تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 4 1234 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 32

نام تاپيک: اعتياد به دزدي هاي كوچيك!!!!

  1. #1
    آخر فروم باز روانپریش's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2013
    پست ها
    2,442

    14 اعتياد به دزدي هاي كوچيك!!!!

    سلام دوستان
    من هميشه وقتي ميرم مهموني يا جايي عادت دارم چيزيهاي كوچيك رو سرقت كنم مثلا مثل فندك فلش خودكار دسته كليد
    وقتي اين چيزاهاي كوچيك و بي ارزش رو سرقت ميكنم احساس خيلي خوبي بهم دست ميده و حس خوبي پيدا ميكنم
    اطرافيانم هم ميفهمن كه من چيزاشون رو ميدزدم ولي به روم نميارن و چيزي بهم نميگن
    به نظرتون مشكل من چيه؟

  2. این کاربر از روانپریش بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #2
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    پست ها
    232

    پيش فرض

    یک مشکل روانیه که پزشکان و کارشناسان اون رو بخصوص در بچه ها بخاطر هیجان و عادت و اموزش غیرصحیح میدونن.

    اما اولین مشکل این هست که شما به ما دروغ میگی "من اون شی رو بی ارزش میدونم" درحالیکه شما اون رو بی ارزش نمیدونید وگرنه خطر دزدی رو نمی پذیرفتید.
    دومین ایراد کار، شما به خودتون دروغ میگید و برای این دزدی اسم "کوچک" گذاشتید!!!

    این مشکل به راحتی با عادت و تمرین حل میشه
    سعی کنید به خودتون دروغ نگید و از اطرافیانتون کمی مرام و معرفت یاد بگیرید چون شمارو به جمع خودشون دعوت میکنند و دزدی رو به روی شما نمیارن.
    به این کار میگن همبستگی یعنی تنها خود رو ندیدن و اینکه شاید اون اشیا که برای شما بی ارزش هست (که نیست) برای اون افراد پراز خاطره و ارزش باشه.

    اما ریشه همه دزدی ها در انحصار و مالکیت خصوصی هست مادامیکه همه چیز برای همه کس نباشه فقر وجود خواهد داشت و همینطور دزدی هم وجود خواهد داشت و این حس دزدی در همه انسان ها وجود داره.

    اما تنها دو دسته از افراد دزدی نمیکنند اونهایی که خودشون رو فریب میدن و فکر میکنند اینکار گناه است و اونهایی که حس همبستگی و همنوع پنداری درشون وجود داره و احساس بدی خواهند کرد از دزدی زیرا به این درک رسیدند که قربانی با از دست دادن اون شی چقدر ناراحت خواهند شد.
    سعی کنید جز دسته دوم باشید.

    در نهایت اگر موفق به ترک این عادت نشدید بهتره مثل رابین هود اشیایی رو که دزدی کردید رو به نیازمندها بی منت هدیه بدید تا حداقل تخم مرغ دزد با حرص و طمعی که از شیرینی دزدی بدست میاره تبدیل به شترمرغ دزد نشه!!!

  4. 4 کاربر از Dr.Hate بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    آخر فروم باز روانپریش's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2013
    پست ها
    2,442

    پيش فرض

    یک مشکل روانیه که پزشکان و کارشناسان اون رو بخصوص در بچه ها بخاطر هیجان و عادت و اموزش غیرصحیح میدونن.

    اما اولین مشکل این هست که شما به ما دروغ میگی "من اون شی رو بی ارزش میدونم" درحالیکه شما اون رو بی ارزش نمیدونید وگرنه خطر دزدی رو نمی پذیرفتید.
    دومین ایراد کار، شما به خودتون دروغ میگید و برای این دزدی اسم "کوچک" گذاشتید!!!

    این مشکل به راحتی با عادت و تمرین حل میشه
    سعی کنید به خودتون دروغ نگید و از اطرافیانتون کمی مرام و معرفت یاد بگیرید چون شمارو به جمع خودشون دعوت میکنند و دزدی رو به روی شما نمیارن.
    به این کار میگن همبستگی یعنی تنها خود رو ندیدن و اینکه شاید اون اشیا که برای شما بی ارزش هست (که نیست) برای اون افراد پراز خاطره و ارزش باشه.

    اما ریشه همه دزدی ها در انحصار و مالکیت خصوصی هست مادامیکه همه چیز برای همه کس نباشه فقر وجود خواهد داشت و همینطور دزدی هم وجود خواهد داشت و این حس دزدی در همه انسان ها وجود داره.

    اما تنها دو دسته از افراد دزدی نمیکنند اونهایی که خودشون رو فریب میدن و فکر میکنند اینکار گناه است و اونهایی که حس همبستگی و همنوع پنداری درشون وجود داره و احساس بدی خواهند کرد از دزدی زیرا به این درک رسیدند که قربانی با از دست دادن اون شی چقدر ناراحت خواهند شد.
    سعی کنید جز دسته دوم باشید.

    در نهایت اگر موفق به ترک این عادت نشدید بهتره مثل رابین هود اشیایی رو که دزدی کردید رو به نیازمندها بی منت هدیه بدید تا حداقل تخم مرغ دزد با حرص و طمعی که از شیرینی دزدی بدست میاره تبدیل به شترمرغ دزد نشه!!!

    نه ديگه واقعا بعضي چيزا بي ارزش هستن مثلا اين سري روي ميز يه انگشتر طلا بود و يه فندك ولي من فندك رو برداشتم كلا هدفم از اين دزدي ها ارزش مادي نيست

  6. #4
    کاربر فعال ریاضیات javad2015's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    تو شهرمون
    پست ها
    2,241

    پيش فرض

    دلیلش بیشتر شبیه یک نوع هیجان حاصل از ماجراجویی هست......

  7. 2 کاربر از javad2015 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #5
    آخر فروم باز روانپریش's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2013
    پست ها
    2,442

    پيش فرض

    دلیلش بیشتر شبیه یک نوع هیجان حاصل از ماجراجویی هست......
    دقيقا تا 1 ساعت بعدش يه حسي مث نعشگي دارم

  9. #6
    كاربر فعال اتومبیل، متفرقه، سبک زندگی MOHAMMAD_ASEMOONI's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زمین پهناور خدا (أرضُ اللّٰه الواسعة)
    پست ها
    9,744

    پيش فرض

    سلام
    علتش ضعف معنویات هم هست
    وقتی کسی چیزی که برای خودش دوست نداره ، برای دیگران هم دوست نداشته باشه اونوقت امکان نداره به دیگران ضرر و زیان وارد کنه یا مزاحمت ایجاد کنه
    وقتی کسی این موضوع در مغزش جا افتاده باشه که چیزی که متعلق به خودش نیست رو نباید برداره ، اونوقت محاله برداره .
    وقتی کسی تا حد زیادی مطمئن باشه که زندگیش در دنیا فقط یک امتحان هست و هر روز با فرصت های خوب و بد امتحان میشه ، اونوقت از فرصتهای بد و وسوسه ها فرار میکنه .

    خلاصه :
    اینکه از این عادت زشت خبر دارین ، این قدم اول هست و خوب هست
    اما اینکه تلاش نکنیم برای ترک این عادت زشت ، این خوب نیست
    قبلاً در تاپیک دیگه عرض کردم که در مغز ، چند قسمتِ بالادستی هست که میتوانند اعضا و جوارح بدن رو تحت کنترل خودشون بگیرند
    مهربانی ، شهوت، خشم و غضب و کینه ، طمع و زیاده طلبی ، حسادت ، غرور و تکبر ، بخل و خساست و عقل
    فقط عقل هست که ایمن و بی خطر هست . بقیه همگی خطرناکند .
    هر گناه و جرم و جنایتی که انسانها در تاریخ بشریت انجام دادند همگی در غیاب عقل بوده یا ضعف عقل
    عقل باید با علم و دانش تقویت بشه تا بتونه قویتر بقیه ی قسمتها بشه و کنترل بدن رو به دست بگیره
    برای به دست آوردن این علم و دانش باید تلاش کرد ، زحمت کشید ، گاهی پول خرج کرد ، از راحتی و آسایش براش مایه گذاشت چون چیزی توی این دنیا مجانی نیست
    کسی که توی مهمونی یک چیز گرانقیمت نظرش رو جلب میکنه اما اون چیز رو نمی دزده علتش وجدانش هست و یا ترس از مجازات و آبروریزی و یا امید به پاداشی بهتر از اون چیز

  10. 2 کاربر از MOHAMMAD_ASEMOONI بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #7
    کاربر فعال ریاضیات javad2015's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    تو شهرمون
    پست ها
    2,241

    پيش فرض

    یه نصیحت دوستانه بهتون بکنم زیاد خودتون رو درگیر دین نکنین......با ذهنیت دینی بخواین به دنیا نگاه کنین 90 درصد ادما تو یکی از گروه های مشرک و کافر و نجس و ..... قرار میگیرن کلا کسی رو سالم نمیبینید.

  12. این کاربر از javad2015 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #8
    كاربر فعال اتومبیل، متفرقه، سبک زندگی MOHAMMAD_ASEMOONI's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زمین پهناور خدا (أرضُ اللّٰه الواسعة)
    پست ها
    9,744

    پيش فرض

    یه نصیحت دوستانه بهتون بکنم زیاد خودتون رو درگیر دین نکنین......با ذهنیت دینی بخواین به دنیا نگاه کنین 90 درصد ادما تو یکی از گروه های مشرک و کافر و نجس و ..... قرار میگیرن کلا کسی رو سالم نمیبینید.
    سلام
    بیشتر از ۹۰℅ هستند . شاید حتی ۹۹℅ . اما مهم اینه که آدم هر چقدر هم که منکر ( کافر ) یا منافق یا مشرک یا فاسد با مفسد یا ظالم یا گمراه باشه اما به جای اینکه بعد از مرگ بیدار بشه ، قبل از مرگ بیدار بشه و تا جایی که در توان داره خطاهای گذشته رو جبران کنه
    بندگان عزیز چند دسته اند :
    مومنین ، مسلمین ، مجاهدین ، مُنفقین ، صابرین ، مُحسنین و غیره
    یکی از عزیزترینها ، توّابین هستند . توبه کنندگان واقعی که به موقع بیدار میشند و اگر شروط و قوانین و مقرارت توبه ی واقعی رو انجام بدند تبدیل میشند به عزیزترین بندگان
    =============================
    دین یک علم و دانش هست درست مثل ریاضیات و فیزیک و شیمی و غیره
    کسی که در کسب این علم و دانش ( دین و الهیات و معنویات ) کوتاهی کنه پس پایان خوشی در انتظارش نیست . هر کسی قبول نداره صبر کنه تا مرگ به سراغش بیاد ، بعد از مرگ می‌فهمه که اشتباه کرده اما دیگه دیره و پشیمونی هم دیگه سودی نداره .
    کسی که منافع بلند مدتش براش خیلی خیلی مهمتر از منافع کوتاه مدتش باشه امکان نداره از این علم و دانش دور بشه .
    ===========================
    آموزش و شروط و قوانین توبه برای علاقمندانی که منافع بلندمدتشون براشون خیلی خیلی اهمیت داره .
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  14. 3 کاربر از MOHAMMAD_ASEMOONI بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #9
    کاربر فعال ریاضیات javad2015's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    تو شهرمون
    پست ها
    2,241

    پيش فرض

    دین در بسیاری از موراد یک ذهنیت ساختگی و غلط هست که در ذهن افراد نقش میبنده...مثلا در مورد شادی کردن در تمام دین ها این امری نا پسندیده مطرح شده و مکروه و .... هست.از این دست موارد زیاده.
    حالا هر چی بیشتر غرق دین بشین این مسایل شدیدتر میشه.......به جایی میرسه که حتی نماز نخوندن و روزه نگرفتن و ندادن زکات و بدون دلیل منطقی جزو گناهان کبیره حساب میشه.
    کلا ذهنیت دین خیلی ساده و ابتدایی هست و اینکه بیایم بگیم فلان کار دستور خداست و همه باید اطاعت کنن رو ادم قرن 21 نمیتونه قبول کنه.
    به نظر من رفتار مثبتی که از یک فرد با هدف منافع خودش در اینده سر بزنه هیچ ارزشی نداره و فقط نوعی تجارت هست.
    Last edited by javad2015; 24-11-2017 at 05:18.

  16. 2 کاربر از javad2015 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #10
    آخر فروم باز shaahani's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,771

    پيش فرض

    بعضی ها معتقد هستند اگه دین نداشته باشند اونوقت دیگه هیچ چیز نمیتونه جلوی بدی کردن اونها رو بگیره . این افراد همین الان هم بی اخلاق و بدکردار هستند زیرا تنها چیزی که باعث جلوگیری از انجام کار بد میشه ترس از مجازاته براشون و تنها چیزی که باعث میشه کار خوبی انجام بدن طمع رسیدن به پاداش است .
    درصورتی که اخلاق داشتن به این معناست که بدون ترس از مجازات بدلیل فکر به عواقب کاری که انجام میدیم و گذاشتن خودمون جای قربانی با استفاده از وجدان بیدار یک کار را زشت بدانیم و بزرگی و فضیلتمندی شخص تنها زمانی است که بدون انتظار هیچ پاداش یا توجه ای تنها به دلیل افزایش خوبی در دنیا کار نیک انجام دهد .

    این دوست خوبمون گرفتار سفسطه و مغالطه ای از روحانیون هست که به برهان پاسکال معروف است .

    با توجه به شر بيش از حد موجود در جهان درواقع اينكه جهان به وسيله شيطاني بزرگ بوجود آمده باشد بسيار بيشتر است. فرض كنيد آييني به نام مانوي بر اين اعتقاد هستند كه مقدار خوبي اندك در جهان فقط براي پيشبرد شر بوسيله شيطان آفريده شده و هركس در بوجود آوردن شر در اين دنيا كوشا باشد در جهان پس از مرگ در درجات بالا و در راحتي زندگي خواهد كرد و هرآنكس كه اين چنين نكند در جهان پس از مرگ نيز به سختي مجازات ميشود.
    3500 خدا در طول تاريخ وجود داشته اند و شانس اينكه شما ، خداي درستي را انتخاب كنيد بدون در نظر گرفتن فرقه اديان (شيعه و بهايي ها هر دو به تحت عنوان خدايشان الله به بهشت بروند) يك بر روي سه هزار و پانصد خواهد بود.
    خدا باوران هم مانند ما بي خدا هستند و از بين بيش از 3500 خدايي كه تا به حال وجود داشته اند به 3499 تاي آن بي اعتقاد هستند ، پس اگر خدا باوري مرد و سپس فهميد خداي اشتباهي را انتخاب كرده است چه ميكند؟
    بارها و بارها اين بحث شده است و رفرنس هاي بسياري در نقد برهان دفع خطر احتمالي پاسكال وجود دارد.
    بهتر است قبل از قمار روي زندگيتان كمي با دقت بيشتري به زندگي بنگريد، تفكر و پرسش گري بياموزيد و هم راه علم و فلسفه شويد.

    ===
    شرط بندي پاسكال (برهان دفع خطر احتمالي)


    در سنت اديان ابراهيمي اعتقاد به وجود خداي متشخص انسان‌‌وار، رسالت پيامبران الهي و زندگي پس از مرگ ركن اصلي ايمان شمرده مي‌شود. پيروان اين اديان در طول تاريخ همواره تلاش كرده‌اند تا با اقامه دلايل عقلي، حقانيت (صدق) اين آموزه‌هاي ديني را اثبات و حجت را بر مخالفان (ملحدان و شكاكان) تمام كنند. اما مخالفان (درست يا غلط) معتقدند كه اولاً استدلال‌هاي مومنان خالي از اشكال نيست و ثانياً دلايل، شواهد و قرايني وجود دارند كه اين آموزه‌ها را به‌شدت مورد ترديد قرار مي‌دهند. همين امر مانع ايمان آوردن آنها به وجود خدا و رسالت پيامبران و زندگي پس از مرگ مي‌شود. در چنين فضايي متكلمان و فيلسوفان ديني براي اثبات برتري عقلاني موضع خود در مقايسه با موضع منكران معاد به راهي ميان‌بر متوسل شده‌اند كه شرط‌بندي پاسكال يا برهان دفع خطر احتمالي نام دارد. شكل ساده اين برهان به قرار زير است:

    فرض کنیم زندگی پس از مرگ (همراه با پاداش و جزای اعمال) را نمی‌توان با دلایل و براهین قطعی اثبات کرد، اما دست‌کم می‌توان گفت که وقوع آن محال نیست، بلکه کاملاً ممکن است.
    اگر زندگی پس از مرگ واقعیت نداشته باشد، دیندار و غیردیندار (هر دو نابود شده و بنابراین) هیچ‌کدام ضرر نکرده‌اند. ولی:
    اگر زندگی پس از مرگ واقعیت داشته باشد، فرد دیندار بازی را برده و فرد بی‌دین همه هستی خود را باخته است. یعنی دیندار به بهشت می‌رود و تا ابد غرق در نعمت‌ها و پاداش‌های الهی می‌شود، اما منکر معاد به جهنم می‌رود و دچار عذاب دردناک الهی می‌شود.
    عقل به ما می‌گوید خطر احتمالی را باید دفع کرد (قاعده دفع خطر احتمالی).

    نتیجه: حکم عقل این است که هرچند دلیل محکم و قاطعی در اثبات زندگی پس از مرگ نداریم، ولی باید بنا را بر وجود آن بگذاریم و دیندار باشیم تا در صورت وقوع معاد دچار عذاب دردناک الهی _که ممکن است ابدی هم باشد _نگردیم.

    آیا این استدلال و نتیجه آن پذیرفتنی است؟ نکات زیر شاید برای یافتن پاسخ این پرسش به ما کمک کنند:

    مقدمه اول این استدلال (احتمال یا امکان وقوع معاد) هنگامی قابل قبول است که ابتدا امکان وجود خدای متشخص انسان‌وار، و سپس امکان ذاتی ادامه زندگی پس از مرگ را پذیرفته باشیم. چراکه اگر خدای متشخص انسان‌وار وجود نداشته باشد، اصولاً وقوع معاد به معنای زنده شدن آدمیان پس از مرگ (برای دریافت پاداش و جزای اعمال دنیایی از سوی خدا) موضوعاً منتفی می‌شود. همچنین اگر احتمال وجود چنین خدایی نیز پذیرفته شود، بازهم (به صرف تکیه بر این احتمال) نمی‌توان از احتمال "وقوع" معاد سخن گفت، مگر اینکه امکان ذاتی معاد را از پیش اثبات کرده باشیم. توجه داشته باشید که حتی اگر خدای فرضی قادر مطلق باشد، به اعتراف خود فیلسوفان الهی قادر به انجام امور محال نخواهد بود. بنابراین اگر وقوع معاد بنا به دلایلی فلسفی محال باشد، حتی اعتقاد به قدرت مطلق خدا هم نمی‌تواند مدعای " امکان یا احتمال وقوع معاد" را توجیه (موجه) کند. پس به‌طور خلاصه ابتدا باید دست‌کم نشان داده شود که وجود خدای متشخص انسان‌وار و همچنین زنده شدن مردگان (آن هم پس از پوسیده شدن جسد) محال نیست. اما عده‌ای از فیلسوفان ملحد بنا به دلایل متعددی _ که در اینجامجال ذکر آنها نیست _ معتقدند که اصولاً خدای متشخص انسان‌وار نمی‌تواند وجود داشته باشد، و بسیاری از فیلسوفان الهی نیز استدلال‌هایی اقامه کرده‌اند که نتيجه آنها وجود خداي غيرمتشخص است و اگر اين استدلال‌ها درست و معتبر باشند، وجود خداي متشخص انسان‌وار و به تبع آن وقوع معاد نيز منتفي مي‌شود. همچنين بسياري از فيلسوفان ملحد استدلال‌هايي اقامه كرده‌اند كه نتيجه آنها ناممكن بودن زندگي پس از مرگ (با حفظ شخصيت و حافظه) است. پس براي تثبيت مقدمه اول اين برهان، برداشتن دو گام مقدماتي ضروري مي‌نمايد. در گام اول بايد به تمام اين استدلال‌ها پاسخ‌هايي محكم و قانع‌كننده داده شود و در گام بعدي با دلايلي مستقل نشان داده شود كه وقوع معاد محال نيست. آيا فيلسوفان الهي اين دو گام را با موفقيت برداشته‌اند؟ تحقيق در اين موضوع را بر عهده خواننده انديشمند مي‌گذارم.

    صدق و كذب مقدمه دوم بستگي به نوع ديني دارد كه شخص ديندار پيرو آن است. به عنوان مثال مسيحيت تقريباً شريعت ندارد و دينداري يك فرد مسيحي بسيار آسان است. اما يهوديت و اسلام داراي شريعت‌هاي بسيار پرحجم، سخت و محدودكننده و محروم‌كننده‌اند. بنابراين اگر استدلال مورد بحث از سوي يك مسيحي (براي دعوت به مسيحيت) اقامه شود، مقدمه دوم آن تقريباً صادق است، چراكه زندگي يك فرد مسيحي به لحاظ آزاد بودن از قيد و بندهاي ديني و مذهبي تفاوت چنداني با زندگي يك فرد ملحد ندارد و اگر معادي رخ ندهد، فرد مسيحي (به خاطر مسيحي بودنش در دنيا) ضرر زيادي نكرده است. اما در مورد يك يهودي يا مسلمان مومن و مقيد چطور؟ در اين فرض، مقدمه دوم آشكارا كاذب است، چراكه در صورت عدم وقوع معاد، مسلماني كه عمري را به اميد پاداش‌هاي اخروي در انواع محدوديت‌ها و محروميت‌ها و انجام عبادات و مناسك ديني گذرانده و رنج‌هاي زيادي را در اين راه متحمل شده و شادي‌هاي بسياري را از دست داده، قطعاً عمر خود را ضايع كرده و بازي را به شدت باخته است. در اين مقدمه گمان رفته است كه فرق ديندار و غيرديندار فقط در اعتقاد يا عدم اعتقاد به معاد است و صرف اعتقاد به زندگي پس از مرگ، هرچند نحوه زندگي فرد ديندار هيچ تفاوتي با غيردينداران نداشته باشد، مي‌تواند باعث سعادت آخرت شود؛ در حالي كه نه عقل اين مدعا را تاييد مي‌كند و نه هيچكدام از اديان. بنابراين مقدمه دوم اين استدلال نيز ناتمام است.

