مولینیو در حال مصاحبه - سال 2008
پیتر مولینیو را همیشه بازیسازی با ادعاهای بزرگ که نتیجه کارهایش آثار متوسطی بیش نیستند می شناختم. اخیرا مصاحبه دیگری از او منتشر شده که
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
. مولینیویی که قبلا چندین بار ثابت کرده در مصاحبه با سایت ها و مجلات بیشتر مهارت دارد تا بازی ساختن. بیائید به کارنامه او نگاهی بیاندازیم:
مولینیو کار خود را در سال 1982 بعنوان توزیعکنندهی فلاپیدیسک شروع کرد. و با گنجاندن بازیهای آتاری و کمودور64 در این دیسکها بدنبال فروش بیشتر بود. همانطورکه می بینید او بیشتر یک بیزینسمن است تا بازیسازی خلاق. سپس تصمیم به عرضه بازی خودش گرفت. The Entrepreneur (کارآفرین) بازی متن-محور درباره شبیهسازی یک شرکت تجاری بود. که البته چیز خاصی محسوب نمیشود. هنوز هم خیلی از برنامهنویسهای تازهکار بازیهای متن-محور برای تنوع و سرگرمی میسازند. بازی مولینیو فقط 2 سفارش دریافت کرد. که یکی از آنها به احتمال زیاد مادر خودش بوده است. مولینیو از بازیسازی دست کشید و به کار دیگر پرداخت...
اما میتوان گرایش زیاد او به "مدیریت" و "استراتژی" را دید. او که هرگز نتوانست بیزینسمن موفقی باشد دوباره خیلی اتفاقی (!) به بازیسازی بازگشت. شرکت او با نام Taurus به صادرات نخود و لوبیا به خاورمیانه میپرداخت. اینبار شانس به مولینیو روی آورد Commodore International شرکت او را با TORUS _ یک کمپانی شناختهشده در زمینه طراحی نرمافزارهای شبکه _ اشتباه گرفت! به مولینیو 10 عدد دستگاه Amiga مجانی برای کار بروی پروژه پیشنهاد شد. مولینیو که از این اتفاق شگفتزده شده بود صدایش را درنیاورد و قرارداد را بست! همین اتفاق زمینهساز ظهور چندین و چند بازی شد که شاید مولینیو هرگز نمیساخت.
مولینیو همچنان به ساخت بازیهایی "مدیریتی" و "استراتژی" طبق علاقه خودش پرداخت. Populous بعنوان اولین بازی God-like بروی کامپیوترهای شخصی شناخته شد. سپس مولینیو علاوه بر مدیریت، فاکتور "خیر و شر" را به بازی هایش اضافه کرد. که نتیجه آن Black & White بود. که در حقیقت مثل بازیهای استراتژی دیگر بود با این تفاوت که بشدت روی تصمیمات بازیباز و خوب و بد بودن آن مانور میداد. در صورتی که بازیهای دیگر بازیباز را آزاد میگذاشتند تا تصمیمات "خاکستری" خود را بگیرد. بدون اینکه تا این حد مورد سخنرانی کاراکترها قرار بگیرد. او خود را بعنوان یک بازیساز نوآور شناساند اما مشخص نیست اینهمه ادعای نوآوری از کجا می آمد! بازیهای مدیریتی و استراتژی مدتها پیش از مولینیو وجود داشتند. مصاحبه های مولینیو یکی پس از دیگری ادامه داشت و اینبار بیش از قبل بر روی IP جدید خود بنام Fable سروصدا و hype راه انداخت.
سری Fable بازیهای RPG با تم فانتزی بودند و در آنها باز هم تاکید زیادی برروی "خیر و شر" میشد. درحالیکه پیش از این بازیهای مثل Baldur's Gate بدون هایلات کردن انتخابها بازیباز را در انتخابهایش آزاد میگذاشتند. در واقع این هایلاتها چیزی جز ساده کردن و خطی کردن المان های یک RPG ندارد. چیزی که بطور مثال در Mass Effect برای ساده کردن بازی بطور تعمدانه صورت گرفته بود.
اگر بخواهیم Fable را با بازیهای Bioware (بجز مس افکت) مقایسه کنیم به نتیجه ای جز گیمپلی سطحی و کم عمق، گرافیک ضعیف، سیستم کمبت عروسکی، و ماموریتهای تکراری نمیرسیم. با عرضه Dragon Age: Origins توسط Bioware سری Fable بیشتر شبیه یک کتاب داستان کودکانه میماند. بعلاوه بر اینها از آنجایی که مولینیو خود یک بریتانیایی است بازیهاش تاریخ بریتانیا را به بازیباز تحمیل میکنند. قرون وسطی بریتانیا (Fable 1)، عصر روشنگری بریتانیا (Fable 2) و انقلاب صنعتی بریتانیا (Fable 3) تم اصلی هر نسخه از بازیهای مولینیو هستند.
با خرید استدویوی مولینیو در سال 2006 توسط مایکروسافت، مولینیو با توجه عظمت مایکروسافت مصاحبه های بسیاری درباره ی بیشرفت تکنیکی و فنی خارزالعاده بازیهایش انجام داد. اما در نهایت استودیو پس از شکست های پی در پی و بازیهای بی کیفیت و متوسط در سال 2016 توسط خود مایکروسافت منحل و تعطیل شد!!
همکنون او با تاسیس یک استودیوی مستقل و کوچک بنام 22cans همچنان بساخت بازیهای مدیریتی و God-like ادامه میدهد. و مصاحبه انجام میدهد.
مولینیو بازیهایش را به دو قسمت "خیر" و "شر" تقسیم میکند. درحالی که بازیهای سطح بالاتر و بهتر در مدیوم امکان انتخاب های خاکستری و آزاد را به بازیباز میدهند.
موسسین خلاق بایوور در تصویر - این دو چند سری از بهترین بازیهای RPG صنعت گیم را بدون مصاحبه و ادعاهای زیاد ساختند. دقیقا برخلاف یک سری از فروشنده های نخود و لوبیا