس مرتب میرم و حرف میزنم روانپزشک میرم
    اما با همه اینا دلم برای قبل خودم تنگ شده سردرد افسردگی ترس اصلا نمیتونم به چیزی بخندم بی تفاوت به همه چی فقط رپ گوش میدم پشت سیستمم پای سمت راستم کلا تیک شده رانندگی هم که نگم براتون
    اینستاگرام و ... ادمهایی رو دارم تو کوچه پس کوچه میبینم که دارن به سرنوشت من کمکان دچار میشن جامعه داره به بد سمتی میره
    عاشق یه بنده خدا بودم یه شماره ایدی داشتم ازش اون رو هم پاک کردم فکرم کلا سمت اون میره پیداش کردم نامزد کرده
    هیچ امیدی ندارم امیدم خونوادم شده که اینقد غم و قصه من رو خورده
    فقط یه حرف میتونم به امثال خودم بگم که
    نذارید برسید به نقطه ای که بگید پشیمونم

  2. 4 کاربر از MMDFullHD بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    پروفشنال ksra's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2017
    محل سكونت
    Mar 2004
    پست ها
    664

    پيش فرض

    سلام به همه دوستان این تاپیک رو فقط واسه ادم هایی مثل خودم که دلشکسته ان راه انداختم همدردهای خودم رو تو این انجمن پیدا کنم
    - خواهشا فقط هر مطلبی که اینجا گفته میشه همین جا بمونه
    - اگه کسی مصرف کننده بوده از لذت های مواد نگه خواهشا چون باعث تحریک چن نفر دیگه بشه اون دنیا مدیون هم بشیم
    - دوست دارم هرکی یه تجربه بده چن نفر اگاهیشون بیشتر شه نسبت به مواد و الکل و .... تا کسی دچار این بیماری نشه






    خودم خیلی کم سن و سالم دورو بر ۱۹ سال از بچگی پای کامپیوتر و لایف استایل امریکایی و رپ و علایق خودم چرخیدم بزرگتر شدم اما من هروز کوچیک تر میشدم از جامعه بدپس گردنی خوردم تخریب های شدید
    توهمات بسیاری الان همراهمه خواب خیلی کم دارم ترس و اعتماد بنفس صفر و اینکه الان خیلی تنها دارم زندگی میکنم با یه اینترنت و رفیق همیشگی سیگار دارم زندگی میکنم
    احساس پوچی و افسردگی شدید بخاطر قطع مصرف دارم جلسات ماتریکس و روان درمانی و اینا بطور منظم شرکت میکنم قرص های ضد افسردگی و خواب هم که نگم بهتره
    از خودم بگم
    خونوادم هیچکس مصرف کننده نیست و اصلا اهل شش پر دود و ازین داستانا نیستن خوانواده مذهبی هم نداریم
    من ۱۱ سالگی با اینکه خیلی بچه بودم اتانول مصرف میکردم و لذت الکل تو خون رو چشیدم
    همینطوری پیش رفتم ۱۵ سالم شد سیگار کشیدم اون تایم هیچ درد و مشکلی تو زندگیم نداشتم الکی دنبال دلیل واسه توجیه کارام بودم
    تو همین ۱۵ سالگی با ماده ای که صداش میزدن پنیر اشنا شدم (حشیش) تستش کردم از توهماتش خوشم اومد اما تفریحی مصرف میکردم و این احساس رو داشتم که من میتونم و توانایی بیش از حددارم من
    یع سال بعد دقیقا با گل هم اشنا شدم دیدم چند تا دختر که از خودم بزرگترن دارن مصرف میکنن خودم قد و وزن و جثه ای که دارم هرکی ببینه فک میکنه خب خیلی سنش بالاس بهمین خاطر با تعارف دخترها مصرف کردم شدت توهم خیلی بیشتر داشت و لذت فوق العاده خوبی داشت از خورد خوراک نمیافتادم
    مصرف میکردم همینطوری اسمشم گذاشته بودم تفریحی و ... چن باری ادم هایی رو دیدم که هروین دارن مصرف میکنن از ترس اینکه دیگه وضع ام خراب میشه و خیت میشه باید کارتن خواب بشم خماریو فلان در رفتم لب هم هیچوقت نخورد
    همینطوری گذشت دیدم گل و حشیش برام هیچ تاثیری دیگه نداره روی اوردم به LSD چشمتون روز بد نبینه اولین بار توهماتی زدم که خیلی عجیب غریب بود تجربه توهمم از گل یه چیز دیگه بود lsd زدم یه چیز دیگه شد سبک زندگیم تغیر کرد عشق تاتو پیدا کردم با یه ادمایی میگشتم که اصلا نباید میگشتم
    سری دوم شد lsd رو با مقدار زیاد تر مصرف کردم توهماش من رو به سمت جنون برد جوری که دیوونه شده بودم و رد داده بودم نزدیک ۲ ماه مصرف نکردم و روی اوردم به حشیش فقط سردرد های عجیب پرخاشگر زندگیم طوری شده بود غیر قابل تحمل حافظه نمونده بود کل مغزم سردرد داره هنوزم که دارم مینویسم این مطلب رو
    باز دوباره یه بنده خداهایی رو دیدم قول داده بودم که کم کم حشیش رو هم ترک کنم اما نتونستم اینبار با کمیکال مواد جدید اشنا شدم دیگه توضیح نمیدم چون یاد اورش میشم خیلی عذاب میکشم
    یادمه قبل ورق ورق الپرازولام میخریدم که فقط بتونم یه ساعتی بخوابم
    عاجز شدم از ترک قضیه رو به خواهرم قبل عید گفتم من رو به یه مرکز بهبودی بردش دوماه قطع مصرف کردم با روانشناس مرتب میرم و حرف میزنم روانپزشک میرم
    اما با همه اینا دلم برای قبل خودم تنگ شده سردرد افسردگی ترس اصلا نمیتونم به چیزی بخندم بی تفاوت به همه چی فقط رپ گوش میدم پشت سیستمم پای سمت راستم کلا تیک شده رانندگی هم که نگم براتون
    اینستاگرام و ... ادمهایی رو دارم تو کوچه پس کوچه میبینم که دارن به سرنوشت من کمکان دچار میشن جامعه داره به بد سمتی میره
    عاشق یه بنده خدا بودم یه شماره ایدی داشتم ازش اون رو هم پاک کردم فکرم کلا سمت اون میره پیداش کردم نامزد کرده
    هیچ امیدی ندارم امیدم خونوادم شده که اینقد غم و قصه من رو خورده
    فقط یه حرف میتونم به امثال خودم بگم که
    نذارید برسید به نقطه ای که بگید پشیمونم
    سلام داداشی
    درکت میکنم خودم هم درد تورو دارم و فقط سیگار شده زندگیم کم کم دام متوسل میشم به چیزای دیگه اما برادرم نگهم داشته و کنترلم میکنه (من هم یه بنده خدایی رو دوست داشتم اما بعداز خدمت رسیدم دیدم نامزد کرده دنیا روسرم خراب شد)
    از بعداز اینکه فوق لیسانسم رو گرفتم رشته it خوندم و خیلی پشیمون هستم میگم ای کاش عین بقیه دوستام سیمان جابه جا میکردم از مهندس بازی واسه خودم در نمیاوردم بیکار هستم و هیچ................... فقط روزانه 3 بسته پول سیگار میدم و روز به روز بیشتر میشه یه پراید دارم که شده همه ی دنیام ( چون هیچی ندارم ) و الان از سرناچاری رفتم کارگر پشت دخل یک مغازه شدم و هر روز به خودم لعنت میفرستم که ای خدا با 750 هزار تومنی که میگیرم چیکار کنم ؟؟؟؟ هیچی جوونامون دارن روز به روز کارتون خواب میشن روز به روز کوچه خواب و پارک خواب و بعدش .........
    عین چی پشیمونم میگم ای خدا شب گاز رو باز کنم و خودم .........
    داداش مصرف نکن چون آخر عاقبت نداره من که آب از سرم گذشته و کم کم دارم خفه میشم حداقل خودتو نجات بده
    خودم دارم درگیر مصرف میشم و هیچ میگم بزار از مواد بمیرم از دستت این همه داغونی خلاص بشم 17 سال از عمرم تو درس و سربازی و .... تباه شد
    الانم تو فکر اینم که یه کار بدم دست خودم
    سنگ صبورم شده سیگار و هیچ
    روز به روز آب میشم و توهمات بیشتر خسته ام از این زندگی خسته
    الان حسابی سرم میره و این متن رو به زور مینویسم تا خلاص شم و بدتر از این هیچ کار هم از دستم بر نمیاد ماهانه 200 پول سیگار میدم و 550 برا خودم که همش پول سیگار و قرص خواب
    الان عین چی پشیمونم و دارم از سرگیجه میمیرم (الانم دارم آرش دلفان بد بیاری رو گو میدم)
    Last edited by ksra; 23-08-2018 at 17:59.

  4. این کاربر از ksra بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #3
    کاربر فعال سرویس های 3G/4G اپراتورها MMDFullHD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2016
    محل سكونت
    United State of Shahriar
    پست ها
    2,616

