من و بابام و خواهرم به جز مادرم که ژنتیکش فرق میکنه با ما و سالمتره اعصابش .
ما 3 نفر دیوانه میشیم تو زمستون . من 28 خواهرم 30 و بابام 53 سالشه.
من تو زمستون حالم خیلی ضعیف و پایینه مثلا فکر میکنم بابام میمیره ..گاز منفجر میشه. نکنه سقف بریزه.
خواهرم میترسه بچش بمیره.خیلی حساسه.
بابام فکر میکنه خودش بمیره حساسه فکر میکنه سرش میسوزه میره تو فکر .
چرا مگه زمستون چی داره که ما هر سال همین وضعیت رو داریم؟
به خاطر سرمای هواست؟یا کم بودن نور خورشید؟
تازه من و بابام و خواهرم هر 3 دارو ضد وسواس می خوریم ولی هیچ فایده ای نداره.
زمستون خیلی قویه
سرما و تاریکی..آدم فکر میکنه همش میخواد بمیره..سرماخوردگی و آنفولانزا هم که به شدت همه مردم میگیرن و من خیلی ناراحت میشم ..
اصلا اخبار میبینم تو یه کسور خارجی چند نفر مردن حالم خیلی بد میشه میگم نکنه ما هم بمیریم. غصه میخورم. اخبار = غصه.واسه مردمی که میمیرن خیلی غصه میخورم و ناراحت میشم.
20 روزشو پشت سر گذاشتیم 80 روز دیگه تموم میشه ..خدا کنه زنده بمونم تا آخر زمستون