تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 3 اولاول 123
نمايش نتايج 21 به 23 از 23

نام تاپيک: رحیم معینی کرمانشاهی

  1. #21
    کاربر فعال تاریخ، سبک زندگی و ادبیات Demon King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2013
    محل سكونت
    Dreams
    پست ها
    2,279

    پيش فرض

    آن‌جا که تویی، غم نبود، رنج و بلا هم
    مستی نبود، دل نبود، شور و نوا هم
    این‌جا که منم، حسرت از اندازه فزون‌ست
    خود دانی و، من دانم و، این خلق خدا هم
    آن‌جا که تویی، یک دل دیوانه نبینی
    تا گرید و گریاند از آن گریه، تو را هم
    این‌جا که منم، عشق به سرحد کمال‌ست
    صبر است و سلوک‌ست و سکوت‌ست و رضا هم
    آن‌جا که تویی باغی اگر هست ندارد مرغی چو من،
    آشفته و افسانه‌سرا هم
    این‌جا که منم جای تو خالی‌ست به هر جمع
    سوخت دل جملۀ یاران و مرا هم
    آن‌جا که تویی جمله سر شور و نشاطند
    شه‌زاده و شه، باده به دستند و گدا هم
    این‌جا که منم بس که دورویی و دورنگی‌ست
    گریند به بدبختی خود، اهل ریا هم
    Last edited by Demon King; 25-02-2014 at 16:01.

  2. 2 کاربر از Demon King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #22
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    بی مقدار





    طبیبــا بس کن این درمان من بیمــار میمیرم
    مرا دیگـر به حال خویشتــن بگـذار، میمیرم

    دمــادم میشوم کاهیـده تر، زین عشــق جانفرسا
    زمن شوئیـد دست ای دوستان، کاین بــار میمیرم

    ندارم تاب دیــدارت، که با آن شعلــه میسوزم
    نمیخواهــم تـو را بینم، کزآن دیــدار میمیرم

    منِ دیــوانه را بگـذار تا با خود سخــن گویم
    به شهــر غــم غریبــم، روی بر دیــوار میمیرم

    گلِ خـودروی این دشتــم، نه گلــکاری نه گل چینــی
    به خـواری عاقبــت در گوشـه ای، چون خـار میمیرم

    شکفتــم بی هــوس، بر شاخه لــرزان عمــر اما
    چنان نازک دلـــم، کاخــر به یک رگبــار میمیرم

    هزاران قصــه گفتــم شاهــکار شعــر مـن دانی
    چه باشـد آنـکه من لــب بسته از گفتـــار میمیرم

    سخنهــایم گرامـی تر ز دُر باشــد ولیکن خود
    چه بی قدر آمـدم دنیا، چه بی مقـدار میمیرم

    زدست حاسـدان و دوستــان ســود جو اکنـون
    چنان عزلــت گزین گشتــم، که بی غمخـــوار میمیرم

    زخود زیر رنــج بیــزارم که با این خلـــق مانوسم
    به خود زین درد میپیچـــم که دور از یــــار میمیرم

  4. #23
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    شراب تلخ



    نه آن سـروم که بر دوشـم تـذروی لانـه ای گیرد
    نه آن برگم ، که جـا در سایه ام پروانـه ای گیرد

    نه آن شمعـم ، که بنشینـم بصدر بزم مهرویـی
    نه آن مستـم ، که از دستـم کسی پیمـانه ای گیرد

    نه آن جام شـراب تلـخ جانسـوزم ، که در جمـعی
    چو هشیـاری بدور انـدازدم ، دیوانـه ای گیرد

    نـدارم آن پر پـرواز ، تا مـرغ دلـم چنـدی
    بکنـج این قفـس الفـت بعشـق دانـه ای گیرد

    نه آن سوزنـده آه بینـوایـانم ، که در یکــدم
    لیبـم پـرده زر دوز عشـرت خانـه ای گیرد

    نه آن شـور آفریـن عشقـی بدل دارم ، که چون مجـنون
    حدیثـم هر زمـان ، رنگـی دگر ز افسـانه ای گیرد

    مگـر گاهـی سراغـم را غـم عاشـق نـوازِ او
    بشبـهای سیه ، در گوشه ی میخـانه ای گیرد

صفحه 3 از 3 اولاول 123

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •