ابوسعید شیخی را پرسید که یا شیخ به چه مشغولی ؟
گفت : به نوشتن شرح حال شما .
ابو سعید گفت :
ای شیخ ، شرح حال نویس مباش ، کاری کن که شرح حال تو را بنویسند .
ابوسعید شیخی را پرسید که یا شیخ به چه مشغولی ؟
گفت : به نوشتن شرح حال شما .
ابو سعید گفت :
ای شیخ ، شرح حال نویس مباش ، کاری کن که شرح حال تو را بنویسند .
"تا امروز، با همنشینی که همکیش من نبود مخالفت میورزیدم. لکن امروز دلِ من پذیرای همهی صورتها شده است، چراگاه آهوان است و بتکدهی بتان و صومعهی راهبان و کعبهی طائفان و الواح تورات و اوراق قرآن. دین من اینک، این عشق است، و هر کجا که کاروان عشق برود دین و ایمان من هم به دنبالش روان است."
محی الدین عربی اندلسی، عارف قرن ششم و هفتم هجری
پ.ن: اصل مطلب بالا به صورت شعر عربی بوده که دکتر عبدالکریم سروش آن را به نثر فارسی ترجمه کرده است.
سقراط میگفت:باید به سخن هر کسی گوش کرد؛هیچ سخنی نیست که ما از شنیدنش بی نیاز باشیم،چون وقتی می توان گفت من از سخن شما بی نیازم که از شما عالمتر باشم،ولی وقتی همه جاهل باشیم،پس سخن هر کسی از ما برای دیگری شنیدنی است،باید یک سینه گشاده و شرح صدری داشت برای اینکه هر سخنی را از هر کسی شنید،شاید در آن سخن حقیقتی نهفته باشد که من بدان عالم نباشم.
استاد ملکیان،تاریخ فلسفه،جلد یک،صفحه112
کوچکتر که بودیم
ایمانمان بزرگتر بود!!
بادبادک میساختیم و نمیترسیدیم که باد نباشد
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ﮔﻔﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﻋﺬﺍﺏ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻓﺮﻣﻮﺩ
ﻣﻦ ﺩﺭ ﻋﺠﺒﻢ ﮐﻪ ﺩﺭﮐﺠﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ!
ﺁﻥ ﺟﺎ ﮐﻪ ﺗﻮﯾﯽ ﻋﺬﺍﺏ ﺁﻥ ﺟﺎ ﻧَﺒُﻮَﺩ
ﺁﻥﺟﺎ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﮐﺠﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ؟
ابوسعید ابوالخیر
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
خداگو با خداجو فرق دارد
حقیقت با هیاهو فرق دارد
بسا مشرک که خود قرآن بدست است
نداند در حقیقت بت پرست است
مهدی سهیلی
ﺁﺧﺮﯾﻦ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩﻩﺍﻡ
ﺍﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﻏﻤﮕﯿﻨﻢ
ﭼﯿﺰﯼ
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻗﻔﺲِ ﺧﺎﻟﯽ ﻫﺴﺖ
ﮐﻪ ﺁﺯﺍﺩ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ...
گروس عبدالملکیان
دیگر پذیرفتم
که تنهایی بدیهی ست
حتی اگر ازآسمان، آدم ببارد!
رویا باقری
معلومات صرفاً وسیله ای برای رسیدن به معرفت است، و فی نفسه کم ارزش و یا اصولاً بی ارزش است؛
شیوه ی تفکر است که از مرد فیلسوف می سازد.
آرتور شوپنهاور
در حسرتِ زندگیِ دیگران. برای این است که از بیرون که نگاه میکنی، زندگیِ دیگران یک کلّ است که وحدت دارد، امّا زندگیِ خودمان، که از درون نگاهش میکنیم، همهاش تکّهتکّه و پارهپاره بهنظر میآید. هنوز هم در پیِ سرابِ وحدت میدویم.
آلبرکامو
این تاپیک برا شماست کلا؟نوشته شده توسط محمد7966 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ساعت 5 صبح تاپیک فلسفی اپ میکنی ماشالله
عارف کامل کسی است که هر معبودی را ـ در هر صورتی ـ جلوه حق ببیند که حق در آن صورت خاص، عبادت می شود. از این روست که همه آنها را «اله» نامیده اند با این که آن معبود، گاه سنگ است و گاه درخت، گاه حیوان است و گاه انسان، و گاه ستاره است و گاه فرشته
ابن عربی -فصوص الحکم
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)