    اما درباره مقدمه سوم چه مي‌توان گفت؟ در صورت وقوع معاد آيا واقعاً فرد ديندار بازي را برده و به سعادت ابدي نايل مي‌آيد و فرد ملحد يا شكاك بازي را باخته و دچار عذاب دردناك الهي مي‌شود؟ براي رسيدن به پاسخ اين پرسش، دو حالت زير را در نظر بگيريد:

    الف) فرض كنيم وجود خدا هنوز اثبات نشده و اين استدلال فقط متكي به احتمال وجود خدا است، بنابراين در اين فرض ما فقط با يك خداي احتمالي روبرو هستيم كه از اوصافش خبري نداريم. اكنون پرسش اين است كه وقتي اوصاف اين خداي احتمالي براي ما معلوم نيست، چگونه مي‌توانيم با اطمينان و قاطعيت تمام بگوييم كه در آخرت، چه كسي برنده و چه كسي بازنده است؟ به عنوان مثال، اگر خدا موجودي شرير و ناعادل و نامهربان باشد، و يا خدايي باشد كه اشاعره (در ميان مسلمانان) مي‌گويند، چه تضميني وجود دارد كه مومن به بهشت و كافر به جهنم مي‌رود؟ براي اينكه بتوان با قاطعيت گفت كه در صورت وجود زندگي پس از مرگ و وقوع رستاخيز، چه كسي برنده و چه كسي بازنده خواهد شد، دست‌كم (به عنوان يك شرط لازم و نه كافي) بايد اثبات كرد كه خدا علاوه بر متشخص و انسان‌وار بودن، قادر مطلق، عالم مطلق، خيرخواه مطلق و لذا حكيم و عادل و مهربان هم هست.

    ب) اكنون فرض را بر وجود خداي متشخص انسان‌واري قرار مي‌دهيم كه قادر مطلق، عالم مطلق، خيرخواه مطلق و بنابراين حكيم، عادل و مهربان است. آيا در اين حالت مي‌توانيم با قاطعيت بگوييم كه در صورت وقوع معاد، فرد ديندار برنده مي‌شود و به بهشت مي‌رود، اما فرد ملحد بازي را مي‌بازد و به جهنم می‌افتد؟ پاسخ مثبت به اين پرسش مبتني بر پيش‌فرض‌هايي است كه بدون اثبات قطعي آنها به هيچ وجه نمي‌توان چنين ادعايي كرد. فرض كنيم اقامه كننده استدلال مورد بحث يك مسلمان است؛ در اين صورت او ابتدا بايد با دلايلي محكم و خدشه ناپذير اثبات كند كه خداوند در طول تاريخ با افرادی خاص (پيامبران) سخن گفته و آنها را مامور هدايت ديگران به سوي سعادت اخروي كرده‌است. سپس بايد اثبات كند كه پيامبر اسلام هم يكي از آن افراد (پيامبران) بوده و تعاليمي را به عنوان وحي دريافت و به مردم زمان خود ابلاغ نموده كه عمل كردن به آنها شرط لازم رسيدن به سعادت اخروي است و در آخر بايد نشان دهد كه قرآن كنوني _كه مبناي دينداري اوست _بدون هيچ تغيير و كم و كاستي، عيناً همان آيات الهي است كه هزار و چهارصد سال پيش بر پيامبر اسلام وحي شده و اكنون صحيح و سالم به دست ما رسيده است؛ در غيراينصورت (یعنی بدون اثبات این مقدمات و پیش‌فرض‌ها) هرگز نمي‌تواند با قاطعيت و اطمينان دم از پيروزي و سعادت خودش در آخرت بزند. آيا چنين مقدمات و پيش‌فرض‌هايي واقعاً قابل اثباتند؟ آيا عملاً دلايل محكم و خدشه‌ناپذيري به نفع آنها اقامه شده است؟ و اگر چنين دلايل و براهيني واقعاً اقامه شده باشند، ديگر چه نيازي به شرط‌بندي پاسكال (كه مبنايش فقط احتمال است) وجود دارد؟ مي‌بينيم كه مدعاي برنده شدن قطعي مدعي ديندار در آخرت، مدعايي بي‌دليل و غيرقابل قبول است1.

    اکنون بپردازیم به سرنوشت فرد ملحد و منكر معاد. در این مورد چه مي‌توان گفت؟ آيا چنين كسي حتماً بازي را باخته و به جهنم مي‌رود؟ اگر خدا را داراي اوصافي چون عادل و حكيم و عادل و مهربان بدانیم (یعنی همان اوصافی که ادیان ابراهیمی مانند اسلام به خدا نسبت می‌دهند)، پاسخ این پرسش قطعاً منفي خواهد بود، مگر اينكه فرض كنيم شواهد و قرائن آشكار و غيرقابل انكاري مبني بر وجود خدا و حقانيت اديان الهي و وقوع معاد وجود داشته و دينداران نيز دلايل و براهين قطعي و خدشه‌ناپذيري در اثبات اين آموزه‌ها اقامه كرده‌اند و فرد ملحد هم همه اينها را مي‌ديده و مي‌فهميده و لذا به حقانيت دين پي برده ولي به خاطر هواي نفس و دنيا پرستي و يا از روي دشمني و لجاجت چشم خود را به سوي واقعيت بسته و پا بر روي حقيقت آشكار گذاشته است؛ وگرنه چطور ممكن است خداي عالم و حكيم و عادل و مهربان كسي را كه صادقانه دنبال حقيقت بوده ولي دليل قانع‌كننده‌اي در اثبات آموزه‌هاي ديني نيافته است، به خاطر عدم اعتقاد به اين آموزه‌ها مجازات كند (به ويژه اگر فرض كنيم كه اين شخص هرچند ديندار نبوده ولي همواره به مقتضاي عقل و اخلاق و وجدان بشري عمل مي‌كرده و اهل خير و نيكي بوده است)؟

    در باره مقدمه چهارم اين استدلال (قاعده دفع خطر احتمالي) نیز سه نكته مهم قابل تامل است:

    1. در توضيح قاعده دفع خطر احتمالي و نحوه استفاده از آن در اين استدلال معمولاً گفته مي‌شود كه: " اگر شما در حال پيمودن مسيري به سوي مقصدي باشيد و بعد شخصي ناشناس ولي ظاهرالصلاح به شما برخورد كند و بگويد از اين مسير نرويد چراكه اندكي جلوتر شير نر درنده‌اي در كمين نشسته است، شما با آنكه به صدق سخن او قطع و يقين نداريد، ولي به حكم عقل احتياط مي‌كنيد و از مسيري ديگر به سفر خود ادامه مي‌دهيد. حال يكصد و بيست و چهار هزار نبي صادق به شما خبر داده‌اند كه پس از مرگ دوباره زنده مي‌شويد و به حساب اعمالتان مي‌رسند. آيا در اينجا نبايد به اين سخن صدها برابر بيشتر از مثال مذكور اهميت بدهيد و مطابق احتياط عمل كنيد؟" اين سخن سه اشكال عمده دارد:

    الف) معلوم نيست عدد يكصد و بيست و چهار هزار از كجا آمده است. آيا اين آمار مستندي تاريخي و مورد قبول (به ويژه براي يك ملحد) دارد، يا اينكه فقط مضمون چند حديث مشكوك و نامعتبر است؟ بر فرض كه يكصد و بيست و چهار هزار نفر در طول تاريخ ادعاي پيامبري كرده باشند، از كجا معلوم شده است كه همه آنها بدون استثنا ادعاي وجود زندگي پس از مرگ را كرده‌اند؟ آيا مجموعه‌ تعاليم همه آنها به‌گونه‌اي مستند و معتبر وجود دارد؟

    ب) نبي بودن و صادق بودن مدعيان نبوت چگونه اثبات شده است؟ اصولاً اگر مخاطب اين استدلال به "نبي صادق" بودن فلان مدعي نبوت باور داشته باشد، (و با اين فرض كه همه انبيا خبر از وجود زندگي پس از مرگ داده‌اند) ديگر در مورد وقوع معاد شكي نخواهد داشت تا نياز به برهاني پيدا كند كه مبنايش احتمال وقوع معاد است!! در این استدلال، مبانی و پیش‌فرض‌های خصم (ملحدان و شکاکان) در نظر گرفته نشده و این چیزی نیست جز یک مصادره به مطلوب آشکار.

    ج) قياس بين خبر دادن يك انسان معمولي از وجود يك شير درنده در سر راه مسافر با خبر دادن از وجود زندگي پس از مرگ توسط يك مدعي نبوت (كه نه صادق بودنش براي مخاطب اثبات شده و نه نبوتش) قياسي به شدت مع‌الفارق است. چراكه خبر يك انسان معمولي از وجود يك شير در سر راه خبري كاملاً عادی و طبيعي است و هيچ منافاتي با علم و تجربه بشري ندارد، اما خبر دادن از زندگي پس از مرگ اين پرسش را بوجود مي‌آورد كه خبرآورنده چگونه از آن سوي مرگ خبر آورده است؟ در مورد اولي اگر باورمان نشود، راه براي تحقيق وجود دارد، اما در مورد صدق خبر دومي چگونه مي‌توان تحقيق كرد؟ اولي فقط به ما مي‌گويد مواظب باش و يا مسيرت را كمي عوض كن، اما دومي از ما مي‌خواهد همه زندگي و هستي و نيستي‌مان را در مسير آموزه‌ها و اوامر و نواهي او قرار دهيم! بنابراین بین ماهیت این دو فاصله‌ای ناپیمودنی است.‌

    2. بلي، خطر احتمالي را بايد به گونه‌اي دفع (يا رفع) كرد، اما اگر فرض كنيم خدايي كه قرار است در روز قيامت به حساب بندگان خود برسد، عالم و عادل و حكيم و مهربان است، فرد ملحدي كه واقعاً به دنبال حقيقت مي‌گردد و فقط به اين خاطر خدا و معاد را انكار مي‌كند كه اولاً دلايل مومنان را قانع‌كننده نيافته و ثانياً دلايلي هم در نامحتمل بودن وجود خدا و وقوع معاد دارد، به هيچ وجه احساس خطر نمي‌كند تا به فكر دفع آن باشد! چراكه مي‌داند خداي عالم و عادل و حكيم و مهربان (اگر وجود داشته باشد و بخواهد به حساب اعمال بندگانش در آخرت برسد) فقط كسي را مجازات مي‌كند كه حجت بر او تمام شده (يعني حقيقت اين آموزه‌ها برايش به طور قطع معلوم شده) ولي به خاطر هواي نفس و دنياپرستي عالمانه و عامدانه چشم خود را بسته و پا بر روي حقيقت گذاشته است، نه كسي را كه صادقانه به دنبال حقيقت بوده ولي (بنا به فرض) دچار خطا و اشتباه شده و حقيقت را نيافته است.

    3. اكنون فرض كنيم فرد ملحد به خاطر احتمال مجازات شدن در آخرت احساس خطر مي‌كند؛ اما پرسش مهم اين است كه او چگونه مي‌تواند اين خطر را از خود دفع كند و مطمئن شود كه در روز قيامت به قهر الهي گرفتار نخواهد شد؟ در استدلال مورد بحث از مقدماتي كه شرح و نقد آنها گذشت، نتيجه گرفته شده است كه براي دفع اين خطر بايد "ديندار" بود. اين نتيجه منطقاً هيچ ربطي به آن مقدمات ندارد، اما اگر از اين نكته بگذريم، اين پرسش مطرح مي‌شود كه پيروي از كدام دين مي‌تواند به ما اطمينان دهد كه در آخرت رستگار خواهيم شد؟ در پاسخ به اين پرسش مهم نمي‌توان هيچ ديني را به طور خاص پيشنهاد كرد؛ چراكه زمينه فكري و مبناي استدلال مورد بحث (شرط‌بندي پاسكال) نامعلوم بودن صدق آموزه‌هاي ديني به معناي عام (يعني وجود خدا، رسالت پيامبران و زندگي پس از مرگ) است؛ به عبارت ديگر استدلال مورد بحث با اين پيش‌فرض اقامه مي‌شود كه نه تنها حقانيت هيچ ديني به طور خاص اثبات نشده، بلكه حتي مباني انديشه ديني به طور عام هم مورد ترديد واقع گرديده‌است، و در چنين فضايي فقط مي‌خواهيم با تكيه بر احتمال وجود خدا و زندگي پس از مرگ و مجازات شدن در قيامت، فكري براي فرار از اين خطر احتمالي بكنيم؛ وگرنه اگر فرض ما اين باشد كه حقانيت ديني خاص (و يا همه اديان) اثبات شده است، طرح برهان شرط‌بندي پاسكال كاملاً لغو و بيهوده و به يك معنا مضحك خواهد بود. ممكن است بگوييد كه براي دفع خطر بايد دست‌كم به مشتركات اديان چهارگونه (آيين زرتشت، يهوديت، مسيحيت و اسلام) عمل كرد. اما اولاً اين توصيه نيز از همان مشكلي رنج مي‌برد كه در بالا آمد، ثانياً اين توصيه بر خلاف آموزه‌هاي تك‌تك اين اديان است و ثالثاً اعمال و عباداتي كه در همه اين اديان مشترك هستند، كدامند؟!

    با توجه به نكاتي كه آمد معلوم مي‌شود كه برهان دفع خطر احتمالي نه صحيح است و نه معتبر.

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  18. 2 کاربر از shaahani بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 1 از 4 1234 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •