کوچ آخرین بهانه برای ماندن در خاطرات بود...
و سقوط آغازی برای این سفر...
قرارمان ساعت سفر...آن جا که آرزو ها را ترور میکنند...
زیر سایه ی گــــــــــــرگ ها
کوچ آخرین بهانه برای ماندن در خاطرات بود...
و سقوط آغازی برای این سفر...
قرارمان ساعت سفر...آن جا که آرزو ها را ترور میکنند...
زیر سایه ی گــــــــــــرگ ها
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ای یار جفا کرده پیوند بریده
این بود وفاداری و عهد تو ندیده
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلوده یوسف ندریده
ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند
افسانه مجنون به لیلی نرسیده
سعدی
درد مثل گرگ
گرگ را از هر طرف که بخوانی
میدرد
مثل درد ...
دنيا ﭼون ﭼراگاهيست
لذتش براي ﮔوسفندان در افتاب روزگاهي ,
منهگــــــــــــرگرا لذت صخره هاست
نيمه شب زوزه هايم با ماه
ﮔﺮﮒ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ...
ﻋﺎﺷﻘﻪ ﻃﻌﻤﻪ ﺍﺵ , ﻧﺰﺩﻳﻜﺶ ﺷﺪ ﺑﻮﻳﻴﺪَﺵ ﺑﻮﺳﻴﺪَﺵ ﻭ ﺑﺎ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﮔﻠﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺩَﺭﻳﺪ...
ﺍﻓﺴﻮﺱ... " ﺫﺍﺕ " ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﻤﻴﺸﻨﺎﺳﺪ...!!
گرگ ها هم شاعرند
وقتی مطمئن می شوند همه پس از مهرِ مداومِ خورشید خفته اند
اسم تو را به بلندای شب زوزه می کشند...!
نـدا
بهمن 92
اگر با گــرگــها زندگی میکنی
زوزه کشیدن را بیاموز....
در دنیایی که من زندگی می کنم
تنها خدایش از پشت خنجر نمی زند !!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گفت دانایى که گرگى خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر
لاجرم جارى است پیکارى بزرگ
روز و شب مابین این انسان و گرگ
زور بازو چاره این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست
اى بسا انسان رنجور و پریش
سخت پیچیده گلوى گرگ خویش
اى بسا زور آفرین مردِ دلیر
مانده در چنگال گرگ خود اسیر
هرکه گرگش را دراندازد به خاک
رفته رفته مىشود انسان پاک
هرکه با گرگش مدارا مىکند
خلق و خوى گرگ پیدا مىکند
هرکه از گرگش خورد دائم شکست
گرچه انسان مىنماید، گرگ هست
در جوانى جان گرگت را بگیر
واى اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیرى گرکه باشى همچو شیر
ناتوانى در مصاف گرگ پیر
اینکه مردم یکدگر را مىدرند
گرگهاشان رهنما و رهبرند
اینکه انسان هست این سان دردمند
گرگها فرمان روایى مىکنند
این ستمکاران که با هم همرهند
گرگهاشان آشنایان همند
گرگها همراه و انسانها غریب
با که باید گفت این حال عجیب
فریدون مشیری
محتوای مخفی: دانلود
این دست نوشته خودمه که قبلا نوشته بودم ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) فقط یکم خشنه :
گرگ ها یادم دادند که تنها راه زنده ماند گرگ بودن است!
در این زندگی بی رحم ، باید بی رحم بود بی رحم!
اینکه توقع داشته باشی زندگی باهات خوب باشه،
چون تو باهاش خوبی ؛
مثل اینه که توقع داشته باشی یه گرگ تورو نخوره،
چون توام اونو نمیخوری ..!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)