در این تاپیک مروری خواهد شد به سرانه کتاب خوانی و علل در ماندن ایرانیان از کتاب

سرانه کتاب خوانی در ایران


آخرین آمار اعلام شده حاکی از این است که برخی از سرانه 2 دقیقه در شبانه روز اطلاع می‌دهند و برخی 7 دقیقه در شبانه روز.
البته اینها ارقامی است که از سوی معاون فرهنگی وزیر ارشاد بارها تکذیب شده است. ولی در سال 87 رئیس کتابخانه ملی ایران عنوان کرد: سرانه کتابخوانی در کشور برای هر نفر تنها دو دقیقه در شبانه روز است. این سرانه با افزودن کتب درسی برای برخی از افراد در شبانه روز حدود شش دقیقه است هر سال، تعداد زیادی آمار غیر رسمی ‌و غیر دقیق منتشر می‌شود که همه را گیج کرده است. علی اکبر اشعری، رئیس کتابخانه سازمان اسناد ملی ایران که مشاور فرهنگی رئیس جمهور هم هست، اعلام ‌کرده که سرانه مطالعه هر ایرانی در شبانه روز فقط 2 دقیقه است. البته در این محاسبه کتاب‌های درسی در نظر گرفته نشده‌اند. اشعری گفته است اگر زمان درس خواندن را هم به این رقم اضافه کنیم، سرانه مطالعه هر ایرانی می‌شود 6 دقیقه. وحشتناکی این رقم، وقتی بهتر مشخص می‌شود که بدانیم سرانه مطالعه آمریکایی‌ها 20 دقیقه، انگلیسی‌ها 55 دقیقه و ژاپنی‌ها 90 دقیقه است. منصور واعظی ، دبیر کل نهاد کتابخانه‌های عمومی ‌کشور اعلام کرد سرانه مطالعه در کشور اصلا ً کم نیست و این سرانه در کشور ما در هر روز 18 دقیقه است تازه این عدد، فقط برای مطالعه کتاب‌های غیر درسی و غیر کاری است. علاوه بر این کتاب‌ها، در محاسبه واعظی، مطالعه قرآن و کتاب‌های مذهبی و خواندن مطلب در اینترنت هم محاسبه نشده (که البته در هیچ کجا این آمار به سرانه مطالع اضافه نمی‌شود). به نظر واعظی، تنها مشکل فعلی مطالعه مردم وضعیت کتابخانه‌هاست. او می‌گوید طی 2 سال آینده، باید ظرفیت کتابخانه‌های عمومی‌کشور 2 برابر شود.


محمد سالاری، مدیر کل دفتر برنامه‌ریزی و مطالعات فرهنگی و کتابخوانی، گفته است آمار قدیمی ‌2 دقیقه در روز که همه جا گفته می‌شود و همه به آن استناد می‌کنند، سیاه نمایی است و آمار واقعی کتاب خواندن در ایران، روزی 2 ساعت، یعنی 120 دقیقه است نه 2 دقیقه! یعنی 30 دقیقه بالاتر از رکوردآمار کتابخوانی در در جهان. سید جواد حسینی فرماندار مشهد در گردهمایی اعضای انتصابی انجمن کتابخانه‌های عمومی ‌مشهد اعلام کرده بود که سرانه مطالعه هر ایرانی 95 دقیقه است! تنها باری که یک آمار نسبتا ً رسمی‌ منتشر شد، سال 81 بود که مرکز پژوهش‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ‌28 استان را بررسی کرد و اعلام کرد سرانه مطالعه ایرانی‌ها 7 دقیقه در روز است. سرانه مطالعه یعنی این که هر نفر به طور میانگین در روز چقدر کتاب می‌خواند. برای به دست آوردن این عدد، زمان کتاب خواندن همه افراد یک جامعه را با هم جمع می‌کنند و تقسیم می‌کنند به تعدادشان. همه کشورهای دنیا، هر سال یارانه مطالعه‌شان را حساب می‌کنند و از روی این عدد می‌فهمند که وضعیت کتاب و کتاب خوانی در کشورشان چطور بوده. اما ماجرای این عدد در کشور ما کمی‌ پیچیده شده و هر مسؤولی یک عدد متفاوت را اعلام می‌کند.


تنها باری که یک آمار نسبتا ً رسمی‌ منتشر شد، سال 81 بود که مرکز پژوهش‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ‌28 استان را بررسی کرد و اعلام کرد سرانه مطالعه ایرانی‌ها 7 دقیقه در روز است.
بین این همه آمارهای ضد و نقیض، سازمان ملی جوانان هم آمار جداگانه ای منتشر کرده است. دکتر اسحاقی معاون مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان می‌گوید: 76 درصد از جوانان، روزانه کمتر از 30 دقیقه مطالعه می‌کنند. سازمان برای به دست آوردن این آمار، یک پژوهش بین 120 نفر اهل قلم انجام داده. کارشناسان سازمان، می‌گویند 46 درصد از جوانان هر روز بین 4 تا 30 دقیقه مطالعه می‌کنند، 30 درصد آنها کمتر از 4 دقیقه در روز مطالعه می‌کنند، 13 درصد تا یک ساعت مطالعه می‌کنند، 7 درصد یک تا 2 ساعت و فقط 4 درصد باقیمانده هستند که بیشتر از 2 ساعت در روز کتاب می‌خوانند.


بعد از اعلام آمارهای ضد و نقیض صفار هرندی وزیر فرهنگ و ارشاد وقت در مصاحبه ای که با روزنامه اطلاعات کرد گفت: در مورد سرانه مطالعات حال حاضر کشور، هیچ آماری ندارد و نمی‌داند آنهایی که در مورد سرانه مطالعه آمار می‌دهند آن را از کجا آورده اند. وزیر ارشاد اعلام کرد برای به دست آوردن آمار درست کاری می کند. درحال حاضر نهاد کتابخانه‌های عمومی‌ سراسر کشور کمیته ای تشکیل داده به نام «کمیته سنجش میزان مطالعه». این کمیته قرار است نوع، موضوع و قالب‌های مطالعه در ایران را بررسی کند و برای این کار در نظر دارد پرسشنامه‌هایی را بین مردم پخش کند. قرار است این بار، اندازه مطالعه در گروه‌های سنی مختلف بررسی شود و این بار، مطالعه کتاب‌های درسی و قرآن و کتاب‌های دعا هم به طور جداگانه در نظر گرفته شود. معضل کتابخوانی در کشور به مانند بسیاری دیگر از مشکلات فرهنگی دیگر، یک مسئله یک‌بعدی نبوده و عوامل بسیاری در به‌وجود آمدنش صاحب نقشند. عدم وجود هماهنگی در بخش تولید یکی از دلایل است در مقابل هزاران کتاب تنها در چند زمینه محدود چاپ و پخش می‌شود. همچنین علاقه بعضی ناشران و نویسندگان به فعالیت در حوزه‌ کارهای سطحی و تولید و نشر کتابهای بسیاری با موضوعات به اصطلاح «عامه‌پسند» بر این دلایل می‌افزادید. در واقع عموم جامعه به غیر رمانهای عشقی، کتب روانشناسی سطحی و آموزش راههای موفقیت و ثروتمند شدن به کتابهای دیگری هم نیاز دارد.










چرا از کتاب و کتاب خوانی دور افتاده ایم؟


نقش نظام آموزشی در گسترش و نهادینه ساختن فرهنگ مطالعه و کتابخوانی کلیدی و سرنوشت ساز است .
سیستم‌ آموزشی‌ نقش‌ مهمی‌ در شکل‌گیری‌ شخصیت‌ افراد دارد به‌ خصوص‌ در مقاطع‌ راهنمایی‌ و دبیرستان. در این‌ دوره‌ حتی‌ ممکن‌ است‌ آنچه‌ که‌ فرد در خانواده‌ تحت‌ تاثیر اعضای‌ آن‌ یاد گرفته، به‌ کلی‌ تغییر دهد یا اصلاح‌ کند.


متاسفانه‌ در کشور ما برای‌ ایجاد شوق‌ و رغبت‌ نسبت‌ به‌ کتاب‌ و مطالعه‌ در مدارس‌ عمل‌ نشده‌ است. غیر از اینکه‌ یک‌ حرکت‌ یا برنامه‌ مشخصی‌ برای‌ مطالعه‌ نداریم، کتابخانه‌های‌ مدارس‌ چندان‌ جدی‌ عمل‌ نمی‌کنند و ما در موجودی‌ کتابخانه‌ و اداره‌کنندگان‌ آن‌ شاهد هستیم‌ که‌ مسئله‌ مطالعه‌ خیلی‌ حاشیه‌ای‌ و پیش‌ پا افتاده‌ تلقی‌ می‌شود.


در این‌ میان‌ غالباً ازبین‌ معلمان‌ و دبیران‌ کسی‌ که‌ مقدار علاقه‌ای‌ به‌ مطالعه‌ داشته‌ باشد به‌ عنوان‌ کتابدار انتخاب‌ می‌شود، ولو هیچگونه‌ اطلاعی‌ از کتاب‌ و کتابداری‌ نداشته‌ باشد، در این‌ مورد صرفاً همان‌ علاقه‌ کم‌ کفایت‌ می‌کند و حتی‌ گاهی‌ کتابدار از بین‌ خود دانش‌آموزان‌ انتخاب‌ می‌شود بدون‌ اینکه‌ بتواند در میان‌ بچه‌ها جذابیت‌ و ترغیبی‌ برای‌ مطالعه‌ ایجاد کند.


همین‌ بی‌توجهی‌ باعث‌ نزول‌ سطح‌ مطالعه‌ در بین‌ جوانان‌ ونوجوانان‌ می‌شود، در حالی‌ که‌ شالودهِ‌ شوق‌ به‌ مطالعه‌ و کتابخوانی‌ در دبستان، مدرسهِ‌ راهنمایی‌ تحصیلی‌ ودبیرستان‌ گذاشته‌ می‌شود.آمار جدید وزارت‌ ارشاد درباره‌ میزان‌ مطالعه‌ در ایران‌ وسایر کشورهای‌ آماری‌ متاءثرکننده‌ است.


براساس‌ این‌ آمار در می‌بابیم‌ که‌ بیشتر افراد در کشور ما دقایق‌ محدودی‌ را به‌ مطالعه‌ اختصاص‌ می‌دهند، در حالیکه‌ در برخی‌ از کشورها متوسط‌ ۴ ساعت‌ مطالعه‌ در روز وجود دارد. تفاوت‌ گاه‌ به‌ حدی‌ است‌ که‌ نشانه‌ای‌ غم‌انگیز از عدم‌ رغبت‌ و علاقه‌ مردم‌ ما به‌ مطالعه‌ و کتاب‌ را به‌ رخ‌ می‌کشد.


کمبود کتابخانه‌طبق‌ آمار کنفرانس‌ بین‌المللی‌ کتابداری‌ و اطلاع‌رسانی‌ در هر جامعه‌ای‌ برای‌ هر ۳ تا ۵ هزار نفر باید یک‌ کتابخانه‌ عمومی‌ وجود داشته‌ باشد و اگر ما حداقل‌ استاندارد را در نظر بگیریم‌ باید برای‌ هر ۵۰۰۰ نفر یک‌ کتابخانه‌ وجود داشته‌ باشد، یعنی‌ در کشور ما باید حدود ۱۴۰۰۰ کتابخانه‌ عمومی‌ وجود داشته‌ باشد، درحالی‌ که‌ طبق‌ آمار ارائه‌ شده‌ حدود ۱۵۰۰ کتابخانه‌ داریم‌ و اگر کتابخانه‌های‌ مدارس، حوزه‌های‌ علمیه‌ و مساجد و غیره‌ را هم‌ در نظر بگیریم‌ در مجموع‌ حدود ۴۰۰۰ کتابخانه‌ عمومی‌ داریم‌ و این‌ بدین‌ معنا است‌ که‌ ۱۱۰۰۰ کتابخانه‌ کم‌ داریم.


به‌ عبارت‌ دیگر از هر ۱۰۰ کتابخانه‌ که‌ باید داشته‌ باشیم‌ تنها ۲۰ کتابخانه‌ داریم. در این‌ صورت‌ یک‌ نوجوان‌ یا جوان‌ ۵ بار کمتر کتابخانه‌ می‌بیند. به‌ عبارت‌ دیگر در وضعی‌ که‌ کتابخانه‌ به‌ عنوان‌ یکی‌ از گزینه‌های‌ مهم‌ برای‌ پر کردن‌ اوقات‌ فراغت‌ باید خودش‌ را نشان‌ بدهد ۱۵ جایگاه‌ خود را دارد. در بسیاری‌ از مواقع‌ نوجوان‌ یا جوان‌ از وجود جایی‌ به‌ نام‌ کتابخانه‌ بی‌اطلاع‌ است، یعنی‌ کتابخانه‌ درجایی‌ قرار گرفته‌ که‌ در معرض‌ دید و در دسترس‌ افراد قرار نگرفته‌ است‌ و این‌ باعث‌ می‌شود کتاب‌ جزو انتخابهای‌ فرد نباشد واگر شخص‌ وقت‌ یا ساعتی‌ برای‌ فراغت‌ داشته‌ باشد بجای‌ کتاب‌ خواندن، به‌ سوی‌ رفتارهای‌ هنجار یا ناهنجار یا تفریحات‌ سالم‌ و ناسالم‌ درکنار دوستان‌ و همسالان‌ خود کشانده‌ می‌شود. اما او این‌ را نمی‌داند که‌ می‌تواند در این‌ اوقات‌ فراغت‌ ساعتی‌ را به‌ کتاب‌ خواندن‌ اختصاص‌ بدهد و به‌ مطالعه‌ بپردازد.


در واقع‌ ما در کشورمان‌ ۱۵ حداقل‌ استاندارد جهانی‌ کتابخانه‌ داریم. ما ملتی‌ هستیم‌ که‌ قدیمی‌ترین‌ وغنی‌ترین‌ کتابخانه‌های‌ دنیا را داشتیم. در کتابخانه‌ خواجه‌نصیرالدین‌ طوسی‌ (مراغه) بیش‌ از ۴۰۰ هزار جلد کتاب‌ ونسخه‌ خطی‌ قدیمی‌ وجود داشت‌ که‌ نگارش‌ هر کدام‌ از این‌ نسخ‌ همزمان‌ با دوره‌ای‌ است‌ که‌ در اروپا عدد کتابهای‌ کتابخانه‌های‌ بزرگ‌ و قدیمی‌ آنها به‌ ۱۰۰ یا کمتر از ۱۰۰ کتاب‌ نمی‌رسید و این‌ درحالی‌ بود که‌ در کتابخانه‌های‌ معمولی‌ ما حدود ۲۰۰ یا ۴۰۰ هزار جلد کتاب‌ وجود داشت.


وقتی‌ امروز ما نسلی‌ داریم‌ که‌ در خانواده‌ جز تلویزیون‌ چیزی‌ ندیده‌ و کتابخانه‌ و کتابخوان‌ در خانه‌ نداشته‌ است‌ و در مدرسه‌اش‌ کتابخانه‌ بیشتر شبیه‌ به‌ یک‌ انباری‌ خاک‌ گرفته، بسته‌ و غیرقابل‌ استفاده‌ بوده‌ و در جامعه‌ چیزی‌ به‌ عنوان‌ کتابخانه‌ ندیده‌ است، چه‌ توقعی‌ می‌توان‌ داشت‌ که‌ در جامعه‌ آن‌ موجی‌ که‌ در جوامع‌ دیگر در ارتباط‌ با روز آمد کردن‌ اطلاعات‌ و ارتباط‌ آن‌ با شغل‌ افراد ایجاد شده‌ است‌ خود را نشان‌ بدهد؟نقش‌ اجتماع‌جامعه‌ به‌ عنوان‌ سومین‌ عامل‌ تاثیرگذار در شخصیت‌ افراد می‌تواند تاثیر منفی‌ یا مثبت‌ در ایجاد یا از بین‌ بردن‌ یک‌ رفتار یا عادت‌ خوب‌ و بد داشته‌ باشد.


جامعه‌ جهانی‌ هر روز در پرتو تحولات‌ جدید، تکنولوژی‌ مدرن‌ و روزآمدی‌ را به‌ جامعه‌ ارائه‌ می‌دهد و در این‌ میان‌ اگر کسی‌ از دانش‌ و فن‌ و تکنیک‌ روز عقب‌ بماند هیچ‌ فرصت‌ جبرانی‌ برای‌ سالهای‌ از دست‌ رفته‌ ندارد و در نتیجه‌ در بسیاری‌ از مسائل‌ همگام‌ و هماهنگ‌ با دیگر افراد جامعه‌ نخواهد بود.بسیاری‌ از افراد جامعه‌ با آن‌ دقت‌ و وضوح‌ لازم‌ این‌ عوامل‌ را متوجه‌ نشده‌اند و اگر بخواهیم‌ جامعه‌ای‌ پیشرو داشته‌ باشیم‌ و هر روز فاصله‌ ما از نظر تمدن‌ و تکنولوژی‌ با جوامع‌ پیشرفته‌ بیشتر نشود و همچنین‌ اگر بخواهیم‌ از نظر فرهنگی‌ جامعه‌ای‌ بهنجار داشته‌ باشیم، یعنی‌ جامعه‌ای‌ که‌ بتواند از یک‌ تاریخ‌ و فرهنگ‌ غنی‌ و عظیم‌ حمایت‌ کند و حامی‌ و نماینده‌ آن‌ در بین‌ کشورهای‌ دیگر باشد، باید برای‌ اهمیت‌ و ارزش‌ دادن‌ افراد به‌ کتاب‌ و مطالعه‌ عمیقاً در اندیشه‌ بود و وسیعاً برنامه‌ریزی‌ کرد، زیرا ما چه‌ بخواهیم‌ چه‌ نخواهیم‌ تکنیک‌ و دانش‌ و فناوری‌ روز به‌ ما دیکته‌ خواهد شد. پس‌ جامعه‌ باید وسایل‌ ارتقاء و زمینه‌های‌ ایجاد آن‌ را فراهم‌ کند.


چرا ما باید حداقل‌ استاندارد جهانی‌ کتابخانه‌ داشته‌ باشیم؟ نتیجه‌ این‌ می‌شود که‌ نوجوان‌ و جوان‌ ما کتابخانه‌ را به‌ عنوان‌ یکی‌ از گزینه‌های‌ ذهنی‌ خود باور ندارد و کمبود تعداد کتاب‌ و کتابخانه‌ باعث‌ می‌شود که‌ در صورت‌ ایجاد رغبت‌ مطالعه‌ در میان‌ نوجوانان‌ و جوانان، تراکم‌ زیادی‌ در کتابخانه‌ها ایجاد شود و خود این‌ مسئله‌ عامل‌ دافعه‌ای‌ در برابر جذب‌ مخاطب‌ به‌ کتاب‌ خواهد بود. به‌ هر تقدیر ما باید در بخش‌ عوامل‌ اجتماعی‌ برای‌ رشد شاخص‌ مطالعه‌ حرکت‌ جدی‌تری‌ داشته‌ باشیم.


علل‌ کاهش‌ رغبت‌‌ به‌ کتاب‌ و کتابخوانی‌علاوه‌ بر خانواده‌ و دولت، برای‌ گسترش‌ فرهنگ‌ مطالعه‌ و جستجوگری‌ سه‌ وزارتخانه‌ فرهنگی‌ ما یعنی‌ وزارت‌ آموزش‌ و پروش، وزارت‌ فرهنگ‌ و ارشاد اسلامی، وزارت‌ آموزش‌ عالی‌ و تحقیقات‌ و فناوری‌ نقش‌ کارساز دارند و دخیل‌ هستند و در این‌ میان‌ بیشترین‌ سهم‌ را در هدایت‌ جامعه‌ به‌ مطالعه‌ و برگرداندن‌ این‌ مسیر ناصحیح‌ به‌ مسیر اصلی‌ باید دولت‌ برعهده‌ داشته‌ باشد، برخلاف‌ سایر مواردی‌ که‌ نباید برعهده‌ دولت‌ گذاشته‌ شود این‌ مورد بخصوص‌ جز با هدایت‌ و حمایت‌ دولت‌ شکل‌ نمی‌گیرد و نخواهد گرفت. بعد از خانواده‌ که‌ عامل‌ موثری‌ در شکل‌گیری‌ شخصیت‌ و الگوسازی‌ رفتاری‌ فرزندان‌ است، شکل‌گیری‌ شخصیت‌ افراد در مدرسه‌ و جامعه‌ به‌ گونه‌ای‌ است‌ که‌ متاثر از تصمیم‌گیری‌ها و امکاناتی‌ است‌ که‌ کاملاً در اختیار دولت‌ است.


اگر قرار باشد تغییری‌ در الگوهای‌ رفتاری‌ افراد صورت‌ گیرد باید این‌ کار از محیط‌ خانواده‌ آغاز شود اما این‌ روندی‌ است‌ که‌ ممکن‌ است‌ یک‌ یا دو نسل‌ به‌ طول‌ انجامد،یعنی‌ نمی‌توان‌ توقع‌ داشت‌ که‌ جامعه‌ ما در کمتر از دو یا سه‌ نسل‌ بتواند رفتارهای‌ خود را تغییر دهد اما می‌توانیم‌ این‌ توقع‌ را داشته‌ باشیم‌ که‌ به‌ یکباره‌ وزارت‌ آموزش‌ و پرورش‌ تصمیم‌ بگیرد کتابخانه‌های‌ مدارس‌ و آموزشگاه‌ها را توسعه‌ دهد.


این‌ عمل‌ شدنی‌ است‌ که‌ فی‌ المثل‌ از سال‌ آینده‌ ترتیبی‌ داده‌ شود که‌ در مدارس‌ ساعتی‌ را برای‌ مطالعه‌ در نظر بگیرند و در آن‌ ساعت‌ دانش‌آموزان‌ برای‌ مطالعه‌ به‌ کتابخانه‌ بروند و معلمان‌ و دبیران‌ یا مسئولان‌ کتابخانه‌ آنان‌ را هدایت‌ کنند و بر مطالعه‌ و کتابخوانی‌ آنها نظارت‌ داشته‌ باشند. در برنامه‌ای‌ دیگر دولت‌ می‌تواند به‌ دارندگان‌ مدرک‌ کارشناسی‌ کتابداری، به‌ جای‌ محول‌ کردن‌ تدریس‌ علوم‌ مانند تعلیمات‌ دینی، شیمی‌ و فیزیک‌ (و واگذاری‌ اداره‌ کتابخانه‌ها به‌ معلمین‌ سایر درس‌ها)، اداره‌ کتابخانه‌ را بسپارد.دولت‌ و مجلس‌ باید با همکاری‌ هم‌ لایحه‌ای‌ برای‌ استخدام‌ حداقل‌ یک‌ کتابدار در هر مدرسه‌ تنظیم‌ کنند، اینها تغییراتی‌ است‌ که‌ می‌توان‌ از دولت‌ انتظار داشت.


ولی‌ متاسفانه‌ گویا این‌ مسئله‌ تا حدی‌ عادی‌ شده‌ که‌ بایسته‌ها از طرف‌ برخی‌ مسئولان‌ ما چنان‌ که‌ لازم‌ است‌ مورد توجه‌ قرار نمی‌گیرد. شاید این‌ طرز تفکر وجود داشته‌ باشد که‌ کسی‌ پیگیر این‌ قضیه‌ نیست‌ و مردم‌ ما چنین‌ مسائلی‌ را مورد تاکید قرار نمی‌دهند، اما با تعمق‌ بر موضوع‌ می‌توان‌ دریافت‌ که‌ به‌ عکس، مباحث‌ فرهنگی‌ همیشه‌ مورد توجه‌ یکایک‌ مردم‌ ما بوده‌ است‌ و ملت‌ ایران‌ با سیر تاریخی‌ بسیار طولانی‌ خود را مردمی‌ فرهنگی‌ می‌دانند و سایر کشورها، جامعه‌ ایران‌ را ملتی‌ با یک‌ تمدن‌ غنی، چشمگیر و درخشان‌ می‌شناسند.


ما در بسیاری‌ از حرکت‌ها شاهد حساسیت‌ مردم‌ به‌ عنوان‌ اعتراض‌ به‌ رفتار و عملکرد بخش‌های‌ فرهنگ‌ساز جامعه‌ یعنی‌ رسانه‌های‌ ارتباط‌ جمعی، مطبوعات‌ و غیره‌ بوده‌ایم‌ و دست‌ اندرکاران‌ مسائل‌ فرهنگی‌ نمی‌توانند بگویند این‌ مسئله‌ از نیازهای‌ اولیه‌ مردم‌ نیست، زیرا با هرگونه‌ کم‌ لطفی‌ به‌ قدرت‌ تشخیص‌ و بلوغ‌ فکری‌ آنها بی‌توجهی‌ کرده‌اند. بنابر این‌ بخش‌های‌ مختلف‌ کشور خصوصاً وزارت‌ آموزش‌ و پرورش‌ و وزارت‌ فرهنگ‌ و ارشاد اسلامی‌ وظیفه‌ دارند در مدارس، آموزشگاهها. دانشگاهها و سایر قسمت‌ های‌ جامعه‌ کتابخانه‌ های‌ آموزشگاهی‌ و عمومی‌ را تقویت‌ کنند و دولت‌ در این‌ موارد می‌تواند به‌ سرعت‌ عمل‌ کند.


برخلاف‌ شرایط‌ خانواده‌ ها که‌ ایجاد تغییرات‌ رفتاری‌ در آن‌ ممکن‌ است‌ یک‌ یا دو نسل‌ به‌ طول‌ بیانجامد، شاید برای‌ آموزش‌ و پرورش‌ رسیدن‌ به‌ بخشی‌ از این‌ اهداف‌ کمتر از یکسال‌ به‌ طول‌ انجامد و با یک‌ سلسله‌ نقل‌ و انتقالات‌ و برنامه‌ ریزی‌ و اجرای‌ فوری‌ می‌تواند بخشی‌ از این‌ اهداف‌ را برآورده‌ سازد. همانطور که‌ گفته‌ شد خانواده‌ نقش‌ مهمی‌ در شخصیت‌سازی‌ و الگوپذیری‌ افراد به‌ عهده‌ دارد اما با وجود شرایط‌ فعلی‌ زندگی‌ اجتماعی‌ نمی‌توان‌ به‌ تغییر سریع‌ الگوهای‌ ساخته‌شده‌ از سوی‌ والدین‌ در خانواده‌ امیدوار بود مگر اینکه‌ دولت‌ با اجرای‌ سیاست‌ های‌ اقتصادی‌ دقیق، حساب‌ شده‌ و از پیش‌ تعیین‌ شده‌ تغییری‌ در وضع‌ اقتصادی‌ طبقات‌ مختلف‌ مردم‌ بوجود آورد.


مشکل‌ بزرگ‌ اکثریت‌ مردم‌ در این‌ زمینه‌ مساله‌ کمبود درآمدها و اداره‌ زندگی‌ است‌ که‌ باید این‌ معضل‌ و مانع‌ بزرگ‌ با کمک‌ دولتمردان‌ و مسئولان‌ از پیش‌ پای‌ مردم‌ برداشته‌ شود.‌‌نقش‌ و جایگاه‌ رسانه‌ هاکتابخوانی‌ بر اثر نیاز افراد جامعه‌ ایجاد می‌شود اما فرهنگ‌ کتاب‌ و کتابخوانی‌ و وجود چنین‌ نیازی‌ در بین‌ مردم‌ ما به‌ خوبی‌ جا نیفتاده‌ است.


برای‌ آگاه‌ سازی‌ افراد و ترویج‌ فرهنگ‌ مطالعه‌ باید بستر سازیهایی‌ از سوی‌کانون‌ خانواده‌ ها، مسئولان‌ و خصوصاً وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ صورت‌ گیرد تا نسل‌ های‌ آینده‌ ما نسل‌ هایی‌ کتابخوان‌ باشند.رسانه‌ ملی‌ به‌ عنوان‌ پرنفوذترین‌ رسانه‌ در جامعه‌ باید به‌ خوبی‌ ایفای‌ نقش‌ کند و عدم‌ تعهد یا سهل‌ انگاری‌ در اجرای‌ این‌ نقش‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ قابل‌ اغماض‌ نیست‌ و مسلماً با وجود این‌ مسئولیت‌ سنگین‌ که‌ برعهده‌ دارد، هرگونه‌ در صورت‌ کوتاهی‌ و قصور در برابر این‌ امر مهم، ناگزیر باید پاسخگوی‌ نسل‌ های‌ آینده‌ باشد.


امروز رسانه‌ ملی‌ و جراید و روزنامه‌ ها و مجلات‌ باید نسبت‌ به‌ این‌ مسئولیت‌ اجتماعی‌ مهم‌ وقوف‌ و آگاهی‌ یابند، چون‌ ما می‌بینیم‌ در برخی‌ از دوران‌ ها آگاهی‌ مردم‌ رشد می‌کند و این‌ مساله‌ در رفتارهای‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ آنها نمایان‌ می‌شود. اگر در این‌ زمینه‌ ریشه‌ یابی‌ کنیم‌ به‌ این‌ نتیجه‌ می‌رسیم‌ که‌ رسانه‌ ها و مطبوعات‌ و جراید آن‌ دوره‌ توانایی‌ها و قدرت‌ خود را نشان‌ داده‌ اند.


پس‌ در بحث‌ فرآیند هدایت‌ نسل‌ آینده‌ به‌ سوی‌ مطالعه، رسانه‌ های‌ ارتباط‌ جمعی‌ نقش‌ مهمی‌ دارند و مطمئناً کوتاهی‌ در انجام‌ این‌ امر منجر به‌ بروز زیان‌ های‌ جبران‌ ناپذیر در اندازه‌ های‌ بزرگ‌ ملی‌ می‌شود.هر سال‌ در هفته‌ کتاب‌ حرکت‌ هایی‌ را از سوی‌ نهادها، وزارتخانه‌ ها و ارگانهای‌ مربوطه‌ شاهد هستیم‌ و به‌ نوعی‌ تقلاهایی‌در عرصهِ‌ کتاب‌ و کتابخوانی، نمایشگاه‌ کتاب‌ و تلاش‌ برای‌ یافتن‌ عوامل‌ گرایش‌ جوانان‌ به‌ مطالعه‌ و بررسی‌ موانع‌ رویکرد آنها به‌ کتابخوانی، انجام‌ می‌گیرد.


روزآمد کردن‌ اطلاعات‌ در همهِ‌ گروه‌ ها خصوصاً مسئولان‌ و رسانه‌ ها دیده‌ می‌شود و متصدیان‌ از این‌ مهم‌ سخن‌ می‌گویند که‌ با برنامه‌ ریزی‌های‌ پیوسته‌ باید به‌ داد نسل‌ امروز و آینده‌ رسید. ولی‌ متاسانه‌ می‌بینیم‌ که‌ با پایان‌ یافتن‌ هفته‌ کتاب‌ و نمایشگاه، تمامی‌ این‌ شعارها و شور و اشتیاق‌ ها به‌ خاموشی‌ می‌گراید و همه‌ چیز فراموش‌ می‌شود.


مسئولین‌ می‌توانند در وزارتخانه‌ های‌ آموزش‌ و پرورش، ارشاد و تحقیقات‌ و فناوری، کمیسیون‌ هایی‌ را برای‌ حل‌ این‌ مشکل‌ مهم‌ مامور کنند و یا کمیسیونی‌ مشترک‌ ترتیب‌ دهند و امکاناتی‌ را برای‌ ایجاد کتابخانه‌ های‌ عمومی‌ و دانشگاهی‌ و هدایت‌ نسل‌ امروز و آینده‌ به‌ سمت‌ مطالعه‌ کتاب‌ بسیج‌ کنند.


امروز در بسیاری‌ از کشورهای‌ آسیایی‌ و اروپایی‌ مطالعه‌ جایگاه‌ خود را باز کرده‌ است. در واقع‌ ما ملتی‌ هستیم‌ که‌ بیشتر به‌ ایرانی‌ بودنمان‌ توجه‌ داریم‌ زیرا ملتی‌ هستیم‌ که‌ قرن‌ ها پرچمدار دانش، فرهنگ‌ و اندیشه‌ بشری‌ بودیم‌ و چه‌ قبل‌ از اسلام‌ و چه‌ بعد از اسلام. با تکیه‌ بر میراث‌ گران‌ سنگ‌ فرهنگی‌مان‌ باید به‌ مطالعه‌ توجه‌ داشته‌ باشیم.


عقیده‌ صاحبنظران‌ بر این‌ است‌ که‌ برای‌ ایجاد تغییر در این‌ زمینه‌ دولت‌ می‌تواند بیشترین‌ نظارت‌ بر سه‌ وزارتخانه‌ یادشده‌ داشته‌ باشد. طبعاً مراکزی‌ مثل‌ صداوسیما که‌ با بودجه‌ های‌ عمومی‌ اداره‌ می‌شوند و پاسخگوی‌ مردم‌ هستند، همچنین‌ مطبوعات‌ که‌ پرچمدارهای‌ پیشرفت‌ و ترقی‌ و تجدد محسوب‌ می‌شوند یقیناً باید احساس‌ مسئولیت‌ بیشتری‌ از خود نشان‌ دهند و حرکت‌ بزرگی‌ را صورت‌ دهند و الا وضعیت‌ ما در عرصه‌ کتاب‌ و کتابخوانی‌ از این‌ که‌ هست‌ نگران‌ کننده‌ تر خواهد شد.


در پایان‌ این‌ گزارش‌ امیدواریم‌ بعد از این‌ همه‌ بحث‌ در مورد عدم‌ رغبت‌ میلیون‌ ها نفر - حتی‌ دارندگان‌ مدارک‌ و مدارج‌ دانشگاهی‌ - به‌ کتاب‌ و کتابخوانی، ساعتی‌ فارغ‌ از گرفتاریهای‌ روزمره‌ زندگی‌ از قفسهِ‌ کتابخانه‌ کتابی‌ را بردارید و شروع‌ به‌ خواندن‌ کنید. همچنین‌ شما والدین‌ محترم‌ باید بدانید که‌ ارکان‌ خانواده‌ های‌ فردا از میان‌کودکان‌ امروز ساخته‌ خواهد شد و همچنین‌ امیدواریم‌ با حمایت‌ دولت‌ و وزارت‌ ارشاد از چاپ‌ و نشر کتاب، مشکل‌ کاغذ و دیگر مسائل‌ مربوط‌ به‌ نشر حل‌ شود و تیراژ کتابها بالا برود.


همچنین‌ نمایندگان‌ محترم‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ می‌توانند برای‌ جلوگیری‌ از چند نرخی‌ شدن‌ قیمت‌ کتاب، حداکثر و حداقلی‌ را تصویب‌ کنند. شاید با این‌ کار قیمت‌ کتابها با درآمد افراد متناسب‌ شود و تمام‌ اقشار جامعه‌ بتوانند از نعمت‌ کتابخوانی‌ بهره‌ مند شوند.




تبیان
عصرایران