تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 3 اولاول 123
نمايش نتايج 21 به 30 از 30

نام تاپيک: شرح حال با شعر

  1. #21
    آخر فروم باز 1376MAXIMUM's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2012
    محل سكونت
    اصفهان
    پست ها
    1,583

    پيش فرض

    هر کسی ان درود عاقبت کار که کشت
    اینو یه ۶ ماه پیش مامانم برای من میگفت منم همین توری الکی میگفتم اره اره ولمون کن بریم دنبال کارمون و کار خودمو میکردم الان نتیجه گرفتم بعد از موقعی که نتیجه اومده تا حالا هر از چند گاهی هی یادش میوفتادم هی کارایی که باید میکردم امروز فردا کردم که همه وقتم از بین رفت و اخرش هیچ کاری هم نکردم و نتیجه هم گرفتیم ولی خداییش این قدر داغون انتظار نداشتم

  2. این کاربر از 1376MAXIMUM بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #22
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Jun 2012
    پست ها
    1,916

    3

    رنگ سال گذشته را دارد همه لحظه های امسالم

    ۳۶۵ حسرت را همچنان می کشم به دنبالم



    قهوه ات را بنوش و باور کن من به فنجان تو نمی گنجم

    دیده ام در جهان نما چشمی که به تکرار می کشد فالم



    یک نفر از غبار می آید مژده تازه تو تکراری ست

    یک نفر از غبار آمد و زد زخمهای همیشه بر بالم
    Last edited by banii; 13-10-2015 at 21:58.

  4. 3 کاربر از banii بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #23
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Jun 2012
    پست ها
    1,916

    پيش فرض

    در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن

    من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود...

  6. 4 کاربر از banii بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #24
    کاربر فعال انجمن ادبیات dourtarin's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2009
    پست ها
    528

    پيش فرض

    نیکی پیرمغان بین که چو ما بدمستان
    هرچه کردیم به چشم کرمش زیبا بود

  8. 3 کاربر از dourtarin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #25
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Jun 2012
    پست ها
    1,916

    3

    با چتـــر باشم با بدون چتر
    فرقی نمیكند
    " بی دوست خیــــــس بارانم "





    رفرنس به نوشته اصلی : از [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  10. 3 کاربر از banii بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #26
    کاربر فعال انجمن ادبیات dourtarin's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2009
    پست ها
    528

    پيش فرض

    اندر آنجا که قضا حمله کند چاره تسلیم و ادب تمکین است

  12. 2 کاربر از dourtarin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #27
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Jun 2012
    پست ها
    1,916

    پيش فرض

    دلم تنهاست...دلگیرم...
    همه ش حس میکنم ...
    دارم...
    بدون عشق میمیرم...

  14. 3 کاربر از banii بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #28
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Jun 2012
    پست ها
    1,916

    3

    «نسلِ من»


    نسلِ من نسلِ بمب و موشک بود،
    نسلِ بی‌شیرِ خشک و پوشک بود،
    حسرتش سکه‌های قلک بود،
    که باهاش توپشو دولایه کنه.

    نسلِ سازِ شکسته و تحقیر،
    نسلِ وی.اچ.اسای بدتصویر
    نسلِ از زندگی و رؤیا سیر،
    که نمی‌خواستش گلایه کنه.

    نسلِ پاکوب توی اجباری،
    کیک و نوشابه‌های پنج‌زاری،
    نسلِ ناکامِ بی‌عزاداری،
    گریه‌ می‌کرد بی‌صدا زیرِ دوش.

    با پیلی‌های ممتدِ شلوار،
    پشتِ موهای جرج مایکل‌وار،
    با نخای شریکی سیگار،
    عشق می‌کرد با خوندنِ داریوش.

    نسلی که با نگاهی عاشق شد،
    سرنوشتش شبیهِ «صادق» شد،
    قه قهش رفته رفته هق هق شد،
    آلبوم عکسش آینه‌ی دِق شد.

    نسلِ من، نسل شعر و رؤیا بود،
    شکلِ پایانِ تلخِ فیلما بود،
    بطریِ روی موجِ دریا بود،
    که کسی نامه‌شو از آب نگرفت.

    نسلِ دق کرده تو صفِ کنکور،
    نسلِ رو فرشِ بازیِ پاسور،
    نسلِ با الکلای صنعتی کور
    که سوال پرسید و جواب نگرفت.

    نسلی که «شاملو» رو ازبر کرد،
    حرف خوش خنده ها رو باور کرد،
    توی میدون تنش رو پرپر کرد،
    روی سینه‌ش یه بغض سنگین بود.

    نسلی که مثلِ ساعتش خواب رفت،
    آرزوهاش یکی یکی آب رفت،
    عکسِ فوریش روحجله توقاب رفت،
    با چشایی که خیلی غمگین بود.

    نسلی که با نگاهی عاشق شد،
    سرنوشتش شبیهِ «صادق» شد،
    قه قهش رفته رفته هق هق شد،
    آلبوم عکسش آینه‌ی دِق شد. //

    یغما گلرویی






    -----------------


    پ ن: یک زمانی این تاپیک در انجمن ادبیات بود و هرچی میگفتن لطفا پستهاتونو در روز محدود کنید گوش کسی بدهکار نبود ... حالا آمدم این تاپیک که با این صحنه روبرو شدم ... همه ش هم شده پستای من ... منم دیگه نیام سنگین ترم ... میدونم که سالهاست که دیگه فروم و وبلاگ و ... منسوخ شده ... دیروز فیس بوک اومد اینا رو کنار زد امروز اینستاگرام و فردا معلوم نیس چی ... همینطور این پروسه ادامه داره ... اما سوالی که الان ذهنمو مشغول کرده اینکه چرا من نوعی در این مورد هم مثل بقیه موارد زندگیم توی سالهای گذشته موندم و بیرون نیامدم ..؟!
    Last edited by banii; 25-05-2016 at 16:59.

  16. 2 کاربر از banii بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #29
    کاربر فعال انجمن ادبیات dourtarin's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2009
    پست ها
    528

    پيش فرض

    آه، بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست.

    ------------------------------
    پ.ن: بعضی علایق تاریخ انقضاء نداره و خوبه که banii هنوز داره
    من به قول معروف حسش باشه میام

  18. 2 کاربر از dourtarin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #30
    کاربر فعال انجمن ادبیات dourtarin's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2009
    پست ها
    528

    پيش فرض

    باران تویی به خاک من بزن
    بازآ ببین که بی مه تو من هوای پر زدن ندارم
    باران تویی به خاک من بزن
    بازآ ببین که در ره تو من نفس بریده در گذارم

  20. 2 کاربر از dourtarin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 3 از 3 اولاول 123

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •