تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 2 12 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 18

نام تاپيک: مدرنیته و ازدواج

  1. #1
    پروفشنال AMHSIN's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2015
    محل سكونت
    Khozestan
    پست ها
    606

    پيش فرض مدرنیته و ازدواج

    آمار طلاق روز به روز داره در سراسر جهان بیشتر میشه، آمار ازدواج در شهرها، کمتر از روستا ها و [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ، [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] استفاده از شبکه های اجتماعی رو یکی از علل افزایش طلاق در این کشور دونستن و ...

    آیا میشه از این واقعیت ها نتیجه گرفت که مدرنیته با ازدواج و زندگی مشترک سر ناسازگاری داره؟ اگر بله، چرا؟
    Last edited by AMHSIN; 07-07-2015 at 06:37.

  2. 4 کاربر از AMHSIN بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    کاربر فعال تاریخ، سبک زندگی و ادبیات Demon King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2013
    محل سكونت
    Dreams
    پست ها
    2,279

    پيش فرض

    سلام؛

    اگه نگاهی به دلایل طلاق بسیاری از زوجین بندازیم میفهمیم دلایل اونها برای طلاق روز به روز مضحک تر میشه. اینکه با جدید شدن شیوه زندگی و پیشرفت های انسانی آمار ازدواج هم کم شده و البته آمار طلاق زیاد درست هست.

    نیم نگاهی که بین جوانان بندازیم متوجه میشیم که افکار اونها تغییر کرده. اکثر افرادی که یا ازدواج نمیکنن یا سریعا منجر به طلاق میشه از حوصله ی کمی بر خوردارند. صبر بر مشکلات کم شده. مشکلات دنیای جدید از صبر خیلی از ماها خارجه. وقتی این بی حوصلگی در زوجین شکل بگیره هیچکدوم حاضر نیستن با مشکلات دیگری کنار بیان و احیانا دعوایی بینشون بشه کوتاه اومدنی در کار نیست. هر دو به دنبال احقای حق خودشون هستن.

    ازدواج یک تعهد است که باید با ضرر و زیانش کنار بیای. ولی متاسفانه تا خوشی هست زندگی آباده و با ایجاد کوچکترین مشکلی تقاضای طلاق صادر میشه. من درباره ی همه حرف نمیزنم اما دنیای جدید و مشکلات اون به غیر عمد همه ی مارو طوری کلافه کرده که طاقت تحمل خودمون رو هم نداریم چه رسد به دیگری.

    اکثر دلایل زوج ها هم برای طلاق بهانه ای هست تا خودشون رو از خرج دیگری رو دادن یا آقا بالاسر داشتن خلاص کنن.

  4. 5 کاربر از Demon King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,322

    پيش فرض

    مدرنیته در دوران بعد از عصر روشنگری در اروپا و آمریکا در عمل تعریف جدیدی از ازدواج ارائه کرده، ازدواج دیگه هدف اصلی زندگی نیست، دیگه نهایت تلاش یک شخص نیست، دیگه حتی یک هدف یا یک مرحله اجباری در زندگی نیست. ازدواج یک وسیله است برای بهتر و راحت تر کردن زندگی انسان ، و در شرایطی که ازدواج زندگی شخص رو بهتر و راحت تر نمی کنه این درک پدید اومده که "اوکی" هست شخص ازدواج نکنه، یا زوجی که ازدواج کردن و می بینن ادامه ازدواجشون کمکی به بهتر کردن زندگیشون نمی کنه، "اوکی" هست که به این زندگی مشترک خاتمه بدن. ازدواج در زندگی پیروزی نیست همونطور که طلاق هم در زندگی شکست نیست، همگی وسیله هایی هستند برای بهتر کردن زندگی شخص.

    آیا این بد است؟ نه خیلی هم خوب است. در کشورهای مدرن راحت تر طلاق می گیرند چون سطح انتظارات از زندگی بالاتر است و طلاق وجهه اجتماعی بدی نداره، و این به معنی این نیست که کشورهای مدرن مردم خوبشختی ندارند. بر اساس همه فاکتورها سطح رضایت از زندگی فردی در همون کشورهای مدرن بالاتر از کشورهای جهان سومی است.


    سلام؛

    اگه نگاهی به دلایل طلاق بسیاری از زوجین بندازیم میفهمیم دلایل اونها برای طلاق روز به روز مضحک تر میشه. اینکه با جدید شدن شیوه زندگی و پیشرفت های انسانی آمار ازدواج هم کم شده و البته آمار طلاق زیاد درست هست.

    نیم نگاهی که بین جوانان بندازیم متوجه میشیم که افکار اونها تغییر کرده. اکثر افرادی که یا ازدواج نمیکنن یا سریعا منجر به طلاق میشه از حوصله ی کمی بر خوردارند. صبر بر مشکلات کم شده. مشکلات دنیای جدید از صبر خیلی از ماها خارجه. وقتی این بی حوصلگی در زوجین شکل بگیره هیچکدوم حاضر نیستن با مشکلات دیگری کنار بیان و احیانا دعوایی بینشون بشه کوتاه اومدنی در کار نیست. هر دو به دنبال احقای حق خودشون هستن.

    ازدواج یک تعهد است که باید با ضرر و زیانش کنار بیای. ولی متاسفانه تا خوشی هست زندگی آباده و با ایجاد کوچکترین مشکلی تقاضای طلاق صادر میشه. من درباره ی همه حرف نمیزنم اما دنیای جدید و مشکلات اون به غیر عمد همه ی مارو طوری کلافه کرده که طاقت تحمل خودمون رو هم نداریم چه رسد به دیگری.

    اکثر دلایل زوج ها هم برای طلاق بهانه ای هست تا خودشون رو از خرج دیگری رو دادن یا آقا بالاسر داشتن خلاص کنن.


    یعنی باید "خوشی" ها رو تعطیل کنیم تا مردم به بدبختی عادت کنند و برای همین هم مشکلات زندگی زناشویی باعث طلاق نشه ؟!؟!

    این همون تفکری است که جناب [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] در [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بهش اشاره کرد، سطح رضایت از زندگی و رضایت از ازدواج و ... هیچ اهمیتی نداره، مهم اینه که کلمه طلاق وارد معادله نشه، همین و بس!

    ویرایش: این برداشت از پست شما خیلی صحیح نبود، در پست [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] توضیح بیشتر دادم.

  6. 10 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4
    کاربر فعال تاریخ، سبک زندگی و ادبیات Demon King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2013
    محل سكونت
    Dreams
    پست ها
    2,279

    پيش فرض

    مدرنیته در دوران بعد از عصر روشنگری در اروپا و آمریکا در عمل تعریف جدیدی از ازدواج ارائه کرده، ازدواج دیگه هدف اصلی زندگی نیست، دیگه نهایت تلاش یک شخص نیست، دیگه حتی یک هدف یا یک مرحله اجباری در زندگی نیست. ازدواج یک وسیله است برای بهتر و راحت تر کردن زندگی انسان ، و در شرایطی که ازدواج زندگی شخص رو بهتر و راحت تر نمی کنه این درک پدید اومده که "اوکی" هست شخص ازدواج نکنه، یا زوجی که ازدواج کردن و می بینن ادامه ازدواجشون کمکی به بهتر کردن زندگیشون نمی کنه، "اوکی" هست که به این زندگی مشترک خاتمه بدن. ازدواج در زندگی پیروزی نیست همونطور که طلاق هم در زندگی شکست نیست، همگی وسیله هایی هستند برای بهتر کردن زندگی شخص.

    آیا این بد است؟ نه خیلی هم خوب است. در کشورهای مدرن راحت تر طلاق می گیرند چون سطح انتظارات از زندگی بالاتر است و طلاق وجهه اجتماعی بدی نداره، و این به معنی این نیست که کشورهای مدرن مردم خوبشختی ندارند. بر اساس همه فاکتورها سطح رضایت از زندگی فردی در همون کشورهای مدرن بالاتر از کشورهای جهان سومی است.






    یعنی باید "خوشی" ها رو تعطیل کنیم تا مردم به بدبختی عادت کنند و برای همین هم مشکلات زندگی زناشویی باعث طلاق نشه ؟!؟!

    این همون تفکری است که جناب [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] در [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بهش اشاره کرد، سطح رضایت از زندگی و رضایت از ازدواج و ... هیچ اهمیتی نداره، مهم اینه که کلمه طلاق وارد معادله نشه، همین و بس!

    میتونید بخشی از جمله ام رو که گفتم باید خوشی ها رو تعطیل کنیم بلد کنید تا خودم بفمم کجا همچین حرفی زدم؟!
    دقیقا چی شد که همچین فکری کردید؟!

    اصلا نه ازدواج که زندگی خلاصه ای از خوشی ها و نا خوشی هاست. چه برای یه غربی و چه یه شرقی زمانی مدتی خوشی هست زمانی هم رنج و ناخوشی. طول این زمان ها ممکنه متفاوت باشه اما برا ی همه وجود داره. یعنی هر کی تو زندگیش مشکل داره انتظاراتش پایینه؟ عجب ....

    سطح رضایت از ازدواج خیلی مهمه . .. و این با حرف های من تناقضی نداره. مهم اینه تا زمانی که لیلی به لالای طرف بود چرا سطح رضایتش اینقدر بالا بود؟! پس انسان موجودیه که هر کاری میکنه که فقط خوش باشه و نه تعهد به پایبند بودن به چیزی داره و نه مشکلات رو میپذیره. این انتظار بالا نیست انتظار پوکه
    انتظار بالا یعنی تلاش برای رسیدن به بهترین و برای برخی ازدواج مانعی برای این هدف هست. و برای برخی هم طلاق نگرفتن. نظر اون اون برخی هم برای خودشون قابل احترامه.

    اما شاید بهتر باشه خلاصه ای از حرفام رو بزنم:

    « وقتی کسی ازدواج میکنه یعنی پایبند میشه که مشکلات زوجش رو برای خودش بپذیره. با اونها کنار بیاد در شادی ها کنارش باشه و در غم ها ترکش نکنه. من ازدواج رو میگم نه دوستی معمولی (!).
    نمیتونه پایبند باشه ازدواج نکنه. جبری پشتش نیست. »

    +

    طلاق یک منکر نیست که قصد مخالفت شدید کردن با اون رو داشته باشیم طلاق حقی است برای زوجین. اما نمیدونم چرا نمیخواید قبول کنید بهانه های ما برای طلاق کمی خنده دار به نظر میرسه.

    اما اینکه آمار بالای طلاق یک مشکل نیست (!) و در کل نظرات شما برای خودتون قابل احترامه.

  8. 3 کاربر از Demon King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #5
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    اصلا نه ازدواج که زندگی خلاصه ای از خوشی ها و نا خوشی هاست. چه برای یه غربی و چه یه شرقی زمانی مدتی خوشی هست زمانی هم رنج و ناخوشی. طول این زمان ها ممکنه متفاوت باشه اما برا ی همه وجود داره. یعنی هر کی تو زندگیش مشکل داره انتظاراتش پایینه؟ عجب ....
    این تفکر اگرچه ظاهرا مشکلی نداره ولی یک تفکر توجیه کننده است و باید کنار گذاشته بشه. من میتونم با این فکر که زندگی خلاصه ای از خوشی ها و ناخوشی هاست خیلی مشکلاتی رو که نباید باشن برای خودم حل و فصل کنم و بگم زندگی همینه.
    موضوع اینه که بتونیم در ورود به هر مرحله از زندگی خودمون این رو حس کنیم که تصمیم ما باعث شده بهتر از قبل زندگی کنیم نه اینکه این تفکر در ما باشه که چون زندگی ترکیبی از خوشی و ناخوشیه اینم مثل بقیه!
    من فکر نمیکنم دو نفری که ازدواج کردن هیچوقت بشینن و واقعا سطح رضایتمندی خودشون رو از زندگی حاضرشون رو بسنجن و بعد تصمیم بگیرن که بر اساس این رضایتمندی به ازدواجشون خاتمه بدن یا ادامه اش بدن.

    سطح رضایت از ازدواج خیلی مهمه . .. و این با حرف های من تناقضی نداره. مهم اینه تا زمانی که لیلی به لالای طرف بود چرا سطح رضایتش اینقدر بالا بود؟! پس انسان موجودیه که هر کاری میکنه که فقط خوش باشه و نه تعهد به پایبند بودن به چیزی داره و نه مشکلات رو میپذیره. این انتظار بالا نیست انتظار پوکه
    اتفاقا کسی که تا وقتی بقول شما لیلی به لالاش میذارن سطح رضایتش بالاست و بعد همه چی براش تغییر میکنه کاملا بر اساس یک هدف تو این زندگی اومده و وارد این ازدواج شده و غیر از همین هدف دلیل دیگه ای برای موندن تو اون زندگی نداشته!
    شما وقتی شخصیت یک نفر رو بپسندین وقتی از ارتباطی که با یک نفر دارین راضی باشین و فقط صرفا بخاطر پول یا مقام اجتماعی یا هرچیز دیگه ای وارد یک زندگی نشده باشین و معیارهای شما انقدر ظاهری نباشن با حذف یکی از هدف هاتون به این موضوع نمیرسین که ازدواجتون باید به طلاق ختم بشه اما اگه تنها بر اساس یک یا چند معیار محدود که در طول زمان هم تغییر پذیره ازدواج کنین خیلی ساده ازدواجتون به طلاق منجر میشه و این ربطی به تعهد ندازه مسئله ی دو دو تا چهار تاست!
    معیارهایی که تو ازدواج سنتی امروزه از همه مهمتر شناخته میشن سطح تحصیلات, درامد, سن طرفین و وضعیت اجتماعی و فرهنگی خانواده های طرفین هست و حالا فوقش چند جلسه صحبت کردن به اسم شناخت همدیگه! خب اینا معیارهایی هستن که بشه باهاش یه زندگی رو شروع کرد و بهش پایبند بود؟!
    چیزی که از اول اساس و بنیادش انقدر سست و بی معنی شکل گرفته تداومش بیشتر از همه مایه ی حیرته!

    در سالهای قبل طلاق و زن مطلقه تابوهای جامعه ی ما بودن و علت تداوم خیلی از ازدواج های دهه های قبل این بود اما امروزه این تابوها از بین رفتن و ترس از زندگی بعد از طلاق دیگه وجود نداره. پس آمار طلاق میره بالا در حالیکه در حقیقت آمار طلاق از سالها قبل همین باید میبوده! یعنی ترس نباید مانع تصمیم گیری دو نفر برای ازدواجشون باشه که در سالهای قبل یک عامل مهم بوده و امروز یک عامل مهم نیست!

    اما اینکه آمار بالای طلاق یک مشکل نیست (!) و در کل نظرات شما برای خودتون قابل احترامه.
    منم با ایشون موافقم: آمار بالای طلاق یک مشکل نیست. نظر من هم برای خودم محترمه : دی

    و درضمن بهتون یادآوری میکنم در ایران زن حق طلاق نداره و مطمئن باشین اگه داشت آمار طلاق اینجا خیلی بیشتر از این ها بود.

    بحث تعهد و پایبندی به زندگی زمانی ارزشمنده که شما یک نفر رو کاملا آگاهانه از بسیاری از جهات پذیرفته باشین و نه اینکه بر اساس یک سری معیارهای بی معنی انتخابش کرده باشین. در این انتخاب آگاهانه زندگی در کنار یک نفر در لحظات خوشی و ناخوشی کاملا معنا پیدا میکنه.

  10. 6 کاربر از Ar@m بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #6
    ناظر انجمن علوم انسانی New Ray's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    21°N - 71°W
    پست ها
    978

    پيش فرض

    آیا میشه از این واقعیت ها نتیجه گرفت که مدرنیته با ازدواج و زندگی مشترک سر ناسازگاری داره؟ اگر بله، چرا؟
    با سبک فعلی ازدواج خصوصا در کشورهای رو به رشد مثل ما این ناسازگاری بیشتر دیده میشه. بنابراین قوانین ازدواج باید تغییر کنن تا این ناسازگاری به حداقل برسه مثل خیلی از کشورهای توسعه یافته که دوستمون هم گفت دیگه هدف فقط ازدواج و فرزندآوری نیست ، بلکه با پیشرفتهای علوم انسانی و تغییر دیدگاه قدیمی به زندگی کیفیت مهمتر از کمیت میشه.
    اگه در جامعه ای دیدید بیشترین تاکید روی اصل ازدواج و کمیت هست یعنی هنوز به سطح مناسبی از رشد انسانی نرسیدن. در همین کشور بسیاری این رشد رو انسان محوری میدونن که در مقابل خدا محوری شانسی برای بقا نداره و با دیدن این مقایسه فورا موضع منفی میگیرن!

    اینکه با جدید شدن شیوه زندگی و پیشرفت های انسانی آمار ازدواج هم کم شده و البته آمار طلاق زیاد درست هست.
    ازدواج یک تعهد است که باید با ضرر و زیانش کنار بیای. ولی متاسفانه تا خوشی هست زندگی آباده و با ایجاد کوچکترین مشکلی تقاضای طلاق صادر میشه.
    اکثر دلایل زوج ها هم برای طلاق بهانه ای هست تا خودشون رو از خرج دیگری رو دادن یا آقا بالاسر داشتن خلاص کنن.
    طلاق یک منکر نیست که قصد مخالفت شدید کردن با اون رو داشته باشیم طلاق حقی است برای زوجین. اما نمیدونم چرا نمیخواید قبول کنید بهانه های ما برای طلاق کمی خنده دار به نظر میرسه.

    اما اینکه آمار بالای طلاق یک مشکل نیست (!) ....
    آمار بالای طلاق در کشور ما بیشتر نشانه عدم استقلال مادی خانمها و همینطور آگاهی از حقوقشون نسبت به گذشته هست و این یک پیشرفت در حوزه انسانی به حساب میاد. (منظور دلایل طلاق نیست)
    اگه دید فعلی مردم به ازدواج در کشور ما اینطور باشه تقریبا ازدواج بهتر جواب میده. اما اینکه این روش ازدواج درست هست؟ یا اینکه آمار طلاق دقیقا به تعهد ربط داره؟ فکر نمیکنم. طبیعیه افرادی که تعهد بیشتری دارن زندگی نرمال تری هم دارن چه متاهل چه مجرد.

    هر مسئله ای که در طلاق مطرح میشه اشاره به نارضایتی شدید زوجین داره . دلیل اقدام رسمی طرفین هم اینه که می بینن این شرایط اکثرا برطرف نمیشه. پس میشه گفت عمر اون ازدواج تموم شده و برای هر دو نفر فرصت جدید بهتر از تحمل شرایط بد گذشته خواهد بود.
    حالا اینکه عده ای اسطوره ای فکر کنن و ازدواج رو امری دائمی و ماورایی بدونن با واقعیت دنیا سازگار نیست. حتی در حیوانات هم می بینیم بعضیها جفت دائمی دارند و بعضیها هر دوره عوض میکنن که این دلیلی بر خوب یا بد بودن هیچ یک نیست. دلیل ازدواج در کشورهایی مثل ایران اینه که شرایطی نیست که افراد بتونن مستقل زندگی کنن و اگه کاملا مطمئن و آماده هم نباشن باز ازدواج میکنن تا اون کمبودها رو جبران کنن!
    قطعا کسی که بخواد با هر مشکلی جا بزنه اصلا نمیتونه زندگی کنه، ولی قضیه اینه که شاید همون دلایل خنده دار هدف مهم زندگی اون شخص بوده. ما که نمیتونیم برای اون شخص هدف دیگری تعیین کنیم.

    یعنی باید "خوشی" ها رو تعطیل کنیم تا مردم به بدبختی عادت کنند و برای همین هم مشکلات زندگی زناشویی باعث طلاق نشه ؟!؟!

    این همون تفکری است که جناب [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] در [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بهش اشاره کرد، سطح رضایت از زندگی و رضایت از ازدواج و ... هیچ اهمیتی نداره، مهم اینه که کلمه طلاق وارد معادله نشه، همین و بس!
    دیگه منظورش این نبوده که
    فکر نکنم اینجا کسی مخالف حق طلاق باشه، و اشاره ایشون به تلاش برای حل مشکلات بوده. ولی خوب این مشکلات به راحتی قابل حل نیستن. نمیشه انتظار هم داشت یک طرف شخصیتش رو تغییر بده تا با دیگری هماهنگ بشه، پس طلاق گزینه مناسبتریه تا دنبال شخص مناسبی بگردن حالا هر چند بار بشه.
    مشکل مردم ما این تصور هست که با ازدواج انسان کامل میشه = بدون ازدواج ناقصه و چون فقط یک روش برای سعادت و خوشبختی وجود داره(!) کسی که طلاق میگیره حتما مشکل اساسی در زندگی داشته! متاسفانه این قضیه به طرز شدیدتری در مورد خانمها صدق میکنه ...

  12. 7 کاربر از New Ray بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #7
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,322

    پيش فرض

    میتونید بخشی از جمله ام رو که گفتم باید خوشی ها رو تعطیل کنیم بلد کنید تا خودم بفمم کجا همچین حرفی زدم؟!
    دقیقا چی شد که همچین فکری کردید؟!

    اصلا نه ازدواج که زندگی خلاصه ای از خوشی ها و نا خوشی هاست. چه برای یه غربی و چه یه شرقی زمانی مدتی خوشی هست زمانی هم رنج و ناخوشی. طول این زمان ها ممکنه متفاوت باشه اما برا ی همه وجود داره. یعنی هر کی تو زندگیش مشکل داره انتظاراتش پایینه؟ عجب ....

    سطح رضایت از ازدواج خیلی مهمه . .. و این با حرف های من تناقضی نداره. مهم اینه تا زمانی که لیلی به لالای طرف بود چرا سطح رضایتش اینقدر بالا بود؟! پس انسان موجودیه که هر کاری میکنه که فقط خوش باشه و نه تعهد به پایبند بودن به چیزی داره و نه مشکلات رو میپذیره. این انتظار بالا نیست انتظار پوکه
    انتظار بالا یعنی تلاش برای رسیدن به بهترین و برای برخی ازدواج مانعی برای این هدف هست. و برای برخی هم طلاق نگرفتن. نظر اون اون برخی هم برای خودشون قابل احترامه.

    اما شاید بهتر باشه خلاصه ای از حرفام رو بزنم:

    « وقتی کسی ازدواج میکنه یعنی پایبند میشه که مشکلات زوجش رو برای خودش بپذیره. با اونها کنار بیاد در شادی ها کنارش باشه و در غم ها ترکش نکنه. من ازدواج رو میگم نه دوستی معمولی (!).
    نمیتونه پایبند باشه ازدواج نکنه. جبری پشتش نیست. »

    +

    طلاق یک منکر نیست که قصد مخالفت شدید کردن با اون رو داشته باشیم طلاق حقی است برای زوجین. اما نمیدونم چرا نمیخواید قبول کنید بهانه های ما برای طلاق کمی خنده دار به نظر میرسه.

    اما اینکه آمار بالای طلاق یک مشکل نیست (!) و در کل نظرات شما برای خودتون قابل احترامه.
    با این توضیحات منظورتون واضح تر شد و برداشت ابتدایی من اشتباه بود ولی کماکان من صحبت هاتون رو همون تفکر سوختن و ساختن می بینم با بیانی متفاوت. حرفتون درسته که زندگی مجموعه ای از خوشی ها و ناخوشی هاست، ولی فرد لازمه تلاش کنه تا خوشی ها رو بیشتر کنه و ناخوشی ها رو کمتر، و ازدواج یک مکان خاص زندگی نداره که نسبت به این مسئله مستثنی باشه، زمانی که ازدواج کمکی به بالا بردن خوشی ها در زندگی نمی کنه ازدواج نکردن یا طلاق گرفتن صد درصد اوکی است، و نه چیزی که شما در ابتدا گفتید:

    ازدواج یک تعهد است که باید با ضرر و زیانش کنار بیای
    خیر! لحظه ای که شخص دید ضرر ازدواج بیشتر از سودش است میشه اون رو خاتمه داد و این اشکالی نداره، مثل هر چیز دیگه. و در نهایت:

    « وقتی کسی ازدواج میکنه یعنی پایبند میشه که مشکلات زوجش رو برای خودش بپذیره. با اونها کنار بیاد در شادی ها کنارش باشه و در غم ها ترکش نکنه. من ازدواج رو میگم نه دوستی معمولی (!).
    نمیتونه پایبند باشه ازدواج نکنه. جبری پشتش نیست. »
    و این یعنی بعد از ازدواج با بدبختی ها بسوزید و بسازید چون مجبور نبودید ازدواج کنید! مثلا زنی که شوهرش معتاد میشه و کلی بدهی داره و می افته زندان و ... ، نباید طلاق بگیره و باید مشکلاتش رو برای خودش بپذیره چون پایبند شده و وقتی در خوشی کنارش بوده حالا باید در بدبختی کنارش بسوزه و بسازه! محتوای چیزهایی که شما میگید همین است، اگه نیست واضح بیان کنید!

    طلاق یک منکر نیست که قصد مخالفت شدید کردن با اون رو داشته باشیم طلاق حقی است برای زوجین. اما نمیدونم چرا نمیخواید قبول کنید بهانه های ما برای طلاق کمی خنده دار به نظر میرسه.
    مدرنیته چیز جدیدی که اضافه کرد این بود که شما برای طلاق گرفتن لازم نیست بقیه رو توجیه کنید. ازدواج یعنی دو نفر تصمیم می گیرند زندگیشون رو با هم به اشتراک بگذارند. وقتی یکی از این دو نفر (به هر دلیلی) نخواد، این رابطه خاتمه یافته. قرار نیست دلیلش برای من و شما و حتی طرف مقابل توجیه کننده باشه، زندگی خود شخص است، تصمیم خود شخص، قضاوت خود شخص، هر وقت شخص دید بنا به سنجش خودش، صلاحش در موندن در این زندگی نیست شخص می تونه بیاد بیرون.

  14. 6 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #8
    اگه نباشه جاش خالی می مونه مُعین's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2013
    پست ها
    336

    پيش فرض

    با سلام.
    در نوشته های دوستان خوندم که زن حق طلاق نداره؛ کی گفته؟ دوستان بهتره صرفا شنیده هامون رو در انجمن به صورت حکمی بیان نکنیم و لا اقل بگیم: به نظر من زن حق طلاق نداره و نه در قالب یه جمله اخباری که از صحت و سقم اوم مطمئن هستیم جمله رو بیان کنیم. ماده 1133 قانون مدنی که ما رو ارجاع میده به ماده های : 1119،،1129،،،1130 حق طلاق زن رو به رسمیت شناخته. در ضمن قانون مدنی سال هاست تغییری نکرده که بگید شاید جدیدا اینطور شده... فقط قانون حمایت از خانواده در سال 91 تغییر کرده .
    متاسفانه یا خوشبختانه نه به گفته من بلکه به تایید اهل فنی که کارشون این مساله هست ما از ازدواج فقط قسمت عقد نکاح و بخش قبلت یا قبول کردمش رو متوجه میشیم و وقتی حدود 15 یا 16 صفحه عقد نامه محضری رو در مقابل دیدگان میبینیم فقط امضا میکنیم حتی کسانی که سال هاست ازدواج کردن نمیدونن زیر بار چه تعهد ها باچه ضمانت های اجرایی رفتن. و فقط امضا کردن.
    و اینجاست که شخص زرنگ اعم از زن یا مرد میتونه حتی سو استفاده کنه از این مساله . کسانی که میخوان ازدواج کنن بدونن مضحک ترین و مسخره ترین بخش نکاح همون بخش خوندن صیغه به زبان عربی هست .
    و اما : امروزه به دلیل مسایلی مانند عدم وابستگی مالی شدید زن و مرد به همدیگه و قبح کمتر این مساله طلاق بسیار امر عادی هست و مغز شخصی که نمیتونه این مساله رو بپذیره باید تابو باشه نه طلاق.
    البته همه میدونیم عوامل موثر بر جدایی از طریق طلاق بی شمار هست . بنده به نظرم مطالعه ی کتای مبانی جامعه شناسی بروس کوئن که توسط دکتر توسلی و دکتر فاضل که خودشون از برجسته ترین اساتید دانشگاهی کشور و چه بسا پایه گذاران این رشته در ایران هستن میتونه مثمر ثمر واقع بشه در زمینه مسایل اجتماعی.
    موفق باشید

  16. 3 کاربر از مُعین بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #9
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    در نوشته های دوستان خوندم که زن حق طلاق نداره؛ کی گفته؟ دوستان بهتره صرفا شنیده هامون رو در انجمن به صورت حکمی بیان نکنیم و لا اقل بگیم: به نظر من زن حق طلاق نداره و نه در قالب یه جمله اخباری که از صحت و سقم اوم مطمئن هستیم جمله رو بیان کنیم.
    ماده 1133 قانون مدنی: «مرد هر وقت که بخواهد می تواند زن خود را طلاق دهد»
    ماده 1130 قانون مدني- در مورد زير زن مي تواند به حاكم شرع مراجعه و تقاضاي طلاق نمايد در صورتي كه براي محكمه ثابت شودكه دوام زوجيت موجب عسر و حرج است مي تواند براي جلوگيري از ضرر و حرج زوج را اجبار به طلاق نمايد و در صورت ميسر نشدن به اذن حاكم شرع طلاق داده مي شود.
    تبصره - عسر و حرج موضوع اين ماده عبارت است از به وجود آمدن وضعيتي كه ادامه زندگي را براي زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشكل باشد و موارد ذيل در صورت احراز توسط دادگاه صالح از مصاديق عسر وحرج محسوب مي گردد :
    1- ترك زندگي خانوادگي توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالي و يا نه ماه متناوب در مدت يك سال بدون عذر موجه .
    2- اعتياد زوج به يكي از انواع مواد مخدر و يا ابتلاء وي به مشروبات الكلي كه به اساس زندگي خانوادگي خلل وارد آورد و امتناع يا عدم امكان الزام وي به ترك آن در مدتي كه به تشخيص پزشك براي ترك اعتياد لازم بوده است .
    در صورتي كه زوج به تعهد خود عمل ننمايد و يا پس از ترك ، مجددا" به مصرف موارد مذكور روي آورده ، بنا به درخواست زوجه ، طلاق انجام خواهد شد .
    3- محكوميت قطعي زوج به حبس پنج سال يا بيشتر .
    4- ضرب و شتم يا هرگونه سوء استفاده مستمر زوج كه عرفا" با توجه به وضعيت زوجه قابل تحمل نباشد .
    5- ابتلاء زوح به بيماري هاي صعب العلاج رواني يا ساري يا هر عارضه صعب العلاج ديگري كه زندگي مشترك را مختل نمايد .
    از اونجا که شما این دو رو یکی میبینید من متوجه شدم تفاوت دیدگاه من و شما در تعریف "حق" برای زن باید باشه.

  18. 4 کاربر از Ar@m بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #10
    آخر فروم باز ArashMiniStar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    IR/MASHHAD
    پست ها
    3,661

    پيش فرض

    زن حتی حق طلاقم نداشته باشه ی برگ برنده بزرگ داره ب اسم مهریه ک خیلیا دیدم با همین مهریه از رنو ب ماشینای خارجی رسیدن! بهترین کار همون روش اروپاست ک اموالی ک در زندگی مشترک بدست اومده نصف بشه
    ولی متاسفانه اینجا دست تو دماغ کردن هم ب دین مربوط میکنن

  20. 2 کاربر از ArashMiniStar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 1 از 2 12 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •