هی یادش بخیر 16-17 سالم که بود با بچه محل ها جمع میشدیم راه می افتادیم سمت مولوی خرید مواد!(همون اکلیل سرنج)چند کیلو می خریدیم برمیگشتیم سمت خونه میرسیدیم قسمت خطرناک قضیه !یعنی همون قاطی کردن مواد که واقعا استرس زا بود هر کسی هم زیربار نمیرفت انجام بده معمولا بیشترین کشت و مرد هم تو همین قسمت اتفاق می افته !!بر اثر اصطکاک یا ضربه بیش از حد..ما هم مثل اون دوست بالایی چند تا از اون نارنجک هایی که درست میکردیم رو می فروختیم که خیر سرمون یه تجارتی هم کرده باشیم!! بگذریم! الان که فکر میکنم اون موقع چه غلطایی میکردیم تنم میلرزه...البته هیچ وقت بلایی سرمون نیمومد خداروشکر ....ولی دوران خوبی بود ..یاد اون بچه محلا بخیر ..خیلی دلم براشون تنگ شده...