فطرت در منطق و فلسفه و عرفان معانی گوناگونی دارند:
1- ادراکات و دانستههای بالقوه که در ذهن همه هستند، هرچند شاید در برخی بالفعل موجود نباشند یا خلافشان موجود باشد، و بهمرور زمان بالفعل میشوند.
2- در دیدگاه افلاطون، منشاء دانستهها عقل است و یادگیری در این جهان، درواقع یادآوری دانستههایی است که در «عالم مُثُل» کسب و در این عالم فراموش کردهاست !
3- در دیدگاه کانت، برخی از دانستهها تجربی و برخی فطری است، که این دانستههای فطری ممکن نیست از راه حس و تجربه حاصل شود و «لازمه ساختمان ذهن» است؛
مثلاً مفاهیم ریاضی، فطری و یقینی و مقدم به تجربهاند.
موافقان فطرت :
بهباور افلاطون روح انسان پیش از تولّد و تعلّق به جسم، در عالم مثل نسبت به همه چیز آگاه شدهاست و جسم و مادیات همچون حجابی میان او و دانستههایش هستند، و یادگیری در این جهان، درواقع یادآوری دانستههایی است که در «عالم مُثُل» کسب و در این عالم فراموش کردهاست.
بهباور رنه دکارت تصورات، کمال و قضایای ریاضی و همه دانستههای انسان فطریاند و تجربه و حس (که آنرا عامل خطای فکر میداند) در حصول این دانستهها نقشی نداشتهاست.
بهباور ایمانوئل کانت برخی از دانستهها که در دیدگاهش لازمهٔ ساختمان ذهن است و به واسطه آن میتوان دربارهٔ قضیهها حکم داد ممکن نیست از راه حس و تجربه حاصل شده باشند و بهعبارتی فطریاند.
مخالفان فطرت:
بهباور دیوید هیوم همه ادراکات و دانستههای انسان اکتسابیاند و تنها با حواس پنجگانه بهدست میآیند.
جان لاک، امیل دورکیم، ژان پل سارتر و رفتارگرایانی چون اسکینر نیز از مخالفان وجود فطرتاند.
بسیاری از اگزیستانسیالیستها نیز از منکران وجود فطرتاند و ماهیت انسان را تأثیرپذیرفته از محیط و تجربه میدانند.
بهباور این منکران فطرت، فکر انسان سلسله اصول ثابتی که لازمهٔ چگونگی کارکرد عقل باشد، ندارد و خود این اصول تفکر هم میتواند اکتسابی باشد و اگر محیط تغییر کند، انسان به اصول دیگری قائل میشود.
.
.
.
موافقان و مخالفان فطرت در این تاپیک میتونن، نظرات خودشون رو اعلام کنند.
همانطور که در توضیح تاپیک دیدین از هیچ دلیل مذهبی برای رد یا اثبات یا مثال استفاده نشده است، پس صرفا اگر فکر میکنید فطرت از لحاظ منطقی، فلسفی و... قابل اثبات یا رد هست، نظرتان را اعلام بفرمایید.