تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 18 1234511 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 171

نام تاپيک: بررسی روابط عاطفی پیش از ازدواج

  1. #1
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض بررسی روابط عاطفی پیش از ازدواج

    در این تاپیک به بررسی روابط عاطفی جوانان پیش از ازدواج پرداخته میشه.
    کاربران عزیز و گرامی میتونن نظرات و پیشنهادات و راهکارهای خودشون رو دراین تاپیک ارائه بدند.

    -->>لطفا از ارسال هرگونه پست بی محتوا و اسپم خودداری کنید.
    -->>از ارسال پست های متوالی در تاپیک خودداری کنید.
    -->>پست های نامربوط به تشخیص مدیریت حذف خواهند شد.


    با امید به اینکه صحبت های مفید و سودمندی برای همه باشه، تشکر از همراهی شما دوستان گرامی
    Last edited by Atghia; 15-05-2014 at 19:01.


  2. #2
    آخر فروم باز sasan.69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2012
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    3,204

    پيش فرض

    جناب Atghia با شما موافقم

    حالا یه سوال داشتم که ممنون میشم ج بدید بنظرشما کسی که شرایط ازدواج نداره درسته که وارد روابط عاطفی بشه؟؟؟ اگه درست نیس چطور نیاز عاطفی و احساسی خودمونو تو جامعه برطرف کنیم؟
    Last edited by sasan.69; 13-05-2014 at 01:08.

  3. #3
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض

    جناب Atghia با شما موافقم

    حالا یه سوال داشتم که ممنون میشم ج بدید بنظرشما کسی که شرایط ازدواج نداره درسته که وارد روابط عاطفی بشه؟؟؟ اگه درست نیس چطور نیاز عاطفی و احساسی خودمونو تو جامعه برطرف کنیم؟
    راستش من فقط میتونم نظر شخصیم رو بگم و ممکنه که درست هم نباشه! یا در مورد همه صادق نباشه
    خب ادمها با هم فرق دارند چه جنس مونث و مذکر که اساسا نیازهاشون متفاوته و چه در مورد افراد !یعنی من از دید یک دختر اگه نظرم چیزی باشه قرار نیست همه دخترها هم همنظر با من باشند...

    اما به شخصه فکر میکنم که اگر واقعا از لحاظ عاطفی نیاز به برقراری ارتباط با جنس مخالف باشه اینکار باید انجام بشه اما چندتا شرط مهم داره مهمترینش اینه که ادمی که انتخاب میکنیم تا جایی که میشه ادم درستی باشه از اول باهاش صحبت بشه که قرار بر ازدواج نیست تا اگر دختره بیش از حد وابسته نشه و اگر پسره توقعات بیجا نداشته باشه

    از طرفی یک نکته مهم رو از یاد نبریم اونم اینه که ادمها در مورد روابط عاطفی تا حدی کنترل دارند و نمیشه برای عاطفه چارچوب بست و محدودش کرد یک وقت به خودت میای میگی نمیدونم چجوری شد اینجوری شد...منظورم اینه که بنظرم وارد یک رابطه شدن به خودی خود ریسک داره چه از لحاظ انتخاب فرد درست و چه از لحاظ براومدن از پس محدودیتها!

    بنابراین اگر فردی فکر میکنه میتونه کنترل شده و طوری که به روحش آسیب نرسونه با کسی دوست و بعدها جدا بشه که خب چه بهتر
    ولی کسی که خودش رو میشناسه و میدونه از پسش برنمیاد و اصطلاحا داغون میشه از پس یک رابطه بی سرانجام...همون بهتر که تا فراهم شدن شرایط ازدواج صبر کنه((تنهایی برای این ادم تحملش ساده تر از ضربه های روحی احتمالی هست البته نظره منه!))

    موفق باشید


  4. #4
    کاربر فعال فلسفه B.Russell's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    پست ها
    1,005

    پيش فرض

    راستش من فقط میتونم نظر شخصیم رو بگم و ممکنه که درست هم نباشه! یا در مورد همه صادق نباشه
    خب ادمها با هم فرق دارند چه جنس مونث و مذکر که اساسا نیازهاشون متفاوته و چه در مورد افراد !یعنی من از دید یک دختر اگه نظرم چیزی باشه قرار نیست همه دخترها هم همنظر با من باشند...

    اما به شخصه فکر میکنم که اگر واقعا از لحاظ عاطفی نیاز به برقراری ارتباط با جنس مخالف باشه اینکار باید انجام بشه اما چندتا شرط مهم داره مهمترینش اینه که ادمی که انتخاب میکنیم تا جایی که میشه ادم درستی باشه از اول باهاش صحبت بشه که قرار بر ازدواج نیست تا اگر دختره بیش از حد وابسته نشه و اگر پسره توقعات بیجا نداشته باشه

    از طرفی یک نکته مهم رو از یاد نبریم اونم اینه که ادمها در مورد روابط عاطفی تا حدی کنترل دارند و نمیشه برای عاطفه چارچوب بست و محدودش کرد یک وقت به خودت میای میگی نمیدونم چجوری شد اینجوری شد...منظورم اینه که بنظرم وارد یک رابطه شدن به خودی خود ریسک داره چه از لحاظ انتخاب فرد درست و چه از لحاظ براومدن از پس محدودیتها!

    بنابراین اگر فردی فکر میکنه میتونه کنترل شده و طوری که به روحش آسیب نرسونه با کسی دوست و بعدها جدا بشه که خب چه بهتر
    ولی کسی که خودش رو میشناسه و میدونه از پسش برنمیاد و اصطلاحا داغون میشه از پس یک رابطه بی سرانجام...همون بهتر که تا فراهم شدن شرایط ازدواج صبر کنه((تنهایی برای این ادم تحملش ساده تر از ضربه های روحی احتمالی هست البته نظره منه!))

    موفق باشید
    متاسفانه اینی که شما میفرمایید احتمالش زیر 5 درصده به نظر من !!!
    آدم حتی وقتی با همجنس خودش که گرایش های فیزیکی و عاطفی خاصی هم بهش نداره، به مدت وابسته بشه اونم در حد بیرون رفتن و ورزش کردن و... موقع جدا شدن و اونم جدا شدنی که یکی تاکید کنه طرفم نیا، ضربه میخوره.

    معمولا تو این دوستی ها که باید یک جایی کات بشه یکی مدام تاکید داره که اون یکی بهش نزدیک نشه چه مستقیم چه غیرمستقیم و با بی محلی، این تاکید تو سطحی ترین روابط هم میتونه مخرب باشه.

    اون دوستمون هم گفت من شرایط ازدواج ندارم ولی نیاز عاطفی دارم، به نظرم این حرفا بهانه است.

    انسان های جدید چه تو ایران چه توی کشورهای دیگه از داشتن تعهد گریزان هستن و به دلیل حاکم شدن روحیه تنوع طلبی فقط بخش های هیجانی زندگی رو دوست دارن.
    ترجیح میدن آدمای مختلفی رو تجربه کنن و اینکار برای پسرها معمولا راحت تره، اما من دختر اینجوریش رو هم دیدم که تنوع طلب باشه ولی خیلی کمتره.

    در پایان به نظرم درست نیست برای کامیابی احساسی یا فیزیکی خودمون دیگران رو به سمت نابودی ببریم.
    با این توجیه که ما نیاز عاطفی داریم !!!
    مگر اینکه انسانی صریحا بگه من تنوع طلب هستم و هرکی تنوع طلبه دستش بالا، اون دوتا میشه.


  5. #5
    آخر فروم باز sasan.69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2012
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    3,204

    پيش فرض

    ممنونم از دوستان که به هرصورت جواب دادن...

    خب منم دروغ نگفتم که شرایط ازدواج ندارم.خودتون بهتر میدونید که ازدواج الکی نیس و نیاز به شرایط مادی و فکری و احساسی داره..واینو به حساب بهانه نزارید و لطفا بهم انگ نچسبونید حتی تنوع طلب هم هستم!!!
    مث اینکه جوابی نمیشه به صراحت گرفتم که این نیاز عاطفی رو باید درچه جهتی برد و برطرف کرد..مگر اینکه به قول دوستمونAtghia سرکوب کرد و تا شرایط ازدواج صبر کرد(بابالا رفتن سن هم پیدا کردن یه مورد مناسب خیلی سخت میشه ) اما خب دراین باره خیلی سخت میشه نیاز عاطفی رو کنترل کرد و احساس بی حد و مرزه...

    خلاصه ممنون که جواب دادید خیلی موافق نبودم اما نکات خوبی بین نظراتتون بود و شاید واقع بینانه

  6. 7 کاربر از sasan.69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #6
    کاربر فعال فلسفه B.Russell's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    پست ها
    1,005

    پيش فرض

    ممنونم از دوستان که به هرصورت جواب دادن...

    خب منم دروغ نگفتم که شرایط ازدواج ندارم.خودتون بهتر میدونید که ازدواج الکی نیس و نیاز به شرایط مادی و فکری و احساسی داره..واینو به حساب بهانه نزارید و لطفا بهم انگ نچسبونید حتی تنوع طلب هم هستم!!!
    مث اینکه جوابی نمیشه به صراحت گرفتم که این نیاز عاطفی رو باید درچه جهتی برد و برطرف کرد..مگر اینکه به قول دوستمونAtghia سرکوب کرد و تا شرایط ازدواج صبر کرد(بابالا رفتن سن هم پیدا کردن یه مورد مناسب خیلی سخت میشه ) اما خب دراین باره خیلی سخت میشه نیاز عاطفی رو کنترل کرد و احساس بی حد و مرزه...
    خلاصه ممنون که جواب دادید خیلی موافق نبودم اما نکات خوبی بین نظراتتون بود و شاید واقع بینانه
    ساسان گرامی، ازدواج هیچ چیز پیچیده ای نیست.
    اگر یک سری به ازدواج های دانشجویی بزنید، تقریبا دو طرف هیچی ندارن و قرار هم نیست از همون اول همه چی جفت و جور بشه.
    با هم هستن و ارام آرام زندگیشون رو میسازن.

    ولی به هر حال آرمان گرایی و به دنبال یک چیز خاص بودن تو نهاد خیلی ها هست، برای همین ازش میترسن و ترجیح میدن دوستی رو انتخاب کنن.
    این که گفتم برای خودت بود، دوستی بی هدف و صرفا برای رفع نیاز جسمی و عاطفی، در نهایت به ضرر خودت و طرف مقابلت تمام میشه.
    تنوع طلبی و ارمانگرایی تو ذات بنده هم میتونه باشه، ما انسانیم و صفات مشترک زیاد هم داریم و برای همینم هست که اکثرا همدیگه رو درک میکنیم و موقعیت های مشابه رو تجربه کردیم.

    اینی که شما میگین احساس عاطفی بیشتر ترشح بیش از حد هورمون های جنسی تو این سنی هست که شما قرار دارید و با سرعت شدیدی هم شمارو به سمت جنس مخالف سوق میده، نیازی به سرکوب کردن هم نیست.
    میشه تعامل اجتماعی با جنس مخالف داشت و با چیزهایی مثل ورزش کردن و... از ترشح هورمون ها که معمولا در خلوت بیشتر فعال میشن جلوگیری کرد.

  8. 8 کاربر از B.Russell بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #7
    کاربر فعال مشاوره خرید گوشی موبایل Iloveu-ALL's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2011
    پست ها
    5,275

    پيش فرض

    جناب راسل از شما بسیار سپاس گذارم.
    تجربیات شما خیلی به من کمک کرد مخصوصا تجربیات مربوط به "نیاز عاطفی و دوست دختر و تنوع طلبی" ... از نظر من شاید 5% این نوع دوستی موفق باشه اونم اونایی که قصدشون ازدواج و یا ظرفیتشون بالاست و هر دو طرف میتونن خودشون رو کنترل که البته این دومی غیر ممکن میرسه تا حدودی! فکر نمی کردم هیچوقت به پاسخی درستی (از نظر خودم البته) برسم
    واقعا از شما ممنون خیلی کمک بزرگی کرد این تجربه شما! فقط تنها مسئله "سن ازوداج" و اینکه "چگونه ازوداج موفق داشته باشیم؟ آیا تنها شناخت کافی است؟ یا علاوه بر متشخص بودن طرف مقابل، خودمان نیز شخصیت درست و خوبی داشته باشیم؟" البته من جواب این سوال ها رو حداقل در این تاپیک نمیخوام!
    داشت یادم رفت! نظر atghia هم قابل احترام ـه از شما هم سپاس گذارم atghia جان!
    ناظر های انجمن اگه پیامم آف تاپیک یا اسپمه اگه میشه بذارید جناب راسل این پیامم رو بخونه بعد اقدام به حذف کنید.
    Last edited by Iloveu-ALL; 14-05-2014 at 21:18.

  10. 3 کاربر از Iloveu-ALL بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #8
    کاربر فعال فلسفه B.Russell's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    پست ها
    1,005

    پيش فرض

    جناب راسل از شما بسیار سپاس گذارم.
    تجربیات شما خیلی به من کمک کرد مخصوصا تجربیات مربوط به "نیاز عاطفی و دوست دختر و تنوع طلبی" ... از نظر من شاید 5% این نوع دوستی موفق باشه اونم اونایی که قصدشون ازدواج و یا ظرفیتشون بالاست و هر دو طرف میتونن خودشون رو کنترل که البته این دومی غیر ممکن میرسه تا حدودی! فکر نمی کردم هیچوقت به پاسخی درستی (از نظر خودم البته) برسم
    واقعا از شما ممنون خیلی کمک بزرگی کرد این تجربه شما!

    فقط تنها مسئله "سن ازوداج" و اینکه "چگونه ازوداج موفق داشته باشیم؟ آیا تنها شناخت کافی است؟

    یا علاوه بر متشخص بودن طرف مقابل، خودمان نیز شخصیت درست و خوبی داشته باشیم؟" البته من جواب این سوال ها رو حداقل در این تاپیک نمیخوام!
    خواهش میکنم.

    به نظر من مهمترین پیش شرط وارد شدن به مقوله ای به نام ازدواج این هست که یک انسان به یقین برسه که امادگی پذیرش مسئولیت یک خانواده رو داره، مرد و زنش هم هیچ فرقی نمیکنه.
    ممکنه یک پسری یا خانمی تو 25 سالگی به این نتیجه و باور برسن و ممکنه تا 30 سال هم نرسن و یا اصلا کلا نرسن و بخوان تا اخر عمرشون مجرد بمونن.

    مشکل جامعه ما هم بیشتر این هست که آدما معلوم نیست با خودشون چند چند هستند.
    اگر کسی فقط اهل دوستیه، باید روک باشه، صاف و پوست کنده به طرفش بگه بیا تا هر وقت با هم حال میکنیم با هم باشیم.
    من عده ای رو میشناسم که اینجوری هستن و دچار بحران روحی هم کمتر میشن چون تکلیفشون با خودشون و تکلیف طرف مقابلشون هم با خودش مشخصه.

    اما اونیکه تکلیفش با خودش مشخص نیست، دچار مشکلات پی در پی روحی و روانی میشه و شکست میخوره و در نهایت رو به انزوا میاره.
    اینم بیشتر شامل اکثریت جامعه ما میشه که بین سنت و مدرنیته گیر افتادن.
    هم دوست دارن دوستی رو تجربه کنن اونم با همه لذت ها و تنوع هاش و هم میخوان خانواده تشکیل بدن که اساسش بر تعهد هست و نداشتن تنوع.

  12. 11 کاربر از B.Russell بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #9
    کاربر فعال انجمن شعر و داستان نویسی Mr_100_dolari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2012
    محل سكونت
    ----Balance(3%)Spot----
    پست ها
    1,410

    پيش فرض

    ممنونم از دوستان که به هرصورت جواب دادن...

    خب منم دروغ نگفتم که شرایط ازدواج ندارم.خودتون بهتر میدونید که ازدواج الکی نیس و نیاز به شرایط مادی و فکری و احساسی داره..واینو به حساب بهانه نزارید و لطفا بهم انگ نچسبونید حتی تنوع طلب هم هستم!!!
    مث اینکه جوابی نمیشه به صراحت گرفتم که این نیاز عاطفی رو باید درچه جهتی برد و برطرف کرد..مگر اینکه به قول دوستمونAtghia سرکوب کرد و تا شرایط ازدواج صبر کرد(بابالا رفتن سن هم پیدا کردن یه مورد مناسب خیلی سخت میشه ) اما خب دراین باره خیلی سخت میشه نیاز عاطفی رو کنترل کرد و احساس بی حد و مرزه...

    خلاصه ممنون که جواب دادید خیلی موافق نبودم اما نکات خوبی بین نظراتتون بود و شاید واقع بینانه
    سلام

    دوست عزیز اینکه در حال حاضر خیلی از افراد به هر دلیلی مثل شما قادر به ازدواج کردن نیستن درست می فرمایید و از طرفی سرکوب کردن امیال و عواطف چیز عقلانی نیستش که در این مورد علمای دین در

    درجه اول تقوا و پرهیزکاری رو توصیه میکنن که شاید هر کسی نتونه از پس نفس خودش بر بیاد و سراغ راههای شرعی و غیر شرعی بره که خارج از این بحث هستش ...


    درکل وقتی شما وارد یک ارتباط می شید احتمال اینکه نوع رابطتون رفته رفته از لحاظ احساسی و عاطفی و ... پر رنگتر بشه خیلی زیاده و در جامعه امروزی تعهد نقش زیادی رو نداره ( نه در مورد همه ) پس باید به

    نوعی ذهنتون رو اماده هر نوع مسئله و درگیری حتی از نوع بی ربط با چیزی که در ذهن خودتون هستش از طرف مقابل بکنید تا در صورت به وجود اومدن مشکل دچار بحران روحی و شکست عاطفی نشید و بعدا به

    این نتیجه نرسید که تنهایی بهتر از با کسی بودن هستش و دچار انزوا و افسردگی بشین با این کار به نوعی احساسات و روح خودتون رو در مقابل انواع ارتباط و ( یا یک رابطه ) بیمه می کنید

    در مقابل عواطف و احساسات طرف مقابلتون هم بستگی به وجدان خودتون نسبت به اون فرد داره .

  14. 6 کاربر از Mr_100_dolari بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #10
    آخر فروم باز frnsh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    3,823

    پيش فرض

    خواهش میکنم.

    به نظر من مهمترین پیش شرط وارد شدن به مقوله ای به نام ازدواج این هست که یک انسان به یقین برسه که امادگی پذیرش مسئولیت یک خانواده رو داره، مرد و زنش هم هیچ فرقی نمیکنه.
    ممکنه یک پسری یا خانمی تو 25 سالگی به این نتیجه و باور برسن و ممکنه تا 30 سال هم نرسن و یا اصلا کلا نرسن و بخوان تا اخر عمرشون مجرد بمونن.

    مشکل جامعه ما هم بیشتر این هست که آدما معلوم نیست با خودشون چند چند هستند.
    اگر کسی فقط اهل دوستیه، باید روک باشه، صاف و پوست کنده به طرفش بگه بیا تا هر وقت با هم حال میکنیم با هم باشیم.
    من عده ای رو میشناسم که اینجوری هستن و دچار بحران روحی هم کمتر میشن چون تکلیفشون با خودشون و تکلیف طرف مقابلشون هم با خودش مشخصه.

    اما اونیکه تکلیفش با خودش مشخص نیست، دچار مشکلات پی در پی روحی و روانی میشه و شکست میخوره و در نهایت رو به انزوا میاره.
    اینم بیشتر شامل اکثریت جامعه ما میشه که بین سنت و مدرنیته گیر افتادن.
    هم دوست دارن دوستی رو تجربه کنن اونم با همه لذت ها و تنوع هاش و هم میخوان خانواده تشکیل بدن که اساسش بر تعهد هست و نداشتن تنوع.
    ممنون از جوابتون

    به نظر من یه جنبه ی دیگه هم مشکله و اونم محدودیتهای مختلف در کنار گم کردن هویته. حتی اگه کسی تصمیمش رو هم بگیره باز هم اینقدر توی راهش سنگ هست که امکان عوض کردن تصمیمش خیلی زیاده و مثل خیلی چیزهای دیگه از کوره در میره و ولش میکنه.
    کسی که تصمیم مصمم به ازدواج و خانواده میگیره، حتی اگه از پس خرج و زندگی با کسی که دوستش داره هم بر بیاد و نیاز عاطفی و آرامش گرفتنش هم بر آورده بشه، اما یه مشکل دیگه هم هست و اونم اینه که تا به حال با کسی زیر یه سقف نبوده و مخصوصا وقتی میبینه که الان دیگه باید اینطور زندگی کنه که عادتی یا تجربه ای بهش نداشته، ممکنه عشقش از بین بره. چون استقلالش رو از دست داده و یهو به زندگی سنتی با ازدواج جهش کرده و این جهش توی جامعه ی ما خیلی زیاد پیش میاد چون همونطور که شما راجع به سنت و مدرنیته گفتین، چیزی بین این دو هنوز تعریف نشده.
    پس کسی که تصمیمی به این مصممی میگیره باید حواسش به این جهش هم باشه و آماده شده باشه چون به نظر من راه دیگه ای برای تمرین عاقلانه ای که مقبول باشه نیست.

  16. 2 کاربر از frnsh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 1 از 18 1234511 ... آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •