ناصرخسرو یکی از شاعران و نویسندگان درجه اول ادبیات فارسی است که در فلسفه و حکمت دست داشته، آثار او از گنجینههای ادب و فرهنگ ما محسوب میگردند. او در خداشناسی و دینداری
نـاصـرِ خـسـرو
(ابو معین ناصر بن خسرو قبادیانی)
سخت استوار بوده است و مناعت طبع، بلندی همت، عزت نفس، صراحت گفتار و خلوص او از سراسر گفتارش آشکار است.
ناصرخسرو در یکی از قصاید خویش میگوید که به یمگان افتادنش از بیچارگی و ناتوانی نبوده، او در سخن توانا است و از سلطان و امیر ترس ندارد، شعر و کلام او سحر حلال است. او شکار هوای
نفس نمیشود، او به یمگان از پی مال و منال نیامده است و خود یمگان هم جای مال نیست. او بنده روزگار نیست، چرا که بندهٔ آز و نیاز نیست، این آز و نیازند که انسان به درگاه امیر و سلطان میآورند
و میمانند.
ناصرخسرو، جهان فرومایه را به پشیزی نمیخرد. (از زبان خود ناصرخسرو). او به آثار منظوم و منثور خویش مینازد و به علم و دانش خویش فخر میکند، این کار او گاهی خواننده را وادار میکند که
ناصرخسرو، به یک شخص خود ستا و مغرور به خودپرست قلمداد کند.
علی دشتی در این باره میگوید: مردی است با مناعت طبع، خرسند فروتن، در برابر رویدادها و سختیها بردبار، اندیشهورز، در راه رسیدن به هدف پای میفشارد. ناصرخسرو درباره خود چنین
میگوید:
گـه نرم و گـه درشـت چـونـــــناصرخسرو در سفرنامهاش رویدادها و قضاها را با بیطرفی و بیغرضی تمام نقل میکند؛ اما زمانی که به زادگاهش بلخ میرسد و به امر دعوت به مذهب اسماعیلی مشغول میشود، ملّاها و
تیغ پند است نهان و آشکـارم
با جاهل و بــیخــرد درشــتم
با عـــــاقل نـــرم و بـــردبـــارم
فقها سد راه او شده و عوام را علیه او تحریک نموده، خانه و کاشانهاش را به نام قرمطی، غالی و رافضی به آتش کشیده و قصد جانش را میکنند، به این سبب در اشعار لحن او اندکی تغییر میکند،
مناعت طبع، بردباری و عزت نفس دارد اما نسبت گرایش به مذهب اسماعیلی و وظیفهای که به وی واگذار شده بود و نیز رویارویی با علمای اهل سنت و با سلجوقیان و خلیفگان بغداد که مخالفان
سرسخت اسماعیلیان بودند، ستیز و پرخاشگری در وی بیدار میشود، به فقیهان و دین آموختگان زمان میتازد و به دفاع از خویشتن میپردازد.
ناصرخسرو، در دوران تحصیل تا حد توان میکوشید تا زبان هاي فارسي و عربي و قواعد و عروض را کامل فراگیرد. فلسفه، كام، ادبیات، تاریخ و ریاضیات را نیز آموخت، بعدها كتابي در حساب نوشت،
وي با هندسه، نجوم، طب، موسیقي، الهیات و تفسیر قرآن آشنا بوده و در تمام دانشهای متداول از علوم معقول و منقول مخصوصاً كام و علوم اولیه و حكمت یونان تسلط داشت و همین اطاعات
وسیع وسیله ایجاد آثار متعدد ایشان در زبان فارسي است.ناصرخسرو در کجا و نزد چه کسی تحصیلکرده و یا نزد پدرش و یا کسان دیگری از نزدیکانش تحصیل علم کرده و یا نزد استاد و یا استاداني
شاگردي نموده و كسب دانش و هنر كرده است؛ اما متأسفانه از نام این اشخاص ذكري به عمل نیامده كه ما بتوانیم با استناد بر آن به جرأت بگوییم كه شاگرد چه كسي بوده و نزد كي تلمذ كرده
است.وي در هنگام جواني تمام علوم متداول زمان را آموخت و قرآن را از بر کرده باشد. ناصرخسرو همچنان بر كلیه علوم عقلي و نقلي از قبیل طب، ریاضي، نجوم و موسیقي و فلسفه و كام و
فلسفهای یونان تبحر داشت او در اشعار خود مكرر به احاطه بودن خود به این علوم و مراتب فضل و دانش خویش اشاره كرده است.