    پيش فرض

    سلام داداشی
    درکت میکنم خودم هم درد تورو دارم و فقط سیگار شده زندگیم کم کم دام متوسل میشم به چیزای دیگه اما برادرم نگهم داشته و کنترلم میکنه (من هم یه بنده خدایی رو دوست داشتم اما بعداز خدمت رسیدم دیدم نامزد کرده دنیا روسرم خراب شد)
    از بعداز اینکه فوق لیسانسم رو گرفتم رشته it خوندم و خیلی پشیمون هستم میگم ای کاش عین بقیه دوستام سیمان جابه جا میکردم از مهندس بازی واسه خودم در نمیاوردم بیکار هستم و هیچ................... فقط روزانه 3 بسته پول سیگار میدم و روز به روز بیشتر میشه یه پراید دارم که شده همه ی دنیام ( چون هیچی ندارم ) و الان از سرناچاری رفتم کارگر پشت دخل یک مغازه شدم و هر روز به خودم لعنت میفرستم که ای خدا با 750 هزار تومنی که میگیرم چیکار کنم ؟؟؟؟ هیچی جوونامون دارن روز به روز کارتون خواب میشن روز به روز کوچه خواب و پارک خواب و بعدش .........
    عین چی پشیمونم میگم ای خدا شب گاز رو باز کنم و خودم .........
    داداش مصرف نکن چون آخر عاقبت نداره من که آب از سرم گذشته و کم کم دارم خفه میشم حداقل خودتو نجات بده
    خودم دارم درگیر مصرف میشم و هیچ میگم بزار از مواد بمیرم از دستت این همه داغونی خلاص بشم 17 سال از عمرم تو درس و سربازی و .... تباه شد
    الانم تو فکر اینم که یه کار بدم دست خودم
    سنگ صبورم شده سیگار و هیچ
    روز به روز آب میشم و توهمات بیشتر خسته ام از این زندگی خسته
    الان حسابی سرم میره و این متن رو به زور مینویسم تا خلاص شم و بدتر از این هیچ کار هم از دستم بر نمیاد ماهانه 200 پول سیگار میدم و 550 برا خودم که همش پول سیگار و قرص خواب
    الان عین چی پشیمونم و دارم از سرگیجه میمیرم (الانم دارم آرش دلفان بد بیاری رو گو میدم)
    من کمپ ترک اعیتاد رفتم ازون تایم به تا الان خیلی پیش اومده مصرف کنم اما دیگه بیخیال شدم
    چون میدونم وضعم از اینی ک هست خراب تر میشه خیلی اونجا شکوندنم از توالت شستن و حموم اجازه ای و ... دوست ندارم باز برگردم اونجا ولی از ی طرف دوست دارم باز شروع کنم
    سیگار لامصبا پاکتی 4 وینستون بود اومدیم دیدیم 9 تومنم رد کرده
    دیگ خدایش هیچی نذاشتن برامون بمونه داداش
    خیلی دوست دارم خلاص شم ازین زندگی اما حقیقت خ یه اشو ندارم دکتر میرم ی چن کلمه توجیهی خودش میگفت که فقط تو کت خودش میرفت واسه خودش جواب بود
    خودم شب روزی 2 تا لورازپام نخورم نمیتونم بخوابم از بس فکرو خیال میکنم
    روز بلند میشم اول صبح مغزم حس میکنم خسته اس ن امید ن چیز خاصی
    فقط داداش ی مصرف کننده میتونه یکی دیگه مثل خودش درک کنه ک چی ب چیه بقیه ول معطلن بخدا نمیدونم چی بگم
    بقیه ک الان دارن زندگی میکنن یا دلخوشی الکی و امید به هیچ دارن

  6. این کاربر از MMDFullHD بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #4
    آخر فروم باز radarz's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2014
    محل سكونت
    تهران بزرگ
    پست ها
    2,009

    پيش فرض

    منم دیگه باید شروع کنم ، به یکنواختی و شکست عشقی خوردم .

  8. #5
    پروفشنال ksra's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2017
    محل سكونت
    Mar 2004
    پست ها
    664

    پيش فرض

    من کمپ ترک اعیتاد رفتم ازون تایم به تا الان خیلی پیش اومده مصرف کنم اما دیگه بیخیال شدم
    چون میدونم وضعم از اینی ک هست خراب تر میشه خیلی اونجا شکوندنم از توالت شستن و حموم اجازه ای و ... دوست ندارم باز برگردم اونجا ولی از ی طرف دوست دارم باز شروع کنم
    سیگار لامصبا پاکتی 4 وینستون بود اومدیم دیدیم 9 تومنم رد کرده
    دیگ خدایش هیچی نذاشتن برامون بمونه داداش
    خیلی دوست دارم خلاص شم ازین زندگی اما حقیقت خ یه اشو ندارم دکتر میرم ی چن کلمه توجیهی خودش میگفت که فقط تو کت خودش میرفت واسه خودش جواب بود
    خودم شب روزی 2 تا لورازپام نخورم نمیتونم بخوابم از بس فکرو خیال میکنم
    روز بلند میشم اول صبح مغزم حس میکنم خسته اس ن امید ن چیز خاصی
    فقط داداش ی مصرف کننده میتونه یکی دیگه مثل خودش درک کنه ک چی ب چیه بقیه ول معطلن بخدا نمیدونم چی بگم
    بقیه ک الان دارن زندگی میکنن یا دلخوشی الکی و امید به هیچ دارن
    توبچگی عین .. درس خوندم تا تو رشته iT قبول بشم و آخرش شدم و رفتم دانشگاه امیر کبیر
    آخرش هم هیچ....................
    بخدا زوره اینقدر عذاب بکشیم زوره....... کم کم به جایی داریم میکشیم کاسه گدایی دستمون بگیریم
    من میدونم وقتی مصرف میکنی یه آرامش خیلی چی بگم جالب بهت میده از فکر و خیال خلاصت میکنه خودم زمان دانشجویی تویه پارک بودم (اون موقع سیگاری بودم) تو یه پارک دیدم رفیقام دارن دور یه قلیون میگردن رفتم دیدم 3 تا پک زدم یه توهم خیلی شدیدی زدم نتونستم چیزی بخوری هیچ کسی هم نیومد آخرش هم توهون پارک افتادم و تا صبح موندم و حالم بهتر شد به حالت قبلی برگشتم ولی در کل دود و دم چیز خوبی نیست و اصلا هم کلاس نداره آخرش هم بهم گفتن بجای تنباکو توش حشیش بوده و دیگه باهاشون تموم کردم و هیچ ......
    الان خیلی پشیمونم 15 سال بخونی تو دانشگاه خوب ایران (امیر کبیر ) آخرش هم بیکار از آب در بیای ..........
    همه امیدمون شده یه دروو یه 4 دیواری خشتی............
    چرا جامعه آخه اینجوری شد؟؟؟؟؟؟
    دیروز تو اوتوبان کرج تهران نزدیک بود تصادف کنم اینقدر حرص میخوردم (سر همین آلوده شدن جوونا به دود و دم)

  9. 2 کاربر از ksra بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #6
    پروفشنال ksra's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2017
    محل سكونت
    Mar 2004
    پست ها
    664

    پيش فرض

    منم دیگه باید شروع کنم ، به یکنواختی و شکست عشقی خوردم .
    تو دیگه چرا؟؟؟؟؟؟

  11. این کاربر از ksra بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #7
    آخر فروم باز shaahani's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,771

    پيش فرض

    مواد مخدر در کل سم هست که وارد بدن میکنید
    اینو در نظر داشته باشید که در هر بار استفاده ، مخصوصا بعضی ها که درجه خطرشون خیلی خیلی بیشتره مثل شیشه ، باعث نابودی عمده سلول های بدن و مخصوصا مغز میشه .
    بعضی ها فکر میکنن ، خب چی میشه نهایتش زودتر می میرم ، بعد میگن بیخیالش به حال خوبش یا بیخیالی اون ساعت می ارزه ،
    اما اینجوری نیست ادمو زجر کش میکنه ، درسته که شاید نصف عمر واقعیتم با مصرف مواد عمر نکنی اما مشکل اینجاست همون روزهایی که زنده هستی هم دیگه نمیتونی زندگی کنی و همش آرزوی مرگ میکنی .
    سلول های مغزت می میره و از کار میفته ، این فاجعه است ... دیگه کسی نمیتونه تحملت کنه خودتم نمیتونی زندگی کنی
    مشکلات این که تمام ساعات شبانه روز یا خماری و در به در دنبال مواد میگردی ، انواع درد ها مثل سردرد هم که دیگه ول کن نیست ، مابقی زمان ها رو هم که نشه ای و اگه حالت خودت خوبه و داری با مخ میری توی چایی که واسه خودت ریختی ، یک لحظه هم فکر کن دیگران دارن تورو چه جوری به هم دیگه نشون میدن و نگاهت میکنن .
    اینها همه مشکلات جزئی اعتیاد هست ، مشکل روحی روانی که باعث میشه همش بگی بیخیال بذار یک ساعت با مواد توی حال خودم برم ، باعث میشه دائم مصرف کنی
    آخرشم نابودیه ، نه فقط خودت ... بلکه تمام عزیزترین کسایی که دوسشون داری رو هم با خودت نابود میکنی .

    یه وقتی هست آدم یه هو میفته میمیره ، خوب میان برات گریه زاری میکنن ، خودتم دردی نمیکشی تموم میشه میره .
    یه وقت هایی هم هست که زجر کش میشی ؛ وقتی سلول های مغزی مرده باشن و ذهن آدم کار نکنه روزی هزار بار خودش میمیره ، هزاربارم اطرافیانش رو میکشه .

    من یه باوری دارم و میگم ، ادم معتاد اگه بره خودش رو یک بار بکشه ، خودش و اطرافیانش رو نجات داده ، بهتر از اینه که روزی هزاربار خودش و دیگران رو بکشه .

    من متاسفانه دور و برم زیاد افراد بودن که اعتیاد باعث شده توی جونی یا میان سالی بمیرن ، اما مرگشون غم نیست ، خاطره روزهای زنده بودنشونه که درد آوره.

    خودم بشدت از مواد مخدر متنفرم ، چون با تمام وجود درد اطرافیان رو سالها چشیدم و هیچ وقت امتحانشم نکردم .
    اما الکل مصرف میکنم ، سالیان خیلی زیادی به اینم لب نزده بودم تا توی میانسالی ، دیدم خیلی از این دانشمندها و افراد خاص که دوسشون داشتم مصرف میکنن
    منم گفتم ول کل دنیا داره مصرف میکنه بذار منم بخورم .
    تجربه های اول بسیار بسیار ناب بود ، من ادمی بودم که درس و کتاب زیاد خونده بودم و حسابی از مغز کار کشیده بودم . دفعات اول مصرف معجزه رخ داده بود .
    هر ثانیه واسم مثل هزار ثانیه طول میکشید و بشدت وحشتناکی تمام جزئیات اطراف و زندگی را متوجه میشدم ، حالتی که یک انسان هیچوقت در حالت معمولی نداره .
    حتی موفق شدم بعضی از سخت ترن مسائل و مشکلاتی که سال ها باهاشون درگیر بودم توی اون دوران حل کنم و از قدرت و توانایی بیشتر ذهنم شگفت زده شده بودم .
    اما کم کم با مصرف بیشتر الکل این کارایی از بین رفت ! نه تنها از بین رفت بلکه احساس کردم از نظر مغزی خرفت شدم !
    بخشی از حافظه و اطلاعات بسیار بسیار مهمم در مغز از بین رفته و دچار فراموشی شدم ، بعضی وقت ها بسرعت چیزهای ساده رو فراموش میکنم و فکر میکنم روند بیماری الزایمر مقداری برای من شروع شده !

    اون موقع بود که رفتم تحقیق کردم و متوجه شده ، سم هایی مثل الکل یا بعضی مواد مخدر باعث میشن سلول های مغزی بیش از حد فعالیت کنن ، که این باعث افزایش عملکرد مغز میشه ، اما همین فعالیت شدیدتر باعث از بین رفتن سلول های مغزی میشه و آسیب های جبران ناپذیری به مغز میزنه که به هیچ عنوان قابل ترمیم نیست .
    سیگاری نیستم اما کنار الکل سیگار یا قلیون هم گاهی اوقات مصرف میکنم که اثرش رو بیشتر میکنه ، بعضی چیزها ضرر هست بهتره کنار گذاشته بشه
    یک نخ سیگار ساده احتمال ابتلا به سرطان رو چندهزار برابر میکنه ،
    باور کنید حیف زندگیه آدم از کنارش راحت بگذره و خودشو نابود کنه ، تا میشه باید زندگی کرد و به سلامت از تمام این همه زیبایی و خوبی که تو دنیا هست ، فقط کافیه آدم چشمش رو باز کنه تا ببینشون ؛ لذت برد.

    در گذشته من چندین بار با آدم های دائم الخمر برخورد داشتم اما بنظرم خیلی بد نیومده بودن و نرمال بودن ، اما یک بار یکی رو دیدم که وحشت برم داشت و فهمیدم اعتیاد به الکل هم میتونه بسیار بسیار بد باشه و حتی از مواد بدتر .
    از اون موقع دیگه سعی کردم مصرف نکنم ، نهایت سالی یکی دوبار (یه وقت های هم شده دو سه سال لب نزدم)
    تنها چیزی که واسه مصرف نکردن میتونم بگم اینه که باید سعی کنید دور و برتون نداشته باشید .
    وقتی فلان شراب یا ودکا فوق العاده جهانی توی یخچالتون هست ، هرچقدرم ارادتون قوی باشه یه روز یا خیلی شادین ، یا مهموناتون ازتون میخوان که هم پیالشون بشید و یک روز دیگه حسابی تو خودتون و داغون ، جوری که دیگه دکمه Off مغزتون رو زدین .
    هرچقدر هم آدم با اراده باشه باز میره و مصرف میکنه ! این نکته عجیبشه ، اون وسوسه هه قوی تره
    یا یه روز که مغزت خاموشه ، ارادتم خاموش شده ، یا اینکه دیگران مجبور میکنن و تشویق به مصرفت میکنن .

    در کل تنها پیشنهادی که میشه داد ، مخصوصا واسه کسانی که قبلا تجربه کردن اینه که مواد اعتیاد آور رو از خودشون دور کنن ، و بدست آوردن اون رو انقدر واسه خودشون سخت کنن که دیگه اصلا یک روزی که خیلی هم بخوان و تلاش کنن نتونن بدست بیارنش .
    توی مهمونی ها ، پارتی ها و جاهایی که مواد اعتیاد آور پر هست یا دیگران که در حال استفاده هستن برای مصرف به دیگر آدم ها هم فشار میارن ، نباید بود و در کل برای زندگی سالم باید تا جای ممکن از این مواد فاصله گرفت و در دسترس نباشه .


    حیف خودمون و زندگیمون نیست که چهارتا چیز آشغال نابودش کنه .
    حالا بفرض که تنها شدیم ، یا ترد شدیم یا خودمون انسان ها رو ترک کردیم ، مشکلات بزرگ غیر قابل حلی تو زندگی داریم ، پر از غم هستیم و هیچکس هم دوستمون نداره
    اما هیچوقت فراموش نکنیم ، یک نفر هست که میتونه ما رو تا ته ته وجودش دوست داشته باشه .... اونم خودمون هستیم .
    خودمونم خودمون رو ترک نکنیم ، یک انسان باید عاشق خودش باشه و با تمام وجود، خودش رو در آغوش بگیره
    قطعا این عشق و علاقه مانع از آسیب زدن به خودمون میشه

    با فرار کردن از مشکلات هیچ وقت هیچی درست نمیشه ، باید زد به دلشون و ازشون نترسید .
    گیریم که مشکلات زیاد باشن ، فرار کردن و ترسیدن معنی نداره ، باید محکم ایستاد و از هیچ چیز نترسید ، با اعتماد به نفس با عشق به خودمون.
    گیریم که کوه های بزرگی از غم جلوی روی ما باشه ، اصلا نباید بهشون فرصت عرض اندام داد، باید دوان دوان به دنبال شادی ها رفت ، غم ها که همیشه هستند ، با پر و بال دادن بهشون کاری در زندگی انجام ندادیم ، اگر تونستیم شادی بدست بیاریم و پر و بال بدیم ، اونوقته که انسان توانایی در زندگی شدیم.
    Last edited by shaahani; 24-08-2018 at 21:18.

  13. 3 کاربر از shaahani بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #8
    پروفشنال ksra's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2017
    محل سكونت
    Mar 2004
    پست ها
    664

    پيش فرض

    مواد مخدر در کل سم هست که وارد بدن میکنید
    اینو در نظر داشته باشید که در هر بار استفاده ، مخصوصا بعضی ها که درجه خطرشون خیلی خیلی بیشتره مثل شیشه ، باعث نابودی عمده سلول های بدن و مخصوصا مغز میشه .
    بعضی ها فکر میکنن ، خب چی میشه نهایتش زودتر می میرم ، بعد میگن بیخیالش به حال خوبش یا بیخیالی اون ساعت می ارزه ،
    اما اینجوری نیست ادمو زجر کش میکنه ، درسته که شاید نصف عمر واقعیتم با مصرف مواد عمر نکنی اما مشکل اینجاست همون روزهایی که زنده هستی هم دیگه نمیتونی زندگی کنی و همش آرزوی مرگ میکنی .
    سلول های مغزت می میره و از کار میفته ، این فاجعه است ... دیگه کسی نمیتونه تحملت کنه خودتم نمیتونی زندگی کنی
    مشکلات این که تمام ساعات شبانه روز یا خماری و در به در دنبال مواد میگردی ، انواع درد ها مثل سردرد هم که دیگه ول کن نیست ، مابقی زمان ها رو هم که نشه ای و اگه حالت خودت خوبه و داری با مخ میری توی چایی که واسه خودت ریختی ، یک لحظه هم فکر کن دیگران دارن تورو چه جوری به هم دیگه نشون میدن و نگاهت میکنن .
    اینها همه مشکلات جزئی اعتیاد هست ، مشکل روحی روانی که باعث میشه همش بگی بیخیال بذار یک ساعت با مواد توی حال خودم برم ، باعث میشه دائم مصرف کنی
    آخرشم نابودیه ، نه فقط خودت ... بلکه تمام عزیزترین کسایی که دوسشون داری رو هم با خودت نابود میکنی .

    یه وقتی هست آدم یه هو میفته میمیره ، خوب میان برات گریه زاری میکنن ، خودتم دردی نمیکشی تموم میشه میره .
    یه وقت هایی هم هست که زجر کش میشی ؛ وقتی سلول های مغزی مرده باشن و ذهن آدم کار نکنه روزی هزار بار خودش میمیره ، هزاربارم اطرافیانش رو میکشه .

    من یه باوری دارم و میگم ، ادم معتاد اگه بره خودش رو یک بار بکشه ، خودش و اطرافیانش رو نجات داده ، بهتر از اینه که روزی هزاربار خودش و دیگران رو بکشه .

    من متاسفانه دور و برم زیاد افراد بودن که اعتیاد باعث شده توی جونی یا میان سالی بمیرن ، اما مرگشون غم نیست ، خاطره روزهای زنده بودنشونه که درد آوره.

    خودم بشدت از مواد مخدر متنفرم ، چون با تمام وجود درد اطرافیان رو سالها چشیدم و هیچ وقت امتحانشم نکردم .
    اما الکل مصرف میکنم ، سالیان خیلی زیادی به اینم لب نزده بودم تا توی میانسالی ، دیدم خیلی از این دانشمندها و افراد خاص که دوسشون داشتم مصرف میکنن
    منم گفتم ول کل دنیا داره مصرف میکنه بذار منم بخورم .
    تجربه های اول بسیار بسیار ناب بود ، من ادمی بودم که درس و کتاب زیاد خونده بودم و حسابی از مغز کار کشیده بودم . دفعات اول مصرف معجزه رخ داده بود .
    هر ثانیه واسم مثل هزار ثانیه طول میکشید و بشدت وحشتناکی تمام جزئیات اطراف و زندگی را متوجه میشدم ، حالتی که یک انسان هیچوقت در حالت معمولی نداره .
    حتی موفق شدم بعضی از سخت ترن مسائل و مشکلاتی که سال ها باهاشون درگیر بودم توی اون دوران حل کنم و از قدرت و توانایی بیشتر ذهنم شگفت زده شده بودم .
    اما کم کم با مصرف بیشتر الکل این کارایی از بین رفت ! نه تنها از بین رفت بلکه احساس کردم از نظر مغزی خرفت شدم !
    بخشی از حافظه و اطلاعات بسیار بسیار مهمم در مغز از بین رفته و دچار فراموشی شدم ، بعضی وقت ها بسرعت چیزهای ساده رو فراموش میکنم و فکر میکنم روند بیماری الزایمر مقداری برای من شروع شده !

    اون موقع بود که رفتم تحقیق کردم و متوجه شده ، سم هایی مثل الکل یا بعضی مواد مخدر باعث میشن سلول های مغزی بیش از حد فعالیت کنن ، که این باعث افزایش عملکرد مغز میشه ، اما همین فعالیت شدیدتر باعث از بین رفتن سلول های مغزی میشه و آسیب های جبران ناپذیری به مغز میزنه که به هیچ عنوان قابل ترمیم نیست .
    سیگاری نیستم اما کنار الکل سیگار یا قلیون هم گاهی اوقات مصرف میکنم که اثرش رو بیشتر میکنه ، بعضی چیزها ضرر هست بهتره کنار گذاشته بشه
    یک نخ سیگار ساده احتمال ابتلا به سرطان رو چندهزار برابر میکنه ،
    باور کنید حیف زندگیه آدم از کنارش راحت بگذره و خودشو نابود کنه ، تا میشه باید زندگی کرد و به سلامت از تمام این همه زیبایی و خوبی که تو دنیا هست ، فقط کافیه آدم چشمش رو باز کنه تا ببینشون ؛ لذت برد.

    در گذشته من چندین بار با آدم های دائم الخمر برخورد داشتم اما بنظرم خیلی بد نیومده بودن و نرمال بودن ، اما یک بار یکی رو دیدم که وحشت برم داشت و فهمیدم اعتیاد به الکل هم میتونه بسیار بسیار بد باشه و حتی از مواد بدتر .
    از اون موقع دیگه سعی کردم مصرف نکنم ، نهایت سالی یکی دوبار (یه وقت های هم شده دو سه سال لب نزدم)
    تنها چیزی که واسه مصرف نکردن میتونم بگم اینه که باید سعی کنید دور و برتون نداشته باشید .
    وقتی فلان شراب یا ودکا فوق العاده جهانی توی یخچالتون هست ، هرچقدرم ارادتون قوی باشه یه روز یا خیلی شادین ، یا مهموناتون ازتون میخوان که هم پیالشون بشید و یک روز دیگه حسابی تو خودتون و داغون ، جوری که دیگه دکمه Off مغزتون رو زدین .
    هرچقدر هم آدم با اراده باشه باز میره و مصرف میکنه ! این نکته عجیبشه ، اون وسوسه هه قوی تره
    یا یه روز که مغزت خاموشه ، ارادتم خاموش شده ، یا اینکه دیگران مجبور میکنن و تشویق به مصرفت میکنن .

    در کل تنها پیشنهادی که میشه داد ، مخصوصا واسه کسانی که قبلا تجربه کردن اینه که مواد اعتیاد آور رو از خودشون دور کنن ، و بدست آوردن اون رو انقدر واسه خودشون سخت کنن که دیگه اصلا یک روزی که خیلی هم بخوان و تلاش کنن نتونن بدست بیارنش .
    توی مهمونی ها ، پارتی ها و جاهایی که مواد اعتیاد آور پر هست یا دیگران که در حال استفاده هستن برای مصرف به دیگر آدم ها هم فشار میارن ، نباید بود و در کل برای زندگی سالم باید تا جای ممکن از این مواد فاصله گرفت و در دسترس نباشه .


    حیف خودمون و زندگیمون نیست که چهارتا چیز آشغال نابودش کنه .
    حالا بفرض که تنها شدیم ، یا ترد شدیم یا خودمون انسان ها رو ترک کردیم ، مشکلات بزرگ غیر قابل حلی تو زندگی داریم ، پر از غم هستیم و هیچکس هم دوستمون نداره
    اما هیچوقت فراموش نکنیم ، یک نفر هست که میتونه ما رو تا ته ته وجودش دوست داشته باشه .... اونم خودمون هستیم .
    خودمونم خودمون رو ترک نکنیم ، یک انسان باید عاشق خودش باشه و با تمام وجود، خودش رو در آغوش بگیره
    قطعا این عشق و علاقه مانع از آسیب زدن به خودمون میشه

    با فرار کردن از مشکلات هیچ وقت هیچی درست نمیشه ، باید زد به دلشون و ازشون نترسید .
    گیریم که مشکلات زیاد باشن ، فرار کردن و ترسیدن معنی نداره ، باید محکم ایستاد و از هیچ چیز نترسید ، با اعتماد به نفس با عشق به خودمون.
    گیریم که کوه های بزرگی از غم جلوی روی ما باشه ، اصلا نباید بهشون فرصت عرض اندام داد، باید دوان دوان به دنبال شادی ها رفت ، غم ها که همیشه هستند ، با پر و بال دادن بهشون کاری در زندگی انجام ندادیم ، اگر تونستیم شادی بدست بیاریم و پر و بال بدیم ، اونوقته که انسان توانایی در زندگی شدیم.
    خوب وقتی که بیش از حد دیوانه میشی دیگه نمیتونی خودتو کنترل کنی و از سیگار شروع میشه و نم نم میری سراغ چیزای بزرگتر و آخرش هم تزریقی اول از مچ پا وبعد میرسه گیج گاه سرو طرف میزنه و بعد میمیره
    دنبال یه راهی هستم که بتتونم سیگار رو ترک کنم دیگه بیخیال غم غصه میشم و زندگی جدید رو برای خودم استارت میزنم پولامو جمع میکنم تا بتونم یک کاسبی برا خودم راه بندازم
    هر راهی رو رفتم اما نمیتونم چجوری ترکش کنم یکبار ترک کردم و یکی از دوستام دوباره منو بهش معتاد کرد...........
    دنبال یک برچسب آمریکایی میگردم تا خودم رو از شر سیگار راحت کنم و اما الکل هر 3 یا 4 ماه یکبار ....
    چیکار کنم؟؟؟

  15. 2 کاربر از ksra بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #9
    آخر فروم باز shaahani's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,771

    پيش فرض

    خوب وقتی که بیش از حد دیوانه میشی دیگه نمیتونی خودتو کنترل کنی و از سیگار شروع میشه و نم نم میری سراغ چیزای بزرگتر و آخرش هم تزریقی اول از مچ پا وبعد میرسه گیج گاه سرو طرف میزنه و بعد میمیره
    دنبال یه راهی هستم که بتتونم سیگار رو ترک کنم دیگه بیخیال غم غصه میشم و زندگی جدید رو برای خودم استارت میزنم پولامو جمع میکنم تا بتونم یک کاسبی برا خودم راه بندازم
    هر راهی رو رفتم اما نمیتونم چجوری ترکش کنم یکبار ترک کردم و یکی از دوستام دوباره منو بهش معتاد کرد...........
    دنبال یک برچسب آمریکایی میگردم تا خودم رو از شر سیگار راحت کنم و اما الکل هر 3 یا 4 ماه یکبار ....
    چیکار کنم؟؟؟
    سیگار رو والا دقیق نمیدونم ، چون هیچوقت سیگاری نشدم (هرچند به ندرت بعضی وقت ها پیش اومده که کشیدم)
    فقط یکم مخ مخه و وسوسه داره ، میشه ترکش کرد اگه ادم بخواد
    پیشنهاد میکنم یکی دوماه بجای سیگار از الکترو اسموک استفاده کنید بعدش اونم بندازین کنار

    نیکوتین باعث میشه بدن دیگه تولید نکنه ، چندماهی ممکنه حس کلافگی داشته باشین اما اگه تحمل شه دیگه تمومه
    میتونید توی این مدت آدامسی چیزی رو جایگزین کنید
    سیگار خیلی خیلی خطرناکه ، مشکلاتی که واسه سلامتی پیش میاره زیاده بهتره هرجور شده ترکش کنید ؛ اگه واقعا خودتون رو دوست دارید .

    الکل رو هم که اگه نتونید ترک کنید ایرادی نداره ، همین سه چهارماه یک بار مشکلی پیش نمیاره ؛ فقط باید خیلی دقت کنید که زیاده روی نکنید .
    موقع خوردن الکل ؛ همین که یک مقدار بدنتون گرم شد دیگه از خوردن دست بکشید ، زیاده رویشه که خیلی خطرناک میشه و اسیب میزنه

  17. این کاربر از shaahani بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  18. #10
    کاربر فعال سرویس های 3G/4G اپراتورها MMDFullHD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2016
    محل سكونت
    United State of Shahriar
    پست ها
    2,616

    پيش فرض

    سیگار رو والا دقیق نمیدونم ، چون هیچوقت سیگاری نشدم (هرچند به ندرت بعضی وقت ها پیش اومده که کشیدم)
    فقط یکم مخ مخه و وسوسه داره ، میشه ترکش کرد اگه ادم بخواد
    پیشنهاد میکنم یکی دوماه بجای سیگار از الکترو اسموک استفاده کنید بعدش اونم بندازین کنار

    نیکوتین باعث میشه بدن دیگه تولید نکنه ، چندماهی ممکنه حس کلافگی داشته باشین اما اگه تحمل شه دیگه تمومه
    میتونید توی این مدت آدامسی چیزی رو جایگزین کنید
    سیگار خیلی خیلی خطرناکه ، مشکلاتی که واسه سلامتی پیش میاره زیاده بهتره هرجور شده ترکش کنید ؛ اگه واقعا خودتون رو دوست دارید .

    الکل رو هم که اگه نتونید ترک کنید ایرادی نداره ، همین سه چهارماه یک بار مشکلی پیش نمیاره ؛ فقط باید خیلی دقت کنید که زیاده روی نکنید .
    موقع خوردن الکل ؛ همین که یک مقدار بدنتون گرم شد دیگه از خوردن دست بکشید ، زیاده رویشه که خیلی خطرناک میشه و اسیب میزنه
    سیگار شاید فیزیکش 5 روز باشه ترکش 5 روز اولش سخته
    ولی بعدش عادت هاست فشار میاره لذت نیکوتینه ک باز ادم شروع میکنه
    من متاسفانه تونستم 20 روز ترک کنم 5 روز اول ادم ی حس خاص داره واسه ترک نیکوتین
    ولی بعدش غذا میخوری سیگار بعدش میچسبه بعد رابطه میچسبه بعد هرکوفتی میچسبه این بی پدر
    الکترواسموکم نیکوتین داره اونم ی نوع سیگاره دیگه ک فقط خودتو داری عادت میدی به چیز دیگه
    الکل منم خیلی کم شاید هر 3 ماه یه باری شمالی جایی دعوت باشم بخورم
    ولی دیگه بخورم کیپس باز کنم باید جلوم یه 20 لیتری بذارن

  19. 3 کاربر از MMDFullHD بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 1 از 4 1234 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •