تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 3 اولاول 123 آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 26

نام تاپيک: اعتماد به نفس فقط برای 1 روز

  1. #11
    داره خودمونی میشه SAEED 120's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2014
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    192

    پيش فرض

    الان یه مشکلی که دارم اینه که چون اصلا تحرک ندارم چربی خونم زیاد شده و دست و پام میخابه همش. اگر پررو بودم میرفتم بیرون راه میرفتم ولی نمیتونم.شاید همین روزها قلبم بگیره از چربی خون زیاد.یه بار خواب بودم نصف بدنم بی حس شده بود.چربی خونم خیلی زیاد شده.یه دندونم 4 سال خراب روم نمیشه برم دندونپزشکی 4 سال از دندونم خون میاد .خلاصه از بیمارستان رفتن و اینها هم خجالت میکشم.
    تو فامیلمونم کسی خوشش نمیاد ا زمن فکرمیکنن من یه آدم تنبل هستم که ا زخونه بیرون نمیرم.

    ولی یه چیزی دارم که هیچکی نداره اونم یه احساس خیلی خوب راحت گریم میگیره با چیزهای غمناک یه کلیپ دارم یه دختره تو مسابقه خوانندگی میگه مادرم فوت شد 4 سال پیش بعد در مورد مادرش آهنگ میخونه. من هر وقت اینو میبینم گریه میکنم.خیلی لذت بخشه.
    براش کلی پیغام گذاشتم که من خیلی تو رو درک میکنم تو فیس بوکش.سخت از دست دادن مادر.

    اسمش Amy Connolly

    شما اینو دیدینش؟

  2. #12
    پروفشنال Masoud-2014's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2013
    پست ها
    841

    پيش فرض

    از چی خجالت میکشید؟ آیا خدای ناکرده نقیصه ای دارید که فکر میکنید در دیگران جلب توجه میکنه؟ بیش از حد چاق هستید؟ بدشکل هستید؟ صورتتون سوخته؟مشکل حرکتی دارید؟ چی؟ تنها راه رفتن تو پیاده رو مثل بقیه افراده چرا فکر میکنید تحت نظرید؟

  3. 2 کاربر از Masoud-2014 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #13
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Jun 2012
    پست ها
    309

    پيش فرض

    الان یه مشکلی که دارم اینه که چون اصلا تحرک ندارم چربی خونم زیاد شده و دست و پام میخابه همش. اگر پررو بودم میرفتم بیرون راه میرفتم ولی نمیتونم.شاید همین روزها قلبم بگیره از چربی خون زیاد.یه بار خواب بودم نصف بدنم بی حس شده بود.چربی خونم خیلی زیاد شده.یه دندونم 4 سال خراب روم نمیشه برم دندونپزشکی 4 سال از دندونم خون میاد .خلاصه از بیمارستان رفتن و اینها هم خجالت میکشم.
    تو فامیلمونم کسی خوشش نمیاد ا زمن فکرمیکنن من یه آدم تنبل هستم که ا زخونه بیرون نمیرم.

    ولی یه چیزی دارم که هیچکی نداره اونم یه احساس خیلی خوب راحت گریم میگیره با چیزهای غمناک یه کلیپ دارم یه دختره تو مسابقه خوانندگی میگه مادرم فوت شد 4 سال پیش بعد در مورد مادرش آهنگ میخونه. من هر وقت اینو میبینم گریه میکنم.خیلی لذت بخشه.
    براش کلی پیغام گذاشتم که من خیلی تو رو درک میکنم تو فیس بوکش.سخت از دست دادن مادر.
    برادرم ، دوست عزیزم ، میخوام یه حرفی رو از روی تجربه بهت بگم که شدیدا توصیه میکنم آویزه ی گوش ت کنی

    اول اینکه شما تنها کسی نیستی که این مشکل رو داری ، منم مثل شما بودم ، یه آدم کم رو ، ضعیف ، حتی اگه کسی بهم بد و بیراه میگفت جوابشو نمیدادم
    و مثل شما هم گوشه گیر بودم ، موسیقی غمگین گوش میدادم ، فیلمای درام و نکبتی میدیدم

    میدونم باور نمیکنی ، اما اگر بخوای این طور زندگی کنی ، مطمئن باش تا چند سال آینده چنان ضربه ی روحی ای میخوری که جمع و جور کردنش خیلی سخته و تنهایی هم از پسش بر نمیای

    ضربه ی روحی مثل وسواس فکری ، استرس های دائمی ، و خیلی بیماری های عصبی دیگه که واقعا مریضیه مسخره ای هستن که زندگی آدم رو تباه میکنن
    همه ی این مسائل رو تجربه کردم ، تا جایی پیش رفتم که نمیتونستم هیچ کاری انجام بدم ، نه سر کار میرفتم ، نه درس نه ورزش نه هیچ چیزه دیگه ، زندگیم کاملا خراب شده بود و بدترین جای داستان این بود که با اون حال و روز راهی خدمت سربازی شدم...
    بیماری های روحی حتی یک مدت دیگه به بدن آدمی هم سرایت میکنه و جسم رو هم مریض میکنه . از هر کی هم که دوس داری بپرس تا بهت ثابت بشه

    الان چند سالی میشه که خودمو زدم به کوچه ی علی چپ ، دیگه نه موسیقی غمگین و نه فیلم درام نگا میکنم ، مراجعه به روان شناس خیلی کمکت میکنه ، تا یه مدت از دنیای مجازی فاصله بگیر ، کاری رو که دوس داری انجام بده ( کاری که انجام دادنش باعث شادی و خرسندی روحت میشه ، مثل اهداف زندگیت ، حتی اگه یه قدم برداری ) ، شما در وضعیتی نیستی که بخوای در غم دیگران شریک باشی و توی پیج فیسبوکش پیغام بذاری ، به فکر خودت باش عزیم ، اول خودت رو جمع و جور کن و بعد با دیگران احساس همدردی کن

    هرچیزی که باعث ناراحتیت میشه رو بنداز دور ، از این تریپ های غمگین و فاز های مسخره ش بیا بیرون ، و هیچ وقت طرفش نرو ، از خونه بزن بیرون ، سعی کن یه آدم پرو باشی ، خودت رو دست کم نگیر ، همه مثل هم هستن ، هیچ کسی اون قدری که تو فکر میکنی شجاع و زرنگ نیست ، همه دارن ادای پسر شجاع رو در میارن ..


    میدونم این حرفا برات معنا نداره و فراموش میکنی ، اما من ضربه های بدی از این بیماری های روحی خوردم و نمیخوام که شما هم حال و روزت مثل من بشه..
    Last edited by pc-game; 16-10-2014 at 17:06.

  5. 4 کاربر از pc-game بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #14
    کاربر فعال انجمن علوم انسانی PLAΨMID's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    اصفهان
    پست ها
    1,883

    پيش فرض

    اگر پررو بودم میرفتم بیرون راه میرفتم ولی نمیتونم.
    مگه به مردم بدهکاری که ازشون خجالت میکشی دوست عزیز ؟ خرجتو میدن ؟ مریض شی ازت پرستاری میکنن ؟ اصلا به فکرت هستن ؟ نه عزیزم . همه به فکر خودشونن .
    بهتره تو هم به فکر خودت باشی و واسه خودت دل بسوزونی وگرنه هیچ کس دلش به حال تو نخواهد سوخت !!!

  7. 4 کاربر از PLAΨMID بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #15
    کاربر فعال پرسش و پاسخ پزشكی laxer's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2011
    محل سكونت
    Th
    پست ها
    808

    پيش فرض

    از چی خجالت میکشید؟ آیا خدای ناکرده نقیصه ای دارید که فکر میکنید در دیگران جلب توجه میکنه؟ بیش از حد چاق هستید؟ بدشکل هستید؟ صورتتون سوخته؟مشکل حرکتی دارید؟ چی؟ تنها راه رفتن تو پیاده رو مثل بقیه افراده چرا فکر میکنید تحت نظرید؟
    مگه به مردم بدهکاری که ازشون خجالت میکشی دوست عزیز ؟ خرجتو میدن ؟ مریض شی ازت پرستاری میکنن ؟ اصلا به فکرت هستن ؟ نه عزیزم . همه به فکر خودشونن .
    بهتره تو هم به فکر خودت باشی و واسه خودت دل بسوزونی وگرنه هیچ کس دلش به حال تو نخواهد سوخت !!!
    این پست ها نتنها کمک کننده نیستن بلکه تحریک بیشتر بیمار رو در پی دارند.

    از کسی که یک بیماری جسمی مثلا" سرطان داره میپرسن چرا سرطان داری ؟؟ ( واقعا" دلیلش رو میشه توضیح داد؟ آیا از کوتاهی شخص بوده که سرطان گرفته؟)

    بیماری ها و مشکات روانی کمتر از مشکلات جسمی نیستند پس این حرف که کجات سوخته یا چته یا به مردم بدهکاری کاملا" بی معنی اند.
    کسانی که همچین وضعیت هایی رو تجربه نکردند نمیتونند قضاوت کنند.

    -
    -


    اما شما دوست عزیز;

    روانپزشکان افراد کاملا" با تجربه ای هستند که مخصوص این بیماری ها تربیت شدند.
    درشهر شما اگر روانپزشک وجود داشته باشد مطمئنآ" ماهی چند ده بیمار مثل شما رو ویزیت میکنه.

    یک چالش برای خودتان ایجاد کنید.
    چالش رفتن به روانپزشک.
    یه داستان در همین باره نقل میکنم که تجربه شخصیه و کاملا" واقعیست.
    مثلا" یکی از دوستانم که افسردگی ماژور ( همراه هراس اجتماعی شدید) داشت تا مرز خودکشی رفت منتها وقتی داشت به آخر خط میرسید گفت من که الان دارم زندگیم رو تموم میکنم میخوام به عنوان آخرین کار یه بار برم شهر رو ببینم و بعد بیام خودم رو بکشم. ( چیزی برای از دست دادن نداشت)

    همون روز بصورت کاملا" اتفاقی ایشون رو بعد از چند سال دوباره در یکی از معبر های شهر ملاقات کردم , خیلی بیخیال بود و من که از وضعیت روحیش با خبر بودم از این بیخیالی خیلی ترسیدم و هر جور شده اون رو به یه جای خلوت بردم و باهاش حرف زدم.
    گفت امروز آخرین روز زندگیمه و چیزی برای از دست دادن ندارم , میخوام یه دل سیر این مردمی که سال ها ازشون میترسیدم رو ببینم , میخوام ببینم که از کیا میترسیدم میخوام ببینم 23 سال زندگیم رو به خاطر چی و کی تو کنج اتاقم زندانی کرده بودم.
    میدونستم اگر بهش پیشنهاد روانپزشک بدم سرسختانه رد میکنه و من بازی چالش رفتن به روانپزشک رو مطرح کردم.
    گفتم مگر امروز آخرین روز زندگیت نیست؟ گفت چرا! گفتم چیزی برای از دست دادن داری؟ گفت نه بهش گفتم پس ازت میخوام یک ساعت از این روز رو به من بدی و بعدش هرکاری که میخوای بکن.
    تا مطب یکی از روانپزشکان که از آشنایان خودمم بود پیاده رفتیم.
    سردر مطب رو که دید نمیخواست بیاد تو هر جور که شد مجبورش کردم و بهش گفتم که تو قول دادی و باید این چالش رو تموم کنی.
    نهایتا" با پارتی بازی یه نوبت سریع برای دوستم گرفتم و همون روز ( یعنی آخرین روز زندگی دوستم) ایشون برای اولین بار به روانپزشک مراجعه کرد.
    اون یک ساعت رو نمیدونم چطوری براش گذشت یا در اتاق دکتر چه چیزی رد و بدل شد , چه گفت و چه شنید ولی فقط این رو میدونم که 3 سال از اون ماجرا میگذره.
    دوستی که زمانی دیدن خودش در آیینه خجالت میکشید الان یکی از موفق ترین افرادی هست که میشناسم.
    همون روز وقتی از مطب اومد بیرون ازش چیزی نپرسیدم و یک راست تا خونشون بردمش.
    حدود 6 الی 7 ماه ازش بیخبر بودم که یشب همران خانواده به منزل بنده اومدن.
    مادرش نرسیده بغلم کرد و اشک شادی از چشماش میبارید پدرش هم همینطور.
    دوستمم از اونا خوشحال تر! چند ساعت نشستن و در آخر کارت عروسی و دادن و رفتن.

    بعد از اون ماجرا برای هر کسی که مشکل مشابهی داشته باشه این قضیه رو نقل میکنم که بدونه چالش روانپزشک شاید سخت باشه ولی همون طور که دوستم چیزی برای از دست دادن نداشت شما هم چیزی برای از دست دادن ندارید! زندگیتان را باختید و در آستانی مرگ تدریجی خود هستید! امیدوارم اگر قرار کاری بعد از خودن این داستان بکنید یه نوبت از روانپزشک شهرتون باشه.

  9. 9 کاربر از laxer بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #16
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Jun 2012
    پست ها
    309

    پيش فرض

    به نظر شما روانشناس بهتر از روانپزشک نیست ؟ سریع تر هم جواب میده

  11. این کاربر از pc-game بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #17
    داره خودمونی میشه SAEED 120's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2014
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    192

    پيش فرض

    آقا ممنون از همه دوستان که راهنمایی کردند. دیروز بعدظهر رفتم دکتر. این داروها رو داد. یه نسخه هم نوشت معرفی کرد به یک روانشناس اونجا هم برم.گفتم داروها چیه گفتش یکیش ضد افسردگیه یکیشم ضد توهم اون که فکر میکتی تحت نظری.

    می خورم ببینم چی میشه میتونم محرم برم تو دسته عزاداری یا نه بازم پشت پنجره مثل ترسوها نگاه میکنم به مردم.


  13. 4 کاربر از SAEED 120 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #18
    کاربر فعال پرسش و پاسخ پزشكی laxer's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2011
    محل سكونت
    Th
    پست ها
    808

    پيش فرض

    آقا ممنون از همه دوستان که راهنمایی کردند. دیروز بعدظهر رفتم دکتر. این داروها رو داد. یه نسخه هم نوشت معرفی کرد به یک روانشناس اونجا هم برم.گفتم داروها چیه گفتش یکیش ضد افسردگیه یکیشم ضد توهم اون که فکر میکتی تحت نظری.

    می خورم ببینم چی میشه میتونم محرم برم تو دسته عزاداری یا نه بازم پشت پنجره مثل ترسوها نگاه میکنم به مردم.
    بهترین کارو انجام دادید.

    دارو های خوبی براتون تجویز کردند.
    منتها دارو اگر عوارض داشت سر خود قطع نکنید و با روانپزشکتون تماس بگیرید هرچند که عوارضش طی چند هفته از بین میره.

    تاثیر دارو بعد از 4 هفته آشکار میشه و بسته به دوز و نوع و شدت بیماری شما میتونه تاثیر ضعیف یا فوق العاده داشته باشه.
    انتظار زیادی از این دارو ها نداشته باشید چون دوره اول تجویز دارو دوره تست هست و بعد از اینکه پاسخ مغزتون به درمان و دارو معلوم شد دارو ها کم یا زیاد میشن . ( هر چند همون دوره اول تاثیر خودشون رو نشون میدند و بیمار هم اون رو حس خواهد کرد)

    به نظر شما روانشناس بهتر از روانپزشک نیست ؟ سریع تر هم جواب میده
    از نظر اصولی روانپزشک بر روانشناس ارجحیت دارد.
    هرچند هردو مکمل یکدیگرند و بدون هم دیگه درمان ناقص و ناکامل ــه.

  15. 5 کاربر از laxer بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #19
    پروفشنال Masoud-2014's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2013
    پست ها
    841

    پيش فرض

    احسنت شما یک تیر و دو نشون زدید هم اینکه دنبال مشکلتون رفتید و رفتید پیش روانپزشک و دیگه اینکه بیرون رفتید قدم زدید با چهار نفر صحبت کردید و بعدش رفتید دارو گرفتید و حتما بعدش میرید پیش روانشناس و قاعدتا دوباره بیرون میرید و ادامه پیدا می کنه ----> در واقع همه همین جورین دچار یک مشکل یا چالشی می شن و سعی می کنن اون و حل کنن و بابتش دوندگی میکنن و این ور اون ور میرن و ... تازه انشالله این مشکلتون حل شه چالش های دیگه ای واستون مطرح میشه و شما هم عین همین اقدام امروزتون واسه همون ها هم اینور اونور میرین، مبارزه میکنین و این سیکل ادامه پیدا میکنه و افکارتون هم قوام پیدا میکنه و پخته تر میشید و شاید با گذشت زمان در آینده نزدیک به این مسائل دیگه فکر هم نکنید ---------> سربازی میرید و ازدواج و کار و مسائل دیگه و در واقع کاملتر میشین .
    این رو هم بگم که شما این چالش و قبول کردید و درجا نزدید و دارید مبارزه میکنید ، بقیه مسائل رو هم همینطور حل خواهید کرد چون تو وجودتون شکست و شکست دادید و به خودتون گفتید که می تونید چرا که شما هم یک انسانی هستید مثل بقیه انسانها و اونها هم مثل شما، پس مثل یک انسان امیدوار تلاش کنید و به اوج برسید و این داستان زندگیه ...

  17. 3 کاربر از Masoud-2014 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #20
    پروفشنال steps's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    کرج
    پست ها
    872

    پيش فرض

    بهترین کار رو کردید پیش روان پزشک رفتید و سعی کنید پیشه روان شناس هم برای مشاوره برید و توصیه اکید میکنم ورزش کنید که بهترین ورزش تو هوای پاییز پیاده رویه صبح گاهیه

  19. 5 کاربر از steps بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •