اگر دوستان مایل باشن مایلم در مورد سرنوشت صحبت کنیم و بحث رو با این سوال آغاز کنم که آیا شما به وجود سرنوشت اعتقاد دارید و اگر در هر صورت دلایلتون رو بیان کنید.
اگر دوستان مایل باشن مایلم در مورد سرنوشت صحبت کنیم و بحث رو با این سوال آغاز کنم که آیا شما به وجود سرنوشت اعتقاد دارید و اگر در هر صورت دلایلتون رو بیان کنید.
با یک توضیح درباره باور عمومی افراد درباره سرونشت شروع کنیم:نوشته شده توسط Saeed Dz [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Destiny or fate is a predetermined course of events. It may be conceived as a predetermined future, whether in general or of an individual. It is a concept based on the belief that there is a fixed natural order to the cosmos.
من این دیدگاه که یک Natural order در دنیا وجود داره رو منطقی می دونم (به شکلی که چیزی خارج از اون قوانین طبیعت اتفاق نمی افته و در نهایت آینده انسان ها هم جزو همین مجموعه است)، ولی باور به سرنوشت خیلی مواقع همراه خودش باورهای دیگه ای مثل باور داشتن به اینکه این سرنوشت توسط افرادی با جزئیات کامل، بطور آگاهانه نوشته شده و طبیعت برای ما برنامه هایی رو در نظر داره و ... رو میاره که به نظر من اینها جاده خاکی است.
بنده هم باوری بر سرنوشت ندارم ( اگر ملاک ما تعریف سرنوشت باشد ). همه ی گفتگوهایی که درباره ی سرنوشت پیش می آید ، پیرامون این نکته است که "آیا چیزی از پیش برای انسان نوشته شده ؟ " " آیا اسان محکوم به سرنوشت خاصی است ؟ "
کلن با دو بخش میخواهم تمامش کنم. این گزاره شامل چندین دیدگاه میشه.. مذهبیون به یک شکل کاملن ویژه به آن نگاه میکنند. پس پیش از آن باید بدانیم که سرنوشت را باید بسته به وجود یا نبود آفریننده ( کسی که گفته میشه سرنوشت مارا میدانه ) هم برآورد کرد.
وجود آفریننده >>
سرنوشت = باور به اینکه در آینده ی من فلان پیامد به طور سد در سد روی خواهد داد و پروردگار این را برای من از پیش نوشته است.
خب اینکه کاملن روشن است نیازی به روشنگری بیشتر نمیبینم.
نبود آفریننده >>
سرنوشت = چیزی از پیش برای انسان نوشته نشده و انسان هم در پایان مث دیگر جانوران دارای آینده ای خواهد بود ( بگذارید اسمش را بگذاریم آینده ی Random ! )
*** برای نمونه هنگامی که کسی با تریلی زیر شد و مرد
دو فتن را کندوکاو کنیم با هم:
#1 مردم می آیند و میگویند فلانی سرنوشتش این بود که زیر تریلی بمیره ( مردم گمان دارند که از پیش اینطور برایش نوشته شده بوده )
( فتن دوم کمی سخن برانگیز است)
#2 شخص دیگری هم میگوید سرنوشتش این بود که زیر تریلی بمیرد.
به #2 دقت بفرمایید ، برخی میگویند هرچیزی که برای انسان پیش بیاید ( حتا اگر از پیش گماشته نشده باشد ) سرنوشت آن فرد است. اینجا به واژه ی «سرنوشت» طور دیگری نگاه شده ( در تعریف سرنوشت نمیگنجد از آنجا که شرط سرنوشت از پیش تایین شدگیست).. اگرچه استفاده ی نادرستی از واژه ی سرنوشت است که برخی به اشتباه این استفاده را در می نگرند. بهتر است در این حالت از واژه ی «پایان» استفاده بشود.
فلانی پایانش این بود که با تریلی له شود. ( اینجا این شخص منظورش این نیست که از پیش تایین شده بوده یا خیر ، همان آینده ی Random )
به نظر من سرنوشت یه راه مشخص، یه مسیر معین نیست... حداقل و حداکثر هست، مسیر کلی هست که برای هر انسانی متفاوته...
مسیری که اگر هرکس با تلاش آگاهانه و مستمر اون رو بپماید ! میتونه در زندگی به خیلی از چیزها دست پیدا کنه و انسان موفقی باشه و اگر این استعداد رو هدر بده طبعا وضعیت عکسی خواهد داشت
این در تقدیر یک دانه هست که رشد کنه، در اثر نور و آب و کود و... بزرگ و بزرگ تر بشه و تبدیل بشه به یک درخت ! حداقل اون گیاه نابودی در مرحله ی صفر هست و نهایتش تبدیل شدن به درخت، حالا این
که عوامل طبیعی چطور دست به دست هم بدن که اون دانه به درخت تبدیل بشه، قسمت جزئی سرنوشت هست (که در مورد ما انسان ها، "اختصاصی" و متاثر از خود ماست، دیگه اسمش تقدیر نیست)
با تشکر مهران...
دوستان دیگه هم که نظرات مخالف دارن اگر شرکت کنن در بحث ممنون میشم.
این Randomness رو به نوعی میشه یک Illusion of randomness نامید چون احتمالا قضیه واقعا رندوم نبوده (دقیقا مثل سکه ای که می اندازیم که واقعا رندوم نیست، یعنی با اندازه گیری میزان انرژی که بهش وارد میشه و محل وارد شدن انرژی و اصطکاک هوا و ... میشه دقیقا فهمید نتیجه شیر خواهد بود یا خط). به نظرم این قضیه هم به خاطر زیاد بودن تعداد فاکتورها به حدی که بررسی اونها برای ما قابل درک نیست این توهم از Randomness پدید میاد.نوشته شده توسط A M ! N [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با سلام
نظر شخصی من :
با استناد به مطالعه و حقیقت موجود، در واقع سرنوشت از ابتدا برای انسان نوشته میشه ولی انسان همیشه و همواره در آن دخیل هست.
به این معنی که انسان نمیتونه در گوشه ای بنشینه و بگه که سرنوشتم اینطور بوده...
پس در واقع سرنوشت هر کسی با تلاش و زحمتی که خودش میکشه می تونه تغییر کنه... .
و انسان به هیچ وجه محکوم به سرنوشت نیست وگرنه هیچوقت اختیاری برای انسان قرار داده نمی شد... .
Last edited by Йeda; 19-07-2013 at 06:53.
اول باید این کلمه سرنوشت رو تعریف کرد تا بشه نظر داد
این سرنوشت منظور همون قضا و قدر در مذهب هست؟
یا سیر حرکت طبیعت یا همون شانس؟
تا مشخص نباشه منظور شخص از بکار بردن کلمه سرنوشت چی هست نمیشه درست نظر داد
ولی خب نظر شخصی من در این مورد اینطوره که میشه 2 تعریف اورد
1-اگر منظور از سرنوشت این هست در زندگی انسان مسیر و خطی تعیین شده وجود داره که انسان بر روی این مسیر جلو میره تا اخر راهش برسه
من در هر حالتی نمیتونم این نظر رو قبول کنم چون اگر ما به این مسئله باور داشته باشم تمام اعمال و رفتار و کردار ما بی ارزش و کاملا بی معنی جلوه میکنه
ابنطور مثال میزنم که وقتی شما راننده قطاری باشید که بر روی یه ریل حرکت میکنه و کنترل سرعت و محل استادن و حرکت این قطار هم در دست شما نیست اصلا وجود شما و کاری که انجام میدین چه ارزشی میتونه داشته باشه در حالی که کاملا محکوم به حرکت بر روی این ریل و با سرعتی که از پیش توسط کسی دیگه تایین شده هستین
2-ولی اگر منظور از سرنوشت این باشه که در چرخه طبیعت ما به اجبار در یک منطقه زمانی و مکانی قرار گرفتیم و راه های محدودی برای حرکت با وسایل محدود در اختیار ما گرفته ولی تمام تصمیم و مسئولیت هر حرکتی که ممکنه ما انجام بدیم بر عهده ماست و ممکنه ما به هرجهتی و با هر سعتی حرکت کنیم و هر اتفاقی در طی این مسیر خوده ما ایجاد کنیم
همون مثال قبلی رو میشه اینطور گفت که ما در یه بزرگراه قرار گرفتیم و یک ماشین با قدرت خاصی در اختیار ما قرار گرفته که ما میتونیم با این ماشین در هر جهتی و با هر سرعتی و کیفتی که خودمون تشخیص بدیم و دوست داشته باشین حرکت کنیم و مسئولیت تمام اتفاقاتی هم که در طی این مسیر ممکنه بیفته بر عهده خوده ما هست
در این نظر همون شرایط زمانی و مکانی و امکاناتی که در اختیار ما قرار گرفته رو میشه اسمش رو سرنوشت گذاشت و قابل قبول باشه
ولی مورد اول به هیچ وجه برای من قابل قبول نیست
ناپذیرفتنی ترین شکل در سرنوشت اینست که میگویند آفریدگار هنگامی که هر انسان را میافریند سرنوشت ویژه ای را هم برایش مینویسد.
خب اینگونه به نظر می آید که ما درون یک ماتریکس زندگانی میکنیم که اسباب سرگرمی طراح ماتریکس می باشیم!
1-اگر منظور از سرنوشت این هست در زندگی انسان مسیر و خطی تعیین شده وجود داره که انسان بر روی این مسیر جلو میره تا اخر راهش برسه
من در هر حالتی نمیتونم این نظر رو قبول کنم چون اگر ما به این مسئله باور داشته باشم تمام اعمال و رفتار و کردار ما بی ارزش و کاملا بی معنی جلوه میکنه
ابنطور مثال میزنم که وقتی شما راننده قطاری باشید که بر روی یه ریل حرکت میکنه و کنترل سرعت و محل استادن و حرکت این قطار هم در دست شما نیست اصلا وجود شما و کاری که انجام میدین چه ارزشی میتونه داشته باشه در حالی که کاملا محکوم به حرکت بر روی این ریل و با سرعتی که از پیش توسط کسی دیگه تایین شده هستین
چیزی که گره ی کور گفتمان سرنوشت را کور و کورتر میکند اینست که برخی دیدگاههای مذهبی میگویند درست است که سرنوشت شما از پیش نوشته شده است ، ولی همچنان همه چیز بر عهده ی خود ماست و محدودیتی بر کارهایمان نیست ، چرا که به هر راهی که برویم در پایان همان چیزی است که آفریدگار برای ما نوشته است!
پ.ن: لذا به نظر می آید تنها راه برای فرار ازین نیرنگ() اینست که اثبات گردد آفریدگاری وجود ندارد که سرنوشت را از پیش برای ما گماشته باشد.
+
اگر فرض را بر این بگیریم که یک بیننده ی بیگانه به کوده ی گیتی از بیرون می نگرد ، و از آنجا که آن بیننده به بعد زمان و جا (ی ما ) محدود نیست ، لذا میتواند همه ی Timeline زندگانی هر انسان را تماشا کند و در این فتن ، سرنوشت ما ( گرچه بدست آن بیگانه نوشته نشده ) بر او پوشیده نخواهد بود زیرا او آغاز و پایان ما را ( life timeline ) میبیند. اینجاست که واژه ی سرنوشت میتواند رنگ حقیقت برخود بگیرد.
+
اما تا مادامی که درون این کوده ی گیتی هستیم و هیچ بیننده ی بیگانه ای بر بعد زمان و جای ما فرو نمی نگرد ، سرنوشت تنها به عنوان یک تعریف به جا میماند که هیچگاه وجود خارجی ندارد و هیچکس بر آن اشراف ندارد.
خوب همونجور که بقیه دوستان هم گفتند سرنوشت و تقدیر(در همون معنای عام) تخیلی بیش نیست!!
اگر همه چیز برای انسان از قبل تعیین شده بود ؛
بر اساس اعتقادات خودشان(همون کسایی که به تقدیر اعتقاد دارن)سیستم پاداش و جزایی که در این دنیا و دنیای دیگه در نظر گرفته شده بی معنی میشد
بهشت و جهنم معنای خود را از دست میدادند
اختیار و اراده انسان معنی نداشت.
یادمه به استادمون گفتیم قضیه این تقدیر و تضادش با اختیار چیه؟؟چیزی که گره ی کور گفتمان سرنوشت را کور و کورتر میکند اینست که برخی دیدگاههای مذهبی میگویند درست است که سرنوشت شما از پیش نوشته شده است ، ولی همچنان همه چیز بر عهده ی خود ماست و محدودیتی بر کارهایمان نیست ، چرا که به هر راهی که برویم در پایان همان چیزی است که آفریدگار برای ما نوشته است!
بنده خدا یک کم فکر کرد و بعد گفت خب تقدیر وجود داره ؛ ولی 100% تعیین شده نیست و ما با اختیار خودمون میتونیم قسمتی از اون رو تغییر بدیم!!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)