تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: آیا به وجود اختیار اعتقاد دارید؟

راي دهنده
76. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • بله، مطمئم هستم ما انسان ها اختیار داریم.

    25 32.89%
  • اختیار داشتن را محتمل تر می دانم ولی مطمئن نیستم.

    10 13.16%
  • نمی دانم / هر دو حالت به یک اندازه ممکن است.

    9 11.84%
  • اختیار نداشتن و جبر را محتمل تر می دانم و بیشتر به نظر می رسد اختیار یک توهم است.

    19 25.00%
  • خیر، مطمئن هستم ما انسان ها اختیار نداریم و اختیار قطعا یک توهم است.

    13 17.11%
صفحه 19 از 19 اولاول ... 91516171819
نمايش نتايج 181 به 185 از 185

نام تاپيک: وجود یا عدم وجود اختیار

  1. #181
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2014
    پست ها
    494

    پيش فرض

    ...
    علم هیچ وقت نمیتونه همچین چیزی رو توضیح بده چون مثل معنویات هست
    نمیشه با این اطمینان گفت، علم قدرت عجیبی داره، اصلا بعید نیست روزی بتونه این مسایل رو هم تسخیر کنه ...

  2. #182
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2014
    پست ها
    494

    پيش فرض

    ببخشید؟ آگاهی چه خصوصیاتی داره که فراتر از ذرات مادی تشکیل دهنده مغز هستند؟ اینکه ما نمی دونیم چطور مجموعه این ذرات باعث پدید اومدن خودآگاهی میشن، آیا ثابت می کنه آگاهی خصوصیاتی فراتر از خصوصیات ذرات مادی داره؟ مگه ما همه خصوصیات ذرات مادی رو می دونیم که بگیم چه چیزی فراتر از این خصوصیات است یا نیست؟ و آیا این قاعده قابل تعمیم هست؟ مثلا ما نمی دونیم چطور مجموعه ذراتی که یک ابر رو تشکیل میدن در بعضی مواقع باعث بالا رفتن بار الکتریکی میشه که نتیجه به رعد و برق میده، آیا منطقی است که بگیم این بارهای الکتریکی خصوصیاتی فراتر از ذرات مادی تشکیل دهنده ابرها دارن؟

    واضحه حل شده. همین کامپیوتر شما هم مجموعه ذراتش خصوصیت هایی دارن که در تک تک اجزا وجود نداره. نمک خوراکی (NaCl) هم خصوصیت هایی داره که در تک تک اجزا (سدیم یا کلر) وجود نداره و ما دقیقا می دونیم چطور هست که این خصوصیت در مجموعه وجود داره و در تک تک اجزا وجود نداره و همه چیز هم بر اساس رفتار تک تک ذرات است. اینکه یک مجموعه خصوصیاتی داره که اجزای تشکیل دهنده اش ندارند، نه چیزی ویژه و اختصاصی برای خودآگاهی است و نه نشان دهنده اینه که این خصوصیات "مادی" نیستند.

    زمانی میشه خودآگاهی رو از ماده جدا کرد که نشون بدیم خودآگاهی بدون ماده می تونه وجود داشته باشه، یا اینکه خودآگاهی ای وجود داشته باشه که نسبت به تغییرات ماده، بی تغییر باشه. مهمترین خاصیتی که در یک خودآگاهی وجود داره زمان است، و زمان یک مفهوم تماما مادی و فیزیکی است. من فکر نمی کنم غیرمنطقی باشه بپذیریم خودآگاهی ما انسان ها تافته جدابافته ای از جهان طبیعت نیست و بر اساس همون قواعد رفتار می کنه.
    واضحه حل شده ؟؟!!!

    من ابتدائا به شما تبریک میگم که تونستید به این راحتی مساله ای رو که سال هاست ذهن فلاسفه، زیست شناسان، عصب شناسان و فیزیکدانان رو بخودش مشغول کرده حل کنید ...

    احتمال میدم به عمق مساله واقف نیستید (با احترام البته)، برای روشن شدن مساله اجازه بدید نگاهی به نظرات یکی از از متخصصین در این زمینه بندازیم.

    در مقاله بنام "معمای آگاهی" ديويد چالمرز، استاد دانشگاه نيويورك و متخصص در زمينه آگاهي و علوم شناختي نکات جالبی رو مطرح میکنه، اصل مقاله رو میتونید [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ببینید، اما برای کسایی که حوصله خوندن کل مقاله رو ندارن خلاصه مطالب رو میارم:

      محتوای مخفی: خلاصه 

    آگاهي به عنوان «آخرين راز سر به مهر علم» معروف شده است و علت اين عنوان هم اين است كه ما از اين كه چگونه مي توان به راه حلي براي اين راز دست يافت، هيچ تصوري نداريم. مسئله آگاهي اين است كه فرايندهاي عصبي در مغز چگونه منجر به پديد آمدن آگاهي مي شود؟ چرا شليك تعدادي رشته عصبي به احساس درد منجر مي شود و شليك برخي ديگر به تجربه ديدن يك سيب قرمز؟ ...

    ... تجربه آگاه، آشناترين و در عين حال راز آميزترين چيز در جهان است ... با اين حال وفق دادن آگاهي با چيزهاي ديگري كه مي شناسيم، به طرز غير عادي اي مشكل است. چرا آگاهي وجود دارد؟ چه كاري انجام مي دهد؟ چگونه ممكن است كه حاصل فرايندهاي عصبي در مغز باشد؟

    ... محققاني كه بر روي مغز و ذهن مطالعه مي كنند، سال ها از آگاهي مي گريختند. ديدگاه رايج اين بود كه علم مبتني بر عينيت است، پس نمي تواند با چيزي اين چنين ذهني (سابجكتيو) مثل آگاهي كنار بيايد ...

    ... عليه تقليل گرايي چنين استدلال خواهم كرد كه ابزارهاي عصب شناسي اگر چه چيزهاي زيادي براي عرضه دارند، اما نمي توانند تبيين كاملي از تجربه آگاه فراهم كنند ...

    ... يك نظريه آگاهي ممكن است پيامدهاي شگرفي بر ديدگاه ما درباره جهان و نيز خودمان داشته باشد ...

    ... هنگام ديدن، احساسات بصري مثلا آبي روشن را تجربه مي كنيم. يا مثلا حسِ غير قابل توصيف از آواي موسيقي‌اي در دور دست، تالم ناشي از يك درد شديد، تلالو شادي يا كيفيت لحظه اي غرق شدن در افكار را در نظر بگيريد. همه اينها بخشي از آن چيزي هستند كه من آگاهي مي نامم. همان پديده اي كه راز واقعي ذهن را سبب شده است ...

    ... در واقع اصلا كسي نمي داند كه چرا اين فرايندهاي فيزيكي با تجربه آگاه همراهند. چرا وقتي مغز طول موج خاصي از نور را پردازش مي كند، ما تجربه اي از بنفش غليظ داريم؟ اصلا چرا چيزي را تجربه مي كنيم؟ آيا ممكن نيست كه يك روباتِ فاقد آگاهي همه اين كارها به همان خوبي انجام دهد؟ اينها پرسش هايي اند كه انتظار داريم يك نظريه آگاهي به آنها پاسخ دهد...

    ... به نظر مي رسد كه تجربه آگاه به طرز عجيبي از فرايندهاي فيزيكي پديد مي آيد. اما هيچ تصوري از اين كه چرا و چگونه آگاهي از فرايندهاي فيزيكي بر مي آيد، نداريم ...

    ... اما آگاهي، مسئله اي به كلي متفاوت است؛ چرا كه از تبيين ساختار و كاركرد فراتر مي رود ...

    ... واينبرگ اما مي پذيرد كه در مواجهه با آگاهي مشكلي وجود دارد. علي رغم توان فيزيك، به نظر نمي رسد كه بتوان وجود آگاهيي را از قوانين فيزيك استنتاج كرد. او از فيزيك چنين دفاع مي كند كه فيزيك ممكن است در نهايت آن چه او ملازم‌هاي عيني آگاهي مي نامد (كه همان ملازم هاي عصبي اند) را توضيح دهد، اما البته كه اين كار به معني تبيينِ خودِ آگاهي نيست ...

    ... اگر نظريه هاي بنيادين موجود نمي توانند آگاهي را هم در برداشته باشند، پس چيز جديدي مورد نياز است. هر جا ويژگي بنياديني وجود داشته باشد، قانون بنيادي اي هم هست ...

    و ...

    دوستان حتما کل مقاله رو بخونن تا من باز متهم به عدم صداقت نشم!!


    گفتید آگاهی زمان مند هست، میشه بیشتر توضیح بدهید؟

    دقت کنید که آگاهی انسان تو هوا و مستقل از فرد نیست، بدون شک در ابتدا مخلوق مغز هست و همچنان هم تحت تاثیر مغز خواهد بود تا مرگ، اما اینها لزوما به این معنا نیست که آگاهی کاملا مادی هست ...
    .
    .
    .
    آگاهی رو ما هنوز نمی شناسیم، و بقول نویسنده مقاله شاید لازم باشه آگاهی رو یک پدیده بنیادین (که تقلیل پذیر به اجزاء دیگه نیست) در نظر بگیریم، یک پدیده بنیادین با قوانین بنیادین و مخصوص خودش، و اگر اینطور باشه دیگه نمیشه بر اساس شناختی که از دیگر پدیده ها داریم، راحت اختیار رو به عنوان یک توهم رد کرد ...
    Last edited by N I G H T P E A C E; 24-04-2015 at 22:16.

  3. #183
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,322

    پيش فرض

    واضحه حل شده ؟؟!!!

    من ابتدائا به شما تبریک میگم که تونستید به این راحتی مساله ای رو که سال هاست ذهن فلاسفه، زیست شناسان، عصب شناسان و فیزیکدانان رو بخودش مشغول کرده حل کنید ...

    احتمال میدم به عمق مساله واقف نیستید (با احترام البته)، برای روشن شدن مساله اجازه بدید نگاهی به نظرات یکی از از متخصصین در این زمینه بندازیم.

    در مقاله بنام "معمای آگاهی" ديويد چالمرز، استاد دانشگاه نيويورك و متخصص در زمينه آگاهي و علوم شناختي نکات جالبی رو مطرح میکنه، اصل مقاله رو میتونید [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ببینید، اما برای کسایی که حوصله خوندن کل مقاله رو ندارن خلاصه مطالب رو میارم:

      محتوای مخفی: خلاصه 

    آگاهي به عنوان «آخرين راز سر به مهر علم» معروف شده است و علت اين عنوان هم اين است كه ما از اين كه چگونه مي توان به راه حلي براي اين راز دست يافت، هيچ تصوري نداريم. مسئله آگاهي اين است كه فرايندهاي عصبي در مغز چگونه منجر به پديد آمدن آگاهي مي شود؟ چرا شليك تعدادي رشته عصبي به احساس درد منجر مي شود و شليك برخي ديگر به تجربه ديدن يك سيب قرمز؟ ...

    ... تجربه آگاه، آشناترين و در عين حال راز آميزترين چيز در جهان است ... با اين حال وفق دادن آگاهي با چيزهاي ديگري كه مي شناسيم، به طرز غير عادي اي مشكل است. چرا آگاهي وجود دارد؟ چه كاري انجام مي دهد؟ چگونه ممكن است كه حاصل فرايندهاي عصبي در مغز باشد؟

    ... محققاني كه بر روي مغز و ذهن مطالعه مي كنند، سال ها از آگاهي مي گريختند. ديدگاه رايج اين بود كه علم مبتني بر عينيت است، پس نمي تواند با چيزي اين چنين ذهني (سابجكتيو) مثل آگاهي كنار بيايد ...

    ... عليه تقليل گرايي چنين استدلال خواهم كرد كه ابزارهاي عصب شناسي اگر چه چيزهاي زيادي براي عرضه دارند، اما نمي توانند تبيين كاملي از تجربه آگاه فراهم كنند ...

