تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




نمايش نتايج 1 به 7 از 7

نام تاپيک: علیرضا آذر

  1. #1
    حـــــرفـه ای raha bash's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    در خیال ترش کامی های ذهن سرکشم
    پست ها
    1,349

    پيش فرض علیرضا آذر

    علیرضا آذر

    شاعر و ترانه سرا



    من متولد اواخر دهه پنجاه و زاییده ء تهران دراندشت و شاعر کشم همانجا عاشقی کردم و عاشقانه نوشته ام هر چقدر شهر بزرگ تر شد برای من و خانواده ام جای کمتری داشت و حال حاشیه نشینم .....
    ولی در تهران زندگی میکنم هنوز . نفس هایم همانجا فرو میروند حتی اگر جای دیگری زیست کنم.
    یادم می آید بچه تر که بودم – که هنوز هم کودکم – و دل رنجور و بچه ننه ای دارم .. کتاب هایم که اغلب کتب درسی بودند همیشه با حاشیه هایی مداد خورده دست پدری بود که با پاک کن به جانشان می افتاد .. حاشیه ها را من سیاه کرده بودم این موضوع به دوران ابتدایی بر میگردد .. چیز هایی مینوشتم که بعد ها فهمیدم میتوان نامشان را دلنوشته گذاشت و آهنگی که در ضمیرشان بود بعد ها فهمیدم که عروض است .
    کتاب نداده ام،حالا حالاها هم خیالش نیست...خیالی نیست! در ادبیات کارِ نکرده آن قدر دارم که کارهای کرده ام را مجال نوشتن نیست....استادم را نام نمی برم که نامم مایه ی ننگشان نشود!
    و در نهایت :
    شعر خواهم گفت و عاشقی خواهم کرد

    وضعیت تاهل : متاهل
    زادروز : 4 نوامبر
    دانش آموخته : دانشگاه تهران جنوب در سال 2001
    فارغ التحصیل : دبیرستان البرز در سال 1369
    گفتار مورد علاقه : سرکشی کن ای من دست آموز من!




  2. 9 کاربر از raha bash بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    حـــــرفـه ای raha bash's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    در خیال ترش کامی های ذهن سرکشم
    پست ها
    1,349

    پيش فرض

    بـرای استفاده راحت تـر از فهرسـت بـه روش زیر عمل کنید :

    1. Ctrl + f یا F3 را فشار دهید
    2. کلمه ی کلیدی مورد نظر را وارد کنید
    3. کلمات هایلایت شده را بررسی کنید



    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    Last edited by raha bash; 17-02-2014 at 23:34.

  4. 5 کاربر از raha bash بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    حـــــرفـه ای raha bash's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    در خیال ترش کامی های ذهن سرکشم
    پست ها
    1,349

    پيش فرض

    با تواَم اِي شعــــر !! به من گوش کن
    نقشه نکِش،حرف نزن،گوش کن

    شعــــــر ، تو را با خفه خون ساختند
    از تو هيولاي جنون ساختند


    خانه خرابيِ من از دست توست
    آخرِ هر راه به بن بستِ توست

    چِک چکِ خون را به دلم ريختم.
    شعـــــــر !! چه کردي که به هم ريختم؟؟

    شعــــــــر !! اگر خرده هيولا شدم
    آخر ، اَبَر آدمِ تنها شدم

    گاه پريشان تر از اينها شدم
    از همه جا رانده ي دنيا شدم

    شعــــــــــــــــــر ، چه کردي که به هم ريختم ؟؟



    شعـــــــــــــــــر !!
    تو را داغ به جانت زدند...
    مُهرِ خيانت به دهانت زدند

    هـــــــــــــــــر که قلم داشت ،، هنرمند نيست !!
    ناسِره را با سره پيوند نيست

    لق لقه ها در دهن آويختند...
    خوب و بدي را به هم آميختند

    مَلعبه ي قافيه بازي شدي...
    هــــــــــرزه ي هر دست درازي شدي

    کنجِ همين معرکه دارَت زدند...
    دست به هَـــر دار و ندارت زدند

    سرخ تر از شعر مگر ديده اي...
    لب بگشاييد اگر ديده ايد


    تا که به هر واژه ستم مي شود...
    دست ، طبيعي ست،قلم مي شود

    واژه ي در حنجره را تيغ کن...
    زيرِ قدم ها تله تبليغ کن

    شعــــــــــر، اگر زخمِ زبان تيز تر...
    شهرِ من از قونيه تبريز تر

    زنده بمان قاتلِ دلخواه من...
    محو نشو ماه ترين ماه من

    مُردي و انگار به هوش آمدند...
    هِــــــــــــــــــي !!!
    چقَدَر دست برايت زدند؟؟؟


    ( علیرضا آذر / تومور )

  6. 4 کاربر از raha bash بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4
    حـــــرفـه ای raha bash's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    در خیال ترش کامی های ذهن سرکشم
    پست ها
    1,349

    پيش فرض

    زندگی یک چمدان است که می آوریَش...بار و بندیل سبک می کنی و می بَریش

    خودکشی مرگِ قشنگی که به آن دل بستم...دستِ کم هر دو سه شب سیر به فکرش هستم

    گاه و بیگاه پُر از پنجره های خطرم...به سَرم می زند این مرتبه حتما بپرم

    چمدان دستِ تو و ترس به چشمان من است...این غم انگیزترین حالتِ غمگین شدن است

    بی تو با من با بدن لختِ خیابان چه کنم...با غم انگیزترین حالتِ تهران چه کنم

    بی تو پَتیاره ی پاییز مرا می شکند...این شبِ وسوسه انگیز مرا می شکند

    قبل رفتن دو سه خط فحش بده،داد بکش...هی تکانم بده،نفرین کن و فریاد بکش

    قبل رفتن بگذار از تهِ دل آه شوم...طوری از ریشه بکِش ارّه که کوتاه شوم

    مثل سیگار خطرناک ترین دودم باش...شعله آغوش کنم حضرت نمرودم باش

    هر پسربچه که راهش به خیابانِ تو خورد...یک شبه مرد شد و یکّه به میدان زد و مُرد

    من تو را دیدم و آرام به خاک افتادم...و از آن روز که در بندِ تواَم آزادم

    چای داغی که دلم بود به دستت دادم...آنقَدَر سرد شدم از دهنت افتادم

    می پرم دلهره کافیست،خدایا تو ببخش...خودکشی دست خودم نیست،خدایا تو ببخش


    ترانه سرا : علیرضا آذر
    خواننده : امیر عظیمی

  8. 5 کاربر از raha bash بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #5
    کاربر فعال تاریخ، سبک زندگی و ادبیات Demon King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2013
    محل سكونت
    Dreams
    پست ها
    2,279

    پيش فرض

    من همون آدم قبلم ... با همون عشق قدیمی
    با همون زخمای کهنه ... با همون لحن صمیمی
    من همون آدم قبلم ... تو عوض شدی که دیگه
    حرفت و دلت یکی نیست ... هر کدوم یه چیزی میگه
    از همون روزای اول ... راهمون از هم جدا بود
    اون همه دیوونه بازی ... اشتباه بود، اشتباه بود
    این همه وقته گذشته ... با هم آشنا نمی شیم
    نمی دونم، نمی فهمم ... ما چرا جدا نمی شیم
    من همون آدم قبلم ... تو عوض شدی، بریدی
    پای حرفمون نموندی ... رفتی پاتو پس کشیدی
    رد پاتو که گرفتم ... چه چیزایی که ندیدم
    از تو با هر کی که گفتم ... نمی دونی چی شنیدم
    توی چشم هم یه بارم ... خوب و محترم نبودیم
    هر کی کار خودشو کرد ... ما حریف هم نبودیم
    این همه وقته گذشته ... با هم آشنا نمی شیم
    نمی دونم، نمی فهمم ... ما چرا جدا نمی شیم


    " علیرضا اذر "

  10. این کاربر از Demon King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #6
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Sanomas's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    محل سكونت
    نامعلوم
    پست ها
    320

    پيش فرض




    لیلی بنشین خاطره‌ها را رو کن
    لب وا کن و با واژه بزن جـادو کن
    لیلی تو بگو ، حرف بزن ، نوبت توست ...
    بعد از من و جان کندن من ، نوبت توست ...




    علیرضا آذر / هم‌ مرگ


    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  12. #7
    داره خودمونی میشه dorhato's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2019
    پست ها
    101

    پيش فرض

    شعر تومور یک از علیرضا آذر


    زهر ترین زاویـــه ی شوکران

    مرگ ترین حقه ی جادوگران

    داغ ترین شهوت آتش زدن

    تهمت شاعر به سیاوش زدن

    هر که تو را دید زمین گیر شد

    سخت به جوش آمدو تبخیر شد

    درد بزرگ سرطانی من

    کهنه ترین زخم جوانی من

    با تو ام ای شعر به من گوش کن

    نقشه نکش حرف نزن گوش کن

    شعر تو را با خفه خون ساختند

    از تو هیولای جنون ساختندریشه به خونابه و خون میرسد

    میوه که شد بمب جنون میرسد

    محض خودت بمب منم ، دور تر !

    می ترکم چند قدم دور تر !

    از همه ی کودکی ام درد ماند

    نیم وجب بچه ولگرد ماند

    حال مرا از من بیمار پرس

    از شب و خاکستر سیگار پرس

    از سر شب تا به سحر سوختن

    حادثه را از دو سه سر سوختن

    خانه خرابی من از دست توست

    آخر هر راه به بن بست توست

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •