تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 5 12345 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 42

نام تاپيک: افسردگی یا ...

  1. #1
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Apr 2017
    پست ها
    12

    پيش فرض افسردگی یا ...

    سلام


    متاسفانه 2.3 سال که افسردگی گرفتم یعنی درحقیقت نمیدونم اسمش رو چی بزارم!!!
    علم جامعه شناسی معمولا به انسان هایی که از اجتماع دوری میکنن و سرشون تو کار خودشون و تعداد دوست هاشون به اندازه انگشت های یک دست هم نمیرسه و بیشتر به فکر محتواند و ... لقب افسرده رو میدن
    حقیقت اینکه زندگی تو این 3.4 سال به شدت سخت شده, الان 22 سالمه و آدم تنهاییم, تا حالا هم با دختری نبودم نه اینکه نمیتونم کسی رو جذب کنم ( تعریف کاذب از خود نیست) چهره خوبی دارم یعنی اطرفیانم معمولا صفت بچه خوشگل رو به ما میگن و اخلاق و خصوصیاتم هم به گونه ای که دنبال آسیب زدن به کسی نیستم فک کنم همین خصوصیت کافی باشه
    دانشجو هستم و اصلا درس خون نیستم دوره راهنمایی و تا اواسط دوره دبیرستان درس خون بودم ولی از وقتی که اعتقادهام عوض شد و دید دیگه ای به زندگی داشتم دوره افسردگی هم شروع شد
    زیاد دنبال درونم یعنی بیشتر به فکر منِ,منم تا آینده تا هدف تا شغل و ازدواج و ... حقیقتش اصلا به ازدواج فکر نمیکنم یعنی خودم رو نمیتونم تصور کنم
    نمیدونم چطوری احساسم رو تو این لغات مرده بیان کنم کلمات هم گاهی اوقات عاجزند فقط میتونم بگم شخصیتم در حد اینه که یه مدت کار کنم و پولی که بدست آوردم رو سفر کنم و عکاسی کنم همین
    الان خواننده فکر میکنه با این توضیحات دنباله یه کیس خوب برای ازدواجم
    میخوام بدونم باید چیکار کنم بیخیال فلسفه بشم چون گردابیه که تورو توخودش حل میکنه و بیرون کشیدن ازش یه مشکل, و ادامه دادن هم یه مشکل
    ادامه دادنش یعنی باید خلاف طبیعت بایستی و تاوان داره و تاوانش هم سخته خیلی سخت

  2. #2
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jul 2015
    پست ها
    90

    پيش فرض

    سلام؛
    این افسردگی نیست. اسمش خود روشنفکر بینی هست که اکثر جوونای 21 تا 26 ساله تجربه اش می کنن. یه مرحله از رشد و بلوغ هست و میگذره. نمیشه گفت مشکل خاصی هست.
    خودمم وقتی همسن شما بودم اینجوری بودم

  3. #3
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Apr 2017
    پست ها
    12

    پيش فرض

    سلام؛
    این افسردگی نیست. اسمش خود روشنفکر بینی هست که اکثر جوونای 21 تا 26 ساله تجربه اش می کنن. یه مرحله از رشد و بلوغ هست و میگذره. نمیشه گفت مشکل خاصی هست.
    خودمم وقتی همسن شما بودم اینجوری بودم
    میتونی دقیق احساسی که اون زمان داشتی و نحوه برخوردت باهاش رو بگی؟
    واقعا هیچ چیز واست مهم نبود؟

  4. #4
    ناظر انجمن توسعه و ساخت بازی Reza Azimy_RW's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    بی سرزمین تر از باد
    پست ها
    3,269

    پيش فرض

    سلام؛
    این افسردگی نیست. اسمش خود روشنفکر بینی هست که اکثر جوونای 21 تا 26 ساله تجربه اش می کنن. یه مرحله از رشد و بلوغ هست و میگذره. نمیشه گفت مشکل خاصی هست.
    خودمم وقتی همسن شما بودم اینجوری بودم
    تز بیخود ندید لطفا"
    اینایی که میگن مال چند سال نوجوونیه اصلا افسردگی نمیدونن چیه چز دیگه ای رو باهاش اشتباه گرفتن میگن تموم میشه ( یه مشت اسکل بی مغز ) .
    افسردگی مال ایناییه که خیلی بیشتر از اطرافیانشون میفهمن و به خاطر همین دوچار دوگانگی و افسردگی میشن (اکثرا" البته . دلایل دیگه ای هم میتونه داشته )

    فورا به روانپزشک مراجعه کن روز به روز گنده تر میشه . سریع به فکر درمان باش از فلسفه هم نترس درسته افسردت میکنه ولی اونورش که برسی پر از روشناییه ( میگن:دئ)
    زیاد درگیر مفهوم زنده بودنت یا اینکه هدف از وجودت چیه و... نباش زندگی کلا بی معنیه ولی هدف از زندگی فهمیدن همین معنیه
    البته من هنوز خودم بیمارمم وبهبود نیافته :دئ

  5. #5
    داره خودمونی میشه 37598's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    134

    پيش فرض

    سلام


    متاسفانه 2.3 سال که افسردگی گرفتم یعنی درحقیقت نمیدونم اسمش رو چی بزارم!!!
    علم جامعه شناسی معمولا به انسان هایی که از اجتماع دوری میکنن و سرشون تو کار خودشون و تعداد دوست هاشون به اندازه انگشت های یک دست هم نمیرسه و بیشتر به فکر محتواند و ... لقب افسرده رو میدن
    حقیقت اینکه زندگی تو این 3.4 سال به شدت سخت شده, الان 22 سالمه و آدم تنهاییم, تا حالا هم با دختری نبودم نه اینکه نمیتونم کسی رو جذب کنم ( تعریف کاذب از خود نیست) چهره خوبی دارم یعنی اطرفیانم معمولا صفت بچه خوشگل رو به ما میگن و اخلاق و خصوصیاتم هم به گونه ای که دنبال آسیب زدن به کسی نیستم فک کنم همین خصوصیت کافی باشه
    دانشجو هستم و اصلا درس خون نیستم دوره راهنمایی و تا اواسط دوره دبیرستان درس خون بودم ولی از وقتی که اعتقادهام عوض شد و دید دیگه ای به زندگی داشتم دوره افسردگی هم شروع شد
    زیاد دنبال درونم یعنی بیشتر به فکر منِ,منم تا آینده تا هدف تا شغل و ازدواج و ... حقیقتش اصلا به ازدواج فکر نمیکنم یعنی خودم رو نمیتونم تصور کنم
    نمیدونم چطوری احساسم رو تو این لغات مرده بیان کنم کلمات هم گاهی اوقات عاجزند فقط میتونم بگم شخصیتم در حد اینه که یه مدت کار کنم و پولی که بدست آوردم رو سفر کنم و عکاسی کنم همین
    الان خواننده فکر میکنه با این توضیحات دنباله یه کیس خوب برای ازدواجم
    میخوام بدونم باید چیکار کنم بیخیال فلسفه بشم چون گردابیه که تورو توخودش حل میکنه و بیرون کشیدن ازش یه مشکل, و ادامه دادن هم یه مشکل
    ادامه دادنش یعنی باید خلاف طبیعت بایستی و تاوان داره و تاوانش هم سخته خیلی سخت
    برو کار پیدا کن
    پول که بیاد تو زندگیت همه چیزت بر طرف میشه

  6. #6
    آخر فروم باز shangil's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2015
    محل سكونت
    ویران
    پست ها
    1,448

    پيش فرض

    برو کار پیدا کن
    پول که بیاد تو زندگیت همه چیزت بر طرف میشه
    کار پیدا کنن درسته کاملا موافقم
    ولی پول بیاد حله نه! هستن پولدارایی که بدتر از این دوستمونن

  7. 2 کاربر از shangil بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #7
    داره خودمونی میشه 37598's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    134

    پيش فرض

    کار پیدا کنن درسته کاملا موافقم
    ولی پول بیاد حله نه! هستن پولدارایی که بدتر از این دوستمونن
    پول که خودت در بیاری هیچ مشکلی ایجاد نمیکنه هیچ حتی خیلی لذت بخشه
    به نظره من اون پولدارهایی که مشکلات خیلی زیادی دارند بیشترشون اونایی هستند که یهویی پولدار شدن و مقدار زیادی پول به دستشون رسیده و گرنه کسایی که با زحمت کشیدن پولدار شدند زندگی خیلی بهتری دارند و مشکلات از این قبیل کم ارند

  9. این کاربر از 37598 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #8
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Apr 2017
    پست ها
    12

    پيش فرض

    برو کار پیدا کن
    پول که بیاد تو زندگیت همه چیزت بر طرف میشه
    ممنون
    مشکل اینجاست اهمیتی به پول نمیدم (شعار نیست یکی از قوانین زندگیمه) رابطه من با پول همونه که تو پست اول گفتم در حد اینکه باهاش سفر کنم همین
    کار هم میکنم در حد اینکه دستم تو جیب خودم باشه, اعتقادی به پیشرفت ظاهری و پوزیشنی ندارم یعنی واسم مهم نیست تو آینده فلان خونه رو تو فلان جای تهران داشته باشم یا قیمت ماشینم چند رقمی باشه
    این نوع زندگی به نظر من پوچه, درجا زدن برای رسیدن به پله های بالاتر در مادیات کلا پوچه
    مشکل اینجاست که وقتی تو یه خط از برحه ی زمانی با یه عقیده ای حرکت میکنی (با اینکه میدونی درسته) ولی مشکل ساز میشه
    میدونی یه جوری وقتی خودتو بزنی به بی خیالی تازه بدتر میشه چون اون درکی که از قبل داشتی رو نمیتونی فراموش کنی سوال هایی که بی جواب موندن هستی نیستی جبر اختیار همه اینا صبح تا شب کنارتن
    و مدام میزنن تو سرت که داری گوسفندوارانه زندگی میکنی (جسارت نباشه دید من اینطوریه)

  11. این کاربر از Makan.Aref بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #9
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Apr 2017
    پست ها
    12

    پيش فرض

    تز بیخود ندید لطفا"
    اینایی که میگن مال چند سال نوجوونیه اصلا افسردگی نمیدونن چیه چز دیگه ای رو باهاش اشتباه گرفتن میگن تموم میشه ( یه مشت اسکل بی مغز ) .
    افسردگی مال ایناییه که خیلی بیشتر از اطرافیانشون میفهمن و به خاطر همین دوچار دوگانگی و افسردگی میشن (اکثرا" البته . دلایل دیگه ای هم میتونه داشته )

    فورا به روانپزشک مراجعه کن روز به روز گنده تر میشه . سریع به فکر درمان باش از فلسفه هم نترس درسته افسردت میکنه ولی اونورش که برسی پر از روشناییه ( میگن:دئ)
    زیاد درگیر مفهوم زنده بودنت یا اینکه هدف از وجودت چیه و... نباش زندگی کلا بی معنیه ولی هدف از زندگی فهمیدن همین معنیه
    البته من هنوز خودم بیمارمم وبهبود نیافته :دئ
    ممنون
    به روانپزشک و مهمتر از اون روانکاو مراجعه کردم ولی متاسفانه از نظر خودم یه مشت مزخرف تحویلم دادن با یه مشت قرص
    اینکه صبح که پا میشی تو آینه به خودت نگاه کن و شروع کن به ستایش بند بند وجودت

    من درمورد زندگی و دوره ای صحبت میکردم که یک انسان به دنیا میاد در جامعه تلاش میکنه برای بقا برای روی هم وایستادن برای دو دوتا چهار تا کردن و آخرش زندگیش چه تاثیری رو خودش داشته؟؟
    چه تاثیری روی زندگی بقیه؟؟
    آیا واقعا زندگی همینه؟ کار کنی که بخوری, بخوری که بخوابی, بخوابی که دوباره کار کنی؟؟؟
    این چرخه رو میشه اسمش رو گذاشت زندگی؟؟

    بعد اون خانم محترم که دکترای فلان دانشگاه فلان کشور رو با افتخار کسب کرده و با غرور پاهاش رو رو زمین فرود میاره بر میگرده یکم فکر میکنه و یه نسخه میکنه و شروع میکنه به نوشتن دارو

  13. این کاربر از Makan.Aref بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #10
    کاربر فعال شبکه اینترنت و سرویس های آنلاین
    تاريخ عضويت
    Oct 2015
    پست ها
    4,496

    پيش فرض

    سلام


    متاسفانه 2.3 سال که افسردگی گرفتم یعنی درحقیقت نمیدونم اسمش رو چی بزارم!!!
    علم جامعه شناسی معمولا به انسان هایی که از اجتماع دوری میکنن و سرشون تو کار خودشون و تعداد دوست هاشون به اندازه انگشت های یک دست هم نمیرسه و بیشتر به فکر محتواند و ... لقب افسرده رو میدن
    حقیقت اینکه زندگی تو این 3.4 سال به شدت سخت شده, الان 22 سالمه و آدم تنهاییم, تا حالا هم با دختری نبودم نه اینکه نمیتونم کسی رو جذب کنم ( تعریف کاذب از خود نیست) چهره خوبی دارم یعنی اطرفیانم معمولا صفت بچه خوشگل رو به ما میگن و اخلاق و خصوصیاتم هم به گونه ای که دنبال آسیب زدن به کسی نیستم فک کنم همین خصوصیت کافی باشه
    دانشجو هستم و اصلا درس خون نیستم دوره راهنمایی و تا اواسط دوره دبیرستان درس خون بودم ولی از وقتی که اعتقادهام عوض شد و دید دیگه ای به زندگی داشتم دوره افسردگی هم شروع شد
    زیاد دنبال درونم یعنی بیشتر به فکر منِ,منم تا آینده تا هدف تا شغل و ازدواج و ... حقیقتش اصلا به ازدواج فکر نمیکنم یعنی خودم رو نمیتونم تصور کنم
    نمیدونم چطوری احساسم رو تو این لغات مرده بیان کنم کلمات هم گاهی اوقات عاجزند فقط میتونم بگم شخصیتم در حد اینه که یه مدت کار کنم و پولی که بدست آوردم رو سفر کنم و عکاسی کنم همین
    الان خواننده فکر میکنه با این توضیحات دنباله یه کیس خوب برای ازدواجم
    میخوام بدونم باید چیکار کنم بیخیال فلسفه بشم چون گردابیه که تورو توخودش حل میکنه و بیرون کشیدن ازش یه مشکل, و ادامه دادن هم یه مشکل
    ادامه دادنش یعنی باید خلاف طبیعت بایستی و تاوان داره و تاوانش هم سخته خیلی سخت
    سلام

    اگر درست حدس زده باشم ؛از شرح مشکلاتتون برمیاد که گرایش های اگزیستنسیالیستی دارید مثل صادق هدایت،کافکا،کرکگور،کامو،س ارتر،داستایفسکی و حتی عرفا

    اگر دنبال ارضای درونتون هستید شک دارم راهی پیدا بشه که درون آدمی ارضا بشه و به طمانینه برسه

    اما اگر دنبال جواب منطقی برای پرسش هایی مثل خدا،جبر و اختیار و ...مسائل هستید میتونید به جزوه تحلیل فلسفی مصطفی ملکیان رجوع کنید،از اینترنت دانلود کنید،جزواتش رایگان در اینترنت قرار داده شده اند

    میتونید توی کانالش هم عضو بشید و مطالبشون رو بخونید،

  15. 2 کاربر از محمد7966 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •