آقای x در شهر تهران زندگی میکند. سرمایه ی او قریب چندین میلیارد هست. دو خانه در تهران،
یک رستوران در مرکز شهر و سه فرزند دارد. یک زندگی عالی، بدون هیچ مشکلی.
اما چند روزی است کلافه است، بی قرار است، همه چیز هست اما آن آرامش کجا رفته؟!
آقای y در روستایی زندگی و با کشاورزی و دامداری خرج خانواده ی خویش را در میاورد. با اینکه زندگی آنها ثروتمندانه نیست اما دلشان خوش است به آنچه دارند. به سلامتی خویش و صمیمیتتشان میبالند.
چه تفاوتی میان x و y هست؟!
.....
سوالاتی ذهنم رو مشغول کرده! آرامش چیست؟
تعریف مشخصی دارد! نوعی تلقین است؟! یا اصلا آرامشی وجود ندارد و آنچه ما به آن آرامش میگوییم آسایش است؟
آسایش ما گاه به آرامش حقیقی ما منجر نمیشود! چرا؟
دید ما به زندگی متفاوت است؟ یعنی آرامش مربوط به درون هست و عوامل بیرون بر آن تاثیر دارند؟ یا نه؟
سر را راحت بر بالشت گذاشتن در شب نوعی آرامش است اماچگونه؟!
اکثر ثروتمندانی که دیده ام آسایش دارند اما آرامش ...
پس یعنی ثروت آرامش را از بین میبرد؟
...
سوالاتی مبهم که جوابی برای آنها ندارم. نظر شما چیست؟