تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: گسترش خانه های مجردی؟

راي دهنده
82. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • معایب خانه مجردی به مراتب از مزایایش بیشتر است

    24 29.27%
  • مزایای خانه مجردی به مراتب از معایبش بیشتر است

    58 70.73%
صفحه 3 از 23 اولاول 123456713 ... آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 222

نام تاپيک: گسترش خانه های مجردی

  1. #21
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی Saeed Dz's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2011
    محل سكونت
    ______
    پست ها
    1,855

    پيش فرض

    یک موقع فردی خانه مجردی رو انتخاب میکنه چون نسبت به زندگی مشترک براش جذابیت های بیشتری داره.
    مثل کسی که بین فوتبال و والیبال، از تماشای والیبال لذت بیشتری میبره.
    اما یک موقع فردی خانه مجردی رو برای فرار از زندگی مشترک انتخاب میکنه و به اصطلاح به اون تن میده.
    و اگر شرایط زندگی مشترک بهبود پیدا کنه سمت زندگی مشترک میره.
    مثل فردی که بین فوتبال و والیبال، از تماشای فوتبال لذت میبره اما چون تیمش مدام میبازه ترجیح میده نگاه نکنه.

    بین این دو انتخاب تفاوت هایی وجود داره و من هم بیشتر دنبال این بودم که ببینم زندگی مجردی یک فرار از زندگی مشترکه یا در کنار اونه یا برتره و هرکس هم دلایل خودش رو بگه تا کلی صحبت کنه و بگه هم خوبه و هم بد و...
    چه خصوصياتى اين دو انتخاب رو از هم متمايز ميكنن؟ چه چيزى باعث ميشه شما يكى رو فرار بنامى و ديگريو جذابيت؟ چون من به واقع نميتونم تفاوتى بينشون قائل بشم.

  2. #22
    ناظر انجمن علوم انسانی New Ray's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    21°N - 71°W
    پست ها
    978

    پيش فرض

    یک موقع فردی خانه مجردی رو انتخاب میکنه چون نسبت به زندگی مشترک براش جذابیت های بیشتری داره.
    مثل کسی که بین فوتبال و والیبال، از تماشای والیبال لذت بیشتری میبره.

    اما یک موقع فردی خانه مجردی رو برای فرار از زندگی مشترک انتخاب میکنه و به اصطلاح به اون تن میده.
    و اگر شرایط زندگی مشترک بهبود پیدا کنه سمت زندگی مشترک میره.
    مثل فردی که بین فوتبال و والیبال، از تماشای فوتبال لذت میبره اما چون تیمش مدام میبازه ترجیح میده نگاه نکنه.

    بین این دو انتخاب تفاوت هایی وجود داره و من هم بیشتر دنبال این بودم که ببینم زندگی مجردی یک فرار از زندگی مشترکه یا در کنار اونه یا برتره و هرکس هم دلایل خودش رو بگه تا کلی صحبت کنه و بگه هم خوبه و هم بد و...
    در کشور ما از وقتی شخص به دنیا میاد با سبک زندگی روبرو هست که توسط والدین و جامعه بهش دیکته میشه و در این مقطع و آینده بخاطر شکاف نسلی ، کپی همون سبک قدیم برای همه موثر نیست. میشه دلایلی برای زندگی مجردی نام برد مثل عدم اطمینان از نظر اقتصادی و فرهنگی و استقلال طلبی و آسودگی خاطر و غیره ... اما فرار از زندگی مشترک و مسئولیت پذیری یک حرف کلی و نادرسته که باید روی دلایلش ریز شد. ضمن اینکه دلایل گرایش دختر و پسر کمی با هم فرق داره.

    باید بپذیریم که در زندگی نسلهای قبل، فرهنگ زندگی مشترک اصلا مشترک نبوده ؛ یا کاملا مرد سالاری بوده و یا به ندرت زن سالاری و جدایی این دو جنس در زندگی مجردی هشداری هست برای وجود شرایط نابرابر در زندگی مشترک فعلی کشور . مثلا از مرد انتظار میره به اندازه چند نفر کار کنه و زن هم قناعت داشته باشه مثل سیستمی که در کشورهای عقب افتاده منطقه می بینیم که یک پسر جوان چند زن داره که نه سواد دارند نه توقع نه آرزو و هدف و ... و آخرش میشه حرف یک نفر که " دانشگاه رفتن خانم ها از بدبختی هاست! "

    تحلیل شما در روش قدیمی زندگی درسته ولی در شرایط امروز که معیارها و تفکرات تغییر کرده جوابگو نیست. چون دلیل مشترک اکثر این پدیده های جدید اجتماعی عدم پذیرش فرهنگ تاریخ مصرف گذشته نسلهای قبل هست ؛ مگر اینکه هدف بازگشت به همون شرایط باشه که امکان پذیر نیست. ( طبق تجربه خودم وظیفه استاد دانشگاه این نیست که به پسرها بگه شما ازدواج کنید حتی شده چند زن بگیرین خدا روزی رسانه و در کلاس دخترها بگه همیشه قانع باشین شما برای خدا خدمت میکنید حتی اگه شوهرتون چیزی نداشت ولی دو زن و پنج تا بچه داشت!! - دیگه از قشر تحصیل نکرده چه انتظاری دارم ؟! )

  3. 14 کاربر از New Ray بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #23
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    May 2008
    پست ها
    716

    پيش فرض

    ذلت زندگی کردن در این جامعه؟
    میشه دقیقا ذلت هارو لیست کنید؟

    جامعه فعلی برای من هم ایده آل نیست، ولی من با افرادی که تفکرات مشابه شما دارم زیاد بجث کردم و در نهایت ذلت زندگی رو در مسائلی مثل ممنوعیت برخی پوشش ها و رقص و آواز خلاصه کردن.
    تو هیچ جامعه ای نمیشه به همه سلایق و افکار احترام گذاشت که البته محدوده این احترام رو عرف تعیین میکنه و عرف رو هم اکثریت مردم جامعه تعیین میکنن.
    و چاره ای هم جز رای اکثریت وجودنداره وگرنه میشه قوانین جنگل و دیگه رفراندوم و همه پرسی و... معنی نمیده.
    همانطور که در کشورهای ایده آل از نظر شما در خیلی جاها به یک فرد محجبه اجازه ورود به اماکن خاصی رو مثل دانشگاه و... نمیدن چون عرفشون اینه.

    این دلایلتون در مجموع این معنی رو میداد که بهترین راه فرار کردن در انزواست.
    ذلت یعنی نداشتن حق انتخاب نداشتن آزادی بیان یعنی 8 سال جنگ که زندگی شخصیه منو نابود کرده.یعنی مملکت بی برنامه.یعنی شما نتونی برای آینده زندگیت برنامه ریزی بکنی.
    بر فرض مثال که شما درست بگی و من نوعی کمترین نیازهام رقص و آواز و آزادی پوشش باشه شما به چه حقی این حقوق رو از من سلب میکنی به زور؟
    همین آزادی پوشش یه زمانی خیلی قشنگ تو همین مملکت وجود داشته مردمم در کمال آرامش کنار هم زندگی میکردن.هر چی بوده وضعیت از الان بدتر نبوده.
    دقیقا به همون اندازه که شما حق داری دین خودتو انتخاب کنی منم حق دارم روش زندگی خودمو خودم انتخاب کنم.توجه کن خودم انتخاب کنم نه اجدادم.
    شما حرف از رفراندوم میزنی چیزی که عملا اگر در حالت ازادش انجام بشه و افرادی که تخصص دارن نه روابط و ظاهر به اصطلاح موجه اونوقت ممکنه نتیجش کاملا شمارو متعجب بکنه.وضعیت اقتصادی و شرایط جامعه نشون میده افرادی که تا الان نامزد رفراندوماتون بودن چه سطحی داشتن.
    ممکنه نتیجه گیری شما از حرفهای من این باشه که من انزوارو انتخاب کردم اما واقعیت اینه که من تو اجتماع آدم فعالی هستم شغل دارم خونه زندگی دارم فقط تصمیم گرفتم تا زمانی که محیطی که توش زندگی میکنم آزادی و امنیت و آرامش نداشته باشه تشکیل خانواده ندم.

  5. 4 کاربر از J@viD بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #24
    حـــــرفـه ای A M ! N's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    Under the weeping moon
    پست ها
    7,118

    پيش فرض

    - داشتن خونه مجردی تجربه ی نسبتن خوبی بوده برای من، خواه ناخواه اعتماد به نفس شخص افزایش پیدا میکنه با مدتی زندگی مجردی و روی پای خود ایستادن و این تجربه که تک تک اقدامات لازم برای زنده موندنت رو خودت پیاده سازی کنی برای من شیرینه.

    - تهدید یا فرصت؟ خب این بستگی به انگیزه ی شخص داره... برای من فرصت بوده. من دوست ندارم در چارچوبی باشم که قوانینش توسط شخص دیگر تعریف شده. با اینکه علاقه ای به دردسرسازی ندارم، با اینحال دوست ندارم تحت مونیتور باشم و بابت هرچیزی توضیح بدم به خونواده. این به من آرامش فکری بیشتری میده و بهم کمک میکنه تحت فشار نباشم و به این صورت میتونم برای خودم و جامعه کارآمدتـر واقع بشم.

    - خب محاسن و معایب هم کم نیست و نمیشه گفت معایبی وجود نداره اصلن. با محاسن شروع میکنم، این مواردی که نام میبرم برای خودم به شخصه خیلی خیلی مهم و حاد هست و روشون حساس هستم. میتونم هرجور با هرپوششی که دوست دارم توی خونه رژه برم و عین خیالم هم نباشه! برای غذا خوردن و چه چیزی خوردن تصمیم گیرنده ی اصلی خودمم و قاعدتن برحسب میل و هوسم اقدام به آشپزی یا سفارش غذا میکنم! این قضیه در مورد نوشیدنی هایی که میخورم هم شدیدن صدق میکنه. دکور خونه رو هرجور که خودم دوست دارم میچینم! خیلی آزادانه و راحت میتونم دوستام رو به خونه دعوت کنم و یا حتا پارتی بگیرم که خیلی خیلی مسرت بخش هست و به نظر من جز ضرورات زندگی هست که متاسفانه امروزه در زندگی ایرانی ها نقش کمرنگی داره. وقتی خسته و کوفته و احتمالن بی حوصله از سر کار میام خونه خیالم راحته که شخص دیگه ای در خونه نیست که بخواد این وضعیت روحی رو برام بغرنج تر بکنه و لذا خونه فضای آرومی خواهد بود... اشیا خونه درست جایی هستند که من گذاشتمشون و این در تسریع یافتن چیزایی که میخام خیلی کمکم میکنه... خیلی موارد داشتم که اعضای خونوادم وسایلم رو جابجا کردند و این عمل رو کتمان میکردند و این وضعیت واقعن غیرقابل تحمله!! :| بعضی چیزارو جدن تا تجربه نکنید نمیفهمید چقدر خوبه، مثلن پخش کردن هر نوع موسیقی در خونه بدون شکایت سایر اعضا. خیلی زود یا دیر بیدار شدن یا خوابیدن، خوندن توی خونه ، حرف زدن با خودت ، انجام کارها و رفتارهای واقعن عجیب و غریب که فقط خودت میتونی تحلیلشون کنی و هضمشون کنی... برای انجام هیچکدومشون نیاز به نگرانی از وجود کسی نداری و مجبور به توضیح دادن نیستی.
    برخی معایبش رو هم میگم.
    اول از همه اینکه خرج زندگی دادن توی این دوران فلاکت بار اصلن اصلن آسون نیست و فقط وقتی میتونی متوجه این فاجعه دردناک که میگم بشی که عملن خودت این تجربه رو داشته باشی. در خونه ای که خودت با خودتی همـیشـــه نوبت کارهای سخت و طاقت فرسا به عهده ی خود ِ خودت هست! تنهایی زندگی کردن اصلن فرگشتی نیست، به عنوان مثال اگه یه بلایی سرت بیاد توی خونه هیچ فریادرسی نیست و ناچارن باید به فـناک بری زندگی تنهایی یه مقدار پارانویا هم میاره و نسبت به اتفاقات اطراف حساس تر میشی. این شستن ظرفها و لباس ها از بدترین دشمنان فرد مجرد هستند، اینم باز تا در موقعیتش قرار نگیرید نمیفهمید که چقدر بدجنسه (تا جایی که بنده به این نتیجه رسیدم و معتقدم که شستشوی ظرف و لباس یه عمل نیست بلکه یه موجود سرتقه).


    در نهایت به نظر من، پول داشتن موضوع خیلی مهمیه. اگه پول خوبی داشته باشید یا {در بیارید} زندگی مجردی طعم بسیار خوبی پیدا میکنه که یجورایی معتادش میشید. اگه هم با فلاکت بخواید مجردی زندگی کنید بلایی سرتون میاد که دیگه هوس یک ساعت تنهایی بدون حضور مامان بابا هم به سرتون نزنه دیگه، چه برسه به زندگی مجردی.

  7. 19 کاربر از A M ! N بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #25
    آخر فروم باز وین رونی's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    خونمون
    پست ها
    2,585

    پيش فرض

    ذلت یعنی نداشتن حق انتخاب نداشتن آزادی بیان یعنی 8 سال جنگ که زندگی شخصیه منو نابود کرده.یعنی مملکت بی برنامه.یعنی شما نتونی برای آینده زندگیت برنامه ریزی بکنی.
    بر فرض مثال که شما درست بگی و من نوعی کمترین نیازهام رقص و آواز و آزادی پوشش باشه شما به چه حقی این حقوق رو از من سلب میکنی به زور؟
    همین آزادی پوشش یه زمانی خیلی قشنگ تو همین مملکت وجود داشته مردمم در کمال آرامش کنار هم زندگی میکردن.هر چی بوده وضعیت از الان بدتر نبوده.
    دقیقا به همون اندازه که شما حق داری دین خودتو انتخاب کنی منم حق دارم روش زندگی خودمو خودم انتخاب کنم.توجه کن خودم انتخاب کنم نه اجدادم.

    شما حرف از رفراندوم میزنی چیزی که عملا اگر در حالت ازادش انجام بشه و افرادی که تخصص دارن نه روابط و ظاهر به اصطلاح موجه اونوقت ممکنه نتیجش کاملا شمارو متعجب بکنه.وضعیت اقتصادی و شرایط جامعه نشون میده افرادی که تا الان نامزد رفراندوماتون بودن چه سطحی داشتن.
    ممکنه نتیجه گیری شما از حرفهای من این باشه که من انزوارو انتخاب کردم اما واقعیت اینه که من تو اجتماع آدم فعالی هستم شغل دارم خونه زندگی دارم فقط تصمیم گرفتم تا زمانی که محیطی که توش زندگی میکنم آزادی و امنیت و آرامش نداشته باشه تشکیل خانواده ندم.
    سلام
    کسی الآن جلوی شما رو گرفته که رقص و آواز نداشته باشی؟!!عجب نیازهای بزرگی!!بعید می دونم منظور شما بد مستی باشه که به خدا اونم الآن آزاده.
    یقه برخی از این پسرا تا نافشون بازه یه عده دیگه که ابرو تتو می کنن شلوارشون رو باید بکشی بالا تا نیفته و آبروریزی نشه والا با خانوادت یه پارک نمی تونی بری بس که دری وری می شنوی شوخی های بالای 18.برخی از خانوم ها هم که دیگه نمیشه گفت آزادی یواشکی دارن باید بگی برخی جاها حجاب یواشکی هست.
    الآن شما اگه مسیحی یا یهودی یا لائیک باشی کسی میاد یقه شما رو بگیره؟اصلاً چی تو اون دین ها هست که غصه می خوریم؟بگید شاید ما هم تغییر دادیم.البته نه دین دستکاری شده
    مشکل انتخاب دین نیست مشکل دین داری و در قید و بند دین بودنه

    در مورد خونه مجردی نظر من اینه که اگه اصول شهروندی و شرع و قانون رعایت بشه و نبود پدر مادر یا بزرگتر باعث نشه که اشکالاتی پیش بیاد،بد نیست تجربه خوبیه چیزهای تازه ای بدست میاد شاید حتی بتونه کمک کنه برای زندگی متاهلی در آینده
    Last edited by وین رونی; 01-05-2015 at 20:55.

  9. این کاربر از وین رونی بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #26
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض

    من شخصا با در نظر داشتن مزایا و معایبش ترجیح میدادم تنها زندگی کنم!
    اصولا از یک سنی به بعد خیلی مسائل تحملش در منزل سخت میشه
    حالا سخت گیری ها به کنار ولی مثلا نوع پوششی که باید بخاطر حضور برادر و پدر رعایت کرد خیلی مهمه! مهمه چون اونجوری که دلم بخواد قطعا نمیشه و من نه به خاطر مسائل دینی بلکه به حکم ادب و حفظ حیا مجبورم که نوع پوششم رو درست انتخاب کنم (بگذریم خیلی ها عین خیالشون هم نیستا!)

    رفت و امد با دوستان هم تحت شرایط زندگی خانوادگی برای من مشکله شما تصور کن در خونه با 4 نفر زندگی کنی و بعد بخوای دوستت رو دعوت کنی و ....کلا راحت نمیشه بود

    بحث هایی که مجبور به شنیدنشون هستی هم مهمه! شما مجبوری که هرروز و هرروز یکسری حرفهای تکراری و غر های افراد خانوادت رو که چه در زمینه اعتقادی چه خانوادگی گفته میشه تحمل کنی!!!

    ولی به قول امین بحث مالی خیلی مهمه
    از اون بدتر
    این شرایط برای دخترها سختتره!
    دیفالت جامعه دید منفی به یک دختر مجرد تنهاست!!! برای پسرها کمتره
    تازه کلی دردسر هم احتمالا وجود داره
    نگاههای متعجب همسایه یا حتی صابخونه!
    راحت بگم آرزومه
    ولی در شرایط فعلی جامعه ی ما عملی نیست!

  11. 11 کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #27
    کاربر فعال انجمن شعر و داستان نویسی Mr_100_dolari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2012
    محل سكونت
    ----Balance(3%)Spot----
    پست ها
    1,410

    پيش فرض

    خوب امین عزیز بیشتر محاسن زندگی مجردی رو گفتن ...

    اما اگر بخوام به اون ها سایر موراد رو هم اضافه کنم :

    اولیش وجود آرامشی هست که واقعا بیشتر از همه چیز منجر به فکر کردن با ذهن آروم میشه اینکه دیگه کسی نیست کار بهت داشته باشه و لازم باشه جواب پس بدی و یا ناخواسته توی بحث های که اصلا

    دوست نداری سهیم بشی و فکرت رو انواع اقسام مسائل ریز و درشت خانواده درگیر بکنه ... چیزی که وقتی کنار خانواده هستی به علت شلوغی ها و سایر بحث ها و حاشیه های مربوط به زندگی هر کدوم از

    اعضای خانواده نمیشه انقدر راحت نشست یه جا و در سکوت به خیلی از مسائل شخصی خودت فکر کنی واقعا داشتن ذهن آروم رو میشه بزرگترین نعمت و محاسن توی زندگی مجردی و مستقل دونست که

    نمیشه با دنیا عوضش کرد ...

    اینکه میتونی با دوست های مختلفت رفت و آمد راحتری داشته باشی البته این به معنی سوء استفاده مطلق از آزادی مجردی نیست ولی به این معنی هست که از بند محدودیت های دست و پا گیر که با توجه

    به خانواده هر فردی ممکنه حدش متفاوت باشه نجات پیدا میکنی ...

    دو تا از مهمترین محاسن از نظرم اینا بود و اگر بخوام وارد جزئیاتش بشم شاید یشه چند صفحه ایی در این مورد نوشت ...

    و اما در مورد معایب زندگی مجردی هم با این مثال شروع میکنم که برای من مقایسه زندگی مجردی و غیر مجردی مثل مقایسه بنز با پیکان می مونه وقتی شما اکثرا سوار بنز هستی و بعضی اوقات

    مجبوری سوار پیکان بشی و اذیت بشی تقصیر بنز نیست که باعث شده معنی راحتی و آرامش رو بفهمی که دیگه نتونی شرایط پیکان رو تحمل کنی ... پس به نظرم در واقعیت اینها عیب نیست :


    اولیش چون همیشه همه چیز تحت کنترل شما هست و این شما هستی که امور زندگی کاملا در اختیارت هست اگر گهگاهی مجبور باشی باز پیش خانواده بری و یا کسی بیاد پیشتون که به علت رودربایستی

    نتونی بهش بگی شرایط اینجا رو بهم نریز اونجاست که شاید یه مقدار برات تحمل کردن افراد سخت بشه به دلیل آرامش و نظمی که تا قبل از اون مطابق میل شما ترتیب داده شده بود ...

    دومیش اینکه به جهت عادتی که کردین تا استقلال بیشتری داشته باشین شاید بخواید توی همه محیط ها یک تسلط نسبی داشته باشید که توی اون محیط هم آرامشتون رو بیشتر کنید ولی خوب در خیلی

    مواقع مثل محیط کاری که باید بله قربان گو باشید نمیشه و اونجاست که تازه آدم متوجه میشه عجب نعمتی داره ... به خاطر همین شاید در مورد خیلی موارد مثل قبل زیاد انعطاف نشون ندی ...

    یکی دیگه از معابیش داشتن نظم هست یعنی چون دیگه لازم نیست طبق دستور دیگران زندگی کنی و یا دیگه افراد خانواده نیستن که بخوای بر اساس خیلی باید و نباید های اون ها رفتار کنی به راحتی ممکنه زندگی از حالت نظم کلی خارج بشه و اگر حواس ادم نباشه یهو می بینی تا ساعت 4 صبح نشستی داری با خیال راحت گیم بازی میکنی و فردا سر کارت داری چرت میزنی ...

    دیگه اینکه شاید کمی حس تنهایی باشه البته بستگی داره که تعریف هر کس از تنهایی چی باشه مثلا شاید یکی بگه تا وقتی که فیلم و سریال و گیم و کتاب و نت و .... هست میشه احساس تنهایی رو برای

    ابد فراموش کرد که شاید تا حدود زیادی هم درست باشه ولی باز هم هیچ کدوم از اینها نمیتونه جای بودن در کنار یک دوست رو بگیره حالا بگذریم از اون کسایی که زندگی مجردی رو به معنای شب و روز رفیق بازی میدونن ...

    البته بازم همونطور که امین عزیز گفتن همه اینها به شرط اینکه دائم فکرت درگیر خیلی مسائل دیگه نباشه که بخوای بگی صد رحمت به زندگی در کنار همون خانواده ...

    به هر حال به خاطر کل محاسنی که داره (چه کلی و چه جزئی) وجود این چند تا عیب که گفتم شاید عیب هم به حساب نیاد ، زندگی مجردی رو هیچ جوره نمیشه با زندگی غیر مجردی اصلا مقایسه کرد ...

  13. 8 کاربر از Mr_100_dolari بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #28
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    May 2008
    پست ها
    716

    پيش فرض

    سلام
    کسی الآن جلوی شما رو گرفته که رقص و آواز نداشته باشی؟!!عجب نیازهای بزرگی!!بعید می دونم منظور شما بد مستی باشه که به خدا اونم الآن آزاده.
    یقه برخی از این پسرا تا نافشون بازه یه عده دیگه که ابرو تتو می کنن شلوارشون رو باید بکشی بالا تا نیفته و آبروریزی نشه والا با خانوادت یه پارک نمی تونی بری بس که دری وری می شنوی شوخی های بالای 18.برخی از خانوم ها هم که دیگه نمیشه گفت آزادی یواشکی دارن باید بگی برخی جاها حجاب یواشکی هست.
    الآن شما اگه مسیحی یا یهودی یا لائیک باشی کسی میاد یقه شما رو بگیره؟اصلاً چی تو اون دین ها هست که غصه می خوریم؟بگید شاید ما هم تغییر دادیم.البته نه دین دستکاری شده
    مشکل انتخاب دین نیست مشکل دین داری و در قید و بند دین بودنه

    در مورد خونه مجردی نظر من اینه که اگه اصول شهروندی و شرع و قانون رعایت بشه و نبود پدر مادر یا بزرگتر باعث نشه که اشکالاتی پیش بیاد،بد نیست تجربه خوبیه چیزهای تازه ای بدست میاد شاید حتی بتونه کمک کنه برای زندگی متاهلی در آینده
    شما کجا داری زندگی میکنی؟ الان چهارتا کنسرت معمولی نمیزارن برگزار بشه رقص و آواز آزاده؟ بعدم بحث رقص و آواز مال من نبود اصلا من حرفم چیزه دیگه ایه این دوستی که پست منو نقل قول کرد برچسب سطحی بودن زد که امثال شماها دنبال رقص و آواز و آزادیه حجابن منم گفتم بر فرض که دغدغه یه انسانی این چیزا باشه بازم باید به نیاز همون یک نفر رسیدگی بشه.
    اتفاقا اون مدل حجابی که شما ازش منزجری منم هستم نتیجه حجاب اجباریه.
    در مورد ادیان مختلف هم من از هیچکدوم صحبتی نکردم فقط حرفم اینه که هر انسانی باید حق انتخاب داشته باشه.
    لپ کلام من اینه که انسان موجود آزادیه اگه با احترام باهاش برخورد بشه و به علایق و اعتقاداتش احترام گزاشته بشه میتونه رشد کنه و شکوفا بشه.محیط که مناسب نباشه شما انواع و اقسام فساد و بی فرهنگی ازش میبینی.حالا شما بیا هزارو یک تحقیق انجام بده که چرا خونه مجردی؟چرا طلاق؟ چرا فساد؟ میزان زیادی از این ناهنجاریها یک جواب داره.محیط و شرایط زندگی اینجا مناسب نیست.

  15. 7 کاربر از J@viD بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #29
    کاربر فعال انجمن موسیقی OMiD.1080p's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    محل سكونت
    Dark Paradise
    پست ها
    3,145

    پيش فرض

    - داشتن خونه مجردی تجربه ی نسبتن خوبی بوده برای من، خواه ناخواه اعتماد به نفس شخص افزایش پیدا میکنه با مدتی زندگی مجردی و روی پای خود ایستادن و این تجربه که تک تک اقدامات لازم برای زنده موندنت رو خودت پیاده سازی کنی برای من شیرینه.

    - تهدید یا فرصت؟ خب این بستگی به انگیزه ی شخص داره... برای من فرصت بوده. من دوست ندارم در چارچوبی باشم که قوانینش توسط شخص دیگر تعریف شده. با اینکه علاقه ای به دردسرسازی ندارم، با اینحال دوست ندارم تحت مونیتور باشم و بابت هرچیزی توضیح بدم به خونواده. این به من آرامش فکری بیشتری میده و بهم کمک میکنه تحت فشار نباشم و به این صورت میتونم برای خودم و جامعه کارآمدتـر واقع بشم.

    - خب محاسن و معایب هم کم نیست و نمیشه گفت معایبی وجود نداره اصلن. با محاسن شروع میکنم، این مواردی که نام میبرم برای خودم به شخصه خیلی خیلی مهم و حاد هست و روشون حساس هستم. میتونم هرجور با هرپوششی که دوست دارم توی خونه رژه برم و عین خیالم هم نباشه! برای غذا خوردن و چه چیزی خوردن تصمیم گیرنده ی اصلی خودمم و قاعدتن برحسب میل و هوسم اقدام به آشپزی یا سفارش غذا میکنم! این قضیه در مورد نوشیدنی هایی که میخورم هم شدیدن صدق میکنه. دکور خونه رو هرجور که خودم دوست دارم میچینم! خیلی آزادانه و راحت میتونم دوستام رو به خونه دعوت کنم و یا حتا پارتی بگیرم که خیلی خیلی مسرت بخش هست و به نظر من جز ضرورات زندگی هست که متاسفانه امروزه در زندگی ایرانی ها نقش کمرنگی داره. وقتی خسته و کوفته و احتمالن بی حوصله از سر کار میام خونه خیالم راحته که شخص دیگه ای در خونه نیست که بخواد این وضعیت روحی رو برام بغرنج تر بکنه و لذا خونه فضای آرومی خواهد بود... اشیا خونه درست جایی هستند که من گذاشتمشون و این در تسریع یافتن چیزایی که میخام خیلی کمکم میکنه... خیلی موارد داشتم که اعضای خونوادم وسایلم رو جابجا کردند و این عمل رو کتمان میکردند و این وضعیت واقعن غیرقابل تحمله!! :| بعضی چیزارو جدن تا تجربه نکنید نمیفهمید چقدر خوبه، مثلن پخش کردن هر نوع موسیقی در خونه بدون شکایت سایر اعضا. خیلی زود یا دیر بیدار شدن یا خوابیدن، خوندن توی خونه ، حرف زدن با خودت ، انجام کارها و رفتارهای واقعن عجیب و غریب که فقط خودت میتونی تحلیلشون کنی و هضمشون کنی... برای انجام هیچکدومشون نیاز به نگرانی از وجود کسی نداری و مجبور به توضیح دادن نیستی.
    برخی معایبش رو هم میگم.
    اول از همه اینکه خرج زندگی دادن توی این دوران فلاکت بار اصلن اصلن آسون نیست و فقط وقتی میتونی متوجه این فاجعه دردناک که میگم بشی که عملن خودت این تجربه رو داشته باشی. در خونه ای که خودت با خودتی همـیشـــه نوبت کارهای سخت و طاقت فرسا به عهده ی خود ِ خودت هست! تنهایی زندگی کردن اصلن فرگشتی نیست، به عنوان مثال اگه یه بلایی سرت بیاد توی خونه هیچ فریادرسی نیست و ناچارن باید به فـناک بری زندگی تنهایی یه مقدار پارانویا هم میاره و نسبت به اتفاقات اطراف حساس تر میشی. این شستن ظرفها و لباس ها از بدترین دشمنان فرد مجرد هستند، اینم باز تا در موقعیتش قرار نگیرید نمیفهمید که چقدر بدجنسه (تا جایی که بنده به این نتیجه رسیدم و معتقدم که شستشوی ظرف و لباس یه عمل نیست بلکه یه موجود سرتقه).


    در نهایت به نظر من، پول داشتن موضوع خیلی مهمیه. اگه پول خوبی داشته باشید یا {در بیارید} زندگی مجردی طعم بسیار خوبی پیدا میکنه که یجورایی معتادش میشید. اگه هم با فلاکت بخواید مجردی زندگی کنید بلایی سرتون میاد که دیگه هوس یک ساعت تنهایی بدون حضور مامان بابا هم به سرتون نزنه دیگه، چه برسه به زندگی مجردی.
    سلام امین . این ورا ؟

    @ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] عالی بود .
    تمامی چیزهایی که گفتـــی , مو به مو تایید میکنمشون .
    همشو تجربه کردم .


    یک ساله به همین شکل دارم زندگی میکنم . باور کنید هزینه هام خیلی خیلی بیشتر شدن , ولی راضی ام و حتی کلی هم پیشرفت کردم . خیلی . نسبت به دورانی که توی خونه پدری بودم .
    اینقدر تنهایی لذت بخش هست که نگو و نپرس .
    اون اوایل یک مدت یکی از دوستان رو به عنوان همخونه آوردمش , ماه دومش که تموم شد , عذرش رو خواستم .
    اصلا قابل تحمل واسم نبود .
    الان همه کارمو خودم انجام میدم و البته ازشون لذت هم میبرم . از نظافت خونه و ظرف شستن و ...

    یعنی توی خانواده و فامیل امید یک سال اخیـــر با قبل از اون (وقتی خونه پدری بودم) , تفاوتش در حد زمین تا آسمانه . ( یعنی بهتر شدم )
    نامردها چند بار خواستن منو زن بدن

    در آخر فقط میخوام بگم که البته به شخص هم برمیگرده . یک وقت میبینی خونه مجردی میشه پاتوق یک سری دوستان ناسالم و مخصوصا یکی سری سواستفاده گر که شرایط رو تیره و تار میکنه .
    به نظرم آدم باید خودش رو بشناسه . مخصوصا بتونه به خیلی از چیزها بگه " نه " ... وگرنه همون بهتر که خونه پدری بمونه . چون هستن کسانی که فقط قصد سوءاستفاده از این شرایط شما رو دارن .

    خودم به شخصه . کارم رو دارم . دوستامو دارم . توان نه گفتن رو هم دارم. تفریحمو دارم . و تنهایمو هم دارم .
    و باز از همه مهمتر خانواده ام نیز بهم اعتماد کردن و راضی ان

  17. 8 کاربر از OMiD.1080p بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #30
    کاربر فعال انجمن موسیقی OMiD.1080p's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    محل سكونت
    Dark Paradise
    پست ها
    3,145

    پيش فرض

    آقا من اشتباهــــی گزینه اول رو انتخابـــ کردم .
    انتخاب من همون گزینه دوم هستش . یعنی مزایای خانه مجردی به مراتب از معایبش بیشتر است .

  19. این کاربر از OMiD.1080p بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •