تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 7 از 26 اولاول ... 3456789101117 ... آخرآخر
نمايش نتايج 61 به 70 از 259

نام تاپيک: ◄◄ زنــــــــان، بهداشت، بیماری ها ►►

  1. #61
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض ماموگرافی

    ماموگرافی یکی از شاخه‌های رادیولوژی و تصویربرداری از طریق اشعه x است که پستان را بررسی می‌کند. یکی از آزمونهای تشخیصی برای بررسی پستان است که توسط دستگاه مخصوصی بوسیله اشعه x صورت می‌گیرد که اشعه‌هایی با کیلوولتاژ پایین ، با دامنه حدود 32-28 کیلوولت را تولید می‌کند، این امواج به بهترین وجه بافت نرم پستان را نشان می‌دهند.


    ماموگرافی طبیعی
    بافت طبیعی پستان در یک تصویر ماموگرافی عبارتست از نسج غددی ، مجاری و بافت پیوندی ، در یک زمینه چربی که با افزایش سن فرد در حال تغییر است. با افزایش سن ، تحلیل پستان رخ می‌دهد، به نحوی که بافت غددی کوچکتر می‌شوند.

    کاربرد ماموگرافی
    ارزیابی بیمارانی که توده پستان مشکوک دارند.
    پیگیری سرطان پستان درمان شده با برداشتن قسمتی از پستان و رادیوتراپی.
    پیگیری پستان مقابل در فردی که یک پستان به خاطر سرطان برداشته شده است.
    برای بیماریابی زنان بالای 40 سال از نظر سرطان پستان.

    ظهور توده در ماموگرافی
    علامت اصلی سرطان در ماموگرافی توده‌ای با حدود نامنظم و غیر مشخص یا خاردار می‌باشد. یک علامت مهم که نشان دهنده بدخیمی است، رسوبات نقطه‌ای و ظریف کلسیم بر روی ضایعه مخفی یا مشکوک پستان است که آنها را کلسیفیکاسیونهای ریز بدخیم می‌گویند. سایر علایم ماموگرافی که بر تشخیص سرطان پستان دلالت می‌نمایند، عبارتند از: بهم خوردن بافت پستانی مجاور و ضخیم شدن پوست پستان است. توده‌های خوش خیم ، اغلب کروی هستند و حاشیه‌های کاملا مشخص دارند و اغلب حاوی رسوبات کلسیم هستند ولی در اینجا رسوبات کلسیم ریز نبوده و بزرگتر و ناصافتر از کلسیفیکاسیون بدخیم بوده و اغلب بصورت حلقه‌ای هستند.

    بیماریابی پستان (Screening)
    ماموگرافی قادر است در زنان بدون علامت سرطانهای مخفی پستان را ، حتی پیش از قابل لمس شدن توده ، شناسایی کند. روشهای بیماریابی با استفاده از ماموگرافی به علت تشخبص زود هنگام سرطان قادر به کاهش 33% موارد مرگ و میر بیماران بوده است. جامعه سرطان آمریکا پیشنهاد می‌کند که تمامی زنان از سن 20 سالگی برنامه معاینه پستان توسط خود فرد را آغاز کرده و در سن 35 سالگی یک ماموگرافی پایه انجام دهند. بررسی ماموگرافی طی سنین 40 تا 50 سالگی باید بنا به درخواست پزشک در موارد مشکوک انجام گیرد. و پس از 50 سالگی انجام ماموگرافی سالیانه ضرورت می‌یابد.

    انواع دیگر ماموگرافی
    گزرو ماموگرافی
    این تکنیک مشابه ماموگرافی است، جز اینکه تصویر آن بجای فیلم شفاف معمولی بر روی صفحات گزرو گرافیک ثبت می‌گردد. این روش قادر است تنها با تابش یک نوبت اشعه ، جزئیات بافت نرم پستان ، دیواره قفسه سینه (از لحاظ متاستاز) نواحی محیطی پستان و ناحیه زیر بغل را نشان دهد.

    ماموگرافی با درشت‌نمایی
    این تکنیک جزئیات بافت را بصورت دقیقتری نشان می‌دهد، به همین دلیل دقت تشخیصی آن در سرطان پستان افزایش می‌یابد. درشت‌نمایی حدود 5/1 برابر بوده و با آن می‌توان حدود توده‌های پستانی ، درجه و خصوصیات رسوب کلسیم در توده را بطور واضح مشاهده کرد.

    سایر روشهای بررسی پستان
    روشهایی مانند سونوگرافی ، فلومتری با داپلر (بررسی جریان خون پستان) ، اسکن نوری پستان و MRI نیز در بررسی پستان کمک کننده خواهند بود.

    سرطان پستان
    سرطان پستان شایعترین سرطان زنان و علت اول مرگ و میر ناشی از سرطان در بین زنان 44-40 ساله است و معمولا به صورت توده بدون درد سینه تظاهر می‌کند

    دانشنامه رشد

  2. #62
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض

    معرفی دستگاه ماموگرافي
    فيزيکدان آلماني ) تظاهرات راديوگرافيکي سرطان سينه را گزارش کرد .
    او مکانيزم چگونگي انتشار سرطان سينه را توضيح داد .اولين کليشه راديوگرافي از سينه تشخيص زنده توسطkleinschmidt ساخته شد و در سال 1927 در کتاب مرجع پزشکي آلماني نمايش داده شد و در دهه 30 در آمريکاي جنوبي ، ايالات متحده و اروپا ماموگرافي شروع شد . استفاده از ماموگرافي براي تشخيص سرطان سينه کمتر مورد توجه قرار گرفت .
    اين کار توسط چند تن از مهندسين از جمله le Borgne از اورگوئه ، Gershon – cohen از ايالات متحده و Gros از آلمان ادامه داده شد و چندين تکنيک کلينيکي از تصويربرداري ماموگرافي منتشر شد .در آن زمان اهميت ميکروکليسفيکاسيون بسيار تحت مطالعه بود .
    در ميانه دهه 50 ، ماموگرافي بعلت ظرافتهايي مانند تيوب اشعه x باولتاژ پائين با آند از جنس موليبدن و جزئيات بالا ، فيلم راديولوژي صنعتي ، بعنوان يک وسيله کلينيکي واقعي تصور مي شد . در اين زمان ، Egan از ايالات متحده و Gros از آلمان بخاطراستفاده از ماموگرافي براي تشخيص و ارزيابي سرطان سينه به شهرت رسيدند .زيروگرافي در دهه 60 توسط Wolfc و Ruzicka ابداع شد .زيروگرافي در مقايسه با فيلم صنعتي x-ray دوز دريافت شده توسط شخص را کاهش داد .

    در سال 1913 ، Soloman (
    با دستيابي به يافته هاي فيزيکي بسياري ، تصاوير زيروگرافي براي درک و ارزيابي آسانتر شدند و زيروماموگرافي بطور وسيعي براي ارزيابي بيماري سينه مورد استفاده قرار گرفت .از اين زمان بود که اولين تلاشها براي تصويربرداري عمومي شروع شد .
    ترکيبي از رزولوشن بالا ، فيلمهاي x-ray با سرعت بالا و صفحات فولي ، اولين بار توسط شرکت DuPont معرفي شد .
    چنانکه ميزان پرتوگيري بيمار به مقدار زيادي کاهش پيدا کرد .ترکيب فيلم –صفحه در سال 1975 توسط دو شرکت DuPont و Kodak بهبود يافت .در اين زمان فيلمهايي با کيفيت بسيار بالا توليد مي شد در حاليکه پرتوگيري بيمار نيز کاهش پيدا کرده بود .
    در اين سال فيلمهايي با دوز پائين تر ، تکنيک بزرگنمايي و استفاده از گريد براي کاهش پرتوهاي ثانويه (Scatter)
    معرفي شدند .امروزه ثابت شده که ماموگرافي با کيفيت بالا ، معاينات دقيق فيزيکي ، چک آپهاي ماهانه سينه توسط خود شخص (BSE)باعث بهتر آشکار شدن سرطان سينه درمراحل ابتدايي ميشود .يعني در مراحلي که سرطان قابل درمان مي باشد .



    پروژه Breast Cancer Detection Demonstration Project )BCDDP )
    در سال 1973 انجام شد .در اين پروژه 280000 زن در سال براي مدت 5 سال از 29 ناحيه از ايالات متحده مورد عکسبرداري قرار گرفتند .
    اين پروژه توسط شرکتهاي American cancer society)ACS)و(NCI(National Cancer Institute انجام شد .در اين پروژه ثابت شد که معاينات باليني ، عکسبرداري ، ماموگرافي و BSE به تشخيص زودتر سرطان کمک مي کند و بيشتر از 41% از بيماران مبتلا به سرطان فقط با ماموگرافي مشخص شدند و حتي درصد بيشتري از افراد مبتلا به سرطان سينه در مراحل ابتدايي ، توسط ماموگرافي شناسايي شدند .اگر چه پروژه موفق طراحي نشده بود تا ثابت کند که تشخيص سريع و زودرس سرطان سينه باعث افزايش نسبت زنده ماندن مي شود اما دليل محکمي شد تا در کشورهاي Nether land و سوئد و آلمان کنترلهاي علمي دقيقي انجام شود که نشان داد تشخيص زودرس سرطان سينه باعث بالا رفتن نسبت علاج پذيري آن مي شود .
    سازمان بيمه سلامتي در نيويورک نيز با انجام ماموگرافي برروي زنان بالاي 50 سال ثابت کرد که تشخيص زودرس سرطان سينه ، نسبت مرگ و مير را کاهش مي دهد .
    هدف MQSA اين بود که ماموگرافي با کيفيت بالا و با بهترين شرايط قابل قبول توسط کسانيکه مسئوليت کامل براي انجام کار
    را پذيرفته اند انجام پذيرد .

    Risk factor ها :
    ارزيابي کردن احتمال خطر در زنان براي گسترش سرطان سينه يک پروسه پيچيده است . تاريخچه عود بيمار براي تعيين کردن علتهاي نهاني بايد مشخص شود .راديولوژيست اين علتها را بعد از انجام ماموگرافي و گزارش آن،تصور مي کند.
    به جز جنسيت فاکتورهاي موثر بر ابتلا به سرطان سينه عبارتند از : سن ، سابقه فاميلي و تاريخچه هورموني

    1. سن :‌درصد ابتلا به سرطان سينه با بالا رفتن سن ، افزايش مي يابد .
    2. سابقه فاميلي :خانمي که دختر ، خواهر و يا مادرش قبلاً مبتلا به سرطان سينه شده اند بخصوص در سنين پائين ، ريسک بالايي براي مبتلا شدن دارند .اگر چه مطالعات نشان داده است که تنها 6/13% از افراد مبتلا به سرطان سينه
    داراي سابقه فاميلي هستند .
    3. تاريخچه هورموني :هورمونها در طول مدت رشد ، قاعدگي و شيردهي تحت تاثير بافت غده اي سينه هستند ، اگر چه مقدار هورمون در آغاز يائسگي کاهش مي يابد .در نتيجه بافت غده اي سينه حساسيت بيشتري دارد به carcinagens در طول menarch .
    زناني احتمال بالايي براي مبتلا شدن به سرطان سينه را دارند که در سنين پائين قاعده شده اند (شروع قاعدگي قبل از سن ?2 سالگي ) يا دير يائسه شده اند (بعد از 52 سالگي )و يا تولد اولين نوزادشان بعد از 30 سالگي بوده است .

    ماموگرافي تشخيصي
    ماموگرافي تشخيصي چيست ؟
    ماموگرافي تشخيصي يک راديوگرافي از پستانهابراي رد يا تاييد شکايات يا آبنرماليهاي پستان است که در معاينات فيزيکي يا ماموگرافي معمولي تشخيص داده شده است . ماموگرافي تشخيصي از نظر تعداد نماهاي (view)گرفته شده با ماموگرافي معمولي متفاوت است از اين نظر که تعداد نماها در ماموگرافي تشخيصي بسيار بيشتر از ماموگرافي معمولي است(در ماموگرافي معمولي فقط دو نما انجام ميشود ).بنابراين ماموگرافي تشخيصي وقت و هزينه بيشتري در بر دارد .


    هدف ماموگرافي تشخيصي
    هدف تشخيص دقيق سايز (اندازه )و موقعيت (مکان )آبنرماليهاي پستان و به تصوير کشيدن بافت اطراف توده مي باشد .
    در بسياري از موارد ماموگرافي تشخيصي به تشخيص آبنرماليهاي خطرناکي که بسيار شبيه بافت غير کانسر هستند کمک مي کند .
    وقتي تشخيص بين کانسر و غير کانسر مقدور نباشد راديولوژيست توصيه مي کند که بيمار 6 ماه بعد يک ماموگرافي معمولي به عمل آورد .اگر در ماموگرافي تشخيصي به وجود آبنرمالي مشکوک شديم ممکن است معاينات تکميلي از پستانها مثل سونوگرافي يا بيوپسي توصيه شود . بيوپسي تنها راه مطمئن براي تشخيص کانسر سينه در زنان است .


    چه نماهايي در ماموگرافي تشخيصي گرفته مي شود ؟
    نماهاي معمولي در ماموگرافي تشخيصي شامل نماي کرانيوکودال(CC)، نماي ابليک لترال داخلي (MLO)و نماهاي اضافه مورد نياز براي موارد خاص .اين نماها شامل نماي لترال داخلي LM(براي هر طرف )از طرفين به سمت مرکز ريه chest ، و نماي داخلي خارجي ML از مرکز ريه به سمت خارج ريه بزرگنمايي نماي CC ، و ديگر نماهاي اختصاصي ماموگرافي مثل نماهاي بزرگنمايي شده و کمپرس شده مي باشد .


    چه آبنرماليهايي توسط ماموگرافي تشخيصي قابل تشخيص مي باشد ؟
    ماموگرافي موارد تشخيص متعددي دارد ، دو تا از مهمترين موارد :تشخيص کليسفيکاسيونها و توده ها Masses مي باشد .
    کليسفيکاسيونها ذرات معدني اضافي در بين نسوج پستان هستند که در کليشه ماموگرافي به صورت ذرات سفيد فضاگير ديده مي شوند .
    دونوع کلسيفيکاسيون وجود دارد :
    1- ماکروکليسفيکاسيون ، 2- ميکروکليسفيکاسيون
    Mass:تجمعي از گروه سلولها که از بافت اطرافشان سخت تر (dens)هستند .
    Cyst:کيسه اي از مايع است که ممکن است به صورت mass در ماموگرافي ديده شود .
    ممکن است از سونوگرافي براي تشخيص بين cyst و mass هاي مايع استفاده کنند .
    کليسيکاسيونها ، توده ها masses ، و ديگر مواردي که ممکن است در ماموگرام ديده شوند ؟
    ميکروکليسفيکاسيونها :ذرات خيلي ريز( کمتر از 50/1 inch يا کسري از ميليمتر ) کلسيم در پستان هستند .
    وقتي که تعداد زيادي از ميکروکليسفيکاسيونها در يک ناحيه ديده شوند احتمال يک کانسر کوچک وجود دارد .تقريباً نيمي ازکانسرهاي تشخيصي داده شده با ماموگرافي به صورت تجمعي از ميکروکليسفيکاسيون ظاهر مي شوند .ميکروکليسفيکاسيون ها مهمترين علامت مشترک در کارسينومايin situ مجاري پستان مي باشند .(يک کانسر زود هنگام مجاري پستان ).
    تقريباً 90% کارسينوماي insitu مجاري پستان با ميکروکليسفيکاسيونها همراه هستند .ميکروکليسفيکاسيونها هميشه نشان دهنده يا علامت کانسر نيستند .شکل و اندازه ميکروکليسفيکاسيون ها به راديولوژيست کمک مي کند تا کانسر را تشخيص دهد .
    در بعضي از موارد کليسفيکاسيون ها نشان مي دهند که نيازي به بيوپسي وجود ندارد . در عوض ، پزشک ممکن است يک ماموگرافي بعد از 6 ماه را توصيه کند . در بقيه موارد ، ميکروکليسفيکاسيون ها خيلي مشکوک هستند و بيوپسي توصيه مي شود .
    فقط حداکثر 17% از کليسفيکاسيون هاي بيوپسي شده کانسر هستند . راديولوژيست ممکن است شکل کليسفيکاسيون ها را به صورت pleomorphic يا polymorphic در ريپورت ماموگرافي گزارش کند .


    ماکروکليسفيکاسيونها :
    ذرات سخت کلسيمي هستند که معمولاً با cyst هاي تغيير شکل يافته يا با نسوج مرده تغيير شکل يافته پستان همراه هستند ، مثل عروق کلسيفيه شده قديمي . ضايعات کهنه يا تورم ها . ماکروکليسفيکاسيونها معمولاً غير کانسري هستند و بيوپسي توصيه نمي شود . ماکروکليسفيکاسيونها در 50% در زنان بالاي 50 سال ديده مي شوند .


    توده ها masses :
    تغيير مهم ديگري که در ماموگرام ديده مي شوند ، masses(توده ها )هستند که ممکن است با يا بدون کليسفيکاسيون ها باشند . يک توده يا mass تجمعي از سلولها است که از بافت اطراف خود سخت تر(dense)است .يک کيست (cyst)(تجمع غير سرطاني از مايع در پستان )ممکن است به صورت يک توده mass در ماموگرام ديده شود .
    کيست cyst نه در معاينات فيزيکي به تنهايي و نه در ماموگرافي به تنهايي قابل تشخيص مي باشد حتي اگر علائم مشخص کننده cyst وجود داشته باشد .براي اطمينان از اينکه توده cyst است سونوگرافي از پستان و Aspiration با سوزن توصيه مي شود .مثل تمام مواردي که همراه با کليسفيکاسيون هستند يک توده mass ممکن است که به علت موارد کانسري يا غير کانسري باشد .
    بعضي از توده ها ممکن است با ماموگرافي هاي دوره اي تشخيص داده شوند در حاليکه براي بعضي ديگر از توده ها ممکن است بيوپسي توصيه شود .شکل و اندازه و همچنين شکل لبه هاي توده (mass) به راديولوژيست براي رد يا تائيد کانسر کمک مي کند .ماموگرافي هاي قبل بسيار موثرند و از بيوپسي هاي غير ضروري ممانعت به عمل مي آورد .بنابراين به همراه داشتن ماموگرافي هاي قبل توسط بيمار خيلي مهم است به خصوص اگر بيمار بخواهد از متد ديگري از ماموگرافي استفاده کند .


    Density :
    بافت غده اي پستانها يا سفتي هاي پستانها به صورت مناطق سفيد رنگ در فيلم ماموگرافي ديده مي شوند .عموماً ، زنان جوانپستانهاي سفت تري نسبت به زنان مسن تر دارند .در ماموگرافي سفتي هاي پستان به سختي از ميکروکليسفيکاسيونها و ديگر توده ها قابل تشخيص مي باشند ، زيرا آبنرمالهاي پستان به صورت مناطق سفيد رنگ در ماموگرام ديده مي شوند .بعد از يائسگي
    بافت غده اي پستانها توسط چربي جايگزين مي شوند به همين دليل آبنرماليها در ماموگرافي به آساني قابل تشخيص مي شوند بنابراين اکثر پزشکان ماموگرافي سالانه راديوگرافي قبل از سن 40 سالگي توصيه نمي کنند مگر اينکه احتمال کانسر پيشرفته در آنان زياد باشد .قانوناً مراکز ماموگرافي بايد يک گزارش دقيق از ماموگرافي در طي 30 روز از زمان ماموگرافي به بيمار ارائه دهند .
    اين گزارش يک کپي از ريپورت راديولوژيست نيست ، بلکه يک مدرک جداگانه اي است که به طور واضح وجود آبنرمالي و اطلاعات عمومي درباره آن را توضيح مي دهد .خانمي که مستقلاً خودش مراجعه کرده است بايد همچنين يک کپي از ريپورت راديولوژيست را دريافت کند .اين نامه همچنين لزوم تصويربرداري هاي تکميلي يا بيوپسي را مشخص مي کند .خانمها اگر اين نامه به دستشان
    نرسد بايد با مرکز ماموگرافي تماس بگيرند .
    ديگر آزمايشات يا پروسه ها که ممکن است براي رد يا تائيد آبنرماليهاي سينه انجام شود :
    ماموگرافي به تنهايي نمي تواند تشخيص دهد که ضايعه آبنرمال کانسر است . اگر چه بعضي از آبنرماليها ممکن است malignancy باشند.اگر ماموگرافي احتمال خيلي قوي کانسر را بدهد ، تصويربرداري تکميلي يا بيوپسي توصيه مي شود.
    در بيوپسي پستان ،بافت برداشته شده از پستان در زير ميکروسکوپ آزمايش مي شود ،اين تنها راه تشخيص قطعي کانسر پستان است.
    بين 65% تا 80% از بيوپسي ها غير کانسري هستند .
    ديگر آزمايشات تصويربرداري که ممکن است توصيه شوند شامل :
    - سونوگرافي : مخصوصاً براي تشخيص cyst ها از توده ها
    - MRI پستان : مخصوصاً براي پستانهايي که با عمل زيبايي پرشده اند ( implant ).
    - بقيه آزمايشات مثل پزشکي هسته اي يا T – scan.
    داکتوگرافي : يا گرافي از مجاري پستان که گاما galactography خوانده ميشود .که ماموگرافي با يک ماده
    حاجب مخصوص است براي نشان دادن مجاري پستان . داکتوگرافي براي تشخيص علت آبنرماليهاي نوک پستان و تشخيص
    introductal papilloma بسيار با ارزش است .

    ماموگرافي
    اين دستگاه براي راديوگرافي از ناحيه پستان براي خانمها استفاده مي شود.
    شامل تيوب اشعه ايکس مخصوص ماموگرافي، نگهدارنده کاست و وسيله کمپرس است.
    دستگاه مي تواند با زاويه ديگر به طور اتوماتيک در دو وضعيت افقي ثابت شود.فيلم هاي مخصوص ماموگرافي در نگهدارنده سبک و محکم قرار داده مي شود و مشخصات بيمار به کمک سيستم مشخصات روي فيلم ثبت مي شود.


    ژنراتور:
    از ژنراتور 6 پالس استفاده مي شود،در نتيجه زمان اکسپوژر کوتاه خواهد بود ومحوي ناشي از حرکت حداقل مي شود.
    امکان کنترل mAs نيز وجود دارد.
    تيوب اشعه ايکس:
    معمولا دراين دستگاه از تيوب مخصوص با آند موليبدنيومي استفاده مي شود.



    ماموگرافي چگونه انجام مي شود : تصويربرداري و Positioning
    اين مطالب نشان مي دهد که چگونه نماهاي مختلف در ماموگرافي انجام مي شود و چگونه بيمار بايد position بگيرد تا تصويري با کيفيت تهيه شود .اطلاعات گردآوري شده در اين قسمت به منظور اطلاع رساني به تکنولوژيستهاي ماموگرافي ،متخصصين امور بهداشت و سلامتي و بيماراني که راغبند درباره تصويربرداري و position بيشتر بدانند ، تهيه شده است.


    نماي Medio – lateral oblique view )MLO):
    MLO به طور ابليک يانماي زاويه دارگرفته مي شود . در ماموگرافي معمولي نماي MLO بر نماي لترال 90 ارجحيت دارد زيرا قسمت اعظم بافت پستان مي تواند به تصوير کشيده شود ، در نماي MLO ، عضلات ريه بايد از بالا تا 4/1 فوقاني خارجي پستان و زير بغل به صورت ابليک و تا زير نوک پستان يا حتي پائين تر قابل رويت باشد .شکل عضلات بايد هلالي يا به صورت «ولو »شده به سمت خارج باشد که نشان دهنده ريلاکس (شل )بودن عضلات است .حتي ميان پستان بايد نقطه سانتر MLO باشد .
    خيلي مهم است که compression در طول تصويربرداري انجام شود و نوک پستان بايد در اين نما نشان داده شود ، و همچنين قسمتي از شکم بايد قابل رويت باشد به علامت اينکه تمام پستان در فيلد هست .
    1.براي گرفتن نماي MLO ، تکنولوژيست ماموگرافي به تيوب زاويه 60–30 مي دهد ، صفحه نگه دارنده ماموگرافي که حامل کاست فيلم و يا دتکتور ديجيتال است پستان را نگه مي دارد.صفحه نگه دارنده بايد با عضلات قفسه سينه موازي باشد و لبه بالايي صفحه نگه دارنده بايد هم سطح زير بغل باشد .
    2.در طي نماي MLO بيمار بايد با Stand ماموگرافي زاويه 45 درجه داشته باشد .تکنولوژيست از بيمار مي خواهد که آرنج خود را بالا برده و با دست دستگيره دستگاه را بگيرد، بيمار کمي به طرف جلو خم مي شود ، تکنولوژيست بايد بازو و پستان را بالا کشيده و قسمت وسط پستان را به طرف جلو بکشد .تکنولوژيست سپس کمپرسور را خواهد بست ، طوريکه فقط استخوان کلاويکل نمايان باشد .
    3.پس از اينکه کمپرسور ثابت شد ، و تکنولوژيست اطمينان حاصل مي کند که هيچ مشکلي در فيلد تصوير وجود ندارد .سپس از بيمار پوزيشن داده شده مي خواهد که همانطور بايستد و خودش براي اکسپوز اتاق را ترک مي کند .


    نماي Cranio – Caudal view) CC):
    در نماي CC پستان از بالا تصويربرداري مي شود .اين نما هم در ماموگرافي معمولي و هم در ماموگرافي تشخيصي به عمل مي آيد .
    در نماي CC بايد بافت غده هاي پستان کاملاً قابل رويت شوند . بافت چربي نزديک عضلات پستان بايد به صورت نوارهاي تيرهمشخص باشد و در پشت آنان بايد عضلات قفسه سينه ديده شود . نوک پستان (nipple)بايد مشخص باشد .


    Positioning :
    1. تکنولوژيست ماموگرافي ، پستان را حداکثر cm 2 بالا مي آورد و ارتفاع صفحه نگه دارنده را تنظيم مي کند در نتيجه بيمار مي تواند صفحه نگهدارنده را با دستش لمس کند .
    2. تکنولوژيست ، در امتداد خط مياني پستان مورد نظر يا پشت سر بيمار مي ايستد و از بيمار مي خواهد که سرش را به سمت او برگرداند . سپس تکنولوژيست پشت و شانه بيمار را به سمت جلو برده و به صفحه نگهدارنده نزديک مي کند .تکنولوژيست با دست ديگرش زير پستان بيمار را نگه داشته و آن را روي « صفحه نگهدارنده » مي گذارد .پستان به طرف خود بيمار چرخانده مي شود، در نتيجه قسمت خارجي پستان به سمت جلو مي چرخد .
    3.سپس تکنولوژيست کمپرسور را مي بندد تا اطمينان حاصل کند که هيچ قسمتي در قسمت لترال به جا نمانده است .تکنولوژيست مي تواند دست خود را بر روي شانه بيمار گذاشته و پوست بيمار را کشيده و اطمينان حاصل کند که هيچ چيز خارج از فيلد اشعه X نيست .وقتي کمپرسور فيکس شد تکنولوژيست از بيمار مي خواهد تا همانطور بايستد و خودش براي اکسپوز اتاق را ترک مي کند .


    نمايMedio – lateral view) ML ):
    در نماي ML از مرکز قفسه سينه به سمت خارج تصويربرداري مي شود .اگر نماي ابليک گرفته نشود ، پوزيشن Medio – lateral ممکن است بر نماي latero – medial ارجحيت داشته باشد .
    در نماي ML تصاوير پستان از قسمت خارجي پستان به سمت قسمت مرکز قفسه تصويربرداري مي شود تا ناحيه لترال (خارجي ) پستان جايي که بيشترين تغييرات پاتولوژيک يافت مي شود به فيلم نزديکتر باشد .به هر حال اگر پزشک قسمت مياني پستان را بيشتر مد نظر داشته باشد نماي LM ممکن است انتخاب شود .در نماي ML عضلات ريه بايد به صورت باندهاي روشن باريک حداقل در نيمي از تصوير ديده شود .نوک پستان بايد در تصوير ديده شود و قسمتي از شکم بايد در زير پستان ديده شود .


    پوزيشن بيمار براي نماي ML :
    1-تکنولوژيست تيوب اشعه X را با زاويه لترال 90 قرار مي دهد و بايد مطمئن شد که Marker درست انتخاب شده است .
    2-تکنولوژيست ارتفاع صفحه نگه دارنده را تا حدود زير بغل تنظيم کرده و از بيمار مي خواهد تا بازوي خود را به سمت جلو کشيده و به موازات صفحه نگه دارنده قرار دهد .سپس پستان بيمار را از پائين به سمت خارج کشيده و کمپرسور را مي بندد ، تکنولوژيست دست ديگرش را روي پشت بيمار گذاشته و بيمار را به سمت stand مي برد . اگر پستان ديگر در فيلد قرار گرفت تکنولوژيست از بيمار مي خواهد تا آن را از فيلد خارج کند . در بعضي ازموارد از يک پلاستر کاغذي براي خارج کردن پستان از فيلد استفاده مي شود .تکنولوژيست پلاستر را به جناق سينه بيمار مي چسباند و پستان را به عقب به سمت پشت بيمار مي کشد .
    3- وقتي کمپرسور ثابت شد ، تکنولوژيست از بيمار مي خواهد همانطور بماند و براي اکسپوز اتاق را ترک مي کند .

    نمايLatero – Medial view) LM):
    نماي LMتصويربرداري پستان از قسمت خارجي به سمت مرکز قفسه است ، وقتي که پزشک قسمت مياني پستان را بيشتر مد نظر داشته باشد نماي LM استفاده مي شود .
    1. براي نماي LM تکنولوژيست تيوب را در حالت 90 قرار مي دهد .بايد اطمينان حاصل کرد که مارکرهاي صحيح استفاده شده است .ارتفاع صفحه نگه دارنده تا بالاي استرنوم تنظيم مي شود و صفحه نگه دارنده در بين دو پستان بيمار قرار مي گيرد .
    2. تکنولوژيست از بيمار مي خواهد که بازوهاي خود را بالا برده و دستهاي خود را روي دستگيره دستگاه قرار داده طوري که آرنجهايش بالا قرار گيرند و همچنين از بيمار خواسته مي شود چانه خود را تا جايي که امکان دارد به سوي لبه صفحه نگهدارنده ببرد .
    پستان بيمار از پائين به سمت خارج کشيده مي شود و کمپرسور بسته مي شود . بيمار به سمت صفحه نگه دارنده برده مي شود .
    اطمينان حاصل کنيد که بازوي بيمار تحت فشار نيست .
    3. از بيمار خواسته مي شود که همانطور بايستد و تکنولوژيست براي اکسپوز اتاق را ترک مي کند.

    Frequently asked questions about Mammography and breast cancer

    ماموگرام چيست ؟
    يک تصويربرداري با استفاده از اشعه X براي به تصوير کشيدن جزئيات پستان است .در ماموگرافي از دز پائين اشعه X ، کنتراست بالا ، فيلم High resolution و دستگاهي که اختصاصاً براي تصويربرداري از پستان طراحي شده است استفاده مي شود.درماموگرافي ديجيتالي (digital)از دستگاهي با گيرنده هاي (Receptor)ديجيتالي و کامپيوتر به جاي کاست فيلم استفاده مي شود .ماموگرافي نقش بسزايي در تشخيص سرطانهاي پستان دارد که اين باعث افزايش شانس
    موفقيت درمان و بقاي بيمار مي گردد . وزارت دارو و غذاي آمريکا «FDA»گزارش مي دهد که ماموگرافي مي تواند حداکثر85% از سرطانهاي پستان را چندين سال قبل از اينکه به صورت يک توده (Lump)احساس شوند تشخيص دهد .

    چرا بعضي مواقع ماموگرافي ناراحت کننده است ؟
    بيمار احساس فشار ، نه درد ، مي کند .اگر شما احساس ناراحتي مي کنيد لطفاً تکنولوژيست را در جريان بگذاريد .کيفيت ماموگرام به شدت فشرده کردن compression پستان بستگي دارد که آن هم بعضي وقتها باعث ناراحتي مي شود .
    compression حرکات پستان را کاهش مي دهد ،اين حرکات باعث عدم وضوح تصاوير مي شوند .ضخامت زياد پستان scattering اشعه X را افزايش مي دهد که باعث خرابي تصوير مي شوند .کل دز دريافتي در پستان بوسيله يک compression خوب کاهش مي يابد.compression پستان باعث پهن شدن آن شده که در نتيجه کل بافتهاي پستان در تصوير قابل رويت مي گردند .

    چه وقت بايد ماموگرافي انجام داد ؟
    انستيتو ملي سرطان توصيه مي کند خانمهاي 40 ساله هر ساله يا دوسال يکبار يک ماموگرافي معمولي (screening) انجام دهند .باشروع سن 50 سالگي هر ساله بايد ماموگرافي انجام شود .بيماران High risk کانسر پستان خصوصاً کسانيکه سابقه فاميلي کانسر پستان دارند بايد با پزشک خود درباره شروع ماموگرافي قبل از 40 سالگي مشورت نمايند .
    بسته به نتيجه ماموگرافي معمولي يا به عنوان قسمتي از پيگيري ، ماموگرافي تشخيصي انجام مي شود .خانمها ممکن است به ماموگرافي هاي مجدد و آزمايشات تشخيصي ديگر احتياج پيدا کنند .با پزشک خود مشورت کنيد .

    آيا براي انجام ماموگرافي به نسخه پزشک نيازمندم ؟
    خير،اکثر مراکز ماموگرافي اجازه مي دهند خانمها براي گرفتن وقت ماموگرافي معمولي و انجام آن بدون نسخه مراجعه کنند.
    مرکزي که ماموگرافي معمولي را تهيه مي کند به نام پزشک نيازمند است تا ريپورت را براي او ارسال نمايد .
    بنابراين بيمار مي تواند از اينکه اين آزمايش کلينيکال براي پزشک او ارسال مي شود اطمينان حاصل کند.بنابراين اگر يک آبنرمالي پيدا شد ، پزشک قادر خواهد بود آن را يگيري کند .ماموگرافي تشخيصي بر اساس آبنرماليهاي تشخيص داده شده با ماموگرافي معمولي انجام مي شود ، يا براي خانمهايي که مشکلاتي در پستان دارند .در ماموگرافي تشخيصي حتماً نسخه پزشک الزامي است .
    آيا ماموگرافي جانشين معاينات فيزيکي (دستي )مي گردد ؟
    خير ،بهترين شانس يک خانم براي تشخيص زود هنگام کانسر پستان ترکيبي از ماموگرافي هاي منظم همراه با معاينات دستي(فيزيکي )پستان توسط يک پزشک با تجربه است .براي تشخيص قطعي سرطان معاينات دستي و ماموگرام تکميل کننده همديگر هستند .يک خانم بايد معاينات دستي را خودش به طور ماهانه انجام دهد .

    ماموگرام Baseline(راهنما )چيست ؟
    ماموگرام Baseline يک سري تصاويري است که براي مقايسه با آخرين ماموگرام استفاده مي شود و آن معمولاً اولين ماموگرام معمولي بيمار است ،مگر اينکه آن فيلمها غير قابل دسترسي باشد.بيماران بايد سعي کنند فيلمها را نگه دارند و يا زمان و مکان انجام ماموگرافي را به خاطر بسپرند .ماموگرام هاي قبلي براي کمک به تشخيص در ماموگرام هاي فعلي و آتي بسيار لازمند.
    بيماراني که ماموگرام Baseline ندارند به احتمال زياد به نماي تکميلي ، پيگيريها و بيوپسي نياز خواهند داشت .
    اگر ماموگرام هاي قبلي در دسترس باشند مطالعات و آزمايشات تکميلي کمتري نياز خواهد بود .

    انجام ماموگرافي چقدر طول مي کشد ؟
    از مرکزي به مرکز ديگر متفاوت است .ولي از زمانيکه اسم بيمار خوانده مي شود ماموگرافي معمولي 15 دقيقه، ماموگرافي تشخيصي دو برابر ؛ 30 دقيقه و بيوپسي پستان معمولي يکساعت زمان خواهد برد .

    Cleavage view چيست؟
    Cleavage view که معمولاً (Valley view)خوانده مي شود ،يک ويوي ماموگرام است که در آن تصاوير از قسمت وسطي (مرکزي )دو پستان تهيه مي گردد .وقتي تصويري از يک پستان تهيه مي شود و پستان ديگر خارج از فيلد compression قرار مي گيرد، قسمتي از بافت پستان مورد نظر ممکن است به خارج از فيلد کشيده شده و خارج از فيلد قرار بگيرد .براي به تصوير کشيدن هر چه بيشتر قسمت وسطي ، تکنولوژيست هر دو پستان را در فيلد قرار داده و از قسمت ميان هر دو پستان تصوير تهيه مي کند . Cleavage view همچنين زماني که يک دانسيته مشکوک در لبه مياني پستان در فيلم ماموگرام ديده شود و راديولوژيست نياز دارد اين دانسيته را بيشتر ببيند ،تهيه مي گردد.همچنين زماني که راديولوژيست يک نقطه مشکوک در نماي ابليک مديو -لترال (MLO)ببيند و نتواند آن ناحيه را در نماي(CC)کرانيو –کودال پيدا کند نماي Cleavage view تهيه مي شود .

    اگر عمل زيبايي پستان انجام داده باشم بايد ماموگرافي انجام دهم ؟
    بله ، خانمها با پستانهاي implant شده بايد مانند ديگر خانمها ماموگرافي هاي روتين را داشته باشند .به هر حال به خاطر عمل implant چندين نماي اختصاصي که اجازه مي دهد هم نماي قسمت طبيعي پستان و هم قسمت implant قابل رويت باشند الزامي است.به همين دليل ماموگرافي تشخيصي معمولاً براي بيماراني که عمل implant داشته اند توصيه مي گردد .
    اين بيماران هميشه بايد پزشک و تکنولوژيست را در جريان عمل جراحي خود قرار دهند .
    MR Imaging:
    براي تصويربرداري از بافتهاي پستان و implant و براي چک کردن شرايط implant
    ، MR بسيار مفيد است .
    MR Imaging متد تصويربرداري براي چک کردن خود implant(از نظر شکستگي و غيره)است در حاليکه ماموگرافي بهترين روش براي بررسي بافتهاي پستان است.ماموگرافي باعث ايجاد نقص يا شکستگي درimplantنمي شود.
    اشعه X استفاده شده براي ماموگرافي نمي تواند به خوبي از سيليکون و saline روي لايه اي يا زير لايه اي بکار برده شده در پستان بگذرد.بنابراين قسمتي از بافتهاي پستان در ماموگرام ديده نمي شوند ، چونکه با implantپوشانده شده اند.
    براي به تصوير کشيدن هر چه بهتر بافتهاي پستان خانمها با پستانهاي implant شده بايد 4 نماي تکميلي در ماموگرافي تشخيصي انجام شود.
    اين تصاوير تکميلي با اشعه X: ماموگرافي displacement implant) ID)خوانده مي شود.
    قسمت implant به سمت عقب به طرف ديواره قفسه سينه هل داده مي شود و بافت پستان به سمت جلو کشيده مي شود .
    در اين حالت بخش اعظم قسمت جلويي پستان تصويربرداري مي شود .نماي displacement implant براي خانمهايي که implant آنها شکسته يا يک Scare سخت اطراف implant خود دارند موفقيت آميز نيست.
    نماي ID آسانترين روش براي خانمهايي است که implant آنهادر زير عضلات قفسه سينه کار گذاشته شده است.

    آيا اشعه ماموگرافي مي تواند باعث کانسر شود ؟
    ماموگرافي هاي مدرن حداقل دز اشعه X را دارند .مطالعات علمي نشان مي دهد که دزي که 1000–100 برابر بيشتر از دز ماموگرافي لازم است تا منجر به افزايش آماري کانسر پستان شود.ماموگرافي نقش مهمي در آسيب زدن به بافتهاي پستان ندارد و اثرات منفي بالقوه در مقابل فوايد ماموگرافي منظم بسيار ناچيزند.
    Mammography Quality standards Act) MQSA) توسط کالج راديولوژي آمريکا(ACR)
    طرح ريزي شد و توسط کنگره نيز تصويب شد:
    که دقت و حفاظت (Safty)در طي ماموگرافي الزامي است .به بيماران بايد اطمينان داد که سيستم ماموگرافي مدرن بکار برده شده بر طبق کيفيت و استاندارد ACR مي باشد .

    هر چند وقت يکبار بايد ماموگرافي انجام داد ؟
    انستيتو ملي کانسر براي خانمهاي بالاي 40 سال هر سال يا هر دوسال يکبار ماموگرافي معمولي را توصيه مي کند .
    با شروع 50 سالگي ماموگرافي بايد هر ساله انجام شود .زنان High risk و يا کساني که آزمايش مثبت ژن BRCA1 يا BRCA2 دارند بايد با پزشک خود صحبت کرده و ماموگرافي هاي سالانه را از سن 25 سالگي شروع کنند .


    چرا سونوگرافي ، MRI يا ديگر آزمايشات براي تشخيص کانسر پستان به کار نمي رود ؟
    اخيراً ، ماموگرافي تنها آزمايشي است که توسط سازمان FDA آمريکا براي کمک به تشخيص کانسر پستان در زناني که هيچ علامتي(مثل توده )ندارند توصيه مي شود.ماموگرافي به تشخيص حداکثر 85%از کانسرهاي پستان کمک مي کند و باعث کاهش 2% ازمرگ و ميرهاي ناشي از سرطان پستان در 10 سال گذشته شده است.سونوگرافي، MRI و ديگر آزمايشات وقتي مفيدند که ابتدا آبنرمالي توسط ماموگرافي يا معاينات فيزيکي تشخيص داده شود .
    اين آزمايشات بخاطر محدوديتهايي که در ليست زير آورده شده است توسط FDA به عنوان اولين آزمايش توصيه نمي شود .

    چرا تشخيص ماموگرافي صددرصد نيست ؟
    روي هم رفته ماموگرافي حداکثر 90-85%از کل کانسرها را مي تواند تشخيص دهد .در حاليکه اکثر قريب به اتفاق آبنرماليها با ماموگرافي قابل تشخيص است ، قسمت کوچکي از آبنرماليها قابل تشخيص نيستند .بعضي مواقع يک بافت غير طيبعي قابل تشخيص نيست زيرا آن با دانسيته بافت اطرافش يکي است .
    هدف ماموگرافي سعي در تشخيص کانسر پستان در خانمها است، بدون توجه به علائم آن.اگر بيمار توده يا يک تغيير ديگري در پستان دارد و جواب ماموگرافي منفي است(کانسر يا بافت مشکوک ندارد)بيمار بايد قانع شود که پيگيري هاي بيشتر بايد توسط پزشکش انجام شود .در موارد شبيه به اين که توده(Lump)مشکوک نيست ممکن است مسئله با معاينات باليني پستان يا ماموگرافي مجدد بعد از 6 ماه درخواست شود .گزارش ماموگرافي منفي (Negative)نبايد اين طور معني شود که هيچ احتمالي براي کانسر وجود ندارد،وهمچنين به اين معني نيست که پستان نرمال است .بيشتر (ونه اکثر )آبنرماليها تغييراتي مثل کلسيفيکاسيون يا mass دارند .فقط وقتي که آن ناحيه تغيير مهمي نسبت به ماموگرافي بيماران ديگر داشته باشد آبنرمالي گزارش مي شود و
    اين دليلي براي ضرورت ماموگرافي هاي منظم و مقايسه آنها با فيلمهاي قبلي است .



    منبع:

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  3. #63
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Pouriaqazvin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    252

    پيش فرض

    اره خیلی جالب بود

  4. #64
    Banned
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    با افتخار میگم خوزستان کهن
    پست ها
    1,661

    پيش فرض

    درسته ولی باز هم میگم امکانش خیلی کم هست
    ولی توضیح بهروز از نظر عقلی امکانش بیشتره

  5. #65
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Pouriaqazvin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    252

    پيش فرض

    ولی توضیح بهروز از نظر عقلی امکانش بیشتره
    کاملا درسته
    Last edited by Pouriaqazvin; 11-09-2007 at 11:09.

  6. #66
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض

    انواع زایمان
    در طول دوران بارداری، به دلیل تغییرات هورمونی، رحم در حالت آرامش قرار دارد، ولی با آغاز فرآیند زایمان، انقباضات پیشرونده‌ای در آن القا می‌شود. انقباضات رحمی نیروی کافی را برای راندن جنین به سمت پائین و همچنین اتساع دهانه رحم فراهم می‌آورد.








    زایمان طبیعی زایمان با شروع دردهای زایمانی آغاز می‌شود. رحم از یک بافت نیرومند عضلانی تشکیل شده است.
    در طول دوران بارداری، به دلیل تغییرات هورمونی، رحم در حالت آرامش قرار دارد، ولی با آغاز فرآیند زایمان، انقباضات پیشرونده‌ای در آن القا می‌شود. انقباضات رحمی نیروی کافی را برای راندن جنین به سمت پائین و همچنین اتساع دهانه رحم فراهم می‌آورد. به تدریج و به دنبال دردهای زایمانی، دهانه رحم باز می‌شود و زایمان پیشرفت می‌کند. اگر در هر کدام از این مراحل اختلالی رخ دهد، فرآیند زایمان پیشرفت نخواهد کرد و سلامت مادر و جنین به خطر خواهد افتاد. معاینات زنان، کنترل علائم حیاتی مادر و تحت نظر داشتن تعداد و ریتم ضربان قلب جنین، از جمله اقداماتی است که برای هدایت زایمان طبیعی صورت می‌گیرد. زایمان طبیعی شامل سه مرحله است. از شروع انقباضات یا دردهای واقعی تا اتساع کامل دهانه رحم، مرحله اول نامیده می‌شود. این مرحله در بارداری اول حدود ۶ الی ۱۸ ساعت و در زنان چندزا ۳ الی ۱۰ ساعت به طول می‌انجامد. مرحله دوم شامل اتساع کامل دهانه رحم تا تولد نوزاد است. زمان متوسط برای این مرحله ۵۰ دقیقه است. فاصله زمانی لازم برای دفع جفت هم که آخرین مرحله است، ۵ الی ۳۰ دقیقه پس از خروج جنین خواهد بود.
    سزارین در برخی موارد زایمان سیر طبیعی خود را طی نمی‌کند و برای خارج کردن جنین، اقدامات مداخله‌گرانه انجام می‌شود. از مهم‌ترین این مداخلات، جراحی بزرگ سزارین است. سزارین به معنای خارج کردن جنین از محل برش جدار شکم و دیواره رحم است. هر گاه به دلیل تنگی لگن مادر یا بزرگی بیش از حد بچه، زایمان طبیعی میسر نباشد، جنین در داخل رحم در وضعیت غیرطبیعی قرار گرفته باشد، ریتم ضربان قلب جنین تغییر کند، زایمان طبیعی بیش از زمان مقرر به طول انجامد، مادر باردار مبتلا به پرفشاری خون یا بیماری قند باشد، زایمان قبلی او به طریقه سزارین انجام شده باشد، یا هرگونه اختلال دیگری در پیشرفت زایمان رخ دهد، انجام جراحی سزارین برای حفظ سلامت مادر و جنین توصیه می‌شود. طبق آمارهای اعلام شده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، شیوع سزارین در ایران به طور متوسط، ۳ برابر بیشتر از آمارهای جهانی است و در مراکز شهری ۹/۴۱ و در شهر تهران، ۵۰ درصدگزارش شده است. این در حالی است که در آمریکا و کشورهای غربی، تعداد عمل‌های سزارین، تنها از ۵/۴ درصد در سال ۱۹۶۵ میلادی به ۲۵ درصد در سال ۱۹۹۸ افزایش یافت. از این سال به بعد، آمار سزارین اندکی کاهش یافت یا تقریباً ثابت ماند.
    تاریخچه زایمان بدون درد و انواع روش‌های آن نخستین بار در سال ۱۸۴۶ از اتر در زایمان استفاده شد. سپس، در سال ۱۸۵۳، دکتر جان اسنو (J.Snow) برای زایمان ملکه ویکتوریا از کلروفورم استفاده کرد. شیوه بی‌حسی موضعی نخاعی (اسپانیال / spinal) را در سال ۱۸۹۹ دکتر بیر (Bier) معرفی کرد و در سال ۱۹۰۷ استفاده از آن در شاخه‌های مختلف جراحی متداول شد. روش بی‌حسی موضعی دور نخاعی (اپیدورال / epidural) در سال ۱۹۶۰ برای ایجاد بی‌دردی در زایمان طبیعی به کار گرفته شد. چند سال بعد، پزشکان دریافتند که این شیوه به سلامت مادر و جنین لطمه‌ای وارد نمی‌کند. بدین ترتیب استفاده از روش‌های القای بی‌دردی به هنگام زایمان مرسوم شد. زایمان در آب زایمان در آب یک روش غیرتهاجمی (Noninvasive) غیردارویی و طبیعی همراه با کاهش بالقوه درد زایمان است. اثر بی‌وزنی آب باعث خلق فشار یکسان بر تمام اعضای بدن و کاهش انرژی از دست رفته می‌شود. مکانیسم اثر آن به صورت فعال کردن گیرنده‌های اعصاب حسی محیطی است و باعث کاهش درد، افزایش کیفیت انقباضات، افزایش ترشح اندورفین‌ها، کاهش ترشح هورمون استرس (آدرنالین) و افزایش حرکت مادر و قرارگیری در وضعیت‌های مناسب در مراحل مختلف زایمان می‌شود. در این روش، روند طبیعی زایمان حفظ شده و طول مدت آن کاهش چشمگیری پیدا می‌کند. در حین انجام زایمان در آب، عامل زایمان، عملکردی به مراتب سهل‌تر از زایمان بر روی تخت داشته و از میزان مداخلات پزشکی حین زایمان کاسته خواهد شد. کاهش صدمات کانال زایمانی از دیگر مزایای این روش است که خود منجر به کاهش تروما (ضربه و آسیب) به نوزاد می‌شود. اثرات آرامش دهنده آب باعث کاهش اضطراب و ترس مادر می‌شود که این، خود باعث کاهش درد زایمان نیز می‌شود. نتیجه تحقیقات مختلف درباره زایمان در آب در کشورهای اروپایی، اسکاندیناوی و آمریکایی، مثبت ارزیابی شده و در این کشورها به طور رسمی از سال ۱۹۹۱ تاکنون به کار گرفته شده است.
    تن آرامیRelaxation تحقیقات نشان داده تن‌آرامی یکی از روش‌های موثر غیردارویی برای مواجهه با استرس زایمان است. ترس و استرس موجب فعال شدن سیستم سمپاتیک و در نتیجه افزایش ضربان قلب، فشارخون و تنفس می‌شود. همچنین در زمان زایمان ترس و تنش موجب انقباض عضلات و استفاده از اکسیژن می‌شود. انقباض عضلات شکمی موجب مقاومت در برابر کنترکشن‌های رحمی و استفاده از اکسیژن می‌شود در نتیجه اکسیژن کمتری به جنین می‌رسد. از طرفی انقباض عضلات ساخت اسیدلاکتیک را افزایش می‌دهد که خود موجب درد می‌شود. یاد گرفتن روش‌های تن‌آرامی در زمان حاملگی موجب می‌شود اکسیژن بیشتری به بافت‌های بدن و هورمون‌های استرسی کمتری به جنین برسد. در زمان زایمان هم فرد انرژی بیشتر و استرس کمتری خواهد داشت. تن‌آرامی بعد از زایمان نیز موجب می‌شود فرد به نیازهای نوزاد بهتر پاسخ دهد، شیردهی بیشتر، افسردگی کمتر و عزت نفس بالاتری را تجربه کند.
    ● انواع روش‌های تن آرامی
    ۱) تن آرامی پیشرونده (Progressive Relaxation) در این روش مادر یاد می‌گیرد گروهی از عضلاتش را منقبض و سپس شل کند و این کار را ادامه می‌دهد تا تمام عضلاتش شل شوند.
    ۲) افتراق عصبی- عضلانی (Neuromuscular Dissociation) این روش بر افتراق انقباض از رهاسازی تمرکز دارد. یعنی مادر یاد می‌گیرد در پاسخ به درد، تمام عضلاتش را شل کند و فقط آنهایی که برای کنترکشن لازم هستند، منقبض می‌مانند.
    ۳) تن‌‌آرامی لمسی (Touch Relaxation) در این روش مادر در پاسخ به لمس همه عضلاتش را شل می‌کند.
    ۴) تن‌آرامی در مقابله با درد (Relaxation‌against Pain) همراه مادر عمدا موجب درد خفیفی می‌شود تا زن یاد بگیرد چگونه علیرغم درد عضلاتش را شل کند.
    ۵) تن‌آرامی هشیارانه (Conscious‌Relaxation) وقتی که مادر در حالت انقباض عضلات بماند، خستگی و کشیدگی غیرضروری رخ می‌دهد. در حالی‌که در این روش همراه او از روی علایمی مانند گره به ابرو انداختن، سفت نگاه داشتن بازو و یا مشت بسته به مادر اطلاع می‌دهد که عضلاتش را شل کند.
    آفتاب

  7. #67
    آخر فروم باز ghazal_ak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,260

    پيش فرض مايع آمنيوتيك چيست؟

    زياد بودن مايع آمنيوتيك (هيدرآمنيوس يا پلي هيدرآمنيوس)


    اگر پزشك به شما گفته است كه مايع آمنيوتيك شما بيش از حد است خيلي نگران نباشيد. بيشتر زناني كه دچار اين مشكل هستند كودكاني سالم بدنيا مي آورند.

    ولي در بعضي موارد اين مسئله ممكن است علامتي از ديابت و يا مشكلي در جنين باشد.

    مايع آمنيوتيك چيست؟
    مايع آمنيوتيك ماده اي است كه جنين را در كيسه جنين احاطه كرده است.


    اين مايع كارهاي مهمي انجام مي دهد كه عبارتند از:
    بعنوان يك ضربه گير جنين را در مقابل صدمات و بند ناف را در مقابل تحت فشار قرار گرفتن (و در نتيجه اختلال در اكسيژن رساني به جنين) محافظت مي كند. جنين و رحم را از عفونت محافظت مي كند. بعنوان يك منبع پشتيبان كوتاه مدت از مايعات و مواد غذايي عمل مي كند. به جنين براي تنفس و تحرك كمك مي كند. به تكامل مناسب سيستم هاي گوارشي، اسكلتي-عضلاني و تنفسي جنين كمك مي كند.


    مايع آمنيوتيك كجا توليد مي شود؟
    در طي ۱۶ هفته اول حاملگي، جفت، غشاهاي آمنيوتيك، بند ناف، و پوست جنين همگي مايعي توليد مي كنند كه همزمان با رشد جنين كيسه آمنيوتيك را پر مي كند. پس از آن جنين شروع به بلعيدن مايع كرده، مايع از كليه هاي جنين گذشته و بصورت ادرار از بدن جنين خارج مي شود و اين چرخه مجدداً تكرار مي شود بطوريكه كل مايع آمنيوتيك هر چند ساعت يك بار از اين چرخه عبور مي كند. (تعجب نكنيد! بله، بيشتر مايع آمنيوتيك در واقع ادرار است).

    جنين همچنين مقداري مايع از ريه هايش ترشح مي كند. مقدار كمي از مايع آمنيوتيك جذب كيسه آمنيوتيك شده و وارد بدن مادر مي شود و يا از طريق خون بند ناف به بدن مادر بر مي گردد.
    بنابراين، جنين نقش مهمي در حفظ مقدار مناسب مايع در كيسه آمنيوتيك دارد. زياد بودن مايع هيدرآمنيوس يا پلي هيدرآمنيوس و كم بودن آن اليگوهيدرآمنيوس خوانده مي شود.

    تشخيص زياد بودن مايع آمنيوتيك
    رشد سريعتر از طبيعي رحم ممكن است پزشك را به زياد بودن مايع مشكوك كند. زياد بودن مايع ممكن است سبب شود مادر حركات جنين را آنطور كه بايد در سه ماهه دوم يا سوم حس كند احساس نكند.

    بيمار ممكن است علائمي نظير دردهاي شكمي (ناشي از فشار زياد مايع)، نوسان شديد وزن، كمر درد، و ورم شديد پاها و قوزك پا داشته باشد. در صورت وجود اين علائم پزشك براي بيمار سونوگرافي تجويز كرده و اندكس مايع آمنيوتيك (Amniotic Fluid Index) را محاسبه مي كند.
    اندكس بالاي ۲۵ سانتي متر بيش از حد تلقي مي شود. مقدار طبيعي اين اندكس در سه ماهه سوم حاملگي ۵ تا ۲۵ سانتي متر است.

    دلايل افزايش بيش از حد مايع
    در بيشتر موارد علت ناشناخته است. در حدود ۶۰% موارد هيچ دليل خاصي پيدا نمي شود، جنين مشكلي ندارد و مايع خوبخود كم مي شود. با اين حال بيمار بايد همچنان تحت نظر باشد و براي وي تا آخر حاملگي non-stress test و سونوگرافي تجويز شود.

    همچنين ممكن است به منظور كاهش خطر پارگي زودرس كيسه آب و شروع زايمان زودرس استراحت مطلق تجويز شود.

    علل ديگر عبارتند از:
    ديابت مادر: در صورتيكه مادر ديابت كنترل نشده داشته باشد ممكن است دچار افزايش بيش از حد مايع گردد. (پلي هيدرآمنيوس در ۱۰% مادران ديابتي و معمولا در سه ماهه سوم تشخيص داده مي شود).
    به همين دليل معمولا براي مشخص كردن اينكه ممكن است افزايش بيش از حد مايع ناشي از ديابت باشد يك تست گلوكز انجام مي شود. اين موارد معمولا خفيف بوده و با كنترل ديابت براحتي درمان مي شوند.
    ماكروزومي يا حاملگي چند قلويي:
    بزرگ بودن بيش از حد جنين يا حاملگي دوقلويي يا چند قلويي خطر افزايش بيش از حد مايع آمنيوتيك را افزايش مي دهد. پلي هيدرآمنيوس بويژه در موارد سندرم انتقال خون دوقلوها محتمل است. در اين سندرم قلوي دهنده داراي مايع آمنيوتيك كم و قلوي گيرنده خون دچار افزايش بيش از حد مايع است.
    ناهنجاري هاي جنيني:
    در بعضي موارد نادر، جنين ممكن است دچار ناهنجاري باشد كه سبب مي شود مايع را نبلعد در حاليكه كليه اش ادرار بيشتري از همان مايع كمي كه بلعيده توليد مي كند.
    اين مسئله ممكن است ناشي از ناهنجاري هايي باشد كه بلعيدن را براي جنين مشكل مي كنند. از جمله اين ناهنجاري ها مي توان به تنگي پيلور، شكاف لب يا كام، يا انسداد دستگاه گوارش اشاره كرد.
    بعضي مشكلات دستگاه عصبي نظير نواقض لوله عصبي يا هيدروسفالي نيز مي توانند مانع بلع نوزاد شوند. در صورت تشخيص پلي هيدآمنيوس پزشك يك سونوگرافي با وضوح بالا و شايد يك آمنيوسنتز انجام مي دهد تا جنين را از نظر ناهنجاري ها و اختلالات ژنتيكي كنترل كند.

    درمان
    در حدود ۵۰% موارد بويژه در موارد خفيف مشكل خودبخود حل مي شود. در صورتيكه مايع خيلي زياد باشد و يا سبب ناراحتي زيادي شود پزشك ممكن است با استفاده از روشي بنام آمنيوسنتز درماني مقداري از مايع را خارج كند.

    در اين روش پزشك سوزني را طريق رحم وارد كيسه آمنيوتيك كرده و مقداري از مايع را مي كشد. در موارد شديد اين كار ممكن است هر هفته و يا حتي بيشتر تكرار شود.
    در بعضي موارد ممكن است براي كم كردن ميزان ادرار جنين از داروهاي مهار كننده پروستاگلاندين ها نظير ايندومتاسين استفاده شود.

    تأثير پلي هيدرآمنيوس بر زايمان
    پلي هيدرآمنيوس خطر زايمان زودرس را افزايش مي دهد بنابراين مادر بايد تحت نظر باشد. با شروع مراحل زايمان، خارج شدن مقدار زيادي مايع از رحم خطر پارگي جفت (جدا شدن زودرس جفت) يا پرولاپس بند ناف (قرار گرفتن بند ناف در گردن رحم و احتمال تحت فشار قرار گرفتن آن) را افزايش مي دهد.

    هر دو اين وضعيت ها كودك را در خطر كمبود اكسيژن قرار داده و ممكن است نياز به سزارين اورژانس باشد.
    از آنجا كه رحم نيز ممكن است پس از زايمان قادر به منقبض شدن نباشد احتمال خونريزي بعد از زايمان نيز وجود دارد. از اين رو پزشك در طول زايمان كاملا مادر را تحت نظر خواهد داشت

  8. #68
    آخر فروم باز Rahe Kavir's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    تواغوش يار
    پست ها
    1,509

    13 فیبروئید رحمی چیست؟

    فیبروئید رحمی چیست؟




    عمومی- همشهری آنلاین- دکتر زهرا عباسپور تمیجانی:
    فیبروئید یا فیبروم رحمی، رشد توده‌‌های خوش‌خیم در دیواره رحم، یکی از بیماری‌های رایج در زنان است حدود 25 تا 30 درصد زنان در سنین باروری مبتلا به علائم ناشی از وجود این رشد بافتی غیرسرطانی با قوام لاستیکی در دیواره رحم هستند. تعداد بسیار بیشتری از این زنان با وجود داشتن فیبروئید بدون علامت هستند.
    فیبروئید می‌تواند کیفیت زندگی یک زن را به شکل وسیعی تحت تاثیر قرار دهد. برای مثال فیبرویید‌های بسیار بزرگ می‌توانند اندازه رحم را تا حد رحمی که سه ماهه باردار است افزایش دهند و يبوست یا تکرر ادرار را سبب شوند.
    فیبروییدها همچنین احتمال ناباروری و زایمان زودرس را زیاد می‌کنند.
    شایع‌ترین شکایت در فیبروئیدخونریزی غیرمعمول قاعدگی همراه با دفع لخته است که به آن "منوراژی" می‌گویند. این خونریزی شدید معمولا كم خوني فقرآهن را به دنبال دارد.
    هیچکس به درستی علت ایجاد فیبروئید را نمی‌داند. ژن‌هایی که رشد سلول‌های عضلانی دیواره رحم را تسریع می‌کنند، می‌توانند در این امر دخیل باشند. ناهنجاری‌های عروق خونی رحم هم می‌تواند عامل موثری به حساب آید. وجود استروژن و پروژسترون می‌تواند به نوعی در این امر دخیل باشد. فیبروئید به ندرت قبل از اولین قاعدگی بروز می‌کند. حاملگی رشد آن را افزایش می‌دهد و بايائستگي شروع به پسرفت می‌‌کند.
    تا اواخر سال‌های دهه 90 هیسترکتومی (درآوردن رحم با جراحی) از اولین انتخاب‌های درمانی به شمار می‌رفت. پس از آن روش‌های غیرتهاجمی‌تری برای درمان انواع متفاوت فیبروئید در اختیار قرار گرفت.
    فیبروئیدها با توجه به محل بروز آنها تقسیم‌بندی می‌شوند. عموما در یک فرد بیش از یکی از آنها پیدا می‌شود.

    شایع‌ترین شکل فییروئید، فیبروئید داخل‌جداری است که در دیواره رحم رشد نموده و گاه خونریزی شدید قاعدگی، تکرر ادرار و در برخی موارد دردهای ناحیه پشت و لگن را سبب می‌گردد.
    فیبروئید تحت‌مخاطی نادرترین شکل این عارضه است. این نوع فیبروئید در زیر آندومتر رحم (پوشش داخلی رحم) ‌رشد کرده و می‌تواند به درون حفره رحمی گسترش یابد. این نوع خونریزی شدید قاعدگی را سبب می‌شود و ارتباط تنگاتنگی با نازایی دارد. برخی از فیبروییدها پایه‌دار بوده و بر روی ساقه‌ای سوار هستند.
    فیبروییدهای تحت‌صفاقی در جهت خارج از رحم رشد نموده و گاه بر روی یک پایه قرار دارند. این نوع فیبروئید معمولا خونریزی نمی‌دهد، اما می‌توانند تولید فشار نمایند. همچنین به ندرت پیچ خورده و تحلیل رفته یا دردناک می‌شوند.
    رویکردهای درمانی
    فیبروییدها اکثرا در یک معاینه بالینی معمول با تصویربرداری برای مقاصد دیگر کشف می‌‌شوند. اگر فیبروئید علامتی نظیر خونریزی شدید، فشار یا درد تولید نکند و منجر به نازایی نشود، معمولا نیازی به درمان نخواهد داشت. در صورت بروز علائم با استفاده از دارو به تنهایی یا همراه با جراحی با کاربرد کم‌تهاجمی‌ترین روش‌ها درمان می‌شود.
    اولین مرحله در تعیین شیوه درمان، یک ارزیابی کامل است که به وسیله پزشک متخصص زنان آغاز می‌شود. وی اغلب فیبروئید را در معاینه لگنی احساس می‌کند، اما ممکن است از روش‌های مختلف تصویربرداری برای رسیدن به اطلاعات دقیق‌تر نیز استفاده کند که این امر در برنامه‌ریزی برای درمان نقشی حیاتی دارد. برای مثال سونوگرافی ترانس واژینال (از راه واژن) می‌تواند در اندازه‌گیری فیبروییدهایی که به درون حفره رحم گسترش می‌یابند؛ به کار برود.
    افزودن روش تصویربرداری سه‌بعدی به این روش می‌تواند محل دقیق فیبروئید را به ما نشان دهد.
    این موضوع مهم است، چرا که فیبروییدهای درون رحمی می‌توانند نازایی ایجاد کنند.
    سایر روش‌های بالقوه سودمند تصویربرداری شامل ام آي آرو سونوهیستروگرام هستند. در روش اخیر پس از ورود محلول نمکی به داخل حفره رحم از آن سونوگرافی می‌کنند. همچنین ممکن است پزشک شما درون حفره رحم را با یک ابزار کوچک آندوسکوپی به نام "هیستروسکوپ" مستقیما مشاهده کند.
    اگر شما نسبتا جوان هستید و علائم هم شدید نیستند، می‌توانید تا دوران یائسگی که فیبروئیدتان چروکیده می‌‌شود، صبر کنید. در این صورت پزشک به صورت دوره‌ای آن را بررسی خواهد کرد. البته رشد فیبروئید در زنان یائسه غیرمعمول نیست، اما در این زنان با مشاهده هر نوع توده پیش‌رونده باید به فکر سرطان بود و مسئله را با دقت پیگیری کرد.
    اگر بروز علائم مانع از آن است که تا زمان یائسگی صبر کنید، می‌توانید از روش‌های جراحی یا دارویی کمک بگیرید. در صورت بروز درد ملایم ممکن است پزشک‌تان مسکن‌های معمولی را تجویز نماید. در صورت کم‌خونی به دلیل خونریزی ممکن است افزایش آهن غذا، مصرف مکمل‌ها یا هر دوی آنها به شما توصیه گردد.
    دارویی وجود ندارد که از ایجاد فیبروئید جلوگیری کند و یا عدم بازگشت آن را تضمین کند. اما داروهایی وجود دارند که می‌توانند در کاهش اندازه فیبروئید یا کاهش خونریزی کمک کننده باشند.
    جراحی
    در مورد علائم شدیدتر ممکن است نیاز به جراحی باشد. تصمیم شما تا حد زیادی بستگی به این امر دارد که شما دوران باروری را پشت سر گذاشته باشید. چنانچه هنوز در این دوران هستید، شاید ترجیح بدهید تا زمان یائسگی صبر کنید.
    میومکتومی
    در این روش تنها فیبروئید خارج می‌‌شود و رحم حفظ می‌شود. این بهترین انتخاب برای زنانی است که تصمیم به بچه‌دار شدن دارند، اگر چه ممکن است نیاز به عمل سزارین پیدا کنند.
    بسته به اندازه و نوع فیبروئید و محل آن میومکتومی می‌تواند از طریق برش استاندارد شکم یا از طریق لاپاراسكوپي انجام شود که کمتر تهاجمی است.
    در این روش از طریق برش کوچکی بر روی شکم ابزارهای کوچک ویدئویی وارد آن می‌گردند. همچنین می‌توان از روش هیستروسکوپی استفاده کرد که در آن یک هیستروسکوپ مجهز به ابزارهایی برای خروج فیبروئید از راه واژن وارد حفره رحم می‌گردد. جراح برای استفاده از این روش باید آموزش ویژه‌ای دیده باشد. در روش لاپاراسکوپی و هیستروسکوپی دوران نقاهت کوتاه‌تر از لاپاراتومی بوده و میزان باروری عالی است.
    یکی از مضرات میومکتومی احتمال بروز چسبندگی است. در این حالت نوعی بافت ترمیمی در ساختمان‌های لگنی ایجاد شده و آنها را به هم می‌چسباند. مشکل دیگر این است که ممکن است فیبروئیدعود کند، چراکه رحم به طور کامل برداشته نشده است. در 10 تا 33 درصد زنانی که میومکتومی می‌شوند، در طی پنج سال آینده نیاز به جراحی مجدد پیش می‌آید.
    هیسترکتومی
    در این روش رحم از طریق برشی بر روی بخش پایینی شکم از راه واژن و یا از طریق لاپاراسکوپی خارج می‌شود.
    در این شیوه فیبروئیدو علائم همراه آن به طور کامل حذف می‌گردند. هیسترکتومی روشی بی‌خطر و موثر بوده و عوارض جانبی کمی به همراه دارد. با این وجود در این روش نیاز به بیهوشی عمومی است و دوران نقاهت آن دو تا شش هفته است. زنانی که هیسترکتومی شده‌اند، بیشتر از بقیه به بی‌اختیاری ادراری دچار شده و به طور متوسط دو سال زودتر از دیگران به مرحله یائسگی می‌رسند.
    مطالعات نشان می‌دهد که بیشتر زنان از اتخاذ چنین تصمیمی راضی هستند. اما هیسترکتومی پایان قاعدگی و دوران باروری را به همراه دارد. بنابراین نیاز خواهید داشت که از حمایت‌های روانشناختی و دارویی بهره‌مند شوید.
    جراحی با استفاده از امواج ماورای صوت
    جراحی با کمک اولتراسونوگرافی با راهنمایی ام‌آر‌آی (MRgFUS) یک روش غیرتهاجمی است که در آن با استفاده از امواج ماورای صوت فیبروئید را حرارت داده و چروکیده می‌کنند.

    از ام‌ آر آی برای مشاهده فیبروئید و تغییرات دمایی آن در طی انجام روش مذکور استفاده می‌گردد.
    این روش برای کسانی که فیبروئید آنها متعدد یا پایه‌دار بوده و یا در اعماق لگن، پشت روده‌ها یا نزدیک به اعصاب ناحیه ساکروم، در بخش تحتانی ستون فقرات قرار دارد، توصیه نمی‌‌شود.

    اگرچه این روش تنها در مورد زنانی تایید شده است که نگران حفظ قدرت باروری خود نیستند، اما پس از انجام آن مواردی از بارداری دیده شده است. این روش به طور گسترده در دسترس نیست و اگر چه در حال حاضر روشی امیدوارکننده به نظر می‌آید، اما این امر هنوز به اثبات نرسیده است.

  9. #69
    آخر فروم باز ghazal_ak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,260

    پيش فرض هیپوگنادیسم در خانمها Hypogonadism in females

    هیپوگنادیسم ( Hypogonadism )

    عدم فعالیت ، ضعف پیش رونده یا عدم وجود تخمدانها که منجر به کاهش سطوح هورمونهای جنسی زنانه می شوند را هیپوگنادیسم گویند .


    ژنتیک : گاهی به علت ناهنجاریهای کروموزومی می باشد .
    سن ، نحوۀ زندگی : عوامل خطر بستگی به علل ایجاد کننده دارند .
    هورمونهای جنسی زنانه رشد جنسی و سیکل قاعدگی را کنترل می نمایند . عملکرد ضعیف تخمدامها که هیپوگنادیسم گفته می شود ، منجر به کم شدن سطوح این هورمونها در بدن می شود . یک کاهش طبیعی هورمونی در زمان یائسگی وجود دارد ، اما این کاهش در سایر موارد ممکن است معرف یک بیماری زمینه ای باشد . هیپوگنادیسم ممکن است موجب ایجاد علائم اضطراب شود ، اما غالباً قابل درمان است .
    انواع بیماری
    دو نوع هیپوگنادیسم وجود دارد : اولیه و ثانویه . هر نوع می تواند در هر سنی بروز نماید . هیپوگنادیسم اولیه غالباً به علت بیماری یا ضعف تخمدانها ایجاد می شود که این امر می تواند به علت یک ناهنجاری کروموزومی نظیر سندرم ترنر باشد . این بیماری ممکن است همچنین به علت برداشتن تخمدانها توسط عمل جراحی بوجود آمده باشد .در اغلب موارد ، هیپوگنادیسم اولیه به عنوان نتیجه طبیعی یائسگی بروز می نماید .
    هیپوگنادیسم ثانویه به علت یک ناهنجاری در غدۀ صنوبری یا هیپوتالاموس ( بخشی از مغز ) ایجاد می شود که منجر به کاهش تولید هورمونهایی که موجب تحریک عملکرد تخمدان می شوند ، می گردد . این ناهنجاری ممکن است ناشی از یک بیماری نظیر تومورغدۀ صنوبری یا ندرتاً آسیب غدۀ صنوبری یا هیپوتالاموس در اثر ضربه به سر باشد ، یا ممکن است در اثر یک عفونت نظیر آنسفالیت ویروسی باشد . گاهی این بیماری در اثر ورزشهای شدید یا کاهش وزن ناگهانی می باشد .
    علائم بیماری
    علائم بستگی به سن بروز هیپوگنادیسم و همچنین مقدار هورمونهای جنسی که تولید می شوند ، دارد .در صورتیکه حمله این بیماری قبل از بلوغ بروز نماید ، هیپوگنادیسم موجب بلوغ غیر طبیعی در خانمها می شود . اگر حمله قبل از بلوغ رخ دهد ، علائم عبارتند از :
    کاهش یافتن یا عدم قاعدگی
    کم شدن قدرت بارداری
    برافروختگی ، تعریق شدید ، اضطراب .
    این علائم با سایر علائم یائسگی همراه هستند .
    ندرتاً موهای شرمگاهی ممکن است رشد نکرده و پستانها ممکن است کوچکتر شوند .
    علائم دیگری نیز ممکن است وجود داشته باشد که بستگی به عامل زمینه ای بیماری دارند .
    اقدامات درمانی
    پزشک آزمایشات خونی جهت اندازه گیری سطوح هورمونی تقاضا خواهد نمود CTاسکن مغزی جهت بررسی اختلالات غدۀ صنوبری و اولتراسونوگرافی جهت بررسی تخمدانها انجام خواهد شد .
    درمان بستگی به عامل بیماری دارد . برای مثال : اگر تومورغدۀ صنوبری عامل بیماری است با جراحی برداشته خواهد شد . در صورتیکه این حالت به علت کاهش وزن شدید است ، افزایش وزن راه درمان است .
    در بعضی موارد درمان جایگزینی هورمونی برای خانمهای یائسه توصیه می شود که این امر کمک به بهبود علائم یائسگی نموده و از بیماریهایی که با کاهش سطوح هورمونی مرتبط می باشند نظیر استئوپروز ( پوکی استخوان ) و بیماریهای عروقی کرونر جلوگیری نماید .
    بلوغ غیر طبیعی در خانمها Abnormal puberty in females
    بلوغ بسیار زودرس یا دیری که معمولاً ناشی از عدم تعادل هورمونی است را بلوغ غیر طبیعی گویند .
    سن : قبل یا بعد از سن طبیعی بلوغ رخ می دهد .
    نحوۀ زندگی : تمرینات سخت بدنی و کاهش شدید وزن از عوامل خطرند .
    ژنتیک : در بعضی موارد در اثر ناهنجاریهای کروموزومی می باشند .
    بلوغ دوره ای است که رشد جنسی بروز می نماید .در دخترها بلوغ با جهش رشد ، رویش مو در زیر بغل و ناحیه شرمگاهی ، رشد پستانها و اعضاء تولید مثل و شروع قاعدگی مشخص می گردد . هر چند تفاوتهایی در سن شروع بلوغ وجود دارد ، این پدیده در دخترها بین سنین ۱۴- ۱۰ سالگی آغاز می شود . ممکن است بلوغ غیر طبیعی باشد و این در صورتی است که زودتر ( زودرس ) یا دیرتر ( تأخیری ) شروع شود . بلوغ زودرس در صورتی اتفاق می افتد که پستانهای دختری قبل از سن ۸ سالگی رشد نماید یا قاعدگی قبل از ۱۰ سالگی آغاز شود . در موارد شدید بلوغ ممکن است در سن ۴ سالگی اتفاق افتد . بلوغ تأخیری در صورتی است که قاعدگی تا سن ۱۶ سالگی شروع نشده باشد یا پستانها تا سن ۱۴ سالگی رشد نکرده باشند .
    بلوغ زود رس نادر است و می تواند به علت اخلالات هورمونی باشد . بلوغ دیررس شایعتر است . هر چند ممکن است عامل زمینه ای باعث تأخیر بلوغ شود ، در بعضی دختران که تا سن ۱۶ سالگی قاعده نمی شوند این پدیده یک تأخیر رشد ساده است و اغلب یک زمینه خانوادگی دارد . بلوغ غیر طبیعی ممکن است باعث نگرانی دختر یا خانواده وی شود . زیرا رشد جسمی و جنسی آنها با همسالان وی منطبق نیست . در صورت مشکوک بودن به بلوغ غیر طبیعی باید سریعاً با تمهیدات پزشکی پیگیری شود .
    علل بیماری
    بلوغ در دختران توسط هورمونهای جنسی زنانه که توسط تخمدانها تولید می شوند ، کنترل می گردد .این هورمونها نیز توسط هورمونهای مترشحه از غدۀ صنوبری در مغز و هیپوتالاموس کنترل می گردند . هیپوتالاموس بخشی از مغز است که غدۀ صنوبری را تنظیم می نماید . اختلال هر یک از این ارگانها ممکن است منجر به بلوغ زودرس یا تأخیری گردد .
    بلوغ زودرس ممکن است به علت دلیل اختلالاتی که موجب افزایش زودرس هورمونهای جنسی هستند ، باشد .برای مثال رشد کیست تخمدان در کودکی ممکن است موجب تولید هورمونهای جنسی گردیده و موجب رشد جنسی زودرس گردد . تومورهیپوتالاموس یا صدمه به غدۀ صنوبری در اثر ضربه سر یا عفونتی نظیر مننژیت ممکن است باعث بروز بلوغ زود رس شوند .
    تأخیر بلوغ ممکن است به علت اختلالات کروموزومی خاصی نظیر سندرم ترنر ، یا با شیوع کمتری به علت تومور غدۀ صنوبری باشد . کاهش شدید وزن یا تمرینات شدید ممکن است موجب عدم تعادل هورمونی گردیده و منجر به تأخیر بلوغ شود .در بسیاری موارد بلوغ غیر طبیعی ، عامل زمینه ای پیدا نشده است .
    اقدامات درمانی
    پزشک آزمایشاتی جهت تعیین اینکه آیا بلوغ آغاز شده است یا چه مدت بلوغ جریان داشته است ، انجام می دهد . یک نمونه خون جهت اندازه گیری سطوح هورمونی و بررسی ناهنجاریهای کروموزومی گرفته می شود .
    همچنین ممکن است MR و CT اسکن مغزی جهت بررسی غدۀ صنوبری انجام شود و اولتراسونوگرافی برای بررسی کیست تخمدان انجام می شود . اگر عامل زمینه ای وجود داشت آن عامل باید درمان شود . برای مثال : کیست تخمدان توسط جراحی برطرف خواهد شد .درمان هورمونی ممکن است برای بلوغ زودرس یا پیشرفت رشد جنسی در صورتی که بلوغ تأخیر داشته باشد ، تجویز شود .
    در بعضی موارد تأخیر بلوغ همراه با ناباروری است و ممکن است نیاز به درمان جهت تخمک گذاری باشد و این در صورتی است که خانمی که بلوغ دیررس داشته است تمایل به بچه دار شدن داشته باشد .
    گاهی بلوغ به سادگی به تأخیر می افتد و نیاز به درمان نمی باشد . افزایش وزن و کاهش فعالیتهای شدید می تواند مؤثر باشد و این در صورتی است که تأخیر در بلوغ به علت کاهش شدید وزن و تمرینات شدید باشد .
    Last edited by ghazal_ak; 16-01-2009 at 15:54.

  10. #70
    آخر فروم باز ghazal_ak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,260

    پيش فرض فیزیولژی یائسگی



    از نظر بالینی (کلینیکی) یائسگی به طور طبیعی قطع عادت ماهیانه، به علت از کار افتادگی تخمدان ها می باشد و یا در اثر عمل جراحی و برداشتن تخمدان ها صورت می گیرد.
    ترشح هورمون های «استروژن» و «پروژسترون» یا «منوپاز » به تدریج کاسته می شود و به این ترتیب عادت ماهیانه نا مرتب گشته و به قطع عادت ماهانه منجرمی شود. دوران قبل از یائسگی را «پری منوپاز» یا دوران «ترانزیت» هم می نامند. در این زمان هورمون ها نوسانات زیادی دارند و عوارض و نشانه های قبل از یائسگی را ایجاد می کنند. حالت «ترانزیت» ممکن است 10 سال قبل از «منوپاز »شروع شود و معمولاً با کاهش هورمون «استروژن» همراه می باشد. ولی امکان دارد در فواصل ترشح «استروژن» افزایش یابد و منجر به خونریزیهای شدید نیز بشود.
    حدوداً شش ماه قبل از قطع عادت ماهیانه،هورمون «استروژن» شدیدا کاهش پیدا می کند. دوره «ترانزیت» چند سالی هم بعد از قطع عادت ماهیانه ادامه خواهد داشت و امکان اینکه ناگهان تخمدان ها فعال شوند و با ترشح هورمون خونریزی ایجاد کنند کماکان وجود دارد.
    میانگین سن یائسگی 51 سال می باشد و معمولاً «منوپاز» بین 40 تا 58 سالگی پیش می آید. «منوپاز» از 30 سالگی تا 65 سالگی هم دیده شده است. چند عامل شناخته شده، شروع «منوپاز» را مشخص می کند.
    سن طبیعی «منوپاز »و احتمال به وجود آمدن ناراحتی هایی که منجر به عمل جراحی و برداشتن تخمدان ها و رحم می شوند، هر دو عمل ژنتیکی و ارثی دارند و مربوط به ژن های «رسپتورهای استروژن» می باشند.
    پژوهش های اخیر نمایانگر آن است که رابطه مستقیمی بین تیز هوشی و قدرت یادگیری در کودکی و زمان شروع «منوپاز» طبیعی وجود دارد «باروری های متعدد» و بالا بودن بادی مس ایندکس اضافه بودن وزن، باعث دیرتر یائسه شدن می شود. در صورتی که سیگار کشیدن، باردار شدن و درمان شیمیایی افسردگی و در معرض سموم شیمیایی قرار گرفتن و درمان سرطان در دوران کودکی و جوانی با اشعه درمانی به ناحیه شکم باعث شروع «منوپاز» در سنین پايین تر می گردد. «منوپاز» قبل از 40 سالگی مربوط به اختلالات کروموزم می باشد.

    کاهش قدرت باروری و یائسگی
    کاهش قدرت باروری معمولاً در دهه سوم زندگی خانم ها شروع می شود و باروری قبل از «منوپاز» یعنی در دوران «ترانزیت» بندرت اتفاق می افتد. باروری در سنین جوانی سالمتر می باشد. یک خانم 20 ساله کروموزمهای سالمتری دارد (90 در صد کروموزم ها سالم هستند). یک خانم 40 ساله فقط 10 در صد کروموزم سالم دارد و 90 در صد بقیه اختلالاتی خواهند داشت. در حدود سن 37,5 (میانگین سن) تخمدان ها تغییراتی پیدا می کنند که قدرت باروری را از دست می دهند. در این زمان میزان هورمون اف اس اچ که از مغز ترشح می شود و مسئول تحریک تخمدان ها می باشد، افزایش می یابد. بدین معنی که مغز سعی می کند با ترشخ این هورمون فعالیت از دست رفته تخمدان ها را باز گرداند. میزان ترکیب اینهیبین کاهش می یابد. افزایش اف اس اچ نمایانگر از دست رفتن سریع فعالیت تخمدانها است. در دوران «ترانزیت» یا «پری منوپاز» میزان هورمون «استروژن» کاهش می یابد. به خاطر داشته باشید که هورمون «استروژن» سه نوع است و هم مانند کلسترول، «استروژن»خوب و «استروژن» بد وجود دارد.
    اکنون- یعنی در شروع قرن بیست و یکم، میانگین عمر خانم ها نزدیک به 80 سال است و خانم ها تقریباً نیمی از عمر خود را در «منوپاز» می گذرانند.

    عوارض «پری منوپاز» یا دوران «ترانزیت» قبل و بعد از «منوپاز»
    متأسفانه تغییراتی که در بدن بعضی از خانمها در دوران «پری منوپاز» به وجود می آید به قدری شدید است که باعث می شود که زندگی این افراد کلاً تغییر کند و در بعضی موارد مختل شود.
    از عوارض دوران «پری منوپاز»، افزایش وزن می باشد که تقریباً در هر سال یک کیلو گرم یعنی دو پوند به وزن خانم ها افزوده می شود. عادت ماهیانه نامرتب، گُر گرفتگی، گرم و سرد شدن و عرق کردن های شبانه، کاهش میل جنسی و قدرت جنسی و خشکی شدید واژن و از بین رفتن سلول های سالم واژن از جمله این عوارض هستند.

    افزایش وزن و فشار خون
    فشار وزن بدن بر روی مفاصل، مخصوصاً مفاصل زانو باعث از بین رفتن غضروف های مفاصل و ایجاد دردهای شدید و خستگی دائم می شود. کاهش هورمون «استروژن» باعث کاهش و اختلال در جذب کلسیم شده و چنانکه می دانیم منجر به پوکی استخوان می گردد. کاهش هورمون «استروژن» متأسفانه باعث ایجاد چین و چروک در پوست، خشک شدن و ریزش مو و شکنندگی ناخن ها نیز می شود.
    خلق و خوی ان سان نیز تغییر پیدا می کند که متاسفانه اکثراًهمراه با اضطراب، افسردگی و کاهش خواب شب و بی انرژی بودن درطول روز است.
    هوش و حافظه نیز کاهش می یابد و یک حالت مه آلود و خسته در مغز پیش می آید و خانمها متفقاً معتقد هستند که تیز هوشی و حضور ذهن خود ا از دست می دهند.
    خانم هایی که بیماری «دیابت» نوع یک دارند زودتر دچار توقف عادت ماهیانه می شوند.
    مطابق گزارش مجله پزشکی «دیابت» در این گروه از خانم ها «منوپاز» در حدود سن 41,6پیش می آید. از انواع عوارضی که خانم ها در این دوران تجربه می کنند، عوارضی مشابه به کاهش قند خون و یا افزایش قند خون می باشد.
    این عوارض ممکن است با بیماری قند نوع دوم اشتباه شود. خستگی دوران «منوپاز »ممکن است مربوط به افزایش قند خون باشد. برای آگاهی و روشن شدن عوامل و عوارض «منوپاز» به نکات زیر لطفاً توجه کنید:
    • هر روز صبح قند ناشتای خون خود را آزمایش کنید. شب ها نیز گاهی قند خون را آزمایش کنید و نتایج را روی تقویم با ساعت و تاریخ دقیق یادداشت کنید تا در صورت لزوم با پزشک معالج خود درمیان گذارید. با در دست داشتن این نتایج می توان مشخص کرد که نوسانات قند در اثر بیماری قند می باشند و یا فقط مربوط به «منوپاز»هستند.
    اگر احساس می کنید که تغییرات قند خون بعد از «منوپاز »باعث ضعف و خستگی شدید شما می شود. حتماً با پزشگ معالج خود تماس بگیرید تا دلیل این تغییرات مشخص شود.
    • اگر هنوز سیگار می کشید، حتماً سیگار کشیدن را ترک کنید. سعی کنید روش زندگی سالمی داشته باشید. میزان قند خون، چربی های خون شامل «تری گلیسیرید»، کلسترول خوب کلسترول بد و فشار خون خود را بدانید. این مقادیر باید در حدود طبیعی و نرمال باشند.
    • سعی کنید به اندازه کافی و لازم بخوابید. استرس و هیجان های بد را از طریق ورزش، آرامش فکر و بدن از خود دور کنید.
    • میزان کالری روزانه ( غذای مصرفی روزانه) را کاهش دهید و بعد از ساعت 5 بعد از ظهر نان،برنج، سیب زمینی، شیرینی و میوه های شیرین نخورید. وزن بدن خود را در حدود طبیعی و نرمال حفظ کنید.
    • انواع ورزش، پیاده روی، شنا و وزنه برداری همراه مصرف کلسیم، مایع استخوان های شما را سالم و محکم نگه می دارند.
    با وجودی که هیچ یک از این تغییرات بیماری محسوب نمی شوند، ولی چنان در زندگی سالم و پرانرژی جوانی اختلال به وجود می آورند که زندگی را مشکل و گاهی حتی غیر قابل تحمل می نمایند.
    به علت شکایت خانم ها، پزشکان در صدد تهیه دارو و پیدا کردن راه حل برای از بین بردن این عوارض برآمدند.
    نتیجه تحقیقات 50 سال گذشته، استفاده از هورمون های اسب های باردار برای از بین بردن عوارض «منوپاز» بود. این هورمون ها به صورت شیمیایی تهیه می شوند. بعد از 40 سال مصرف هورمون های اسب های باردار، عوارض جانبی متفاوتی که هنوز هم کاملاً مشخص نیستند، در بین خانم ها دیده شده است. این عوارض در بعضی موارد بسیار جدی و خطرناک بوده و شامل سکته های قلبی، سکته های مغزی و انواع سرطانها نیز بوده است. بعد از گزارش این اختلالات، پزشکان به این نتیجه رسیدند که استفاده از هورمون ها را قطع کنند و فقط در شرایط خیلی ضروری و به مدت کوتاه ولی کمتر از مدت 5 سال از این هورمون استفاده شود.

    استفاده از مواد طبیعی برای کاهش عوارض منوپاز:

    از گذشته های دور، خانم ها و آقایان هر دو در مورد پیدا کردن روش هایی برای پیشگیری و تأخیر انداختن اثرات گذشت زمان بوده اند و در این راه از روش های متفاوت بهره گرفته اند. در یونان قدیم مردهای مسن ادرار پسران جوان را می نوشیدند تا هورمون «تستسترون» که از طریق ادرار دفع می شد به طور طبیعی به بدن آنها برسد. این راه بسیار مؤثر و مفید واقع می شد. راه دیگر استفاده از گیاهان و میوه های طبیعی است. گیاهان هزاران سال است که مورد استفاده بوده اند و اثرات مستقیم و غیر مستقیم آنها در طی سال ها بررسی شده است.
    در انستیتوی آنتی ایج، ما نتایج آخرین تحقیقات و پژوهشهای پزشکی را به همراه هزاران سال تجربه های سنتی آمیخته ایم و در قالب محصولی به نام دونت پاس در اختیار شما قرار داده ایم. دونت پاس به معنی توقف نکنید. توقف و یا اختلال در عادت ماهیانه نباید باعث اختلال و توقف زندگی روزانه شود. «منوپاز» را با دونت پاس چاره کنید.
    یکی از ترکیبات استثناییب سیار موثر در ال دی ال عصاره میوه انار است. عصاره میوه انار علاوه بر خاصیت آنتی اکسیدان، خاصیت ضد سرطان و کاهش کلسترول بد یا ال دی ال دارد و عوارض «منوپاز» را نیز کاهش می دهد.
    گرگرفتگی و گرم و سردن را تنظیم می کند و باعث سلامت و جوانی پوست، موها و ناخن ها می شود. به جذب کلسیم کمک کرده و هوش و حافظه را نیز تقویت می کند.
    گیاه بلک کوهوش، قدرت جنسی و میل جنسی را افزایش می دهد. خشکی واژن را برطرف می کند و با ساختن لایه های جدید سلول در داخل واژن و مجاری ادرار، باعث سلامت واژن و نیز قدرت نگهداری ادرار و جلوگیری از رها شده آن می شود.
    همچنین پوست صورت و پوست بدن را از طریق ساختن «کلاژن» جدید، جوان و شاداب و مرطوب حفظ می کند و از به وجود آمدن چین و چروک پیشگیری می کند. این گیاه اثر ضد افسردگی و اضطراب دارد و مانع از نوسانات خلق و خوی می شود و شادی و انرژی را به زندگی باز می گرداند.
    چای سبز، با داشتن ای جی سی جی قوی ترین نوع «کلاژن» و دارای خاصیت «آنتی اکسیدان» بسیار قوی می باشد. پژوهش ها نشان داده اند که چای سبز از بوجود آمدن دی ان ای های غیر طبیعی جلوگیری کرده و در نتیجه ژن ها را سالم نگه می دارد و از بوجود آمدن ژن های سرطان زا پیشگیری می کند. چای سبز دیواره سرخرگ ها را نیز سالم و جوان می نماید و مهمتر از همه باعث تنظیم و افزایش متابولیسم بدن، افزایش انرژی، کاهش وزن اضافی و سوخت و ساز چربی های بدن می شود.
    چای سبز به هضم و جذب غذا کمک کرده، کبد را تصفیه می کند و اعصاب را آرام می نماید. چای سبز قدرت ایمنی بدن را در برابر باکتری ها و عفونت افزایش می دهد.

    سایر ترکیبات دونت استاپ عبارتند از:
    (سه له نیوم) که اثر ضد سرطان آن کاملاً شناخته شده است و توسط انستیتوی سرطان در آمریکا توصیه می شود.
    (کرومیوم پی کولونیت) برای تنظیم قند خون وکمک به کاهش وزن مورد تأیید و توصیه مراکز معتبر پزشکی آمریکا می باشد.
    دیها به عنوان ترکیب جوانی طولانی شناخته شده است. این ترکیب طبیعی برای افزایش انرژی، افزایش قدرت جنسی و میل جنسی و افزایش حجم عضلات توصیه می شود.
    عصاره گیاه «سوی» که دارای خواص طبیعی برای برطرف کردن عوارض و نشانه های «منویاز» می باشد.
    Don't Pauseبرای همه خانم ها از 37,5 سال به بالا، در دوران «ترانزیت» یا «پری منوپاز» (تقریباً 10 سال قبل از منوپاز) روزانه یک کپسول و بعد از شروع «منوپاز» روزانه 2 کپسول توصیه می شود.
    روزانه یک کپسول سی او کیو ۱۰ را برای حفظ جوانی طولانی و افزایش انرژی فراموش نکنید. برای سفارش دونت پاس و سایر محصولات آنتی ایجیگن و یا مطرح کردن سئوال های خود با ما تماس بگیرید.
    با آرزوی سلامت، تندرستی و جوانی برای شما - دکتر شهره ارشادی
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    Shoreh Ershadi, Pharm.D., Ph.D., ABAAHP,NRCC,NRCT,ASCP
    President and CEO
    ANTIAGING Institute of California, Inc.
    Antiaging Institute of California, Beverly Hills, CA90210
    (310)275-2806 • 1-(800)370-4080

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •