تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: تبعات ازدواج سفید در جامعه دارای رویکردی مثبت است یا منفی؟

راي دهنده
94. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • +

    36 38.30%
  • -

    43 45.74%
  • نمیدانم

    15 15.96%
صفحه 37 از 37 اولاول ... 273334353637
نمايش نتايج 361 به 362 از 362

نام تاپيک: ازدواج سفید،خوب یا بد؟

  1. #361
    حـــــرفـه ای wichidika's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    پست ها
    13,667

    پيش فرض ازدواج سفید؛ خانه ای روی آب

    ازدواج سفید؛ خانه ای روی آب«سمانه» یک دختر شمالی‌ست که در یکی از دانشگاههای معتبر پایتخت درس ‌می‌خواند و همانجا با پسری به نام «حسین» آشنا می‌شود و اتفاقات سر راهشان باعث می‌شود آنها ازدواج سفید را برای زندگی باهم انتخاب کنند.


    گروه‌خانواده؛ عطیه‌‌همتی: حرف زدن درباره زخم‌های زندگی مثل ناخن کشیدن روی آن‌هاست. اما «سمانه» گفت که حاضر است با ما از این زخم کهنه که حالا ۴ سال است از آن گذشته حرف بزند. شاید همین ناخن کشیدن روی زخم کهنه است باعث می‌شود که سوالهایمان را تستی جواب بدهد. جواب‌هایی که تنها حاضر است آنها را روی صفحه موبایلش تایپ کند و راضی به قرار حضوری و تلفنی نمی‌شود. سمانه ۵سال بی‌هیچ حساب و کتاب و کاغذی با حسین زندگی کرد و بعد یکباره تنها شد. تنهایی که هنوز ادامه دارد و همه ۳۸ سالگی‌اش را در برگرفته‌ است.این گزارش یک روایت است، روایت یک زندگی بی اسم و سند و شناسنامه که یکباره همه دیوارهایش فروریخت. من سمانه ۳۸ سال دارمامسال ۳۸ ساله شدم و حالا ۴ سال است دور از خانواده و هرکسی تنها توی تهران زندگی می‌کنم. یک تک دختر که دور از خانواده زندگی می‌کند. خانواده‌ام شهرستان هستند. شهرساری. پدر و مادرم هردو تکنسین اتاق عمل بودند. یک خانواده معمولی بودیم با آدم‌های معمولی. پدر و مادرم نماز و روزه‌شان سر جایش بود. برادرهایم نه. ولی من هم مقید بودم. حجاب هم داشتم. نماز خواندن و روزه گرفتنم هم سر جایش بود. دانشگاه که قبول شدم آمدم تهران. توی یکی از دانشگاههای سراسری پایتخت روانشناسی می خواندم. تا مقطع ارشد هم درس خواندم. همانجا بود که اولین بار حسین را دیدم.
    خانواده‌ها مخالف ازدواجمان بودندمادرم دوست داشت با یکی از فامیل‌های خودش ازدواج کنم. پدرم اینطوری نبود. اما مادرم با هر ازدواج دیگری محکم مخالفت می‌کرد. حسین را اولین بار توی شب شعر دانشگاه دیدم. بعد از برنامه وقتی آبمیوه و کیک دادند رو کرد به من و گفت:«چقدر دانشگاهتون گداست؟» خندیدم. فهمیدم خودش دانشجوی دانشگاه ما نیست و آنجا مهمان شده. از همانجا ارتباط مان شروع شد. دو ماه باهم بودیم و همدیگر را خیلی دوست داشتیم. او هم حال مرا توی خانواده‌اش داشت. مادرش یک دختر را برایش پسندیده بود و اصرار داشت حسین با او ازدواج کند. بعد از آن قرار شد بیایند شمال خواستگاری. مادرم قیامت به پا کرد که چرا در این مدت به ما چیزی نگفته بودی. خانواده حسین هم از من خوششان نیامد. گفتند این دختر زیادی سرزبان دارد. خوب نیست. از حجاب من هم خوششان نیامد. من یک بلوز و دامن و روسری پوشیده بودم. آنها دوست داشتند چادر داشته باشم. برای همین بعد از اینکه رفتند حسابی با حسین مخالفت کردند. مادر و پدر من هم می‌گفتند مخالفند. مادرم می‌گفت: «اینا به ما نمیان. بچه داداشم مگه چشه که حاضر نیستی باهاش ازدواج کنی؟» اول عذاب وجدان داشتیم اما بعد سست شدیمبرگشتم تهران. مادرم گفته بود اگر می‌خواهی زن حسین شوی برو ولی دیگر روی ما حساب نکن. همین‌کار را هم کردیم. آمدم تهران گفتم اگر الان نخواهیم باهم زندگی کنیم دیگر نمی‌شود به هم برسیم. حسین هم قبول کرد. اولش چون پدرم مخالف بود. می‌خواستیم به دادگاه درخواست بدهیم اما جنجال می‌شد. حسین یک خانه توی پونک داشت. همان جا باهم زندگی را شروع کردیم اما عقد نکردیم! اولش اینطوری زندگی کردن برایمان سخت بود. خیلی الکی و خالی شروع کرده بودیم. قبول کردن چنین مدلی برای زندگی سخت بود. عذاب وجدان داشتیم. اما بعد تعاریف مان عوض شد. اینکه اصلا عقد مگر چیست و همینکه در دلمان به هم متعهد هستیم کافیست. اما بعد اعتقادات جفتمان سست شد. به خودمان می‌گفتیم انگار عقدنامه‌مان گم‌شده، عقدنامه صرفا یک کاغذ است و عقد واقعی بین دلهاست! ۵ سال تلاش کردیم خانواده‌ها راضی نشدند۵سال با هم زندگی کردیم. ۵سال و ۱۰ روز! مثل یک زن و شوهر واقعی، فقط هیچ نسبت کاغذی باهم نداشتیم. هرجا هم سفر رفتیم برای هتل گرفتن هم مشکلی پیش نیامد و حتی باهم خارج از کشور هم رفتیم. بی کسی و تنهایی امان‌مان را بریده بود. با اقوام خودمان که ارتباطی نداشتیم و تنها با چند نفر از دوستان مان که بعدها آشنا شدیم ارتباط داشتیم. یکی از دوستانم خیلی سعی کرد برود با خانواده‌ها حرف بزند که به ازدواج رسمی ما راضی شوند؛ اما هر کاری کرد نتوانست راضی‌شان کند و خودش هم مورد بی‌احترامی قرار گرفت. متاسفانه خانواده‌ها کمک مان نکردند درست ازدواج کنیم. از دکتر که آمدیم همه چیز را تمام کرددر این ۵سال دعوا نداشتیم. اما کم آورده بودیم. وضعمان خوب بود، هر دو کار می‌کردیم و خانه خریدیم. یک شب حالم حسابی بد شد و با حسین رفتیم دکتر، بعد از برگشت به خانه، همه چیز را همان شب تمام کرد و گفت که می‌خواهد برود پیش خانواده‌اش. تمام شد. به همین راحتی! او هیچ مسئولیتی در برابر من نداشت. خیلی سخت بود. بعد از ۵ سال زندگی کنی و یک شب همه چیز تمام شود. خانواده‌ام می‌خواست به هر قیمتی حسین را راضی کند که عقد و عروسی کنیم اما این بار ما قبول نکردیم. رفت. رفت و دقیقا با کسی که خانواده‌اش می‌خواست ازدواج کرد. اوایل مردد بود اما نامزدش جمع و جورش کرد.
    یواشکی دنبالش می‌کنمحسین حالا یک پسر دارد. گاهی یواشکی و با یک اکانت ناشناس از توی فضای مجازی رصدش می‌کنم. یکبار هم توی خیابان دیدمش. البته او مرا ندید. خوشحالم خوشبخت است و به حرف مادرش گوش داد. شاید اینطوری به آرامش رسید. بعد از حسین پدر و مادرم اصرار کردند برگردم و با آنها زندگی کنم. قبول نکردم و تهران ماندم. چندین مورد هم برای ازدواج پیش آمد اما خیلی به‌ هم ریخته‌تر و پریشان‌تر از آن بودم که بخواهم به آنها فکر کنم. الان هم زندگی عادی خودم را دارم. اگر همه دنیا بخواهد اما چیزی را خدا نخواهد نمی‌شود. دنیا هرچقدر هم مدرن شود و تغییرکند شان دختری که با احترام از خانه پدرش درست و درمان به خانه بخت می‌رود، یک چیز دیگر است. اگر برمی‌گشتم به همان ۹ سال قبل، می‌دیدم وقتی نمی‌شود دنبال راه در رو نمی‌رفتم. رها می‌کردم. چیزی را که بعد از ۵سال به آن رسیدم. انتهای پیام/

  2. این کاربر از wichidika بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #362
    حـــــرفـه ای wichidika's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    پست ها
    13,667

    پيش فرض چرا برخی به ازدواج سفید روی می‌آورند؟

    چرا برخی به ازدواج سفید روی می‌آورند؟

    یک استاد جامعه‌شناسی نقش عوامل اقتصادی در گرایش برخی به ازدواج سفید را مهم ارزیابی کرد و گفت: چون این نوع از ازدواج قانونی و شرعی نیست آماری رسمی و موثق از آن وجود ندارد اما مشخص است که بیش از سه سال دوام ندارد.
    ‌دکتر حسین نبوی در گفت و گو با خبرنگار ایسنا‌ در خصوص افزایش سن ازدواج گفت: مسائل و مشکلات زیادی در جامعه وجود دارد که باعث کاهش آمار ازدواج‌های ثبت شده و بالا رفتن سن ازدواج است این دو با افزایش نرخ طلاق نیز هم سو شده و متاسفانه آمار نشان می‌دهد برخی ازدواج‌های چند سال اخیر بیش از پنج سال دوام نیاورده و منجر به جدایی شده است.
    این استاد جامعه‌شناسی، نقش تغییرات و آشفتگی و بی‌نظمی فرهنگی را در بروز معضلاتی در حوزه ازدواج مهم ارزیابی کرد و گفت: طی سال‌های گذشته رواج نوعی فرهنگ ناپخته و نامنسجم باعث جایگزینی فرهنگی شده است که این بر بخش‌های مختلف جامعه اثر گذاشته است.
    وی ادامه داد: در دوران سازندگی این وضعیت ماهیت سرمایه‌دارانه به خود گرفت و منطق سرمایه‌داری با یک شیب ملایم بخش‌های زیادی از جامعه را فرا گرفت، این وضعیت در کنار افزایش جمعیت و افزایش رسانه‌های مکتوب، دیداری و شنیداری، اثراتی را بر جامعه گذاشت که یکی از آنها رقابت بر سر هر موضوعی اعم از تحصیل، شغل و ... بود.
    برخی از ازدواج استفاده ابزاری می‌کنند
    این استاد دانشگاه خوارزمی با تشریح اثرات این وضعیت بر موضوع ازدواج خاطرنشان کرد: یکی از نتایجی که این وضعیت برای ازدواج به دنبال داشت این بود که بسیاری از افراد مسائل مادی را در ازدواج دخیل کردند، در چنین وضعیتی برخی سعی می‌کنند با صرف کمترین هزینه چه از لحاظ مادی و چه غیر مادی و یا به اصطلاح زرنگی کردن بیشترین سود و بازدهی را از فرد مقابل دریافت کرده و به وسیله آن منزلت اجتماعی و موقعیت مادی خود را تغییر دهند که به طور خلاصه می‌توان آن را استفاده ابزاری از ازدواج دانست.
    وی در ادامه اظهار کرد: امروز مکرراً شنونده این جملات هستیم که دختر جوانی می‌گوید پسری که به خواستگاری آمده تنها دلیلش اموال پدر من است حال باید فکر کنم این پسر چه ویژگی سود مندی برای من دارد؛ اصطلاحا بسیاری از ازدواج‌های امروزی بر اساس دو دوتا چهارتا پیش می ‎ ‌رود و هر دونفر به فکر رابطه‌ای سود آور برای خویش هستند.
    این استاد جامعه‌شناسی ادامه داد: این افراد که با روحیه حساب‌گرانه پیش می‌روند هرگز زندگی مستحکمی نخواهند داشت و غالباً دختر و پسر مانند بازیگر نقش فردی دلباخته و عاشق را بازی می‌کنند تا به سود و منفعتی که در ذهن دارند برسند البته این اظهار به علاقه خود فرد و نه موقعیت دختر یا پسر برای طرف مقابل بسیار غیر طبیعی و مشخص است، چون خود فرد هم در حال نقش بازی کردن است، که متاسفانه بر اساس آمار این ازدواج‌ها هم معمولاً بیش از ۱۰ سال دوام نمی‌آورند و بالاخره پروژه بازیگری شکست می‌خورد.
    هزینه‌های ازدواج سر به فلک کشیده است
    نبوی در ادامه مسائل اقتصادی را یکی دیگر از موانع ازدواج دانست و گفت: امروزه همه از هزینه‌های گزاف ازدواج و شروع یک زندگی با خبریم، این هزینه‌های سر به فلک کشید مانند سدی محکم بر سر راه جوانان است به همین دلیل بسیاری از جوانان ترجیح می‌دهند به جای گذر از این سد خود را پشت آن پنهان کنند، هزینه‌هایی که باید صرف رسومات بی شمار شود که در صورت عدم رعایت و عدم صرف هزینه برای آنها جوانان تحت فشار بسیار زیاد هنجارهای جامعه، خانواده، دوستان و اقوام قرار می‌گیرند که هر یک به نوعی از آنها انتقاد، توصیه و نصیحت می‌کند و در نهایت باعث ایجاد تنش و فشار مضاعف بر جوانان می‌شود.
    وی ادامه داد: این رسومات و صحبت‌های خانواده و اقوام باعث ایجاد رقابت و چشم و هم چشمی می‌شود و مراحل ازدواج را سخت‌تر و سخت‌تر می‌کند، صحبت‌ها و رفتارهای حسادت برانگیز و تحریک کننده هم در این مسیرکم نیست، دختر خانمی که در عروسی یکی از دوستانش موردی خاص، جدید و منحصر به فرد را دیده سعی دارد در مراسم خود علاوه بر اجرای آن نکته، یک حرکت متفاوت‌تر و گرانقیمت‌تر اجرا کند تا تفاوت خود با آن را نشان بدهد البته پسران هم در اینگونه اتفاقات سهیم هستند. رعایت تمامی رسومات راضی نگه داشتن تمامی افراد خانواده و بزرگان اقوام از جمله این اتفاقات هستند.
    عوامل اقتصادی و فرم‌های جدید فرهنگی عامل گرایش برخی به ازدواج سفید
    نبوی در ادامه کمبود اعتماد به نفس در میان جوانان را مانع دیگری برای ازدواج دانست و گفت: بسیاری از افراد مجرد که در سن مناسب برای تشکیل خانواده هستند با مشاهده صرف این هزینه‌های گزاف، اعتماد به نفسشان را از دست داده و تمایلشان برای تشکیل خانواده و ازدواج کم می‌شود و به اشکال دیگری از روابط مانند ازدواج سفید و دوستی با جنس مخالف روی می‌آورند.
    وی اضافه کرد: این افراد با انتخاب این نوع از زندگی هم از زیر فشارهای اقتصادی و خانوادگی خارج شده‌اند و هم از زیر مسئولیت‌های حقوقی شانه خالی می‌کنند‌.
    نبوی نقش عوامل اقتصادی در شکل گیری این اتفاقات را بسیار مهم دانست و افزود: نقش عوامل اقتصادی بسیار زیاد است اما آنچه نهایتاً بر عمل ما تاثیر می‌گذارد؛ فرهنگ است، به این شکل که در جامعه مدرن فرم‌ها و فرهنگ‌های قدیمی جوابگوی نیاز جامعه نیست در نتیجه فرم‌های جدید جایگزین آن می‌شود البته این جایگزینی به معنی صحیح بود آن نیست، در طی مدت زمان کوتاهی فرم‌های جدیدتری خواهد آمد که فرم‌های قبلی را کنار می‌زند.
    ازدواج سفید بیش از سه سال دوام ندارد
    وی در خصوص ازدواج سفید هم گفت: چون این نوع از ازدواج قانونی و شرعی نیست پس آمار رسمی و موثق از میزان شکست یا موفقیت آن نداریم اما آنچه در جامعه مشخص شده این است که دوامی بیشتر از سه سال ندارد.
    این استاد جامعه‌شناسی با بیان اینکه در این نوع از رابطه دختران بیش از پسران آسیب می‌بینند گفت: بعد از گذشت مدت کوتاهی فرد مجدداً تحت فشار هنجارهای جامعه و خانواده است در کنار این مسئله کاهش کشش جنسی به طرف مقابل و کاهش علاقه به او از دلایل جدایی اعلام شده است. در این میان دختر در بهترین و حداکثرترین حالت سه سال از آبروی خود برای این رابطه هزینه کرده است و حالا پس از سه سال، جدایی برای او سخت‌تر از پسران است.
    وی ادامه داد: ممکن است این جدایی‌ها باعث کشش دختران به سمت مواد مخدر و کج روی‌های اجتماعی شود، جامعه هنوز این نوع از رابطه که معمولاً بدون اجازه خانواده و رضایت آنهاست را نمی‌پذیرد، البته جوان امروزی متفاوت از جوانان نسل پیش است و فشار خانواده تاثیر چندانی بر تصمیمات او ندارد.
    وی افزود: معمولاً تا سال‌های طولانی پس به پایان رسیدن ازدواج سفید فرد دیگر کشش و اشتیاقی برای ازدواج و رابطه رسمی ندارد‌.
    خانواده‌هایی که فرزندان خود را وابسته به بار می‌آورند
    این استاد دانشگاه خوارزمی در ادامه نقش خانواده و محبت بی شائبه و بدون توقع خصوصاً مادران را هم مانعی برای ازدواج اعلام کرد و گفت: فرزندان چه دختر و چه پسر برای خانواده بسیار مهم هستند و پدر و مادر سعی در رفع تمامی نیازهای آنها دارند، محبت‌های بی توقع مادران و قبول مسئولیت تمامی کارهای فرزند خود باعث می‌شو دختران و پسران هیچگاه در طول زندگی مسئولت پذیر نباشند و نتوانند نقش خود را در خانواده به عنوان فرزند ایفا کنند.
    وی ادامه داد: وقتی پدران تمام نیاز مالی فرزند خود را به دوش بکشند و تا حد توان خود آن را تامین مالی کنند و مادران هم با انجام تمام کارهای فرزند خود آنها را حتی از انجام کارهای شخصی خود بازدارند این رفتار باعث عدم مسئولیت پذیری دختران و پسران می ‎ ‌شود و نتیجه آن این است که دختر و پسری حاضر به پذیرش مسئولیت، پرداخت اجاره منزل، اجرای آداب رسوم و پذیرش نقش زن و شوهری نیستند.
    وی در پایان اظهار کرد: رفع تمامی نیازها در عین حال باعث ایجاد استرس برای پذیرش مسئولیت در دختران پسران می‌شود، دختران و پسرانی که بعد ازدواج باید کارهایی که پیش از آن خانواده برای آنها انجام می‌داده است را انجام دهند که خود این مسئله باعث ایجاد اختلاف بین دختر و پسر می‌شود و بعضاً شاهد آن هستیم که دختر و پسر می‌گویند ما در خانه پدری راحت‌تر و آزادتر بودیم.

    انتهای پیام



  4. 2 کاربر از wichidika بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •