حمید جان صاف بودن زمین هیچوقت به روش علمی و با مشاهدات علمی اثبات نشده بود .نوشته شده توسط hamid3369 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مردم هر روز میدیدن که خورشید از یک طرف بیرون میاد و از طرف دیگه غروب میکنه
زمین رو زیر پاشون میدیدن که صاف است
چیزی که با دوتا چشمای خودشون هر روز میدیدن این بود که زمین زیر پاشون صاف و تخته ، ثابته و حرکت نمیکنه
خورشید نیز در یک مدار دایره ای داره دور اونها میگرده .
شاید اولین درسی که بشه از این ماجرا گرفت اینه که هیچ وقت نمیشه به حواس شخصی و تجربه های شخصی برای یافتن حقیقت اعتماد کرد .
یعنی برای یافتن واقعیت ها نیاز هست ، مسئله با دقت بسیار زیادی به زیر ذره بین های بزرگی بره که ما این وضعیت رو مشاهده علمی و اثبات یک واقعه از نظر علمی خطاب میکنم.
مشاهده علمی یعنی ، فقط و فقط جمع آوری مشاهدات و یافته ها بدون هیچ گونه پیش داوری و نتیجه گیری در مورد اون .
در نهایت اثبات علمی و شرح یک واقعیت زمانی اتفاق میفته که تمامی و تمامی مدارک و شواهد به وسیله اون شرح و اثبات توضیح داده بشن .
موضوع خیلی پیچیده نیست در زمان های قدیم علم وجود نداشته ، درواقع افرادی بودن که در اتاق های تاریک مینشتن و فکر میکردن و میخواستن از این تفکرات پی به واقعیت های جهان هستی ببرند ، به نوعی علم و فلسفه در آن دوران بصورت واحد در دست این افراد به عنوان شکافنده راز های هستی وجود داشته .
خب زمانی که مشاهده و مدارک توجه نمیشه ، طبیعی هست انسان به اشتباه بیفته .
اگر در نظریه علمی اثبات شده فقط و فقط یک مدرک و مشاهده جدید پیدا شود که چیزی خلاف بر اون نظریه رو نشون بده ، بطور کلی اون نظریه فرو میریزه و نظریه دیگه ای جای اون رو میگیره تا بتونه دنیای ما رو توضیح بده .
این اتفاق بخاطر رویکرد ابطال گرایانه علم بوجود می آید ؛ در علم همه دانشمندان سعی در باطل کردن ایده های موجود دارند و با آزمایش چنین کاری میکنن
در واقع اثبات یک مسئله از جمع شدن ناتوانی در ابطال اون بوجود میاد که بعد از تمام قطعیت های نظریه علمی ، این آزمایش ها هستن که اعتبار یک نظریه رو نشون میدن و اون رو اثبات میکنن .
حالا شما این رو مقایسه کن با موضوع گرد بودن کره زمین .
یکی میاد میگه زمین صاف نیست به این دلیل که وقتی یک کشتی از ما دور میشه در افق محو میشه ،
اگه زمین صاف باشه چنین چیزی نباید اتفاق بیفته .
خب این یک مدرک جدیده که خلاف ایده انسان ها بوده ،
در جامعه علمی بلافاصله ایده ای که همه بهش اعتقاد دارند به دلیل کشف این مدرک جدید کنار گذاشته میشه .
اما در جامعه ای که متشکل از تعالیم دین و فلسفه دینی هست خلاف این اتفاق رخ میده .
به این دلیل که مردم میگویند ما با چشمانمان صاف بودن زمین را می بینیم .
سپس این مسئله پیش میاید : تمام مردم دنیا اطمینان دارند که زمین صاف است ؛ مگر میشود همه اشتباه کنند و یک نفر با یک مشاهده ساده درست بگوید ؟
خصوصا اینکه اگر مراجعه کنند به تمامی کتاب های آسمانی از تورات ، انجیل و قران گرفته تا آموزه های دینی دیگر مناطق جهان
حرف خدا در آنها یکی باشد و نوشته شده باشد زمین تخت و صاف است !
خودتان را در آن زمان تصور کنید ، من فکر میکنم شاید شما هم از دست این شخص با این مشاهده جدیدش خشمگین می شدید و شاید برای اعدام او در صف مقدم جبهه قرار میگرفتید ، زیرا اون دانش پروردگار عالم در کتاب مقدس را به زیر سوال برده است و معتقد است خدا اشتباه کرده است !!
جامعه علم در طول تاریخ همیشه شاهد چنین فجایع و بلا هایی بوده که بر سر محقیقن آمده است ، اما خوشبختانه یک شخص علمی را در تاریخ نداریم که بخاطر تحقیقاتش انسان دیگری را اعدام کرده باشد و یا به آتش کشیده باشد.
بهر حال دیدگاه ها متفاوت است ، اینکه علم ممکن است اشتباه کند حرف درستی است
اما به این اشتباه واقف است و همیشه آماده تغییر کردن است .
متاسفانه مجبورم سخنم را تکرار کنم ، اینکه علم ممکن است اشتباه کند ، هرگز دلیل کافی برای این نیست که بگویم علم هیچ گفته قابل اطمینان و اثبات شده ای ندارد !
مثال اون هم گرد بودن کره زمین هست که با مشاهدات علمی امروز ثابت شده ، اگر هزار سال دیگه نیز بگذرد باز عقیده علم در این موضوع تغییر نخواهد کرد و این نشان میدهد که انسان میتواند در مواردی که اثبات دقیق و کامل وجود دارد به علم اطمینان کند و در مجموع میتواند برای یافتن واقعیت های جهان دست به دامان علم شود.
موضوع دوم بر سر اثبات ناپذیری یک پدیده است .
اگر من مدعی شوم که صندلی که هم اکنون روی آن نشسته ام ، یک صندلی پرنده است که من را با سرعت به مریخ می برد .
روشمندی علمی این را میگوید که باید این موضوع را اثبات کنم ، یعنی وظیفه اثبات یک ادعا بر عهده مدعی آن است .
متاسفانه ما ناخواسه فریب سفسطه ها را میخوریم و تصور میکنیم که مشغول درست اندیشیدن هستم ؛ اما درواقع ذهن ما به روش غلطی مشغول به تفکر کردن هست.
در این موضوع می توان به سفسطه توسل به نادانی اشاره کرد.
مثالی در مورد آن میزنم :
من مدعی می شوم که پری دریایی وجود دارد و همه انسان ها باید آن را باور کنند ، به این دلیل که ما تمام دریا ها را نگشته ایم و ندیده ایم ،
ممکن است جایی در میان اقیانوس ها مشغول زندگی باشد که ما هنوز آنرا ندیده ایم .
آیا این دلیل کافی برای این است که ما وجود پری دریایی را قطعی بدانیم و حساب آنرا از خرافات جدا کنیم ؟
اگر ما بخواهیم به چنین نوع استدلال های سفسطه انگیز ادامه دهیم ، مجبور خواهیم بود وجود هرچیز خیالی و توهم افراد را بدیهی یا ممکن بدانیم .
حالا اگر شخصی برای خودش به وجود قطعی پری دریایی باور داشت ، اشکالی ایجاد نمیکند ، او بدون اینکه اثبات و مشاهده و اثر اثبات شده ای از پری دریایی داشته باشد به آن باور دارد .
اما ایراد از زمانی بوجود خواهد آمد که آن شخص بگوید چون نمیتوانید تمام دریا ها را جستجو کنید و ثابت کنید که پری دریایی وجود ندارد ، یا اینکه چون علم ممکن است تغییر کند .... پس تمامی افراد باید به وجود پری دریایی بطور مطلق باور داشته باشند و هرکس چنین نکند ابله و نادان است ، یا بدتر از آن باید در دادگاه تفتیش عقاید محاکمه شده و به سخت ترین شکنجه ها و پس از آن به مرگ بوسیله زنده زنده سوزانده شدن در آتش محکوم شود .
به هر حال یک شخص میتواند به وجود پری دریایی کاملا معتقد باشد ،
اما اشخاصی که از روشمندی علمی در زندگی خود در برخورد با پدیده ها استفاده میکند ، نمیتوانند فقط به این دلیل که ما تمام دریا ها را نگشته ایم ، وجود پری دریایی را خرافه و خواب و خیال و توهم ندانند .
زمانی که هیچ دلیل و اثری وجود نداشته باشد که بتوان آنرا بررسی کرد ، در زمانی که پری دریایی به قدری از ما دور است که نه مشاهده می شود ، نه محاسبه میشود و نه حتی کوچکترین اثری میتوان در این کیهان پهناور از او یافت که نشان دهد ؛ وجود دارد ....
خب باید به من که از فلسفه علم و روشمندی علمی در زندگی استفاده میکنم ، حق بدهید که وجود پری دریایی را ( تا زمان اثبات شدن وجودش ) غیر محتمل بدانم و یا بگویم چیزی که هیچگونه اثری از آن در جهان ما یافت نمی شود و تاثیری بر من و زندگی من ندارد ، بود و نبودش یکیست .
منطق من میگوید چیزی که اثبات نشده است را وجود داشته فرض نکن ، به همین سادگی .
موضوع بحث مخالفان و موافقان این تاپیک نیز بسیار ساده در حول همین موضوع میچرخد .
عده ای مثل من میگویند که چون هیچ اثر قابل مشاهده و اندازه گیری از معجزه و شفا یافتن در جهان ما وجود نداشته و این موضوع از نظر علمی و دانشمندان اثبات نشده است ، آن را وجود نداشته و خرافه میدانیم .
عده ای نیز مثل شما میگویند که علم در حال تغییر است و ما که تمام اقیانوس ها را نگشته ایم ، بنابراین معجزه و شفا وجود دارد .
این فقط یک اختلاف نظر ساده است
تمام افراد این تاپیک اشخاص باشخصیتی هستند و احترام همه بطور صد درصد واجب است .
جدای از هر عقیده و نظر؛ من شک ندارم که دوستان بسیار خوبی برای گفتگو اینجا دور هم دیگه جمع شده اند که بسیار بسیار باشخصیت هستند.
دلیلی برای توهین به یکدیگر نمی بینم و از صحبت تک تک دوستان استفاده بردم ، دست تک تکتون رو میبوسم و ممنون از زحمتی که کشیدین و با به اشتراک گذاری نظراتتون من رو از دانسته های خودتون بهره مند کردین.
صمیمانه تشکر میکنم و آرزوی زندگی ای بسیار عالی ، سلامتی ، خوشبخنی و سربلندی برای تک تک شما دوستان عزیز دارم.
اگه در گفتمان مشارکت زیادی نداشتم ، صمیمانه پوزش میخواهم و فکر میکنم بعضی از اختلاف نظر ها اگر تا آخر زندگیمان هم با یکدیگر به بحث و گفتمان بنشینیم حل نخواهد شد