تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: زبان اول واحد برای کل جهان؟

راي دهنده
44. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • بهتر است زبان اول همه مردم جهان، یک زبان واحد باشد

    24 54.55%
  • زبان اول های بومی همه کشورها باید همیشه زنده بمانند و صرفا زبان دومی واحد گسترش یابد

    20 45.45%
صفحه 2 از 4 اولاول 1234 آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 31

نام تاپيک: زبان اول واحد برای کل جهان؟

  1. #11
    آخر فروم باز hamed29's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2009
    محل سكونت
    سیاره زمین
    پست ها
    1,567

    پيش فرض

      محتوای مخفی: Atghia & پست 10 


    برای چندین دقیقه بعد از خوندن پست دوستان نظرم این بود که گزینه دوم رو انتخاب خواهم کرد
    ولی بعد به این فکر کردم همانطوری که زبان رسمی کشور ما فارسی هست اما فرضا یک شخص ترک یا کرد یا گیلک گویش خاص خودش رو داره و اون رو حفظ کرده با تمام زیبایی هاش تاریخی بودنش اصالتش و هردلیل دیگه ای که هنوزم پابرجاست!
    پس چرا نشه که ما زبان مشترکی با کل جهان داشته باشیم برای ارتباط بهتر و استفاده بیشتر و کامل از خواص ارتباط با جهان! و البته زبان رسمی خودمون رو هم همچنان حفظ کنیم و داشته باشیم با همه ی تاریخچه ی گرانبهای ادبی و تاریخیش!

    پس نظر من هم گزینه اول هست


    متوجه منظور شما هستم ولی...
    خود من در 2 استان غیر فارس ساکن بودم که ترکی و کردی زبان بومیــشون هست.
    زبان اول برای اونها همون زبان محلی هست و حتی در مدرسه درسهاشون به زبان بومی تدریس میشه.
    من که در یکی از این استانها دانشجو بودم، به وضوح میدیدم که دانشجویان بومی اصلاً با فارسی حرف زدن راحت نیستند. در واقع زبان اول یا پیشفرض برای اونها فارسی نیست و فارسی رو اگرچه یاد میگیرند، اما تا مجبور نشن باهاش صحبت نمیکنن.
    البته من مشاهدات خودم رو گفتم؛ ممکنه جاهای دیگه اینطور نباشه.



      محتوای مخفی: B.Russell & پست 4 


    البته منظور من اینگونه جایگزینی نیست که فرضا عربی رو جایگزین فارسی کنیم.

    خواسته یا ناخواسته امروز زبان انگلیسی زبان علم شده و شما وقتی مقالات خارجی رو مطالعه میکنید، با دنیایی از اصطلاحات در حوزه تخصصی خودتون مواجه میشین که هیچ معادلی براش در زبان اول شما وجود نداره.
    و مجبور به خلق واژه های مرکب میشیم که علاوه بر خنده دار بودن کاربردی ندارند.

    مرگ زبان به نوعی میتونه مرگ گذشته رو هم به همراه داشته باشه.
    ولی چالش اصلی ما این هست که به گذشته باید بیشتر افتخار کرد یا آینده؟

    و اگر بنا باشد یکی فدای دیگری شود، آینده واحد بشریت باید فنا شود یا گذشته بومی هر سرزمین؟



    من هم چنین منظوری نداشتم؛ نگاه به گذشته نشون میده تغییر زبان مشترک چه بلایی ممکنه بر سر زبان بومی بیاره.
    اگه به خاطر زبان علم بودن، انگلیسی رو به عنوان زبان اول انتخاب کنیم، ای بسا بعد از چند قرن زبان دیگری جایگزین بشه و باز کل جهان باید خودشون رو با وضعیت جدید هماهنگ کنن. البته بعید نیست در آن وضعیت زبان انگلیسی هم به حاشیه بره.

    اینکه کلمات خارجی مثل Police و ... رو به صورت فارسی بنویسیم، چیز عجیبی نیست.
    اما اینکه بگیم کسانی که زبان اولشون با زبان مشترک یکی نیست پس از قافله علم عقب هستند، به نظرم حرف بجایی نیست.
    لزوم وجود یک زبان مشترک رو انکار نمی‌کنم. هر کس نیاز به دسترسی به مقلات داشته باشه میره ترجمه میکنه و یا زبان مرجع رو یاد میگیه تا تولید محتوای جدید به یک زبان مشترک باشه.

    انجمادی که مطرح میکنید، در واقع راکد ماندن یک زبان نیست بلکه ثبت علم به زبانی دیگر است.
    وگرنه چنانچه دانشمندانی که انگلیسی زبان نیستند، این زبان رو تحریم کنند پس از مدتی عملاً انگلیسی از دستور کار خارج میشه. اتفاقی که مشابه اون بعد از جنگ اول و دوم البته در مورد زبان آلمانی افتاد!

    چیزی که شما مطرح کردی در واقع گسترده شدن علم هست، که به دنبال اون کلمات تخصصی جدید هم ایجاد میشن. اگر مقالات و... مثلاً به زبان آلمانی ثبت بشن، خُب کلمات جدید هم ریشه در همین زبان خواهند داشت.
    گذشته از این گاهی محققین یک کشور که انگلیسی زبان نیستند، مقالاتی رو ثبت میکنن که واژگان و اصطلاحات جدیدِش ریشه در زبان خودشون داره. یعنی مقاله به زبان انگلیسی هست ولی بعضی کلمات جدید انگلیسی نیستند و صرفاً با الفبای انگلیسی نوشته شُدن.



      محتوای مخفی: B.Russel & پست 7 


    در گذشته یونان و اعراب و... که مثال زدید نه ارتباطات در این سطح گسترده بود و نه اختلاف علم این کشورها خیلی زیاد بوده است و مقایسه اینها صحیح نیست.
    مشکلی که در دنیای امروز داره پیش میاد این هست که یکسری زبان ها مثل فارسی، عربی، چینی و... از نظر گنجینه واژگان منجمد شدن ولی یکسری زبان ها و در راس اون زبان انگلیسی در حال گسترده تر شدن هستند.

    علم هم در کنار گسترش واژگان نتیجه اش رو به طور مستقیم در زبان و فرهنگ میذاره.

    مثلا وقتی یک فرد عوام میگه پلیس اتومبیل مرا جریمه کرد، عملا داره دو واژه علمی پلیس و اتومبیل رو وارد زبانش میکنه.
    اینگونه واژگان با گذشت زمان سر به فلک میذارن و زبان شما صرفا یک رسم الخطی خواهد داشت که واژگان انگلیسی رو بازنویسی میکنه.

    مخصوصا در علوم مهندسی و زیستی اگر نگاهی به مقاله های فارسی بندازین صرفا واژه های تخصصی رونویسی فارسی شدن !!
    مثل اسید به جای acid !!! و... بینهایت مثال مشابه.




    اینکه تنوع زبان چطوری اسباب لذت میشه رو باید بیشتر بررسی کرد.
    شما اگر انگلیسی زبان باشی از خواندن شکسپیر لذت میبری و کل دنیا هم انگلیسی زبان باشن از خوندنش لذت میبرن.
    لذت ها با توجه به داشته ها به دست میان و وقتی داشته ها تغییر میکنن، لذت ها هم به موازاتش تغییر میکنن.

    اینکه نژاد بشر هم به مرور اصلاح بشه اتفاقا خیلی کار خوبی هست.
    وگرنه باید بگیم بذاریم معلول ها و بیماران زیاد بشن چون باعث تنوع در زندگی میشن و اگر ادم مریض و ناقص نداشته باشیم دنیا صفایی نداره هیچکس کور نباشه!!!
    ولی علم با پیشرفت خودش داره سعی میکنه تا حد امکان جلوی به دنیا آمدن معلولیت و بیماری هارو بگیره و این یکجور اصلاحه.
    پس اگر بشه ژن ها رو هم اصلاح کرد که همه باهوش باشن خیلی بهتر هست.

    چون فعلا ارمغان احمق ها برای دنیا بیشتر جنگ و دردسر بودن، تاریخ هم نشون میده احمق ها به دلیل ویژگی های خاص احمقی اکثریت رو میتونن از ان خودشون کنن.

    کدوم شعر خوانی فلسفه خوانی؟!!
    همین الان از ایرانی ها بپرسین چندتاشون یک بار کتاب گلستان سعدی رو خوندن، جواب سئوالاتتون رو میگیرین.
    حتی این لذت هایی هم که من باهاتون موافقم لذت هست، باز هم شامل لذت های عوام نمیشه و لذت های اهل دانش هست که بازم میشه با زبانی دیگر برای کسی که اهلش هست درک کرد.




    انسان تنها یک بُعد نداره که اون رو در همان بُعد خلاصه کنیم. انسانهای تک بعدی هم نمیتونن معلم بشریت باشن. تأکید روی یک بُعد اگر به منزله نادیده گرفتن جنبه های دیگر وجودی انسان باشه، کار عاقلانه ای نیست.
    جدای از دانش آموختنی‌های برخی حوزه ها به زبانی خاص ثبت شدن. مثلاً زبان تصوّف، فارسی هست! کاری با خوبی یا بدی تصوف ندارم ولی هر کسی بخواد با این حوزه آشنا بشه به ناچار باید فارسی رو یاد بگیره. اینکه می‌فرمایید به خاطر آینده، آثار گذشته ترجمه بشه، بله میشه این کار رو کرد ولی مشکلاتی داره.
    زبان مقصد لزوماً از قابلیت‌ها و ظرفیت‌های مشابهی برای پذیرش محتوای مورد نظر برخوردار نیست. در نتیجه شاخ و برگ‌ها و ظرافتهای آن حوزه در اثر ترجمه هرس خواهد شد. این مشکل مخصوصاً در مورد آثار ادبی و اشعار پیش میاد.

    اما اینکه بشر به هوش نیاز داره، مسلماً درسته؛ اما هوش علمی تنها چیزی نیست که انسان برای پیشرفت بهش نیاز داره. انسان علاوه بر هوش به عقلانیت و... هم نیاز داره.
    جمع شدن دانش و حماقت بارها در تاریخ علم اتفاق افتاده. چه کسی ایده و لزوم ساخت بمب اتم رو برای صاحبان قدرت مطرح کرد؟ همان کسی که دانش فیزیک رو متحول کرد!
    البته همین دانشمند نابغه هست که میگه: دو چیز هیچ پایانی ندارند: کهکشانها و حماقت انسانها. البته در مورد اولی چندان مطمئن نیستم!

  2. 4 کاربر از hamed29 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #12
    کاربر فعال فلسفه B.Russell's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    پست ها
    1,005

    پيش فرض

    من هم چنین منظوری نداشتم؛ نگاه به گذشته نشون میده تغییر زبان مشترک چه بلایی ممکنه بر سر زبان بومی بیاره.
    اگه به خاطر زبان علم بودن، انگلیسی رو به عنوان زبان اول انتخاب کنیم، ای بسا بعد از چند قرن زبان دیگری جایگزین بشه و باز کل جهان باید خودشون رو با وضعیت جدید هماهنگ کنن. البته بعید نیست در آن وضعیت زبان انگلیسی هم به حاشیه بره.

    اینکه کلمات خارجی مثل Police و ... رو به صورت فارسی بنویسیم، چیز عجیبی نیست.
    اما اینکه بگیم کسانی که زبان اولشون با زبان مشترک یکی نیست پس از قافله علم عقب هستند، به نظرم حرف بجایی نیست.
    لزوم وجود یک زبان مشترک رو انکار نمی‌کنم. هر کس نیاز به دسترسی به مقلات داشته باشه میره ترجمه میکنه و یا زبان مرجع رو یاد میگیه تا تولید محتوای جدید به یک زبان مشترک باشه.

    انجمادی که مطرح میکنید، در واقع راکد ماندن یک زبان نیست بلکه ثبت علم به زبانی دیگر است.
    وگرنه چنانچه دانشمندانی که انگلیسی زبان نیستند، این زبان رو تحریم کنند پس از مدتی عملاً انگلیسی از دستور کار خارج میشه. اتفاقی که مشابه اون بعد از جنگ اول و دوم البته در مورد زبان آلمانی افتاد!

    چیزی که شما مطرح کردی در واقع گسترده شدن علم هست، که به دنبال اون کلمات تخصصی جدید هم ایجاد میشن. اگر مقالات و... مثلاً به زبان آلمانی ثبت بشن، خُب کلمات جدید هم ریشه در همین زبان خواهند داشت.
    گذشته از این گاهی محققین یک کشور که انگلیسی زبان نیستند، مقالاتی رو ثبت میکنن که واژگان و اصطلاحات جدیدِش ریشه در زبان خودشون داره. یعنی مقاله به زبان انگلیسی هست ولی بعضی کلمات جدید انگلیسی نیستند و صرفاً با الفبای انگلیسی نوشته شُدن.
    همین زبان های فعلی که امروز در جهان پایدار شدن هم از ابتدای تاریخ وجود نداشتن !
    اونا هم یکسری زبان هارو کنار زدن و به مرور قدرت پیدا کردن.

    همانطور که رسم الخط و زبان ایرانی ها از ابتدا فارسی نبوده، چندین خط به طور کامل اومدن و نابود شدن.
    و اینقدر زمان گذشته که تقریبا برای کسی اهمیت نداره زبان و خط ایران قبل اسلام چی بوده جز یکسری محقق.

    شما مطمئن باشید در هزار سال دیگه هم، زبان و رسم الخط ما برای آیندگان هیچگونه اهمیتی نخواهد داشت.
    چون عمر انسان اونقدر کفاف نمیده که بتونه به همه گذشته اش بها بده و مجبوره نزدیکترین گذشته ای که بتونه باهاش ارتباط برقرار کنه رو انتخاب کنه.

    همینطور که نسل جوان امروز تقریبا چیزی از سعدی و حافظ و مولوی و... نمیدونه، با تعویض یکی دو نسل دیگر این اندیشمندان به مرور به کتابخانه های محققین خواهند رفت.
    چون زبان فارسی پویایی خودش رو از دست داده و نتونسته با علم جلو بیاد.

    هرچه فاصله زبان یک کشور و علم رایج زمانش در تاریخ بیشتر شده، اون زبان هم به مرگ نزدیک تر شده و کاملا بین پایداری یک زبان و علم ارتباط تنگاتنگی وجود داره.

    حتی یک مثال نقض در این مورد نمیتونید پیدا کنید که چگونه علم های جدید با ورودشون به کشورها زبان بومی اونارو هم به مرور محو کردن.
    چه زمانی که زبان علم، عربی شد و فارسی رو روز به روز ضعیف تر کرد و چه امروز که انگلیسی داره فارسی رو ضعیف و ضعیف تر میکنه.

    مطمئن باشید از تعصب ما به زبان خودمان چیزی گیر این زبان بدبخت نمیاد تا ما حرفی برای گرفتن در علوم تجربی و انسانی نداشته باشیم و کل مفاخرمون یا مال صدها سال پیش باشن یا مفسرین تفکرات صحرای عربستان !!!
    .
    .
    .

    مجددا مجبورم نقل قولی که از دکتر مشایی نوشته بودم رو تکرار کنم و امیدوارم دوستان بهش بدون تعصب فکر کنند:


    اگر امروز به افرادي مانند رازي و ابوعلي سينا افتخار مي كنيم به طوري كه قد آنها از اعماق تاريخ بيرون است :

    براي بلندي قد آنها نيست بلكه كوتاهي قد نسل هاي بعدي آن را نمايان كرده است.

    شايد بوعلي سينا در عصر خود قامتي برجسته داشته اما قرار نيست افتخار هزار سال بعد آدميان نيز باشد و اين نشانه فقر انسان ها در دهه هاي بعدي است چرا كه نشان می دهد فرصت شكوفايي در دوره هاي متعدد پديد نيامده است.
    Last edited by B.Russell; 05-12-2014 at 00:03.

  4. 4 کاربر از B.Russell بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #13
    داره خودمونی میشه مهـندس مسعود's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2015
    پست ها
    38

    پيش فرض

    بنده معتقدم زبانی واحد برای همه جهان ایده مناسبی است ولی پرسش این است که چه زبانی؟ فارسی که زبان فرهنگ و ادب و هنر است؟ فرانسوی پا اسپانیولی که زبان استعمار است؟ انگلیسی که زبان توحش است؟ عربی که زبان مذهب و دانش است؟ چه کسی انتخاب کند این زبان واحد را؟

  6. این کاربر از مهـندس مسعود بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #14
    کاربر فعال انجمن علوم انسانی PLAΨMID's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    اصفهان
    پست ها
    1,883

    پيش فرض

    بنده معتقدم زبانی واحد برای همه جهان ایده مناسبی است ولی پرسش این است که چه زبانی؟ فارسی که زبان فرهنگ و ادب و هنر است؟ فرانسوی پا اسپانیولی که زبان استعمار است؟ انگلیسی که زبان توحش است؟ عربی که زبان مذهب و دانش است؟ چه کسی انتخاب کند این زبان واحد را؟
    اینکه کدام زبان ، موضوع مورد بحث تاپیک نیست .
    موضوع ، وجود یا عدم وجود یک زبان واحد برای همه مردم دنیاست .
    ----------------------------------------------------------------------------------------
    با سلام .
    ببینید ، زبان ها کلا در ابتدا چگونه بوجود آمده اند ؟ خیلی زبان ها قبلا وجود داشته اند و بواسطه " تغییر مردم " اکنون منسوخ شده اند . زبان همانند تمام چیز های مشترک بین مردم یک کشور ، حاصل ارتباط و به هم پیوستگی است .
    وقتی دنیا داره رو به " یکپارچگی" میره ، وجود یک زبان واحد ، نه تنها امری عجیب نیست بلکه اجتناب ناپذیر هستش .

  8. 2 کاربر از PLAΨMID بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #15
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    در بیشتر کتابهای زبان شناسی، زبان the means of communication معرفی شده. دقت شود منظور از communication کل روابط و زیر مجموعه های آن استو کلمه "ارتباطات" که ما براش به کار میبریم نمیتونه همه ابعاد آنرا نشان بدهد.

    حالا این بحثهای زبان شناسی از کجا اینقدر رشد کرد و سرشون بحث شد؟ از وقتی که صحبت از آموزش زبان دوم پیش آمد. رشد و لزوم آموزش زبان دوم آنقدر مهم شد و هست که به سرعت نظریه ها رشد و تغییر کرد. بخصوص این که زیان چیست و چه عملکردهایی دارد و اینکه چطور میشه زودتر و بهتر یادش گرفت.

    حالا این یاد گرفتن زبان دوم (که ابتدا زبان آلمانی بود برای نیروهای آمریکایی در جریان جنگ دوم) یه کمک خیلی مهمی کرد به اینکه فهمیده شود که بر خلاف نظر بعضی دوستان ، زبان تنها کاربرد علمی ندارد که با رشد و تسلط جنبه علمی یک کشور یا گروه، طبیعتا زبانشون هم بتونه به همون شکل رایج بشه و به زبان خودشون نیار نباشه

    بخوایم خلاصه کنیم آنچه الان داره بهش توجه میشه نظریه هایی هست که حتی زبان را ایدیولوژی معرفی میکند. یعنی یک زبان خودش یک ایدِولوژی است. مثلا کسی میتونه کامل و جامع ربان انگلیسی بلد باشه که یک انگلیسی باشه. و یه انگلیسی بودن به معنی چند سال رندگی کردن در اون کشور یا حتی خیلی روان صحبت کردن آن زبان نیست بلکه درونی شدن اون فرهنگ و گفتمان است.
    فرهنگ و گفتمان یک جامعه بر مبنای ایدیولوژی است و ...


    نکته ای که خیلی از دوستان بهش توجه نمیکنن ابزار و کاربرد چندگانه زبان است.
    زبان هر گروه و قوم و منطقه ای بر مبنای جغرافیا و نیازهایش شکل گرقته. حالا اگر شما بتونید نیازها و شرایط و فرهنگ یک کشور را مثل کشور دیگه بکنید، اونوقت میتوان گفت که میشود زبان اونا را هم تغییر داد.
    اگر زبان انگلیسی الان خیلی در کلمات من و شما رایجه، به دلیل همین مسایل علمیه. اما مثلا وقتی چند نفر دادن معمولی و در حد روابط اجتماعی صحبت میکنن، آیا کلمات انگلیسی دیگه جایی دارن؟ (مگه اینکه بخواهیم برای بعضی امور اجتماعی عمدا از کلمه خارجی استفاده کنیم که این دیگه مربوز به مشکلات فرهنگی میشه نه لزوما علم)

    اگه الان مثلا چین در اوج امور علمی دنیا بود مطمین باشید دور و بر شما پر از کانون زبان چینی بود!

    اتفاقا مشکلی نیست. اصلا همه اصطلاحات علمی یک کشور هم انگلیسی شود باز تنها جنبه ای از زبان را اشغال کرده و اصولا نمیتواند جایگزین بشود.


    بحث گذشته و حال هم نیست، صحبت الان و آینده است. من و شما الان داریم با این زبان صحبت میکنیم و اگه هنوز حافظ و سعدی -هرچند کم - خوانده میشه به دلیل اینست که با همین امروز ما رابطه دارند.
    حالا چرا بعضی زبانهای بومی از بین رفتن؟ چون همه فرهنگ اون اجتماع به دلایلی متحول شد. اولا چون جمعیت و قدرت زیادی نداشتن که بتونن تاثیر بگزارن.
    اما ژاپن را در نظر بگیرید تا متوجه شوید که چقدر به زبان و فرهنگ خود وابسته هستن بدون اینکه ذره ای از قدرت علمی و فرهنگی خود را از دست بدهند.

    زبان بیشتر با مسایل اجتماعی، فرهنگی ، عاطقی درگیر است تا مسایل علمی.

    البته از یک بعد دیگه هم به زبان جهانی توجه شده و اون ربان مشترک جهانی است که هیچ کدام از زبانهای فعلی نیست بلکه بر اساس نظریه ربان جهانی چامسکی (universal Grammar) است که سالهاست در موردش کار شده. اما باز به دلایل بالایی موفق از آب در نیامد.

  10. 6 کاربر از sise بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #16
    کاربر فعال فلسفه B.Russell's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    پست ها
    1,005

    پيش فرض


    نکته ای که خیلی از دوستان بهش توجه نمیکنن ابزار و کاربرد چندگانه زبان است.

    زبان هر گروه و قوم و منطقه ای بر مبنای جغرافیا و نیازهایش شکل گرقته. حالا اگر شما بتونید نیازها و شرایط و فرهنگ یک کشور را مثل کشور دیگه بکنید، اونوقت میتوان گفت که میشود زبان اونا را هم تغییر داد.
    اگر زبان انگلیسی الان خیلی در کلمات من و شما رایجه، به دلیل همین مسایل علمیه. اما مثلا وقتی چند نفر دادن معمولی و در حد روابط اجتماعی صحبت میکنن، آیا کلمات انگلیسی دیگه جایی دارن؟ (مگه اینکه بخواهیم برای بعضی امور اجتماعی عمدا از کلمه خارجی استفاده کنیم که این دیگه مربوز به مشکلات فرهنگی میشه نه لزوما علم)

    اگه الان مثلا چین در اوج امور علمی دنیا بود مطمین باشید دور و بر شما پر از کانون زبان چینی بود!
    باهاتون موافقم که زبان کاربردهای چندگانه داره، اما همین محاورات اجتماعی هم با گذر زمان و توسط علم تغییر میکنن.
    و بسته به میزان گسترش علم، در ارتباطات اجتماعی هم تاثیر میذارن.
    و البته رشدشون کندتره اما کاملا محسوسه.

    مثلا وقتی یک دانش آموز دبیرستانی به همکلاسی خودش میگه:

    این هفته یادمون رفته بود قبض تلفنمون رو پرداخت کنیم و اینترنتمون قطع شد، منم نتونستم پروژه ام رو با ایمیل برات بفرستم یا تو وایبر برات توضیح بدم.


    همین جمله محاوره ای ساده رو شما جلوی استاد سخن فارسی، سعدی شیرازی هم بذارید چیزی متوجه نمیشه.
    در حالیکه اون دو نوجوان بحث کاملا روزمره ای دارن اما علم تاثیرش رو در زبان روزمرگی گذاشته.

    از طرفی این تاثیر علم بر زبان محاوره ای در روستا کمتر دیده میشه چون علم زمان روستا از علم زمان شهر عقب تر هست.
    همین زبان امروز ما هم محصول تکامل علم در تاریخ چندصد هزار ساله زندگی انسان هست.
    هرچی زبان ما با علم فاصله اش بیشتر باشه، واژه های بیگانه در زبان ما بیشتر جایگزین میشن و زبان محاوره مارو هم به مرور از بین خواهند برد، مثل زبان امروز هندوستان که پر از واژه های انگلیسی و حتی فارسیه !!
    Last edited by B.Russell; 30-01-2015 at 15:26.

  12. 5 کاربر از B.Russell بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #17
    کاربر فعال فلسفه A.M.D.D.E.V.I.L's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    Void
    پست ها
    2,053

    پيش فرض

    همه ی زبان های فعلی جهان به طور وحشتناکی ناقص و ابتدایی هستن ، پس نه هیچ کدوم از زبان های فعلی شایستگی جهانی شدن و جایگزین شدن با زبان های اول بومی رو ندارن .
    اما اگر یک زبانی به کمک علم تدوین بشه که کاملتر و شایسته تر باشه ، چرا که نه؟

  14. 4 کاربر از A.M.D.D.E.V.I.L بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #18
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,322

    پيش فرض

    همه ی زبان های فعلی جهان به طور وحشتناکی ناقص و ابتدایی هستن ، پس نه هیچ کدوم از زبان های فعلی شایستگی جهانی شدن و جایگزین شدن با زبان های اول بومی رو ندارن .
    اما اگر یک زبانی به کمک علم تدوین بشه که کاملتر و شایسته تر باشه ، چرا که نه؟
    البته در نظر خیلی ها مسئله اصلی خود مفهوم زبان هست که راه کند و غیربهینه ای برای انتقال اطلاعات هست. فرضا روزی که تله پاتی بر اساس تکنولوژی (اتصال مغز به چیپ ها و انتقال وایرلس اطلاعات بین چیپ ها) ممکن بشه احتمالا تبادل اطلاعات به اون شکل و در سطح نورون های مغز خیلی بهینه تر خواهد بود نسبت به لغت ها و زبان.

  16. 6 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #19
    آخر فروم باز hamed29's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2009
    محل سكونت
    سیاره زمین
    پست ها
    1,567

    پيش فرض

    باهاتون موافقم که زبان کاربردهای چندگانه داره، اما همین محاورات اجتماعی هم با گذر زمان و توسط علم تغییر میکنن.
    و بسته به میزان گسترش علم، در ارتباطات اجتماعی هم تاثیر میذارن.
    و البته رشدشون کندتره اما کاملا محسوسه.

    مثلا وقتی یک دانش آموز دبیرستانی به همکلاسی خودش میگه:

    این هفته یادمون رفته بود قبض تلفنمون رو پرداخت کنیم و اینترنتمون قطع شد، منم نتونستم پروژه ام رو با ایمیل برات بفرستم یا تو وایبر برات توضیح بدم.


    همین جمله محاوره ای ساده رو شما جلوی استاد سخن فارسی، سعدی شیرازی هم بذارید چیزی متوجه نمیشه.
    در حالیکه اون دو نوجوان بحث کاملا روزمره ای دارن اما علم تاثیرش رو در زبان روزمرگی گذاشته.

    از طرفی این تاثیر علم بر زبان محاوره ای در روستا کمتر دیده میشه چون علم زمان روستا از علم زمان شهر عقب تر هست.
    همین زبان امروز ما هم محصول تکامل علم در تاریخ چندصد هزار ساله زندگی انسان هست.
    هرچی زبان ما با علم فاصله اش بیشتر باشه، واژه های بیگانه در زبان ما بیشتر جایگزین میشن و زبان محاوره مارو هم به مرور از بین خواهند برد، مثل زبان امروز هندوستان که پر از واژه های انگلیسی و حتی فارسیه !!

    میخوام منظورم رو خیلی ساده و شوخی وار توضیح بدم:


    پیدایش و رواج یک کلمه علمی انگلیسی مثل این هست که یک فرد انگلیسی زبان متولد بشه و اسمش رو مثلاً بزارن وایبر
    طبیعتاً قرار نیست به یُمن تولد این نوزاد، 7 میلیارد نفر منزوی بشن یا خودکشی کنن، فقط به خاطر اینکه آقای وایبر خیلی معروف شدن و همه جا ذکر خیرشون هست!

    این طور در نظر بگیرید که واژگان علمی در واقع اسم هستن؛ مثل این که اسم یه نفر تلفن باشه و اسم یکی اینترنت! اسم یک نفر سعدی باشه و اسم فرد دیگر گوته.

    مسلماً سعدی هم اگه بخواد گوته رو صدا کنه اون رو با همون اسم صدا میزنه و نمیاد کلمه ی گوته رو در زبان فارسی معادل سازی کنه یا اسم خودش که سعدی باشه رو تغییر بده؛ و این اصلاً اتفاق عجیب و غیر قابل درکی نیست.

    معادل سازی کلمات هم مثل اینه که یک نفر 2 تا اسم داشته باشه؛ یکی انگلیسی، یکی هم فارسی. فارسی زبانها اون فرد رو با نام فارسیـش صدا بزنن و انگلیسی زبانان با نام انگلیسی.

    کاربرد کلمات علمی خارجی در شهر مثل اینه که ساکنین شهر آقایان وایبر، ایمیل و تلفن رو بشناسن و ساکنین روستا اسم اون افراد به گوششون نرسیده باشه!

    و اما جدای از شوخی معادل سازی کلمات ضمن اهداف زبان شناختی به منظور پذیرش راحتـتر یک ابزار، فناوری یا یک مفهوم علمی میان عموم مردم انجام میشه نه فقط بین کارشناسان و دانشمندان. البنه این پذیرش و آشنایی با سطح علمی و نیاز هر فرد به آن فناوری متناسب است.

  18. 3 کاربر از hamed29 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #20
    آخر فروم باز hamed29's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2009
    محل سكونت
    سیاره زمین
    پست ها
    1,567

    پيش فرض

    باهاتون موافقم که زبان کاربردهای چندگانه داره، اما همین محاورات اجتماعی هم با گذر زمان و توسط علم تغییر میکنن.
    و بسته به میزان گسترش علم، در ارتباطات اجتماعی هم تاثیر میذارن.
    و البته رشدشون کندتره اما کاملا محسوسه.

    مثلا وقتی یک دانش آموز دبیرستانی به همکلاسی خودش میگه:

    این هفته یادمون رفته بود قبض تلفنمون رو پرداخت کنیم و اینترنتمون قطع شد، منم نتونستم پروژه ام رو با ایمیل برات بفرستم یا تو وایبر برات توضیح بدم.


    همین جمله محاوره ای ساده رو شما جلوی استاد سخن فارسی، سعدی شیرازی هم بذارید چیزی متوجه نمیشه.
    در حالیکه اون دو نوجوان بحث کاملا روزمره ای دارن اما علم تاثیرش رو در زبان روزمرگی گذاشته.

    از طرفی این تاثیر علم بر زبان محاوره ای در روستا کمتر دیده میشه چون علم زمان روستا از علم زمان شهر عقب تر هست.
    همین زبان امروز ما هم محصول تکامل علم در تاریخ چندصد هزار ساله زندگی انسان هست.
    هرچی زبان ما با علم فاصله اش بیشتر باشه، واژه های بیگانه در زبان ما بیشتر جایگزین میشن و زبان محاوره مارو هم به مرور از بین خواهند برد، مثل زبان امروز هندوستان که پر از واژه های انگلیسی و حتی فارسیه !!

    میخوام منظورم رو خیلی ساده و شوخی وار توضیح بدم:


    پیدایش و رواج یک کلمه علمی انگلیسی مثل این هست که یک فرد انگلیسی زبان متولد بشه و اسمش رو مثلاً بزارن وایبر
    طبیعتاً قرار نیست به یُمن تولد این نوزاد، 7 میلیارد نفر منزوی بشن یا خودکشی کنن، فقط به خاطر اینکه آقای وایبر خیلی معروف شدن و همه جا ذکر خیرشون هست!

    این طور در نظر بگیرید که واژگان علمی در واقع اسم هستن؛ مثل این که اسم یه نفر تلفن باشه و اسم یکی اینترنت! اسم یک نفر سعدی باشه و اسم فرد دیگر گوته.

    مسلماً سعدی هم اگه بخواد گوته رو صدا کنه اون رو با همون اسم صدا میزنه و نمیاد کلمه ی گوته رو در زبان فارسی معادل سازی کنه یا اسم خودش که سعدی باشه رو تغییر بده؛ و این اصلاً اتفاق عجیب و غیر قابل درکی نیست.

    معادل سازی کلمات هم مثل اینه که یک نفر 2 تا اسم داشته باشه؛ یکی انگلیسی، یکی هم فارسی. فارسی زبانها اون فرد رو با نام فارسیـش صدا بزنن و انگلیسی زبانان با نام انگلیسی.

    کاربرد کلمات علمی خارجی در شهر مثل اینه که ساکنین شهر آقایان وایبر، ایمیل و تلفن رو بشناسن و ساکنین روستا اسم اون افراد به گوششون نرسیده باشه!

    و اما جدای از شوخی معادل سازی کلمات ضمن اهداف زبان شناختی به منظور پذیرش راحتـتر یک ابزار، فناوری یا یک مفهوم علمی میان عموم مردم انجام میشه نه فقط بین کارشناسان و دانشمندان. البنه این پذیرش و آشنایی با سطح علمی و نیاز هر فرد به آن فناوری متناسب است.

  20. این کاربر از hamed29 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •