در بین جامعه گیمرها سری بازیهایی موسوم به Prince of Persia بعنوان اشاعهدهندهی فرهنگ و هنر پارسیان شناخته شده است. اما ما در اینجا خواهیم دید این بازیها بجز عنوان غلطانداز خود هیچ ارتباطی با سرزمین پارس ندارند.
اولین بازی پرنس ساختهی Jordan Mechner _ یک یهودی اهل نیویورک _ در سال 1989 بود که برروی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] و بعدها روی DOS و NES منتشر شد. بازی بدلیل بکارگیری انیمیشنهای رئالیستی و واقعگرایانه نسبت به بازیهای زمان خود مورد توجه قرار گرفت. Mechner از برادر خود برای شبیهسازی انیمیشنها در بازی استفاده کرده بود. و اما داستان بازی که ادعای اقتباس از فرهنگ ایرانی و کتاب "هزار و یک شب" را دارد در اصل هیچ ارتباطی به آنها ندارد. بلکه داستان برداشتی از [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] است! که یک داستان تخیلی یهودی درباره قتل عام 75000 نفر ایرانی در زمان باستان است. همینطور که از کاور بازی نیز پیداست اختلاطهای عربی را نیز میتوان در جایجای شخصیتها و کلیت بازی دید. نام پادشاه سرزمین پارس در این بازی "سلطان" است که یک واژه و مفهوم عربی است! همینطور در بازیهای Mechner وزیران دربار (Vizier) بعنوان افراد شریز و بدذات معرفی میشوند. درحالیکه در فرهنگ پارسی وزیران همواره افراد اندیشمند و خیرخواه که صلاح امور را در دست داشتهاند معرفی میشوند. در واقع این وزیرهای شرور Mechner از شخصیت "هامان" کتاب استر برداشته شده اند که در آن داستان نوشته شده توسط یهودان، شخصیت وزیز آنتاگونیست اصلی است. بعلاوه شاهزادگان پارس همواره افراد اصیل از خانوادههای اصیل با نژاد پاک آریایی هستند. اما پرنس بازی Mechner همواره فرد بیهویتی است که از ناکجا پیدایش شده و در نهایت در پایان بازی و با نجات پرنسس لقب افتخاری Prince of Persia را بخود میگیرد!! در واقع عنوان اصلی بازی را باید Prince of Juda یا Prince of Arabia دانست که البته مشخص است بدلیل واجآرایی موجود بین "پرنس" و "پرشیا" از طرف بازیساز انتخاب شده است.
سالها بعد تیمی از یوبیسافت مونترال به Mechner پیشنهاد همکاری میدهند. بعد از تجربهی ناموفق Prince of Persia 3D ابتدا Mechner تمایلی نشان نمیدهد اما پس از مشاهدهی کارهای اولیه تیم یوبیسافت به آنها بعنوان نویسنده و مدیر اجرایی ملحق میشود. اِلِمانهای گیمپلی مثل آکروباتبازی و کنترل زمان همگی از سوی تیم فنی به Mechner ارائه شد تا داستانی متعاقب با آنها ترتیب دهد. و به این ترتیب شنهای زمان و خنجر زمان توسط او نوشته شد. در اینجا هم یک پرنس بینام با یک وزیر خیانتکار روبرو میشود. پرنس که توسط وزیر اغفال شده با حمله به هند شنهای زمان را ازاد میکند و با اینکار تمام مردم سرزمین را به موجودات هیولایی-شنی تبدیل میکند. با دیدن واقعه، حس پشیمانی به او دست میدهد و با دختر شاه هند _ فرح _ برعلیه وزیر متحد میشود. و جالب اینجاست این اوست که بعنوان فرد غارتگر و حملهکننده به فرح اطمینان ندارد! سپس طی حملهی وزیر، فرح کشته میشود. اما پرنس بطور اتفاقی با شکستن ساعت شنی به زمان گذشته _ قبل از همه اتفاقات _ برمیگردد. (یک تکنیک روایی بسیار تخیلی و تابو که بیشتر در داستانهای بیسروته بکار میرود.) و اینبار با کشتن وزیر همه چیز را مثل اول راست و ریست میکند.
یوبیسافت بدون Mechner به ساخت 4 بازی پرنس دیگر ادامه داد. که همگی بطرز مشابهی از اختلاط عناصر عربی، برداشتهای سطحی از فرهنگ پارسی، کاراکترهای بیربط و... رنج میبرند. Mechner نیز خود به ساخت یک فیلم Prince of Persia با بازیگر یهودی بنام Jake Gyllenhaal و نوشتن یک کتاب کمیک براساس پرنس پرداخت.