تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 5 از 18 اولاول 12345678915 ... آخرآخر
نمايش نتايج 41 به 50 از 171

نام تاپيک: بررسی روابط عاطفی پیش از ازدواج

  1. #41
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض

    شاید نظر کاربر Rossin با شما متفاوت باشه
    من فکر کردم دارم سوال شما رو جواب میدم! نه تحلیل نظر دیگران رو
    ایشون هم نظرشون منافاتی با نظر من نداره عملا چون کلا روی صحبتشون چیز دیگری بود!

    اگر دنبال کرده باشید پست ها رو ایشون گفتند نظرشون اینه زندگی عاشقانه افراد میتونه بعد از سالها ادامه پیدا کنه
    در ادامه دوست دیگری گفتند که عشق هیجانی اینهمه سال دوام نداره
    اونوقت ایشون نظرشون رو اصلاح کردند که منظورشون از عاشقانه زندگی کردن اینه که با حس دوست داشتن ادامه دادن...
    امیدوارم قضیه روشن شده باشه

  2. 3 کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #42
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    پست ها
    1,398

    پيش فرض

    من فکر کردم دارم سوال شما رو جواب میدم! نه تحلیل نظر دیگران رو
    ایشون هم نظرشون منافاتی با نظر من نداره عملا چون کلا روی صحبتشون چیز دیگری بود!

    اگر دنبال کرده باشید پست ها رو ایشون گفتند نظرشون اینه زندگی عاشقانه افراد میتونه بعد از سالها ادامه پیدا کنه
    در ادامه دوست دیگری گفتند که عشق هیجانی اینهمه سال دوام نداره
    اونوقت ایشون نظرشون رو اصلاح کردند که منظورشون از عاشقانه زندگی کردن اینه که با حس دوست داشتن ادامه دادن...
    امیدوارم قضیه روشن شده باشه
    بله دنبال کردم ! بله روشن بود !
    احتمالا متن زیر رو اکثرتون خونده باشین

    عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است
    دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج می گیرد

    عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست، و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر می گذارد
    دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می کند

    عشق طوفانی و متلاطم است
    دوست داشتن آرام و استوار و پر وقار وسرشار از نجابت

    عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی “فهمیدن و اندیشیدن “نیست
    دوست داشتن، دراوج، از سر حد عقل فراتر میرود و فهمیدن و اندیشیدن را از زمین می کند و باخود به قله ی بلند اشراق می برد

    عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند
    دوست داشتن زیبایی های دلخواه را در دوست می بیند و می یابد

    عشق یک فریب بزرگ و قوی است
    دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بي انتها و مطلق

    عشق در دریا غرق شدن است
    دوست داشتن در دریا شنا کردن

    عشق بینایی را می گیرد
    دوست داشتن بینایی می دهد

    عشق خشن است و شدید و ناپایدار
    دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار

    عشق همواره با شک آلوده است
    دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر

    از عشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر می شویم
    از دوست داشتن هرچه بیشتر، تشنه تر

    عشق نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق می کشاند
    دوست داشتن جاذبه ای در دوست ، که دوست را به دوست می برد

    عشق تملک معشوق است
    دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست

    عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند
    دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز میخواهد و می خواهد که همه ی دلها آنچه را او از دوست در خود دارد، داشته باشند

    در عشق رقیب منفور است،
    در دوست داشتن است که:”هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند”

    عشق معشوق را طعمه ی خویش می بیند
    و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید
    و اگر ربود با هردو دشمنی می ورزد و معشوق نیز منفور می گردد

    دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است
    یک ابدیت بی مرز است ، که از جنس این عالم نیست

  4. 3 کاربر از leo.unique بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #43
    آخر فروم باز frnsh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    3,823

    پيش فرض

    تفاوتی بین عاشق بودن و دوست داشتن وجود نداره ؟
    به نظر من دوست داشتن کسی وقتیه که خوشت میاد دورو بر طرف باشی.. پیشش باشی و باهاش وقت بگذرونی. مهم نیست چقدر عمیق بشناسیش اما میخوای کمکش هم بکنی و مایه و وقت بذاری. میتونه توی دوستا و خونواده یا جنس مخالف باشه. و معمولا هم بیشتر خوبی های طرف رو میبینی و بدیها رو بیشتر بیخیال میشی و اگه اشتباهی میبینی، سعی میکنی یا اول غیر مستقیم اما بعد اگه همو میشناسین رک بگی تا مشکل بر طرف بشه. و خیلی موقع ها بیشتر فکر میکنی کدومتون داره بیشتر مایه میذاره.
    اما عشق، وقتیه که طرف رو به اندازه ای میشناسی که احساس میکنی بیشتر از دوست داشتنه. وقتی که بحثش میشه یا کاری پیش میاد، اون رو مهمتر از هرچیز دیگه میدونی و حتی بعضی اوقات اینقدر عمیق میشه که میخوای براش حتی از جونت هم مایه بذاری. بدی ها و خوبی هاشو تقریبا به یه مقدار میدونی و وقتی کار اشتباهی میکنه، خیلی بیشتر از اینکه بخوای بهش بگی اشتباهه، میگی که میفهمم چرا اینکارو کردی و سعی میکنی کمکش کنی. یه جورایی از درون بیشتر میشناسیش.

  6. 3 کاربر از frnsh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #44
    کاربر فعال انجمن آموزش عالی Rossin's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2013
    محل سكونت
    NeveRLanD
    پست ها
    627

    پيش فرض

    من فکر کردم دارم سوال شما رو جواب میدم! نه تحلیل نظر دیگران رو
    ایشون هم نظرشون منافاتی با نظر من نداره عملا چون کلا روی صحبتشون چیز دیگری بود!

    اگر دنبال کرده باشید پست ها رو ایشون گفتند نظرشون اینه زندگی عاشقانه افراد میتونه بعد از سالها ادامه پیدا کنه
    در ادامه دوست دیگری گفتند که عشق هیجانی اینهمه سال دوام نداره
    اونوقت ایشون نظرشون رو اصلاح کردند که منظورشون از عاشقانه زندگی کردن اینه که با حس دوست داشتن ادامه دادن...
    امیدوارم قضیه روشن شده باشه
    منظورم رو روشن بیان نکردم؟ اگر ابهام یا ایهام داره بگید تا اصلاحش کنم

    دوست عزیز لئو، حتما شنیدید که عاشقی در اغلب موارد چشم و گوش ادم رو کور و کر میکنه؟! من این نوع عاشقی رو گفتم که منتطقی نیست! وگرنه عشق هایی که بین انسان و خداوند و یا مادر و پدر و فرزند وجود دارند
    توی این دسته عاشقی بین دو جنس مخالف قرار نمیگیرن بنظر من!
    با نجربیاتی که تا الان داشتمو حرفهایی که از دیگران شنیدم کلا دوست داشتن ، عاشقانه دوست داشتن از عاشقیه محض بهتر و اصولی تره.
    باز هم این نظر من هست و ما اینجا مجبور به پذیرفتن یا تحمیل عقاید هم دیگر نیستیم.
    Last edited by Rossin; 16-05-2014 at 20:38.

  8. #45
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    پست ها
    1,398

    پيش فرض

    منظورم رو روشن بیان نکردم؟ اگر ابهام یا ایهام داره بگید تا اصلاحش کنم

    دوست عزیز لئو، حتما شنیدید که عاشقی در اغلب موارد چشم و گوش ادم رو کور و کر میکنه؟! من این نوع عاشقی رو گفتم که منتطقی نیست! وگرنه عشق هایی که بین انسان و خداوند و یا مادر و پدر و فرزند وجود دارند
    توی این دسته عاشقی بین دو جنس مخالف قرار نمیگیرن بنظر من!
    با نجربیاتی که تا الان داشتمو حرفهایی که از دیگران شنیدم کلا دوست داشتن ، عاشقانه دوست داشتن از عاشقیه محض بهتر و اصولی تره.
    باز هم این نظر من هست و ما اینجا مجبور به پذیرفتن یا تحمیل عقاید هم دیگر نیستیم.
    آره شنیدم و قبول هم دارم واضحه که منظورت عاشقی بین دو جنس مخالف هست
    پ.ن: در مورد موضوع این تاپیک دوست دارم نظر کاربرانی مثل DrH.motasami رو قبل از نظرات بقیه دوستان بدونم

  9. این کاربر از leo.unique بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #46
    کاربر فعال انجمن شعر و داستان نویسی Mr_100_dolari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2012
    محل سكونت
    ----Balance(3%)Spot----
    پست ها
    1,410

    پيش فرض

    تفاوتی بین عاشق بودن و دوست داشتن وجود نداره ؟

    به شخصه تا به حال چیزی به اسم عشق رو در اطرافم ندیدم به جز آخر فیلم های هندی و اگر هم واقعا وجود خارجی داره که بنده از دیدنش حتی در مورد دیگران هم بی نصیب بودم ...

    در مورد عشق هم به نظرم بهتره این طوری تعریف بشه که : یه جور جو که کمی بالاتر و سنگین تر ار جو وابستگی ابتدایی رابطه هستش که البته از این نوع عشق رو خیلی خیلی زیاد هم دیدم ...

    در کل اگر چیزی به نام عشق چه با تعریفی که کردم و چه با مثال معروف عشق لیلی و مجنون هم وجود داشته باشه فکر نکنم چیز جالبی باشه چون جنبه های دیگه زندگی رو هم به شدت تحت تاثیر قرار میده و از نظر عقلانی هم معنی درستی نمیده که ما کل جنبه های دیگه زندگی رو که اونا هم میتونه باعث لذت انسان بشه رها کنیم و صبح تا شب خودمون رو وقف یک نفر دیگه کنیم یه اسم اینکه عاشقیم و داریم لذت می بریم

    که از نظر روان شناسی هم کسانی که به شدت دچار همچین حالتی هستند دچار مشکل هستند و هر آن هم با کوچکترین لغزش و مشکلی بین طرفین چه از طرف خودشون و یا از طرف اطرافیان و یا جامعه و محدودیتهاش و ... به وجود بیاد

    یکی از دو نفر و یا هر دو به شدت ضربه میخورن و برای مدتی طولانی دچار سرخوردگی و انزوا و ... میشن .

    ولی اگر دوست داشتن معقول همراه با شناخت و درک متقابل یه اضافه مهر محبتی که طرف مقابل رو خفه نکنه وجود داشته باشه تا حدی میشه امیدوار بود ... البته باز هم حتی در چنین شرایطی آینده قابل پیش بینی نیستش و اینکه طرفین

    طی گذشت زمان افکار و عقاید و جهان بینیشون تحت تاثیر محیط و آدمها و رسانه و ... تغییر کنه و باز هم دچار اختلاف بشن کم نیستش ... برای همین هم هستش که میگن ازدواج توی سن پایین مناسب نیستش چون احتمال اینکه طرف هنوز

    به ثبات و شناخت کلی از خودش و اطرافش نرسیده باشه زیاده ( به جز موارد استثنا )

  11. 5 کاربر از Mr_100_dolari بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #47
    کـاربـر بـاسـابـقـه szh_1367's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    1,007

    پيش فرض

    سلام

    من فکر میکنم که در این مورد مهم ترین مسئله رضایت خانواده دختر هست!
    بهرحال خانواده پسر و مطمئنا پدرش در حد توان تا زمان استقلال مالی پشتبانی لازم رو انجام خواهند داد
    این بین به اصطلاح کمی راه اومدن خانواده دختر لازمه
    برای اینکار بهترین روش اینه که دختر((که فرضا خودش موافق و همه جوره همراه هست)) ابتدا با مادرش صحبت کنه و ایشون رو مجاب کنه و در مرحله بعد مادر پدر دختر رو راضی کنه که
    که چی؟
    که قبول کنند مراحل خواستگاری و نامزدی انجام بشه ولی ازدواج موکول به مدتی((معمولا نهایتا 1ساله قراره میگذارن بستگی به شرایط هم داره مثلا اقا داماد سرباز باشه یا دانشجو باشه یا...دراین مورد ما پیدا کردن کار مناسب رو ملاک میدونیم)) بعد بشه

    در طول دوران نامزدی هم دختر و پسر خواهند توانست با محدودیت هایی ! رفت و امد داشته باشند و قاعدتا مخارج این دوره اونقدرها نیست که بگیم واقعا سنگین هست و نمیشه
    چیزی که شما میفرمائید روی کاغذ ساده و درست اما در عمل کاملا متفاوت هست


    اولا بی عرضگی پسر نباید باری بشه روی دوش خانواده ها ! ثانیا مسائل اقتصادی درصد پایینی از علل عدم تمایل به ازدواج رو شامل میشه ! خیلیا شرایط حداقلی رو دارن اما توقعاتشون واقعا بالاست !
    شما مثل اینکه دست تو کار نیست و از مرحله خیلی پرتی

    اون اقا پسری که یکماه کار میکنه و بعد از کلی منت گذاشتن چندرغاز میزارن کف دستش - که اون پول حتی کفاف زندگی مجردی خودش رو نمیده و . . . درسته انگ بی عرضگی بهش زده بشه

    اون شرایط حداقلی که میفرمائید چی هست ؟

  13. 4 کاربر از szh_1367 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #48
    آخر فروم باز sasan.69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2012
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    3,204

    پيش فرض

    همه نظرات دوستانو خوندم بعضی از دوستان خیلی واقع بینانه و صحیح به موضوع پرداختند برخی هم خیلی خوشبینانه که گویی اینجا زندگی نمیکنن!!!

    قبلا سوال پرسیدم که باتوجه به نیاز عاطفی که اکثرا جوونا دارن راه درست چی هست و آیا دوستی و ارتباط راهگشا هست یا خیر؟ اکثر دوستان جواب دادن که خوب نیست و باید وابستگی طرفین میشه و اکثرا بشکست منجر میشه(البته این اخری رو قبول دارم) خب نتیجه گرفتیم دوستی خوب نیس قبول!!!
    تازه لیسانس گرفتمو 24 سالمه تا پاییز قصد خدمت دارم تا اتمامش میشم26سال بعد از اون دربهترین حالت اگه (توجه کنید اگه!) بتونم بلافاصله وارد بازار کار شم اونم فرضا باماهی800 تومن(نمیدونم باتورم دو سه سال اینده حقوق وزارت کاری چقدر میشه) چند سال باید پس انداز کنم تاشرایط ازدواجو داشتن باشم؟؟؟ ایا باتوجه به تجمل گرایی و معیار مادیاتی که اکثر خانواده ها دارن میشه به ازدواج فکر کرد؟؟ (بماند که پیدا کردن یه شخص مورد اعتماد همراز با مسائل اقتصادی تو این جامعه هست!)
    حالا بفرمایید چطور میشه نیاز عاطفی و غریزی رو در این شرایط رفع کرد و جز سررکوب راهی هست؟؟؟
    این حرفمو به حساب تنبلی و بی عرضگیم نزارید دارم سعی میکنم منطقی به قضیه فکر کنیم و خیلی خیلی خوشبین نباشیم...

  15. 7 کاربر از sasan.69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #49
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    پست ها
    1,398

    پيش فرض

    شما مثل اینکه دست تو کار نیست و از مرحله خیلی پرتی

    اون اقا پسری که یکماه کار میکنه و بعد از کلی منت گذاشتن چندرغاز میزارن کف دستش - که اون پول حتی کفاف زندگی مجردی خودش رو نمیده و . . . درسته انگ بی عرضگی بهش زده بشه

    اون شرایط حداقلی که میفرمائید چی هست ؟
    دستم ؟ توی کار ؟ نه نیست
    چندرغاز ؟ یعنی چقدر حدودا ؟ فرضتون این بود که اون آقا پسر از چند سالگی شروع به کار کرده ؟ ضمنا اینو در نظر نگرفتید که اکثر خانمها پا به پای مردها کار میکنن و چندرغاز بدست میارن ؟
    بطور مثال شرایط حداقلی اتومبیل شخصی رو شامل نمیشه
    همه نظرات دوستانو خوندم بعضی از دوستان خیلی واقع بینانه و صحیح به موضوع پرداختند برخی هم خیلی خوشبینانه که گویی اینجا زندگی نمیکنن!!!

    قبلا سوال پرسیدم که باتوجه به نیاز عاطفی که اکثرا جوونا دارن راه درست چی هست و آیا دوستی و ارتباط راهگشا هست یا خیر؟ اکثر دوستان جواب دادن که خوب نیست و باید وابستگی طرفین میشه و اکثرا بشکست منجر میشه(البته این اخری رو قبول دارم) خب نتیجه گرفتیم دوستی خوب نیس قبول!!!
    تازه لیسانس گرفتمو 24 سالمه تا پاییز قصد خدمت دارم تا اتمامش میشم26سال بعد از اون دربهترین حالت اگه (توجه کنید اگه!) بتونم بلافاصله وارد بازار کار شم اونم فرضا باماهی800 تومن(نمیدونم باتورم دو سه سال اینده حقوق وزارت کاری چقدر میشه) چند سال باید پس انداز کنم تاشرایط ازدواجو داشتن باشم؟؟؟ ایا باتوجه به تجمل گرایی و معیار مادیاتی که اکثر خانواده ها دارن میشه به ازدواج فکر کرد؟؟ (بماند که پیدا کردن یه شخص مورد اعتماد همراز با مسائل اقتصادی تو این جامعه هست!)
    حالا بفرمایید چطور میشه نیاز عاطفی و غریزی رو در این شرایط رفع کرد و جز سررکوب راهی هست؟؟؟
    این حرفمو به حساب تنبلی و بی عرضگیم نزارید دارم سعی میکنم منطقی به قضیه فکر کنیم و خیلی خیلی خوشبین نباشیم...
    ببخشیدا اما شما الان باید در میان تعداد زیادی کتاب قطور آمادگی برای آزمون ارشد غرق میبودید و حتی وقت فکر کردن به همچین موضوعاتی رو هم نداشتید ! با شروع اولین کتاب به طور معجزه آسایی نیازهای عاطفی و جنسی-تون محو میشن و موهای سرتون شروع به ریزش میکنن

  17. #50
    کـاربـر بـاسـابـقـه MOHAMMAD2010's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    10,353

    پيش فرض

    پست 14 و 15 خوب بود ! بقیه پستا که اعصاب خردیه همش !

  18. 2 کاربر از MOHAMMAD2010 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •