بنظر میرسه نظر راسل خیلی فراتر و سنت شکنانه تر هست، ایشون میگه:
اگر برای یک آزاد مرد بخشش ثروت امر مطلوبی است در بارهی زن نیز همین طور آزاد گذاردن دیگران و کام آنها را در مسایل جنسی شیرین کردن مطلوب است و دلیل معقولی برای انحصارطلبی در این زمینه وجود ندارد و افرادی این انحصارطلبی پست را تحت عنوانی مقدس به نام عفت،2 غیرت یا اخلاق نیکو پوشاندهاند.
در کتاب The Conquest of Happiness راسل درباره ی زنان اینطور صحبت میکنه:
It was thought undesirable that women should take an obvious interest in men, or that they should display too much vivacity in public. In learning not to be interested in men they learned very frequently to be interested in nothing, or at any rate in nothing except a certain kind of correct behaviour. To teach an attitude of inactivity and withdrawal towards life is clearly to teach something very inimical to zest, and to encourage a certain kind of absorption in self which is characteristic of highly respectable women, especially when they are uneducated. They do not have the interest in sport that average men have, they care nothing about politics, towards men their attitude is one of prim aloofness, towards women their attitude is one of veiled hostility based upon the conviction that other women are less respectable than they are themselves
...
Between male and female excellence rightly conceived there is no difference, or at any rate no difference such as tradition inculcates. For women as for men zest is the secret of happiness and well-being.
در زمان راسل زن ها تربیت میشدن که زن مورد پسند مردها باشن و علایق اون ها رو دوست داشته باشن و مطابق میل اون ها رفتار کنن. یک زن خوب زنی بوده که کارهایی رو یاد بگیره که مرد ازش انتظار داره و آموزش داده نمیشده که علایق خودش رو بشناسه و درک کنه و دنبالشون بره. زن ها علاقه ای به ورزش و سیاست نداشتن و حتی اگه سعی میکردن علایق خودشون رو دنبال کنن از سوی زن های دیگه سرزنش میشدن!
راسل این رفتار رو ناشی از خودخواهی مرد در قبال زن میدونه و این که نمیتونه زن رو آزاد بذاره و این تفکر رو کنار بذاره که زن تنها برای کام گیری او در مسائل جنسی و پرورش فرزند او و انجام کارهای خانه ی او نیست.
من فکر میکنم ترجمه ای که شما گذاشتین دچار انحرافه و یک برداشت شخصیه نه ترجمه ای قابل استناد و منبعی هم برای این ترچمه پیدا نکردم ولی اگه شما منبعی میشناسین اینجا بذارین راجع بهش بحث بشه.