از دير باز بشر به فكر كشف راز و رموز موجود در عالم بوده است و هرگاه با موضوع مبهمي برخورد كرده است سعي داشته به دنبال سرنخ و فرضيه اي براي سؤال خود باشد و علم موضوعي است كه هميشه انسان را به دنبال خود كشانيده است. از ابتداي پيدايش حيات تا كنون احتمالا بيش از يك ميليارد گونه جاندار روي زمين وجود داشته است. مطالعه و تحقيق روي هر يك مستلزم مشاهده دقيق، بررسي و كاوش گسترده و ساخت فرضيه مناسب و در نهايت نتيجه گيري در مورد آن موضوع مي باشد. اين برداشت وجود دارد كه هر كجا حيات و تكامل وجود داشته باشد، در نهايت هوش هم بايد وجود داشته باشد و انسان با چنين برداشتي توانسته است در عرصه علم به مسائل و موضوعات بسيار مهمي دست يابد. هرچند كه اين اكتشافات ذره اي است از بيكران عالم و محدوديتي براي علم نمي توان قائل شد. آري! انسان مسئول تمام رويدادهاي ناگوار و يا خوشاوندي است كه در حال حاضر در سياره ما رخ مي دهد و ما تنها موجوداتي هستيم كه مي توانيم اين چيزها را درك كنيم و كاري را در موردشان انجام دهيم. در اين دنيا ايده ها موجود اند. موجود يعني ماهيت كه با چشم تفكر محض مي توان مشاهده اش كرد. ايده ها را در دنياي محسوسات نمي توان يافت. ايده ها زمان و مكان نيستند. نسبت جهان موجودات حقيقي به جهان محسوس مانند صورت اصلي به تصوير آن صورت است. و بشر توانسته است با تفكر و انديشه و مشاهده دقيق به اين امر مهم دست يابد و ذزه اي از مخلوقات خداوند را شناسايي كرده و مورد بهره برداري خويش قرار دهد.
احساس مي كنم كه نگهداري، حمايت و حفاظت و كشف از اين سياره كه به ما هستي داده است بايد بخشي از نظام اخلاقي ما باشد