یک مشکل روانیه که پزشکان و کارشناسان اون رو بخصوص در بچه ها بخاطر هیجان و عادت و اموزش غیرصحیح میدونن.
اما اولین مشکل این هست که شما به ما دروغ میگی "من اون شی رو بی ارزش میدونم" درحالیکه شما اون رو بی ارزش نمیدونید وگرنه خطر دزدی رو نمی پذیرفتید.
دومین ایراد کار، شما به خودتون دروغ میگید و برای این دزدی اسم "کوچک" گذاشتید!!!
این مشکل به راحتی با عادت و تمرین حل میشه
سعی کنید به خودتون دروغ نگید و از اطرافیانتون کمی مرام و معرفت یاد بگیرید چون شمارو به جمع خودشون دعوت میکنند و دزدی رو به روی شما نمیارن.
به این کار میگن همبستگی یعنی تنها خود رو ندیدن و اینکه شاید اون اشیا که برای شما بی ارزش هست (که نیست) برای اون افراد پراز خاطره و ارزش باشه.
اما ریشه همه دزدی ها در انحصار و مالکیت خصوصی هست مادامیکه همه چیز برای همه کس نباشه فقر وجود خواهد داشت و همینطور دزدی هم وجود خواهد داشت و این حس دزدی در همه انسان ها وجود داره.
اما تنها دو دسته از افراد دزدی نمیکنند اونهایی که خودشون رو فریب میدن و فکر میکنند اینکار گناه است و اونهایی که حس همبستگی و همنوع پنداری درشون وجود داره و احساس بدی خواهند کرد از دزدی زیرا به این درک رسیدند که قربانی با از دست دادن اون شی چقدر ناراحت خواهند شد.
سعی کنید جز دسته دوم باشید.
در نهایت اگر موفق به ترک این عادت نشدید بهتره مثل رابین هود اشیایی رو که دزدی کردید رو به نیازمندها بی منت هدیه بدید تا حداقل تخم مرغ دزد با حرص و طمعی که از شیرینی دزدی بدست میاره تبدیل به شترمرغ دزد نشه!!!