تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 3 اولاول 123
نمايش نتايج 21 به 27 از 27

نام تاپيک: وِ ב ا ع بــا ..

  1. #21
    M Ơ Ɗ Є Ʀ ƛ Ƭ Ơ Ʀ VAHID's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    "فروم" ها خانه دوم ما
    پست ها
    10,149

    پيش فرض




    خانه ی دوست کجاست؟
    در فلق بود که پرسید سوار
    اسمان مکثی کرد
    رهگذر شاخه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
    وبه انگشت نشان داد سپیداری و گفت
    نرسیده به درخت
    کوچه باغی است که از خواب خدا سبز از تر است
    و در آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت ابی است
    می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ ،سربه در می ارد
    پس به سمت گل تنهایی می پیچی
    دو قدم مانده به گل
    پای فواره ی جاوید اساطیر زمین می مانی
    و تو را ترسی شفاف فرا می گیرد
    در صمیمیت سیال فضاء
    خش خشی می شنوی
    کودکی می بینی
    رفته از کاج بلندی بالا،جوجه بردارد از لانه ی نور
    و از او می پرسی
    خانه ی دوست کجاست؟

  2. 4 کاربر از VAHID بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #22
    کاربر فعال انجمن ادبیات silver65's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    پست ها
    535

    پيش فرض

    قسمت نشد که لحظه غمگین رفتنت
    با اشک ها مسیر تو را شستشو کنم
    بوسیدنت که هیچ
    بغل کردنت که هیچ
    حتی نشد تو را
    یک دل سیر بو کنم
    از یادها گذشتی و
    در بادها گم شدی
    حالا حضور تو را کجا جستجو کنم
    قسمت نشد،
    تو رفتی و من ماندم که باز
    باقیمانده عمر، تو را آرزو کنم.
    "مریم شفیعی"

  4. این کاربر از silver65 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #23
    M Ơ Ɗ Є Ʀ ƛ Ƭ Ơ Ʀ VAHID's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    "فروم" ها خانه دوم ما
    پست ها
    10,149

    پيش فرض



    در ديگران مي جويي ام اما بدان اي دوست

    اينسان نمي يابي ز من حتي نشان اي دوست

    من در تو گشتم گم مرا در خود صدا مي زن

    تا پاسخم را بشنوي پژواك سان اي دوست

    در آتش تو زاده شد ققنوس شعر من

    سردي مكن با اين چنين آتش به جان اي دوست

    گفتي بخوان خواندم اگر چه گوش نسپردي

    حالا که لالم خواستي پس خود بخوان اي دوست

    من قانعم آن بخت جاويدان نمي خواهم

    گر مي تواني يك نفس با من بمان اي دوست

    يا نه تو هم با هر بهانه شانه خالي كن

    از من من اين برشانه ها بار گران اي دوست

    نامهرباني را هم از تو دوست خواهم داشت

    بيهوده مي كوشي بماني مهربان اي دوست

    آن سان كه مي خواهد دلت با من بگو آري

    من دوست دارم حرف دل را بر زبان اي دوست

  6. 2 کاربر از VAHID بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #24
    M Ơ Ɗ Є Ʀ ƛ Ƭ Ơ Ʀ VAHID's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    "فروم" ها خانه دوم ما
    پست ها
    10,149

    پيش فرض



    حقیقت آن بود؛
    همانقدر که توانستیم کسی را خوشحال کنیم
    به همان اندازه تنها ماندیم...

  8. #25
    M Ơ Ɗ Є Ʀ ƛ Ƭ Ơ Ʀ VAHID's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    "فروم" ها خانه دوم ما
    پست ها
    10,149

    پيش فرض

    ﻣـــﺎ ﺁﺩﻣـــــــﺎ ؛
    ﻫـﻤـﯿــﺸـــﻪ ﺩﻟـﺘـﻨـــــﮓ ﺍﻭﻧــﮯ ﻫـﺴــﺘــﯿــــﻢ
    ﮐـــﻪ ﻧــﯿــﺴـــــﺖ !!!
    ﺣـــﻮﺻــﻠـــﻪ ﮐــﺴــــــﮯ ﺭﻭ ﻧــﺪﺍﺭﯾـــــﻢ ﮐـــﻪ
    ﻫــﺴــﺖ . . .
    ﻭﺍﺳــــﻪ ﻫـﻤــﯿــﻨــــﻪ ﺍﺻــــﻦ ﺧـــﻮﺷـﺤــــﺎﻝ
    ﻧـﯿــﺴــﺘـﯿـــﻢ . . . !!!
    ﻫـﯿــﭽــــﻮﻗـﺖ ﮐــﺴـــــﮯ ﺭﻭ ﭘـــﺲ ﻧـــﺰﻥ ﮐـــﻪ
    ﺩﻭﻭﺳـﺘــــﺖ ﺩﺍﺭﻩ ؛ ﻣــﺮﺍﻗـﺒــﺘــــﻩ ،
    ﻧـﮕـــﺮﺍﻧــﺘـــﻩ !!!
    ﭼــــﻮﻭﻭﻥ ﯾـــﻪ ﺭﻭﺯ ﺑــﯿـــــﺪﺍﺭ ﻣـﯿـــﺸـــﮯ ﻭ
    ﻣـﯿــﺒـﯿــﻨــــﮮ . . .
    ﻣــــﺎﻩ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺩﺳــــﺖ ﺩﺍﺩﮮ !!!
    ﻭﻗــﺘــــﮯ ﮐـــﻪ ﺩﺍﺷـﺘــــﮯ ﺳـﺘـــــﺎﺭﻩ ﻫﺎ ﺭﻭ
    ﻣـﯿــﺸـﻤــــﺮﺩﮮ .

  9. #26
    در آغاز فعالیت zahedan47's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2019
    محل سكونت
    زاهدان
    پست ها
    4

    پيش فرض

    شايد آنروز كه سهراب نوشت :
    " تا شقايق هست زندگي بايد كرد " ...

    خبري از دل پُر دَرد گل ياس نداشت ،
    جز شقايق، به گل ديگري احساس نداشت ..

    جاي او بودم اگر ..
    مينوشتم ؟..

    چه شقايق باشد ، چه گل ميخك و ياس ..
    زندگي اجبار است ، لاجرم بايد زيست ...


  10. #27
    در آغاز فعالیت zahedan47's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2019
    محل سكونت
    زاهدان
    پست ها
    4

    پيش فرض

    درد عاشق کس نفهمد، جز کسي،کو عاشق است
    عاشقان غرق اند و دلبر نزد ايشان قايق است

    چشم خود نازک مکن بر ما، که دل پاشيده شد
    بس که در راه تو رفتم جاده ها ساييده شد

    يک نظر کن تا که جان تقديم چشمانت کنم
    حافظ شعرت شوم در قلب پنهانت کنم

    دلبرا ، اي يار ما ، بازا تو با ما ، حرف کن
    لحظه اي هم وقت خود را بهر ماها صرف کن


صفحه 3 از 3 اولاول 123

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •