سلام.
خارج از مطالب بحث شده در پست های اخیر فکر میکنم بهتره بحث اصلی تاپیک خارج از دایره مذهب ادامه پیدا کنه.
استارتر تاپیک سوال جالبی رو مطرح کردن. اینکه واقعا چطور میشه با این مسائل برخورد کرد؟ راستش موضوع یکم پیچیده است. در این قبیل مسائل انسان و حیوان تفاوت چندانی ندارن و اون غریزه و حس که به طرف رو بیاره جلوگیری ازش واقعا جنگ با طبیعته آفرینشه. حیوان این کارو نمیتونه انجام بده.
ولی معتقدم انسان احتمالا بتونه تا حدودی. بدون اینکه بخوام بگم این کار مضره یا نه. احتمالا هر مشکلی راه حلی داره و بین راه حل ها باید بهترینش رو انتخاب کرد نه که همه رو امتحان کنیم.
این تفکر که من مسئولیت فلان کار برادرم یا هرکس دیگه هستم در این مورد اشتباهه. بله برادر کوچکتر شاید از نظر مالی مطلقا زیر سایه برادر بزرگتر باشه ولی از نظر اعتقادی و اجتماعی و اخلاقی تابع خیلی از عوامله که یکی از اون بی نهایت عوامل برادر بزرگتره.
تقریبا غیر ممکنه فردی تو زندگی باشه که تو دوره ی بلوغ سمت این طور مسائل نرفته باشه یا لااقل یکبار امتحانش نکرده باشه. خودمون رو جای طرف بذاریم. در این مواقع دلمون میخواد با کسی حرف بزنیم؟ دلمون میخواد یکی نصیحتمون کنه؟ دلمون میخواد اصلا کسی بدونه؟
اگه کسی بدونه چی؟ غیر اینکه آبرومون رو برای همیشه از دست رفته بدونیم و دیگه روی دیدن طرف رو نداشته باشیم؟ که خوب به مراتب مخرب تر از خود انحرافه.
بهترین راه حلش خود فرده. اینکه پی ببره کارش اشتباهه و ترکش کنه یا اینکه به این نتیجه برسه که قبل ساختن صراط مستقیم اون داخلش بوده.
نصیحت اینجا کارساز نیست به نظرم. شما به عنوان برادر بزرگتر در نبود پدرتون وظیفه ی تربیت هرچه بهتر این برادرو تماما به دوش ندارید. شما تمام تلاشتون رو بکنید برای محکم کردن فرهنگ، اخلاق و اعتقاداتی که قبول دارید اونم در راستای اعتدال. نه با محدود کردن و تندروی. چون دقیقا نتیجه عکس میده.
میتونه کنترل رو دوستاش و حرف زدن غیر مستقیم درباره ی ضررات احتمالی اینطور انحرافات و حرف زدن درباره ی تجربیات خودتون یا شاید کسایی که میشناسید درباره ی اینطور مسائل کار ساز باشه. اونم به شکلی که هرگز پی نبره که پی بردید.
یکم هم باید خجالت رو کنار گذاشت. در مسئله تربیت سالم و صحیح دو حالت وجود داره:
1- یا از بچگی طرف اینقدر پخته شده که ولی بهش اعتماد داره و نیازی به صحبت باهاش نمیبینه و میدونه که خودش خودشو نجات میده و طرف تو انتخاب دوستاش آگاه بوده یا شاید خوش اقبال.
2- یا طرف به اندازه کافی تربیت مناسب دیده ولی دوستان بد و جامعه بر حسب تصادف و بداقبالی به انحراف کشوندنش که اینجا وظیفه ی همون پدر و مادر و والدینه که به دور از خجالت طرف را از دره بیرون بیارن.
امیدوارم کمکی کرده باشم.