    ... يك نظريه آگاهي ممكن است پيامدهاي شگرفي بر ديدگاه ما درباره جهان و نيز خودمان داشته باشد ...

    ... هنگام ديدن، احساسات بصري مثلا آبي روشن را تجربه مي كنيم. يا مثلا حسِ غير قابل توصيف از آواي موسيقي‌اي در دور دست، تالم ناشي از يك درد شديد، تلالو شادي يا كيفيت لحظه اي غرق شدن در افكار را در نظر بگيريد. همه اينها بخشي از آن چيزي هستند كه من آگاهي مي نامم. همان پديده اي كه راز واقعي ذهن را سبب شده است ...

    ... در واقع اصلا كسي نمي داند كه چرا اين فرايندهاي فيزيكي با تجربه آگاه همراهند. چرا وقتي مغز طول موج خاصي از نور را پردازش مي كند، ما تجربه اي از بنفش غليظ داريم؟ اصلا چرا چيزي را تجربه مي كنيم؟ آيا ممكن نيست كه يك روباتِ فاقد آگاهي همه اين كارها به همان خوبي انجام دهد؟ اينها پرسش هايي اند كه انتظار داريم يك نظريه آگاهي به آنها پاسخ دهد...

    ... به نظر مي رسد كه تجربه آگاه به طرز عجيبي از فرايندهاي فيزيكي پديد مي آيد. اما هيچ تصوري از اين كه چرا و چگونه آگاهي از فرايندهاي فيزيكي بر مي آيد، نداريم ...

    ... اما آگاهي، مسئله اي به كلي متفاوت است؛ چرا كه از تبيين ساختار و كاركرد فراتر مي رود ...

    ... واينبرگ اما مي پذيرد كه در مواجهه با آگاهي مشكلي وجود دارد. علي رغم توان فيزيك، به نظر نمي رسد كه بتوان وجود آگاهيي را از قوانين فيزيك استنتاج كرد. او از فيزيك چنين دفاع مي كند كه فيزيك ممكن است در نهايت آن چه او ملازم‌هاي عيني آگاهي مي نامد (كه همان ملازم هاي عصبي اند) را توضيح دهد، اما البته كه اين كار به معني تبيينِ خودِ آگاهي نيست ...

    ... اگر نظريه هاي بنيادين موجود نمي توانند آگاهي را هم در برداشته باشند، پس چيز جديدي مورد نياز است. هر جا ويژگي بنياديني وجود داشته باشد، قانون بنيادي اي هم هست ...

    و ...

    دوستان حتما کل مقاله رو بخونن تا من باز متهم به عدم صداقت نشم!!


    گفتید آگاهی زمان مند هست، میشه بیشتر توضیح بدهید؟

    دقت کنید که آگاهی انسان تو هوا و مستقل از فرد نیست، بدون شک در ابتدا مخلوق مغز هست و همچنان هم تحت تاثیر مغز خواهد بود تا مرگ، اما اینها لزوما به این معنا نیست که آگاهی کاملا مادی هست ...
    .
    .
    .
    آگاهی رو ما هنوز نمی شناسیم، و بقول نویسنده مقاله شاید لازم باشه آگاهی رو یک پدیده بنیادین (که تقلیل پذیر به اجزاء دیگه نیست) در نظر بگیریم، یک پدیده بنیادین با قوانین بنیادین و مخصوص خودش، و اگر اینطور باشه دیگه نمیشه بر اساس شناختی که از دیگر پدیده ها داریم، راحت اختیار رو به عنوان یک توهم رد کرد ...
    برادر،

    شما لطفا این تمسخر و متلک اندازی ها رو بگذار کنار، تا بشه بحث مفیدی داشت.

    در ادامه، شما فرموده بودید:

    اضافه کنم که آگاهی که دلیل احساس اختیار هست هنوز برای ما معلوم و روشن نیست، آگاهی خصوصیاتی داره فراتر از خصوصیات ذرات مادی تشکیل دهنده مغز ما ... اینکه چطور مجموعه از ذرات باعث بوجود امدن خصوصیتی میشن که در تک تک اونها وجود نداره هنوز حل نشده ... تحلیل ما فعلا فقط براساس رفتار ذرات هست، یک دیدگاه مکانیکی، و به همین دلیل هم به جبر میرسیم ...
    این مسئله در مورد خودآگاهی حل نشده، در مورد هزاران پدیده دیگه حل شده که من براتون مثال زدم که ساده ترینش همین نمک است. ما در شیمی دبیرستان یاد گرفتیم چطور پیوندهای شیمیایی باعث میشن ماده ترکیب شده، خواصی داشته باشه که در تک تک یا هیچ کدوم از اجزا نباشه. این مسئله که چطور یک مجموعه خصوصیاتی داره که اجزاش به تنهایی ندارن چیزی نیست که درباره خودآگاهی ذهن دانشمندان رو مشغول کرده! شما لازمه لنز فلسفه 2500 سال پیش رو در بررسی این موارد بردارید و یکم یافته های علمی اخیر رو ببینید. کل شاخه مهندسی در عمل یعنی شیوه هایی که به یک مجموعه خصوصیت هایی بدیم که در اجزاشون وجود نداره!

    شما الان یک سری مطلب از دیوید چالمرز آوردید بدون توجه به اینکه ایشون غیرماده رو مستقیما رد می کنه در تمام کارهاش، ایشون یکی از Natural dualist هاست و در کنار اینکه معتقد است خودآگاهی تمام و کمال حاصل پروسه های مادی اجزای سازنده مغز است و هیچ پدیده غیرمادی در اون نیست، ادعا می کنه تجربه های ذهنی نوع متفاوتی از پدیده های فیزیکی هستند و تجربه های ذهنی قابل تقلیل به پدیده های فیزیکی نیستند. شما دوباره (مشابه بحث قبلی که داشتیم) تفاوت تفکیک سازی ذهنی/فیزیکی و مادی/غیرمادی رو در صحبت این دانشمندان متوجه نشدید و این دو رو مترادف دونستید.

    برای دوستانی که قصد دارن واقعا بدونن نظر دیوید چالمرز چیست: ایشون معتقده چون به لحاظ منطقی (نه فیزیکی) ما می تونیم تصور کنیم انسان هایی رو که در ساختار فیزیکی مثل ما هستند ولی تجربه خودآگاهی ندارند، خودآگاهی بوسیله خصوصیات فیزیکی (در مقابل ذهنی، نه در مقابل غیرمادی) قابل توضیح نیست. در نتیجه ایشون این ایده رو مطرح کرده که خودآگاهی رو می تونیم یک خصوصیت بنیادی در نظر بگیریم (دوباره، در مقابل فیزیکی و نه مادی). ایشون حتی گفته خودآگاهی ممکنه برای هر سیستم پردازشی پدید بیاد و کامپیوترها هم می تونن به این مرحله برسند، و طبیعتا قضیه ربطی به غیرمادی و ... نداره.

    و البته بسیاری از دانشمندان (از جمله فرنسیس کریک یا جان سرل) که خیلی از ایشون تاثیر قوی تر در زمین خودآگاهی دارند کاملا با این استدلال و نتیجه گیری مخالف هستند که خب طبیعی است شما نظر اونها یا نقدشون به صحبت های چالمرز رو نمی گذارید.

    ----

    اگه حرف های شما هم همین است یعنی خودآگاهی پدیده مادی (نه غیرمادی) و ذهنی (نه فیزیکی) است، اوکی (اگه یادتون باشه من با تفکیک پدیده ها به ذهنی/فیزیکی موافقم)، توضیح بدید چطور این مسئله کمکی به محتمل کردن اختیار می کنه چون من ارتباطی نمی بینم. با این ذهنیت سیستمی که می تونه تجربیات ذهنی داشته باشه کماکان تابع رفتار ذرات تشکیل دهنده اش است و اون رفتار هستند که جبر رو دیکته می کنند (حتی اگه این جبر، پدید آوردن تجربیات ذهنی باشه).

  4. این کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #184
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2014
    پست ها
    494

    پيش فرض

    ...
    این مسئله در مورد خودآگاهی حل نشده، در مورد هزاران پدیده دیگه حل شده که من براتون مثال زدم که ساده ترینش همین نمک است. ما در شیمی دبیرستان یاد گرفتیم چطور پیوندهای شیمیایی باعث میشن ماده ترکیب شده، خواصی داشته باشه که در تک تک یا هیچ کدوم از اجزا نباشه. این مسئله که چطور یک مجموعه خصوصیاتی داره که اجزاش به تنهایی ندارن چیزی نیست که درباره خودآگاهی ذهن دانشمندان رو مشغول کرده! شما لازمه لنز فلسفه 2500 سال پیش رو در بررسی این موارد بردارید و یکم یافته های علمی اخیر رو ببینید. کل شاخه مهندسی در عمل یعنی شیوه هایی که به یک مجموعه خصوصیت هایی بدیم که در اجزاشون وجود نداره!
    ... و اما بعد، اساس استدلال من در محتمل دونستن اختیار، غیر مادی بودن آگاهی نیست (این رو با تاکید میگم)، من هیچ جا این رو به عنوان دلیل اختیار ذکر نکردم، بلکه میگم ما هنوز آگاهی رو نمیشناسیم و به همین دلایل نمیشه به راحتی در مورد ویژگی هاش (از جمله اختیار) نظر داد ... بنابراین شما اگر میخواید نشون بدید که آگاهی غیر مادی نیست، اوکی، فرض میکنیم نیست، چون این در استلال من نقشی نداره ...

    بحث اینه که خود این ماده در شرایطی خاص ویژگی ها بروز میده که ما هنوز نمیشناسیم، و چون نمی شناسیم نباید مرتکب مغلطه تعمیم ناروا بشیم و بگیم اینم مثل بقیه (فیزیک کوانتوم و تفاوتش با فیزیک کلاسیک بهترین مثال هست) ... من باز تاکید میکنم که آگاهی با نمک و شیمی و ... فرق میکنه، حداقل اینه که اینها عینی هستن و اگاهی ذهنی و کیفی، و همین تفاوت کافیه که این دو رو یکی ندونیم ...

    ----
    اگه حرف های شما هم همین است یعنی خودآگاهی پدیده مادی (نه غیرمادی) و ذهنی (نه فیزیکی) است، اوکی (اگه یادتون باشه من با تفکیک پدیده ها به ذهنی/فیزیکی موافقم)، توضیح بدید چطور این مسئله کمکی به محتمل کردن اختیار می کنه چون من ارتباطی نمی بینم. با این ذهنیت سیستمی که می تونه تجربیات ذهنی داشته باشه کماکان تابع رفتار ذرات تشکیل دهنده اش است و اون رفتار هستند که جبر رو دیکته می کنند (حتی اگه این جبر، پدید آوردن تجربیات ذهنی باشه).
    ما هنوز تعریف دقیقی از اختیار نداریم، چون آگاهی رو نمیشنایم، نمیدونیم چیه، و چون به آگاهی علم نداریم به اختیار که از خصوصیات اگاهی هست هم علم نداریم ... واقعا اختیار چیه؟ چه مکانیزمی داره؟ آیا در آگاهی اختیار و علیت با هم کنار میان؟ اگر بله چطور؟ ما نمی دونیم، اما با تمام وجود اختیار رو احساس میکنیم، اینکه چطور ترکیب ذرات چنین چیزی رو بوجود میارن هنوز معلوم نیست، و شما از من انتظار ندشته باشید سوالی رو هنوز هیچ کس نتونسته جواب بده، جواب بدم ...

    تمام حرف من اینه که تا زمانی که آگاهی رو نشناختیم نباید به این راحتی بگیم اختیار فقط یک توهمه، باید همونطور که وارد دنیای کوانتوم شدیم وارد دنیایی آگاهی هم بشیم و بعد (در صورت اثبات) با اطمینان اختیار رو توهم بدونیم ...
    Last edited by N I G H T P E A C E; 24-04-2015 at 23:48.

  6. این کاربر از N I G H T P E A C E بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #185
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,322

    پيش فرض

    ... و اما بعد، اساس استدلال من در محتمل دونستن اختیار، غیر مادی بودن آگاهی نیست (این رو با تاکید میگم)، من هیچ جا این رو به عنوان دلیل اختیار ذکر نکردم، بلکه میگم ما هنوز آگاهی رو نمیشناسیم و به همین دلایل نمیشه به راحتی در مورد ویژگی هاش (از جمله اختیار) نظر داد ... بنابراین شما اگر میخواید نشون بدید که آگاهی غیر مادی نیست، اوکی، فرض میکنیم نیست، چون این در استلال من نقشی نداره ...

    بحث اینه که خود این ماده در شرایطی خاص ویژگی ها بروز میده که ما هنوز نمیشناسیم، و چون نمی شناسیم نباید مرتکب مغلطه تعمیم ناروا بشیم و بگیم اینم مثل بقیه (فیزیک کوانتوم و تفاوتش با فیزیک کلاسیک بهترین مثال هست) ... من باز تاکید میکنم که آگاهی با نمک و شیمی و ... فرق میکنه، حداقل اینه که اینها عینی هستن و اگاهی ذهنی و کیفی، و همین تفاوت کافیه که این دو رو یکی ندونیم ...
    واضحه ما خیلی از ویژگی های ماده رو نمی شناسیم، جالب اینجاست که [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] خودآگاهی خصوصیاتی داره که فراتر از خصوصیت های ماده های تشکیل دهنده مغز ما هستند! آیا اون ادعا رو پس می گیرین؟


    ما هنوز تعریف دقیقی از اختیار نداریم، چون آگاهی رو نمیشنایم، نمیدونیم چیه، و چون به آگاهی علم نداریم به اختیار که از خصوصیات اگاهی هست هم علم نداریم ... واقعا اختیار چیه؟ چه مکانیزمی داره؟ آیا در آگاهی اختیار و علیت با هم کنار میان؟ اگر بله چطور؟ ما نمی دونیم، اما با تمام وجود اختیار رو احساس میکنیم، اینکه چطور ترکیب ذرات چنین چیزی رو بوجود میارن هنوز معلوم نیست، و شما از من انتظار ندشته باشید سوالی رو هنوز هیچ کس نتونسته جواب بده، جواب بدم ...

    تمام حرف من اینه که تا زمانی که آگاهی رو نشناختیم نباید به این راحتی بگیم اختیار فقط یک توهمه ...
    و این قسمت هم باید مراقب باشیم مرتکب مغلطه توسل به جهل نشیم. وقتی نمی دونیم چطور ترکیب ذرات چنین چیزی رو پدید میارن، پاسخ این نیست که نمیارن ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) ولی فکر می کنم الان اون ادعا رو پس گرفتین.

    هر پدیده ای رو که تابحال مشاهده کردیم دو حالت داره: (1) یا نمی دونیم خصوصیت هاش چطور بدست اومده، یا (2) یا خصوصیت هاش رو از ترکیب ذراتش بدست آورده. هیچ پدیده ای هیچ وقت مشاهده نشده که خصوصیت هایی داشته باشه که از ترکیب ذراتش بدست نیومده باشه، فقط پدیده هایی هستن که ما نمی دونیم خصوصیت هاشون از کجا بدست اومده و هر وقت کشفی دربارش کردیم، خصوصیت ها از ترکیب ذرات بدست آماده. و این مغلطه تعمیم ناروا نیست که بگیم اساس تفکرمون رو روی این می گذاریم که این یک پدیده خاص، اولین استثنای تاریخ علم نیست مگر اینکه شواهدی براش پیدا بشه که هست، و هم شما و هم من می دونیم شواهدی براش پیدا نشده.

  8. این کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •