تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 3 123 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 29

نام تاپيک: خودکشی

  1. #1
    M Ơ Ɗ Є Ʀ ƛ Ƭ Ơ Ʀ VAHID's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    "فروم" ها خانه دوم ما
    پست ها
    10,149

    پيش فرض خودکشی

    تعریف مفاهیم مربوط به خودكشی

    هر چند مطالعات خودکشی، معمولاً سه پدیده‌ی مهم: افکار خودکشی، اقدام به خودكشی و خودكشی موفق را بررسی می‌كنند، نظر به این كه در دهه گذشته تفكیك اصطلاحات كاربردی و پژوهشی در خودكشی گرایی، منجر به سنجش دقیق‌تر این حوزه در كار بالینی و افزایش توجه روزافزون به حیطه‌های دیگر خودكشی (مانند پیشگیری و درمان) شده است، در این بخش مروری گذرا بر اصطلاحات رایج خودكشی، بر اساس بازنگری متون علمی مربوط و به منظور فهم بیشتر "خودكشی گرایی" صورت می‌پذیرد:

    1- اندیشه یا افكار خودكشی

    این اصطلاح، توصیف كننده‌ی اشخاصی است كه به لحاظ فكری و به شكل نشخوار ذهنی با مفاهیم خودكشی، مرگ و بی ارزش بودن زندگی درگیرند، هر چند هنوز اقدامی برای از میان بردن خود صورت نداده‌اند. ارزیابی افكار خودكشی گرایانه و رفتارهایی كه ممكن است متعاقب آن صورت پذیرد، حوزه‌ای است كه برای تمامی درمانگران بالینی اهمیت حیاتی دارد و كوتاهی در پرداختن به آن با خطرات بسیاری همراه گشته و عواقب وخیم و غم انگیزی را می‌تواند به دنبال داشته باشد. به گفته‌ی "ون هرینگن" (2001) گذر از فكر خودكشی به نقشه كشیدن، در 32 درصد افراد دارای فكر خودكشی و گذر از نقشه كشی به اقدام، در 72 درصد افراد دارای نقشه‌ی خودكشی صورت می‌گیرد، در نتیجه 24 درصد افرادی كه فكر خودكشی را گزارش می‌كنند، در نهایت به سوی اقدام به خودكشی می‌روند.

    افكار خودكشی با واكنش‌های ناکارآمد به استرس، نظیر مصرف الكل و مواد مخدر؛ درگیری با والدین؛ فرار از منزل و بدبینی به آینده؛ رابطه‌ی نزدیكی داشته و خود یك عامل خطر برای خودكشی موفق محسوب می‌شوند. وجود افكار خودكشی محوریت انجام برخی از پژوهش‌ها بوده است. برای نمونه در مطالعه‌ی "فیلد دیگو" و "ساندرز" (2001) میزان افكار خودكشی در جوانان با میانگین سنی 2/17 سال، 18 درصد گزارش شد.

    در یكی از بررسی‌های اخیر ایرانی نیز، كه به منظور بررسی فراوانی افكار خودكشی در دانش آموزان دبیرستانی شهرستان آبدانان ایلام انجام گرفت، مشخص شد 41 درصد دانش آموزان مدارس متوسطه این شهرستان دارای افكار خودكشی هستند. بنابراین افكار خودكشی شیوع بالایی در افراد می‌تواند داشته باشد و به طور كلی از مطالعات مختلف، چنین برآورد می‌شود كه افكار خودكشی، حتی در جمعیت غیربالینی (جمعیت عادی) در حدود 40 تا بیش از 80 درصد افراد می‌تواند وجود داشته باشد. همچنین، افكار خودكشی در تمامی گروه‌های سنی دیده می‌شود و بالاترین میزان این افكار در اختلال افسردگی شدید است. به علاوه فكر خودكشی پدیده‌ی راكدی نیست و ممكن است با گذشت زمان كاهش یا افزایش یابد. به علاوه ویژگی‌های نوجوانانی كه اقدام به خودكشی می‌كنند و آن‌هایی كه خودكشی موفق دارند، مشابه است و حدود یك سوم كسانی كه از خودكشی می‌میرند، سابقه اقدام به خودكشی دارند.


    2- ژست خودكشی

    "كسلر" (2006) ژست خودكشی را، اقدام به رفتارهای خود آسیب‌رسان تعریف کرده است كه با هدف برقراری ارتباط با دیگران صورت می‌گیرد. این ارتباط معیوب معمولاً با هدف جلب توجه دیگران و دستیابی به اهداف خاصی بوده و قصد واقعی برای كشتن خود در آن وجود ندارد.

    3- تهدید به خودكشی

    تهدید به خودكشی، شامل نشانه‌های شفاهی یا رفتاری حاكی از آسیب زدن به خود توسط فرد است. معمولاً انگیزه و تشخیص شدت تهدید خودكشی با اهمیت است و باید جدی گرفته شود. تهدید به خودكشی، ابزاری است كه فرد آن را به كار می‌گیرد تا این مطلب را به دیگران ابراز و تفهیم کند كه احتمال وقوع عمل خودكشی گرایانه یا سایر رفتارهای مرتبط با خودكشی برای وی در آینده‌ی نزدیك وجود دارد. بسیاری از پژوهش‌ها دال بر آن است كه عمل خودكشی نوعی كمك خواهی و بیانگر شرایط فردی یا اجتماعی فرد درگیر است كه قادر به تحمل آن نبوده و یا در مقابل آن نسبت به دیگران آسیب پذیرتر است.

    تهدید به خودكشی می‌تواند اهمیتی برابر با اقدام به خودكشی داشته باشد. پژوهش‌ها نشان داده‌اند، 80 درصد اشخاصی كه اقدام به خودكشی می‌كنند به نحوی دیگران را از تصمیم خودآگاه می‌سازند. در واقع صحبت بیمار پیرامون خودكشی، می‌تواند نوعی درخواست كمك و آخرین نشانه در پیشروی به سوی خودكشی قلمداد شود، به طوری كه از نظر "اشنایدمن"، از هر ده نفر اقدام كننده به خودكشی، 8 نفر قبل از كشتن خود، هشدار روشنی مبنی بر قصد خود ابراز می‌كنند.


    4- اقدام به خودكشی

    اقدام به خودكشی عملی عمدی، محسوب و به منظور خاتمه بخشیدن به زندگی خود تعریف می‌شود كه منجر به مرگ نشده است. این اصطلاح زمانی به کار برده می‌شود كه اقدام به خودكشی انجام می‌گیرد، اما منجر به مرگ نمی‌شود و معمولاً توصیف كننده‌ی كسانی است كه در كشتن خود مطمئن نبوده و نسبت به آن تردید دارند. اقدام به خودكشی بیشتر به منظور رسیدن به هدفی خاص انجام می‌شود. بنابراین ممكن است این افراد زمینه را به گونه‌ای فراهم سازند كه نجات یابند، هرچند در برخی موارد ممكن است فریاد رسی وجود نداشته باشد. در همین زمینه "كسلر" (2006) معتقد است، در ارزیابی رفتارهای خودكشی گرایانه تمایز میان این كه در ارتكاب به رفتار خطرناك و تهدید كننده، هدف فرد، مردن می‌باشد یا نه، بسیار ضروری است. افرادی كه واقعاً نیت مردن دارند، در اقدامات مرگ آورتری از "خود جراحتی" درگیر می شوند و به احتمال بیشتری خواهند مرد، در حالی كه اقدام كنندگان، احتمال بیشتری دارد كه از مرگ ناشی از آن رهایی یابند. هر چند تمایل واقعی فرد اقدام كننده به مرگ همیشه صفر نیست و ممكن است همواره سطوحی از آرزوی خاتمه دادن به زندگی‌اش را تجربه کند.

    این واقعیت كه افرادی كه اقدام به خودكشی می‌کنند، بیشتر از شیوه‌های كم خطرتر برای آسیب به خود استفاده می‌كنند، شواهدی است مبنی بر این كه آنان واقعاً قصد كشتن خود را ندارند و یا اغلب مبتلا به اختلالات روانی بوده و قضاوت و شناخت آن‌ها دچار مشكل شده است. این افراد عمدتاً در سنین نوجوانی و ابتدای جوانی هستند و انگیزه‌ی اصلی آن‌ها تغییر در موقعیت است. با توجه به این امر و نیز این كه در حدود نیمی از افرادی كه دست به خودكشی می‌زنند حداقل یك اقدام به خودكشی قبلی داشته‌اند، می توان چنین نتیجه گرفت كه اقدام به خودكشی، مشكل جدی روانی و در عین حال مشكلی است كه تأثیرات عمیق اجتماعی و خانوادگی داشته و خطر خودكشی كامل (موفق) را بالا می‌برد.

    برخی از پژوهشگران اقدام به خودكشی را شامل هر نوع رفتار خودجراحتی یا غفلت از حفظ جان، صرف نظر از این كه هدف شخص مرگ باشد یا نه، تعریف كرده‌اند؛ درحالی كه برخی دیگر چارچوبی برای تمایز، میان داشتن یا نداشتن قصد مردن و همچنین استفاده از ابزار مهلك در تفكیك مرگ از خودكشی در نظر گرفته‌اند. همچنین تصمیم برای اقدام به خودكشی ممكن است تكانشی و بدون اندیشیدن قبلی بوده یا نتیجه‌ی نشخوار ذهنی طولانی باشد.

    5- خودكشی كامل

    خودكشی كامل یا خودکشی موفق، به معنی عمل كشتن خویش و پایان دادن موفق به زندگی است. خودكشی كامل در سنین زیر 12 سال بسیار نادر است. كودك خردسال از طرح‌ ریزی واقع گرایانه خودكشی و انجام آن ناتوان است. به نظر می‌رسد ناپختگی شناختی، نقش محافظتی در مقابل خودكشی كودكانی دارد كه آرزوی مرگ میکنند.

    شواهد تحقیقی نشان می‌دهند كه بیش از 90 درصد كسانی كه ارتكاب به خودكشی موفقیت آمیز داشته‌اند، هنگام مرگ دارای یك اختلال روانی یا سوء مصرف مواد میباشند.همچنین به نظر می‌رسد دسترسی به وسایل متفاوت خودكشی با توجه به میزان مهلك بودن آن‌ها می‌تواند نقش تعیین‌كننده‌ای در خودكشی موفقیت آمیز داشته باشد.

    سایرعوامل مرتبط با خودكشی موفق عبارتند از:
    تنها زندگی كردن، مصرف داروهای روان گردان، دستگیری به خاطر سوء مصرف دارو و الكل. این یافته‌ها با عوامل خطر شناخته شده برای خودكشی نیز همسو هستند (سازمان جهانی بهداشت، 2000). با این همه حتی در خودكشی‌های موفق ممكن است اقدام به اعمال خطرناك واقعاً به قصد مرگ نباشد.


    6- میثاق خودكشی

    میثاق خودكشی، به معنی عهد و پیمانی است كه دو یا چند نفر با هم می‌بندند تا در یك زمان و در یك مكان به زندگی خویش خاتمه دهند. این نوع پیمان‌های خودكشی نادر هستند. اما گاهی به دلیل نزدیكی عاطفی افراد، عشق‌های افسانه‌ای (مانند وجود موانع و مخالفت در وصال دختر و پسر جوانی كه به شدت دلباخته‌ی یكدیگرند) یا مرام و مسلكی (خودكشی‌های آرمانی و عقیدتی كه نمونه‌هایی از آن در آلمان، روسیه و اسپانیا در گذشته دیده شده) و یا در نتیجه‌ی عدم دست‌یابی به خواسته‌های خویش، همچنین هنگامی كه حیثیت یا آبروی فرد در معرض خطر است؛ دیده می‌شود.

    7- خودكشی‌های تقلیدی

    تمایل نوجوانان آشفته، به تقلید از خودكشی‌های مشهور "سندرم ورتر" نامیده شده است. این مفهوم از نام قهرمان داستان "رنج‌های ورتر جوان" اثر "گوته" گرفته شده است كه در آن قهرمان داستان خودكشی می‌كند. تقلید ممكن است نقشی در زمان اقدام به خودكشی در نوجوانان آسیب‌پذیر داشته باشد، اما به نظر نمی‌رسد میزان خودكشی با مواجهه بیشتر با اخبار خودكشی در رسانه‌ها افزایش یابد.


    8- خودكشی گروهی


    خودكشی گروهی شامل كشتن دسته جمعی خویشتن است كه اغلب در برهه‌ای از زمان و منطقه‌ای محدود انجام می‌شود. همان گونه كه در تعریف پیمان خودكشی آمد، گاهی دو نفر یا تعداد بیشتری، به دلایلی تصمیم می‌گیرند كه به شكل گروهی و همزمان به زندگی خود خاتمه دهند. مثلاً بیش از 900 نفر از پیروان "آیین جیم جونز" در سال 1978 خودكشی دسته جمعی کردند. خودكشی‌های دسته جمعی و گروهی كمتر از یک درصد تمام خودكشی‌های گزارش شده را شامل می‌شوند.


    افسانه‌ها و واقعیت‌ها درباره‌ی خودكشی


    نبود دانش كافی درباره‌ی رفتارهای خودكشی گرایانه، بد فهمی‌های بسیاری را در مورد خودكشی به وجود آورده است. از آن جا كه این تصورات نادرست درباره‌ی خودكشی، اغلب مانع كمك به افراد در معرض خطر می‌شود، فهرستی از آن‌ها در زیر ارائه شده است:

    1-"افرادی كه درباره‌ی خودكشی صحبت می‌كنند، به آن اقدام نمی‌كنند"،

    در حالی كه نتایج پژوهش‌ها حاكی از آن است كه بیش از سه چهارم كسانی كه به زندگی خود پایان می‌دهند، قبل از ارتكاب، در خصوص برنامه یا نقشه‌ی خود، چه به عنوان فریاد كمك خواهی و چه با گوشه و كنایه صحبت كرده‌اند. به عنوان مثال، ممكن است هشدار فرد در این زمینه با گفتن جملاتی مانند: جهان بدون او بهتر خواهد بود، یا زندگی ارزش زیستن ندارد، بروز داده شود.

    2-"تنها افراد یك طبقه‌ی خاص خودكشی می‌كنند"،
    واقعیت این است كه افراد با هر پایگاه اقتصادی – اجتماعی در معرض خطر خودكشی قرار دارند.

    3- "عضویت در گروه مذهبی خاصی، پیش‌بینی كننده برای ممانعت از اقدام به خودكشی است"،
    این تصور اشتباه است. حتی ممنوعیت شدید كاتولیك‌ها برای خودكشی مانع از آن نمی‌شود كه آن‌ها كمتر اقدام به خودكشی نمایند. گرچه افرادی كه پایبندی به باورهای مذهبی خاصی ندارند، بیشتر در معرض اقدام به خودكشی هستند.

    4- "تمام افرادی كه دست به خودكشی می‌زنند الزاماً افسرده هستند"،
    این باور به وسیله‌ی شواهد تجربی حمایت نشده است. بنابراین نباید فقدان علایم افسردگی در فرد منجر به غفلت از خطر خودكشی در وی شود.

    5- "علت اصلی اقدام به خودكشی روان پریشی است"،

    در حالی كه مطالعات نشان داده‌اند بسیاری از افرادی كه رفتار خودكشی گرایانه دارند، همچنان تماس خود با واقعیت را حفظ کرده‌اند.

    6- "بهبودی حالت‌های خلقی، احتمال خودكشی را كاهش می‌دهد"،
    در حالی كه احتمال خطر خودكشی در افراد بهبود یافته، به ویژه افراد افسرده پس از بهبودی، نه تنها كاهش نمی‌یابد، بلكه به دلیل افزایش انرژی، توانایی در اجرای نقشه‌های خودكشی نیز بالا می‌رود.

    7- "افراد خودكشی گرا واقعا خواهان مرگ هستند"،
    این مفهوم نیز اسطوره است. همان گونه كه "اشنایدمن" نیزبیان کرده است، اقدام كنندگان به خودكشی، درباره‌ی مرگ خود اغلب احساس دوگانه‌ای دارند. همچنین بسیاری از افرادی كه بحران خودكشی را پشت سر گذاشته‌اند از این كه زنده مانده‌اند، خوشحال و سپاسگزارند.

    8- "افكار خودكشی گرایانه فراوانی اندكی دارند"،
    مطالعات مختلف خط بطلان بر چنین ادعایی كشیده است. این مطالعات روشن نموده‌اند كه اندیشه‌های خودكشی گرایانه هم در میان جمعیت‌های بالینی و هم در میان جمعیت‌های غیربالینی، فراوانی قابل توجهی می‌توانند داشته باشند.

    9- "پرسش از افراد درباره‌ی افكار یا نقشه‌های خودكشی خطرناك بوده و باید از آن اجتناب کرد"،
    این عقیده نیز اشتباه است و در تمامی موارد افكار، طرح‌ها یا نقشه های خودكشی در افراد باید به شكل دقیق، اما با در نظر داشتن فنون ارزیابی و مواجهه بررسی شود.

    10- " همه‌ی افرادی كه با وسایل ساده و كم خطرتر اقدام به خودكشی می‌نمایند در مورد كشتن خود جدی نیستند"،
    در حالی كه بعضی از افراد ممكن است درباره‌ی آناتومی بدن و میزان مورد نیاز مصرف قرص، سم و ... اطلاعات كافی نداشته باشند. بنابراین لازم است تمامی نشانگرها و نشانگان، جدی گرفته شوند.

    11- "وقوع خودكشی تنها منحصر به جمعیت‌های بالینی یا افراد دارای مشكلات روان شناختی شدید است"،
    هرچند در اغلب موارد این وضعیت مصداق دارد، اما نسبت قابل قبولی از افرادی كه اقدام به خودكشی موفقیت آمیز داشته‌اند، از تشخیص روانپزشكی برخوردار نبوده‌اند.

    12- "فرد خودكشی گرا برای همیشه مستعد خودكشی خواهد بود"،
    واقعیت این است كه گرایش فرد خودكشی گرا به مرگ همیشگی نیست، بلكه در دوره‌ی زمانی محدودی این تمایل ممكن است ادامه یابد. هر چند احتمال برگشت این افكار وجود دارد، اما در هر صورت وقوع آن‌ها دوره‌ای است.

    13- "تهدید به خودكشی در جوانان جدی نیست"،
    در حالی كه خطر خودكشی در مورد جوانان نیز كاملاً جدی و نیازمند مداخلات تخصصی است. بنابراین هرگز نباید تصور کرد كه این تهدیدات، امری طبیعی برای گروه سنی خاص است و به آن‌ها جامه‌ی عمل پوشانده نمی‌شود.

    14- "اشخاصی كه اقدام به خودكشی داشته و از آن جان سالم به‌در برده‌اند بسیار خطرناك‌اند"،
    هر چند اقدام گذشته به خودكشی بزرگترین پیش‌بینی‌ كننده‌ی اقدام‌های بعدی است و چنین افرادی در معرض خطر بیشتر برای خودكشی قرار دارند، اما این مساله به معنای قطعیت خودكشی در آن‌ها نیست.

    15- "وقتی فردی تصمیم جدی برای خاتمه بخشیدن به زندگی‌اش بگیرد، منصرف کردن او ناممكن است"،
    در حالی كه شواهد نشان می‌دهد حمایت‌های مناسب، داروها و روان‌درمانی‌ها، می‌توانند با كمك به خروج فرد از دوره‌ی محدود این بحران، مؤثر باشند.

    16- "در تمامی موارد، خودكشی به شكل تكانشی و ناگهانی رخ می‌دهد"،
    هر چند در برخی بیماری‌ها مانند اختلال شخصیت مرزی، این وضعیت به چشم می‌خورد، در بیشتر خودكشی‌ها، هشدارهای قبلی و نقشه كشی برای از میان بردن خود وجود دارد و می‌توان خطر خودكشی را پیش بینی و از آن پیشگیری به عمل آورد.

    17-"فردی كه اقدام به خودكشی می‌كند، چنانچه با مداخله‌ی شخصی دیگر روبرو شود كه قصد دارد وی را منصرف سازد، عصبانی شده و مقاومت می‌كند"،
    واقعیت این است كه اگر چه ممكن است افراد خودكشی گرا در مرحله اول از پذیرش كمك امتناع نموده و در مقابل هر نوع مداخله‌ای از خود مقاومت نشان دهند، در نهایت اغلب آن‌ها آمادگی خود را برای گرفتن كمك‌های حرفه‌ای یا غیرحرفه‌ای نشان داده و سرانجام نیز ممكن است قدردانی خود را از این حمایت‌ها ابراز كنند.

    18- "خودكشی در خانواده‌ها به شكل ارثی روی می‌دهد"،
    این افسانه نیز حقیقت ندارد، چرا كه خودكشی الگویی فردی است كه می‌تواند چند وجهی باشد (یعنی تحت تأثیر عوامل مختلف و نه فقط ارث و خصوصیات خانوادگی رخ دهد).







  2. 15 کاربر از VAHID بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    M Ơ Ɗ Є Ʀ ƛ Ƭ Ơ Ʀ VAHID's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    "فروم" ها خانه دوم ما
    پست ها
    10,149

    پيش فرض خودکشی

    ویژگی‌های خودكشی


    "اشنایدمن" (1998) ده مورد از ویژگی‌های خودكشی را به شرح زیر خلاصه کرده است:


    1- شایع‌ترین انگیزه‌ی خودكشی جست‌وجوی راه حل است. ممكن است فرد باور داشته باشد خودكشی می‌تواند راه حلی برای یك مشكل غیرقابل حل باشد.

    2- هدف معمول خودكشی وقفه و قطع هشیاری است، منظور از هشیاری آگاه بودن به درد روانی پایداری است كه فرد در حال تجربه‌ی آن است و به نظر او خودكشی راهی برای پایان بخشیدن به افكار و احساسات هوشیارانه‌ی دردناك و مخرب است.

    3- رایج‌ترین محرك در خودكشی، درد روان‌شناختی غیرقابل تحمل است. افسردگی، نومیدی، احساس گناه، شرم و دیگر هیجانات منفی معمولاً از عوامل اصلی برانگیزاننده‌ی خودكشی به شمار می‌روند.

    4- اساسی‌ترین عامل فشارزا در خودكشی نیازهای روانی ناكام شده است. ناتوانی فرد در رسیدن به معیارها یا انتظارات بالا، ممكن است منجر به احساس ناكامی، شكست و بی‌ارزشی شود. هنگامی كه پیشروی به سوی اهداف متوقف می‌شود، برخی افراد نسبت به خودكشی آسیب‌پذیر می‌شوند.

    5-عمده‌ترین هیجان در خودكشی ناامیدی – درماندگی است. بدبینی نسبت به آینده و این باور كه هیچ چیزی نمی‌تواند موقعیت زندگی شخص را بهبود بخشد، ممكن است شخص را به سوی خودكشی سوق دهد.

    6- عمده‌ترین حالت شناختی در خودكشی، دوسوگرایی است، هرچند ممكن است شخص برای پایان بخشیدن به زندگی‌اش قویاً برانگیخته شود، اما معمولاً میل به زندگی نیز (با درجه‌های متفاوت) وجود دارد.

    7- شایع‌ترین حالت ادراكی در خودكشی احساس بن‌بست است كه مشخصه‌ی آن دید بسته و محدود است. به نظر می‌رسد افرادی كه قصد خودكشی دارند، ناتوان از در نظر گرفتن سایر گزینه‌ها یا انتخاب‌ها هستند و كل‌نگری را از دست می‌دهند، بنابراین مرگ در دید آن‌ها یگانه راه فرار است.

    8- شایع‌ترین عمل در خودكشی خروج از مخمصه است. خودكشی به قصد گریز یا خروج از یك موقعیت غیرقابل تحمل انجام می‌گیرد.

    9- عمل بین فردی مرسوم در خودكشی، بیان و ابراز (كلامی یا غیر كلامی) قصد خودكشی است. حداقل در 80 درصد از خودكشی‌ها اشخاص به وسیله‌ی نشانه‌های كلامی یا غیركلامی قصدشان را بیان می‌کنند.

    10- همسانی معمول در خودكشی، دشواری آن دسته الگوهای مقابله‌ای مداوم و دراز مدت فرد در طول زندگی است كه برای مقابله با بحران‌ها، به شكل الگوهای مشابه تكرارشونده، در سراسر زندگی فرد مورد استفاده قرار می‌گیرند. تعدادی از این الگوها ممكن است شخص را مستعد خودكشی كنند.
    از نظر "اشنایدمن" ده مورد فوق خصوصیات مشترك خودكشی است، كه در 95 درصد خودكشی‌ها وجود دارد. او همچنین در یكی از معروف‌ترین تحقیقاتش درباره‌ی خودكشی بیان می‌كند: «خودكشی عمدتاً یك درام ذهنی است». همچنین معتقد است كه خودكشی عملی است كه به وسیله‌ی دو عامل اصلی، یعنی درد روان شناختی و گسستگی (نیازهای روان‌شناختی تحریف شده) برانگیخته می‌شود.



    همه گیرشناسی خودكشی


    یكی از مهم‌ترین نكته‌هایی كه هنگام بررسی آمارهای مربوط به خودكشی باید به آن توجه کرد، این است كه در اغلب كشورهای جهان، زمانی یك مرگ به عنوان خودكشی ثبت می‌شود كه بتوان برای آن علل طبیعی مرگ، حادثه یا قتل را رد کرد و یا یادداشتی مبنی بر انجام عمل خودكشی از طرف فرد متوفی به دست آورد. بنابراین، ممكن است برخی از موارد خودكشی به علت عدم امكان رد سایر دلایل مرگ (و به‌ویژه حادثه)، تحت عنوان مرگ‌های مربوط به حوادث ثبت شوند. از همین رو آمارهای مربوط به خودكشی در اغلب كشورهای جهان كمتر از مقدار واقعی گزارش می‌شوند.

    بر اساس پژوهش‌ها هر ساله یك پنجم نوجوانان در ایالات متحده آمریكا در دسته‌ی خودكشی گرایی قرار می‌گیرند. 5 تا 8 درصد نوجوانان اقدام به خودكشی دارند و حدود یك میلیون از نوجوانان به خاطر اقدامات خودكشی، تحت مراقبت‌های پزشكی قرار می‌گیرند.

    در مورد میزان خودكشی در آسیا، داده‌های موجود حاكی از آن است كه مرگ ناشی از خودكشی در آسیا بیشترین آمار را در مقایسه با سایر كشورهای جهان دارد (بیوترایی، 2006).

    همچنین در ایران نیز، بر اساس آمار ارائه شده به سازمان پزشكی قانونی كشور در سال 1380، میزان خودكشی مردان و زنان در كل كشور به ترتیب 7/5 و 1/3 در یك‌صد هزار نفر می‌باشد.



    نشانگرهای خودكشی


    به عقیده‌ی "اشنایدمن" (1950) خودكشی دارای نشانگرهایی است كه هرچند ممكن است قابل مشاهده نباشند، اما به عنوان رویدادهای پیش از وقوع خودكشی حائز اهمیت بوده و با شناخت و ارزیابی دقیق آن‌ها می‌توان خطر رفتارهای خودكشی گرایانه را كاهش داد. این نشانگرها شامل
    نشانگرهای كلامی و نشانگرهای رفتاری
    است.


    نشانگرهای كلامی:
    این نشانگرها شامل اظهارات شفاهی است كه می‌تواند به شكل مستقیم یا غیرمستقیم، بیان كننده‌ی تمایل به مرگ باشد.


    برخی از این جملات عبارتند از:

    "سال دیگر اینجا نخواهم بود".
    "این آخرین باری است كه تو را ملاقات می‌كنم".
    "زندگی ارزش زیستن را ندارد".
    "كاش پس از خوابیدن هرگز بیدار نمی‌شدم" و....


    نشانگرهای رفتاری:
    رفتارهایی که می‌تواند نشانه‌هایی دال بر خطر خودکشی باشند، شامل موارد زیرمی‌شوند:

    • بی تفاوتی نسبت به ظاهر و لباس
    • تغییر ناگهانی وزن
    • فرار از خانه
    • رفتارهای مخاطره‌آمیز و فاقد دقت
    • سانحه پذیری
    • تغییرات ناگهانی و شدید در شخصیت و خلق
    • علائم آشكار بیماری روانی (مانند توهم)
    • تغییر الگوی خواب
    • رفتار خودزنی یا هر نوع رفتار خود آسیبی دیگر
    • شادی ناگهانی پس از یك دوره‌ی غمگینی طولانی
    • اهدای اموال ارزشمند خود به دیگران

    به عقیده‌ی "اشنایدمن"، مهم‌ترین نتیجه‌ی انقلاب پیشگیری روان شناختی خودكشی، كه از دهه‌ی 1950 آغاز شد، بر مبنای یافتن همین نشانگرها بوده است.

    همچنین یافته‌های پژوهش‌ها به مجموعه‌ای از علائم هشداردهنده در خودكشی اشاره کرده‌اند.



    علایم هشداردهنده در خودكشی




    در مورد بزرگسالان:


    • افسردگی (بیماران افسرده بالاترین میزان خودكشی جهان را دارا هستند).
    • بهبود ناگهانی بیمار افسرده (چرا که این بهبود ممكن است واقعی نبوده و ناشی از تصمیم‌گیری سریع و قاطع جهت خودكشی باشد).
    • اختلال‌های شخصیت، به خصوص "اختلال شخصیت ضد اجتماعی" و "اختلال شخصیت مرزی".
    • بحث مداوم پیرامون مرگ، خودكشی یا سؤال درباره‌ی دوزهای مرگ‌آور داروها، ارتفاع طبقات ساختمان، میزان خونریزی منجر به مرگ و نظایر آن.
    • نگهداری یا جمع‌آوری ابزاری مانند طناب، چاقو، تیغ، قرص، میل بافتنی و ...
    • دردهای روان‌شناختی شدید مانند ناامیدی، حس درماندگی، انزوا، وحشت و هراس و كابوس‌های وحشتناك.
    • بیماری‌های جسمانی دردناك و ناتوان كننده مانند "اسكلروزمولتیپل یا ام اس" یا بیماری‌های مزمن دیگری كه سیر تخریب كننده داشته و منجر به تحلیل توانایی‌های افراد خصوصاً سالمندان می‌شوند (25 تا 75 درصد قربانیان خودكشی دچار بیماری جسمی مهمی بوده‌اند).
    • قطع ناگهانی داروهای افسردگی، كاهش شدید میزان ارتباط فرد با محیط و اطرافیان و كناره‌گیری شدید از جمع، درخواست تجویز بیش از حد دارو یا تكرار بیش از حد نسخه‌ی دارویی به ویژه شامل داروهای خطرناك مانند "فنوباربیتال" و ضد افسردگی‌های چندحلقه‌ای، الكلیسم و وابستگی دارویی (در 25 درصد كل خودكشی‌هایی كه در آمریكا رخ می‌دهد، الكلیسم مطرح است).
    • بدشكلی یا احساس زشتی صورت و اندام‌ها به خصوص در زنان.
    • شكست‌های پی درپی مالی، ورشكستگی‌ها و دیگر استرس‌های شدید شغلی.
    • فقدان اخیر افراد مورد علاقه شامل فوت، طرد یا دوری.
    • در معرض خشونت، زنا و تجاوز به عنف قرار گرفتن.

    در مورد كودكان و نوجوانان:

    • افت شدید در عملكرد تحصیلی و پیشرفت درسی
    • از دست دادن اخیر پدر یا مادر ناشی از مرگ، طلاق یا جدایی
    • میزان بالای بیماری‌های روانپزشكی والدین و در نتیجه فقدان حمایت عاطفی و جسمی لازم
    • بخشیدن لوازم پرارزش خود به دیگران، به شكل مداوم و بدون دلیل
    • مورد سوء استفاده جنسی یا جسمی قرار گرفتن اخیر
    • افزایش شدید زودرنجی و تحریك پذیری
    • بیماری‌های جسمانی مانند صرع لوب فرونتال، سرطان
    • اقدام به خودكشی در دوستان، همتایان یا افراد نزدیك (زیرا كودكان و نوجوانان مستعد همانند سازی، تلقین بیشتر و خودكشی‌های تقلیدی هستند).
    • سرزنش شدن شدید نوجوان توسط والدین یا نزدیكان و در نتیجه پیدایش احساس حقارت شدید


  4. 8 کاربر از VAHID بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    M Ơ Ɗ Є Ʀ ƛ Ƭ Ơ Ʀ VAHID's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    "فروم" ها خانه دوم ما
    پست ها
    10,149

    پيش فرض خودکشی

    عوامل خطرآفرین خودكشی



    با توجه به این‌كه مداخلات پیشگیرانه و درمانی رفتارهای خودكشی گرایانه مبنی بر كاهش عوامل خطرآفرین و افزایش عوامل محافظت كننده می‌باشند،عوامل و موقعیت‌های خطرآفرین كه وجود آن‌ها احتمال بروز خودكشی را افزایش می‌دهند، در این قسمت ارائه می‌شود.

    شناخت عوامل خطر می‌تواند این باور غلط را از بین ببرد كه خودكشی یك عمل تصادفی و یا تنها نتیجه‌ی افزایش فشار روانی است.



    عوامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی

    هر چند خودكشی منحصر به وضعیت اقتصادی اجتماعی خاصی نیست، تحصیلات پایین، بی كاری و در نتیجه وضعیت پایین اجتماعی و اقتصادی و نیز مسائل خاص فرهنگی ممكن است یك عامل خطر در خودكشی باشند. به گفته‌ی "روی" (2004) خودكشی اختصاصاً در میان روان‌پزشكان، پزشكان، وكلا، روانشناسان و به خصوص از جنس زن رایج‌تر است. همچنین مأموران مجری قانون، موسیقی‌دانان و آهنگ‌سازان و دندان‌پزشكان نیز در معرض خطر بالایی هستند.

    مطالعات جدید دال بر این است كه وضعیت اقتصادی اجتماعی پایین تأثیر بسیار كوچكی در این زمینه دارد، در حالی كه مشكلات شغلی تأثیر بیشتری را ایفا می‌كنند.



    الگوهای خانوادگی و رویدادهای منفی زندگی

    تاریخچه‌ای از رفتارهای خودكشی گرایانه در خانواده، خطر خودكشی موفق را به شدت افزایش داده و عامل خطر مهمی در اقدام به خودكشی به شمار می‌رود. دیگر عوامل خطر شامل سبك خانوادگی، رویدادهای زندگی، وجود آسیب شناختی روانی در خانواده، طلاق، رویدادهای فشارزای منفی مانند از دست دادن و فقدان، سوء استفاده‌ی جسمی و جنسی می‌باشند.


    اختلالات روانپزشكی


    مطالعات انجام شده دال بر آن است كه تشخیص‌های روانپزشكی، از بزرگترین عوامل خطر در رفتارهای خودكشی گرایانه است، به طوری كه بیش از 90 درصد خودكشی‌ها، یك تشخیص روانپزشكی دارند. در این میان اختلالات خلقی و عمدتاً افسردگی اساسی و اختلال دوقطبی با بیش از 60 درصد خودكشی‌ها در ارتباط است. اختلالات دیگر شامل اختلالات اضطرابی، سوء مصرف الكل و مواد و اختلالات روان پریشی می‌شوند.

    در مطالعه‌ی گلدستون ریبوسین و دانیل (2006) مشخص شد، بیشترین سهم تأثیرپذیری در عوامل خطر خودكشی، مربوط به متغیرهایی می‌شود كه با اضطراب و افسردگی پیوند خورده‌اند. همچنین در بسیاری از مطالعات بر اختلالات افسردگی به عنوان شایع‌ترین اختلالات در نوجوانان قربانی خودكشی، صحه گذاشته شده است.



    سابقه‌ی اقدام به خودكشی

    یكی دیگر از عوامل خطرآفرین كه مهم‌ترین پیش‌بینی كننده‌ی رفتارهای خودكشی بعدی نیز به شمار می‌رود، سابقه‌ی اقدام به خودكشی است. بر اساس پژوهش‌ها، 50 درصد كسانی كه خودكشی می‌کنند، حداقل یك بار اقدام به خودكشی داشته‌اند.



    جنس، سن، وضعیت تأهل

    زنان 4 برابر بیش از مردان خودكشی می‌كنند، در حالی كه مردان 4 بار بیشتر از زنان خودكشی موفق و كامل دارند. مطالعات دیگر، دال بر این است كه افكار خودكشی در زنان و دختران بیشتر است.

    در مورد سن، تحقیقات كشورهای مختلف دامنه‌ی سنی متفاوتی را گزارش کرده‌اند، هر چند تقریباً همگی آن‌ها بر سن جوانی و اوایل میان‌سالی برای افكار و اقدامات خودكشی تأكید داشته‌اند. همچنین شواهد تحقیقی نشان داده‌اند، خطر خودكشی موفق با افزایش سن بالا می‌رود. خودكشی در افراد مطلقه، بیوه و جدا شده و مجرد، به مراتب بیش از متأهلین است.


    بیماری‌های جسمی

    كالبد شكافی‌ها بیانگر آن است كه در 25 تا 75 درصد قربانیان خودكشی، بیماری جسمی وجود دارد. "بیماری" یا "تصور بیماری"، در درصد قابل توجهی از اقدام كنندگان به خودكشی مشاهده می‌شود.



    عوامل روانشناختی

    برخی از عوامل خطر روان‌شناختی در خودكشی، شامل موارد زیر می‌شوند:
    نومیدی با دیدگاه منفی نسبت به آینده: به عنوان یك خصوصیت شناختی، با افكار و اقدامات خودكشی در جمعیت‌های مراجعه كننده به درمانگاه‌های بزرگسالان و كودكان دیده می‌شود. به گفته‌ی "رود"، "جوینر" و "رجب" (2001) با فروكش شدن نومیدی، قصد مردن نیز كاهش می‌یابد و شواهد حاكی از این است كه نومیدی نسبت به افسردگی شاخص بهتری برای پیش‌بینی افكار و تمایلات خودكشی در اقدام كنندگان به خودكشی است.


    ناتوانی در تنظیم هیجانات:به نظر می‌رسد، افراد دارای گرایشات خودكشی قادر نیستند پاسخ‌های عاطفی یا تجارب دردناك هیجانی خود را تعدیل كنند.

    تفكر غیرمنطقی و تحریفات شناختی:گروهی از محققین، معتقدند دیدگاه منفی به خود، دنیا و آینده در شخص خودكشی‌گرا، مشابه با فرد افسرده وجود دارد. بنابراین چنین افرادی دارای یك آمادگی شناختی برای آسیب‌پذیری به خودكشی هستند.

    حل مسائل بین فردی:بیشتر تحقیقات در مورد عوامل شناختی خطرساز خودكشی بر ضعف مهارت‌های حل مسأله در اقدام‌كنندگان به خودكشی تمركز دارند. بر این مبنا كودكان، نوجوانان و بزرگسالان دارای تمایلات خودكشی، در زمینه‌ی مسأله‌گشایی ضعیف هستند. هنگامی كه مسائل جنبه‌ی فردی بیشتری پیدا می‌كنند، این ضعف آن‌ها آشكارتر می‌شود.

    كمال گرایی:افراد كمال‌گرا تا اندازه‌ی زیادی، نگران ارتكاب به اشتباه در كارهایشان هستند، در نتیجه آن‌ها در مقابل تجربیات شكست، آسیب‌پذیر می‌شوند و این باعث فعال شدن نیروی بالقوه‌ی آنان برای دست زدن به خودكشی می‌شود.

    سبك اسنادی:تحقیقات نشان داده‌اند كه احتمال بیشتری وجود دارد كه افراد افسرده نسبت به افراد غیرافسرده علت وقایع منفی را به عوامل درونی، پایا و كلی نسبت دهند. آن‌ها بیشتر وقایع مثبت را به علل بیرونی، ناپایدار و خالص نسبت می‌دهند. این سبك اسنادی درافراد خودكشی‌گرا نیز مشاهده شده است.

    در مجموع می‌توان گفت با این كه رفتارهای خودكشی‌گرایانه از مشكلات جدی در بهداشت عمومی هستند (برك، هرنیگس، وارمان و بك، 2004) و به شكل مشكلی بسیار پیچیده در عرصه‌ی خدمات بهداشت روان درآمده‌اند (ویلیامز، داگان، كارف، فانل، 2006) مداخلات سودمند در چنین جمعیت‌هایی اندك هستند (برك، هرنیگس، وارمان و بك، 2004) و در بسیاری از شكل‌های درمانی معرفی شده كه مورد ارزیابی قرار گرفته‌اند، نتایج به شدت متناقض و پیچیده‌ای به دست آمده است (ویلیامز، داگان، كارف، نانل، 2006). در این زمینه "لی نارس"، (2006) با اشاره بر مأیوس كننده بودن بیشتر مداخلات خودكشی و پس از بررسی متون پژوهشی مرتبط اذعان کرده است كه همچنان این سؤال پژوهشی مناقشه آمیز باقی است كه آیا روان درمانی، ثمربخشی قابل قبول و معناداری برای بیماران خودكشی‌گرا می‌تواند داشته باشد؟

  6. 6 کاربر از VAHID بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4
    کاربر فعال فلسفه B.Russell's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    پست ها
    1,005

    پيش فرض

    به نظر من خودکشی فقط یک ریشه جنون آنی میتونه داشته باشه و اون جنون آنی هم ممکنه کاملا غیرمترقبه برای یک انسان رخ بده.
    و اینکه بخواهیم این پدیده رو طبقه بندی کنیم و علت یابی، با توجه به نقش عجیب حادثه در زندگی و مخصوصا در خودکشی، به قضاوت های اشتباه میرسیم.
    درسته گذشته و افسردگی و... مهم هستند اما اینا همش چاشنی هستند، اون جرقه انفجار برای جنون خودکشی فقط و فقط یک حادثه میتونه باشه.
    .
    .
    .

    لویی فردینان دتوش معروف به سلین از رمان نویسان فرانسوی و مشهور جهان با دیدی سیاه و کالبد شکافانه نسبت به زندگی تو یکی از کتاب هاش حرف جالبی زده بود:


    - حقیقت دردی است که هیچ وقت انسان را رها نمی‌کند و حقیقت این دنیا مرگ است.

    - باید انتخاب کنی؛ مرگ یا دروغ؟

    - راستش را بخواهید شخصاً هیچ‌وقت جرأت خودکشی را نداشته‌ام.

  8. 4 کاربر از B.Russell بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #5
    آخر فروم باز mmf66's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2011
    محل سكونت
    مشهد
    پست ها
    2,184

    پيش فرض

    اون کسی که میخواد خودکشی کنه حتما خیلی شرایط زندگیش بده که حاضر میشه از جونش که برای یک انسان از همه چی بالاتره بگذره
    یا مغزش رو شستشو دادن و فرد به چیزی ایمان پیدا میکنه که وجود نداره مثل تکبیری ها که به خودشون بمب میبستن
    وگرنه خودکشی کار هر کسی نیست

    وگرنه یک انسان آزاد که به هیچ قید و بندی اعتقاد نداره چرا باید خودکشی کنه مثل هر موجود دیگری زندگی خودش رو میکنه

  10. 2 کاربر از mmf66 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #6
    آخر فروم باز smahdis's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    مشهد
    پست ها
    1,138

    پيش فرض

    اون کسی که میخواد خودکشی کنه حتما خیلی شرایط زندگیش بده که حاضر میشه از جونش که برای یک انسان از همه چی بالاتره بگذره
    یا مغزش رو شستشو دادن و فرد به چیزی ایمان پیدا میکنه که وجود نداره مثل تکبیری ها که به خودشون بمب میبستن
    وگرنه خودکشی کار هر کسی نیست

    وگرنه یک انسان آزاد که به هیچ قید و بندی اعتقاد نداره چرا باید خودکشی کنه مثل هر موجود دیگری زندگی خودش رو میکنه
    * تکفیری ها

    به نظرم خودکشی کم کم در ذهن فرد خودش رو جا میندازه و این فکر به تدریج بزرگ میشه و اگر مثلا در 20 سالگی این فکر شروع شده باشه در 35 سالگی این فکر اونقدر رشد کرده که تبدیل به یک باور برای فرد میشه و دست به عمل هم میزنه (در حالیکه در 20 سالگی از این کار میترسید).

  12. این کاربر از smahdis بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #7
    اگه نباشه جاش خالی می مونه DrH.motasami's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2014
    پست ها
    364

    پيش فرض

    ما زندگی می کنیم تا لذت ببریم زیرا لذت بردن باعث آزاد شدن چندین نوع مواد شیمیایی در مغز انسان می شود و مغز تمایل به آن دارد که لذت را دوباره تکرار کند
    مغز انسان با مواجهه شدن با لذت بالاتر همیشه ترجیح می دهد که اول لذت بیشتر را داشته باشد و لذت بیشتر همیشه وابسته به سن انسان تغییر می کند
    این تئوری نه فقط در انسان بلکه کاملا در زندگی حیوانات هم دیده می شود
    از لذت غذا خوردن تا لذت عشق،در حالاتی ممکنه فرد دچار فقدان لذت بشهAnhedonia ،حتی تا حدی که از خوردن و نوشیدن خودداری کنه،احساس پوچی بی خاصتی گناه شرم تنهایی گریه و...
    در این مرحله فرد ممکن است دچار تفکرات خودکشی بشه،مهمترین اقدام ارجاع به تیم های اورژانس اجتماعی و متخصصین سلامت روان می باشد،پس اگر کسی رو در این حالت دارین فقط به نصیحت و درد دل اکتفا نکنید
    .

    تمایل به خودکشی در بدترین شرایط در هیچ جانداری قابل قبول نیست و بیماری یا اختلال محسوب میشود.(مسئله اوتانازی هم بسیار مورد اختلافه)
    ضمن حمایت فردی حتما وی را به متخصصین بهداشت و سلامت روان بسپارید.


    خودکشی در افراد افسرده بسیار شایعتر از افراد شیدا یا سایکوتیک است.




    Last edited by DrH.motasami; 21-04-2014 at 08:49.

  14. 5 کاربر از DrH.motasami بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #8
    آخر فروم باز kases's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,012

    پيش فرض

    دکتر جان

    تحلیل شما در مورد افرادی که تحت ایدیولوژی خاصی اقدام به خودکشی میکنن چیه؟

  16. این کاربر از kases بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #9
    اگه نباشه جاش خالی می مونه DrH.motasami's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2014
    پست ها
    364

    پيش فرض

    دکتر جان

    تحلیل شما در مورد افرادی که تحت ایدیولوژی خاصی اقدام به خودکشی میکنن چیه؟
    سلام

    در مواقعی این تفکرات به صورت گروهی باشه باید با مداخله پلیس و البته اورژانس اجتماعی اقدام کرد سپس باید یک تیم متشکل از روانشناس بالینی و روانپرشک(جهت بررسی وجود زمینه بیماری به ویژه علایم اسکیزوئید)به کناکش پرداخت،در صورتی که فرد باور خاصی داشته باشه باید توسط روانشناس تحلیل بشه و فرد رو با حقیقت روبرو ساخت،اما در صورت انکار باید بیمار رو بستری و به صورت موقت تحت درمان قرار داد-اما در هر حال رواندرمانی موثر خواهد بود،مداخله عزیزان و خانواده فرد بسیار اهمیت خواهد داشت.

  18. 2 کاربر از DrH.motasami بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #10
    حـــــرفـه ای B3HZ@D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    11,611

    پيش فرض

    درود

    دوستان دقت کنن که اینجا مرتبط با پرسش و پاسخ پزشکی نیست که در مورد این مسائل صحبت کنیم . بهتره بحث ها و گفتگو پیرو روند و قوانین انجمن انسانی باشه .
    پست های بی ارتباط حذف خواهند شد.
    Last edited by B3HZ@D; 21-04-2014 at 14:31.

  20. 5 کاربر از B3HZ@D بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 1 از 3 123 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •