واقعا ما شرمنده شکسپیر شدیم:
واقعا ما شرمنده شکسپیر شدیم:
شرایط زندگی سخت شده درآمدها پایین وضعیت کار خراب آینده ات مشخص نیست نمیتونی برای یکماه دیگه ات برنامه ریزی کنی چه برسه برای چند سال دیگه اکثرا در فامیل چه پسر چه دختر یا موندن تو خونه یا مجردن سر کار میرن ولی امیدی به بهبود شرایط ندارن خیلیهاشون هم کمک و حمایتی از طرف خانواده خود ندارن . سنها هم داره میره بالا شرایط هم بهتر نمیشه که بدتر میشه وگرنه هیچکسی بدش نمیاد ازدواج کنه....حالا بر فرض ازدواج هم بکنیم از همه مهمتر موفق بودن و پایدار بودن ازدواجه که تو این شرایط بد اقتصادی و فرهنگ خانواده ها واقعا" سخته . یک جوانی که تازه فارغ التحصیل شده تا یک کار درست و حسابی پیدا کنده کلی طول میکشه چند سال باید کار کنه تا بتونه یکم پس انداز جمع کنه ...مثلا" الآن میخواد بره خواستگاری دختر و خانواده دختر اکثرا" انتظار خانه شخصی، خودروی شخصی و پولدار بودن دارن ...بعدش مهریه سنگین حالا هم معلوم نیست این دو نفر با هم میسازن یا نه ... پسر را تحت فشار میذارن تا زودتر عقد کنه که راه برگشت نداشته باشه (مهریه بالا اینجا کاربرد خود را نشان میدهد ) شاید بنا به دلایلی اینها اجتناب ناپذیر باشد ولی به نظرم روش و فرهنگ ازدواج تو این مملکت اشتباهه ازدواج نیست معامله است...اصلا" همه چی این مملکت اشتباه و احمقانه است.
ازدواج با شخص مناسب نقطه عطف زندگی هر انسانی هست ، هیچ چیزی بالاتر و والاتر از این نیست که زندگی رو با همه سختی ها و شادی ها با یه انسان دیگه شریک بشی ، یه تعهد همه جانبه است و باعث رشد و تعالی فردی و اجتماعی میشه. من خودم آدم پر جنب و جوشی بودم اهل خوشگذرانی و ... ولی الان که در شرف تاهل هستم میبینم اون دوره اصلا اونجوری رو که فکرش رو میکردم عالی نبوده. بازم میگم ازدواج با شخص مناسب از همه چی مهمتره یه روز زندگی متاهلی و اون احساس تعلق و تعهد دو جانبه به یه سال زندگی خوشگذرونی میارزه.
به نظر من با صبر کردن و ازدواج نکردن اوضاع فقط بدتر میشه(به خاطر همون بحثهایی که گفته شده،اینده اجتماع و نبود نسل جوان در اینده و پیرشدن جمعیتی و عدم رشد جمعیت و کلا بدتر شدن وضعیت جامعه در اینده).با صبر کردن هم اتفاقی در زمینه اشتغال به وجود نمیاد،اقایون بالاسری هم به غیر یه سری به فکر جیب مبارک هستند نه من و شما.خودتون بجنگید برای اینده خودتون،اصلا یه گروه تشکیل بدید و از این کارها.هر کسی تلاش کرده نتیجه گرفته.اینجوری شاید بشه یه کاری کرد.با دست دست کردن قرار نیست چیزی پیش بره.
ازدواج برای سنین پایین فقط با حمایت پدر و خانواده میسره وگرنه جوون اول باید یک کار پیدا کنه و از طریق اون کار پول جمع کنه و بعد قسط بده یه سر پناه بخره و بعدش دوباره قسط بده ملزومات دیگه رو بخره و همچنان این قسط ادامه داره و بعدش تازه یک کیس کم توقع پیدا کنه ( اگه پیدا بشه) و دوباره قسط بده وام ازدواج بگیره و باز هم قسط ادامه دارد ...
خودتون حساب کنید با این اوضاع چند سال طول میکشه ... شاید 40 یا 45 سالگی کمی خوبتر بشه اوضاش یا اصلا خوب نشه و قید ازدواج رو بزنه ...
اگه نمیتونه واسه بچش یک زندگی مناسب از قبیل خونه و پس انداز مناسب و فراهم کنه ازدواج نکنه که خیانته به اولادش ، خیـــــــــــــــــــــــ ــــــانـــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــت
همان بهتر بر لب جوی نشینی و گذر عمر بینی
............................نوشته شده توسط footballist [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوست عزیز
جهان امروز جهان اقتصاد هست، چه دوست داشته باشیم چه دوست نداشته باشیم، کاری که توجیه اقتصادی نداشته باشه انجامش حماقت محضه، یا کاری که بعدا انسان رو به مشکلات اقتصادی بندازه اشتباهه.
منی که تو زندگی مجردی خودم موندم، برم ازدواج کنم، حتما کلی آدم از خانواده ی خودم و همسرم را با مشکل مواجه خواهم کرد.
سالی که نکوست از بهارش پیداست، با این جمعیت 70 میلیونی و زندگی مجردی این همه مشکل داریم، اگه زیادش کنیم باید با مشکلات بیشتری مواجه بشیم.
بهتره کاملا معقول و منطقی به این مسئله نیگا کنیم نه احساسی و هیجانی.
Last edited by donnie yen; 10-10-2016 at 16:23.
.......................نوشته شده توسط Captain_America [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوست عزیز، حرفای شما هم متین
ولی برای مثال منی که چیزی ندارم و 1000 مدل مشکل مالی و غیره دارم، چطوری میتونم داشته هام رو با یه کس دیگه تقسیم کنم؟ تنها چیزی که دارم غم و قصه هام هست که میتونم با بقیه تقسیم کنم.
اگه به صورت احساسی و هیجانی به مسئله نیگا کنیم حرفاتون درسته، ولی توجیه عقلانی نداره.
تفاوت من و شما در نوع جهان بینیمون هست.من براساس اسلامیش دارم پیش میرم،شما براساس اقتصادیش(بچه های علوم اجتماعی اگه بودن الان ایسمهای مختلف رو میگفتن).اگر چه همون اقتصادیش هم نگاه کنیم،قضیه نیروی کار و مسائل اجتماعی که بر اقتصاد تاثیر داره پیش میاد که بحثش کاملا تخصصی میشه،تو کشورهای غربی خود این مسائل جمعیتی الان دغدغست.در کل به نظر من نباید انقدر منفی نگاه کرد و به قول شما احساسی برخورد کرد.ازدواج و تشکیل خانواده یه بخش مهم زندگیه که نمیشه همینجوری دستکاریش کرد،نمیشه هم سهل انگارانه زود اقدام کرد.من خودم همه این شرایط رو دارم میبینم ولی نمیخوام خودم رو تسلیم کنم،سخته ولی غیرممکن که نیست.از طرفی هم نمیدونم چرا انقدر تو قشر جوان،تنبلی و خوش گذرانی عادت شده و تلاش و مسئولیت پذیری یک چیز نادریه.ایده ال همه اینه که شاد و خوشحال باشن و حساب بانکی هم پرپول ولی میخوان یه شبه به دستش بیارن.به هر حال اینجور مشکلاتم هست.ممنون بابت پاسخنوشته شده توسط donnie yen [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من دیروز یه صحنه ای تو خیابون دیدم سمت بلوار کشاورز واقعا" دلم برای پسره سوخت فکر کنم دختره مهریه بالا هم داشته ... تو اون چند ثانیه که حرفاشون رو شنیدم دختره کلا" خود پسره خانواده و مادر پسره رو شست گذاشت رو بند پسره حسابی سنکوب کرده بود از چشماش و حالت صورتش ... زرد کرده بود .. یه چیزهایی میگفت ولی مگه میتونست حریفش بشه ... من در اون لحظه متحول شدم و معنای محبت و عشق حقیقی را یافتم گرچه زندگی شخصی افراد به ما ربطی نداره ولی اینها واقعیات جامعه ما هم هست.
اونایی که مدام دم از ازدواج میزنن مطمئن باشید وضعشون خوبه یا پشتیبان دارند ...نوشته شده توسط MXRX [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یک مدت پیش بین چند از دوستان رقابت ازدواجی شکل گرفته بود که یکی از ما سریع و خوشحال و شادان ازدواج میکنه و مقام اول و بدست میاره
چند مدت پیداش نبود تا اینکه چند وقت پیش زنگ زدم بهش و اوضاع و احوال ... هیچی صاحب دوتا دختر دوقلو شده در همان ابتدا
خودش میگفت شبها خواب ندارم و استرس دارم و حقوقم کفاف نمیده و باید بازم برم سر کار دیگه و از این حرفا و البته یک چیز دیگه هم میگفت اینکه اول سعی کن خودت و جمع و جور کنی بعد ازدواج کن نه اینکه به این امید که با ازدواج صاحب زندگی میشم و ... گفت حساب شده عمل کن
اینها حرفهای یک متاهل بود که تا خرخره تو قسطه ... حی و حاضر
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)