تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 3 اولاول 123 آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 23

نام تاپيک: افسردگی شدید، سرطان، پوچی

  1. #11
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Mar 2018
    پست ها
    143

    پيش فرض

    بیخیالی و رها کردن تنها راه نجات شماست
    سلام - فرض کنید الان من بالای یه برج گیر کردم و هیچ راهی برای پایین اومدن نیست و شما بیایید و بگید بله بهترین راه برای تو اینه که بری پایین. خب خودم می دونم که بیخیالی تنها راه نجاته ولی خب چجوری؟ چجوری از این سرنوشت فرار کنم؟ دوست دارید بیشتر برام توضیح بدید؟

    خواهش می کنم از سخنان من برداشت این رو نداشته باشید که تند صحبت کردم. فقط درکم از حرف های شما رو می گم.

  2. #12
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Mar 2018
    پست ها
    143

    پيش فرض

    توی این زمونه اگر آدم موفقی باشی همه تحسینت میکنن مهم نیست قبلش توی چه منجلابی بوده باشی ، اگر از روی شانس یا زحمت کشیدن و یا اتفاقی به یک جایی برسی تمام گذشته یادشون میره و انگار یک آدم موفق به دنیا اومدی و تا آخرش هم همینطوری
    برعکس اگر کارت گیر باشه کار نداشته باشی و ... هرچقدر هم قبلش موفق بوده باشی همه یادشون میره و شروع به سرکوفت میکنن حتی اگر در سطح متوسط هم باشی همه با یک چشمی نگاهت میکنن انگار از همون اول بدبخت بودی و تا آخرش هم همینطوری
    شما فقط باید قبول کنی توی همچین جامعه و با همچین مردمی زندگی میکنی

    قبول کن عموی خدابیامرزت از دنیا رفته و برو سرخاکش باهاش درد و دل کن تا سبک بشی

    مشکلاتی که توی زندگی آدم پیش میاد گذراست همینطوری که خوشی ها گذراست ، زندگی ما توی هر لحظه ای که هست چه غم و چه شادی اینطوری نبوده اینطوری هم نمیمونه پس هیچوقت نا امید نشو

    بگرد و به همه بسپر برای کار ، نیازمندی روزنامه ، یک سری موسسه هستن کار پیدا میکنن و ... خلاصه یک کاری پیدا کن مشکلاتی که اول و در ورود به کار هست حل کن و خلاصه سرت رو توی اون موضوع گرم کن خود به خود اینطور فکر ها کمتر میشه

    خیییلی ها مثل شما هستن و فقط شما تنها نیستی روت فشاره
    خانواده اگر واقعا بخواد کمک کنه درک میکنه که الان کار پیدا کردن خیلی آسون نیست مگر اینکه تخصص خاصی داشته باشی یا آشنا داشته باشی ( دیدم کسی که یک بخاری نمیتونه روشن کنه یک شرکت دستشه چون باباش مایه داره و ... ) شروع زندگی بدون کار یعنی طلاق تضمینی و بدهی بیشتر بابت مهریه و سرکوفت بیشتر
    بعنوان کسی که از این برهه گذشته میگم وقتی به اون موقع فکر میکنن میبینم چقدر مشکلات کوچیک بودن اما برای شخصی که اون موقع بودم واقعا مشکلات بزرگی حساب میشدن
    سلام
    در مورد تخصص در کاری داشتن بله کاملا موافقم. الان در زمینه ای خاص مهارت و تجربه ای دارم که شاید به درد بخور باشه. ولی بازار واقعا اشباع هست. یعنی حتی مجانی هم حاضر نیستند براشون کار کنم. آشنا هم که ندارم.
    این جمله تون حرف بزرگیه.
    "بعنوان کسی که از این برهه گذشته میگم وقتی به اون موقع فکر میکنن میبینم چقدر مشکلات کوچیک بودن اما برای شخصی که اون موقع بودم واقعا مشکلات بزرگی حساب میشدن"

    شاید باعث تغییری در من بشه. نمی دونم.

  3. این کاربر از Angel4 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #13
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Mar 2018
    پست ها
    143

    پيش فرض

    فقط مشکل شما، اطرافيان بد هستند، و اگر اطرافيانتان را از دوستان آدم حسابي انتخاب کرده و بيشتر وقتتان را با آنها بگذرانيد ميبينيد که در واقع هيچکدوم از مسايلي که باهاش رودر رو هستيد اهميت ندارند و به خاطر وضعيت جامعه ما جوانها اينجور تحت فشار الکي اند و فرهنگ خراب خانواده ها و والدين.
    اگر هم در شبکه تلگرام هستين پيام بدين تا بيشتر صحبت کنيم و فروم نميتونه خيلي از صحبت ها گفته بشه @
    Sent from my SM-G950F using Tapatalk
    سلام - آره دقیقا اطرافیان بد هستند. می دونی عمه م بهم می گه برو مسافر کش بشو. برام مهم نیست و حاضرم برای درآمد مسافرکش هم باشم ولی ماشین نداریم و پرایدمون رو امسال برای هزینه شیمی درمانی فروختیم. البته حرفش واقعا توهین بود دیگه. هر کسی یه شان و شخصیتی داره.

    والا برای پیدا کردن کار هر جوری که میشده و هر راهی بوده رفتم. مثلا پیش دوستام که جایی مشغول هستند. اساتیدم که شرکت دارن. روزنامه ها و اینترنت و خلاصه همه روش ها. ولی واقعا هیچ کاری نبوده. در بهترین حالت کمی راهنمایی م کردن.

  5. #14
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Mar 2018
    پست ها
    143

    پيش فرض

    11- افسردگی و احساس پوچی به دلیل فوت یک خوشاوند با بیماری و همچنین مبتلا شدن پدر به همون بیماری , اینها حاکی از اطلاعات کم و توقعات غیر منطقی از زندگی هست

    مردم باید بمیرند . هیچ کسی هم تعهد نداده که همه باید پیرِ پیر بشند و بعدش راحت و آرام بمیرند . قبرستانها پر هست از جَنین و نوزاد و کودک و نوجوان و جوان و میان سال
    مرگ درست مثل طلوع و غروب خورشید و بهار و زمستان و باران و خشکسالی و غیره هست . یعنی یک رویداد طبیعی .
    بله , فرار از بیهوده مُردن کمتر از شهادت نیست اما وقتی که مرگ فرا رسید دیگه باید قبولش کرد این رویداد رو
    به این جمله ی آرامبخش از خدای متعال توجه کنید :
    الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
    کسانی که وقتی مصیبتی بر آنها نازل میشه میگویند ما از خداییم و به سوی او باز میگردیم
    این یکی از علامتهای انسانهایی هست که سامانه ی زندگیِ دنیا و قوانینِ ثابت و تغییرناپذیرش رو درک کرده اند و پذیرفته اند
    این یعنی درک و قبولِ سامانه ی دنیا , درک کردن و قبول کردنِ قوانین دنیا , قبول کردنِ مرگ به عنوان یک رویداد طبیعی در زندگی هر انسان حتی بهترینها و برترینها

    خدای متعال به اشرفُ الانبیاء والمرسلین میفرماید :

    تو مُردنی هستی و همه ی اونها هم مردنی هستند .
    یعنی وقتی که وقتش بشه دیگه راه فراری از مرگ نیست
    12- وابستگی به اشخاص و چیزهای دیگه اشتباهه و حاکی از مشکل در قبول کردنِ قوانین دنیا . هر کسی و هر چیزی در معرض مرگ و فنا و نابودی هست دیر یا زود .
    بنده هم یه زمانی اون قدیم ندیما که بچه بودم گاهی گریه میکردم یا میترسیدم و به شدت نگران میشدم از فکر کردن به مرگ والدین و اینکه اگر بمیرند چطوری زندگی کتم یدونشون ؟ .
    حالا سالهاست که امتحانشون در دنیا تمام شده و به رحمت خدا رفته اند . زندگی هم هنوز جریان داره . یک روز هم یقیناً نوبت خودم میشه که بهم میگن خودکار روی میز , برگه بالا , امتحانت تمام شد و باید برگردی دیگه
    منطقی نیست که توقع داشته باشیم که همه بمیرند جز ما و اقواممون و دوستانمون و همیشه خوش و خرّم به زندگی ادامه بدیم بدوم بیماری و حادثه و مشکلات و مرگ

    اقوام ما و خانواده و خودمون هم جزئی از مردم دنیاییم و موقع برگشتن ما هم دیر یا زود بالاخره فرا میرسه
    سامانه ی زندگی در دنیا نقص نداره . باید قبولش کرد
    ===========================
    2 راه بیشتر نداریم:
    یا دنیا و قوانینش و رویدادهاش رو قبول کنیم
    یا دائم غمگین و افسرده و ناامید و ترسان و نگران باشیم و احساس پوچی کنیم
    انتخاب با خودمونه و انسانِ داناتر انتخابش صحیح هست و پاداش این انتخابِ صحیح رو هم خیلی سریع میگیره آرامش روحی و قلبی در همه حال . حتی در اوج فقر مادی و تنهایی و بیماری و غیره
    سلام و تشکر از نظرتون

    فکر نمی کنم شما ایران زندگی کنید و یا خیلی از بیرون به زندگی نگاه می کنید. با کلیات صحبت هاتون موافقم. راه حل به نظرتون چی می تونه باشه؟

    ببینید منظور من از موعظه نکردن چیز بدی نبود. مثلا الان من حرف های شما رو موعظه نمی دونم. یه صحبت منطقیه بیشتر. منظورم بعضی از دوستان بودن که کلا بحث رو منحرف می کردن.

    در مورد کار هم آخه باید یه کاری باشه در مرحله اول بعد تصمیم بگیرم که نیمه وقت باشه یا تمام وقت. الان مساله اینه که کلا هیچ کاری برای من نیست. حتی یکی از دوستان بستنی فروشی داره با ایشون صحبت کردم، حتی باز هم به عنوان کارگر بستنی فروشی هم کاری پیدا نشد و لازم نداشت. نمی دونم چی بگم.

  6. #15
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Mar 2018
    پست ها
    143

    پيش فرض

    خب من خرج تحصیلم رو مخصوصا در مقطع ارشد بیشترش رو خودم جور کردم. با کار های تایپ و ترجمه و پروژه و تدریس دروس مختلف و نگارش کتاب برای اساتید و چاپ به نام اون ها. ولی از این کار ها خسته شدم. دلم میخواد به عنوان یه مهندس در رشته خودم کار کنم. خب 10 سال درس خوندم که بتونم در رشته ای که دوست دارم کار کنم. اگر قرار بود مسافرکش یا تایپیست بشم که می تونستم از 10 سال قبل وارد بازار کار بشم. نمی دونم درکم می کنید یانه.

    ببینید بحث غرور و این حرف ها نیست. فلسفه دانشگاه رفتن و درس خوندنه. این همه تلاش و هزینه و آخرش هیچی. واقعا؟؟؟

  7. #16
    کاربر فعال مشاوره خرید گوشی موبایل Iloveu-ALL's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2011
    پست ها
    5,275

    پيش فرض

    //////
    Last edited by Iloveu-ALL; 24-03-2018 at 00:51.

  8. #17
    آخر فروم باز روانپریش's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2013
    پست ها
    2,442

    پيش فرض

    سلام - فرض کنید الان من بالای یه برج گیر کردم و هیچ راهی برای پایین اومدن نیست و شما بیایید و بگید بله بهترین راه برای تو اینه که بری پایین. خب خودم می دونم که بیخیالی تنها راه نجاته ولی خب چجوری؟ چجوری از این سرنوشت فرار کنم؟ دوست دارید بیشتر برام توضیح بدید؟

    خواهش می کنم از سخنان من برداشت این رو نداشته باشید که تند صحبت کردم. فقط درکم از حرف های شما رو می گم.
    حرفتون درست
    من خودم یه وقتایی تو زندگی میبینم دیگه هیچ راه چاره ای ندارم همه جا به بن بست میخورم میرم یه نخ سیگار میزنم خوب چه کار دیگه ای از دستم بر میاد هی خودمو بزنم بکشم چیزی درست میشه؟
    بعضی چیزا تو زندگی واقعا جبر هست

  9. این کاربر از روانپریش بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #18
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Mar 2018
    پست ها
    143

    پيش فرض

    بیخیال - مشکلات من فقط توسط خودم باید حل بشه. بقیه نمی تونن کار زیادی انجام بدن.

    ممنون از همه.

    کسی دوست داشت باز هم به حرفاتون گوش میدم.
    Last edited by Angel4; 24-03-2018 at 18:06.

  11. #19
    كاربر فعال اتومبیل، متفرقه، سبک زندگی MOHAMMAD_ASEMOONI's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زمین پهناور خدا (أرضُ اللّٰه الواسعة)
    پست ها
    9,744

    پيش فرض

    خب من خرج تحصیلم رو مخصوصا در مقطع ارشد بیشترش رو خودم جور کردم. با کار های تایپ و ترجمه و پروژه و تدریس دروس مختلف و نگارش کتاب برای اساتید و چاپ به نام اون ها.
    ولی از این کار ها خسته شدم. دلم میخواد به عنوان یه مهندس در رشته خودم کار کنم. خب 10 سال درس خوندم که بتونم در رشته ای که دوست دارم کار کنم.
    اگر قرار بود مسافرکش یا تایپیست بشم که می تونستم از 10 سال قبل وارد بازار کار بشم. نمی دونم درکم می کنید یانه.
    ببینید بحث غرور و این حرف ها نیست. فلسفه دانشگاه رفتن و درس خوندنه. این همه تلاش و هزینه و آخرش هیچی. واقعا؟؟؟
    سلام
    در بعضی کشورها مثل ایران - در قانون اساسی دولت مکلّف شده که برای همه کار و مسکن
    اما همه اش حرف و شعار هست . قتی قانون اساسی نوشته میشد دزها و مال مردم خورها بسیار کم بودند اما حالا برعکس شده . درستکارانشون بسیار بسیار کم هستند
    اصل 43 قانون اساسی :
    برای تأمین استقلال اقتصادی جامعه و ریشه‏کن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادی او، اقتصاد جمهوری اسلامی ایران بر اساس ضوابط زیر استوار می شود:
    1.تأمین نیازهای اساسی: مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه.
    2.تأمین شرایط و امکانات کار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال کامل و قرار دادن وسایل کار در اختیار همه کسانی که قادر به کارند ولی وسایل کار ندارند، در شکل تعاونی، از راه وام بدون بهره یا هر راه مشروع دیگر که نه به تمرکز و تداول ثروت در دست افراد و گروه‏های خاص منتهی شود و نه دولت را به صورت یک کارفرمای بزرگ مطلق درآورد.

    این اقدام باید با رعایت ضرورت‏های حاکم بر برنامه‏ریزی عمومی اقتصاد کشور در هر یک از مراحل رشد صورت گیرد.
    3.تنظیم برنامه اقتصادی کشور به صورتی که شکل و محتوا و ساعت کار چنان باشد که هر فرد علاوه بر تلاش شغلی‏، فرصت و توان کافی برای خودسازی معنوی، سیاسی و اجتماعی و شرکت فعال در رهبری کشور و افزایش مهارت و ابتکار داشته باشد.
    4.رعایت آزادی انتخاب شغل، و عدم اجبار افراد به کاری معین و جلوگیری از بهره‏کشی از کار دیگری.
    5.منع اضرار به غیر و انحصار و احتکار و ربا و دیگر معاملات باطل و حرام.
    6.منع اسراف و تبذیر در همه شیون مربوط به اقتصاد، اعم از مصرف، سرمایه‏گذاری، تولید، توزیع و خدمات.
    7.استفاده از علوم و فنون و تربیت افراد ماهر به نسبت احتیاج برای توسعه و پیشرفت اقتصاد کشور.
    8.جلوگیری از سلطه اقتصادی بیگانه بر اقتصاد کشور.
    9.تأکید بر افزایش تولیدات کشاورزی، دامی و صنعتی که نیازهای عمومی را تأمین کند و کشور را به مرحله خودکفایی برساند و از وابستگی برهاند.

    بیخیال - مشکلات من فقط توسط خودم باید حل بشه. بقیه نمی تونن کار زیادی انجام بدن.
    ممنون از همه.
    کسی دوست داشت باز هم به حرفاتون گوش میدم.
    سلام
    بزرگترین مشکل شما در ذهنتون و عقیدتون جا گرفته و باید تصحیح بشه
    فکر نکنین بنده کنار گود نشستم میگم لِنگش کن
    بنده هم کلی مشکلات دارم که بیشترش ناخواسته و اندکیش هم خودخواسته هست
    کلی رویاها و آرزوهای بر باد رفته دارم
    اما دنیا و مشکلاتش رو قبول کردم و شکِ قریب به یقین دارم به امتحان بودنِ زندگیِ دنیا
    و یقین دارم که میگذره و بالاخره تمام میشه

    مهم ترین موضوع زندگیم هم پایانِ خوش در زندگی هست و منافع بلند مدتِ خودم یعنی بعد از ترک دنیا
    ===========================
    طرز فکر و عقیده اگر درست باشه اونوقت آرامش فکری و روحی حتمی هست حتی در اوج بیماری و فقر مادی و تنهاییِ نسبی

    مردم باید درک کنند که نیومده اند دنیا برای مهمونی و خوش گذرونی . اینجا سالن امتحانه
    باور ندارید ؟ نتیجه ی باور نداشتن هم نداشتن آرامش فکری و روحی هست و اسیر شدن در غم و اندوه و افسردگی و غصه و ناامیدی و احساس پوچی و افکار منفی هست

  12. این کاربر از MOHAMMAD_ASEMOONI بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #20
    آخر فروم باز shangil's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2015
    محل سكونت
    ویران
    پست ها
    1,448

    پيش فرض

    شمابی که تونستی درس بخونی یا میتونی از دید من هیچ مشکلی نداری
    مشکل ندیدی دوست عزیز!

  14. این کاربر از shangil بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •