همون عشقی که میفرمایید نیز با علم قابل درک و فهمه ، اون هم از طریق مغز شما برای شما درک حسی به وجود آورده .نوشته شده توسط alireza hasdam [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بنابراین هرچیزی که امروز شما میفهمید و درک میکنید همه و همه از طریق مغز و همون شناخت های به قول خودتون محدود بو کردن و شنیدن بدست اومده .
اصلا آدمی ابزار دیگه ای برای شناخت خود و جهان پیرامونش هیچگاه نداشته و نخواهد داشت .
نقص زمانی بوجود میاد که ما توهم دانستن داشته باشیم منظور اینه که به چیزی اثبات نشده باور و اعتقاد یا ایمان پیدا کنیم و برایمان رخدادنش و یا آن شناخت قطعی باشد .
در چنین شرایطیست که نقص بوجود می آید و چیزهایی را قطعی میدانیم که نه تنها کوچکترین اثر و نشانه ای در عالم از آن نیست بلکه هرگز نیز آدمی موفق به مشاهده آن نشده است ، اگر میگویم مشاهده علمی نشده است ، در واقع منظور همان است که تا بحال آدمی آن را مشاهده نکرده است .
مشاهده منظور دیدن و درک کردن و شناخت پیدا کردن از واقعیت ها و چیزهای واقعی است ، مثلا انسان میتواند صدایی را به اشتباه بشنود که در واقعیت بیرونی وجود ندارد و عملکرد مغز او باعث آن شده باشد .
به کمک علم ما امروزه میتوانیم پا را از اشتباه ها و خطاهای حسی انسانی مثل شنیدن فراتر گذاشته و به عنوان مثال با یک مشاهده علمی ، حرکت هوا را بصورت موج در اطراف خود مشاهده کنیم و آنگاه با قطعیت بگویم صدایی وجود دارد . نه صرف اینکه من چون چیزی را در مغزم شنیده ام ، پس حتما صدایی وجود داشته است.
ماورا چیزی که وجود نداره ، هرگز بهره ای بشما نخواهد رساند ، تنها باعث گمراه شدن شما خواهد شد .
داستان شما ، داستان همان پری دریایی است که در پست های پیشین به آن اشاره نموده ام.